به کارگیری دعا برای انقلاب سازی

به کارگیری دعا برای انقلاب سازی

نویسنده : محمد غمامی

 

به کارگیری دعا در جهت مقاصد سیاسی
بخشی از دعاهای منقول امام سجاد (ع) دارای مضامین و ابعاد سیاسی هستند. در آن بحث‌ها از عدالت، رهبری، معرفی و ارائه‌ی اصول و تاکتیک‌های مبارزه با خصم، عدم سکوت و عدم ترک وظیفه برابر مسئولیت‌هایی است که بر عهده‌ی آدمی است. هم‌چنین در آن از مسأله‌ی رهبری امت که واجد سه صفات و شرایطی باید باشد، بحث است.
از علم‌ها و آگاهی‌های لازم برای رهبر؛ احتراز مردم از قبول زمامدار ظالم و پرهیز از تملق نسبت به دستگاه جبار، طردها و ردها و عدم همکاری با آنها، خواستاری حکومت حق و عدل، فراهم‌سازی زمینه‌های آن، مقاومت در برابر دشمن، مصداق ربَّنا أفرغ علینا صبراً و ثبِّت أقدامنا بودن در آن مطرح است.

1) صلوات

الف) درودهای مکرر بر خاندان پیامبر (ص)- تأکیدی بر حقانیت بینش عقیدتی و سیاسی شیعه
پیامی که در همه و یا بیشتر دعاهای صحیفه، حضور دارد و از چشم و ذهن هیچ خواننده‌ای، مخفی نمی‌ماند، صلوات و درود بر خاندان اوست.
تکرار این درودها قبل از مطرح ساختن هر آرزو و استدعا از درگاه خدا، تحلیل‌ها و تفسیرهای متعددی را می‌تواند به دنبال داشته باشد.
بر این باوریم که تکرار صلوات‌ها و اصرار امام بر مطرح ساختن نام خاندان پیامبر (ص)، آن هم قبل از هر درخواست و حاجت‌خواهی از درگاه خدا، دربردارنده‌ی پیامی اعتقادی- سیاسی است.
درستی این اعتقاد و باور زمانی آشکار می‌شود که عصر تاریک حاکمیت امویان و اقدام‌های ضدعلوی آنان در جهت محو تشیّع مورد توجه قرار گیرد.
در عصری که راویانِ وابسته به دربار و مغرض، کرامت‌هایی دروغین برای حاکمان ناصالح می‌تراشند و در خاموش ساختن نام و یاد خاندان پیامبر (ص) و علی (ع) تلاشی پیگیر دارند، مطرح ساختن نام ائمه (ع) به عنوان اذکار مقدسی که در استجابت دعا نقش دارد و موجب جلب رحمت و غفران و فضل الهی می‌شود، حرکتی صرفاً عبادی نیست بلکه عبارتی است سراسر سیاست و مناجاتی است سراسر پیام و قیام.
درورد بر خاندان پیامبر (ص) در عصری که امام (ع) می‌زیست، کوبنده‌ترین شعار علیه حاکمیت غاصبان خلافت بود؛ شعاری که موضع سیاسی و بینش اعتقادی را در خود نهفته داشت.

ب) تصریح امام به جایگاه سیاسی ائمه (ع)
«ربّ صلِّ علی اطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک و جعلتَهم… حفظـه دینکَ و خلفاءکَ فی ارضِک و حججک علی عبادک…»
«پروردگارا! بر پاکیزگان از خاندان پیامبر (ص) درود فرست؛ آنان را که برای امر دین و هدایت مؤمنان برگزیدی و ایشان را حافظ دین و جانشینان خویش در زمین و حجت بر بندگانت قرار دادی.»
امام سجاد (ع) در این عبارت به چند نکته‌ی اساسی تصریح کرده است:
1- الهی بودن منصب و مقام ائمه معصومین (ع)
کلینی در اصول کافی از امام محمّدباقر (ع) و همچنین دیگران در کتب خود با اختلافات کمی نقل کرده‌اند که پس از شهادت امام حسین (ع) بر سر مقام امامت میان محمّد حنفیّه و حضرت سجاد (ع) اختلاف و منازعه افتاد و آن موقع هر دو در مکّه بودند و خلاصه‌ی داستان چنین بود که امام چهارم عمویش را به حکمیت حجرالاسود فراخواند و محمّد حنفیّه از این امر تعجب نمود بالاخره نزدیک حجر رفتند آنگاه حضرت سجاد (ع) به عمویش فرمود تو ابتدا در پیشگاه خداوند تضرّع کن و از او بخواه که حجر را برای تو به سخن درآورد.
محمّد حنفیّه جلو آمد و هر چه دعا و زاری نمود که حجر درباره‌ی امامت او سخن گوید جوابی نشنید. حضرت سجاد (ع) فرمود ای عمو اگر تو امام بودی پاسخ می‌شنیدی محمّد گفت ای پسر برادر پس تو دعا کن و از خواه بخواه آنگاه امام جلو آمد و پس از دعا به حجرالاسود خطاب کرد و فرمود به آن خدایی که عهد و میثاق پیغمبران را در تو نهاد امام پس از حسین بن علی (ع) را به ما خبر ده در آن موقع حجر جنبشی کرد که نزدیک بود از جا کنده شود و خداوند آن را به سخن درآورد و گفت بار خدایا وصیت و امامت پس از حسین بن علی (ع) به عهده‌ی علی بن الحسین (ع) است و به نقل بعضی گفت: ای محمّد بن حنفیّه امامت را به علی بن الحسین (ع) تسلیم کن. پس محمّد برگشت و پیرو امام گردید.
2- ویژگی ائمه (ع) و معصومین (ع) در میان خاندان پیامبر (ص) و اینکه همه‌ی همسران و خویشاوندان پیامبر (ص) از مرتبه‌ی طهارت و عصمت برخوردار نبوده‌اند.
3- معصومین (ع) از خاندان پیامبر (ص) پس از آن حضرت پاسدار دین و ارزش‌های معنوی هستند.
4- معصومین (ع) علاوه بر رهبری معنوی، در نظام اجتماعی نیز برخوردار از مقام خلافت الهی هستند و تا زمانی که آنان در میان امت هستند رهبری دین و دنیای مردم، حق دیگران نیست.
به این مفهوم امامت در قالب دعا:
رسول خدا (ص) فرمود: (مَثَل اهل بیتی مثل سفینه نوح رکبهانجی و من تخلّف عنها غرق) مثل اهلی بیت بین مثل کشتی نوح است هر کس بر کشتی نجات ایشان سوار شود نجات خواهد یافت و هر کس تخلف کند و در مقابل آنها بایستد غرق خواهد شد. طریق مثلی که در کلام سید الساجدین (ع) آمده جز راه اهل بیت پیامبر (ص) نخواهد بود. زیرا که به خاطر رابطه‌ی این بزرگواران با عالم غیب و دارا بودن شرایط عصمت می‌توانند ما را به طریق مثلی راهنمایی کنند.
امام معصوم و جانشین پیغمبر (ص) هر کسی نمی‌تواند باشد. در احراز مقام امامت استعداد ذاتی و صفا و نورانیت باطنی و خدادادی لازم است. امامت یک عهد و پیمان خدایی است که به جعل و انتخاب و نصب و از طرف خدا اثبات می‌شود یعنی رفراندوم و آراء مردم در آن دخالت ندارد.
امامان رکن اسلام و پناهگاه مردم هستند. امامان راسخ در علم و اهل ذکر می‌باشند هر کس با آنها تمسک کند و در کشتی نجات ایشان سوار شود و از هلاک شدن نجات می‌یابد.
نقش امامان در تربیت معنوی انسان‌ها همان نقش پیامبران الهی است همان‌طور که پیامبر اسلام اعمال و رفتارش قانون مجسّم و خلقتش عظیم و کلماتش هدایتگر جامعه بود امامان نیز چنین بودند.
امام علی بن موسی‌الرضا (ع) فرمودند: الامام مطهر من الذنوب مبرء من العیوب مخلوص بالعلم موسوم بالحلم نظام‌الدین و عزا المسلمین و غیظ المنافقین: امام پاکیزه و مظلوم از گناهان، از عیوب مبری است، پایگاه علم، معروف به جلم و نظم‌دهنده‌ی به دین، عزت مسلمانان و باعث غیظ و بغض منافقین است.

ج) توجه دادن به اهل بیت (ع)
«… وَطَهَّرتَهم من الرِّجس وَ الدَّنَس تطهیراً بِارادَتک و جَعلتهم الوسیلَـهَ الیک وَ المسلکَ الی جَنَّتِک…»
«… آنها را از پلیدی و رجس بخواست خود تطهیر فرمودی و آنها را واسطه‌ای بین خود و خلق قرار داده و از آنها راهی به سوی بهشت خود برگزیده‌ای…»
و نمونه‌ی این عبارات در صحیفه سجادیه زیاد است. و همه‌ی آنها خط سیاسی امام را در توجه دادن به اهل بیت (ع) نشان می‌دهد. و این درست در عصر و زمانی است که حتی بلند ادا کردن درود بر پیامبر (ص) جرم است. او اصرار داشت که اهل بیت (ع) زنده بماند زیرا بنی‌امیه در پی خاموش کردن نور آنها و قمع و قلع پیروان آنها بودند. او حتی فرموده بود خداوند درود بر خاندان پیامبر (ص) را واجب فرموده است. هر که بر پیامبر (ص) درود فرستاده و بر ما درود نفرستد خدای را ملاقات کرده است در حالی‌ که درود او ابتر است و امر او را ترک کرده است. «انَّ الله فَرَضَ علی العالمِ الصواهَ علی رسول‌الله وَ فرّرِنا بِه- فَمَن صَلّی علی رِسولِ‌الله (ص) و لَمْ یُصَلِّ علینا لَقِی الله تَعالی وَ قَد بَتَر اصَّلواه علیه وَ تَرَکَ اَوامِرهِ».

د) افشاگری امام علیه غاصبان خلافت
«اللّهم انّ هدا المقام (أی خلافّـه) لخلفائک و أصفیائک و مواضع أمنائک فی الدرجـه الرفیعه التی اختصصتهم بها قد ابتّروها…»
«خداوندا! این مقام (مقام خلافت و رهبری سیاسی امت) از آنِ جانشینان و برگزیدگان توست و در خور شخصیت‌های امینی است که در جایگاه عالی ویژه‌ی خود قرار دارند، ولی این مقام را از ایشان ربودند،… تا آنجا که برگزیدگان و جانشینان تو به وسیله‌ی غاصبان مقام امامت، مغلوب و مقهور شدند. حکم تو تغییر داده شد و کتاب تو پشت سر قرار گرفت و واجبات تو از شیوه‌ی اصلیش منحرف شد و روش‌های پیامبر (ص) ترک گردید.»

هـ) ترویج امام (ع) از آرمان حاکمیت ائمه (ع)
«اللّهم… و عجل الفرج و الروح و النصره و التمکین و التأئیدلهم.»
«بارالها! در فرارسیدن فرج و گشایش دشواری‌ها و نیز پیروزی و سر فرود آوردن مردم برای ائمه (ع) و قرار گرفتن امکانات در اختیار ایشان، تعجیل نما!»
امام سجاد (ع) در روزگار استبداد اموی و حرمان شیعه، به شیعیان خود با این پیام‌ها می‌آموزد که روح انتظار و امید و آرمان‌خواهی را در خود زنده نگاه دارند و از درگاه خداوند امید فرارسیدن حاکمیت حق و حکومت الهی را داشته باشند.

2) حمایت از مظلوم و مقابله با ظالم
امام سجاد (ع) به گواهی تاریخ نه لحظه‌ای در کنار ظالمان و حاکمان مستبد قرار گرفت، نه از ایشان حمایت کرد و نه حتی از حمایت مظلومات دریغ نمود ولی برای بیدار ساختن خفتگانی که با مشاهده‌ی بی‌عدالتی‌ها و جباریت‌ها چشم بر هم می‌نهادند و خود را به غفلت می‌زدند، با زبان دعا، به نکوهش یاوران ظلم و عناصر بی‌تفاوت در برابر بی‌عدالتی‌ها پرداخته، چنین بیان داشته‌اند:
«اللّهم انّی اعْتَذرُ الیک مِن مظلومٍ بحضرتی فَلم اَنُصْرهُ، … و مِن حقٍّ ذی حقٍ لَزِسًنی لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ اُوَفِّرْهُ.»
«خداوندا! من از اینکه مظلومی در برابر چشمان من مورد ستم قرار گرفته باشد و او را یاری نکرده باشم، از درگاه تو پوزش می‌خواهم… و از هر حقی که از ناحیه‌ی مؤمنی بر عهده‌ی من بوده است و من آن را به جای نیاورده‌ام، عذر می‌جویم.»
امام (ع) در نیایشی دیگر به خداوند چنین عرضه می‌دارد:
«وَ ذُبَّنی عنِ التماسِ ما عند الفاسقین، و لاتجعلنی للظالمین ظهیراً، و لا لهم علی محو کتابِکَ یداً و لانصیراً.»
«خداوندا! مرا از روی آوردن به فاسقان و اظهار نیاز نزد آنان، دور گردان و مرا یاور و پشتیبان ظالمان قرار مده و وسیله‌ی عملی ساختن اهداف خائنانه‌ی ستمکاران در محو قرآن، مگردان.»
گاهی دعا می‌کند که خدای مشرکان را با مشرکان مشغول دارد: اللهم اشغل المشرکین بالمشرکینَ عَنْ تناوُلِ اطرافِ المُسلمینَ… خدایا مشرکان را با مشرکان مشغول دار تا دستشان از مسلمانان کوتاه باشد و در این راه گاهی به مناجات می‌پردازد و از نصرت خدا کمک می‌طلبد یا مَن قَرُبَتْ نُصْرَتُه مِن المظلومین وَ یا مَن بَعُدَ عَوْنُه عَن الظّالمینَ.
و هم در دعایش فرماید خداوندا به من توفیق ده تا باطل را ناچیز شمارم و آن را خوار سازم- حق را یاری کرده و آن را بزرگ دارم وَ انتقاضِ الباطلِ وَ اِذلالِهِ و نُصْرَهِ الحقِّ وَ اعِزارِه و هم دعا می‌کند خدای آنان را از پشتیبان محروم کند، از تعدادشان بکاهد، دل‌هایشان را از بیم و تردید پر کند. … طوری که دیگر جرأت نکنند به مرزهای ما حمله کنند.

الف) تبری از ستمکاران
اصل مبارزه با پادشاه ستمگر است و آنگاه که توان مبارزه نباشد دوری از معاونت و همکاری با او و درآنگاه که این نیز میسر نگردد لااقل تبری و اعلام نصرت از اوست که این اقلّ موضع‌داری در زندگی سیاسی است و در این زمینه راه‌ها و طرقی است که از جمله آنها عبارت است از:
1- لعنت فرستادن بر آنها: ایشان در دعای 48 سخن از این دارند که خداوندا مقام خلافت مقامی است که در خور اصنیای توست ولی در اثر خیانت دیگران آنها مغلوب و مقهور قرار گرفتند و حقشان بر باد رفت.
– حتی عاد صَفوَتَک و خَلفائُکَ مغلوبینَ، مُبتَزِّینَ- و آنگاه فرماید: خداوندا، دشمنان آنها را از اولین و آخرین مورد لعنت قرار ده و هم همه‌ی کسانی را که به افعال آنها را ضینه و پیروان و تابعان آنها را: اللهم الْعَنُ اَعْداهُمٌ مِن الاوَّلینَ و الآخرینَ وَ مَن رَضِیَ بِفَعالِهِمْ و اشیاعهِم و اَتباعِهم.
2- نفرین بر ظالم: امام (ع) در قالب دعا گاهی از خدای می‌خواهد ستمکار را اخذ کند و تیر ستمش را کند سازد و برای او سرگرمی و اشتغالی فراهم کند که دستش دراز نگردد و در وصول به هدف ناپسند خود ناموفق بار آید. اللّهم فصَلِّ علی محمدٍّ وَ آلهِ و خُذْ ظالِمی وعَدُّوی عَنْ ظُلمی بِقُوَّتِک و اظُل حَدَّهُ عنّی بِقُدْرَتِکَ واجْل لَهُ شُغلاً فیما یلیهِ وَ عجزاً عَمّا یُناویهِ و در دعایی دیگر می‌فرماید: خداوندا روانشان را از امنیت و بدنشان را از قوت و جانشان را از توان حیله‌گری دور دار و… فرشتگانی از لشکریانت را علیه آنان بفرست و… اللهم اخْل قُلوبَهم مِن الاَمنَـهَ وَابْدالَهُم مِنَ القُوَّهِ وَ اَذْهِلْ قُلوبَهُم عن الاحتیالِ وَ اوْهِنْ ارکانَهُم عن مُنازَلَـهِ الرِّجالِ- وَ جَنِّبهُمُ، عَن مُقارَعَـه الإبْطالِ…
3- دعا برای خود در برابر شر آنها: گاهی امام به ما می‌آموزد که خود را در پناه خدا قرار دهید و از او بخواهید که به شما امنیت دهد و شر ستمکاران را از شما دور دارد، جبروت ستمکار را در هم شکند و ما را از شر هر فتنه و بدگویی و حد و دشمنی و کید خود و لشکریانشان دور دارد.
اللهم صل علی محمدٍ و آل محمّد، وادْحِز عنی شره، ورد کیده… و تقْمَعَ رأْسَهُ و تذل عزه، و تکسر جبروته، و تدل رقبته، وتف سخ کبره و تؤمنین من جمیع ضره، و سره و اغفره و همزه…

ب) دعای چهل و نهم صحیفه‌ی سجادیه: دعا جهت دفع کید و مکر دشمنان
حضرت با این دعا جهت دفع کید و مکر دشمنان به درگاه خدا راز و نیاز می‌کرد:
شمشیر عداوت دشمنان امام سجاد، همواره امام سجاد را مورد هدف قرار می‌داد. امام سجاد باید تدبیر و سیاستی برای دفع مکاید دشمنان به کار می‌بست. امام سجاد (ع) با تمام وجود از خدا یاری می‌طلبید تا به او در این راه یاری کند و این یعنی همراهی دین و سیاست.
و در دعایش ذکر می‌کند که:
فنظرت یا الهی إلی ضعفی عن احتمال فوارج و عجزی عن الإنتصارِ ممن قصدنی بمحاریته وحدتی فی کثیر عدد و من ناوانی و أرصد با البلاء بنی کم أعمل فیه فکری فابتدا تنی بنصرک
و تو نظر به ضعف و ناتوانی من از تحمل بار گران ستم‌های دشمن کردی و از مدد جستن بر آنکه با من به جنگ و خصومت برخاسته عاجز یافتی و تنها در مقابل بسیاری از آنچه او در کار هلاکت من می‌اندیشید و در کمین من بود مشاهده کردی و دیدی که فکر و تدبیر من به جایی نمی‌رسد پس تو به قوت و قدرت ازلی مرا یاری کردی.
قسمتی از دعا به شرح زیر است:
ثم فللت لی حدیه و صیرته من بعد جمع عدید وحده و أعلیت کعبی علیه و جعلت ما سدده مردوداً علیه فرددته لم یشف غیطه و لم یسکن غلیله قدعض علی شواه و أدبر مولیاً قد اخلفت سرایاه و کم من باغ بغانی بمکائده و نصب لی شرک مصآئده و کل بی تفقد رعایته و اضبا اِضبآء السبع لطریدته إنتظاراً لانتهاز الفرصـهِ لفریسته و هو یظهر لی بشاشت الحلق و ینظرنی علی شده الحئق فلما رأیت یا إلهی تبارکت و تعالیت دغل سریرته و قبح ما انْطوی علیه اَرکسته لأم رأسه فی زبیتهٍ و رددبـه فی مهوی حفرته فانقمع بعد استطاکته ذلیلاً فی ربق حباکته التی کان یقدر أن یرانی فیها و قد کاد أن یحل بی لولا رحمتک ما حل بساحته و کم من حاسدٍ قد شرق بی بغضته و شجی منی بفیطه و سلقنی بحد لسانه و وحرنی بقرف عیوبه و جعل عرضی غرضا لحرامیه و قلدنی خلالاً لم تزل فیه و وحرنی بکیده و تصدنی بجکیدته فنادیتک یا إلهی مستفیثاً بک واثقاً بسرعـه إجابتک…
آنگاه تندی تیغ دشمن را بر من کند کرد و با آن همه تهیه و تجهیز آن دشمن را با عده سپاه لشگری تنها گزاردی و مرا به شرف و بزرگواری بر او قدرت و برتری دادی و آنچه از مکر و حیلتش کار بر من محکم کرد همه را بر علیه او، به او برگردانیدی و شعله کینه او خاموش نشد و آتش غضبش فرو ننشست و کینه‌ی درونیش آرامش نیافت و از شدت کینه بر من لب به دندان می‌گزید و سپاهش غنیمت جنگی نیافت وای خدا چه بسیار ستمگر که در پی آزار من مکرها اندیشید و دام‌ها برای شکارم گسترد و از پی جستجویم موکل و دیده‌بانانش را برانگیخت و مانند سبح و درنده‌ای که برای شکار خود کمین کرده در کمین‌گاه من به انتظار فرصت بود و برای فریب من متملقانه رخساره‌ی بشاش نشان می‌داد و از دل به چشم کینه به من می‌نگریست. ای خدای بزرگوار متعالی چون خیانت و خبث سریرتش را دیدی و قبح و زشتی نیت شومش را، تو هم از مغز سر سرنگون به چاه هلاکش کردی و او را به گودال عمیق درافکندی و پس از همه سرکشی و سربلندی در طناب‌های مکر و تزویری که در آن روز قدرتش انتظار داشت اسیر ببیند، خود، اسیر و دستگیر شد که اگر رحمتت شامل حال من نمی‌شد آن رنج و بلا که به او رسید بر سر من وارد می‌شد و باز چه بسیار حسود و بدخواه که از شدت غصه و کینه قلبی حسدش را بر من کاملاً آشکار کرد و غیظ و غضبش بر من به هیجان می‌آمد و زبانش مانند تیر زهرآلود مرا آماج بدگویی و زخم زبان می‌کرد و به گوشه‌ی چشم خشمگین به من می‌نگریست و عرض و آبرویم را هدف تهمت‌هایش قرار می‌دهد و خلل و عیوبی که همیشه در خود او بود به گردن من می‌انداخت و از کید و کینه به من طعن می‌زد و به مکر و حیله قصد هلاکم داشت و من ای خدا همیشه تو را به دادخواهی و یاری خواندم و به سوی تو پناه جستم و به سرعت اجابت و یاری تو اطمینان کامل داشتم…
4- دعا به آل محمّد (ص) که در واقع خلفای راستین پیامبر (ص) و منادیان بر حق به سوی نجاتند. ایشان دعا می‌کنند که خداوندا بر عده‌شان بیفزا، و سلاحشان را تند و تیز نفرما، حوزه آنها را مصون بدار و… اللهم صلی علی محمّدٍ و آل محمّدٍ (ص) و کثر عدتهم و أستخذ سلجتهم و احرس حوزتهم و… ایشان همچنان دعاهایی در مورد مرزداران، سپاهیان اسلام و صحت و عافیت آنها دارند که فرازهایی از آن خواهد آمد.

3) اهتمام امام به حفظ کیان سرزمین‌های اسلامی
امام سجاد (ع) هر چند خلافت را در دست ناصالحان می‌بیند و حق رهبری دینی و اجتماعی ائمه (ع) را مورد هجوم حکام می‌داند امّا از آنجا که در بینش امام (ع)، مسأله‌ی اسلام و گسترش اندیشه‌ی توحیدی و باورهای اسلامی در رأس اهداف سیاسی مکتب امامت قرار داد و اصولاً مسأله‌ی ولایت در جهت تأمین صحیح همین اهداف مطرح شده است، امام (ع) موضوع «حاکمان جبار و ناصالح» را از «اصل پاسداری از کیان اسلام و سرزمین‌های اسلامی» جدا ساخته و به دلیل تضادی که با دستگاه سیاسی حاکم دارد، خود را از سایر واقعیت‌های اجتماعی کنار نمی‌کشد و در برابر تحولات جاری جهان اسلام بی‌تفاوت نمی‌ماند، بلکه با صراحت هر چه تمام‌تر موضع خود را بیان می‌دارد و در قبال عواملی که مرزهای سرزمین‌های اسلامی را تهدید می‌کند، موضع می‌گیرد و مسلمانان را برای پاسداری از مرزها تهییج می‌نماید.
دعای امام (ع) برا مرزداران، در حقیقت اعلامیه‌ای است برای بسیج مسلمانان به سوی مرزها برای مقابله با دشمنان خارجی اسلام و پاسداری از دستاوردهای سیاسی- نظامی مسلمانان. این بسیج در شرایطی صورت می‌گیرد که امام (ع)، کمترین اعتماد و دلبستگی به دستگاه سیاسی و دولتمردان عصرش ندارد، بلکه در ستیز کامل با آنان است.
بنابراین، حفظ عقیده‌ی اسلامی و حدود آن از التزام به فروع دین و واجبات و محرمات آن- در صورتی که امر میان این دو دور بزند- مهمتر است.
تشویق مسلمانان از سوی امام (ع) برای روی آوردن به جهاد و پاسداری از مرزها، هر چند در ظاهر به تحکیم پایه‌های سیاسی دولتمردان عصر کمک می‌کند، امّا امام با بینش سیاسی ژرف خود و دلبستگی عمیقی که با اسلام دارد، دریافته است که در آن شرایط، حفظ کیان اسلام در اولویت نخست قرار دارد و با تداوم کیان جامعه‌ی اسلامی است که می‌توان به تعیین نوع حکومت و اصلاح حاکمان پرداخت.
سخنان امام در این زمینه سراسر روح و رهنمود و تهیج است.
حماسه‌ای که در قامت نیایش، محراب را با قیام کفرستیزان و سجده و رکوع مناجاتیان پیوند داده است.
نگهبانان مرزها- هویتشان هر چه باشد- بیش از آنکه از یاران حکومت به شمار آیند، پاسداران سرزمین مقدس اسلامی و شرافت اسلام هستند، زیرا ایرانیان از مرزها دفاع و از خطوط مقدم رویارویی با دشمن نگهبانی می‌کنند و این امری است که بر هر مسلمانی واجب است و هر مسلمانی باید بکوشد به هر شکل ممکن از کسانی که مدافع مرزها هستند، پشتیبانی کند.
زمامداران هر چند در داخل کشور، در وضعیت بد و فاسدی به سر ببرند، ناگزیر (دیر یا زود) از بین خواهند رفت و نیز هر چند در کشتار و ستمگری و جنایت و ویرانگری بکوشند، هرگز نمی‌توانند تمامی آثار و نشانه‌های این دین را که مسلمانان پاسداری از آنها را جزء وظایف خود می‌دانند، از بین ببرند.
امام سجاد (ع) هر چند با رژیم اموی مخالف است و می‌کوشید آنها را رسوا کند و عملکردش را نادرست معرفی نماید و بدی مدیریت او را برملا سازد و بر پا دارندگان این رژیم را کسانی بداند که پا را از دایره‌ی حق و عدالت بیرون نهاده‌اند و هنوز به قتلگاه شهیدان کربلا با چشمان اشکبار می‌نگرد، لیکن همن طور با صدایی که گریه آن را قطع می‌کند و با آهنگی نیرومند که هر عذر و بهانه‌ای را از میان برمی‌دارد، برای مرزبانان دعا می‌کند.
فرازهایی از دعای 27 صحیفه برای مرزبانان:
«الها بر محمّد (ص) و آل (ع) او درود فرست و تعداد مرزبانان را زیاد و اسلحه ایشان را تند و تیز، از حوزه مأموریتشان محافظت فرما و حومه کارشان را محکم و جمعشان را نسبت به یکدیگر مهربان گردان.
خدایا بر محمّد (ص) و آل او (ع) درود فرست و در مسائل مربوط به جنگ و مرزبانی آنچه را که نمی‌دانند بدان‌ها شناسان و به آنچه آگاه نیستند آگاهشان ساز و به آنچه بصیرت ندارند بینش و بصیرتشان ده.
بارالها بر محمّد (ص) و آل او (ع) درود فرست، و در آن هنگام که با دشمن روبرو می‌شوند توجه به دنیای نیرنگ باز و گول‌زننده را از آنها دور کن و از دل‌هایشان فکر به ثروت فتنه‌انگیز را محو فرما و بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده…
هر گاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد دشمن را در برابرش کم جلوه بده و مقامشان را در دلش کوچک ساز، رزمنده‌ات را بر آنها پیروز کن و آنها را بر رزمنده‌ات پیروز مفرما و اگر خواهی زندگی‌اش را به نیک‌بختی پایان دهی و به خلعت شمادتش بنوازی چنان کن که شهادت او پس از آن باشد که دشمنت را هلاک ساخته، یا به بند اسارت آورده باشد و اطراف بلاد اسلامیان از تجاوز خصم ایمن گردیده باشد و دشمنان تو پشت کرده رو به هزیمت نهاده باشند.
بارالها هر مسلمانی که در پشت جبهه جانشین رزمندگان می‌شود و کارِ خانه‌ی رزمندگان را انجام می‌دهد و از خانواده‌های آنها نگهداری می‌کند و یا کمک مالی می‌نماید و یا وسایل جنگی رزمندگان را آماده می‌سازد و آنها را به جهاد در راه خدا وادار می‌نماید و یا حداقل به دعاگویی آنها مشغول می‌شود و در پشت سر رزمنده آبرویش را حفظ می‌کند و به همان اندازه که به رزمندگان مزد و پاداش می‌دهی به وی نیز پاداش ده و عوض کارش را در همین دنیا عطا فرما تا نتیجه کار خود را نسبت به آنچه انجام داده و شادی کاری که بجا آورده ببیند تا آن زمان که عمرش به پایان رسد و به آنچه در آخرت از فضل و کرمت برایش در نظر گرفته‌ای نایل گردد…

الف) دعای بیست و هفت: دعا برای مرزداران اسلام
دعای 27 که امام سجاد در این دعا برای مرزداران اسلام دعا می‌کند و از خدا نصرت و قدرت و حفظ آنها را به دعا می‌طلبد. روی این دعا می‌توان نگاهی از جنبه‌ی سیاسی انداخت اینکه امام سجاد برای مرزداران دعا می‌کند نشان‌دهنده‌ی اهمیت دفاع مرزهای حکومت اسلامی است و می‌خواهد هر چه بیشتر به واسطه‌ی دعاهایش به اهل الثغور نیرو و توانایی و امید دهد تا هرگز حوزه‌ی حکومت اسلامی مورد تجاوز بیگانگان قرار نگیرد و این خود مسئله‌ی اهمیت حکومت اسلامی را در نظر امام سجاد می‌رساند.
بحث خود را به چند فراز از این دعا محدود می‌کنیم:
اللهم… حصِّن ثغور المسلمین بعزتک و أیدحماتها بِقُوَّتِک
پروردگارا ثغور و سرحدات مسلمین را به عزت و جلال خود محفوظ بدار و سپاهیان اسلام را که به حمایت و نگهبانی مرزهای کشورهای اسلام همت گماشته‌اند به قوت کامل خود آنها را یاری فرما.
امام سجاد حمایت و نگهبانی مرزهای کشور را که به واسطه‌ی سپاهیان اسلام صورت می‌گیرد از خدا خواستار است حفظ مرزهای کشور اسلام، حکم حفظ حریم یک انسان را دارد. انسان هرگز تحمل آن را ندارد که بفهمد مورد تجاوز قرار گرفته بلکه با تمام وجود از شرف و عزت و شخصیت خود دفاع می‌کند. مسلمین و حکومت مسلمین نیز باید از چنان درک و فهم و شعور بالایی نسبت به اسلام برخوردار باشد که تجاوز به کشور اسلامی را تجاوز به حیثیت خود دانند. البته باید روز به روز وحدت مردم یک کشور با هم و همچنین وحدت کشورهای اسلامی بیشتر شود تا قدرت مسلمانان بیشتر شود. همان‌طور که امام سجاد می‌فرمایند:
– ألِّف جَمعَهم. دل‌های آنها را با هم جمع و هم‌آهنگ ساز.
– امام سجاد تدبیر امور سپاهیان اسلام را از خداوند می‌خواهد. زیرا تدبیر کامل از سوی خداست و در تدابیر آدمی نقص وجود دارد.
دبِّر أمَرهُم. خود مدبر امرشان باش.
– امام سجاد در تمام دعا، برای سپاهیان اسلام نصرت و فتح و عزت و قوت و صبر و تدبیر دقیق از خداوند مسئلت می‌کند.
و واتِر بَیْنَ مِیَرِهِم وَ تَوَحَّدْ بِکِفایَـهِ واعْضُدْهُم بالنَّصِر و أعِنْهُمْ بالصَّبر و الطُفْ لَهُمْ فی الحَکْر
قوت و آذوقه آنها را پی در پی بی‌رنج انتظار عطا فرما و تو خود به تنهایی مؤنه آنها تکفّل کن و به نصرت و فتح و پیروزی یاریشان فرما و به صبر و شکیبایی آنها را نیرو بخش و فکر و تدبیر دقیق به آنان عطا فرما.
– امام سجاد برای اینکه هیچ‌کس از جنگ روی نتابد از خداوند می‌خواهد فکر دنیای مادی را از اذهان مرزداران بیرون برد و وعده‌های اخروی خود را در نظر آنها مجسم کند.
أنسهم عند لقائهم العدو ذکر دنیاهم الخداعـه الغرور وامْحُ عن قلوبهم خطرات الحال الفتون واجعل الجنـه نصب أعینهم و لوح منها لأبصارهم ما أعدوت فیها من مساکن الخلد و منازل الکرامـه و الحور الحسان و الأنهار الحطرده بانواع الأشربـه و الأشجار المتبدلیـه بصفوف الثمر حتی لایهم أحد بالإدبار و لایحدث مرنه بفرار.
هنگام جنگ با دشمن فکر دنیا مغرور کننده فریبنده را از خاطرشان ببر و خیالات مال فتنه‌انگیز دنیا را از روح دل‌هایشان به کلی محو ساز و بهشت رضوان را نصب‌العینشان قرار ده و آنچه را وعده کردی از قصرهای بهشت خلد و منزل‌های عالی ابدیت و حوران زیبا و جویبارهای پر از انواع مشروبات و درختان پربار به میوه‌های گوناگون آنها را در دیدگانشان آشکار گردان تا هیچ‌کس روی از جنگ نتابد و هرگز خیال فرار از دشمن در دل نیاورد.
– از طرف دیگر امام سجاد (ع) برای دشمنان ضعف و سرگردانی و گمراهی و ترس و شکست و پراکندگی از خدا می‌خواهد.
و فرق بینهم و بین أسلحتهم واخلع و ثائق أخئدتهم و باعد بینهم و بین أزودتهم و حیرتهم فی سبلهم و ضلِّلهم عن و وجهِهِم و…
میان دشمنان و اسلحه جنگشان جدایی انداز و محل وثوق و نقطه اتکای آنها را نابود ساز و میان آنها را با محل آذوقه‌شان دور گردان و از راه پیشرفت آنها را حیران و سرگردان ساز و هر جا رو کنند گمراهشان گردان و…
– امام سجاد برای دشمنان از خداوند طلب قطع روزی می‌طلبد و حتی از خداوند قطع نسل دشمنان را می‌خواهد یعنی امام سجاد نه‌تنها برای یک حکومت اسلامی به معنای واقعی نیرومندی سپاه اسلام را طلب می‌کند و می‌خواهد جناج اسلامی را از هر جهت قدرتمند کند بلکه نابودی و شکست دشمنان را نیز در تمام عرصه‌ها از خداوند طلب می‌کند یعنی مثبت‌ها باید بمانند امّا منفی‌ها هم باید از بین روند همان‌طور که در اسلام نه فقط امر به معروف لازم داشته شده بلکه نهی از منکر نیز در کنار آن و همگام با آن لازم است و اینکه فردی یا جامعه‌ای بتواند در کنار ایجاد خصوصیات برتر، خصوصیات پست را از خود دور کند نهایت قدرت آن فرد و جامعه را می‌رساند مردم عادی که هرگز به فکر پیشرفت و ترقی نیستند حتی شاید هر روز نقاط منفی را در خود بیشتر کنند افرادی هستند که یا فقط به نقاط مثبت توجه می‌کنند و یا فقط به نقاط منفی و اصلاً این دو را با هم و ؟ حفظ نمی‌کنند (یعنی ایجاد نقاط مثبت و مبارزه با نقاط منفی) بعضی‌ها هم که اصلاً هیچ چیز برایشان مهم نیست. اینکه چگونه زندگی کنند برایشان مهم نیست فقط می‌خواهند لذت نفسانی در کارشان باشد.
اللهم عقم أرحام نسائهم و یبس أصلب رجالهم واقطع نسل دوابهم و انعامهم لاَئاذن لسحائهم فی قطر و لا لأرضهم فی نباتٍ
خدایا تو رَحِم زنانشان و پشت مردانشان را عقیم و محروم از فرزندان ساز و داب و انعامشان مقطوع‌النسل گردان و به آسمانشان إذن یک قطره بارش مده و به زمینشان اجازه‌ی روییدن گسیاهی نفرما.

ب) از مهمترین عوامل پیروزی: شکست روحیه دشمن است
– فخزاهم فی عقر دارهم و هجم علیهم فی بحبوحـه قرارهم:
با دشمنان دین در میان خانه‌شان جنگید و در وسط قرارگاهشان به آنان هجوم کرد.
امام (ع) در این دو جمله به نکته مهمی اشاره می‌فرمایند که در پیروزی بر دشمن نقش مهمی دارد و آن شکست روحیه دشمن است، در جنگ‌های امروز می‌بینیم که یکی از عوامل پیروزی، بالا بردن روحیه مبارزان و جنگ‌کنندگان است، افراد مبارز به هر مقدار از روحیه‌ی بالا برخوردار باشند شانس بیشتری از پیروزی دارند. افراد سپاهی اگر از روحیه‌ای برخوردار باشند که دشمن را در خانه‌ی خود و در میان استحکامات خود صدد حمله و هجوم قرار دهند بی‌شبهه اثر مهمی در شکست روحیه‌ی دشمن خواهند داشت از اینجاست که امیرالمؤمنین، آن یگانه قهرمان میدان‌های جنگ و استاد در فنون جنگی وقتی اهل کوفه را توبیخ و سرزنش می‌کند که در جنگ با معاویه مسامحه کردند می‌فرماید: من به شما گفتم که اعزوهم بتل أن یغزوکم فوا… ما غزی قوم فی عقردارهم ألا ذلّوا:
پیش از آنکه آنان بر شما بتازند شما بر آنان بتازید به خدا سوگند که هیچ قومی در میان خانه خود مورد تاخت و تاز قرار نگرفتند مگر اینکه ذلیل شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز در جنگ‌های خود از این نکته‌ی روانی استفاده می‌فرمود و چه بسیار جنگ‌هایی که لشگر اسلام بر سر دشمن در مراکز خود تاختند و پیروز شدند و تاریخ‌نویسان اسلامی همه آنها را ثبت و ضبط کردند.

4) ترغیب و تشویق به جهاد
«اللهم و ایّما غازٍ غزاهُم مِن اًهْلِ مِلّتک، او مجاهدٍ جاهَدَهُم مِن اتباع سنّتک لیکونَ دینُک الاَعْلی وَ حِزُبک الاقوی و حظُّک الاوفی فَلَقَّه الْیُسْرَ، و هَیّء له الامر…»
«خداوندا! هر رزمنده‌ی مسلمانی که به ستیزه با مشرکان و مهاجمان به قلمرو اسلام، همت گمارد و یا هر جهادگری که در راستای پیروی از دین به جهاد برخیزد تا اینکه دین تو برتری یابد و حزب تو تقویت شود و دستاوردها و منافع اسلام و امت اسلامی کامل‌تر شود، خداوندا! مشکلات را از پیش پایش بردار و راهش را هموار ساز و کارهایش را سامان‌بخش و پیروزی را برایش تضمین کرده، یارانی شایسته برای او تدارک کن….»
منبع : خبرگزاری فارس

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید