شناخت اهل بیت (ع)

شناخت اهل بیت (ع)

شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: حکمت‌نامه حضرت عبد العظیم الحسنی علیه‌السلام

شناخت اهل بیت (ع)

حدیث

ثواب الأعمال : أبى قال : حدّثنى سعد بن عبد اللَّه ، عن أحمد بن أبى عبد اللَّه البرقى ، قال : حدّثنى عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى – وکان مریضاً – عن محمّد بن عمر، عن حمّاد بن عثمان، عن عیسى بن السّرِى أبى الیَسع ، قال :

قُلتُ لِأَبى عَبدِ اللَّهِ علیه السلام: قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه علیه و آله: «مَن ماتَ لا یَعرِفُ إمامَهُ ماتَ میتَهً جاهِلِیَّهً»؟

قالَ أبو عَبدِ اللَّهِ علیه السلام : أحوَجُ ما یَکونُ إلى‏ مَعرِفَتِهِ إذا بَلَغَ نَفسُهُ هذا – وأشارَ بِیَدِهِ إلى‏ صَدرِهِ – فَقالَ : لَقَد کُنتُ عَلى‏ أمرٍ حَسَنٍ.[1]

ترجمه‏

حضرت عبد العظیم علیه السلام – به سند خود – : ابو یسع گفت : به امام صادق علیه السلام گفتم : پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرموده : «کسى که از دنیا برود و امام زمان خود را نشناسد، او به مرگ جاهلى مرده است»؟
امام صادق علیه السلام فرمود : «بیشترین زمانى که بنده به چنین شناختى نیاز دارد ، زمانى است که جانش به این جا برسد» و به سینه شریفش اشاره کرد و سپس فرمود : «[ آن وقت است که مى‏گوید : خداى را شُکر که ] من بر طریق نیکویى بودم» .

شرح‏

در فرهنگ اسلامى، عصر رسالت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله، عصر علم، و دوران پیش از ایشان، دوران جاهلیت است، بدین معنا که پیش از بعثت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به دلیل تحریفى که در ادیان آسمانى پدید آمده بود، مردم راهى براى شناخت حقایق هستى نداشتند و آنچه به نام دین نامیده مى‏شد، چیزى موهوم و خرافه بود.

بعثت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آغاز عصر علم بود و اساسى‏ترین مسئولیت ایشان، مبارزه با جهل و روشن کردن حقایق براى مردم بود:

(هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَبَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَلٍ مُّبِینٍ .[2] او کسى است که در میان مردمِ درس نخوانده، فرستاده‏اى از [جنس ]خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را [از پلیدى‏هاى عقیدتى و اخلاقى و عملى ]پاکیزه کند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد، هر چند که پیش از آن در گم‏راهى آشکار بودند) .

قرآن، نبوّت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله را پدیده‏اى منطبق با موازین عقلى و علمى معرّفى کرده است :

(وَ یَرَى الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحَقَّ .[3] کسانى که به ایشان دانش داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، حق مى‏دانند) .

این سخن، بدین معناست که اگر دانشمندان، حقیقتاً در صدد شناخت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله بر آیند، به سادگى مى‏توانند صداقت او را در ادّعاى پیامبرى تصدیق کنند؛ زیرا محتواى دعوت او منطبق با موازین عقلى و علمى است و او چیزى جز حق نمى‏گوید و مردم را به چیزى جز پیروى از عقل و علم، دعوت نمى‏کند.

اکنون با توجّه به این مقدّمه، به شرح حدیث یاد شده مى‏پردازیم . در این حدیث که مضمون آن در منابع شیعه و اهل سنّت مکرّر نقل شده، پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله مى‏فرماید که مرگ بدون شناخت امام، مرگ جاهلیت است؛ یعنى کسى که امام زمان خودش را نمى‏شناسد، زندگى او، زندگى یک مسلمان حقیقى نیست و اگر بدون شناخت امام بمیرد، همانند کسى است که در دروان جاهلیت و قبل از اسلام مرده است.

براى توضیح این مطلب، توجّه به چند نکته ضرورى است :

۱ . این حدیث از پیش‏بینى قرآن در باره آینده جهان اسلام پس از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله الهام گرفته و در واقع ریشه در این آیه دارد :

(وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى‏ أَعْقَبِکُمْ .[4] و محمّد، جز فرستاده‏اى که پیش از او [نیز] فرستادگانى [آمدند و] گذشتند، نیست . آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به گذشته خود [یعنى به جاهلیت‏] باز مى‏گردید؟!) .

حدیث یاد شده، شرح مى‏دهد که چگونه ممکن است جامعه اسلامى به دوران جاهلیت باز گردد، بدین شکل که: با حذف اصل امامت و رهبرى امام عادل، باز گشتن به جاهلیت جهان اسلام، قابل پیش‏بینى است! چیزى که هست، آن جاهلیت، بدون نقاب اسلام بود و این جاهلیت، با نقاب اسلام است.

۲ . بى تردید، مقصود از امامى که شناخت وى تداوم‏بخش عصر علم و مانع بازگشت به جاهلیت است، هر کسى نیست که زمام جامعه اسلامى را به دست گیرد؛ بلکه مقصود، امامان از خاندان رسالت هستند که با عنوان اهل بیت و عترت، در حدیث ثقلین و غدیر و صدها حدیث دیگر به مردم معرّفى شده اند.

۳ . هنگام مرگ ، انسان به روشنى مى‏فهمد راهى که اهل بیت علیهم السلام به او نشان داده‏اند، راه درست دیندارى بوده و شناخت امام، چه نقشى در حیات معنوى و زندگى اخروى او داشته است .

۴ . حدیث یاد شده مى‏تواند اشاره به این آیات باشد :

(إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِ‏ّ قَوْمٍ هَادٍ .[5] همانا تو هشدار دهنده‏اى و براى هر قومى، راهبرى است) . (وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ .[6] این سخن را به هم پیوسته نازل کردیم. شاید متذکّر شوند) .

۵ . هیچ گاه زمین از امام و حجّت الهى، خالى نیست . بنا بر این اگر حجّت خدا ظاهر نبود، حتماً در پس پرده غیبت وجود دارد . احادیث فراوانى بر این نکته تأکید کرده‏اند.

۶ . منکر امام زمان علیه السلام – در صورتى که حجّت بر او تمام شده باشد – ، بهره‏اى از اسلام واقعى ندارد و در هر حال، گم‏راه است و این معنا در هنگام مرگ بر او ظاهر مى‏گردد.

۷ . سعادت و رستگارى جامعه بشر، در گرو پیروى از رهبران الهى است.

۸ . پیروى از امام غایب و تمسّک به او ، به معناى مبارزه با موانع حکومت دینى و زمینه‏ سازى براى ظهور اوست.


[۱] ثواب الأعمال : ص 244 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 23 ص 85 ح 26 .

[۲] جمعه: آیه 2.

[۳] سبأ: آیه 6 .

[۴] آل عمران: آیه 144.

[۵] رعد: آیه 7.

[۶] قصص: آیه 51.

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید