بایسته های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندان (3)

بایسته های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندان (3)

نویسندگان: علی احمد پناهی
احمد حسین شریفی

 

 

نقش التزام همسران به وظایف اخلاقی در تربیت فرزندان

نهاد خانواده به مثابه ی جامعه ی کوچکی است که هر یک از اعضای آن به گونه ای بر دیگری تأثیرگذار است. به دلیل رکن بودن نقش همسران در خانواده، تأثیرگذاری مضاعف و دوچندانی بر فضای عمومی خانواده و به ویژه فرزندان دارد؛ زیرا خانواده به صورت یک سیستم متعامل(52) و به هم پیوسته است و هر کدام از اعضای آن متناسب با جایگاه و نقشی که دارد، در دیگران تأثیر گذار است. پدر و مادر در جایگاه محوری ترین عنصر تعاملات خانوادگی، وقتی التزام و توجه اساسی به آموزه های اخلاقی در روابط همسری داشتند، می توانند الگو و مدل قابل قبول و ارزنده ای برای انتقال مفاهیم و آموزه های اخلاقی به فرزندان خود باشند.
تأثیرگذاری و نقش آفرینی اساسی والدین در فرزندان را می توان دست کم به دو دلیل، سرنوشت سازترین و اصلی ترین عامل در تربیت اخلاقی، روان شناختی و اجتماعی کودکان به شمار آورد:

دلیل نخست

در شکل گیری و تکون شخصیت و ویژگی های اخلاقی و رفتاری فرزندان، دو عامل عمده ی وراثت و محیط دخالت دارند. در میان عوامل محیطی، تأثیرگذارترین عامل و عمومی ترین عامل، خانواده است و در میان عوامل خانوادگی، محوری ترین عامل، والدین هستند.
اثر گذاری والدین، به دلیل جایگاه ممتاز و تعامل بیشتر ایشان و اینکه نخستین مربی کودک اند، بیشتر از سایر عوامل اجتماعی است. اندیشمندان و کارشناسان علوم تربیتی و روان شناسان، با عبارات مختلف به نقش اساسی والدین و محیط خانواده در رشد اخلاقی و شخصیتی کودکان اشاره کرده اند. کارل یونگ(53) یکی از روان شناسان غربی معتقد است در مرحله ی کودکی، آنچه ممکن است شخصیت کودک خوانده شود، چیزی نیست مگر انعکاس شخصیت و رفتارهای والدین او. بدیهی است که پس از آن، والدین نفوذ و تأثیر زیادتری بر شکل گیری شخصیت کودک اعمال می کنند. آنها می توانند با شیوه های رفتاری خود، به رشد شخصیت او کمک کنند یا مانع آن بشوند؛(54) یعنی والدین در شکل گیری رفتارها و منش کودک دخالت زیادی دارند.
هورنای(55) یکی دیگر از روان شناسان، رابطه ی اجتماعی موجود بین کودک و والدین را عامل اصلی رشد شخصیت کودک می داند و از نیاز کودک به ایمنی و نقش آن در تعیین بهنجار بودن رشد شخصیت، سخن به میان آورده و معتقد است امنیت روانی کودک کاملاً بستگی دارد به اینکه چگونه والدین با او برخورد کرده اند. اظهار نکردن محبت به کودک و فقدان فضای عاطفی، شیوه ی عمده ای است که والدین به وسیله ی آن، امنیت را تضعیف یا از آن جلوگیری می کنند.(56)
کوپر اسمیت(57) می گوید: «در نتیجه تحقیقات به این نکته رسیدم که پسرانی که از عزّت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً دارای والدینی هستند که اعتماد به نفس و کرامت نفس، ثبات هیجانی و اتکای به خود از ویژگی های شخصیتی آنان به شمار می رود و در مسائل پرورش و تربیت فرزندان، بین آنان و فرزندانشان توافق کاملی مشاهده می شود».(58)
مطالعات کال دُوِل(59) و همکارانش نیز درباره ی شکل گیری هوش در جریان تأثیر محیط خانواده نشان داده است که کودکان باهوش تر معمولاً کسانی هستند که در خانواده های صمیمی رشد کرده و از امکانات فرهنگی و تربیتی بیشتری برخوردارند.(60) بنابراین، روابط عاطفی و اخلاقی والدین و همچنین فضای تربیتی و عاطفی به وجود آمده به دنبال این رابطه، نقش زیادی در رشد اخلاقی، روان شناختی و شخصیتی کودکان دارد.

دلیل دوم

بسیاری از اندیشمندان روان شناسی به ویژه آقای آلبرت بندورا(61) اعتقاد دارند بیشترین یادگیری ها و تأثیرپذیری های افراد انسانی، از طریق یادگیری مشاهده ای و دیدن الگوهای ارائه شده است. بر اساس نظریه ی ایشان، هر چقدر الگوها از محبوبیت و جایگاه ارزشی ویژه ای برخوردار باشند، تأثیرگذاری بیشتری بر الگوگیرنده ها دارند. ایشان همچنین معتقدند والدین به منزله ی اولین الگو، بر شخصیت کودکان، اجتماعی شدن آنها، روش های تعامل با دیگران، نحوه ی برخورد با مشکلات زندگی و مسائل اخلاقی کودکان تأثیر جدی و اساسی دارند.(62)
بنابراین، وقتی پدر و مادر به آموزه های اخلاقی همسرداری التزام جدی دارند و روابط عاطفی و اخلاقی محبت آمیز و مؤدبانه، دلسوزانه و دین مدارانه دارند، بر فرزندان خود نیز اثر گذاشته و آنان را به سوی مسائل تربیتی سوق خواهند داد. افزون بر این، وقتی محیط خانواده، دوستانه، صادقانه، محبت آمیز و همراه با حس وظیفه شناسی و احترام بود، فضایی آرام و معنوی به وجود خواهد آمد و این فضا در آرامش روانی، شکوفایی استعدادها و همچنین خلاقیت فرزندان مؤثر خواهد بود؛ زیرا یکی از شرایط عمده برای رشد عاطفی، ذهنی، فکری و روانی کودکان، محیط مناسب خانواده است که این فضا در خانواده هایی که ملتزم به حقوق متقابل و نقش های اختصاصی افراد هستند، به وجود می آید. این گونه خانواده ها بیشترین شباهت را به خانواده ای که در روان شناسی به خانواده ی مقتدر معروف است، دارد. خانواده ی مقتدر از بهترین نوع خانواده ها و دارای بهترین روش تربیتی است.
التزام همسران به حقوق اخلاقی متقابل، افزون بر تأثیرهای مزبور بر فرزندان، در ترقی معنوی و رشد معنوی و تربیتی یکدیگر نیز تأثیرگذار است. وقتی همسران در محیطی عاطفی، دوستانه و مملو از ارزش های اخلاقی، گذران عمر می کنند، آرام آرام و به صورت ناهوشیار بر کمالات و زیبایی های اخلاقی آنان افزوده خواهد شد؛ زیرا محیط سالم و پاکیزه (از نظر اخلاقی) در شخصیت و نوع کارکردهای افراد تأثیر می گذارد و همین طور افراد سالم و بهنجار متقابلاً در محیط و بهتر شدن آن اثر می گذارند و این سیر ترقی ادامه دارد.
آلبرت بندورا(63) اعتقاد دارد که تعامل شخص، محیط و رفتار، جبر متقابل به وجود می آورد؛ یعنی وقتی فردی در محیطی زندگی می کند و رفتار خاصی انجام می دهد، آن رفتار در محیط تأثیر گذاشته و محیط را تغییر می دهد و محیط تغییریافته، دوباره بر فرد اثر گذاشته و رفتار او را به نوعی دیگر رقم می زند. حال اگر رفتار فرد مطلوب و صحیح باشد، محیط به طرف اصلاح و پاکیزه تر شدن متمایل شده و محیط پاکیزه دوباره بر فرد اثر گذاشته و رفتار او بهتر از گذشته خواهد شد. این فرآیند در رفتارهای ناهنجار نیز وجود دارد. برای مثال، وقتی افراد سالم و مؤمن و بهنجاری در محله ای زندگی بکنند، آن محله تحت تأثیر این افراد قرار گرفته و فضای معنوی و خوبی پیدا خواهد کرد و این فضای معنوی در خود افراد نیز اثر گذاشته و رفتارشان از مرحله ی قبل بهتر خواهد شد.
در شکل پایین B یعنی رفتار، و P یعنی شخص و E یعنی محیط.(64)

نتیجه گیری

1.همسران در رابطه با یکدیگر تعهدات اخلاقی دارند؛
2.وظایف اخلاقی همسران در آموزه های دینی به خوبی تبیین گردیده است؛
3.التزام به مسایل اخلاقی در استحکام خانواده، نقش سازنده ای دارد؛
4.تعهدات اخلاقی همسران در راستای نیازهای خانوادگی و اجتماعی آنان است؛
5.التزام به مسایل اخلاقی در خانواده، آثار تربیتی ویژه ای روی فرزندان دارد؛
6.عمل به بایسته های اخلاقی توسط همسران، تأثیرات مطلوبی روی بهبود محیط اجتماعی می گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1.ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 24.
2.محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 253.
3.همان، ص 224.
4.همان، ج 71، ص 5.
5.جمال الدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج 4، ص 229، ح 6231.
6.حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج 3، ص 462.
7.جمال الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 3، ص 384، ح 4815.
8.همان، ج 4، ص 121، ح 5520.
9.حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 14، ص 254.
10.John Gray
11.جان گری، مردان مریخی،زنان ونوسی، (ترجمه نقیبی)، ص 170.
12.مسعود آذربایجانی و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص 240.
13.مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 44.
14.همان، ج 100، ص 239.
15.این یک اصل روان شناختی است که می گوید اگر به دنبال انجام کاری ، تقویت و تشویق بیابد، احتمال تکرار آن کار بیشتر می گردد.
16.حسن ملکی، چگونه با تفاهم زندگی کنیم، ص 26.
17.Carl Rogers.
18.حسن ملکی، چگونه با تفاهم زندگی کنیم، ص 26.
19.جان گری، مردان مریخی، زنان ونوسی، ص 179.
20.الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 12، ص 153.
21.همان، ص 152.
22.همان.
23.Koenig H, Hand Book of Religion and mental health, pp. 283 – 294.
24.روم: 21
25.حسین نور طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 14، ص 252.
26.الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص 252.
27.مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص 103.
28.پل تورینر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمه ی ناصر فرجی، ص 102.
29.مجلسی، بحارالانوار، ج75،ص237
30.همان، ج 100، ص 245.
31.الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص 39.
32.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 234.
33.حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 14، ص 250.
34.دیلمی، ارشادالقلوب، ج 1، ص 175.
35.الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 12، ص 201.
36.آمدی، غررالحکم، ص 244.
37.همان.
38.همان.
39.کلینی، الکافی، ص 119.
40.آمدی، غررالحکم، ص 244.
41.همان.
42.همان.
43.همان.
44.همان.
45.بقره: 187
46.قال الصادق (علیه السلام): مَن سَتَرَ عَلی مؤمِنٍ عَورَهَ یخافُها سَتَرَاللهُ عَلَیهِ سَبعینَ عَورَهَ مِن عَوراتِ الدُّنیا وَ الاخِرَهِ؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: کسی که عیبی از مؤمنی بپوشاند ــ عیبی که از افشا شدنش می ترسد ــ خداوند هفتاد عیب از عیب های دنیا و آخرت او را پوشیده می دارد (مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 322).
47.همان، ج 100، ص 514.
48.الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 21، ص 514.
49.حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 13، ص 207.
50.مجلسی، بحارالانوار، ج 72، ص 44.
51.همان، ج 12، ص 11.
52.درست مثل سیستم بدن انسان که هر کدام از اعضای آن در تعامل با دیگری بوده و از همدیگر تأثیر و تأثر دارند و اعضایی که نقش و جایگاه مهم تری دارند (مثل قلب و مغز) تأثیرشان در سیستم بدن و مجموعه ی بدن، بیشتر است.
53.Karl Gung.
54.دوان شولتز،نظریه های شخصیت، ترجمه ی یحیی سید محمدی، ص 119.
55.Horney
56.همان، ص 170.
57.Cooper smith.
58.دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج 2، ص 855.
59.Cal dwell.
60.دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج 2، ص 855.
61.Albert Bandura.
62.دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج 2، ص 460.
63.Albert Banduya.
64.بی آر، هِرِگِنهان، مقدمه ای بر نظریه های یادگیری، ترجمه ی علی اکبر سیف، ص 385.

منابع
ــ الطبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، 1371.
ــ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، 1377.
ــ خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
ــ متقی هندی، حسام الدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1409.
ــ نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، 1408.
ــ گری، جان، مردان مریخی، زنان ونوسی، تهران، همشهری، 1376.
ــ ملکی، حسن، چگونه با تفاهم زندگی کنیم، زنجان، نیکان کتاب، 1385.
ــ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.
ــ حیدری، مجتبی، دینداری و رضامندی خانوادگی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1385.
ــ تورینر، پل، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمه ی ناصر فرجی، تهران، جوان، 1379.
ــ دیلمی، ابی محمد الحسن، ارشادالقلوب، بی جا، شریف رضی، 1412 ق.
ــ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، چاپ اسلامیه، 1337.
ــ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیهالله العظمی المرعشی النجفی، 1404.
ــ آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات، 1366.
ــ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373.
ــ حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، قم، صدر، 1376.
ــ معاونت فرهنگی و تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، خانواده پویا، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385.
ــ شولتز، دوان، نظریه های شخصیت، ترجمه ی یحیی سیدمحمدی، تهران، مؤسسه نشر ویرایش، 1384.
ــ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت، 1375.
ــ هِرگنهان، بی آر، مقدمه ای بر نظریه های یادگیری، ترجمه ی علی اکبر سیف، تهران، دوران، 1376.
ــ شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1383.
ــ آذربایجانی، مسعود و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان سمت، 1382.
ــ الحرالعاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت لاِحیاء التراث، 1412 ق.
ــ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق
ــ Koenig, H, Hand Book of Religion and Mentall Health, Academic Press, 1998.
: معرفت اخلاقی (1)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید