شکر

شکر

«شکر» در لغت به معنای تصور نعمت در ذهن و اظهار آن در گفتار و کردار است.[1] شکرگزاری با قلب، زبان و عمل، در روایات اسلامی نیز به همین معنی آمده است و امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«مَنْ اَنعَمَ‌ اللهُ علَیهِ بنِعمهٍ فَعَرَفها بِقلبِهِ فَقَد اَدّی شُکرها»[2] هر کس نعمت خدا داده را با دل بشناسد، شکرش را ادا کرده است.
و نیز می فرماید:
«شکرُ النِّعمهِ اجتِنابُ المحارِمِ و تمام الشُّکرِ قَولُ الرَّجلِ: الحمدُ للهِ رَبِّ العالَمینَ»[3] شکر نعمت، دوری از کارهای حرام است و شکر کامل، گفتنِ «الحمد للِّه ربِّ العالَمینَ» است.
مراتب شکر
«سپاسگزاری» در برابر خداوند نعمت گستر در سه مرتبه انجام می پذیرد. قلب، زبان و عمل.[4] الف) شکر قلبی
قلب «سپاسگزار» همواره یاد نعمت و بخشش «نعمت گستر» و بزرگداشت و تعظیم اوست و در برابر بزرگی و توجّه او اظهار کوچکی و نیاز می کند و با تفکر در کارهای بزرگ و مخلوقات گوناگون خدا و اراده خیررسانی به بندگانش، شگفتی خویش را ابراز می دارد و خضوع و خشوعش افزون می گردد.
ب) شکر زبانی
آن است که شکرگزار به تمجید و ثناگویی و تسبیح و تهلیل «نعمت دهنده»‌ می پردازد و در حد فکر و توان خود، او را می ستاید. همینطور در قالب «امر به معروف و نهی از منکر» دیگران را نیز به اطاعت از او وا می دارد.
ج) شکر عملی
مرحله سوم شکر، سپاسگزاری عملی در برابر «نعمت گستر» است که «نعمت پذیر» باید تلاش کند نعمتهای خدا را در راه نافرمانی او به کار نگیرد، بلکه از آنها برای اطاعت و عبادت او کمک بجوید.
تشویق به شکرگزاری
آیات قرآنی و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ به شکرگزاری سفارش و تشویق کرده و افراد سپاسگزار را ستوده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم؛ قرآن کریم می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»[5] ای کسانی که ایمان آورده اید از آن پاکیزه هایی که روزی شما کرده ایم بخورید و اگر خدا را می پرستید سپاسش را به جای آورید.
و نیز می فرماید:
«… وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الآخِرَهِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ»[6] هر کس خواهان پاداش آن جهان باشد به او می دهیم و شاکران را پاداش خواهیم داد.
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«کُن فی السَّرّاءِ عَبْداً شکوراً وَ فی الضَّراءِ عَبداً صَبوُراً»[7] در گشایش و راحتی بنده سپاسگزار و در تنگنا و سختی بنده ای بردبار باش.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«در تورات نوشته است: کسی که به تو نعمت داد، سپاسش گزار و هر کس از تو سپاسگزاری کرد، نعمتش بده. زیرا با سپاسگزاری نعمتها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند. سپاسگزاری مایه افزایش نعمت و ایمنی از دگرگونی است.»[8] الگوهای شاکران
در میدان سپاسگزاری، تعداد اندکی از بندگان صالح و خالص خدا، گوی سبقت را ربوده اند که برتر از همه اولیای خدا هستند، آن بزرگواران در تمام عمر خویش لحظه ای از پروردگار خود غافل نماندند و همواره در حال قدردانی و سپاسگزاری از او بوده اند. در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده می کنیم:
1 . رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در همه‌ فضایل انسانی از دیگران برتر و در مقام سپاسگزاری نیز بنده ای بسیار شاکر بود.
امام باقر ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«روزی یکی از همسران پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به آن حضرت عرض کرد: خداوند گذشته و آینده تو را مشمول رحمت خویش قرار داده است. چرا اینقدر خود را در زحمت عبادت می افکنی؟ حضرت پاسخ داد: آیا بنده ای بسیار شکر کننده نباشم؟»[9] اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز همچون رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ با همه وجود خود سپاسگزار نعمتهای خدا بودند بطوری که خداوند سپاس آنان را پذیرفت و فرمود:
«وَ کانَ سَعیُکُم مَشْکوراً»[10] تلاش شما مورد قدردانی (و پذیرفته)‌است.
2 . حضرت نوح ـ علیه السلام ـ
خداوند حضرت نوح ـ علیه السلام ـ را با صفت «شکور» ـ یعنی بسیار سپاسگزار ـ ستوده، می فرماید:
«… اِنَّهُ کانُ عبداً شَکوُراً»[11] بحق، نوح بنده ای بسیار سپاسگزار بود.
3 . حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ
حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ نیز از شاکران نمونه قرآنی است که در میدان مبارزه با شرک و کفر یک تنه در برابر همه ایستاد و با شکستن بتها، نظام توحیدی را بنیان نهاد، و از دریای آتش نمرودیان، ذرهّ ای نهراسید و در راه تحکیم پایه های دین خدا همه نوع عذاب و شکنجه را به جان خرید. قرآن کریم آن حضرت را چنین می ستاید:
« إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ * شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[12] همانا ابراهیم چون امتی پاک به فرمان خدا بر پای ایستاد و از مشرکان نبود، سپاسگزار نعمتهای خدا بود، خداوند هم او را برگزید و به راه درست هدایتش کرد.
کفران نعمت
کفران نعمت به معنای پوشاندن و ندیده گرفتن نعمتهاست. خداوند، گرچه نیازمند سپاسگزاری و عبادت ما نیست، ولی آنها را از روی حکمت و مصلحت بر بندگان ضروری دانسته و در قرآن کریم پس از نوید به سپاسگزاران، با ناسپاسان بی اعتنایی کرده، می فرماید:
«وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ»[13] آنکه سپاسگزاری کند سپاسش به نفع خود اوست و هر که کفران ورزد، خداوند بی نیاز و ستوده است.
با اینکه خداوند از سپاس و تشکر نعمت پذیران بی نیاز است و بزرگوارتر از آن است که ناسپاسان را محروم سازد، ولی «کفران نعمت»، خود، سبب برخی از ناهنجاری ها می شود که در زیر می آید:
1 . پستی
انسان ناسپاس، پستی و بی کفایتی خود را اثبات می کند. چرا که عقل و وجدان انسان می گوید که نعمت پذیر باید سپاسگزار باشد و زیر پا گذاشتن داوری عقل و وجدان از کسانی سر می زند که در پستی و بی ارزشی به حدّ حیوانیت رسیده؛ بلکه پست تر شده اند. امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«اگر خداوند مردم رابه احسان های پی درپی مشغول کند و نعمت شایان بدانان ببخشد، ولی راه شناخت حمد و سپاس را بر آنان ببندد، آنان از احسانش بهره مند می گردند ولی ثنایش نمی گویند و به روزی فراوان او می رسند و سپاسش نمی گویند؛ اگر مردم چنین شوند از مرز انسانیت گذشته به مرز حیوانیت می رسند و آنگونه می شوند که قرآن فرموده: آنان چون حیوان، بلکه راهی پست تر از حیوانیت را برگزیده اند.[14] 2 . زوال نعمت
کفران نعمت، سبب بی ثباتی و ناپایداری نعمت ها می گردد و خیر و برکت را از بین می برد. همانطور که سپاسگزاری سبب بقای آن می شود. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«لا زَوالَ للنَّعماءِ اذا شَکَرتَ و لا بَقاءَ لَها اِذا کَفَرْتَ»[15] اگر سپاسگزاری کنی نعمت ها پایدارست و اگر کفران ورزی، دیری نمی پاید.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
3 . کم شدن احسان و نیکی
اثر دیگر کفران نعمت، ‌رخت بستن خیر و احسان از جامعه است، چرا که ناسپاسی، صاحبان نعمت را دلسرد کرده، از انعام و بخشش باز می دارد. سنّت خداوند نیز چنین است که اگر بندگان کفران نعمت ورزند از فضل و احسانش بکاهد. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«لعَنَ اللهُ قاطعی سَبیلِ المعرُوفِ. قیلَ: و ما قاطِعوُا سَبیلِ المعرُوف؟ قالَ: الرَّجُلُ یُصنَعُ الیهِ المعروُف فیَکفُرُهُ فَیَمتَنِعُ صاحِبُهُ مِن اَن یصنَعَ‌ ذلکَ إلی غَیرهِ»[16] نفرین خدا بر آنان که راه خیر و خوبی را می بندند، پرسیدند: چه کسانی چنین اند؟ فرمود: کسی که به او خوبی می کنند و او کفران می ورزند، آنگاه صاحب نعمت به دیگری احسان نمی کند.
3 . عقوبت سریع
اثر ناهنجار دیگر کفران نعمت، تسریع در شکنجه و عقوبت کافر نعمت است. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اَسرعُ الذُّنوبِ عُقُوبَهً کُفرانُ النِّعمهِ»[17] سریع ترین گناهان در عقوبت،کفران نعمت است.
5 . رفتن به دوزخ
آخرین برداشتی که کافِرِ نعمت از محصول خود می کند، رفتن به دوزخ سوزنده است، زیرا او با پوشاندن نعمت های خدا و نادیده گرفتن احسان بندگان او از راه خدا منحرف گشته و قدم در راه ستم می نهد که پایانی جز جهنّم نخواهد داشت. این سرانجامی است که قرآن به آنان نشان داده است:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ – جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ»[18] آیا ندیده ای کسانی را که نعمت خدا را به کفر بدل ساختند و مردم خود را به دیار هلاکت بردند، آنان به قرارگاه بد، دوزخ، داخل می شوند.
[1] . مفردات راغب، ص 265، واژه شکر.
[2] . اصول کافی، ج 2، ص 79، اسلامیه.
[3] . همان،‌ص 78.
[4] . اقتباس از بحارالانوار، ج 71، ص 22.
[5] . بقره (2)، آیه 172.
[6] . آل عمران (3)، آیه 145.
[7] . شرح غررالحکم، ج 4، ص 602.
[8] . اصول کافی، ج 2، ص 77.
[9] . اصول کافی، ج 2، ص 77.
[10] . انسان (76)، آیه 22.
[11] . اسراء (17)، آیه 3.
[12] . نحل (16)، آیات 120 ـ 121.
[13] . لقمان (31)، آیه 12.
[14] . صحیفه سجادیه، دعای اول.
[15] اصول کافی، ج 2، ص 77.
[16] . وسائل الشیعه، ج 11، ص 539.
[17] . وسائل الشیعه،‌ج 11، ص 541.
[18] . ابراهیم (14)، آیات 28 ـ 29.
علی اصغر الهامی نیا ـ اصول اخلاق اسلامی، ص 63

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید