سبیل الله

سبیل الله

نویسنده: رسول عربان

حضرت صاحب الامر (علیه السلام)، تنها راه یکتا باوری
خداشناسی و یگانه پرستی در فطرت و خمیرمایه‌ی آدمیان سرشته است (1)؛ هر انسان در فطرت خویشتن خواهان راه یابی به حقیقت و راستی و خواهان کمال است.
از سوی دیگر، انسان اسیر و دربند هواهااست و خطا همیشه همراه اوست؛ بدین جهت در مصداق و مورد در خطا افتد، حق و باطل را یک سان پندارد، خدا و خویش، خالق و مخلوق را هم سان ببیند، به جای توحید شرک آرد، خودپرستی کند و بتی بی جان را در جایگاه قادر متعال نهد.
خدای بخشاینده برای آن که انسان به چنین سرنوشت نافرجامی گرفتار نیاید و به سرچشمه‌ی زلال حقیقت و یکتاپرستی بار اندازد، برای مردمان رهنمون گرانی راهی کرد؛ او قرآن را فرو فرستاد، پیشوایان معصوم (علیهم السلام) را برانگیخت تا در دل تاریکی‌ها، راه را روشن و در میان شبهات، حقیقت را بنمایانند. اهل بیت (علیهم السلام) راه خدایند، خویشتن را به آن‌ها سپردن، به هدایتشان، ره یافتن، تنها راه نجات و رستگاری است و جز آن راهی نیست (وَإِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا)؛ اگر از او، [رسول خدا و خاندانش (علیهم السلام)] پیروی کنید، به منزل و سرای درستی و حقیقت راه یافته‌اید. (2) آنان که به تزویر، خدا باوری را شعار و نقاب خود ساخته‌اند، ولی از رفتار و گفتار امام باقر و صادق (علیهما السلام) روی برتافته‌اند، خود محور گشته‌اند و به خِرَد ناچیز خویشتن فریفته‌اند، دین و احکام را به عقل بسنجند و بکاوند و از صاحبان دین بی خبر گشته‌اند، پروا کنند که این نیرنگی است شیطانی و دام گسترده‌ای است که ژرفایش پایان ندارد و به پایین‌ترین جایگاه در دوزخ نزول و فرود دهد. آیا ندیده‌ای که خدای سبحان در کتابش- قرآن- فرمان برداری از خویش و بی زاری از دشمنانش را با پیروی از رسول گرامی‌اش (صلی الله علیه و آله و سلم) درهم آویخته؟! آیا- از اقوام پیشین- که از فرمان برداری انبیایشان سربرتافتند و به کیفر خدا سزاوار گشتند- درس عبرت نگرفتی؟! آیا امروز و دیروز مردمانی را که تنها به خدا و قرآن حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بسنده کردند و به خیال خام و پوچ خود، به آن‌ها جنگ زدند و از عترت آن رسول گرامی و تفسیرگر آن کتاب آسمانی واماندند و جدا گشتند، یاوه گفتند و بیهوده دوختند، نمی‌نگری که چگونه از حقیقت تهی ماندند و از رستگاری بی بهره؟!
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی شریف: (وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ) (3) فرمود:
مقصود این است که هر کسی خویش را با نظر و خردش سنجد و بدون رهنمون پیشوایی از پیشوایان ره یافته به آن پای بند گردد، از گمراهان است. (4)
امام صادق (علیه السلام):
زمانی که خداوند سبحان به فرشتگان فرمان سجده و فروتنی در برابر حضرت آدم (علیه السلام) را صادر نمود، شیطان حسد درونی خویش را ظاهر گرداند. خدای بخشاینده پرسید: چه شد که از فرمانم سرپیچیدی وبه آدم سجده نکردی؟ گفت: من از آتشم و او از خاک (5) شیطان گفت: پروردگارا! از سجده‌ی من در برابر آدم درگذر تا تو را به گونه‌ای عبادت کنم، که تاکنون هیچ فرشته و نبی‌ای عبادت نکرده؛ خدای بزرگ در جوابش بفرمود: از عبادتت بی نیازم و از تو می‌خواهم آن گونه که من می‌خواهم، عبادتم کنی نه آن گونه که خودت خواهی. (6)
امام صادق (علیه السلام):
اگر بنده‌ای میان رکن و مقام در مسجد الحرام صد سال خدای را عبادت کند، روزها را به روزه داری و شب را به شب زنده داری بگذراند، تا ابروانش از سال خوردگی بر چشمانش بیفتند، از پیری قدش کمانی شود، ولی به حقوق ما نادان و ناآگاه باشد هیچ ثواب و پاداشی ندارد. (7)
امام باقر (علیه السلام):
نزد هیچ یک از آدمیان حق و درستی نباشد و کسی به حق قضاوت نکند و حکم نراند، مگر آنچه که از سوی ما خاندان (علیهم السلام) به مردم رسد، هرگاه مردم در امور اختلاف کنند، اشتباه از آنان باشد و درست و راست از علی و خاندانش (علیهم السلام). (8)
در سراداب مقدس حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) با نام «سبیل الله» بر حضرتش درود می‌فرستیم «السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک: درود بر تو که راه خدایی؛ راهی که اگر جز آن پیموده شود سرانجامش هلاکت و نابودی است». (9)
حضرت مهدی (علیه السلام) بی همتا راه ره یافتن به خدای سبحان است، ولایتش ولایت خداست. او همتا و هم سنگ قرآن کریم است که پیوندشان ناگسستنی است، شناخت وی به شناخت پروردگار انجامد، جان و تن به ولایتش سپردن و بر دوستی‌اش پیمان بستن، انسان را محبوب خدا، خداپرست و خداباور سازد. توجه و رو آوردن به آن امام همام، سالک راه خدا را به هدف و سرمنزل مقصود صعود دهد، به دامانش چنگ درانداختن و پیوندی استوار بستن، آرامش و امنیت از سوی خدا به ارمغان آرد. مهدی (علیه السلام) تنها راهی است که گام دل و قدم عشق و معرفت را به آستانش نهادن، آشتی و آشنایی با خدا کردن است و پسین‌اش رستگاری و رهایی، راهی که نه به خیال آمیخته و نه رونده را به سراب دراندازد، روشنِ روشن، شفافِ شفاف که هیچ ابهام و نقطه‌ای از پرسش وانمی‌گذارد.
روگرداندن و انکار واپسین امام، حضرت حجت (علیه السلام) به کفر پیشگی گراید و به تباهی کردار پایان پذیرد. رفتار و باوری که آن حضرت قبله‌گاهش نگردد، پست است و فرومایه، مردود باشد و صعود ندهد، بلکه به زمین زند و خدایش مردود خواندنش. در غفلت و فراموشی از امام زمان (علیه السلام) فرو رفتن، روز واپسین، خدا فراموشی به دنبال دارد، بهشت بر منکر مهدی (علیه السلام) حرام است و دوزخ جایگاهش.
امام حسین (علیه السلام) در جمع یارانش خطبه‌ای خواند:
ای مردم، سوگند به خدا! او بندگان را نیافرید، مگر به جهت معرفت و شناختنش، پس اگر او را شناختید، بندگی‌اش می‌کنید؟… پرسش‌گری گفت: پدر و مادرم فدایت ‌ای زاده‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)! معرفت خدا چیست؟ فرمود: [معرفت خدا] به این است که در هر روزگاری هر پیشوایی که فرمان بری‌اش واجب و لازم است، بشناسی. (10)
امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی شریف (إِلَّا مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا) (11) فرمود:
به خدا سوگند! اگر گنه کاری توبه نماید، ایمان آرد و کار نیک به جا آورد و به ولایت و درستی با ما رهنمون نشود و برتری ما را نشناسد، آن توبه و این کردار، او را ثمری نبخشد. (12)
در زیارت جامعه‌ی کبیره به حضرت و تبار نیکش گوییم:
من أتاکم نجی و من لم یأتکم هلک: هر که به شما رو آرد رستگار گردد و هر که به سویتان ره نپیماید و دور شود هلاک گردد. (13)
در سرداب مقدس بعد از نماز با حضرتش نجوا کنیم:
به خدای می‌سپارمت، ‌ای پشیوایی که مؤمنان به تو رستگار شوند و به دست تو [و دوری از تو] کافران و دروغ‌پردازان به هلاکت رسند! ‌ای سرور من زاده‌ی [امام] حسین، به آستانت روی آوردم! زائر کوی تو و پدر و جد بزرگوارت (علیه السلام) هستم، یقین دارم که نجات و رستگاری به واسطه‌ی شماست، به امامت و پیشوایی شما خاندان باورمندم… . (14)

پی‌نوشت‌ها:

1- نجم ثاقب، باب2، ص75، لقب شماره 64؛ العبقری الحسان، ج1، باب اسامی و القاب، ص 42.
2- نور، آیه‌ی 54: «اگر از او اطاعت کنید، هدایت شوید.»
3- قصص، آیه‌ی 50: «آیا گمراه‌تر از آن کس که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته، کسی پیدا می‌شود؟!.»
4- بحارالأنوار، ج2، ص 302، کتاب العلم، البدع و الرأی و المقائیس، ح36.
5- اعراف، آیه‌ی 12: «قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ».
6- همان، ج11، ص 141، کتاب النبوه، باب 2، سجود الملائکه و معناه، ح7.
7- وسائل الشیعه، ج1، ص 122، کتاب الطهاره، ابواب مقدمات العباده، باب 29، بطلان العباده بدون ولایه الأئمه (علیهم السلام)، ح13، ش 309.
8- کافی، ج1، ص 399، کتاب الحجه، باب انه لیس شیء من الحق فی ید الناس الا ماخرج من عند الأئمه (علیهم السلام)، ح1.
9- مفاتیح الجنان، زیارت دوم امام زمان (علیه السلام).
10- بحارالأنوار، ج93، ص 23، کتاب الامامه، باب4، وجوب معرفه الامام، ح40.
11- مریم، آیه‌ی 60: «مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند.»
12- مستدرک الوسائل، ج27، ص 153، کتاب الطهاره، ابواب مقدمه العبادات، باب 27، ح15، ش 240.
13- مفاتیح الجنان.
14- همان، ص 874.
منبع مقاله :
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید