محدّثین و تاریخ نویسان آورده اند: پس از واقعه دلخراش کربلاء، و بعد از وقوع تحوّلاتى در حکومت بنى امیّه ، مختار ثقفى روى کار آمد. و یکى از فرماندهان مختار شخصى به نام ابراهیم فرزند مالک اشتر بود، که بعد از آن که عبیداللّه بن زیاد ملعون را دست گیر کردند، توسّط ابراهیم ، ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): هلاکت به دسته ملائکه
سعید بن مسیّب – که یکى از اصحاب و یاران امام سجّاد، حضرت زین العابدین علیه السّلام است – حکایت کند: در آن هنگامى که دشمن به شهر مدینه طیّبه حمله و هجوم آورد و تمام اموال و ثروت مسلمان ها را چپاول کرده و به غارت بردند، مدّت سه شبانه روز اطراف مسجد النّبىّ ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): جایگاه بندگان مخلص خدا
مرحوم قطب الدّین راوندى در کتاب خود به نقل از امام پنجم ، حضرت باقرالعلوم علیه السّلام آورده است : روزى عبدالملک بن مروان مشغول طواف کعبه الهى بود و امام سجّاد حضرت زین العابدین علیه السّلام نیز بدون آن که کمترین توجّهى به عبدالملک نماید، مشغول طواف گردید و تمام توجّهش به خداى ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): محبت خدا
مرحوم طبرسى در کتاب احتجاج خود آورده است : در یکى از سال ها بر اثر نیامدن باران ، شهر مکّه را بى آبى و خشک سالى فرا گرفته بود، آن چنان که مردم سخت در مضیقه و تنگناى بى آبى قرار گرفته بودند. لذا بعضى از شخصیّت ها همانند: مالک بن دنیار، ثابت بنانى ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): فرو بردن خشم
روزى امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام در جمع عدّه اى از دوستان و ياران خود نشسته بود، كه يكى از خويشان آن حضرت ، به نام حسن بن حسن وارد شد.
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): تخریب کعبه و پیدایش مار
ابان بن تغلب – که یکى از اصحاب و راویان حدیث مى باشد – حکایت کند: روزى حجّاج بن یوسف ثقفى کعبه الهى را تخریب کرد و مردم خاک هاى آن را جهت تبرّک بردند. و چون پس از مدّتى خواستند کعبه را تجدید بنا کنند، ناگهان مار بزرگى نمایان شد و مردم را ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): آمادگی برای سفر
یکى از اصحاب امام علىّ بن الحسین ، حضرت سجّاد علیه السّلام حکایت نماید: در یکى از شب هاى سرد و بارانى حضرت را دیدم ، که مقدارى هیزم و مقدارى آرد بر پشت خود حمل نموده است و به سمتى در حرکت مى باشد. جلو آمدم و گفتم : یاابن رسول اللّه ! ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): گریه امام سجاد
اسماعیل بن منصور – که یکى از راویان حدیث است – حکایت کند: امام سجّاد، حضرت زین العابدین علیه السّلام پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا بیش از حدّ بى تابى و گریه مى نمود. روزى یکى از دوستان حضرت اظهار داشت : یابن رسول اللّه ! شما با این وضعیّت و حالتى ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): نیکی به مادر
مرحوم سیّد محسن امین ، به نقل از کتاب مرآت الجنان مرحوم علاّ مه مجلسى آورده است : امام علىّ بن الحسین ، حضرت زین العابدین علیه السّلام بسیار به مادر خود احترام مى نمود و لحظه اى از خدمت به او و رعایت حقوقش دریغ نمى کرد. روزى عدّه اى از اصحاب به ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): تسلیم إجبارى
حضرت باقرالعلوم صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد:
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): نان خشک و گوهر در شکم
زهرى – که یکى از راویان حدیث و از اصحاب حضرت سجّاد علیه السّلام است – حکایت کند: روزى در محفل و محضر امام زین العابدین علیه السّلام که تعدادى از دوستان و مخالفان حضرت نیز در آن جمع حضور داشتند، نشسته بودم ، که مردى از دوستان حضرت با چهره اى غمناک و افسرده ...
داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): برخورد با دشمن ناآگاه
هنگامى که اهل بیت امام حسین علیه السّلام را به عنوان اسیر وارد شهر شام کردند و در بین ایشان حضرت سجّاد، امام زین العابدین علیه السّلام نیز با حالتى ناجور و دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبلیغات سوئى که توسّط ماءمورین یزید لعنه اللّه علیه شده بود، با شادمانى و سرور براى ...