زندگی نامه ی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) (5)

زندگی نامه ی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) (5)

نویسنده: حمید انصاری

امام خمینی و استمرار مبارزه

(1350ـ1356):
هم زمان با افزایش تولید و بهای نفت از سال 1350 به بعد، شاه احساس قدرت بیشتری می‎کرد و به موازات آن قلع و قمع مخالفین شدت یافت و رژیم ایران در مسابقه‎ای جنون آمیز خرید تجهیزات نظامی و کالاهای مصرفی آمریکا و ایجاد پایگاههای نظامی متعدد برای آمریکائیان در کشور و افزایش روابط تجاری و نظامی با اسرائیل را سرعت بخشید. جشنهای دو هزار و پانصدمین سال سلطنت شاهان ایران با حضور سران بسیاری از ممالک جهان با هزینه‎های گزاف بر ملت ایران تحمیل شد. این جشنها نمایشی برای نشان دادن قدرت و ثبات رژیم شاه بود.
اواخر اسفند 1353، شاه با تشکیل حزب درباری «رستاخیز» و ایجاد سیستم تک حزبی، خودکامگی را به حد اعلی رساند و طی یک نطق تلویزیونی اعلام کرد که تمام ملت ایران باید عضو این حزب شوند و کسانی که مخالفند بایست گذرنامه خود را گرفته و از کشور خارج شوند. امام خمینی بلافاصله طی فتوایی اعلام کرد: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین و مخالفت با آن از روشن‎ترین موارد نهی از منکر است.» فتوای امام خمینی و برخی دیگر از علمای اسلام کارساز و مؤثر افتاد. رژیم شاه علیرغم تبلیغات گسترده پس از چند سال رسماً شکست رستاخیر را اعلام و آن را منحل کرد.
سال 1354 در سالگرد قیام 15 خرداد، مدرسه فیضیه قم بار دیگر شاهد قیام طلاب انقلابی بود. فریادهای درود بر خمینی و مرگ بر سلسله پهلوی به مدت دو روز ادامه داشت. این حرکت انقلابی بر شاه و ساواک بسیار گران می‎آمد. مأموران پلیس مدرسه را محاصره و در جریان یک یورش بیرحمانه و ضرب و شتم طلاب، کلیه معترضین را دستگیر و به زندان افکند.
شاه در ادامه سیاستهای مذهب ستیر خود در اسفند 1354 وقیحانه تاریخ رسمی کشور را از مبدأ هجرت پیامبر اسلام به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشی تغییر داد. امام خمینی در واکنش سخت، فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بی‎پایه شاهنشاهی داد. تحریم استفاده از این مبدأ موهوم تاریخ همانند تحریم حزب رستاخیز از سوی مردم ایران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحی برای رژیم شاه شده و رژیم در سال 1357 ناگزیر از عقب نشینی و لغو تاریخ شاهنشاهی شد.
دمکراتها در سال 1355 به کاخ سفید راه یافتند. کمکهای مالی گسترده شاه به جمهوریخواهان در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نتیجه‎ای نبخشید. جیمی کارتر با شعار حقوق بشر و محدودیت در صدور اسلحه به خارج کشور، پیروز شده بود. این شعارها به منظور جلوگیری از رشد احساسات ضد آمریکایی در کشورهایی نظیر ایران مطرح شده بود. متعاقب سیاستهای حزب دمکرات آمریکا، شاه در ایران سیاست «فضای باز سیاسی» را اعلام و دست به تغییرات ظاهری و جابه جایی مهره‎ها زد. خط مشی‎های امریکا در مورد ایران که به وسیله وزارتخانه آمریکا و سازمان سیا ترسیم و به سفارت این کشور در تهران ارسال می‎شد.

اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم:
امام خمینی که تحولات جاری جهان و ایران را زیر نظر داشت از فرصت بدست آمده نهایت بهره برداری را کرد.
شهادت آیه الله حاج سید مصطفی خمینی در اول آبان 1356 و مراسم پرشکوهی که در ایران برگزار شد نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه‎های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود. امام خمینی در همان زمان به گونه‎ای شگفت این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامیده بود. رژیم شاه با درج مقاله‎ای توهین آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت.
اعتراض به این مقاله، به قیام 19 دی ماه قم در سال 56 منجر شد که طی آن جمعی از طلاب انقلابی به خاک و خون کشیده شدند.
برگزاری مراسم سوم، هفتم و چهلم‎های پیاپی در بزرگداشت خاطره شهیدان در تبریز، یزد، جهرم و شیراز، اصفهان و تهران قیامهایی مکرر پدید آورد.
جایگزینی یک تکنو کرات غربزده به نام جمشید آموزگار به جای هویدا، نخست وزیر 13 ساله شاه، کمکی به حل بحران رژیم نکرد. جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» روی کار آمد. فریبکاریهای وی و مذاکرات او با آقای شریعتمداری در قم نیز نتوانست مبارزات مردم را متوقف سازد. در زمان دولت او کشتار بیرحمانه مردم به وسیله نیروهای نظامی در میدان شهدا (ژاله) تهران در روز 17 شهریور اتفاق افتاد. رسماً حکومت نظامی در تهران و 11 شهر بزرگ ایران برای مدتی نامحدود برقرار شد.
از روشهای موفق امام خمینی در پیشبرد مبارزه علیه رژیم شاه دعوت مردم به اعتصاب و گسترش آن بود. اعتصابهای سراسری در ماههای پایانی رژیم شاه به ارکان رژیم و وزارتخانه‎ها و ادارات و مراکز نظامی کشیده شد و ضربه نهایی را اعتصاب کارکنان شرکت نفت و بانکهای و مراکز حساس دولتی وارد ساخت.

هجرت امام خمینی از عراق به پاریس:
در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک تصمیم به اخراج امام از عراق گرفته شد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف به وسیله قوای بعثی محاصره گردید. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می‎کند حاضر به سکوت و هیچ گونه مصالحه‎ای نیست.
روز 12 مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز کویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان (حجه الاسلام حاج سید احمد خمینی) تصمیم به هجرت به پاریس گرفت. در روز 14 مهر ایشان وارد پاریس شدند. دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. مأمورینِ کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که این گونه محدودیتها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدفهایش نخواهد کشید.
در مدت اقامت 4 ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهم‎ترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه‎های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاههای ایشان را در زمینه حکومت اسلام و هدفهای آتی نهضت برای جهانیان بازگو می‎کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی‎ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد.
دولت شریف امام دو ماه بیشتر دوام نیاورد.و شاه ریاست کابینه را به دولت نظامی (ازهاری) سپرد. کشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیر در قیام مردم نداشت. شاه در نهایت استیصال از سفیر آمریکا و انگلیس درخواست راه حل می‎کرد اما هیچ یک از طرحهای قبلی آنان نتیجه‎ای در بر نداشت.
ارتش عراق در روز 31 شهریور 1359 تجاوز گسترده نظامی خویش را آغاز کرد. هم زمان هواپیماهای نظامی عراق فرودگاه تهران و مناطق دیگر را (در ساعت 2 بعد از ظهر آن روز) بمباران کردند. ماشین جنگی صدام به سرعت کیلومترها در خاک ایران پیشروی کرد و مناطقی وسیع از پنج استان ایران را اشغال کرد. مقاومتهای جانانه مرزنشینان در مراحل اولیه جنگ به علت عدم اطلاع و آمادگی قبلی و نداشتن تجهیزات و نیروی نظامی با قساوت بعثیان در هم شکسته شد. شهرها و روستاهای موجود در مناطق اشغالی به سرعت تخریب و به تلی از خاک بدل شدند و صدها هزار تن از خانه و کاشانه خود آواره گردیدند.
در 20/4/1367 با قبول قطعنامه 598 شورای امنیت جنگ تحمیلی 8 سال به پایان رسید. آغازگران جنگ به هیچ یک از هدفهای خویش نرسیدند. نظام جمهوری اسلامی نه تنها سرنگون نشد بلکه در پرتو وحدت ملی مردم مسلمان ایران، تکلیف کلیه عوامل ستون پنجم را در داخل کشور یکسره کرد و اقتدار خویش را در حاکمیت بر تمامی پهنه‎های داخلی تثبیت کرد. در پهنه بین المللی نیز به عنوانی یک قدرت با ثبات و غیر قابل شکست حضور خود را به اثبات رسانید و حقانیت خود را علیرغم 8 سال تبلیغات مداوم خصمانه غربیها ثابت کرد و پیام خویش را ابلاغ نمود.
پس از برقراری صلح نسبی، امام خمینی در تاریخ 11/7/67 طی پیامی در 9 بند سیاستها و خط مشی بازسازی کشور را برای مسئولین جمهوری اسلامی ترسیم نمود. پس از ده سال تجربه نظام جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی در تاریخ 4/2/1368 به منظور اصلاح و تکمیل ارکان تشکیلات نظام اسلامی طی نامه‎ای به رئیس جمهور وقت (حضرت آیه الله خامنه‎ای) هیئتی از صاحب نظران و کارشناسان را مسئول بررسی و تدوین اصلاحات لازم در قانون اساسی بر اساس 8 محور تعیین شده در همین نامه نمود. مواد اصلاح شده قانون اساسی در تاریخ 12 آذر 1368 (بعد از رحلت امام) به رفراندوم عمومی گذاشتن و با اکثریت مطلق آراء به تأیید ملت ایران رسید.

دفاع از پیامبر اسلام و ارزشهای دینی

آخرین رویارویی امام خمینی با غرب:
جنگ عراق و ایران که پایان یافت رهبران سیاسی غرب تهاجم تازه‎ای علیه اسلام انقلابی آغاز کردند.
ماجرای تدوین و انتشار وسیع کتاب مبتذل «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی و حمایت رسمی دولتهای غربی از آن سرآغازی بر فصل تهاجم فرهنگی بود.
امام خمینی در تاریخ 25/11/1367 در ضمن چند سطر کوتاه به صورت حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای کفر آمیز این کتاب، انقلابی دیگر بر پا کرد.
پیامدهای این واقعه موجودیت جامعه اسلامی را به عنوان یک امت واحده جلوه‎گر ساخت. صدور این حکم تصور اشتباه غربیها را در این که ایران با پذیرش قطعنامه از هدفهای انقلابی اسلامی خود دست کشیده است، در هم ریخت.

سالهای آخر عمر امام خمینی و حوادث ناگوار:
چند حادثه در این سالها اتفاق افتاد که اثر آن بر روح و خاطره امام سنگینی می‎کرد. یکی از این حوادث، شهادت مظلومانه حجاج بیت الله الحرام در کنار خانه خدا و در مراسم حج سال 1366 بود.
در روز ششم ذیحجه سال 1407 هجری قمری هنگامی که بیش از 150 هزار زائر در خیابانهای مکه برای شرکت در مراسم برائت از مشرکین حرکت کردند. مأمورین دولت سعودی با انواع سلاحهای سرد و گرم به سرکوبی تظاهر کنندگان پرداختند. در این واقعه حدود 400 نفر از حجاج ایرانی، لبنانی، فلسطینی، پاکستانی، عراقی و دیگر کشورها به شهادت رسید و حدود 5000 نفر مجروح و عده‎ای بی‎گناه دستگیر شدند. حرمت حرم امن الهی در روز جمعه در ایام مبارک حج، در ماه حرام شکسته شده بود. آثار خشم امام خمینی از این جسارت و اندوه عمیق ایشان از این که مصالح امت اسلامی و شرایط جهان اسلام مانع از اقدام عمومی می‎شد، تا روزهای آخر عمر امام در کلام و پیامش آشکار بود.
در پهنه مسائل داخلی شرایطی که منجر به برکناری قائم مقام رهبری از سوی امام خمینی (در تاریخ 18/1/68) گردید از جمله حوادث ناگوار دیگر بود.
امام خمینی در پیامهای اخیر خویش با وضوح بیشتری بر این حقیقت پافشاری داشت که تنها راه نجات بشریت از بن بستهای کنونی بازگشت به عصر دین و دین باوری است و یگاه راه رهایی ممالک اسلامی از وضعیت اسفبار کنونی بازگشت آنان به اسلام ناب و هویت مستقل اسلامی خویش است.
امام خمینی در زندگی، سخت معتقد به برنامه ریزی و نظم و انضباط بود. ساعات مشخصی از شبانه روز را به عبادت و ذکر حق و قرائت قرآن و دعا و مطالعه می‎پرداخت. قدم زدن و در همان حال ذکر خدا گفتن و اندیشیدن جزئی از برنامه روزانه‎اش بود. او در حالی که عمرش به 90 نزدیک شده بود هنوز یکی از پرکارترین رهبران سیاسی جهان بود که نشاط خدمت در راه تعالی جامعه اسلامی و حل مشکلات آن را هیچ گاه، حتی در سهمگین‎ترین حوادث از دست نمی‎داد. علاوه بر مطالعه روزانه اهمّ اخبار و گزارشات مطبوعات رسمی کشور و مطالعه دهها بولت خبری و گوش دادن به اخبار رادیو و تلویزیون داخلی، او در چندین نوبت در شبانه روز تحلیلها و خبرهای رادیوهای بیگانه فارسی زبان را گوش می‎داد تا شخصاً در جریان روند تبلیغات دشمنان انقلاب قرار گیرد و راههای مقابله با آن را اندیشه کند. فعالیتها متراکم روزانه و تشکیل جلسات با مسئولین نظام اسلامی موجب نمی‎شد تا ارتباط با قشرهای مردم عادی را به عنوان اصلی‎ترین سرمایه‎های نهضت اسلامی نادیده بگیرد. او هیچ تصمیمی را که مربوط به سرنوشت جامعه‎اش باشد نمی‎گرفت مگر آن که صادقانه با مردم در میان می‎گذاشت. مردم را محروم‎ترین کسان برای دانستن حقایق می‎دید.
چهره‎ای مصمّم و مهربان داشت، نگاهش پر جاذبه و سرشار از معنویت بود. جمعیت که در حضورش می‎نشست بی‎اختیار غرق در جاذبه معنویش می‎شد، بسیاری از حاضران ناخودآگاه اشک شوق می‎ریختند. مردم ایران حق داشتند که سالها از صمیم قلب در شعارهای دعای گونه‎شان از خدا بخواهند که عمر آنان را با افزایش لحظه‎ای بر عمر امام معاوضه کند. اگر دنیای بیگانه از معنویت باور نداشت اما آنان که با امام بزرگ شده بودند قدر لحظه‎های عمر آن عزیز را در عمل می‎شناختند. زندگی‎اش وقف خدا و خدمت به خلق او بود.
ساعت 20/22 بعد از ظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود. قلبی از کار ایستاد که میلیونها قلب را به نور خدا و معنویت احیاء کرده بود. به وسیله دوربین مخفی‎ای که توسط دوستان امام در بیمارستان نصب شده بود روزهای بیماری و جریان عمل و لحظه لقای حق ضبط شده است.
در حالی که چند عمل جراحی سخت و طولانی در سن 87 سالگی تحمل کرده بود و در حالی که چندین سرم به دستهای مبارکش وصل بود نافله شب می‎خواند و قرآن تلاوت می‎کرد. در ساعات آخر، طمأنینه و‌ آرامشی ملکوتی داشت و مرتباً شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را زمزمه می‎کرد و با چنین حالتی بود که روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد. هجرتش داغی التیام ناپذیر بر قلبها نهاد.
روز چهاردهم خرداد 1368، مجلس خبرگان رهبری تشکیل گردید و پس از قرائت وصیتنامه امام خمینی توسط حضرت آیه الله خامنه‎ای که دو ساعت و نیم طول کشید، بحث و تبادل نظر برای تعیین جانشین امام خمینی و رهبر انقلاب اسلامی آغاز شد و پس از چندین ساعت سرانجام حضرت آیه الله خامنه‎ای (رئیس جمهور وقت) که خود از شاگردان امام خمینی ـ سلام الله علیه ـ و از چهره‎های درخشان انقلاب اسلامی و از یاوران قیام 15 خرداد بود و در تمام دوران نهضت امام در همه فراز و نشیبها در جمع دیگر یاوران انقلاب جانبازی کرده بود، به اتفاق آرا برای این ریاست خطیر برگزیده شد.
انبوهی جمعیت و شکوه حماسه حضور مردم در روز ورود امام خمینی به کشور در 12 بهمن 1357 و تکرار گسترده‎تر این حماسه در مراسم تشییع پیکر امام، از شگفتی‎های تاریخ است. رحلت امام خمینی نیز هم چون حیاتش منشأ بیداری و نهضتی دوباره شد و راه و یادش جاودانه گردید چرا که او حقیقت بود و حقیقت همیشه زنده است و فنا ناپذیر.
او جلوه‎های از جلوه‎های «کوثر» بود و کوثرِ ولایت همیشه در زمین و زمانه‎ها جاری است.

آثار و تألیفات امام خمینی:
دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینی در مباحث اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی بر جای مانده که بسیاری از آنها تا کنون منتشر نشده است. متأسفانه تعدادی از رساله‎ها و تألیفات نفیس امام در جریان جابه جایی از منازل استیجاری و در جریان چندین مرحله یورش مأمورین ساواک شاه به منزل و کتابخانه ایشان مفقود گردیده است.
در این جا فهرست اسامی آثار و تألیفات امام خمینی را بر حسب سیر تاریخ نگارش مرور می‎کنیم.
1. شرح دعای سحر
2. شرح حدیث رأس الجالوت
3. حاشیه امام بر شرح حدیث رأس الجالوت
4. حاشیه بر شرح فوائد الرضویه
5. شرح حدیث جنود عقل و جهل
6. مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه
7. حاشیه بر شرح فصوص الحکم
8. حاشیه بر مصباح الانس
9. شرح چهل حدیث
10. سر الصلوه (صلاه العارفین و معراج السالکین)
11. آداب نماز (یا: آداب الصلوه)
12. رساله لقاء الله
13. حاشیه بر اسفار
14. کشف الاسرار
15. انوار الهدایه فی التعلیقه علی الکفایه 2 جلد
16. بدایع الدرر فی قاعده نفی الضرر
17. رساله الاستصحاب
18. رساله فی التعادل و التراجیح
19. رساله الاجتهاد و التقلید
20. مناهج الوصول الی علم الاصول ـ 2 جلد
21. رساله فی الطلب و الاراده
22. رساله فی التقیه
23. رساله فی قاعده من ملک
24. رساله فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره
25. کتاب الطهاره ـ 4 جلد
26. تعلیقه علی العروه الوثقی
27. مکاسب محرّمه ـ 2 جلد
28. تعلیقه علی وسیله النجاه
29. رساله نجاه العباد
30. حاشیه بر رسالت ارث
31. تقریرات درس اصول آیه الله العظمی بروجردی
32. توضیح المسائل (رساله عملیه)
33. مناسک حجّ
34. تحریر الوسیله ـ 2 جلد
35. کتاب البیع ـ 5 جلد
36. تقریرات دروس امام خمینی
37. کتاب الخلل فی الصلوه
38. حکومت اسلامی یا ولایت فقیه
39. جهاد اکبر یا مبارزه با نفس
40. تفسیر سوره حمد
41. استفتائات
42. دیوان شعر
43. نامه‎ها عرفانی
44. صحیفه نور
45. وصیتنامه سیاسی ـ الهی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید