آیا بیان قصّه‌ها در قرآن برای تنوع است؟

آیا بیان قصّه‌ها در قرآن برای تنوع است؟

قصّه‌های قرآن، که شرح زندگی پیشینیان و پیغمبران و اقوام مختلف است، اگرچه، برای عدّه‌ای که دچار نوعی ملال خاطرند سبب تسلی می‌گردد، و نقل آن قصّه‌ها باعث تفریح و تنوع شمرده شده است. ولیکن در حقیقت این قصّه‌ها نه برای تفریح و نه برای سرگرمی و تنوع است، بلکه اگر با دقت و معرفت به این قصّه‌ها بنگریم، مشاهده می‌کنیم که بیان این قصّه‌ها برای عموم مردم، باعث عبرت و درس آموزی فراوانی است. قصّه‌های قرآنی، دنیایی از مطالب تربیتی و درس‌های آموزنده‌ی تلخ و شیرین را در بردارد، که بیان پیام‌های تربیتی و عبرت آموز همه این داستان‌ها مجالی بیش‌تر را می‌طلبد.
در اینجا تنها به چند نمونه از پیام‌های تربیتی و درس‌های عبرت‌آموز این قصّه‌ها اشاره کوتاهی داریم.
1. قصّه‌ آدم ابوالبشر، درس بی‌تجربگی و اثرات سوء نداشتن الگو، اشاره دارد.[1] 2. قصّه‌ هابیل و قابیل، عبرت از حسد ورزیدن، که انگیزه‌ی اقدام قابیل برای قتل برادرش هابیل شد.[2] 3. داستان یوسف ـ علیه السّلام ـ درس پاکی و طهارت و مبارزه با نفس اماره را می‌آموزاند.[3] 4. قصّه ابراهیم خلیل الله ـ علیه السّلام ـ و استدلال او بر یکتاپرستی،[4] و ایثار و گذشت او در راه خدا،[5] و فدا نمودن فرزند برای رضای خدا و حضرت دوست بود.[6] 5. داستان ایوب ـ علیه السّلام ـ، او که مظهر صبر و استقامت بود[7] و پس از ابتلاء به بلا و گرفتاری دعا نمود و استجابت دعایش توسط حق تعالی،[8] درس صبر و استقامت و دعا را به ما می‌‌آموزاند.
6. قصّه موسی کلیم الله ـ علیه السّلام ـ درس قدرت الهی است، زیرا او در زمانی می‌زیست که همه کودکان را به دستور فرعون در شکم مادرانشان می‌کشتند، و خداوند در خانه‌ی فرعون او را در ناز و نعمت قرار داد تا بفهماند وعده‌ی الهی حق است.[9] 7. داستان طغیان قوم بنی‌اسرائیل، با آن همه معجزات[10] و نجات از دست فرعونیان،[11] و نعمت‌های الهی[12]، درس عبرت آموز سرانجام پیروی ننمودن از رهبر و عاقبت نافرجام آن را بیان می‌کند.[13] 8. قصّه نوح ـ علیه السّلام ـ، عمر نوح،[14] فرزند ناخلف نوح[15] و همه و همه قدرت لایزال و مطلق الهی را به ما می‌آموزاند.
9. قصّه قوم لوط،[16] سرانجام غمبار همجنس بازی[17] در آن عصر و عاقبت آن را در عصر جدید به نمایش می‌گذارد.
10. داستان اصحاب کهف،[18] قصّه خداجویی و خداخواهی عدّه‌ای از جوانان است و خواب سیصد و نه ساله‌شان و بیداری آنان پس از آن همه سال، دلیل محکمی بر زنده شدن انسان‌ها در روز قیامت است.[19] 11 قصّه مریم مقدس، درس پاکی و عفاف و فضیلت[20] زنی پاکدامن،[21] و در عین حال قدرت الهی را بازگو می‌کند که خدای تبارک تعالی می‌تواند بر خلاف نظام طبیعی عالم از دختری باکره، که هیچ مردی او را لمس[22] ننموده، فرزندی همچون مسیح (ع) را بدنیا آورد، [23]که در گهواره سخن می‌گوید.[24] 14. زندگانی حضرت محمد مصطفی ـ صلی الله علیه و آله اجمعین ـ، که در جای جای قرآن مجید می‌بینیم، درس عبرت آموز صبر و استقامت و یگانه پرستی و عشق به معبود و یک عمر تلاش با برکت و پاکی و درستی و در راه خدا بودن را به ما می‌آموزاند.
داستا‌های قرآنی آیینه‌ی مصفایی برای جلوه‌گر نمودن عیب‌ها و کردارهای پسندیده و ناپسند است، آیینه‌ای که در آن درس ایمان و معنویت، ایثار و جانبازی و صبر و شکیبایی است و در یک کلام می‌توان ادعا نمود که همه‌ی آنچه که برای انسان ارزش و یا ضد ارزش است، در این قصّه‌ها قابل مشاهد است، و بهترین راهنمای اخلاقی به حساب می‌آید، لذا قرآن کریم، بیش از یک سوم از آیات خود را به شرح زندگانی پیشینیان و پیغمبران و اقوام مختلف اختصاص داده است، و آن را «احسن القصص» بهترین قصّه‌ها نامیده، چون ظاهری زیبا و شیرین و باطنی پر محتوا دارد، البته تنها صاحبان اندیشه و خرد از این کلاس عالی بشریت درس عبرت می‌گیرند[25] نکته‌ای که نباید فراموش شود، این است که: «قرآن اصلاً کتاب تاریخ نیست و منظورش از نقل داستان‌ها، قصّه سرائی مانند کتب تاریخ و بیان تاریخ و سرگذشت نیست، بلکه کلامی است الهی که در قالب وحی ریخته شده، و منظور آن هدایت خلق به سوی رضوان خدا و راههای سلامت است، و به همین جهت است که می‌بینیم هیچ قصّه‌ای را با تمام جزئیات آن نقل نکرده، و از هر داستان، آن نکات متفرقه که مایه‌ی عبرت و تأمل و دقت است و یا آموزنده‌ی حکمت و موعظه است و یا سودی دیگر از این قبیل دارد.»[26] بیان می‌کند.
عبرتست این قصّه‌ ای جان مر‌ترا
تا شوی راضی تو در حکم خدا[27] امام علی ـ علیه السّلام ـ در نهج‌البلاغه دارد: «وَاعتَبِروُا بِما قَد رَأیتُمْ مِنْ مَصارِعِ القُروُنِ قَبلکُم؛[28] و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گیرید.»

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محمد حسین طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، (قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1377) ج 11، ص 95 تا 102.
2. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361) ج 10، ص 3 تا 118، و ج 12، (ص) 401 و ص 537.
3. عبدالله جوادی آملی، تسنیم فی تفسیر القرآن الکریم، (قم، اسراء 1379) ج 2، ص 316 تا 334.
4. محسن قرائتی، تفسیر نور، (قم، سلمان فارسی، 1376) ج 1، ص 94 تا 97.

پی نوشت ها:
[1] . بقره/ 37 ـ 31.
[2] . مائده/ 37 ـ 32.
[3] . یوسف/ 53.
[4] . بقره/ 258 تا 260.
[5] . انبیاء/ 60 تا 62.
[6] . صافات/ 101 ـ 110.
[7] . ص/ 41 ـ 44.
[8] . انبیاء/ 83 و 84.
[9] . قصص/ 7 ـ 14.
[10] . طه/ 70.
[11] . اعراف/ 141 و یونس/ 90 و طه/ 80 و دخان/ 30.
[12] . بقره/ 40 ـ 47.
[13] . اعراف/ 142 و 150 ـ 154.
[14] . عنکبوت/ 14.
[15] . یونس/ 46.
[16] . عنکبوت/ 28 ـ 35.
[17] . اعراف/ 80.
[18] . کهف/ 9 ـ 26.
[19] . عنکبوت/ 20 ـ 22.
[20] . آل عمران/ 42 و مریم/ 27.
[21] . تحریم/ 12.
[22] . مریم/ 20.
[23] . آل عمران/ 45.
[24] . مریم/ 30.
[25] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361، ج 9، ص 298 و 415 ـ 418.
[26] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1377، ج 1، ص 463.
[27] . مولوی، جلال الدین، مثنوی، دفتر سوم، ص 87.
[28] . نهج‌البلاغه، خطبه 161.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید