سلمان فارسى، در مقام «استاندارى مداین» بدون اینکه تحت تاثیر نامههاى این و آن قرار گیرد و تغییر روش دهد، با متابعت از آموزشهاى رسول خدا صلی الله علیه وآله و راهنمایىهاى امام على علیه السلام تا حیات داشت، مسؤولیت خویش را عملى کرد، و با توجه با شیوه زاهدانه و معتدلانه او، خلیفه هم نتوانست براى عزل یا اقدام دیگرى علیه او تصمیم بگیرد.
نویسنده کتاب «سلمان فارسى استاندار مداین» می گوید:
از متن نامه خلیفه به سلمان، طبق تحقیقى که انجام شد، چیزى به دست نیاوردیم، اما مضمون هاى آن از جواب سلمان روشن مىگردد، اکنون جواب سلمان را به نامه خلیفه مورد مطالعه قرار مىدهیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
از سلمان، آزاد کرده رسول خدا ، به عمر بن خطاب.
اما بعد، اى عمر! نامه تو به دست من رسید، در آن مرا مورد ملامت و سرزنش قرار داده و یادآور شدهاى: تو مرا امیر مداین قرار داده اى، و دستور دادهاى درباره حاکم پیشین «حذیفه» تحقیق کنم، و مسایل دوران امارت او را خوب یابد، به تو گزارش دهم.
هر کس عهدهدار ولایت و سرپرستى هفت نفر از مسلمانان بعد از من گردد، و آنگاه در میان آنان به عدالت رفتار ننماید، خداوند را در حالى ملاقات مىکند، که مورد خشم و غضب الهى خواهد بود
اما باید بدانى، این کار صحیحى نیست، خداوند متعال هم در کتاب خویش، مرا از این کار منع کرده و فرموده:
«اى اهل ایمان! از بسیارى از سوء ظنها پرهیز داشته باشید، زیرا بعضى از بدگمانىها اثم و گناه است، تجسس هم نکنید، عقب سر یک دیگر هم ناروا نگویید، آیا کسى از شما دوست مىدارد، گوشت مرده برادر مؤمن خویش را بخورد؟ این را نمىپسندید، پس خدا را در نظر داشته باشید و توبه کنید، زیرا خداوند آمرزشگر مهربان است.(حجرات/12)
بنابراین، من کسى نیستم که به خاطر اطاعت تو، درباره تفتیش از وضع «حذیفه» گناه و معصیت خداوند را انجام دهم.
اما اینکه درباره «زنبیل بافى» و خوردن نان «جو» مرا مورد ملامت قرار دادهاى، اینها براى یک شخص مؤمن عیبى محسوب نمىشود، به خدا سوگند، اى عمر! نان جو خوردن و زنبیل بافى از برگ درختان، که همراه با بى نیازى و خوردنِ حقِ اهل ایمان، به ناحق باشد، نزد خداوند متعال بهتر و محبوبتر است، و به تقواى الهى هم نزدیکتر خواهد بود، زیرا من به چشم خویش مىدیدم، که رسول خدا هرگاه نان جو به دست مىآورد، آن را مىخورد و شادمان هم مىگردید، و هیچ گونه خشم و ناراحتى هم نداشت.
اما اینکه ایراد گرفتهاى، چرا من حقوق خود را به دیگران بذل و بخشش مىکنم! باید بدانى آن را براى روز نیازمندى و تهیدستى خویش پیش مىفرستم، این هم براى من مهم نیست که غذایى که از گلویم پایین مىرود، مغز گندم و مغز قلم گوسفند باشد، یا نان سبوس دار جوین.
اما اینکه تذکر دادهاى، من حکومت الهى را تضعیف و خویشتن را (با سادهزیستى) ذلیل کردهام، تا جایى که مردم مداین به مقام امارت من بى توجهى مىکنند، و مرا پل عبور (به خواستههاى) خود قرار دادهاند، و حتى بار سنگین خود را بر دوش من مىگذارند، و بالاخره این شیوه را موجب سست شدن حکومت دین خدا، و تضعیف مقام خلافت پنداشتهاى، باید بدانى، ذلیل بودن در راه اطاعت خداوند، نزد من از عزت و عظمت در راه گناه و معصیت، محبوبتر مىباشد.
مگر تو خود نمىدیدى رسول خدا ، با مردم انس و الفت برقرار مىکرد، با آنان نزدیک و محشور بود و آنان هم با آن حضرت الفت برقرار مىکردند و با او نزدیک و مرتبط بودند؟ و از مقام نبوت و حکومت او هیچ گونه کاسته نمىشد؟ و بلکه آنان را با الفت و ارتباط خویش، امیدوار و خرسند مىگردانید؟
آیا تو خود نمىدیدى رسول خدا، نان خشک و بدون خورشت مىخورد، لباس زبر و خشن مىپوشید؟ و مردم هم اعمّ از قریشى و غیر قریشى، عرب و غیرعرب، و سفید پوست و سیاه پوست، از نظر وى در دیندارى مساوى و برابر بودند؟
آرى، اى عمر! از این بالاتر، من با دو گوش خود شنیدم و شهادت مىدهم که رسول خدا مىفرمود:
«هر کس عهدهدار ولایت و سرپرستى هفت نفر از مسلمانان بعد از من گردد، و آنگاه در میان آنان به عدالت رفتار ننماید، خداوند را در حالى ملاقات مىکند، که مورد خشم و غضب الهى خواهد بود».
اگر خداوند براى این امت، راه خیر و صلاح، و رشد و تعالى آنان را اراده فرموده بود، اعلم و افضل آنان، ولایت و حکومت را عهدهدار مىگردید. هم چنین اگر این امت خداترس بود، از کلام پیامبر اطاعت مىکرد، و در راه حق قدم بر مىداشت، تو را امیرمؤمنین نمىنامید. اکنون هر کارى مىخواهى انجام بده، زیرا حکم تو در امور دنیا جریان دارد، و خیلى هم نمىتوانى به دامنه عفو خداوند، و تمدید مهلت براى عقوبت، مغرور باشى
بنابراین، اى عمر! من امیدوارم از ولایت و امارت بر «مداین» جان و دین سالم بدر بَرم، با وجود اینکه تو خود گفتهاى: من با ذلت و زبونى (ساده زیستى و ارتزاق از دست رنج خویش) زندگانى را مىگذرانم.
بارى، اى عمر! من براى این مقام محدود و پر مسؤولیت بیمناکم، آنوقت وضع کسى که پس از رسول خدا، پیشوایى امت مسلمان را به عهده گرفته چگونه خواهد بود؟ در حالى که وقتى به کلام خداوند گوش فرا مىدهیم، مىفرماید:
«خانه جاویدان آخرت را، فقط براى کسانى قرار مىدهیم، که تصمیم سرکشى و فساد آفرینى در زمین (جامعه بشرى) نداشته باشند، و عاقبت (خیر) از آن پرهیزگاران است.(قصص/83)»
آرى، من به این سرزمین آمدهام، که سیاستى پیش گیرم، که آن را پیشواى بزرگ من (على علیه السلام) به من آموخته، و با ارشاد و پیروى از سیره آن حضرت، احکام و حدود الهى را استوار مىگردانم. بنابراین، من بر اساس راهنمایى هاى آن پیشواى بزرگ عمل مىکنم و حکم مىرانم.
این را هم بدان، که اگر خداوند براى این امت، راه خیر و صلاح، و رشد و تعالى آنان را اراده فرموده بود، اعلم و افضل آنان، ولایت و حکومت را عهدهدار مىگردید. هم چنین اگر این امت خداترس بود، از کلام پیامبر اطاعت مىکرد، و در راه حق قدم بر مىداشت، تو را امیر مؤمنین نمىنامید. اکنون هر کارى مىخواهى انجام بده، زیرا حکم تو در امور دنیا جریان دارد، و خیلى هم نمىتوانى به دامنه عفو خداوند، و تمدید مهلت براى عقوبت، مغرور باشى.
به هر حال، این را بدان، که به زودى پاداش رفتار نارواى خویش را، در دنیا و آخرت خواهى دید، و از آنچه پیش فرستادهاى، و بعد همراه خواهى برد، مؤاخذهخواهى شد. و الحمدلله وحده.
منبع: نفس الرحمن، ص 528؛ بحار الانوار، ج 22، ص 360؛ فتاوى صحابى کبیر سلمان، ص83؛ الاحتجاج،ج1، ص 185؛ نقل از «سلمان فارسى، استاندار مداین».