پیشتازی در کسب فضایل ‌ (8)

پیشتازی در کسب فضایل ‌ (8)

شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: پایگاه رسمی آیت الله ری شهری

 پیشتازی در کسب فضایل ‌ (8)

وَ ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… السَّبقِ إلى‌ الفَضیلَه‌.[1]

آخرین مطلبی که در تبیین این جمله نورانی از دعای مکارم، بیان می‌کنیم، سرآمد سابقین و پیشتازان است که کسی جز اهل بیت عصمت ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ نیستند.

چنانکه قبلاً گذشت، در آیه ۳۲ فاطر، میراث‌داران کتاب آسمانی به سه گروه تقسیم شده‌اند:

﴿فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ﴾

ذیل این آیه در روایتی از امام باقر (علیه السّلام) می‌خوانیم:

السّابِقُ بِالخَیراتِ: الإِمامُ، وَالمُقتَصِدُ: العارِفُ لِلإِمامِ، وَالظّالِمُ لِنَفسِهِ: الَّذی لا یَعرِفُ الإِمامَ.[2]

پیشتاز در خوبى‌ها، امام است. میانه‌رو، کسى است که امام را مى‌شناسد [و به امامت اعتقاد دارد]. ستم کننده به خویش، کسى است که امام را نمى‌شناسد [و به وى اعتقاد ندارد].

در کتاب کرائم القرآن نیز مفصل در این زمینه بحث کرده‌ایم. اما نکته قابل توجه این است، با آنکه اهل‌بیت(علیهم السّلام) پیشتازان انواع فضایل بوده‌اند، ولی باز هم از قیامت می‌ترسیدند، چه اینکه در قرآن می‌خوانیم:

﴿وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ أَنَّهُمْ إِلى‌ رَبِّهِمْ راجِعُونَ﴾.[3]

کسانى که آنچه [باید در راه خداوند] دهند مى‌دهند، در حالى که دل‌هاى آنان هراسان است‌ که به سوى پروردگارشان باز مى‌گردند.

پس وقتی آنان با آن همه عمل می‌ترسیدند، ولی ما نمی‌ترسیم باید ببینیم مشکل‌مان چیست؟

امیر المؤمنین(علیه السّلام) که بعد از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هیچ کس در پیشتازی به فضیلت او نمی‌رسد و رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ـ طبق نقل ـ درباره او فرمود:

لَضَربَهُ عَلِیٍّ لِعَمرٍو یَومَ الخَندَقِ تَعدِلُ عِبادَهَ الثَّقَلَینِ.[4]

یک ضربت‌ على‌ به عمرو در جنگ خندق، برابر عبادت انس و جِن است.

از کمبود زاد و توشه برای سفر آخرت آه می‌کشد و می‌گرید!

در نهج البلاغه و منابع دیگر گزارش تکان‌دهنده‌ای آمده است که وقتی «ضرار بن ضمره» از یاران امیر المؤمنین(علیه السّلام) بر معاویه وارد شد. معاویه به او گفت: على را براى من توصیف کن. او ابتدا قبول نکرد؛ ولی پس از اصرار معاویه مفصل ویژگی‌های مولا را بیان کرد تا رسید به اینجا که معاویه هم گریه‌اش گرفت. می‌گوید:

… هُوَ فی مِحرابِهِ قابِضٌ عَلى‌ لِحیَتِهِ، یَتَمَلمَلُ تَمَلمُلَ السَّلیمِ، و یَبکی بَکاءَ الحَزینِ، و یَقولُ: یا دُنیا غُرّی غَیری، إلَیَّ تَعَرَّضتِ أم إلَیَّ تَشَوَّفتِ؟… آه مِن قِلَّهِ الزّادِ و بُعدِ السَّفَرِ و وَحشَهِ الطَّریقِ.[5]

در محرابش در حالى که ریشش را به دست گرفته بود، از این سو به آن سو مى‌رفت و چونان مارگزیده‌اى به خود مى‌پیچید و مانند غم‌زدگان مى‌گریست و مى‌گفت: اى دنیا! جز مرا فریب ده. خود را به من عرضه مى‌نمایى و مشتاق من گشته‌اى؟… آه از کمىِ توشه و دورى مسافت و وحشت راه‌!

اینان عظمت قیامت را می‌بینند که چه اندازه نیاز به زاد و توشه است، لذا توشه خود را اندک ملاحظه می‌کنند و مصداق ﴿قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ﴾ هستند. نمونه معاصر آن حضرت امام خمینی است که در آن نامه اخلاقی با وجود این همه خدمات و حسنات می‌فرماید: «دست خالی از حسنات و نامه‌ای سیاه از سیئات». با این حساب، تکلیف ما روشن است.


[۱]الصحیفه السجّادیّه: الدعاء 20.
[۲]الکافی، شیخ کلینی، ج1 ص214 ح1.
[۳]سوره مؤمنون، آیه 60.
[۴]عوالی اللآلی، ابن ابی جمهور، ج4 ص86 ح102.
[۵] مروج الذهب، مسعودی، ج2 ص433.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید