آشنایی

آشنایی

یکی از مراحل انتخاب همسر مرحله ی آشنایی است، این مرحله یکی از مهمترین و حساس ترین مراحل زندگی می باشد. در این مرحله هردو طرف احساسات عجیب و متفاوتی دارند و به علت عدم آگاهی و ترس از عدم پذیرش ممکن است مرتکب اشتباهاتی نیز بشوند که در اینجا به برخی از این اشتباهات اشاره می کنیم.

شش اشتباه بزرگ که در ابتدای آشنایی مرتکب می شویم
1-سؤالات کافی نمی پرسیم
بسیاری از جوانان وقتی که به فردی علاقه مند می شوند آن چنان شیفته و مجذوب او می شوند که در مورد هیچ موضوعی جز ازدواج با او فکر نمی کنند.ازدواج برای آنها آن چنان رؤیای شیرین و جذابی می شود که به هیچ وجه اجازه نمی دهند در این روابط خللی وارد شود.برای همه ی ما اتفاق افتاده است وقتی کالایی را می خواهیم بخریم آن چنان مجذوب آن می شویم که به هیچ وجه قیمت آن و یا شنیدن سایر خصوصیات آن کالا برایمان مهم نیست و یا آن چنان شیفته وضعیت ظاهری آن کالا می شویم که به هیچ وجه متوجه ایرادات آن نمی شویم.این عجله و شتاب و نپرسیدن سؤال شاید برای خرید کالاها موضوعی عادی باشد اما متأسفانه بسیاری از جوانان ما در هنگام اتخاذ بزرگترین تصمیم زندگی خود نیز مرتکب این اشتباه می شوند و از سؤال پرسیدن اجتناب می کنند.
بیشتر افراد در هنگام اولین آشنایی فقط به تعریف و تمجید از یکدیگر می پردازند و خود را کاملاً شبیه یکدیگر نشان می دهند و حتی بسیاری از عادات و صفات ناپسند نیز بسیار زیبا و دوست داشتنی و قابل گذشت جلوه می کنند اما سؤال اینجاست که آیا آن عادات همیشه زیبا و دوست داشتنی باقی خواهند ماند؟
دلیل اصلی این موضوع که افراد در هنگام آشنایی اولیه تمایلی به سؤال کردن ندارند این است که معتقد هستند سؤال پرسیدن به روابط آنها حالت رسمی می دهد و آن را از حالت رمانتیک خارج می کند. اما سؤال کردن اگر چه رمانتیک نیست اما تنها راه هوشمندانه شناخت یک فرد است.
دلیل دیگر برای نپرسیدن سؤال این است که تمایل به دانستن جواب سؤالها نداریم. دو نفر که در اولین مراحل آشنایی هستند
تمایل زیادی به پذیرش همدیگر دارند و در مقابل هر عاملی که مانع پذیرش آنها شود مقاومت و ایستادگی می کنند. دانستن جواب سؤالها و آگاهی از نقاط ضعف همدیگر، یکی از موانع است. به همین دلیل زوجین هیچ تمایلی برای شنیدن آنها ندارند.
ما علاوه بر این که سؤال نمی پرسیم از این که نامزدمان نیز از ما سؤالهایی بپرسد هراس داریم چون تصورمان این است که اگر جواب برخی سؤالها را بداند ممکن است این رابطه از بین برود و ما به هیچ وجه تمایل به از بین رفتن این رابطه نداریم.اما حقیقتی وجود دارد و آن اینکه “چیزی که از آن آگاهی ندارید به شما صدمه خواهد زد.هر چه اطلاعات شما در باره کسی بیشتر باشد، بهتر می توانید تصمیم بگیرید آیا برای شما همسر خوبی خواهد بود یا نه. هر چه اطلاعات شما در باره کسی کمتر باشد، احتمال این که عصبانی و یا مأیوس شوید و دلتان بشکند نیز بیشتر خواهد بود.به طور کلی قبل از ازدواج باید در مورد موضوعات زیر سؤال پرسیده شود.
1-وضعیت خانوادگی و کیفیت روابط خانوادگی او (رابطه او با اعضاء خانواده و رابطه والدین و اعضای خانواده با همدیگر)
2-روابط قبلی او و دلایل به هم خوردن آنها
3-وضعیت شغلی و اهداف و برنامه ریزیهای مالی او برای آینده
4-نگرش و طرز برخورد او با مذهب و ایمان و اعتقادات مذهبی او
5-نحوه ی گذراندن اوقات فراغت، تفریحها، سرگرمیها، و علاقه های او به امور مختلف
اما آنچه مسلم است جواب واقعی این سؤالات را فقط در برخوردهای آینده و مشاهده او در شرایط واقعی زندگی می توانید پیدا کنید و در صحبت کردن و سؤال پرسیدن بیشتر از پنجاه درصد شناخت حاصل نخواهد شد.
2-علائم هشدار دهنده مشکلات را نادیده می گیریم
همه ما می دانیم که بیماری به یک شبه در یک فرد ظاهر نمی شود بلکه علایم آن از مدتها قبل بوجود آمده، اما ما آنها را نادیده می گیریم تا اینکه وقتی بیماری به اندازه کافی رشد کرده و دیگر قابل درمان نیست متوجه آن می شویم.در مورد عوامل ایجاد کننده اختلافات زناشویی نیز موضوع این گونه است.در هنگام اولین روزهای آشنایی علایم هشدار دهنده ی زایدی وجود دارند که ما آنها را نادیده می گیریم و به آنها توجه نمی کنیم اما همین علایم رشد کرده و شدید می شوند و نهایتاً باعث بروز مشکلات زیادی می شوند.
به موضوع اعتیاد اشاره می کنیم.معتادان مواد مخدر همه از روز اول تزریقی نبوده اند بلکه به صورت تفننی مصرف مواد مخدر را آغاز کرده و به صورت تفننی ادامه داده و نهایتاً به این روز سیاه گرفتار شده اند.بسیاری از افراد شاهد مصرف مواد مخدر به صورت تفننی در همسر خود هستند اما آن را نادیده می گیرند.و اعتقاد دارند که به صورت تفننی است و اشکالی ندارد.
موضوع ازدواج مجدد همسر شما با فرد دیگر نیز از این قبیل مسایل است. این موضوع نیز یک شبه اتفاق نمی افتد، بلکه همسر شما از قبل مدتها برای آن زمینه چینی می کند که شاید علایم و نشانه های هشدار دهنده ی آن کاملاً آشکار باشد اما شما به آن توجه نمی کنید اگر نامزد شما مایل نیست که با شما در خیابان راه برود، مایل نیست که شما را به دوستان، اقوام و آشنایان خود معرفی کند باید در مورد آن کمی دقیق شوید.اگر دائماً تلفن های مخفیانه دارد باید هشیار باشید.عقیده ی همه ی روانشناسان این است که زن و شوهر باید از همه مسایل همدیگر آگاه باشند.اگر مرد در زندگی با بحران مالی مواجه شده است، هیچکس بهتر از همسرش نمی تواند به او کمک کند، و او را دلداری بدهد پس دلیلی وجود ندارد که مرد به بهانه ی مواجهه با بحران های مالی تلفن هایش را از همسرش پنهان کند.اگر نامزد شما تصمیم به ازدواج با شما گرفته است باید این موضوع آشکار شود. همه دوستان، اقوام و آشنایان او باید او را به عنوان یک فرد متأهل بشناسند. پس دلیلی ندارد که بخواهد نامزدی خود را پنهان کند، متأسفانه تجربه تلخی که باید برای همه ی دخترهای جوان بازگو کنم این است که اکثریت مراجعان من که مایل به معرفی نامزدشان به دیگران نبودند به نامزد خود علاقه ی واقعی نداشتند و ازدواج های مجدد نیز انجام دادند پس در مورد این علایم بیشتر هشیار باشید.
علاوه بر این علائم هشدار دهنده بسیار زیادی وجود دارند که این علائم باعث بوجود آمدن مشکلات نهایی زیادی خواهند شد.در زیر برخی از این موارد اشاره می کنیم.
برگرفته از کتاب «آیا تو آن گمشده ام هستی »تألیف دکتر باربارا دی آنجلیس
علامت هشدار دهنده
از صحبت کردن در مورد گذشته خود اجتناب می کند .از پاسخ به سؤالات طفره می رود یا این که آن ها را کم اهمیت جلوه می دهد.
مشکل نهایی
این امکان وجود دارد که مسئله ای جدی را بااین کار پنهان می کند؛نمی خواهد که روی رابطه کار کند.
علامت هشدار دهنده
جزئیات سوابق خانوادگی خود را فاش نمی کند .زیاد خانواده اش را نمی بیند یا با آن ها صحبت نمی کند.
مشکل نهایی
با صمیمی شدن مشکل دارد؛نسبت به اعضای خانواده ئ خود ،خشم سرکوب شده دارد که روی شما فرافکن خواهد کرد.
علامت هشدار دهنده
همچنان با نامزد قبلی خود تماس های مکرر برقرار می کند :مرتب با او صحبت می کند یا به او تلفن می زند و شما را در دوستی با او وارد نمی کند یا معرفیتان نمی کند .
مشکل نهایی
قادر نخواهد بود تا به شما قول ازدواج بدهد .این احتمال وجود دارد که مجدداًسراغ نامزد قبلی خود برگردد و هرگز شما را فرد شماره ئ یک زندگی خود نکند.
علامت هشدار دهنده
بسیار در گیر و مطیع اعضائ خانواده خود بوده و به نظر می رسد که زیاده از حد با آنها حرف می زند توی روی آنها نمی ایستد.به آن ها اجازه می دهد که به او امر و نهی کنند و آنها نیز حد و مرزی در این رابطه نمی شناسند.
مشکل نهایی
قادر نخواهد بود که جای شما رادر خانواده خود باز کند و شما همواره در بین آنان احساس غربیگی خواهید کرد.اگر به شما حمله کنند طرف شما را نخواهند گرفت.
علامت هشدار دهنده
مشروبات الکلی نوشیده یا مواد مخدر مصرف می کند،نمی تواند که بدون آنها رابطه ئ جنسی داشته یا که «خوش »باشد .قادر نخواهد بود که بدون «مهمانی بازی»و «پهن کردن بساط »در کنار دیگران باشد.
مشکل نهایی
این امکان وجود دارد که او الکلی بوده ویا معتاد به مواد مخدر باشد .گرچه او این را انکار خواهد کرد؛اما مراقب تغییرات خلق و خوی او باشید .ضمناًاز لحاظ روحی از شما فاصله می گیرد.
علامت هشدار دهنده
بی نهایت سفت و دقیق بوده و مرتباً عشق،محبت ،توجه ،و هدایای بسیار به پایتان می ریزد .این به طوربه نظر می آید که «بیست و چهار ساعته »فقط به شما فکر می کند.
مشکل نهایی
این امکان وجود دارد که روی شما احساس مالکیت شدید داشته و در ضمن نیز بسیار حسود باشد .این چنین افرادی با «زندگی شما»زندگی می کنند ،برای شما هیچ آزادی قائل نیستند و در نهایت احساس خفگی خواهید کرد.
علامت هشدار دهنده
چشم چرانی ،نیاز شدید به توجه از جانب دیگران.به مانند مگس از لحاظ جنسی سریعاًبا این و آن تحریک می شود.
مشکل نهایی
مراقب خیانت های احتمالی از جانب او باشید .چنین افراد ی هرگز به شما احساس امنیت نمی دهند و شما احساس می کنید که انگار مشکل از شماست.
علامت هشدار دهنده
نسبت به نامزد/همسر قبلی خود بسیار عصبانی بوده و مدام او را به خاطر مشکلاتی که داشتند ،مقصر می داند
مشکل نهایی
«نفر بعدی »شما هستید!مسئولیت مهمی که خود در به وجود آوردن مشکلات داشته را نمی پذیرد ودر پایان همیشه از دست شما عصبانی خواهد بود.
علامت هشدار دهنده
بدهکار و مقروض بوده و برگه های جریمه ئ پرداخت نشده ئ بسیاری دارد.از لحاظ اقتصادی بی ثبات بوده و مدام شنیده می شود که«موقتاً دستم تنگ است.»
مشکل نهایی
بهانه های زیادی خواهید شنید.اما از عمل خبری نخواهد بود.شما نقش «مامان »یا «بابا»را بازی خواهید کرد.
علامت هشدار دهنده
می خواهد که همه جا رئیس باشد.همیشه خود را خیلی قوی جا می زند و همواره «می داند که چه می خواهد»و هیچگونه احساس ترس یا آسیب پذیری بروز نمی دهد.
مشکل نهایی
عاشق کنترل کردن دیگران است.در شروع احساس می کنید که از شما مراقبت می کند ،اما دیری نمی پاید که می بینید با یک دیکتاتور زندگی می کنید.
این ها تنها نمونه هایی از نشانه های هشدار دهنده و عواقب احتمالی هستند که ممکن است در زندگی بوجود بیایند.اما علایم هشدار دهنده و مشکلات بسیار زیادتری نیز وجود دارند که در زندگی هر کس باید مراقب آنها بوده و در مورد آنها یک راه حل منطقی انتخاب کند.
البته لازم به ذکر است که وجود هر یک از این مشکلات نباید باعث از بین بردن رابطه زناشویی شوند.بلکه حساس بودن به آنها به این معنی است که باید در زمان نامزدی، دوران طلائی زندگی، دورانی که هر یک از زوجین در صدد برآورده کردن کامل خواسته ها و نیازهای طرف مقابل است به این مشکلات توجه نموده و در جهت اصلاح و رفع آنها اقدام لازم را انجام دهیم.
3-سازشکاری های ناپخته و زود هنگام مرتکب می شویم؟
در اولین روزهای آشنایی وقتی که دو فرد با هم آشنا می شوند به وجود برخی تفاوتها در اخلاق، روحیه و سبک های زندگی همدیگر پی می برند اما به هر صورت سعی می کنند با گذشتن از خواسته ها و تمایلات خود، نظریه طرف مقابل را بپذیرند و به نوعی خود را شبیه او قلمداد نموده تا بتوانند دل او را بدست بیاورند.اما این موضوع در واقع تفاهم نیست بلکه یک سازش عجولانه و زود هنگام است. و این سازش عجولانه و زود هنگام خطراتی را دربر دارد.از جمله این خطرات این است که شما حس خودباوری تان را در همان ابتدای رابطه از دست می دهید و آن را با احساس تفاهم جایگزین می کنید.
در اولین روزهای آشنایی و هنگامی که متوجه شدید افکار و عقاید شما خیلی به هم نزدیک نیستند دو راه حل دارید.
یا می توانید به باورهای خود بچسبید و میان خود و همسر آینده تان تنش ایجاد کنید. یا می توانید از باورهای خود به منظور حفظ صلح و آرامش، چشم پوشی کنید.
اما اکثریت افراد از خواسته ها و تمایلات خود چشم پوشی می کنند و به منظور حفظ رابطه دوستی خود سعی می کنند خواسته های همسر را بپذیرند اما از دیدگاه روان شناسی معمولاً در سنین ازدواج شخصیت فرد به صورت نسبتاً کامل شکل گرفته است و تغییر آن باعث وارد شدن استرس به فرد می شود و مدتی بعد از ازدواج که علائق فروکش نمودند همین خواسته های سرکوب شده برای فرد مشکل زا می شوند.
به دو دلیل در ابتدای روابط مرتکب سازش کارهای ناپخته و زود هنگام می شوید:
الف-شما به منظور ایجاد تفاهم بیشتر”مجبورید “که سازش کنید.
نامزد شما آنقدر با شما متفاوت است که بدون ویرایش قسمت هایی از خود، ازدواجتان دوام چندانی نخواهد داشت. ممکن است نامزدتان حتی از شما این توقع را داشته باشد که به میل او عمل کنید و چنانچه سرباز زَنید با شما بدرفتاری نموده و یا اینکه شما را مسخره نماید و نهایتاً از شما جدا شود.
ب-شما از آن رو سازش می کنید که نیازمند”دوست داشته شدن” هستید و می ترسید که رابطه تان شکست بخورد.
نامزد شما حتی ممکن است نخواهد “آنچه”هستید و باور دارید را ترک گویید، بلکه ممکن است این خود “شما” باشید که از این واقعیت که فرد مناسبی برای او نباشید، هراس داشته باشید. بنابراین سعی می کنید وانمود کنید که برای یکدیگر آفریده شده اید، پس به رنگ او در می آیید.
تمامی روابط سالم حاوی درجاتی از سازش کاری هستند و وقتی که متعهد کسی شدید، دیگر نمی توانید مانند دوران مجردی زندگی کنید.اما:
وقتی به منظور اجتناب از درگیری و برخورد سازش کنید مرتکب اشتباه شده اید.
راه چاره چیست؟ ارزش ها و علایق خود را بشناسید و بعد ازدواج کنید. پیش از هر چیز به خودتان متعهد باشید و سپس با نامزد خود.اصولاً هر چیزی در این جهان به شکل واقعی و طبیعی خود جذابیت بیشتری دارد، و رفتار انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. همه ما می توانیم رفتارهای واقعی را از رفتارهای تصنعی تشخیص دهیم. وقتی که تصنعی رفتار می کنیم گاهی آنچنان ناشیانه رفتار می کنیم که خود نیز متوجه ساختگی بودن رفتارمان می شویم. حال تصور کنید که این رفتار چقدر برای دیگران و بویژه برای همسرمان زشت و غیر قابل تحمل می باشد. پس در ازدواج کردن باید خصوصیات همسر خود را به همان شکلی که
هست بپذیرید، هرگز در جستجوی تغییر آن نباشید تا او نیز رفتار واقعی شما را بپذیرد و شما مجبور به تغییر دادن رفتارهای خود نباشید.
4-تسلم کوری جنسی می شویم
روابط جنسی در زندگی زناشویی انسان اهمیت بسیار زیادی دارند و می توان گفت بدون وجود روابط جنسی، زندگی زناشویی پایدار نخواهد بود، تحقیقات زیادی در اکثر کشورهای دنیا اهمیت این عامل را در میزان تفاهم زوجین متذکر شده اند اما علیرغم اهمیت زیادی که برای این عامل به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد کننده ی تفاهم قائل هستیم نباید به هیچ وجه مجذوب آن شوید و به اصطلاح تسلیم کوری جنسی باشید.
باربار!دی آنجلیس یکی از بزرگتری متخصصان روابط انسانی پیشنهاد کرده است که اگر مجرد هستید، سعی کنید که وقتی اولین بار کسی را ملاقات کردید، یک چشم بند بزنید تا ماهیت واقعی طرف مقابل را فراتر از بُعد جسمانی اش ببینید در واقع وقتی چشم بند می بندید دیگران را با قلب تان نه با چشم تان می بینید و وقتی می آموزید که دیگران را با قلب تان و نه با چشم تان ببینید کسانی را جذب خواهید کرد که با شما تفاهم دارند.
چرا نیازهای جنسی باعث اشتباه در انتخاب همسر می شوند.
اگر شما شدیداً گرسنه باشید هر غذایی را برای رفع گرسنگی خود میل خواهید کرد.اما وقتی که خیلی گرسنه نیستید غذای مطبوع خود را انتخاب می کنید اگر مدت زیادی بیکاری کشیده باشید، اولین کاری را که پیدا کنید مشغول به کار خواهید شد، اما اگر در شرایط انتخاب قرار بگیرید هر کاری را انتخاب نمی کنید. در زمینه نیازهای جنسی نیز وضعیت اینگونه است. در سنین جوانی نیاز جنسی یکی از قوی ترین نیازهای فرد است و طغیان این غریزه باعث می شود که فرد بدون تحقیق و تأمل کافی به انتخاب همسر اقدام نماید و بعد از فروکش کردن نیاز جنسی به اشتباهی که مرتکب شده است پی می برد. از سوی دیگر متأسفانه جنس مذکر به شدت تحت تأثیر ظاهر زیبای دختران قرار می گیرد و همین ظاهر زیبا باعث ارتکاب اشتباهات بزرگی در انتخاب خواهد شد.
این توجه بیش از حد جوانان به ظاهر و تحت تأثیر غریزه ی جنسی قرار گرفتن در گذشته باعث بوجود آمدن این طرز تفکر شده بود که جوانان برای انتخاب همسر صلاحیت ندارند و والدین باید برای فرزندانشان خود به تنهایی به خواستگاری بروند. اما این دیدگاه در حال حاضر منسوخ شده و به هیچ وجه پذیرفته نیست. باید اذعان کنیم که تفکر پیرامون ازدواج از گذشته تا به حال تغییرات زیادی داشته است و نگرشی که والدین در مورد ازدواج دارند با نگرش فرزندان یکسان نیست. اکنون زمانی است که باید به نظر جوانان احترام بگذاریم و به آنها در انتخاب همسر آزادی کامل بدهیم.اما جوانان نیز باید به این موضوع عمیق تر نگاه کنند، تعجیل به خرج ندهند و تحت تأثیر و نیازهای جنسی قرار نگیرند.
5-تسلیم زرق و برق مادی می شویم
متأسفانه پول و ثروت یکی از عواملی هستند که در بسیاری از موارد باعث انتخاب نادرست افراد می شوند. البته این تصور بیشتر معلول آموزش های محیطی است و محیط باعث شده است که افراد موفقیت های درونی را نادیده گرفته و به ظاهر توجه می کنند. زن ها متأسفانه تمایل دارند که با فردی ازدواج کنند که ماشین شیک و آخرین سیستم داشته باشد و بجای اینکه احساس ارزشمند بودن را از درون خود بجویند بیشتر می خواهند از این طریق احساس ارزشمند بودن داشته باشند.
اولین سؤال که معمولاً خانمها از دوست خود که ازدواج کرده می پرسند این است که شغل شوهرتان چیست؟ یا شوهرتان چه کاره است؟ و در مواردی که معمولاً شغل فرد خیلی معروف یا اسم و رسم دار نباشد به این سؤال با حالت شرمندگی پاسخ می دهند.
اما باید آگاه باشید، وقتی همسرتان را صرفاً بر اساس “مادیات” و نه بر اساس “معنویات” انتخاب می کنید، به رابطه ای نادرست وارد می شوید.
اما مردان به پول و موقعیت مالی زن توجه زیادی ندارند و بیشتر به جذابیت فیزیکی زن توجه می کنند. وقتی یک مرد به دوست همجنس خود می گوید که می خواهد با دختری ازدواج کند اولین سؤال او معمولاً چیزی شبیه این خواهد بود: چه قیافه ای دارد؟
اما این دو ویژگی یعنی توجه بیش از حد آقایان به ظاهر و توجه بیش از حد خانمها به وضعیت مالی مشکلاتی را بوجود می آورد. بله زیبایی پسندیده است و ظاهر زیبا یکی از معیارهایی است که همه آقایان باید در انتخاب خود لحاظ کنند اما سؤال اینجاست که برای این معیار چقدر باید اهمیت بدهند. با یک دختر کج خلق، بداخلاق، خودخواه و تنبل که بسیار زیبا باشد تا چه مدت حاضرید زندگی کنید. اگر هیچوقت حاضر به زندگی با او نیستید پس چرا با مشاهده ی صورت زیبا حاضر به هیچ گونه تحقیق و تأمل نیستید و همه چیز خود را برای ازدواج با او فدا می کنید. و یا دختر خانم ها، به محض اینکه یک پسر پولدار از آنها خواستگاری می کند فوری به او جواب مثبت می دهند اما نمی پرسند که این پولها از کجا بدست آمده است. اگر خواستگار شما معتاد، چشم چران، کلاهبردار و بددل باشد آیا باز هم حاضر به ازدواج هستید، پس با این وصف در هنگام انتخاب بیشتر تأمل کنید و تحت تأثیر این عوامل قرار نگیرید.
6-تعهد را بر تفاهم مقدم می داریم
مقدم داشتن تعهد بر تفاهم اشتباه دیگری است که بسیاری از افراد در حین آشنایی مرتکب می شوند. یعنی اینکه بسیاری از افراد در اولین روزهای آشنایی با طرف مقابل گویی خود را متعهد به ازدواج با او می دانند و در صدد این نیستند که بررسی کنند آیا بین آنها تفاهمی وجود دارد یا خیر؟ متعهد بودن اگر چه صفتی است که لازمه ی یک ازدواج موفق می باشد اما این صفت باید بعد از اطمینان از انتخاب صحیح بوجود بیاید. و لازمه ی انتخاب صحیح وجود تفاهم می باشد. اما بسیاری از افراد تعهد را بر تفاهم مقدم می دارند و قبل از اطمینان به وجود تفاهم خود را متعهد به ازدواج با آن فرد خاص می دانند. متأسفانه این تعهد بیجا در بسیاری از موارد باعث انتخابهای اشتباه خواهد شد. در جامعه ی ما زوجهای زیادی وجود دارند که از زندگی در کنار همدیگر رضایت ندارند اما به علت آینده ی فرزندانشان و فشار اجتماع خود را متعهد به ادامه ی زندگی می دانند اما مشکل اینجاست که برخی از افراد پس از اولین صحبت و اولین آشنایی علیرغم وجود اختلاف های فاحش از ترس اجتماع حاضر به جداشدن نیست. یکی از مراجعان من که فقط یک ماه از آشنایی آنها می گذشت و هنوز خطبه ی عقد را نیز نخوانده بودند با نامزدش درگیریهای زیادی پیدا کرده بود و واضح است که این زندگی چه آینده ای دارد اما پسر به علت اینکه همه از آشنایی آنها با خبر شده بودند حاضر به جدا شدن نبود با اینکه در باطن هیچ علاقه ای به همسرش نداشت. به نظر شما این شگفت آور نیست؟ آیا تحمل فشار اجتماع که آنهم خیلی زود از بین می رود آسانتر است و یا یک عمر زندگی در جنگ و دعوا و از دست دادن تمام آرزوها و رؤیاها. اگر در مرحله انتخاب همسر هستید قبل از اینکه به یک شناخت واقعی برسید، قبل از اینکه مطمئن شوید به هیچ وجه خود را متعهد به ازدواج ندانید.

مرد چگونه زنی را می پسندد؟
عشق مرد به زن ممکن است به دو صورت باشد: یا اینکه زن را برای معاشقه و بوالهوسی می خواهد.در این حال زنان طناز و عشوه گر مورد توجه اوست. مرد زن سبکسر را فقط به خاطر خاموش کردن آتش شهوت خود می خواهد و پس از چند صباحی از او فراری می شود. عشق مرد نسبت به این زنان چون باران بهاری بی دوام است.
یا اینکه زن را به خاطر شریک زندگی و مونس و همدم و به وجود آورنده نسل خواهان است. در این حال گرچه زیبایی زن محرک بزرگی در انتخاب وی می باشد، ولی زیبای همه چیز نیست و به تنهایی برای یک عشق پردوام کافی نمی باشد. مرد برای همسری خود زن زیبایی را که به عفت و عصمت نیز مشهور باشد، مورد توجه قرار خواهد داد. همین توجه مردان به زیبایی زنان است که تا این حد آنان را شیفته آینه و آرایش و شیک پوشی می کند. مرد تنها به زیبایی واقعی زن خشنود نمی شود و مایل است که به کمک آرایش و لباس خود را زیباتر از آنچه هست بسازد تا بیشتر زیبا جلوه کند. مرد همیشه زن جوانتر از خود را می پسندد و مایل است که همسرش از او کوچکتر باشد. مرد از زن مطیع خوشش می آید و به علت غروری که دارد، مایل است زن نظریات او را در
مسائل مربوط به زندگانی مشترک انجام دهد. اطاعت زن از مرد مانع استقلال وی نمی شود و زن در عین حال که استقلال خود را حفظ می کند، می تواند مطیع شوهر باشد.
استقلال و بزرگی زن، بسته به مرد است و زنی که استقلال خودش را دوست دارد، باید برای استقلال شوهر خود بکوشد و نخستین گامی که در این راه برمی دارد، اطاعت و فرمانبرداری نسبت به شوهر است. مسلماً زن به واسطه ی اطاعت بهتر می تواند نفوذ خویش را بر مرد ثابت کند. زیرا وقتی زن مطیع شد، مرد نیز از جهت دیگر در مقابل وی مطیع می شود. اما اگر زن از اطاعت مرد سرباز زد، مرد نیز سرکش و متمرد می شود و زندگی به کام هر دو تلخ خواهد شد.
همچنین مرد از زن صمیمیت و وفا می خواهد و از زن متواضع خوشش می آید. تکبر و تواضع دو حربه ی مؤثر زن است که بایستی هر کدام را در جای خود استعمال نماید. برای اینکه از تجاوز دیگران ایمن باشد، بهتر از تکبر و غرور پایگاهی ندارد. اما در باره شوهر خویش و زندگی زناشویی باید متواضع بوده و بداند که برای یک عمر با مردی شریک شده است. هیچ چیز بالاتر از این مرد را برافروخته و عصبانی نمی کند که زنی مقام و موقعیت سابق خودش و پدرش را به رخ شوهر بکشد و غرور او را جریحه دار سازد.
همچنین مدارا و صبر و حوصله ی زن باید بیشتر از مرد باشد، زیرا ممکن است مرد در حال خستگی و هیجان که از کار روزانه خارج از منزل برایش پیش آمده است بر سر چیزهای کوچک عصبانی و خشمگین شود.زن خوب و عاقل باید با سهل انگاری و مدارا آبی بر آتش عصبانیتها بریزد نه آنکه با تندی کار را بدتر کند.در حقیقت زن مانند پرستاری است که از بیماری نگهداری می کند. مرد موقع خستگی و هیجان خیلی بیشتر از یک بیمار احتیاج به مراقبت و پرستاری دارد.
بزرگترین و مؤثرترین کمک یک زن خوب نسبت به شوهرش این است که در خانه وسیله آرامش و آسایش او را فراهم کند تا مرد از خانه فراری نباشد و آسایش خیال خود را در خارج از منزل جست و جو نکند. اگر گفته ای یا عملی از شوهر خود نمی پسندید با تندخویی به او تذکر ندهید، چون کار را بدتر می کند و باعث منازعه ی زناشویی می شود.این عمل را با ملایمت و مهربانی انجام دهید.

زن چه مردی را دوست دارد؟
در زناشویی مرد باید بپسندد و زن باید پسندیده شود، یا به اصطلاح دیگر زن مطلوب است و مرد طالب. زن ممکن است از مردان زیادی خوشش بیاید ولی هیچ وقت نباید ابتدائاً به مردی اظهار عشق کند:
آن عاشقی که معشوق آگه شود ز رازش
در فن عشقبازی فردی است ابتدایی
زنی که در صدد جلب مردی بر می آید به جای محبت، نفرت او را خواهد خرید، زیرا مرد از زنان بلند پرواز و متکبر خوشش می آید و از زنان ضعیف و زبون بیزار است. به همین علت، دختری که توسط مردی مورد تجاوز قرار می گیرد، در نزد اولین کسی که قدر منزلت خود را از دست می دهد همین مرد است و بعداً در اجتماع و خانواده مورد شماتت قرار خواهد گرفت.
از هر کسی کاری پسندیده است.از زن غرور پسندیده است و از مرد عاشقی و شور:
از هر کسی سلوک به نحوی است محترم
از شیر حمله خوش بود واز غزال رَم
از نظر کلی زیبایی معنوی مرد بیشتر مورد توجه زن است تا زیبایی ظاهری. همچنین زن از مرد توانا و نیرومند و پولدار و خوش رفتار و خوش لباس خوشش می آید.بدین جهت زیبایی مرد از نظر زن، بیشتر معنویات مرد و موقعیت اجتماعی اوست.بلندپروازی و خود خواهی زن خیلی بیشتر از مرد است و میل دارد که شوهرش دارای مقام یا صفت برجسته ای باشد که دیگران کمتر دارند. به همین علت پزشکان و مهندسان و افسران و نویسندگان و هنرمندان مشهور اغلب مورد توجه زنان واقع می شوند.
همچنین زن خیلی شیفته زیبایی خویش است و علاقه دارد که شوهرش در این مورد همیشه به وی تملق بگوید.به همین سبب برخی زنان گول زبان بازی و چاپلوسی بعضی مردان را که به غلط یا درست از شکل و شمایل آنها تعریف می کنند خورده و گمراه می شوند.این نکته را نیز نباید فراموش کرد که وفای زن در عشق، برعکس گفته شعرا و نویسندگان، خیلی بیشتر از مرد است. وقتی زنی به مردی دل باخت، مدتها در عشق وی ثابت قدم می ماند، برعکس مرد بوالهوس و دمدمی مزاج است. علتش این است که مرد بیشتر فریفته ی زیبایی ظاهری زن می شود که دستخوش تغییرو تبدیل است و زن بیشتر عاشق صفات معنوی مرد است که تا آخر عمر اغلب پابرجا می ماند. پس زن در امر ازدواج، بیشتر از مرد به منافع و مصالح خود نظر دارد.

ضرورت ازدواج دانشجویی چیست؟
برخی معتقدند در محیط های علمی مانند دبیرستان، دانشگاه و سایر مراکز آموزشی در هنگام تحصیل و تعلیم نیازی به ازدواج نیست و دانشجویان باید به امور علمی مشغول باشند و پس از پایان تحصیل ازدواج نمایند؛ زیرا ارزش ازدواج در مقابل ارزش علم و دانش در مرتبه ی پایین تری است.
پاسخ به این نظریه این است که تأمین نیازهای روحی و روانی دختران و پسران موجب می شود که آنان با خیال راحت و آرامش بیشتری به درس و تحصیل بپردازند و از احساسات، التهاب و اظطراب دوران مجردی به دور باشند. دختران و پسران مجردی که در یک محیط آموزش به صورت مختلط درس می خوانند، همواره ذهنشان متوجه مسائل جنسی می شود و در معرض انحراف و آسیب هستند، البته انحراف و آسیب، به عوامل دیگری چون
اعتقادات مذهبی و پای بندی به اصول اخلاقی و انسانی نیز بستگی دارد؛ اما احتمال انحراف در چنین محیطی بسیار زیاد است. غریزه جنسی هرگاه نیاز به ارضاء پیدا کند، دیگر دختر و پسر دانشجو و غیر دانشجو، محیط علمی و غیر علمی نمی شناسد و دبیرستان و دانشگاه در بسیاری موارد قدرت مقابله و جلوگیری از آن را نخواهد داشت. هرگاه نیاز به ارضای غریزه ی جنسی باشد و شخص نتواند این غریزه را کنترل کند، باید به ازدواج اقدام کند. اگر یک دختر بر اثر ارضا نکردن این غریزه از راه ازدواج، به انحراف کشانده شود، زیان آن قابل مقایسه با ارزش فارغ التحصیل شدن صدها دختر در رشته های مختلف علمی نیست، زیرا انسانی که به انحراف و گمراهی کشیده می شود هرگز نمی تواند در جامعه سربلند کرده، ازدواج نماید و زندگی خوشی داشته باشد.آری، نجات یک انسان، نجات تمام انسانهاست. یک انسان منحرف علاوه بر خودش، خانواده اش را نیز در معرض آسیبهای اجتماعی قرار می دهد و آنان نیز احساس حقارت و پستی می کنند و برای همه ی اعضای خانواده ناراحتی های روحی پدید می آید.پس برای جلوگیری از چنین زیانهایی باید اقدام کنیم.کسی که انگشتش دچار سرطان است باید پیش از آرایش و پیرایش بدنش به درمان آن بپردازد. اخیراً روانشناسان پی برده اند که مدارس مختلط سبب می شود که هر دو جنس (پسر و دختر)از هم بیزار شوند.یکی از عوامل آن این است که پسر آنچه را از عفت زنان خواسته یا دختر آنچه را از مردانگی مردان خواسته، کاذب می بیند.
پسر و دختری که در محیط دانشگاه اخلاق یکدیگر را پسندیده، ازدواج می کنند، بدون شک پس از آن با دیدی معقول و منطقی به مسائل جنسی می نگرند و دچار التهاب و احساسات کاذب نخواهند شد.از این رو، با آرامش بیشتری به تحصیل می پردازند.
طغیان غریزه ی جنسی و عدم ارضای آن موجب تشویش و اضطراب شده، نه تنها فعالیت های علمی و آموزشی را مختل می کند، بلکه در مواردی فعالیت های عقل را هم تحت الشعاع قرار می دهد؛ به گونه ای که شخص تصمیمات عاقلانه و منطقی اتخاذ نمی کند و همواره تحت تأثیر احساسات کاذب خویش قرار می گیرد.
گفتیم که ملاک و معیار ازدواج در اسلام بلوغ است.بلوغ جنسی عبارت است از:خواسته های غریزی جنسی که از تغییرات فیزیولوژیکی غدد جنسی ناشی می شود و ازدواج، پاسخی منطقی و عاقلانه به این خواسته هاست.
بلوغ جنسی باید از مجرای طبیعی خود به وجود آید و ایجاد بلوغ زودرس به وسیله ایجاد محیط شهوانی و محرک های مصنوعی، بحران آفرین است.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید