خاطره ای از توسل به حضرت زهرا(س)

خاطره ای از توسل به حضرت زهرا(س)

به اتفاق دوستان همراه کاروانی از کرمان با مدیریت آقای حاج حسین قوام

ساعت ۱۴ روز سه شنبه نوزدهم خردادماه ۱۳۹۴ هنگام برگشتن

از سفر زیارتی کربلای معلی در ۳۵ کلیومتری شهرستان انار بعد از مسجد ابوالفضل ؛ اتوبوس دچار نقص فنی

و خاموش شد رانندگان پس از مدتی تلاش نتوانستند  عیب ماشین  را برطرف کنند

تماس گرفتند که یک اتوبوس برای انتقال زائرین و تعمیرکار برای بر طرف نمودن عیب ماشین بیاید

مسافران و رانندگان  داخل ماشین و بیرون در زیر سایه اتوبوس  حیران  نشسته بودند .

روحانی کاروان(حاج شیخ محمدعلی مختار آبادی) به دوستان گفت : آیا می خواهید ماشین درست بشود

و راه بیافتیم  همه در این هوای گرم گفتند : بله. فرمودند: صلواتی بفرستید:

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

باخودشان زمزمه ای داشتند و گفتند:

یا کریم به حق فاطمه الزهرا این وسیله را درست کن .و به راننده اشاره کرد :

استارت بزن با یک نیم استارت ماشین روشن شد. جالب این بود

که ایشان حاجت چندین ساله ای داشت که هنوز روا نشده

بود به حال این بزرگوار غبطه خوردم و به خودم گفتم :

احسنت بر این مرد خدا  حاجت چند ساله اش  را طلب نمیکند

گرفتاریش  را فراموش نموده و رضایت خدا را بر حاجتش ترجیح میدهد.

ناگفته نماند در این سفر این عالم بزرگوار وقتی نام حضرت زهرا (س) را میبرد

اول اشک خودش جاری میشد.و دل پاکش شایسته محبت

اهل بیت(ع) بود خدا علمای صالح مخصوصا این عالم را حفظ نماید.


با توجه به زیاد شدن نظرات در این بخش؛یک وبلاگ با نام *یا حضرت صدیقه موالاتی اغیثینی* (http://yasadegh.mihanblog.com)ساخته شد تا از این به بعد دسترسی به نظرات و دوستان راحت تر باشد-در واقع برای هر یک از نظرات این بخش یک پست جداگانه در وبلاگ در نظر گرفته میشود-همچنین میتوانید کرامات و داستان های خود را به وبلاگ مورد نظر ارسال کنید.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید