آثـار اجتمـاعی گنـاه از منظـر قـرآن و روایـات

آثـار اجتمـاعی گنـاه از منظـر قـرآن و روایـات

نویسنده: قاسم هاشمی
منبع : راسخون

چکیده :
مطالبی که از منظر قرآن کریم و روایات و علوم روانشناسی در این تحقیق به آن اشاره می شود این است که گناه اثرات خود را خواهد گذاشت گناه که به معنای چیزی است که دنباله دارد یعنی دامنگیر انسان گنهکار خواهد شد هر گناهی اثرات خود را می گذارد و تنها راه نجات از آن شناخت حضرت حق و جایگاه بندگی و توبه به درگاه او می باشد از جمله گناهانی که انسان را به انحطاط می کشاند و او را زمینگیر می کند؛ بعضی از آنها باعث می شود که دعا به هدف اجابت نرسد، گناه تأخیر نماز صبح، ریخته شدن خون شهید مظلوم. بعضی از گناهان باعث انحطاط ملتها می شود، از جمله زنا و میگساری می باشد. بعضی گناهان سبب کوتاهی عمر می شوند و عمر انسان را کم کرده جوانمرگ می شود، قطع رحم، عاق والدین، قسم دروغ از جمله این گناهان است.بعضی گناهان پرده دری میکند و آبروی انسان را می برد،خوردن شراب،عیب جوئی و خلاصه اینکه ملتهائی که به گناه افتاده اند طبق فرمایش قرآن کریم نابود شده اند و سبب انقراض آنها شده است امید است خداوند همۀ ما را از این بلای عظیم حفظ کند انشاالله.
تبیین موضوع، انگیزه انتخاب موضوع و هدف موضوع :
در این تحقیق و بررسی به عوامل انحطاط ملتها و عواملی که باعث انقراض آنها می شود و راههای جلوگیری از آن می پردازیم باشد که انسانها در آینده با عبرت و درس گرفتن از گذشتگان عوامل شکست را جبران کنند و بتوانند با ترک گناه و عصیان باعث آبادی سرزمینهای خود شوند چرا که خداوند متعال با فرستادن انبیاء و امامان معصوم (ع) به بشر راه هدایت را آموخت، و تاریخ نشان داده است که بشر توانسته با اراده خود و کمک از هدایت انبیاء و امامان راه بندگی را طی کند.

تاریخچه موضوع :

کتابهای بسیاری دربارۀ این موضوع نوشته شده است چرا که هر چه موضوع حساس تر باشد عملکردها در مورد آن وسیع تر است.گناهان کبیرۀ علامۀ میلانی، البکاءُ الحسین (ع) مرحوم میرجهانی، گناهان زبان در حکایات و روایات معصومه بیگم آزرمی، ابلیس نامه محسن غفاری، دو ریشه فساد و غیبت و دروغ اکبر صادقی، نگاهی به حق الناس محمود اکبری، منازل الاخرۀ مرحوم شیخ عباس قمی، و گناهان کبیره شهید دستغیب.به عقیده اینجانب علمای بزرگوار زحمات زیادی در تدوین این موضوع کشیده اند اما در این عصر نیاز جدیدی احساس می شود چون خطر گناه ندانستن خیلی از گناهان تهدید بزرگی برای مسلمان و دیگر جوامع می باشد و مجال دیگری برای بیان آن می باشد.

محدودیت های تحقیق :

در این تحقیق از آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصوم استفاده شده است و نیز از مطالب علمی محدودی از کتابهای روان شناسی به کار گرفته شده است، و در همین محدوده تحقیق شده است تا بتوان قطره ای از مطالب گستردۀ این منابع عظیم را بیان کنم.

روش تحقیق :

در این تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است البته در مواردی از نرم افزارهایی که به بحث مربوط شده بوده است هم استفاده نموده و مطالب را ضمیمه تحقیق کرده ام ولی بیشتر از منابع کتابخانه ای استفاده شده است.

ضرورت تحقیق :

در شرائطی که گناه و عصیان باعث انحطاط بشر و بشریت شده است لازم بوده که هر چند کوتاه، ولی چون آیات و روایات ریسمان محکم الهی هستند می توان با استفاده از بیان روشن آنها جهت آگاه نمودن انسانها و بیرون آمدن از غفلت، استفاده کرد و اثرات و مضرات این بلای خانمانسوز را بیان کرد، باشد که تذکری جهت بیدار شدن از خواب عصیان و هدایت شدن در صراط مستقیم که همانا راه ولایت امیرالمومنین (ع) است بشود. انشاالله.
مقدمه :
بررسی گناه در آیات و اثرات آن در اجتماع باعث شناخت بیشتر این مُعضَل اجتماعی می باشد که بشر را به انحطاط و دوری از حقیقت خلقت می کشاند و هر کسی به نحوی می تواند با مسئولیتی که دارد دیگران را از خطر این فساد آگاه و از آن جلوگیری کند. به عنوان مثال استادی که آگاه به این مسائل می باشد می تواند شاگرد خود را که در منجلاب گناه وارد شده با درمان صحیح نجات دهد و یا پدر و مادری که فرزندان خود را غوطه ور در گناه می بینند می توانند با آگاهی و شناخت از گناه به فرزندان خود کمک کنند. با احساس وظیفه ای که همۀ ما داریم از جمله مبلغان علوم دینی و اسلامی دست به قلم شده و امیدواریم با بهره گیری از تجارب بزرگان و استفاده از آیات قرآن کریم و روایات موفق در ارائه طراحی جامع باشیم. انشاالله.در این تحقیق صرف نظر از آیات و روایات دینی از منابع و مأخذ علمی و داستانهای گذشتگان نیز استفاده شده است تا مجموعه ای از خطراتی که جامعه را از ناحیه گناه و بی بند و باری تهدید می کند ذکر شود.
بخـش اول :معنـای گنـاه

گناه در لغت :

«گناه» در زبان فارسی به معنای بِزه، جُرم، خطا، نافرمانی و مانند آن به کار رفته و در زبان عربی از آن به (ذنب) (إثم) (معصیت) تعبیر شده است. معنائی که از مجموع آنها بر می آید و جامع همه معانی است همان نافرمانی و انجام عملی بر خلاف قانون و یا سرپیچی از قانون است و یا بنا بر نظر عده ای، گناه هر کاری را شامل می شود که انجام آن ناروا باشد. گناه در پیش اهل شرع نیز عبارتست از اینکه مکلّف، امری نامشروع مرتکب گردد.(1) دانشمندان معاصر نیز جرم و گناه را به مخالفت با قانون تفسیر کرده و در تعریف جرم گفته اند : «جرم عبارت است از اینکه افراد جامعه از حدود مقرّرات و قوانینی که نشان دهندۀ قلمرو فعالیت افراد و حافظ حقوق طبیعی و سعادت آنان است تجاوز کرده و در نظم اجتماعی رخنه ای پدید آورند.»(2) «کارل» فرانسوی عقیده دارد : «گناه عبارت است از پیروی نکردن از نظم اشیاء ….» در قرآن کریم نیز آیاتی هست که می توان در این خصوص به آنها استشهاد کرد مانند این آیه شریفه که خداوند پس از بیان یک سلسله احکام و دستورات اسلامی می فرماید :(تِلکَ حُدُودُ اللهِ وَ من یُطِعِ اللهَ و رَسُولَهُ یُدخِلُهُ جنّاتٍ تَجری مِن تَختِهَا الأنهارُ خالِدینَ فیها و ذلِکَ الفُوزُ العظیم * وَ مَن یَعصِ اللهَ وَ رَسولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدودَهُ یُدخِلُهُ ناراً خالداً فیها و لَهُ عذابٌ مِهینٌ»(3) اینها (که بیان شد) حدود (و مرزهای) خداست و هر که خدا و پیامبرش را فرمانبرداری کند، او را به بهشتهایی وارد کند که در آن نهرها جاری است و جاودانه در آن باشند و این است کامیابی بزرگ. هر که خدا و پیامبرش را نافرمانی کند و از حدود خدا تجاوز نماید او را در آتشی بیفکند که جاودانه در آن بماند و عذابی خوار کننده دارد. بنابراین گناه، یعنی نافرمانی و سرپیچی از قانون، چه قانون طبیعی و اجتماعی باشد و چه قانون الهی و دینی باشد، و تخلّف از آن چه در عالم دنیا و چه در روز جزا موجب عقوبت و کیفر است. البته گناه و تخلف از قوانین طبیعی و اجتماعی با گناه و تخلف از قوانین مذهبی از 3 جهت با هم فرق دارند که به توضیح آن می پردازیم.
خلاصه : مقدمه
1 . گناه مخالفت با قانون و سرپیچی از آن است.
2 . قانونی که بشر برای تأمین زندگی خود وضع کرده تنها در حدود حفظ امنیت عمومی است ولی اسلام تمام جهاتی را که بشر را به سعادت می رساند در نظر گرفته است.
3 . اسلام حتی از اندیشه و فکر گناه جلوگیری کرده و این بزرگترین راه مبارزه با گناه است.
بخـش دوم :گنـاه نـوعـی بیمـاری

گناه یا بیماری؟

یکی از اطباء که تازه از اروپا برگشته گفته بود «امروزه در اروپا کشف کرده اند که گناه یک نوع بیماری است و برای مداوای گناه از اصول روانی استفاده می کنند، حتی کِشیش را بر سر بیمار می آورند را تحت درمان پند و اندرزهای مذهبی قرار می دهند مراکز ویژه برای درمان این نوع بیماران قرار داده اند.» به هر صورت قرآن کریم و روایات دینی ما همان گونه که در تمام اکتشافات علمی گوی سبقت را از سائر مکتبها ربوده و پیشاپیش قافلۀ علم بوده در این مورد هم پیشتاز است. اکنون برای اثبات این مطلب آیات و روایات را مورد بررسی قرار می دهیم. (فی قلوبَهَم مَرضٌ فرادهم اللهُ مَرَضاً)(4) در دل این منافقان خدعه گر بیماری است خدا بر بیماریشان بیفزاید. در جای دیگر، بی عفتی را بیماری خوانده است و به زنان . رسول خدا (ص) دستور می دهد صدای خود را به هنگام سخن گفتن نرم و نازک نکنند تا بی عفتان بیمار را به طمع نیندازند. (فَلا تخَضَعُنَ بالقَولِ فَیَطمَعَ الَّذی فی قَلبِه مَرَضٌ)(5) در گفتار نرمی نکنید تا آن کسی که مرضی در دل دارد طمع نکند. و همچنین نفاق و دوروئی را بیماری دانسته چنین می فرماید. (وَ إذ یَقُولُ المُنافقُونَ والَّذینَ فی قلوبهُم مَرَضٌ ما وَعَدنا اللهُ وَ رسُولُهُ اِلاّ عُزُورا)(6) در روایات نیز بزرگان این گناه را به طور مطلق و برخی از گناهان را به خصوص به عنوان بیماری معرفی کرده اند. علی (ع) می فرماید : «لا وَجَعَ أوجَعُ لِلقلوب من الذَّنبِ»(7) هیچ دردی برای دلها بدتر از گناه نیست. در همین مورد فرموده است : «الذّنوبُ الدّواءُ الأستِغفارُ و الشِفاءُ اَن تَعُودَ»(8) گناهان دردند و داروی آن استغفار است و شفای این بیمار آن است که دیگر به گناه باز نگردی. دربارۀ حسد می فرماید : «اَلحَسَدُ داءَ عَیّاءُ لایَزُولُ إِلا بِهلکِ ألحاسِدِ وَ مَوتِ المَحسُودِ»(9) حسد بیماری پر رنجی است که جز به نابودی حسود یا مرگ حسد شده برطرف نگردد. دربارۀ کینه توزی می فرماید : «ألحقدُ داءٌ دَوِیّ و مَرضٌ مُوبی»(10) کینه دردی مُهلِک و مانند بیماری وبا است. آن حضرت در یک جا، تمام شهوات را به طور عموم بیماری های کشنده دانسته و می فرماید : «الشَّهواتُ أعلالٌ قاتِلاتٌ و أفضَلُ دَوائِها إقتِناءُ الصَّبرِ عَنها»(11) شهوات، بیماری های کشنده ای است و بهترین داروی آن خودداری کردن و صبر از آنها است. امام صادق (ع) می فرماید : «اِنَّ الحَسَدَ یأکُلُ الإیمانَ کما یأکُلُ النّارُ الحَطَبَ»(12) حسد ایمان را می خورد همان طور که آتش، چوب درخت را می خورد.

درمان بیماری گناه

در مورد طرز درمان بیماری گناه نیز اسلام نه در این مورد، بلکه در مورد تمام بیماری های روحی و عقده های روانی موثرترین و صحیح ترین روشها را ارائه داده است. اسلام برای درمان شخصی گنهکار نیز که به بیماری نگرانی دچار شده است و احساس حقارت و شکست و زبونی در خود می کند، ابتدا او در پناه خدا قرار داده و به لطف وی امیدوارش می سازد و در دلش شوق و امیدی ایجاد کرده و به آمرزش و استغفار وادارش می کند، و سپس از برنامه های علمی روانی نیز کمک می گیرد. علی (ع) می فرماید : «اَلذُّنوُبُ الدّاءُ و الاستِغفارُ و الشَّفاءُ أن لاَتعُودَ» علی (ع) به صراحت داوری درد گناه را استغفار و توجه به حق معرفی می کند و سپس بهبودی را در عدم بازگشت و تکرار آن دانسته است و بعید نیست این آیه هم ناظر به همین معنا باشد. «والَّذینَ اِذافَعَلوا فاحشَهً أوظلموا أنفُسَهُم ذَکَرُ اللهَ فَاستَغفِروا لِذُنوُبِهم و مَن یَغفِرُ الاَّ اللهُ یُصرّوا عَلَی مافَعَلوا و هُم یَعلَمونً»(13) از نظر پیشوایان اسلام، بیماری گناه مولود انحراف و جدا شدن از پناهگاه ایمان به خداست. و داروی آن نیز توجه و بازگشت به سوی همین پناهگاه است. چنانچه گفته شد اسلام در درجۀ اول تمام اعمال مردم را برایمان به خدا پایه گذاری کرده است و شرط قبول شدن اعمال را همان ایمان به خدا و اعتقاد به روز جزا می داند و با تقویت این پایگاه مهم، در هر مشکلی پیروان خود را به همان پناهگاه می برد و با همان نیروی عظیم، همۀ گرفتاری و نگرانی ها را رفع می کند. قرآن کریم در این باره می فرماید : «الذَّین آمَنوا وَ تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُ القلوبُ»(14) آنان که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا آرامش می یابد به اینکه تنها به یاد خدا دلها آرامش می یابد. به گفته مفسران جلمه «وَ تطمَئِنُّ قُلوبُهُم» عطف تفسیری به جملۀ «اَلَّذینَ آمَنوا» است؛ یعنی ایمان به خدا ملازم آرامش دل است. اسلام در ابتدای امر برای برطرف کردن یأس و ناامیدی گناهکار او را به رحمت حق و آمرزش گناه امیدوار ساخته و می فرماید : «قل یا عبادِیَ الَّذینَ أسرفوا علی أنفُسِهِم لا تقنطوا من رَحمهِ اللهِ اِنَّ اللهَ یغفرُ الذُّنوُبَ جمیعا»(15) ترجمه آیه : بگو ای بندگان من که نسبت به خویشتن تندروی ]و گناه[ کردید! از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همۀ گناهان را می بخشد. علی (علیه السلام) به فرزندش می فرماید : «وَ ارجُ اللهُ رَجاءً أنَّک لَو أتَیتَهُ بِسَئّاتِ أهلِ الأرضِ غَفَرها لک»(16) به خداوند چنان امیدوار باش که اگر با گناهان ]همه[ اهل زمین در پیشگاه او حاضر شوی تو را ببخشد.

سرزنش گنهکار :

اینکه در روایات، ملامت و سرزنش گناهکار به خاطر گناهش نهی شده است شاید دلیلش همین باشد که گناه بیماری است و گناهکار بیمار؛ و همانطور که ملامت کردن بیماری به خاطر بیماریش صحیح نیست و به جای آن باید به درمانش توجه کرد، توبیخ گناهکار نیز به خاطر گناهش درست نیست و باید با راههائی که بیان شد به درمانش پرداخت. عَن عَلیِّ الحُسَینِ علیه السلام قال : «کانَ آخَرُ ما أوصی بِهِ الخِضرُ مُوسی بن عِمرانَ (ع) اَن قال لَهُ لا تُعَیِّرَنَّ أحَدَاً بِزَنبٍ»(17)
با گناهکاران همنشین نشوید :
امام چهارم به فرزندش حضرت باقر (ع) سفارش می کرد که با پنج طائفه رفاقت نکن که از آن جمله شخصی فاسق و گنهکار است که می فرماید : «وَ ایّاکَ وَ مُصاحَبَتُه الفاسِق؛ بایُعکَ بِأکلَهٍ وَ أقَلَّ من ذلک»(18) از رفاقت با فاسق بپرهیز که او تو را به لقمه ای و بلکه به کمتر از آن می فروشد. علی (ع) می فرماید : «لا تَصحَبِ الشَریرَ فَاِنَّ طَبعَکَ یَسرقُ مِن طَبعِهِ شَراً وَ أنتَ لاتَعلَم»(19)با مردم شریر و فاسد رفاقت مکن که طبیعت تو به طور ناخودآگاه بدی را از آنها می دزدد و تو بی خبری. امام جواد (ع) می فرماید : «از رفاقت با آدم شرور بپرهیز که مانند شمشیر خوش منظر و بد اثر است»(20) در نتیجه همنشین شدن با گناهکار اثرات سوء و بدی بر زندگی انسان خواهد گذاشت که قابل جبران نمی باشد.
بخـش سـوم : گنـاه مـانع استجـابت دعـا
گناه مانع دعا و استجابت آن :
یکی از آثار سوء گناه این است که در ابتدا باعث سلب توفیق دعا می شود و سپس از استجابت آن جلوگیری می کند. بزرگان دین نیز این حقیقت را در روایات بسیاری متذکر شده اند، ابتدا به اهمیت و جایگاه دعا می پردازیم.

دعا و اثرات آن :

دعا در لغت به معنای خواندن است که به صورت نیایش و یا توام با خواستن می شود. (و خود را به شکیبائی وادار کن با کسانی که پروردگار خود را بامداد و شامگاه می خوانند و رضای او را می جویند)(21). «أمَّن یجیب المضطرّ إذَا دعاهُ و یکشفُ السُّوء»(22). کیست آنکه درمانده را وقتی بخواند شر اجابت کند و گرفتاری را برطرف سازد؛

دعا سلاح مومن :

رسول خدا (ص) فرمودند : الدعاءُ سلاحُ المومن(23). دعا اسلحه مومن است.الدعاءُ تُرسُ المومن. دعا پسر مومن است.
دیدار دکتر حسابی با انیشتین(24) (پدر فیزیک جهان) :
در مورد ایشان نقل فرمودند که بعد از اینکه در دانشگاه ممتاز شدند جوائز نفیسی را خواستند به ایشان بدهند که قبول نکردند ولی در عوض ملاقات با انیشتین پدر فیزیک جهان خواستند که می گویند یک سال دیگر به شما چند دقیقه ای وقت دادیم، که ایشان بعد از یکسال می روند و از پدر فیزیک جهان علت موفقیت او را سئوال می کنند. پدر فیزیک جهان به پدر فیزیک ایران می گوید که 5 عامل در زندگی باعث موفقیت من شد. اولین عامل : خدا را هرگز در هیچ حالتی فراموش نکردم. دومین عامل : همیشه احترام پدر و مادرم را حفظ نمودم و از آنها غافل نشدم. سومین عامل : نسبت به اقوام و سرکشی و یاد آنها کوتاهی نکردم. چهارمین عامل : در زندگی هیچگاه دروغ نگفتم. و عامل پنجم : سعی و تلاش جدّیت و خستگی ناپذیری در زندگی داشتم. قابل توجه است که ایشان به هم مشغلات و کمبود وقت چقدر به خداوند و سفارشات خداوند که باعث برکت در زندگی و خصوصاً دعا که در توجه به خدا می باشد عنایت داشته اند و این درس بزرگی برای ما می باشد.
«دکتر الکسیس کارل» می نویسد(25) :
دعا و نماز قوی ترین نیرویی است که انسان می تواند تولید کند نیرویی است که چون قوۀ جاذبه زمین وجود حقیقی و خارجی دارد. ایشان می نویسد مریضائی را سراغ دارد که پس از آنکه تمام معالجات در حق آنها موثر نشده است با نیروی دعا و عبادت از بیماری مالیخولیا نجات یافته اند. امام باقر (ع) در حدیثی به حمید بن مسلم می فرماید : آیا به تو خبر ندهم از چیزی که شفای هر دردی است حتّی مرگ؟ عرض کرد : چرا. فرمود : آن دعاست(26).

دعا در هر حال :

خداوند متعال می فرماید : و چون به انسان گرفتاری رسد را در حال خفتن یا نشسته و ایستاده بخواند و چون گرفتاری اش را برطرف کنیم، برود توئی اصلاً ما را برای گرفتاری که به او رسیده بود نخوانده است. این چنین برای اسرافگران اعمالی که انجام می داده اند آرایش داده شده است.(27)
یادآوری سرگذشت پیامبران الهی در مورد دعا :
حضرت یونس یکی از پیامبران الهی می باشد که وقتی در شکم ماهی افتاد به تعبیر قرآن در ظلمات قرار گرفت و در آنجا مشغول دعا و استغفار شد و خداوند به خاطر دعاهای او ترک اولی او را بخشید و بعد از 40 روز او را نجات داد. داستان حضرت یعقوب و یوسف پیامبر که با دعای پدر و پسر خداوند فراغ یعقوب را بر وصال و به یوسفی که برده بود عزّت و عزیزی مصر عطا شد و با دعا حضرت یعقوب خداوند فرزندان گنهکار او را بخشید. این مسائل به ما نشان می دهد که اتصال به خداوند با رشتۀ دعا انسان را محکم و در هر حالی از شر شیطان و نفس حفظ خواهد کرد، بلا و مصیبت باعث امتحان بنده ها می باشند در صورتی که صبر پیشه کنیم به سعادت خواهیم رسید.«مهاتما گاندی فقید که پس از بودا بزرگترین پیشوای هندیان بود چنانچه از نیروی استقامت بخش دعا و عبادت الهام و مدد نمی گرفت به طور یقین از پا در آمده بود. خودش می گفت : «اگر دعا نبود من مدتها قبل دیوانه و مجنون شده بودم»(28).
گناه قطع کننده ارتباط بنده با خدا :
عامل موثر و خطرناکی که می تواند اتصال بنده، خدا را قطع کنند و برکات وجودی و زندگی را بگیرد و زندگی زیبا و بهشتی انسان را به زندگی جهنمی و تاریک تبدیل کند گناه می باشد. امام صادق (ع) می فرماید : پدرم می فرمود : چیزی بیشتر از گناه دل را تباه نمی کند، زیرا دل مرتکب گناهی(29) می شود و بر آن اصرار می ورزد تا وقتی که گناه بر دل چیره می شود و وارونه اش می کند.

گناه مانع استجابت دعا :

ممکن است توفیق دعا به انسان دست بدهد اما گناه باعث عدم استجابت آن می شود. علی (ع) فرمود(30) : «المعقیهُ تمنعُ الإجابه» گناه از اجابت دعا جلوگیری می کند. در دعای کمیل می خوانیم. «اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء» خدایا بیامرز گناهانی که از دعا جلوگیری می کند. روایت شده است که روز جمعه حضرت علی (ع) خطبه ای بلیغ ایراد فرمودند و در پایان خطبه فرمودند : یا ایُّهَا النّاسُ، سَبعُ مصائِبَ نَعوُذُ بالله مِنها : عالمّ زَلَّ، و عابدٌ مَلَّ و مومنٌ خَلَّ، و موتَمِنٌ غَلَّ وَ غَنیٌّ اَقَلَّ و عزیزٌ ذَلَّ و فقیرٌ اعُتَلَّ. ای مردم! هفت مصیبت است که ما از آنها به خدا پناه می بریم : عالمی که بلغزد، عابدی که از عبادت طول و خسته گردد، مومنی که فقیر شود أمینی که خیانت کند، توانگری که به فقر در اُفتد، عزیزی که خوار گرددف و بینوائی که بیمار شود. در این زمان مردی برخواست و پس از تمجید آن حضرت گفت : «سئوالی دارم دربارۀ گفتار خدای تعالی که می فرماید : «أُدعونی أستُجب لَکُم» (مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم) پس چگونه است که دعا می نیم ولی اجابت نمی شود. علی (ع) در پاسخ فرمودند : دلهای شما در هشت مورد خیانت و (بی وفائی) کرده است : 1. خدا را شناختید، ولی حقش را آنگونه که بر شما واجب بود أداء نکردید از این رو آن معرفت به کار شما نیامد. 2. به پیامبر خدا ایمان آوردید، آنگاه با سنت و روش او مخالفت کردید و شریعت او را از بین بردید، پس ثمرۀ ایمان شما چه شد. 3. کتاب خدا را که بر شما فرود آمد خواندید، ولی به آن عمل نکردید گفتید به گوش و دل می پذیریم، ولی با آن به مخالفت برخواستید. 4. گفتید ما آتش دوزخ می ترسیم، ولی در همۀ حالات به واسطۀ گناهان و معاصی خود به سوی دوزخ می روید پس ترس شما کجا رفت؟ 5. گفتید ما راغب بهشتیم، ولی در تمام حالات به واسطۀ گناهان و معاصی خود به سوی دوزخ می روید پس ترس شما کجا رفت؟ 6. نعمت خدای خود را خوردید ولی سپاسگزاری نکردید. 7. خداوند شما را به دشمنی با شیطان دستور دارد و فرمود : (شیطان مردم را در برابر دیگرانتان قرار دادید و عیبهای خود را پشت سر انداختید و در نتیجه کسی را ملامت می کنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید. حضرت در ادامه فرمودند : با این وضع چه دعایی از شما مستجاب گردد در صورتی که شما درهای دعا و راههای آن را بسته اید؟ پسر از خداوند بترسید و کارهایتان را اصلاح کنید و امر به معروف و نهی از منکر نمائید تا خدا دعایتان را مستجاب کند(31).
گناهانی که باعث عدم استجابت دعا می شود :
در حدیثی حضرت سجاد (ع) فرمود : آن گناهانی که دعا را باز می گرداند : بد دلی و بد طینتی، نفاق با برادران ایمانی، باور نداشتن اجابت دعا، تأخیر نمازهای واجب تا جائی که وقت آن بگذرد، نزدیک نشدن به خدای عزوجلّ به وسیله نیکی و صدقه، به زبانی و فحش در گفتار است. مرحوم صدوق در کتاب خصال می نویسد : پیامبر اکرم (ص) فرمود : زمین از عظمت سه گناه می نالد. 1 . هنگامی که خون شهید مظلومی در زمین ریخته شود. 2 . هنگامی که آبی از غسل حرام بر زمین ریخته شود. 3 . هنگامی که بین الطلوعین انسانی بخواند و برنخیزد نمازش را به جا آورد زمین ناله می کند از عظمت گناه او. این گناهان اثرات عظیمی بر دنیا می گذارند و مانع اجابت دعا می شوند. امام صادق (ع) فرمودند : چهار دسته هستند که دعایشان مستجاب نمی شود : 1. مردی که در خانه بنشیند و بگوید، خدایا! من به روزی بود. خداوند به او می گوید : مگر به تو دستور ندادم که دنبال آن برو در طلبش باش؟ 2. مردی که زنی در خانه دارد و دعا می کند که خدایا! مرا از شر این زن آسوده کن خداوند به او می گوید : مگر طلاق او در اختیار تو نیست؟ 3. مردی که مالی دارد و آن را تباه سازد و بیهوده خرج کند، آنگاه بگوید : خدایا! به من روزی بده! خدا به او می گوید : آیا من به تو دستور ندادم که در خرج کردن میانه رو باش و مالت را تباه نکن. 4. مردی که مالی دارد و بدون شاهد و سند آن را قرض می دهد (و بدهکار مال او را پس ندهد و او به درگاه خدا دعا کند) خدا می فرماید مگر من به تو دستور ندادم که بی شاهد و سند قرض نده(32)!
قصه ی جوان و مرحوم نخودکی(33) :
پیرمردی نقل می کند که در دوران جوانی مرحوم نخودکی را در روستای نخودک پیدا کردم و به ایشان عرض کردم 3 تا قفل بسته دارم می خواهم از شما جواب بگیرم. 1. گفتم به ایشان کسب و کار خوب می خواهم فرمودند نماز اول وقت. 2. عرض کردم می خواهم خدا همسر خوبی به من عطا کند فرمود نماز اول وقت. 3. گفتم در جوانی مستطیع شوم و به حج بروم فرمودند نماز اول وقت بخوان فرمودند نماز اول وقت شاه کلید همه قفلهای بسته می باشد. آمدم تهران شروع کردم نماز اول وقت خواندن سال اول کار خوب پیدا کردم سال دوم خداوند همسری خوب به من عطا کرد و سال سوم با همسرم به حج مشرف شدیم با الطاف الهی و برکات نماز اول وقت خواندن.

مأیوس نشدن از دعا :

رسول خدا (ص) در حدیثی فرمودند(34) : خدا رحمت کند بنده ای را که حاجتش را از خدا بخواهد و در دعا پافشاری کند، چه آنکه حاجتش برآورده شود و چه آنکه برآورده نشود. در حدیث دیگری فرمودند(35) : هیچ مسلمانی نیست که به درگاه خدا دعا کند جز آنکه دعایش مستجاب شود چه در دنیا به آن برسد چه ذخیره آخرتش گردد و یا اینکه کناره گناهانش واقع شود.
بخـش چهـارم :گناه عامل دگرگونی ملتها
گناه عامل دگرگونی و نابودی ملتها(36) :
قرآن کریم می فرماید : آیا ندیدند که چه بسیار نسلها را پیش از ایشان هلاک کردیم و آنان را در زمین چندان تمکّن و توانایی داده بودیم که شما را نداده ایم و آسمان را به باران فراوان بر ایشان ریزان کردیم و جویها در زمین آنها روان ساختیم، پسر آنها را به کیفر گناهانشان نابود کردیم و نسلی دیگر از پی آنها به وجود آوردیم.
گناه عامل اصلی شکست مسلمانان اسپانیا :
مسلمانان بعد از فتح اسپانیا مدت هشتصد سال بر آن حکومت کردند و این کشور منافع بسیاری برای مسلمانان داشت. زمامداران مسیحی برای اجرای نقشۀ ماهرانۀ خود یکی از افسران خائن مسلمان را به نام «براق بن عمار» با خود همدست کردند و از وی کمک گرفتند مهمترین کارهائی که به دست وی انجام دادند عبارت است از : 1. مشروبات الکلی را به حد کافی وارد شهرهای اسپانیا کردند و آن را با قیمتهای بسیار نازل در اختیار جوانان مسلمان قرار دادند. 2. دختران طنّاز و دلربای اروپائی گروه گروه وارد شهرهای اسپانیا کردند و به آنها راه دلربائی از جوانان مسلمان را آموختند. در خِلال این احوال مسیحیان نیز به تدریج پُستهای حساس را در دست گرفتند و از خارج نیز دشمنانی که در کمین بودند تجهیز قوا و حمله را شروع کردند و طولی نکشید که اسپانیا سقوط کرد و قتل عام مسلمانان به دست مسیحیان آغاز شد. گوستاولوبون فرانسوی در سال 1492 میلادی که «فردینالد» (رهبر نفلامی مسیحیان) اسپانیا را از اعراب گرفت ابتدا به اعراب در زبان و مذهب آزادی داد؛ ولی در سال 1499 پیمانی را که در این باره مسلمانان بسته بود شکست و به تعدّی و آزار آنها شروع کرد. مسیحیان، نخست مسلمانان را به پذیرفتن دین مسیح وادار کردند. پسر محاکم های تفتیش عقائد تشکیل دادند و به بهانه اینکه اینها واقعاً به دین مسیح در نیامده اند دستور سوزاندن دین مسیحیان تازه وارد را صادر کردند. همه چند میلیون مسلمان در اسپانیا را یا گردن زدند و یا سوزاندند و یا آواره کردند و خیلی از آنها در راه به قتل رسیدند و در نتیجه، به فاصله چند ماه همه مسلمانان از بین رفتند و این بود سرنوشت ملتی که سالها در سایۀ طرفداری از دین و آئین خود به بزرگترین موفقیّتها رسیدند ولی از آن زمان که گناه در میانشان شایع شد و دست از احکام دین برداشته اسیاب نابودیشان فراهم شد. امام باقر (ع) می فرماید : در کتاب رسول خدا یافتم که نوشته بود : هر گاه پس از من زنا پدیدار شود مرگ ناگهانی فراوان گردد و هرگاه از پیمانه و ترازو کم شود خداوند آنان را به قحطی و کمی ]خواربار و سایر وسائل زندگی[ مأخوذ دارد، و هرگاه از دادن زکات دریغ کنند زمین برکت خود را از زراعت و میوه ها و معادن از آنها دریغ کند و هرگاه در احکام به ناحق حکم کنند به ستم همدیگر دچار شوند، و چون پیمان شکنی کنند خداوند دشمنانشان را بر آنان مسلّط سازد و چون قطع رَحِم کنند خداوند اموال را در دست اَشرار قرار دهد، و چون امر به معروف و نهی از منکر کنند و پیروی از نیکان اهل بیت ننمایند خداوند اشرار آنان را بر ایشان مسلّط گرداند پسر نیکان آنها دعا کنند و مستجاب نشود.(37)
از گناهانی که طبق آیات قرآن کریم در نابودی ملتها و ویرانی شهرها سخت موثر بوده و هست ظُلم است :
خدای متعال دربارۀ قوم نوح، آن پیامبر بزرگوار را مخاطب ساخته و می فرماید(38) : «و لا تُخاطِبنی فِی الَّذینَ ظَلَموا إِنَّهُم مُغَرقون» مرا دربارۀ آنان که ستم کردند مخاطب مساز که آنها غرق می شوند.
بخـش پنجـم :گنـاه سبـب کوتاهی عمـر

گناه سبب کوتاهی عمر :

امیرالمومنین علی (ع) در حدیثی می فرماید : از گناهان بپرهیزید که هیچ بها و کم شدن روزی نیست جز به واسطۀ گناه، حتی خراشها و زخمهای بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی(39). امام صادق (ع) می فرماید : کسانی که به گناهان می میرند بیش از کسانی هستند که به عمر طبیعی از جهان می روند(40). امام چهارم (ع) در حدیثی فرمود(41) : گناهانی که در نابودی ]افراد[ شتاب می کنند از این قرارند : قطع رحم، قسم دروغ، سخنان دروغ، زنا، سدّ راه مسلمانان کردن و ادعای امامت و رهبری به ناحقّ.

1 . اثر قطع رحم در کوتاهی عمر

اگر کسی در زندگی آشنایان و نزدیکان خود کمی دقت کند به افراد زیادی بر می خورد که در اثر قطع رحم عمرشان کوتاه شده است؛ برعکس، افراد بسیاری نیز دیده می شوند که در اثر صله رحم و رسیدگی به حال خویشان، عمری دراز و با برکت کرده اند. از ابی حمزه ثُمالی روایت شده است که امیرالمومنین (ع) در خطبه ای فرمود : «أعوذ باللهِ مِنَ الذُّنوُبِ الَّتی تُعَجَّلُ الفَضاءَ»(42) پناه می برم به خدا از گناهانی که در نابودی شتاب کنند. «ابن کوّاء» که در زمرۀ دشمنان آن حضرت و از خوارج بود و همیشه مترصّد بود تا ایرادی بر کردار و گفتار آن حضرت بگیرد برخاسته و گفت : یا علی! مگر گناهی هم هست که در نابودی شتاب کند؟ فقال : «نَعم و تِلکَ قطعَهُ الرَّحِمِ»(43) فرمود : آری، قطع رحم.
قطع رحم در ردیف شرک :
مردی خدمت رسول خدا (ص) آمده و عرض کرد : مبغوضی ترین اعمال نزد خدای عزوجلّ کدام است؟ فرمود : شرک به خدا عرض کرد : پس از شرک چه عملی مبغوض ترین اعمال نزد خداست؟ فرمود : قطع رحم(44)
داستانی از کتاب کافی :
یکی از اصحاب امام صادق (ع) عرض کردم : برادران و عموزادگانم خانه را بر من تنگ کرده اند و از همۀ خانه یک اطاق برای من گذرانده اند. اگر در این باره اقدام کنم می توانم تمامی خانه را از آنها بگیرم؟ امام (ع) فرمود : صبر کن خداوند گشایشی برای تو فراهم خواهد کرد. روای گوید : من خودداری کردم تا در سال 131 و با پی آمد به خدا سوگند همۀ آنها مُردند
و یک نفر آنها باقی نماند. پس از این جریان به نزد امام صادق (ع) رفتم همین که مرا دید فرمود : حالِ اهل خانه ات چطور است؟ عرض کردم : به خدا! همۀ آنها مردند و یک نفر از ایشان باقی نماند. فرمود : این به واسطۀ آن رفتاری است که با تو کردند و آزاری که به تو رساندند و قطع رَحِم کردند. آیا دلت می خواست که زنده باشند و بر تو ننگ گیرند؟ عرض کردم : آری، به خدا سوگند(45)! امام صادق (ع) فرمودند(46) : صله رحم حساب ]روز قیامت[ را آسان سازد و از مرگ بد حفظ کند.

2 . دروغ، عامل کوتاهی عمر :

از جمله خطرهایی که قسم دروغ و بلکه مطلق دروغ برای انسان دارد آن است که عمر را کوتاه و شخص را خوار و بدبخت می کند. امیرالمومنین در حدیثی فرمود : هان، ای مردم! راست بگوئید که خدا با راستگویان است و از دروغ دوری کنید که دروغ از ایمان به دور است، همانا که راستگو مُشرف به نجات و ارجمندی است و دروغگو مشرف به خواری و نابودی(47).
قسم دروغ و سزای آن :
در زمان امام مجتبی (ع) مردی به دروغ مدعی شد که من هزار درهم از حسن بن علی می خواهم. حضرت با آن مرد برای محاکمه به نزد شریع قاضی رفتند شریع رو به امام حسن (ع) کرده و گفت آیا تو قسم می خوری که بدهکار نیستی؟ حضرت فرمود : اگر این مرد قسم بخورد من پول را به او می دهم. شریع رو به آن مرد کرده و گفت بگو : «باللهِ الَّذی لا إلهَ الاّ هُوَ عالِمُ الغَیبِ و الشَّهاده» حضرت مجتبی فرمود : نه نمی خواهم این گونه قسم بخوری. بگو «با للهِ اِنَّ لَکَ عَلَیَّ هذا وُخذِ الاَلف»
و هزار درهم را بگیر. مرد همان گونه قسم خورد و پول را گرفت؛ ولی به محض آنکه از جا برخواست به رو افتاد و مُرد.

3 . زنا عامل کوتاهی عمر :

یکی از آثار شوم زنا، کوتاه شدن عمر است که روایاتی از ائمه در این مورد متذکر می شویم. رسول خدا (ص) می فرماید : ای گروه مسلمانان! از زنا بپرهیزید که در آن شش خصلت ]و اثر سوء[ وجود دارد. سر در دنیا و سر در آخرت. اما آن سه که در دنیا است : جمال و زیبایی را می بَرد، و پریشانی و تنگدستی می آورد و عمر را کوتاه می کند. اما آن سه که در آخرت است : موجب خشم خدا، بدی حساب و خلود در آتش دوزخ گردد(48). و در حدیث دیگری از حضرت روایت شده است که فرمود : از زنا بپرهیزید که در آن ده خصلت ]و اثر بد[ وجود دارد. کم شدن عقل و دین و روزی و عمر، دچار شد به آفت هجران خشم خدای رحمان، روی آوردن و فراموشی، بغض و نفرت مردم با ایمان، رفتن آبرو و بازگشتن ]و پذیرفته نشدن[ دعا و عبادت(49). و در حدیث دیگری فرموده است : زنا فقر و نداری آورد و خانه ها را خالی از اهل و خانمان سازد(50).

زنا و نابودی :

مورخان نوشته اند که چون موسی (ع) در وادی «تیه» از دنیا رفت، یوشع بن نول وصی او بنی اسرائیل را به همراه خود برداشت و برای فتح شهرهای شام (یا شهر اریحا) حرکت کرد و چون به آنها رسید و شهر را محاصره کرد، حاکم شهر، بلعم بن باعورا را که در اثر عبادت مستجاب الدعوت بود خواست و به او گفت : باید بروی و بر یوشع و لشکریانش نفرین کنی. بلعم با عورا برخاست و بر الاغ خود سوار شد و به راه افتاد؛ ولی الاغ اطاعت نکرد و بالاخره آن حیوان را از زیر ضربات شلاّق کُشت و خود پیاده برای نفرین رفت؛ اما جریانی دید که نتوانست نفرین کند و بالاخره برگشت و به حاکم گفت راهی برای نفرین نیست ولی برای نابود ساختنشان راه این است که زنان زناکار و فواحش را زینت داده و به عنوان خرید و فروش میان آنها بفرستید. آن کار انجام شد و در نتیجه لشکر به زنا مبتلا شدند و به واسطه این گناه بیماری طاعون همه لشکر را فرا گرفت، و نزدیک به هفتاد یا نود هزار نفر از لشکریان یوشع از بین رفتند و هلاک شدند. در میان لشکریان سردار شعاعی بود که یکی از زناکاران را در حال این عمل با نیزه از بین برد و دستور داد هرگز زنا نکند عاقبتش این خواهد بود و لشکران این کار را و گناه را ترک کردهو بیماری از بین آنها رفت و آنها به رهبری یوشع بن نون شهر را فتح کردند(51).

4 . آزار پدر و مادر عالم کوتاهی عمر :

یکی دیگر از گناهانی که به ویژه در کوتاه شدن عمر انسان تأثیر دارد نافرمانی و آزردن پدر و مادر و به اصطلاح «عقوق والدین» است امام صادق (ع) فرموده است که پدرم می گفت : پناه میبرم به خدا از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند و مرگ ها را نزدیک می سازند و خانه ها را بی خانمان می کنند و آنها عبارتند از : قطع رحم، آزردن پدر و مادر و دست کشیدن از احسان و نیکی.
امام رضا (ع) فرمود :
یک نگاه محبت آمیز به صورت پدر و مادر بیندازی یک حج برایت می نویسند. عرض کرد اگر 70 بار نگاه کنم آقا خدا بزرگتر از آن است که (فکر می کنی). به حضرت سجاد (ع) عرض شد با اینکه مادرتان را دوست دارید ندیدیم با مادرتان همکاسه شوید. فرمود می ترسم با مادرم بنشینم مادرم قطعه ای از غذا را انتخاب کرده باشد و من دستم را دراز کنم همان قطعه را بردارم و به همین اندازه عاق مادرم شوم.
بخـش ششـم :گنـاه عـامـل پـرده دری
یکی از خطرهایی که گناه برای اجتماعات بشری دارد دریدن پرده های اجتماعی آنهاست شیخ مفید در حدیثی از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود : از برای خدای تبارک و تعالی بر بندۀ با ایمانش چهل پرده است که هرگاه گناه بزرگی انجام دهد یکی از آن پرده ها برداشته می شود(52). در فقرات دعای کمیل است که امیرمومنان (ع) به درگاه خدای متعال عرض می کند. «اللهُمَّ اغفرِلی الذُّنوُبَ الَّتی تَتُکُ العِصَم» خدایا! بیامرز برایم آن گناهانی را که پرده ها را می درد.

گناهان پرده در :

1 . شراب
امام هشتم در حدیثی فرمود(53) : خدای تعالی شراب را بدان جهت حرام کرد که مایۀ فساد و باز داشتن عقل از درک حقائق و از بین بردن شرم و حیاست. رسول خدا فرمودند : اَلغَمُ أمُّ الخَبائِثِ :شراب، ریشۀ هر ناپاکی و پلیدی است.
2 . گفتن سخنان بیهود برای خندانیدن دیگران
یکی از گناهانی که پرده دری می کند و باعث آبروی انسان می شود رد و بدل کردن سخنان بیهود برای خنداندن دیگران است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید : گاهی انسان سخنی می گوید تا هم محفلان خود را بخنداند؛ ولی همان سخن او را ]از نظر هلاکت و بدبختی[ به دورتر از ثریّات ساقط می کند. رسول خدا (ص) فرموده است : شوخی زیاد آبرو را می برد.
3 . عیب جوئی
شاید کمتر گناهی مانند عیب جوئی در ایجاد تنفّر، خشم، کینه مردم موثر باشد. گاهی بیان عیب دیگران از روی دولتی و خیرخواهی است که به صلاح او می باشد باید بپذیرد. علی (ع) می فرماید(54) : کسی که عیب تو را بر تو بنمایاند و پشت سرت، آبروی تو را حفظ کند دوست واقعی تو است او را نگهدار و کسی که عیب تو را بر تو بپوشاند و در پنهان از تو عیب جوئی کند دشمن تو است از او بپرهیز.

پی نوشت ها :

1.لغت نامه دهخدا، مادۀ (ذنب)
2. راه و رسم زندگی ص 71 . 80
3. نساء / 13 و 14
4. بقره / 8
5. احزاب / 32
6. احزاب 12
7. بحارالأنوار ج 73 ص 342
8. غررالحکم ص 79
9. همان
10. همان، ص 56
11. همان، ص 76
12. اصول کافی، ج 2 ص 416
13. آل عمران/ 135
14. رعد / 28
15. زُمر /53
16. مجموعۀ ورام ج 1 ص 50
17. بحارالأنوار ج 73 ص 386
18. کافی جلد 4 ص 86
19. شرح ابن ابی الحدید ج 4 ص 538
20. بحارالأنوار ج 74 ص 198
21. کهف/ 27
22. نمل/ 62
23. اصول کافی جلد 4 ص 213 . 214
24. از منبرهای یکی از علما
25. آئین زندگی ص 181
26. فلاح السائل ص 28
27. یونس / 12
28. آئین زندگی ص 185
29. اصول کافی ج 3 ص 370
30. غررالحکم ص 32
31. بحارالأنوار ج 93 ص 376
32. بحارالأنوار ج 93 ص 360
33. به نقل از حجت الاسلام هاشمی نژاد
34. اصول کافی جلد 4 ص 224
35. بحارالأنوار جلد 93 ص 378
36. انعام / 6
37. اصول کافی ج 3 ص 81
38. هود / 37
39. خصال صدوق ج 2 . ص 616
40. بحارالأنوار ج 5 ص 140
41. معانی الأخبار ص 271
42. دارالسلام ج 3 ص 193
43. اصول کافی ج 4 ص 48
44. سفینه البحار ج 1 ص 516
45. اصول کافی، ج 4 ص 47
46. سفینه البحار ج 1 ص 514
47. علل اشرایع ج 1 ص 235
48. تحف العقول ص 294
49. لئالی الأخبار ج 5 ص 197
450. وسائل الشیعه جلد 3 ص 93
51. مروج الذهب مسعودی ج 1 ص 30
52. اختصاص مفید ص 220
53. مستدرک ج 3 ص 137
54. المحجه البیضاء ج 5 ص 232 غررالحکم ص 679

«منابع و مأخذ»
1.قرآن کریم
2.سی دی جامع الحادیث 5/2 نور
3.لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا ، چاپ سیروس ، تهران 1337 .
4.بحارالأنوار علامه مجلسی
5.غرر الحکم
6.اصول کافی مرحوم کلینی
7.خصال شیخ صدوق
9.معانی الاخبار
10.سفینه البحار
11.علل الشرایع شیخ صدوق ، ترجمه ذهنی تهرنی ، نویسنده ، سید محمد جواد تهرانی ، انتشارات مومنین ، قم 1380، چاپ اول .
12.لئالی الاخبار، تویسر کانی ، المکتبه المحمدیه ، قم .مرحوم شیخ صدوق .
13.مستدرک الوسائل ، مرحوم میرزا شفیع حسینی توری طبرسی ، چاپ بیروت 1429، چاپ چهارم .
14.بیانات علمای اعلامه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید