بررسی معیارهای هفت گانه جرمی بنتام با تکیه برآموزه های اسلامی(2)

بررسی معیارهای هفت گانه جرمی بنتام با تکیه برآموزه های اسلامی(2)

نویسنده: محمد تقی سبحانی نیا

 

 

معیارهای بنتام

بزرگ ترین مشکل نظریه بنتام عدم توجه آن به ماورای طبیعت و انحصار لذت و سود در لذت و سود مادی است . او با اینکه معیارهای هفت گانه مهمی را تبیین نموده، اما با محدود کردن در امور مادی و طبیعی، سطح نظریه خود را تنزل داده و مانع شده است تا نظریه اش نظریه ای منطقی و قابل دفاع از منظر یک اندیشمند معتقد به دین آسمانی مطرح شود. همان گونه که گذشت، این نوشتار در پی ترمیم نظریه بنتام بر اساس متون دینی و تطبیق معیارهای هفت گانه اش با آموزه های دین اسلام است.
به نظر می رسد نخستین عاملی که نظریه بنتام را از یک نظریه اخلاقی غیر دینی به نظریه اخلاقی همخوان با آموزه های دینی تبدیل می کند، این است که مقصود از سود و منفعت، فراتر از سود و منفعت مادی باشد و منافع فوق مادی یا معنوی را نیز شامل شود. دیگر آنکه منفعت مورد نظر او منفعت اخروی را نیز شامل شود و به منفعت های این جهانی محدود نگردد. به عبارت بهتر اگر جهان بینی بنتام دگرگون شده و به جهان آخرت نیز اعتقاد داشته باشد، در آن صورت، لذت و منفعت در لذات و منافع دنیوی و مادی خلاصه نخواهد شد، بلکه لذات و منافع اخروی و معنوی را نیز شامل می شود. با این بیان، اصل اولی بنتام که به تعیین سود یا منفعت به عنوان هدف اولیه انجام کار اخلاقی می پرداخت، ترمیم شده و دین آن را تأیید خواهد کرد.
پس از ترمیم اصل اولی بنتام می توان شواهد و ادله متعددی از قرآن و روایات برای معیارهای او ارائه کرد که در این بخش، تنها به چند مورد از این ادله یا شواهد اشاره می شود:

معیار اول، شدت:

بنتام در این معیار، معتقد است آن لذتی که شدیدتر و بزرگ تر است بر لذات ضعیف تر و کوچک تر، مقدم است . اکنون پس از آنکه منفعت و لذت، منفعت و لذت اخروی را نیز شامل شد، بر اساس معیار بنتام باید در پی منفعت شدیدتر و بزرگ تر بود و عملی که منفعت کمتر یا ضعیف تر دارد، کنار گذاشته شود. قرآن کریم نیز بشر را به انجام اعمال و رفتار نیک دعوت کرده و پاداش بزرگ آن را خاطرنشان می کند. این نکته، انگیزه انسان را برای انجام رفتار نیک و شایسته تقویت کرده، او را از انجام اعمال ناشایستی که ممکن است تنها منفعت دنیوی و مادی (که فانی و زودگذر و به تبع آن کوچک تر یا ضعیف تر است) داشته باشد، باز می دارد. خدای متعال می فرماید: «خداوند به آنان که ایمان آورده و عمل نیک انجام دهند وعده آمرزش و پاداش بزرگ داده است».(مائده: 9) و نیز در جای دیگر فرموده است: «و خداوند به مردان و زنان مؤمن باغ هایی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وعده فرموده است که در آن باغ ها و عمارت های نیکوی آن، جاودانه خواهند بود و ــ نیز وعده ــ خشنودی خدا را که از هر نعمتی برتر است، داده است. این است رستگاری بزرگ».(توبه: 72)
قرآن کریم از این معیار منطقی و عقلی که جلب منفعت و سود بزرگ تر، بر جلب مصلحت سود کوچک تر مقدم است، استفاده کرده، ضمن شمردن پاداش آخرت به عنوان پاداش بزرگ، منافع دنیوی را کوچک شمرده، آدمی را از توجه به منافع دنیوی و غفلت از منافع بزرگ اخروی برحذر می دارد: «بگوــ ای پیامبرــ بهره ی دنیا ناچیز، و آخرت برای آنکه پرهیزکار است بهتر است».(نساء: 77)
همچنین برای اینکه انسان متاع ناچیز دنیا را برنعمت های بزرگ اخروی ترجیح ندهد، عذاب و زیان های بزرگ اخروی را به او یاد آور شده و او را از انجام اعمال و رفتار ناشایست که ممکن است تنها منافع دنیوی دربرداشته باشد، برحذر می دارد و از این طریق، انگیزه انجام کارهای نیک را در او دو چندان می کند:
زنان و مردان منافق برخی، برخی دیگر را حمایت می کنند، به انجام کار ناپسند فرمان داده از کار نیک باز می دارند و از انفاق خودداری کرده، خدا را فراموش کرده اند و ــ خدا نیزــ آنها را به فراموشی سپرده است. و این منافقان اند که بد کردارند*خدا مردان و زنان منافق و کافران را به آتش جهنم وعده داده است که در آن جاودانه خواهند ماند. آن دوزخ برای ــ کیفرــ آنان کافی است و خدا آنان را لعن کرده و برای آنان عذابی ابدی است.(توبه:67ــ 68)
نکته ای که در آیات فوق به چشم می خورد این است که خداوند با واژه هایی چون «عمل صالح»، «تقوا» و «معروف» به انجام کارهای نیک و اخلاقی سفارش کرده با واژه «منکر» از انجام کار زشت و ناپسند بر حذر داشته است. وجود این الفاظ در آیه های یاد شده، حاکی از آن است که مقصود خداوند بیشتر اخلاق و کارهای اخلاقی بوده است نه احکام شرعی. البته اگر بپذیریم که احکام شرعی نیز جزء کارهای پسندیده است در آن صورت، احکام شرعی را نیز در بر می گیرد.

معیار دوم، پایداری:

مقصود از این معیار این است که کار اخلاقی آن است که اولاً: سود و منفعت آن بیش از زیان و شرّ آن باشد و ثانیاً: بادوام تر باشد. بنابراین اگر دو کار در میزان منفعت با هم مساوی است، آن کاری خوب است که منفعتش بادوام تر باشد و زودگذر یا مقطعی نباشد. بنتام این معیار خود را نیز بر اساس منطق و عقل برگزیده است. بدیهی است که عقل سلیم منفعت پایدار را بر منفعت ناپایدار ترجیح می دهد. حال اگر در نگرش خود به جهان هستی، الهی بیندیشیم، آنگاه منافع اخروی را ماندگار و جاودانه خواهیم دانست و در رفتار خویش، کاری را که با منافع جاودانه ی اخروی سازگاری دارد بر منافع دنیا ترجیح خواهیم داد. البته از منظر دین، منافع دنیا با منافع آخرت مانعه الجمع نیستند و امکان جمع بین آنها وجود دارد، از این رو ادیان آسمانی تلاش دارند تا بشر را به سمت انتخابی صحیح که هر دو منفعت را تضمین می کند، راهنمایی نموده و سوق دهند. البته سعادت و رستگاری حقیقی از دیدگاه ادیان آسمانی، سعادت اخروی است، زیرا منافع آن پایدار و ماندگار است و از نظر بزرگی و عظمت نیز با منافع مادی و دنیوی قابل قیاس نیست.
قرآن کریم در سوره نساء می فرماید: «و کسانی که ایمان آورده و عمل نیک انجام داده اند به زودی آنها را به باغ هایی داخل می کنیم که از زیر درختانش نهرها جاری است. آنها در آنجا جاودانه خواهند ماند…».(نساء: 122)
و نیز می فرماید: «خداوند به مردان و زنان با ایمان باغ هایی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وعده فرموده است که در آنجا جاودانه خواهند ماند…».(توبه: 72)(15)
با توجه به آنچه گذشت، روشن است که خداوند با شناخت کامل بندگان خود که همواره در پی نعمت های زوال ناپذیر و سعادت جاودانه هستند، آنها را از بسنده کردن به نعمت های دنیا برحذر داشته و زوال پذیر بودن متاع دنیا را از یک سو به آنها یادآور شده و از سوی دیگر، سعادت و رستگاری ابدی را تنها در آخرت قابل دسترسی می داند، از این رو آنها را به سوی انجام اعمال و رفتار نیک دعوت می کند و از انجام هر عمل زشت و ناپسند که ممکن است منفعتی مقطعی و کوتاه در دنیا در پی داشته باشد، باز می دارد.

معیار سوم، مطمئن الحصول بودن یا نبودن:

معیار دیگر بنتام در جهت انتخاب رفتار خوب و اخلاقی، مطمئن الحصول بودن سود و منفعت آن کار است. براساس تفکر بنتام، خوب، آن رفتاری است که تحقق منفعتش در مقایسه با تحقق منفعت های کار دیگر از احتمال بیشتری برخوردار بوده یا قطعی تر باشد. البته بنتام با توجه به نگرش مادی و طبیعی اش فقط دسترسی به منافع مادی و دنیوی را در نظر گرفته و شاید به همین سبب است که به این معیار توجه و به آن تصریح کرده است. اما این معیار چیزی نیست که در آموزه های دینی از آن غفلت شده باشد، زیرا در آیات و روایات به حتمی و یقینی بودن دستیابی به منافع اخروی ــ به صورت مکررــ تصریح شده و هر گونه شک و تردید در مورد جهان آخرت، ناروا و نادرست شمرده شده است. این معنا در آیات فراوان تکرار شده و به مناسبت های مختلف بر آن تأکید شده است:
«وعده خداوند حق است و چه کسی در گفتار راستگوتر از خداست؟!»(نساء: 122)
«همانا وعده خدا حق است اما بیشتر آنان نمی دانند».(یونس: 55 و قصص: 13)
«این وعده حتمی خداست و او مقتدر و حکیم است».(لقمان: 9)
«این وعده خداست و خدا هرگز خلف وعده نمی کند».(زمر: 20)
این آیات و آیات متعددی که بر پایبندی خدا به درستی و صداقت وعده هایی که به بندگانش داده است، تأکید می کند، همگی حاکی از تأیید این معیار است که توجه به منفعت حتمی و ترجیح آن بر سود احتمالی، منطقی و عقلانی است. اما مشکل در اینجاست که کدام سود را باید حتمی دانست؛ سودی که ممکن است در دنیا به آن دست یافت یا سودی که در جهان آخرت به آن می رسیم و خداوند در آیات متعدد حصول آن را برای مؤمنان حتمی شمرده است؟ به همین دلیل، قرآن کریم ضمن تصریح به حتمی بودن وعده های الهی، انسان را از فریب خوردن به واسطه نعمت ها و موهبت های دنیا به شدت برحذر می دارد.
«ای مردم همانا وعده خدا حتمی است پس مبادا زندگانی دنیا شما را فریفته سازد و یا ــ شیطان شما را ــ به ــ بخشش ــ خدا فریب دهد».(فاطر: 5 و ر.ک: لقمان33.)
این آیه شریفه ــ علاوه برآنچه اشاره شد ــ کج فهمی از آیاتی را که به بخشنده بودن خدا تصریح کرده، مانع شده و در واقع این بهانه را از نوع بشر می گیرد که با تمسک به آیاتی که به بخشش و آمرزش خدا اشاره دارد، در پی هوا و هوس خود بوده و هر کار ناپسندی را انجام دهد و احکام شرعی و دستورات اخلاقی را نادیده بگیرد.

معیار چهارم، نزدیکی یا دوری:

همان گونه که گذشت، بنتام نزدیکی یا دوری سود کارها را در نظر می گیرد و آن را که در دسترس تر یا نزدیک تر است، بر منفعت دورتر مقدم می داند. البته بنتام بین منفعت هایی که میزان آنها مساوی است این اصل را جریان می دهد؛ به عبارت دیگر، اگر دو منفعت که محصول دو کار اخلاقی هستند با هم برابر باشند او آن را که نزدیک تر است انتخاب کرده و کار خوب یا اخلاقی معرفی می کند. اما اگر انسان بین دو کاری که منفعت یکی بزرگ تر و منفعت دیگری نزدیک تر است متحیر بماند به نظر نمی آید که او بدون تأمل، سود نزدیک را بر سود بزرگ ترجیح دهد، زیرا یقیناً ارزیابی میزان بزرگی سود و نیز توجه به معیارهای دیگر، او را در انتخاب سود نزدیک به تردید خواهد انداخت. اما به هر حال آنجا که بین معیارها تعارضی نباشد، نزدیک بودن سود کار اخلاقی، از منظر بنتام تأثیرگذار بوده و به عنوان یک اصل باید به آن توجه شود. بر اساس این فرض، معیار مزبور مورد پذیرش عقل سلیم است. اما ــ همان گونه که گذشت ــ در متون دینی، به ویژه در متون اسلامی، آخرت به عنوان اصل در زندگی انسان معرفی شده و دنیا و منافع آن در مرتبه نازلی قرار داده شده است. پس آنجا که دو کار با هم در تزاحم باشند که سود یکی به اصطلاح مشت پرکن بوده و در دنیا قابل دست یافتن باشد و سود کار دیگر مربوط به آخرت باشد، انتخاب یکی بر دیگری مشکل خواهد بود، زیرا بر اساس نظریه سودگروی بنتام، کاری که سود دنیوی دارد چون نزدیک تر است مقدم می شود، اما در تعالیم اسلامی سعی شده است تا با نزدیک دانستن آخرت و فانی و کوتاه دانستن دنیا و بسیار ناچیز شمردن موهبت های آن، انگیزه عمل اخلاقی را که منافع اخروی دارد، در نظر مؤمنان تقویت کرده و مردم را از اینکه آخرت و نتایج اعمال را در آن دور تصور کنند، باز دارد:
«هرگز بر روی زمین پس از آنکه امور آن اصلاح شد به فساد و تباهی مبادرت نورزید و خدا را با بیم و امید بخوانید که همانا لطف و رحمت او به نیکوکاران نزدیک است».(اعراف: 56)
حضرت علی (علیه السلام) نیز می فرماید: «تو همانا در مکانی ــ و مقطعی ــ از دنیا هستی و حال آنکه، در حقیقت، به آخرت نزدیکی».(16) همچنین آن حضرت می فرماید: «آخرت نزدیک است و توقف در دنیا کوتاه».(17)
بنابراین، می بینیم که حتی بر اساس آموزه های دینی نزدیک بودن منفعت، به عنوان انگیزه، در انتخاب عمل تأثیرگذار است و به همین دلیل، نزدیک دانستن آخرت باعث می شود تا انسان ها کمتر در صدد ترجیح منافع دنیوی بر منافع اخروی باشند.
منبع: معرفت اخلاقی(2)
ادامه دارد…

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید