ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگی (1)

ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگی (1)

نویسنده:آیت الله محمدتقی مصباح

چکیده

آدمی برخوردار از احساسات و عواطفی است که ریشه در فطرت او دارد. فلسفه وجودی برخی ادعیه مأثور، تنوع حالات عارضی بر بندگان خداست. کسانی که خوف و ترس برآنان غالب شده است، برای اینکه دچار افراط نشوند، توصیه شده است که دعای خائفین را بخوانند، زیرا همواره حالت اعتدال ترس و امید نسبت به خدای متعال در انسان ضروری است. از یک سو، اگر انسان از هیچ چیز نترسد، نمی تواند جلوی هیچ ضررو خسارتی را بگیرد و اگر هم در امید به خدا افراط ورزد، از هیچ گناهی اجتناب نخواهد کرد. از سوی دیگر، اگر انسان از رحمت خدا ناامید شود، هرگز امیدی به نجات نخواهند داشت و از تلاش برای رهایی اجتناب خواهد کرد. از این رو، همواره خوف و رجا، ترس و امید در حد اعتدال در انسان ضروری است. برهمین اساس، قرآن یکی از وظایف انبیا را انذار مردم می داند. پیش شرط تأثیرانذار انبیا، آمادگی حالت روحی و روانی و فطری خوف وترس از خداست تا انسان آمادگی لازم را به دست نیاورد، امکان نجات و هدایت را نخواهد داشت.

کلید واژه ها: خوف و رجا، ترس از خدا، ترس و امید.

حالات فطری انسان و راهکار اعمال صحیح آنها
پس از بررسی دو مناجات از مناجاتهای امام سجاد(ع)، مجال پرداختن به مناجات خائفین رسیده است. پیش از بحث و بررسی این مناجات، این نکته را یادآور می شویم که منظور از عناوین مناجات خمس عشر، نظیر عنوان «شاکین»، «راجین» و«خائفین» این نیست که مردم چند دسته اند: برخی ترسندگانند و برخی امیدواران.
ترسندگان باید مناجات خائفین و امیدواران مناجات راجین را بخوانند، بلکه عناوین‌آن مناجات ها ناظر به حالات بندگان خداست که براثر عوامل خاصی در‌آنها پدید می آید. مثلاً گاهی براثر عوامل و شرایط خاصی ترس بر انسان غلبه می کند و در مقابل، گاهی براثر توجه به اموری خاص ویا مطالعه برخی از آیات و روایات، حالت امید برانسان غلبه می کند. آنگاه به کسانی که خوف و ترس برآنها غالب می شود و برای اینکه این حالت به افراط نگراید و از رحمت خدا مأیوس نگردند، سفارش شده که مناجات خائفین را بخوانند.
همین طور به کسانی که حالت رجا برآنها غلبه یافته، برای اینکه از غضب و مکرالهی خود را در امان ندانند، سفارش شده که مناجات راجین را بخوانند. همچنین سایر مناجاتها برای کسانی است که سایر حالات روانی و روحی برآنها غلبه کرده است. به این افراد سفارش شده که آن مناجات را بخوانند تا حالات آنان به افراط نگرایند.
نکته دیگرآنکه حالات، احساسات و عواطف انسان ریشه فطری دارند و در جای خود و با رعایت شرایط خاصی مفید و مؤثرند. حالت شادی در انسان امری فطری است و خداوند انسان را بگونه ای آفریده که در شرایط خاصی شاد گردد. همینطور حالت غم فطری است، طبیعت انسان ایجاب می کند که در شرایط خاصی غمگین گردد. این دو حالت درجای خود و با رعایت اعتدال مفید و ثمربخش می باشند. کاربرد و موارد صحیح بروز آن حالت، در مواردی با دلیل عقلی مشخص می گردد. البته حوزه تشخیص عقل محدود است. عقل به طور کامل نمی تواند انسان را به همه مواردی که اعمال حالات روانی صحیح و به جاست راهنمایی کند. گاهی عقل در تشخیص مصادیق صحیح آن حالات دچار ابهام و اشتباه می شود.
البته برای متدینان، بهترین راه برای تشخیص درست موارد بروز و اعمال حالات روانی، آموزه ها و دستورات دینی است. آنان با مراجعه به آن تعالیم سعادت بخش، درمی یابند که دین در چه مواردی شادی را مفید و لازم می داند و در چه مواردی حزن و اندوه را. در چه مواردی ما را به تقویت حالت خوف و یا رجا و امید دعوت می کند. پس ما با رعایت قواعد اصولی نظیر قاعده عام و خاص، مطلق و مقید و فراگیری شیوه های صحیح فهم متون دینی می توانیم کاربرد صحیح حالات روانی را بشناسیم.

رد نکوهش مطلق ترس از سوی روانشناسان

روشن شد که همه حالات، احساسات و عواطف و از جمله حالت خوف برای انسان مفید و لازم است. چنانکه در جای خود امید مفید و لازم است. اما در مقابل این رویکرد، امروزه در مباحث روانشناسی به طور مطلق، امید مطلوب و مفید و رمز موفقیت، سعادت وپیشرفت و عامل اصلی تداوم حیاتی معرفی می شود. در مقابل، ترس نکوهش می شود تا آنجا که برخی در سخنان خود به دروغ به امیرمؤمنان(ع) نسبت داده اند که آن حضرت فرموده است که «ترس از بزرگترین گناهان است.»
ازنظر اسلام و عقل، هم غلبه ترس بر انسان به گونه ای که اعتماد به نفس و توکل را از انسان بازستاند، مردود و مذموم است و هم نفی و رد مطلق ترس. اسلام حفظ تعادل و بروز به جای این حالت روانی را توصیه می کند.
اگر نیک بنگریم درمی یابیم که هیچ انسان عاقلی خالی از ترس و امید نیست. همه فعالیت ها و کارهای فردی و اجتماعی او (از کارهای ساده چون خوردن و خوابیدن گرفته تا درس خواندن، عبادت، مبارزه با دشمنان و زحمت و تلاش برای تأمین زندگی)، ناشی از انگیزه ترس و یا انگیزه امید است. ما هیچ کار اختیاری انسان را نمی یابیم که عامل ترس و یا عامل امید و یا هردو در آن دخالت نداشته باشند و آن دو لازمه زندگی انسان بشمار می آیند و نقش اساسی در زندگی ما دارند. همه عقلای عالم از هر دین و مذهبی به رعایت بهداشت پایبند هستند؛ از آنچه بهداشت روانی و جسمی انسان را تهدید می کند وباعث مرگ و یا بیماری می گردد پرهیز می کنند. بی تردید ترس از بیماری و مرگ، آنان را به رعایت بهداشت وامی دارد که اگر آن ترس نبود، بهداشت را رعایت نمی کردند. ترس از گرسنگی و فقر همراه با امید به دریافت مزد برای تأمین نیازمندیهای زندگی، کارگر را وامی دارد که از صبح تا شب سختی کار، گرما و سرما را برخود هموار کند.
به طورکلی، در هرکار فردی و اجتماعی به نوعی ترس دخالت دارد، منتها متعلق ترس در موارد گوناگون متفاوت است: گاهی ترس از بیماری انسان را به واکنش و فعالیت وامی دارد و گاهی ترس از گرسنگی و گاهی ترس از آبروریزی در رفتار انسان دخالت دارد. همچنین امید، دارای متعلق واحدی نیست. نسبت به افراد و فعالیتهای گوناگون متعلق های گوناگونی دارد. مثلاًً، دانش آموز برای اینکه نظر معلم را به خود جلب کند، درس می خواند و یا کودک برای اینکه از نوازش مادر برخوردار شود، از او اطاعت می کند.

خاستگاه الهی ترس و امید

افراد متدین و خداشناس ترس و امید خود را به خداوند ارتباط می دهند و سعی می کنند ترس و امید آنان با انگیزه الهی و دینی همراه گردد. به عنوان نمونه، آنان از آنچه موجب بیماری و زیان انسان می شود، با این انگیزه که خداوند راضی نیست انسان به خودش زیانی وارد کند، پرهیز می کنند. آنها براین باورند که خداوند مسبب الاسباب و منشأ همه امور است. همه عوامل موجود در عالم ابزار و وسیله اند. بدون اذن و اراده خداوندی تأثیری ندارند و خداوند است که از طریق اسباب به انسان نفع می رساند و یا از طریق عوامل و اسبابی دیگر به وی زیان می رساند. آتش براساس نظامی که خداوند وضع کرده، می سوزاند و میکروب براساس نظمی که خداوند قرار داده، تولید بیماری می کند و آن دو عامل، همچون سایر عوامل هستی تحت اراده و مشیت خداوند هستند و بدون اذن او کاری از پیش نمی برند. به هرحال، موحد خداوند را مؤثر حقیقی می داند و هرچه معرفتش فزونی گیرد، در این اعتقاد و باور راسخ‌تر می شود و او غیر خدا را هیچ کاره می شناسد.(قل اللهم مالک الملک توتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی شئ قدیر)(آل عمران: 26)؛ بگو بارخدایا، تویی که فرمانروایی، هرآنکس را که خواهی فرمانروایی بخشی و از هرکه خواهی فرمانروایی را بازستانی، وهرکه را خواهی عزت بخشی و هرکه را خواهی خوار گردانی، همه خوبیها به دست توست و تو برهرچیز توانایی.
در آیه دیگر خداوند پس از‌آنکه فراگیری سحر و جادو و اعمال آن را مورد نکوهش قرار می دهد، می فرماید که بدون اذن و خواست خداوند سحر به کسی زیان نمی رساند:«و[یهود] از آنچه شیاطین [جن] درعصر سلیمان بر مردم می خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز‌ [دست به سحر نیالودو] کافر نشد، ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند؛ و[نیز یهود] از آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرود آمده [پیروی کردند] و این دو هیچ کس را نمی آموختند، مگر
اینکه می گفتند: ما آزمونیم، پس کافر مشو و‌آنها از آن دو چیزی می آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی افکنند و اینها با آن بی اذن خدا به هیچ کس نمی توانستند گزندی برسانند»(بقره102)
افراد از نظر اعتقاد و پایبندی به توحید و باورداشت تأثیر اراده الهی در کارها متفاوتند. برخی هیچ نقشی برای خدا در کارها قایل نیستند و برخی سهم خداوند را ده درصد و برخی بیشتر می دانند. اما موحد کامل، همه کارها را ناشی از اراده خدا می داند. از این جهت خوف و امید او به خوف از خدا و امید به او منتهی می شود. او چون می داند که سررشته کارها در دست خداست، به او امید دارد و نیز چون می داند همه اسباب و عوامل زیان و بلا آفرین تحت اراده الهی هستند تنها از خداوند می ترسد.

ضرورت رعایت اعتدال در ترس و امید

روشن شد که خوف و رجا نقشی اساسی در زندگی انسان دارند، منتها آن دوحالت در حدی خاص و موارد خاصی مطلوب و لازم هستند. چنان نیست که هر خوف و امیدی و در هرجایی مطلوب باشد. از این رو، حکما و نیز علمای اخلاق، در کتابهای خود،تأکید دارند که باید انسان در خوف و رجا حد اعتدال را رعایت کند؛ زیرا افراط و زیاده روی در ترس، آرامش را از انسان می ستاند و دائماً او را در حال نگرانی و اضطراب نگه می دارد. در نتیجه، انسان زیان می بیند. در مقابل، اگر اصلاًً ترسی در دل انسان نباشد، از هیچ ضررو خسارتی خودداری نمی کند؛ زیرا امید آن دارد که خداوند او را ببخشد. در مقابل، اگر از رحمت خدا ناامید باشد، امیدی به رهایی و نجات خود ندارد. در نتیجه، از هر کوشش برای نجات از گناهان و گرفتاریها دریغ می ورزد.
پس بنابرآنچه حکمای یونان به تبعیت از ارسطو گفته اند و سایر حکما و علمای اخلاق نیز بدان گرایش دارند، در همه حالات و امور و از جمله در حالت ترس و امید باید حد وسط و اعتدال را رعایت کرد. البته با مراجعه به آیات قرآن، روایات، دعاها، مناجاتها و سیره پیامبراکرم(ص) می توان به تفصیل به مصادیق خوف و رجای مطلوب پی برد و دریافت که درچه مواردی و از چه کسی باید ترسید و درچه مواردی و به چه کسی باید امید داشت.

پی نوشت ها :

*این مجموعه بازنوسی درس اخلاق استاد در دفتر مقام معظم رهبری، قم، سال 1388می باشد)

منبع:نشریه معرفت، شماره153..

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید