مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): درخشش پنجمین نور ایزدی

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): درخشش پنجمین نور ایزدی

صفیّه ، دختر عبدالمطلّب گوید: هنگامى که حسین علیه السّلام تولّد یافت ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اى عمّه ! نوزادم را نزد من بیاور، که خداوند او را نظیف و تمیز گردانیده است . هنگامى که نوزاد را خدمت پیامبر خدا آوردم ، حضرت او را تحویل گرفت ؛ و ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): آب دهان و شفای چشم

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): آب دهان و شفای چشم

صالح بن میثم اسدى حکایت کند: روزى به حضور عمّه ام ، حُبابه والبیّه – که در اثر سجود و عبادت بسیار، نحیف و لاغر گشته بود – وارد شدم ؛ و پس از احوال پرسى ، عمّه ام به من گفت : اى برادرزاده ! مایل هستى تا حدیثى از امام حسین علیه السّلام ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): برخورد با دشمن در خواستگارى و ازدواج

داستانهای ائمه: امام حسین (ع): برخورد با دشمن در خواستگارى و ازدواج

روزى معاویه نامه اى براى مروان استاندار خود در مدینه به این مضمون نوشت : اى مروان ! از تو مى خواهم که امّ کلثوم دختر عبداللّه فرزند جعفر طیّار را براى فرزندم ، یزید خواستگارى نمائى ؛ و عقد و ازدواج آن دو نفر را جارى گردانى. هنگامى که نامه معاویه به دست والى ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): خواهش از چه کسى؟

داستانهای ائمه: امام حسین (ع): خواهش از چه کسى؟

در یکى از روزها شخصى از انصار به حضور مبارک امام حسین علیه السّلام رسید و خواسته و نیاز خود را بدین مضمون روى کاغذى نوشت : اى سرورم ! اى ابا عبداللّه ! من به فلان شخص مبلغ پانصد دینار بدهکار هستم و توان پرداخت آن را ندارم ، چون تنگ دست بوده از ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): بچّه آهو و بى طاقتى ملائکه

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): بچّه آهو و بى طاقتى ملائکه

روزى امام حسن مجتبى علیه السّلام در کنار حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ایستاده بود، که یک شکارچى در حالى که بچّه آهوئى را به همراه داشت وارد شد؛ و اظهار داشت : یا رسول اللّه ! من این بچّه آهو را شکار کرده ام و آن را براى فرزندانت حسن و حسین ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): بزرگواری واهمیت صلح

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): بزرگواری واهمیت صلح

طبق آنچه تاریخ ‌نویسان آورده اند: در دوران کودکى ، روزى بین امام حسین علیه السّلام و برادرش ، محمّد حنفیّه مشاجره و نزاعى به وجود آمد؛ و محمّد حنفیّه به سوى منزل خود رهسپار گشت ، نامه اى به این مضمون – پس از حمد و ثناى الهى – براى امام حسین علیه السّلام ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): بخشش، همراه با تعلیم و تربیت

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): بخشش، همراه با تعلیم و تربیت

در کتاب مقتل آل الرّسول حکایت شده است : روزى یک نفر عرب بیابان نشین به محضر مبارک حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السّلام شرفیاب شد و اظهار داشت : اى پسر رسول خدا! من دیه کامله اى را تضمین کرده ام ؛ ولیکن از پرداخت آن ناتوانم ، با خود گفتم : بهتر است نزد ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): احتجاج و برخورد با مخالفان

داستانهای ائمه: امام حسین (ع): احتجاج و برخورد با مخالفان

یکى از راویان و تاریخ ‌نویسان آورده است : پس از آن که معاویه بر یکى از اصحاب و یاران باوفاى امیرالمؤ منین علىّ علیه السّلام – به نام حُجر بن عدى و اصحابش – دست یافت و آن ها را یکى پس از دیگرى با شکنجه هاى مختلفى به شهادت رساند، عازم مکّه معظّمه ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه:امام حسین (ع):تعریف و افشاگرى در جمع بزرگان

داستانهای ائمه:امام حسین (ع):تعریف و افشاگرى در جمع بزرگان

سُلَیْم بن قیس و دیگر راویان حدیث آورده اند: هنگامى که خلافت و حکومت به دست معاویه رسید، از انواع شکنجه ها و جسارت ها نسبت به شیعیان امام علىّ علیه السّلام و ذرارى فاطمه زهراء علیها السّلام هیچ دریغ نمى کرد. و همچنین دین مقدّس اسلام و احکام الهى و نیز قرآن بازیچه بنى ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): جدا شدن دست مرد از زن در کنار کعبه الهى

داستانهای ائمه: امام حسین(ع): جدا شدن دست مرد از زن در کنار کعبه الهى

امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت فرماید: روزى در مراسم حجّ و طواف کعبه الهى ، زنى چون دیگر مسلمان ها مشغول طواف کردن بود، در حالتى که دستش از آستین عبایش بیرون و نمایان بود، که ناگاه مرد بوالهوسى – که او نیز مشغول طواف کعبه الهى بود – چشمش به آن زن افتاد ...

ادامه مطلب