عوامل مانایی و پایایی نهضت کربلا (2)

عوامل مانایی و پایایی نهضت کربلا (2)

نویسنده: محمدجواد رودگر

3-1. حاکمیت بینش قوی و بصیرت نافذ در قیام کربلا

امام حسین علیه السلام با درک عمیق فضای فرهنگی- سیاسی و اجتماعی عصر خویش و درد دین و دینداری و فهم موقعیت امویان در نابودی ارزش های اسلامی و به فروپاشی کشاندن جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی در نقاب اسلام و پرده ی خلافت اسلامی و غفلت و جهالت مردم و عدم مسئولیت شناسی و مسئولیت پذیری خواصّ جامعه در یک حرکت هدفدارانه، روشمند، منقطی و وظیفه شناسانه « قیامی» را علیه حکومت جور و جبر، انحراف و ارتجاع، فساد و تباهی آغاز کرد تا درس ها و عبرت هایی را به همه تاریخ نشان دهد و راه دینداری توأم با دانایی و درک و درد دینی را با جهاد، عشق، شور و شیدایی، ایثار و نثار، خون دل خوردن و خون دادن بازنماید و بصیرت و صبر، شکیبایی و شکر، شیدایی و شرح صدر، شناخت و شکوفایی و شور و شعور را توأمان در قیام کربلا نشانه رفته و نشان دهد و آیینه ای در کربلا نشاند که همه ی انسان ها در طول تاریخ، خویش را در آن دیده و نقد و تأویل نمایند… چون امام حسین علیه السلام می دانست چرا و چگونه، با چه هدف و سرانجامی قیام می کند. او آن روز که پس از پیشنهاد بیعت با « یزید»( آن جرثومه فساد فکری و فعلی و نمونه انحراف عقیدتی و انحطاط اخلاقی) فرمود:« و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامّه براع مثل یزید»(1)، کاملاً آگاه بود که چه می کند و چه حوادث تلخی در پیش روی اوست؛ یا با درک و از سر سوز دل فریاد زد که « انی لا اری الموت الا السعاده و لا الحیوه مع الظالمین الا برما»(2): من مردن را برای خودم سعادت و زندگی با ستمگران را موجب ملامت می بینم؛ همچنین فرمود:« الا و ان الداعی ابن الداعی قد رکز بین الثنتین بین السله و الذله و هیهات منا الذله»(3).
حضرت علیه السلام به شرایط و اوضاع و احوال کاملاً وقوف داشت و تمام خطبه ها، نامه ها، مذکرات و مناظرات امام علیه السلام شاهد بصیرت نافذ و درک فراگیر او در قیامی که به وجود آورده است، می باشد؛ و نهضتی که از سر آگاهی و بینش ژرف صورت بگیرد و هدف های الهی و انگیزه های مقدس داشته باشد، در همه ی اعصار و امصار کارآمد و ماندگار خواهد بود.
امام علیه السلام حتی در خصوص اهل البیت علیه السلام فرمود:« استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظکم و منجیکم من شر الاعداء و یعذب اعادیک بانواع البلاء»(4) که به تعبیر استاد شهید مطهری:« از اینها معلوم می شود که امام حسین علیه السلام، توجه داشت که خونش بعد از خودش خواهد جوشید و شهادتش سبب بیداری مردم می شود…»(5)

4-1. جامعیت قیام کربلا

نهضت حسینی از جامعیت ویژه ای برخوردار بود. استاد مطهری در این زمینه می فرمایند:« وقتی بخواهیم به جامعیت اسلام نظر بیفکنیم، باید نگاهی هم به نهضت حسینی بکنیم. می بینیم امام حسین علیه السلام کلیات اسلام را در کربلا به مرحله ی عمل آورده، مجسم کرده است؛ ولی تجسّم زنده و جاندار حقیقی و واقعی، نه تجسم بی روح. انسان وقتی در حادثه ی کربلا تأمل می کند، اموری را می بیند که دچار حیرت می شود و می گوید اینها نمی تواند تصادفی باشد و سرّ اینکه ائمه ی اطهار علیه السلام این همه به زنده نگه داشتن و احیای این خاطره توصیه و تأکید کرده و نگذاشته اند حادثه ی کربلا فراموش شود، این است که این حادثه یک اسلام مجسم است. نگذارید این اسلام مجسم فراموش شود.»(6)
جامعیت قیام کربلا هم از جهت فرهنگی- معرفتی است؛ زیرا همه ی ابعاد عقیدتی، اخلاقی و احکام عملی اسلام در مواضع گونه گون ظهور داشت و هم دارای محتوا و پیام تربیتی همه جانبه و عدالت خواهی و عدالت گستری فراگیر بود و هم از حیث اجتماعی و طبقات جامعه، زن، مرد، کوچک، بزرگ، نوجوان، جوان، سفیدپوست، سیاه پوست و… در آن حضور داشتند و مسئله ی « وظیفه گرایی» و « تکلیف شناسی» در آن اصل بود؛ مظهر انسانیت بود و اسلامیت، جلوه ی توحید بود و عدالت، ظهور آگاهی و آزادی، نمایش اجتهاد و جهاد با مال و جان و … و از سوی دیگر، ابعاد حماسی و غم انگیز، نمایش فضایل و ارزش های اخلاقی، عرفانی، نماد هم گرایی، خرد گرایی و خرابات نشینی و سمبل عقل و عشق توأمان در افقی والا و برین نیز بود؛ یعنی از چنان جامعیتی برخوردار است که مورخ متکلم، عالم اخلاق، حکیم، عارف، محدث و فقیه، مفسر و مدیر و همه و همه می توانند از منظرهای خویش و رویکردهای تکثر به آن بنگرند و آن را تفسیر نمایند و جامعیت و فراگیری نهضت کربلا را برای همه و همیشه زنده نگه دارند؛ چه اینکه این نهضت هرگز سرد و ملالت زا و بی خاصیت نمی شود، بلکه با طراوت و بالنده، پویا و پایا حضور و ظهور دارد و شاید یکی از معانی حدیث:« ان للحسین محبه مکنونه فی قلوب المؤمنین»(7) همین باشد که قیام کربلا از جامعیت و کمال، فطرت پذیری و عقلانیت ویژه ای برخوردار است و عقل و عاطفه، احساس و اشراق و ادراک را نیز اشباع می نماید و همه تشنگان معرفت و حریت و حقیقت و عدالت را سیراب می نماید؛ چه اینکه قرائتی علمی و عملی از اسلام ناب و منطق محمدی (ص)است.

5-1. حق و حقیقت محوری

قیام کربلا از حقانیت ویژه ای برخوردار بود و چون ضیائی در ظلمت فکری و اخلاقی و نوری در تاریکی عقاید و اعمال، درخشیدن گرفت و دل های مرده را زنده و چشم های خفته را بیدار و عقل های از کار افتاده را فعال ساخت و حسین علیه السلام که مظهر حقّ محض بود، در حاکمیت باطل جوشید و خروشید و از عدم عمل به حق و رواج باطل سخن گفت و علیه این جریان نقابدار و منافقانه مبارزه کرد تا خط نفاق و کیفر نقابدار را با افشاگری نظری و عملی رسوا سازد و اسلام بدلی و یزیدی را مهجور و منزوی و اسلام اصیل و حسینی را شاهد بازار کند که فرمود:« الا ترون ان الحق لا یعمل و ان الباطل لا یتناهی عنه»(8). حضرت روش و سیره ی قیام و نهضتش را روش و سیره نبوی و علوی معرفی کرد و فرمود:« اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب علیه السلام…»(9)
تا فاصله ی نیم قرنی که از سال یازدهم تا شصت و یکم هجرت ایجاد شد و هزاران انحراف، تحریف و تزویر در ترور معنایی- معرفتی و عملی- رفتاری اسلام توسط امویان ایجاد شد، در یک حرکت حق شناسانه و حق مدارانه از بین برود و معرفت اصیل اسلامی و معنویت حقیقی از دست رفته، بازشناسی و بازتابی گردد که امام حسین علیه السلام خود فرمودند:« اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منافسه فی سلطان و لا التماس شیء من فضول الحطام و لکن لزی المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک»(10) تا انگیزه ی مبارزه و جهاد را« حقیقت» قرار دهد نه منفعت؛ « دین» را هدف نماید نه دنیا؛ ارزش های الهی- توحیدی مقصد باشد نه شخص و نان و نام.
همچنین نشانه های دین خدا حاکم و اصلاح اجتماعی صورت گیرد نه قدرت طلبی و شهرت جویی و …؛ چنان که در بخشی دیگر امام حسین علیه السلام فرمود:« و بذل مهجته فیک لیتنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله»(11)؛ یعنی قیام کربلا برای نجات و رهایی بشریت از بردگی های فکری- عقیدتی و اجتماعی و آزادگی از چنگال عفریت جهل و ضلالت و هیولای ظلم و ظلمت و سایه ی شوم زلّت و ذلّت بود و نهضتی که خداپرستی را به جای خودپرستی، معرفت به جای جهالت، عزت به جای ذلت و نور به جای ظلمت قرار دهد، پایدار و جاودانه خواهد بود؛ پس قیام کربلا رستاخیزی در عقیده، اخلاق و اعمال و انقلابی در دل و دیده ها ایجاد کرد و در حقیقت بار دیگر « بعثت» و « غدیر»، یعنی نبوت و امامت را زنده کرد و اسلام ناب را بیمه ساخت و با گره خوردن به حق و حقیقت ماندنی و ابدی شد… .

6-1. عدالت خواهی و عدالت گستری

یکی از عوامل ماندگاری قیام کربلا، روح عدالت خواهانه و عدالت گسترانه ی آن بود؛ چه اینکه امام علیه السلام در یک تحلیل جامع و بینش دقیق اسلامی و جامعه شناسی همه جانبه، به این نتیجه رسیدند که پیام عملی و اجتماعی اسلام، یعنی « عدالت اجتماعی» در معرض نابودی و تهدید جدی است و مدیریت دینی و حکومت اسلامی عدالت اجتماعی را به دلیل تکاثر طلبی، نژادپرستی، شهوت رانی و انحراف اخلاقی، ارتجاع به جاهلیت فکری- رفتاری قبل از اسلام و … نه تنها از دست داده، بلکه یک گوهر فراموش شده تلقی کرده است و « عدالت اسلامی» از حیث مفهوم و مصداق تحریف و ترور شده است؛ لذا جهادی با هدف تحقق عدالت فکری، اخلاقی و اجتماعی را شروع کردند و با مظاهر ظلم و استبداد، تبعیض و شکاف طبقاتی مبارزه کردند؛ پس قیام کربلا در برابر ارزش های تغییریافته، عدالت فراموش شده، سیستمی نهادینه شدن فساد، فقر و تبعیض، شیوع رذایل اخلاقی، فقدان معنویت و عدالت خواهی، زنده شدن معیارهای جاهلی، نژادپرستی، تکاثرطلبی و اشرافیت و … صورت گرفت.(12)

پی نوشت ها :

1. همان؛ ص 11.
2. بحارالانوار؛ ج 44، ص 381.
3. اللهوف؛ ص 47.
4. مقتل الحسین مقرم؛ ص 348.
5. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج 17، ص 483.
6. همان؛ ص 382.
7. بحارالانوار؛ ج 43، ص 272 و مستدرک؛ ج 10، ص 378.
8. همان.
9. بحارالانوار؛ ج 44، ص 321.
10. محمدصادق نجمی؛ خطبه ی امام حسین علیه السلام در منی؛ ص 63.
11. تحف العقول؛ ص 168 و بحارالانوار؛ ج 100، ص 79.
12. ر.ک به: بحارالانوار؛ ج 44، ص 381 و ج 100، ص 79. نیز: موسوعه کلمات الامام حسین علیه السلام؛ ص 349-404.

منبع: نشریه کنگره امام حسین علیه السلام و مقاومت ج 3

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید