شرایط گزینش همسر از دیدگاه اسلام (2)

شرایط گزینش همسر از دیدگاه اسلام (2)

3- اولویت بندی و وزن ملاکهای مختلف
پس از روشن شدن ملاکهاى همسر مناسب، باید به بررسى میزان اهمیت و نقش هر یک از آنها در گزینش همسر پرداخت. آنچه در مورد ملاکهاى همسر مناسب بیان شد، به صورت فهرستى از ملاکها بود، ولى اکنون نقش آنها و اولویت بندی بین ملاکها را بررسى مى کنیم. پس از آن باید در مقام عمل و گزینش مصادیق، شرایط هر فرد و اقتضائات محیط اجتماعى در نظر گرفته شود؛ زیرا معمولا افراد از همه ویژگى هاى مناسب یا از حد مناسبى از آنها برخوردار نیستند. در این موقعیت، فرد در تصمیم گیری دچار تعارض و مشکل مى شود. در این بحث به دو مرحله نظرى و کاربردى فرآیند گزینش همسر مى پردازیم.
بر اساس تعالیم اسلام، ایمان و باورهای صحیح و در حد مناسب مهم ترین ویژگى لازم براى همسر محسوب مى شود. این شرط را مى توان یک ملاک مطلق دانست که در همه شرایط زمانى و مکانى، برای یک همسر مناسب ضروری است؛ بنابراین، اگر فردى از ایمان و باورهای دینى در حد مناسبى برخوردار نباشد، فاقد شرایط محسوب مى شود؛ هر چند ویژگى های دیگر را در حد مناسب دارا باشد. آیات قرآن(1) و کلمات اولیاى دین (ع)،(2) بر مطلق بودن شرط ایمان تصریح دارند: «زنان مشرک را تا ایمان نیاورده اند، به زنى مگیرید و کنیز مؤمن بهتر از آزاد زن مشرک است، هر چند زیبایى او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند، زن مؤمن ندهید و برده ی مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورد؛ آنان شما را به سوى آتش فرامى خوانند…»(3) بر اساس مضمون این آیه، ازدواج با افراد بى ایمان، فرد را از سعادت اخروى باز مى دارد؛ بنابراین، چنین ازدواجى نباید صورت گیرد. نکته مهم در این آیه آن است که حتى اگر با فردی از پایین ترین طبقات اجتماعى آن روز یعنى بردگان که نه تنها هیچ دارایى نداشتند بلکه خود متعلق به فرد دیگری بودند، ازدواج صورت مى پذیرفت، بهتر از ازدواج با فرد آزادى بود که ایمان و باورهاى دینى مستحکمى نداشت. امام باقر (ع) فرمود: سزاوار نیست، مسلمان با غیر مسلمان ازدواج کند و حرمت این عمل را به آیه «و لا تمسکوا بعصم الکوافر»(4) استناد داد. صاحب نظران علوم اسلامى نیز بر اساس دلایل فوق، ایمان و باور دینى را شرط لازم برای همسر مى دانند.(5)
ایمان و باورهای دینى به عنوان یک نگرش اصلى و محورى، به طور مستقیم و غیر مستقیم بر همه ابعاد شخصیت فرد مانند هدف زندگى، ابعاد اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى زندگى و دیدگاه های فرد نسبت به شغل، ازدواج، تحصیل و حتى جنبه هاى جزئى ترى مانند تفریحات، علایق و ترجیحات رفتاری در زندگى، اثرگذار است؛(6) از این رو، تعالیم اسلام بر ملاک ایمان بیشترین تأکید را دارد.
دومین ویژگى لازم براى یک همسر مناسب، حسن خلق است. مراد از حسن خلق در این جا، رفتارها و تعاملهای مناسب در زندگى، سازگاری و مدارا با افراد است.(7) اساس زندگى زناشویى، سازگارى، تفاهم و همکارى است که این امور فقط در پرتو حسن خلق فراهم مى شود.(8) حسن خلق نیز شرطى لازم و ملاکى مطلق برای همسر مناسب است؛ بنابراین، اگر فردی از حسن خلق در حد مناسب برخوردار نباشد، فاقد شرایط لازم محسوب مى شود؛ به همین جهت، اولیای دین (ع) به صراحت از ازدواج با افراد بدخلق نهى کرده اند.(9) در این جا باید توجه داشت که اگر پس از ازدواج روشن شود که زن یا مرد ناسازگار و بدخلق است، شیوه ی برخورد با موضوع، با مرحله ی گزینش همسر متفاوت است. در این شرایط و در رویارویى با این مشکل، اگر بدخلقى به ناسازگاری شدید بین زن و مرد بینجامد، ادامه زندگى مناسب نیست.(10) اما اگر بدخلقى در حد پایین تر و در برخى شرایط روی دهد، صبر و مدارا و ادامه ی زندگى خانوادگى بهترین شیوه مواجهه با مشکل است. روایاتى که به ثواب صبر و تحمل مرد یا زن در برابر بدخلقى همسر، اشاره دارد(11) نیز مربوط به چنین شرایطى است. در غیر این صورت، اگر از ابتدا روشن شود که فردى بدخلق است، اصولا چنین ازدواجى به دلیل عدم برخورداری فرد از دست کم یکى از شرایط لازم همسر، مناسب نیست. نکته دیگر این که حسن خلق یکى از ارکان مهم ایمان است(12) و به همین دلیل بداخلاقى فرد نشانه اى از ضعف ایمان او نیز محسوب مى شود و درجات ایمان افراد به حسن خلق آنها مربوط مى شود.(13) حسن خلق در خانواده نیز از ملاکهاى دین داری و کمال افراد محسوب مى شود؛(14) بنابراین، اخلاق نامناسب موجب مى شود فرد در ویژگى ایمان نیز ناقص باشد.
سومین صفت لازم برای یک همسر مناسب، برخورداری از تقوا(15) در حدی است که ازگناهانى مانند زنا(16) و شرابخوارى(17) دوری کرده و به طور علنى و آشکار مرتکب گناه نشود.(18) این ملاک نیز مطلق محسوب مى شود و در صورتى که روشن شود فرد مورد نظر فاقد چنین تقوایى است، برگزیدن او مناسب نخواهد بود. سلامت جسمانى و روانى نیز جزء شرایط لازم یک همسر مناسب به شمار مى رود؛ بنابراین، اگر فرد به بیمارى جسمى لاعلاج یا بیماری روانى شدید دچار باشد، گزینش او به عنوان همسر، کارکردها و اهداف مورد نظر ازدواج را تأمین نخواهد کرد؛ به همین جهت، فقها در مواردی از نقصان جسمانى و روانى، ازدواج را قابل فسخ مى دانند.(19)
به جز چهار صفت یاد شده، سایر ملاکهای اعلام شده، نسبى محسوب مى شود؛ بدین معنا که باید آنها را با توجه به سایر ملاکها و بود و نبود یا ضعف و قوتشان، در نظر گرفت. باید توجه داشت که پس از آگاهى از برخوردارى فرد از ایمان، تقوا و حسن خلق در حد مطلوب، پاسخ رد به درخواست ازدواج بدون دلیل عرفى یا عقلى قابل توجه، ممکن است موجب بروز مشکلات اخلاقى در بعد فردی و اجتماعى شود؛ از این رو، در کلمات اولیاى دین (ع) آمده است وقتى خواستگاری پیدا شد که اخلاق و دین دارى او را مى پسندید، زمینه ازدواج با او را فراهم کنید؛ در غیر این صورت، فتنه و فسادى بزرگ زمین را فرا خواهد گرفت.(20)
زیبایی و جذابیت ظاهری یکى از ملاکهای مهم در پیوند ازدواج و استمرار آن است. حصول میل و علاقه متقابل و برطرف شدن نیازهای جنسى، مبتنى بر احساس زیبایى زن و مرد نسبت به یکدیگر است. جذابیت و کشش زیبایى، خصوصیتى طبیعى است که در متون اسلامى شواهدی بر آن وجود دارد: «خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد…»(21) و «خوبى را نزد خوبروبان بجویید؛ زیرا اعمال و رفتار آنان براى نیکویى شایسته تر است».(22)
اگر در ازدواج میل و علاقه وجود نداشته باشد، زمینه نارضایتى خانوادگى از ابتدا فراهم مى شود؛ بنابراین، علاقه و میل فردی که قصد ازدواج دارد، اهمیت بسیاری دارد و حتى بر میل و نظر والدین ترجیح مى یابد.(23) تأکید اولیای دین (ع) بر این پدیده روان شناختى، یعنى گرایش عاطفى به طرف مقابل در زن و مرد(24) در آستانه ازدواج، برای تأمین اهداف مهم ازدواج مانند حصول دوستى و عواطف شدید(25) بین زن و مرد و حمایت روانى(26) آنها از یکدیگر است؛ بنابراین، توجه به زیبایى و جذابیت ظاهری به عنوان یک ملاک، زمینه اساسى میل و علاقه ی دو طرف به یکدیگر را که ملاک مهم دیگرى براى گزینش همسر است، فراهم مى آورد؛ از این رو، بر اساس تعالیم اسلام نگاه به چهره و اندام فرد مورد نظر به جهت ازدواج، در صورتى که قصد لذتى در آن نباشد، نه تنها مجاز شناخته شده(27) بلکه مورد تأیید قرار گرفته است؛(28) زیرا این امر زمینه استمرار عواطف مثبت بین زن و شوهر را فراهم مى کند.(29) نکته ی درخور توجه آن است که زیبایى و جذابیت مرد یا زن باید نسبت به طرف مقابل و اعضای خانواده هر دو طرف در نظر گرفته شود؛ بنابراین، ممکن است دو فرد از لحاظ جذابیت جسمانى با هم متناسب باشند، هر چند از منظر فرد دیگرى یکى از آن دو زیبا به نظر نرسد.
با وجود این، هرچند از دیدگاه اسلام جذابیت ظاهرى در خور اهمیت است، لیکن برخى ملاکهای دیگر مانند دین دارى و فرزندآورى بر آن ترجیح دارد؛ در نتیجه اگر معلوم شود که فردی فرزندآور نیست، هر چند زیبا باشد، از شرایط قابل قبول برخوردار نخواهد بود.(30) همچنین اگر کسى فقط با توجه به زیبایى فرد با او ازدواج کند، ممکن است نه تنها از زیبایى بلکه از صفات دیگری مانند دین دارى وى نیز محروم شود.(31) فرزندآورى به عنوان یک ملاک مهم در ازدواج، نقص در جذابیت ظاهری را جبران مى کند،(32) در حالى که در صورت نقص در فرزندآورى، فرد از شرایط لازم برخوردار نیست، هر چند داراى جذابیت ظاهری و کمال دینى باشد.(33) توجه صرف به ثروت نیز ممکن است فرد را از جنبه هاى دیگر محروم کند، در حالى که اگر ازدواج بر اساس دین دارى صورت گیرد، زیبایى و ثروت نیز از جانب خداوند تأمین خواهد شد.(34) از آن جا که یکى از اهداف مهم ازدواج، تولید و پرورش فرزند است و یکى از نیازهاى مهم روانى انسانها تعلق و پیوستگى، به ویژه به فرزند است،(35) فرزندآوری یک ویژگى مهم براى همسر مناسب در نظر گرفته شده است البته در مواردى نادر، پیش از ازدواج مى توان نابارورى مرد یا زن را تشخیص داد.
کفو بودن و همانندی زن و شوهر، با وجود اهمیت زیاد، از ملاکهاى نسبى همسر مناسب محسوب مى شود. مفهوم کفو امری نسبى است؛ بدین معنا که داراى مراتب متعدد است و باید با توجه به ملاکهای دیگر در نظر گرفته شود. همان گونه که گفته شد، «کفو» مشابه مفهوم «همسان همسری» در جامعه شناسى خانواده است. همسان همسرى نیز داراى جنبه های متعدد است که به آن اشاره شد؛ بنابراین، باید همتایى دو نفر در جمع بندى همه ملاکها در نظر گرفته شود. ممکن است فردى نسبت به همسرش در جنبه هاى بالاتر باشد، در حالى که همسر او در جنبه هاى دیگرى از او بالاتر است. در کلمات اولیای دین (ع) آمده است: همتا و هم شأن به این است که فرد پاکدامن و زندگى با او همراه با آسایش باشد.(36) در جایى دیگر، امام جواد (ع) در پاسخ به نامه ی فردى مى فرماید: در مورد نیافتن مثل و مانند، زیاد فکر و توجه نکند بلکه اگر از اخلاق و دین دارى خواستگاران رضایت داشت، دختران را به همسرى آنان درآورد وگرنه فتنه و فساد بزرگ در زمین ایجاد مى شود.(37) امام رضا (ع) نیز فرمود: «اگر ما مى خواستیم اعضاى خانواده خود را به افرادی که کاملا همتا و هم شأن ما باشند، به همسری دهیم، بدون همسر مى ماندند…»(38)
از مجموع این سه روایت روشن مى شود که همتایی در ازدواج امری نسبى است و لازم است در برخى شرایط زمانى و مکانى، از آن صرف نظر شود.
در نتیجه، مناسب نیست اصل ازدواج که یک سنت مهم پیامبران الهى است، به دلیل فراهم نبودن همانند، ترک شود، و حال آن که ملاکهایى مانند ایمان، اخلاق و سلامت روانى و جسمانى، مطلق به شمار مى رود و در صورت تأمین آنها در فرد مورد نظر، ازدواج با او مناسب است. نکته جالب توجه آن است که بسیاری از همسران ائمه اطهار (ع) و پیامبر اکرم (ص) همتا و کفو آنها نبودند، ولى این باعث نمى شد که از ازدواج با آنها خودداری کنند.(39) در مجموع، بر اساس تعالیم اسلام و برخى آیات قرآن،(40) اصل حاکم ازدواج کردن با افراد دارای شرایط لازم مانند ایمان و اخلاق خوب است و نبود سایر ویژگى ها نباید مانع ازدواج شود.(41)
همسانى زن و مرد در امور فرهنگى، اجتماعى و اقتصادی به سازگاری بیشتر آنان کمک مى کند، ولى نمى توان این امر را به عنوان ملاک لازم براى همسر مناسب در نظر گرفت. براساس آیات قرآن،(42) رهنمودها و سیره عملى اولیاى دین (ع)(43) در ازدواج، توجه صرف به این ملاکها، برای ترجیح افراد مردود دانسته شده است. امام سجاد (ع) در مخالفت با در نظر گرفتن ملاکهای قومى و اقتصادى در ازدواج،(44) فرمود: خداوند به وسیله اسلام، پایین را بالا برد، ناقص را کامل کرد، و افراد پایین جامعه را کرامت بخشید؛ مسلمان پست نیست، پستى، پستى جاهلیت است.(45) پیامبر (ص)، سیاهى فقیر را به ترویج زنى قریشى و بسیار ثروتمند درآورد و فرمود: «من برای آسان شدن ازدواجها چنین کردم» شیوه عمل رسول خدا (ص) را سنت و رسم خودتان قرار دهید و بدانید که گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست….»(46)
تشابه زن و مرد متقاضى ازدواج در امور روان شناختى مانند هوش، عواطف، تحصیلات و نگرشها، در ضمن ملاک کفو بودن قرار مى گیرد. همان گونه که گذشت، این امور در پیوند دو نفر و استحکام و استمرار پیوند آنها تأثیر بسیار دارد. در مقابل، اختلاف زیاد بین هوش زن و شوهر موجب تفاوتهایى در رفتار، استدلال و حتى عقاید آنها می گردد و امکان بروز بحران در خانواده را به دنبال دارد.(47) بنابراین، ملاک فوق در جمع بندی ملاکهاى همسر مناسب، دارای وزن قابل ملاحظه ای است. البته تشابه در این امور مانند ملاک کفویت، امرى نسبى است و صرف نبود یا نقص در آن، فرد را فاقد شرایط لازم نمى کند، و در این مورد باید اوضاع زمانى و مکانى و شخصیت افراد داوطلب ازدواج در نظر گرفته شود. بدیهى است هر چند تشابه بیشتر باشد، فرد مورد نظر از موقعیت بهتری برخوردار خواهد بود. تشابه فرهنگى و قومى نیز تا حدى که در سازگارى زن و مرد مؤثر باشد، در ضمن ملاک کفویت قرار مى گیرد و مى توان برای آن نیز وزنى در انتخاب همسر مناسب در نظر گرفت.

4. اهداف گوناگون و گونه هاى مختلف ازدواج
نکاتى که در مورد ملاکهاى همسر مناسب بیان شد، مبتنى بر جهان بینى الهى و تعالیم اسلام است. از آن جا که اسلام تأمین نیازهای عاطفى و جنسى، تولید و پرورش فرزندان صالح، حفظ افراد از آلودگى ها و تکامل اخلاقى و معنوى را از اهداف اساسى ازدواج مى داند، ملاکهاى همسر مناسب را نیز در راستای تأمین این اهداف در نظر مى گیرد؛ از این رو، فردى که جهان بینى مادى دارد یا در باورهاى دینى ضعیف است، ممکن است ملاکهاى مادی از جمله جذابیت ظاهری و شرایط اقتصادى را اصل قرار دهد.
در عین حال اهدافى که برای ازدواج بیان شد، مربوط به غالب ازدواجها به ویژه ازدواج اولى و معمولا تنها ازدواج افراد است. تعداد اندکى از ازدواجها نیز ممکن است براى تأمین برخى اهداف دیگر صورت پذیرد؛ برای مثال، فردی که همسر خود را از دست داده و داراى چند فرزند است، در ازدواج دوم دیگر توجهى به بارورى ندارد و ممکن است با فردى نابارور ازدواج کند. همچنین، در ازدواجهایى که گاه اهدافى کوتاه مدت براى آنها در نظر گرفته شده، فقط به ملاکهایى مطلق و ضرورى توجه مى شود.
تعارض ملاکها و تصمیم گیری: در فرآیند گزینش همسر پس از شناخت ملاکهاى لازم، تطبیق آنها بر فرد مورد نظر امری مهم و براى بیشتر افراد دشوار است. همسان همسرى جغرافیایی و به عبارت دیگر، نزدیکى محل سکونت، و تحصیل یا اشتغال دو نفر، به شناخت آنها از صفات یکدیگر بسیار کمک مى کند. با وجود این، اکنون ازدواج با افراد متعلق به فرهنگهای گوناگون افزایش یافته است. این امر و برخى تحولات اساسى در گزینش همسر، از آثار پیشرفتهاى علمى و فن آورى اطلاعاتى عصر حاضر است. همین امر فرآیند شناخت ویژگى ها وگزینش همسر مناسب را دشوارتر کرده است. در این شرایط، اولین گام سعى در شناخت تحقق شرایط لازم مانند حد نصاب ایمان، تقوا، حسن خلق و سلامت جسمانى و روانى در فرد مورد نظر است. بدیهى است در این مرحله، اوصاف روانى و جسمانى ظاهرى زن و مرد در نظر یکدیگر، آنان را تا حدى مجذوب هم ساخته است؛ زیرا در غیر این صورت به دنبال شناخت بیشتر هم نبودند. همان گونه که گذشت، حتی اگر یکى از این چهار شرط تأمین نشود، فرد از شرایط لازم برخوردار نیست. با اطمینان یافتن از وجود شرایط لازم در فرد مورد نظر، باید به بررسى ملاکهاى دیگر و تصمیم گیری پرداخت. در میان ویژگى هاى دیگر، مهم ترین نکته توجه به همسیانى و تشابه زن و مرد است. در تعارض صفات، برخى جنبه هاى روان شناختى افراد که در سازگارى و رضایت زناشویى تأثیر بیشتر دارد، باید ترجیح داده شود. این موارد عبارت اند از: رفتار و شیوه برخورد در خانواده، و نگرشهای مربوط به زندگى خانوادگى، مانند فرزندپرورى، مهار و تعدیل عواطف. با توجه به این اولویت بندی، به نظر مى رسد بروز تعارض، بیشتر در اثر عدم شناخت کافى از فرد است؛ زیرا در صورت کسب اطلاعات کافى از فرد مورد نظر، با تأمل و دورى از احساسات گذرا مى توان به فرد فاقد شرایط لازم، پاسخ منفى داد و به بررسى ویژگى هاى دیگر فرد واجد شرایط پرداخت. البته پاسخ رد به فرد واجد شرایط لازم که فاقد یا داراى برخى صفات دیگر در حد پایین است، باید با تأمل بیشترى صورت گیرد؛ زیرا انتخاب او نیز مشکلى در زندگى آینده زناشویى در پى نخواهد داشت. همان گونه که بیان شد، بر اساس رهنمودهای اولیاى دین (ع)، رد کردن چنین افرادی، ممکن است پیامدهاى اجتماعى و فردی ناخوشایندى به دنبال داشته باشد؛ بنابراین، دو اصل مهم در فرآیند گزینش همسر، باید رعایت شود:
اول: شناخت شرایط لازم و سایر ویژگى های همسر مناسب، و نیز، شناخت صفات، حالات و رفتارهای مخل زندگى زناشویى مطلوب.
دوم: تلاش براى به دست آوردن اطلاعات لازم و کافى از فرد داوطلب برای ازدواج؛ بدین منظور با تحقیق در مورد ویژگى هاى فرد مورد نظر از محل تحصیل، کار و زندگى، و در مورد خانواده او، از بخش مهمى از شخصیت فرد آگاهى کسب مى شود. افزون بر این، با برگزارى چند جلسه ملاقات و توجه به گفتار و سایر حالات غیر کلامى فرد، اطلاعات مطلوبى برای تصمیم گیرى در اختیار طرفین قرار مى گیرد. به نظر مى رسد، هر چه دختر و پسر در فرآیند گزینش همسر به این دو اصل بیشتر پایبند باشند، انتخاب آنها مناسب تر خواهد بود.
در مرحله گزینش همسر از وظایف مهم والدین و نزدیکان، کمک به جوان در انتخاب همسر و شروع زندگى خانوادگى است. قرآن در خطابى عام به مسلمانان توصیه مى کند که مردان و زنان مجرد به ویژه افراد کم درآمد را همسر دهید.(48) والدین افزون بر کمکهاى اقتصادى و راهنمایی در انتخاب همسر، باید به کسب استقلال جوان و آزادی او در تصمیم گیری توجه داشته باشند. کمک دیگر افراد به ازدواج دو نفر(49) و معرفى اشخاص آماده ازدواج و وساطت در این امر نیز در اسلام بسیار با ارزش شمرده شده است، به گونه اى که آن را بالاترین شفاعتها (واسطه های خیر) اعلام کرده اند.(50) یاری دیگران ممکن است به صورت حمایتهای مالى، در قالب دادن وام، هدیه و حتى کمکهای بلاعوض، و حمایتهای عاطفى مانند درک نیازها و وضعیت روانى فرد و کمک به رفع تردیدها، و راهنمایى جوانان در قالب مشاوره و آموزش مسائل ازدواج و خانواده باشد.

پی نوشت :

1. «والطیبت للطیبین و الطیبون للطیبت»، نور، 26.
2. «… و علیک بذات الدین…» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 30 و احادیث 23، 22، 21، 17، 15 و 14.
3. بقره، 221.
4. «فان علمتموهن مؤمنت فلا ترجعوهن الی الکفار لا هن حل لهم و لا هم یحلون لهن… و لا تمسکوا بعصم الکوافر…» ممتحنه، 10؛ کلینی، کافی، ج 5، ص 358.
5. نجفی، جواهر الکلام، 34، ج 30، ص 90.
6. آذربایجانی و دیگران، روان شناسی اجتماعی…، ص 162.
7. «قیل للصادق (ع) ما حد حسن الخلق؟ قال: تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقی اخاک ببشر حسن» مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 171.
8. «حسن خلق یعیش به فی الناس» همان، ج 69، ص 404؛ «حسن خلق یداری به الناس» همان، ص 408.
9. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 54.
10. «اصناف لا یستجاب دعاؤهم رجل توذیه امراته بکل ما تقدر علیه… یقول له… فان شئت خلیتها و ان شئت امسکتها» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 224.
11. «من صبر علی خلق امرأه سیئه الخلق و احتسب فی ذلک الاجر، اعطاه الله ثواب الشاکرین فی الاخره» همان، ص 244؛ «من صبرت علی سوء خلق زوجها، اعطاها مثل [ثواب] آسیه بنت مزاحم» ص 247.
12. «اربع من کن فیه کمل اسلامه… و حسن خلقه مع اهله» همان، ج 75، ص 93.
13. «ان اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا» همان، ج 71، ص 373.
14. «خیارکم، خیارکم لنسائه» همان، ص392.
15. «زوجها من رجل تقی، فان احبها اکرمها و ان ابغضها لم یظلمها» همان.
16. «الزانی لا ینکح الا زانیه أو مشرکه و الزانیه لا ینکحها الا زان زان أو مشرک و حرم ذلک علی المؤمنین» نور، 3.
17. «لا یتزوج شارب خمر فان من فعل فکانما قادها الی الزنا» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 372.
18. «من زوج کریمته من فاسق نزل علیه کل یوم الف لعنه» نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 191.
19. برخی از این نقصها در قانون مدنی مواد 1120 – 1125 مطرح شده است.
20. «اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه الا تفعلوه تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 51. این حدیث از رسول خدا (ص) و امام باقر (ع) به طرق مختلفی نقل شده است.
21. «ان الله جمیل و یحب الجمال…» متقی هندی، علاء الدین، کنز العمال، ح 17166.
22. پیامبر اکرم (ص): «اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه فان افعالهم احری ان یکون حسنا» مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 187.
23. «تزوج التی هویت و دع التی هوی ابواک» همان، ج 100، ص 235.
24. «خیر الجواری ما کان لک فیها هوی و کان لها عقل و ادب» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 13.
25. «و من ءایته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا الیها و جعل بینک موده و رحمه»، روم، 21.
26. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 13؛ «زوجه صالحه تعاونه و یحصن بها فرجه» ص 21؛ «امرأه صالحه اذا رآها سرته و اذا اقسم علیها ابرته» ص 22 و روایات ص 22 – 24.
27. «اینظر الرجل الى المراه یرید تزویجها فینظر الى شعرها و محاسنها؟ قال: لابأس بذلک اذا لم یکن متلذذا» همان، ص 60 و روایات باب 36، ص 59 – 61.
28. «الرجل یرید ان یتزوج المرأه یجوز له ان ینظر الیها؟ قال: نعم و ترفق له الثیاب لانه یرید ان یشتریها باغلى الثمن» همان، ص 61.
29. «انه قال للمغیره بن شعبه و قد خطب أمرأه: لو نظرت الیها فانه احری ان یدوم بینکما»، همان.
30. «تزوجوا بکرا ولودأ و لا تزوجوا حسناء، جمیله عاقرأ فانى اباهى بکم الامم یوم القیامه» همان، ص 33.
31. «من تزوجها لجمالها رأى فیها ما یکره» و «من تزوج امرأه لایتزوجها الا لجمالها لم یر فیها ما یحب» همان، ص 31.
32. «تزوج سواء ولودا فانى مکاثر بکم الامم… ما السواء قال: القبیحه» همان، ص 33.
33. «یا نبى الله، ان لى ابنه عم قد رضیت جمالها و حسنها و دینها ولکنها عاقر؛ فقال: لا تزوجها» همان، ص 33.
34. «اذا تزوجها لدینها رزقه الله المال و الجمال» همان، ص 30.
35. مزلو، ابراهام، انگیزش و شخصیت، ص 79.
36. «الکفو ان یکون عفیفا و عنده یسار» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 372.
37. همان، ص 373.
38. همان، ج 75، ص 367.
39. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج 1 و 2.
40. مانند «وأنکحوا الأیمی منکم و الصلحین من عبادکم و امآئکم» نور، 32.
41. «و من لم یستطع منکم طولا أن ینکح المحصنت المؤمنت فمن ما ملکت أیمنکم من فتیتکم المؤمنت»، نساء، 25.
42. «یأیها الناس انا خلقنکم من ذکر و أنثی و جعلنکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله أتقئکم» حجرات، 13.
43. «ان خطب الیک رجل رضیت دینه و خلقه فزوجه و لا یمنعک فقره و فاقته» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 379.
44. «مانند ازدواج امام سجاد (ع) با کنیزها و اینکه پیامبر (ص) عمه خود را به ازدواج خدمتکارش درآورد. همان، ص 374.
45. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 372.
46. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 265 و 437.
47. ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 63.
48. «و أنکحوا الأیمی منکم و الصلحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقرآء یغنهم الله من فضله…» نور، 32.
49. «من زوج اخاه المؤمن امرأه یأنس بها و تشد عضده و یستریح الیها… انسه بمن احب من الصدیقین» نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 214.
50. «افضل الشفاعات من تشفع بین اثنین فی نکاح حتی یجمع الله شملهما» همان، ص 173.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید