تذکراتی چند برای معلمین

تذکراتی چند برای معلمین

مِنْ وَصِیّهِ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وآله لِاَبی ذَرّ رضی الله عنه:
«یا اَباذَر اِنَّ شَرَّ النّاس مَنْزِلَهً عِنْدَ اللهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ عالِمٌ لایُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ، وَمَنْ طَلَبَ عِلْماً لِیُصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النّاسِ اِلَیْهِ لَمْ یَجِدْ ریحَ الْجِنَّهِ».[1]
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در سفارش خود به ابوذر می‌فرماید: «همانا بدترین مردم از نظر منزلت و موقعیّت در روز قیامت نزد خداوند، دانشمندی است که از دانش او بهره‌ای به دیگران نرسد، و کسی که برای جلب توجّه مردم در پی تحصیل برود، بوی بهشت به مشاش نخواهد رسید.
«یکی از نمونه‌های بارز بهره‌رسانی علمی مسأله تعلیم است»
در این مختصر، نکاتی که در موفّقیّت معلّم در امر تدریس ساده و روانخوانی قرآن کریم مؤثر است آورده‌ایم:
1ـ معلم باید بر درس مسلّط بوده، به موضوع درس علاقه داشته باشد و دانش‌آموزان را نیز بشناسد.
شخصی که می‌خواهد مسؤولیّت آموزش ساده وروانخوانی قرآن کریم را به عهده گیرد، نخست باید از نظر قرائت قرآن (حداقل در آن سطحی که می‌خواهد آموزش دهد) کامل باشد و بتواند قرآن را با هر رسم الخطّی (عربی، فارسی، تُرکی و اردو) صحیح، روان و بدون غلط بخواند و اضافه بر آن باید با کلیّه علامت‌های موجود در قرآن (از نظر شکل، اسم و تلفّظ صحیح) و جایگاه آن‌ها در کلمات و قاعده‌های مربوط به ساده و روانخوانی قرآن کریم،‌ آشنایی کامل داشته باشد و آن‌ها را با روشی درست و در خور فهم و استعداد دانش‌آموزان، آموزش دهد.
نکته دیگر شناخت دانش‌آموزان است که در طرّاحی آموزشی از آن به عنوان ارزشیابی تشخیصی نام می‌برند، و این ارزشیابی قبل از تدریس صورت می‌گیرد و هدف از آن جمع‌آوری اطّلاعات درباره میزان توانایی و پیش دانسته‌های دانش‌آموزان در آن رشته می‌باشد. بدیهی است که در این ارزشیابی تنها مسائلی مورد پرسش واقع می‌گردد که مربوط به آموزش ساده و روانخوانی قرآن کریم باشد تا معلّم با در نظر گرفتن آن خصوصیّات، مطالب لازم را در کلاس درس بیان کند و وقت خود را بیشتر صرف توضیح، تمرین و تکرار آن‌ها نماید و دانش‌آموزان نیز احساس بی‌نیازی از کلاس درس نکنند.
2ـ تعلیم هر درسی سه مرحله اصلی دارد:
الف ـ تهیّه موضوع درس.
ب ـ تدریس آن به دانش آموز.
ج ـ اطمینان یافتن از یادگیری دانش‌آموزان.
مطالبی را که یک معلّم می‌خواهد در طول برنامه برای دانش‌آموزان خود بیان کند باید مشخص باشد و با توجه به مدّت زمانی که برای بیان آن در اختیار دارد، مواد درسی هر جلسه را تعیین و سپس به تدریس آن بپردازد تا بر اثر حاشیه رفتن مجبور نشود در ساعات پایانی، کار خود را با عجله و شتاب به آخر رساند.
بعد از مشخص شدن مواد تدریس و زمان آن و مطالبی که در هر جلسه باید گفته شود، نوبت به تدریس آن می‌رسد. بر معلّم لازم است که ضمن انتخاب روش مناسب برای تدریس و در نظر گرفتن سطح معلومات و توانایی دانش‌آموزان، طرح کامل درس و طرز ادای مطالب را به خوبی بداند و رؤوس مطالب، تقدّم و تأخّر هریک و هدف اصلی را در نظر داشته باشد و این کار بدون تهیّه نوشته‌های مربوطه و تمرین و آمادگی قبلی به هیچ وجه ممکن نیست؛ و بعد از طی این مراحل، معلّمین نباید کار خود را تمام شده انگارند و با خیال راحت هر ساله تحویل دانش‌آموزان خود دهند، بلکه وظیفه هر معلّم است که از آخرین تحوّلات و نظریّات دانشمندان و محقّقین آن رشته مطّلع شود و در هر موقع آن چه را مناسب و لازم می‌بیند در برنامه دروس خود بگنجاند.
برای اطمینان یافتن از یادگیری، قبل از شروع هر درس نخست باید از درس قبل سؤال شود و تمرین صورت پذیرد و با این کار اضافه بر این که میزان یادگیری دانش‌آموزان خود را آزموده‌ایم، برای افرادی که در جلسه قبل، درس را خوب یاد نگرفته و یا غایب بوده‌اند نیز خیلی مفید و موجب آمادگی بیشتر برای یادگیری درس بعدی خواهد بود.
برای آموزش ساده و روانخوانی قرآن کریم با توجّه به مطالب فوق، ببینیم چه مراحلی را باید طی کنیم و چه مطالبی لازم است تدریس شود و این کار در چند جلسه باید صورت بگیرد تا دانش‌آموزان به راحتی بتوانند قرآن را روان و بدون غلط بخوانند، وقتی که قرآن را از این نظر مورد بررسی قرار می‌دهیم می‌بینیم دارای مطالب ذیل می‌باشد.
الف ـ حروف و الفبای زبان عرب.
ب ـ یک سری علامت‌هایی که برای صحّت قرائت قرآن وضع گردیده است.
ج ـ یک سری از حروفی که در نگارش آمده ولی در قرائت تلفّظ نمی‌شود.
د ـ بر عکس مورد جیم، یک سری از حروفی که در نگارش نیامده ولی باید در قرائت تلفّظ شود.
با یادگیری مطالب فوق، دانش‌آموزان تنها با ساده خوانی قرآن آشنا می‌شوند و برای روانخوانی آن باید چند روزی روی بعضی از سوره‌های قرآن تمرین نمایند تا تسلّط کامل بر روانخوانی قرآن پیدا کنند.
تشخیص زمان لازم برای تدریس، مربوط به معلّم است، معلّم بر اساس ارزشیابی تشخیصی که قبل از تدریس انجام می‌دهد، می‌تواند زمان لازم را برای رسیدن به آن هدف، از قبل برای خود معیّن و سپس مطالب فوق را بر اساس ساعاتی که در اختیار دارد تقسیم‌بندی و به مرور زمان به تدریس آن‌ها بپردازد.
در مورد چگونگی انتخاب روش تدریس مناسب برای ساده و روانخوانی قرآن، نحوه تمرین و تکرار مواد تدریس شده در کلاس و همچنین پرسش و تمرین از درس قبل، إن شاء الله در قسمت‌های مربوطه توضیح خواهیم داد.
3ـ روش‌ها و فنون کلّی تدریس:
در این قسمت با دو روش از روش‌ها و فنون کلّی تدریس آشنا می‌شویم.
الف: روش سخنرانی: در این روش معلّم با بیان خود به توضیح و تشریح مطالب درس و ذکر مثال‌های لازم می‌پردازد؛ ارتباطی که معلّم با دانش‌آموزان دارد بیشتر از راه شنوایی است. در این روش تمام عوامل تحت کنترل معلّم است، او می‌تواند به هر ترتیبی که خود می‌پسندد پیرامون موضوع مورد نظر سخن بگوید؛ معمولاً از این روش بیشتر در تدریس درس‌هایی که جنبه نظری دارند، مانند تاریخ، فلسفه، ادبیّات و غیره استفاده می‌شود.
معایب روش سخنرانی:
1ـ در این روش فقط معلّم در حال فعالیّت است و دانش‌آموزان غیر فعّال می‌باشند و در نتیجه یادگیری کم خواهد بود.
2ـ چون به اختلاف‌های فردی افراد توجّه نمی‌شود، مطالب برای همه یکسان ارائه می‌شود.
3ـ دانش‌آموزان بعد از ده الی پانزده دقیقه خسته می‌شوند.
ب ـ روش پرسش و پاسخ:
در این روش معلّم با طرح سؤال‌هایی منظّم که قبلا تهیّه کرده، مطالب و موضوع‌های درس را به وسیله خود دانش‌آموزان بیان می‌کند، مطلبی که تفهیم آن مدّ نظر است، ابتدا به صورت مجهول عرضه می‌گردد به طوری که توجّه دانش‌آموزان به مسأله مورد سؤال بیشتر جلب می‌شود. با این روش معلّم برای یاد دادن مطلبی ابتدا تعادل ذهنی دانش‌آموزان را به هم می‌زند و در آنان تولید نیاز می‌کند، وقتی دانش‌آموزان خود را نیازمند به حلّ مشکل یا کشف مجهول دیدند، حالت سکون و‌آرامش ذهنی آن‌ها مختل می‌شود و به حرکت و فعالیّت مجبور می‌گردند و تا مجهول را نیابند آرام نمی‌گیرند.
محاسن روش پرسش و پاسخ:
1ـ اتکا به نفس و اطمینان در دانش‌آموزان زیاد می‌شود.
2ـ از حواس پرتی و بی‌نظمی‌های کلاس جلوگیری می‌شود.
3ـ استعدادهای نهفته دانش‌آموزان شکفته شده و پرورش می‌یابد.
4ـ هراس افراد کم‌رو و خجالتی برای صحبت کردن در جمع کاهش می‌یابد.
5ـ فرصتی فراهم می‌شود تا افراد خود را مورد ارزیابی قرار دهند.
نکاتی که در روش پرسش و پاسخ باید رعایت گردد:
الف: معلّم باید قبلاً درس را به دقّت مطالعه کند و علاوه بر کتاب درسی، کتاب‌های دیگر را که در رابطه با موضوع درس هستند مورد مطالعه قرار دهد تا اطلاعات لازم را کسب نماید.
ب: سؤال‌ها را به طور واضح و روشن قبلاً تهیّه کند.
ج: پاسخ‌های دانش‌آموزان را تا اندازه‌ای پیش‌بینی کند و در مقابل، پاسخ‌های پرسش‌ها را هم به صورت پیگیر، حاضر و آماده نماید تا از طریق ادامه سؤال و جواب به نتیجه مطلوب برسد.
د: در این روش معلّم باید سعی کند از موضوع خارج نشود، چون ممکن است ضمن گفت و شنود با دانش‌آموزان به کلّی از سیر اصلی درس منحرف و دور گردد.
4ـ پرسش:
پرسش از دانش‌آموزان باید وسیله تکرار مطالب درسی و یادآوری و توضیح مباحث گذشته باشد نه برای آن که دانش‌آموزان تنبل به تله بیفتند یا نمره خوب و بدی به کسی داده شود.
پرسش‌های درس باید درباره ارزش‌یابی از مفهوم و محتوای درس باشد و معلم با طرح آن‌ها می‌تواند به میزان درک مفاهیم خوانده شده پی ببرد و دریابد که آیا به هدف‌های درس رسیده یا خیر؟ و از کار خود و دانش آموزان در واقع ارزش‌یابی به عمل آورد؛ نارسایی‌ها را کشف و در صدد رفع و اصلاح آن‌ها بر می‌آید.
معلّم پس از پرسش باید فرصت فکر کردن را به دانش‌آموزان بدهد، چرا که بعضی از آن‌ها سرعت انتقالشان کم است و نیاز به لحظه‌ای فکر کردن دارند، اگر دانش‌آموزی به سؤالی ناقص پاسخ داد، راهنمایی گردد تا خود او جواب سؤال را تکمیل نماید و بلافاصله از دانش‌آموز بعدی سؤال نشود. و اگر هیچ کس در کلاس نتوانست به آن پرسش، پاسخ دهد آن‌گاه معلّم اقدام به گفتن پاسخ صحیح نماید و در ضمن، علّت را جویا شود که اشکال کار از کجاست؟ سؤال‌ها باید جمعی مطرح گردد و فردی به آن‌ها پاسخ داده شود تا همه راجع به آن فکر کنند.


[1] . بحارالانوار،‌ جلد 74، صفحه 76.
@#@
در تهیّه پرسش لازم است به نکات زیر توجه شود:
الف ـ پرسش در ارتباط با متن درس باشد.
ب ـ در حد فهم و درک دانش‌آموزان باشد.
ج ـ جواب آن یک کلمه «بلی» یا «خیر»
د ـ دانش آموزان را به فکر و کنجکاوی وا دارد.
هـ ـ معلّم، خود جواب آن را بداند.
و ـ مکمّل پرسش کتاب باشد.
ز ـ وسیله کمک به دانش‌آموز و تشویق آن‌ها به فهم مواد درسی باشد.
5ـ تمرین و تکلیف:
مؤثّرترین راه یادگیری برای دانش‌آموزان بعد از تدریس، همانا تکرار و تمرین می‌باشد. معلّم به وسیله تمرین در کلاس و تعیین تکلیف، دانش‌آموزان را در راه تلاش و کوشش مثبت و مثمر برای یادگیری سوق می‌دهد.
تکرار و تمرین در کلاس برای فهمیدن و یادگیری و در منزل برای تثبیت و دوام می‌باشد.
تمرینی که در کلاس برای فهمیدن انجام می‌گیرد از ساده شروع و به مشکل ختم می‌شود و اضافه بر آن نباید دارای مطالب تدریس نشده و یا مبهم باشد و تمرینی که به عنوان تکلیف تعیین می‌شود باید با توجّه به نکات ذیل باشد:
الف ـ هدف از تکلیف باید برای معلّم روشن باشد.
ب ـ تکلیف وسیله‌ای باشد برای تمرین، تکرار، تثبیت و دوام آن چه را که یاد گرفته‌اند، نه جبران نقایص کار معلّم و یادگیری آن چه که به آن‌ها آموخته نشده است.
ج ـ حدود انجام تکلیف باید از طرف معلّم روشن شود و دانش‌آموزان تکلیف را به درستی بفهمند.
د ـ دانش‌آموزان را باید به ارزش و فایده تکلیف و تأثیری که در پیشرفت یادگیری آن‌ها دارد آگاه کرد، تا از این راه نسبت به انجام تکلیف علاقه‌مند شوند و در انجام آن احساس خستگی نکنند.
هـ ـ در تعیین تکلیف باید به اختلاف‌های فردی دانش‌آموزان توجّه شود و مقدار تکلیف نباید باعث خستگی و کسالت آن‌ها شود.
و ـ تکلیف‌های کتبی دانش‌آموزان باید از طرف معلّم مورد بررسی قرار گیرد و غلط‌ها و اشکال‌های آن‌ها را گوشزد نماید.
زـ تکلیف باید به گونه‌ای باشد تا دانش‌آموزان را به تفکر و بررسی وا دارد.
ح ـ نوح وظایف و تکالیفی که برای دانش‌آموزان تعیین می‌شود، باید با امکانات زندگی آن‌ها متناسب باشد. مسلّماً برای دانش‌آموزانی که ناگزیرند پس از پایان درس، در امر تهیّه معاش و فعّالیّت‌های خانواده خود مشارکت داشته باشند تکلیف‌های درسی زیادی نباید داد، معلّم باید وقت بیشتری را در کلاس، صرف تمرین و تکرار مطالب کند.
امّا تمرین و تکلیف ساده خوانی قرآن: برای تسلّط بر ساده خوانی قرآن، تنها آشنایی با علامت‌ها و قاعده‌های مربوط به آن کافی نیست، زیرا آشنایی با آن‌ها مقدّمه‌ای است برای تلفّظ صحیح کلمات و آیاتی که آن علامت‌ها و قاعده‌ها در آن به کار رفته است؛ از این رو بعد از آشنایی با آن‌ها باید با انتخاب کلمات و آیاتی که علامت یا قاعده تدریس شده در آن به کار رفته، در کلاس تمرین و تکرار کرد تا تسلّط کامل بر خواندن آن‌ها پیدا کنند و با انجام تکلیف شب برای همیشه در ذهن آن‌ها تثبیت و با دوام شود.
در ساده خوانی قرآن با سه نوع تمرین سر و کار داریم:
الف ـ تمرین در کلاس بعد از معرّفی علامت یا قاعده برای تفهیم و یادگیری آن.
ب ـ تمرین در منزل برای تثبیت و دوام آن در ذهن.
ج ـ تمرین قبل از شروع درس جدید برای ارزش‌یابی از میزان یادگیری و تسلّط دانش‌آموزان با علامت یا قاعده تدریس شده.
بی‌شک نحوه تمرین در مراحل فوق با یکدیگر تفاوت دارند و لازم است نحوه تمرین در هر یک از آن مراحل مورد بررسی قرار گیرد.
تمرین در کلاس: با توجه به مشترکات فراوان قواعد املاء و انشای فارسی با عربی، بیشتر علامت‌ها و قاعده‌های ساده‌خوانی قرآن با علامت‌ها و قاعده‌های زبان فارسی یکسان و یا نزدیک به هم می‌باشند، از این رو ما می‌توانیم بعد از معرفی هر یک از آن‌ها، نظیر یا مشابه فارسی آن را یادآوری کرده و اگر تفاوت مختصری در شکل یا صدای آن‌ها وجود دارد تذکّر دهیم و سپس آن‌ها را روی کلمات قرآنی تمرین و تکرار کنیم تا کاملاً با آن آشنا شوند.
تمرین‌های اوّلیّه باید روی حروف و سپس از کلمات دو بخشی شروع و به ترتیب کلمات سه بخشی، چهار بخشی و … ادامه یابد. و در صورت امکان، آیاتی که آن علامت یا قاعده در آن به کار رفته انتخاب و روی آن‌ها تمرین شود تا دانش‌آموزان باورشان بیاید که یادگیری قرآن خیلی ساده و آسان است.
لازم به یادآوری است که در انتخاب این آیات باید دقّت فراوان شود تا دارای علامت یا قاعده تدریس نشده نباشد و این کار از درس سکون به بعد راحتی امکان‌پذیر است.
انتخاب کلمات برای تمرین باید با خود معلّم باشد تا دانش‌آموزان با دقّت علامت‌ها و قاعده‌های به کار رفته را تشخیص دهند، کلمات را ابتدا به صورت تفکیک و سپس ترکیب آن‌ها را در مقابلشان می‌نویسیم تا در تشخیص علامت‌ها و قاعده‌های جدید با مشکلی مواجه نشوند و پس از آشنایی کامل، دیگر به صورت تفکیک نوشتن لازم نیست.
تمرین در منزل: هدف از این تمرین تثبیت و دوام آن چیزهایی است که در کلاس آموخته‌اند. برای این مقصود از روش‌های مختلفی می‌توان استفاده کرد، برای نمونه:
الف ـ برای خردسالان با نوشتن کلماتی به صورت تفکیک، می‌خواهیم تا آن‌ها را با هم ترکیب کنند و بر عکس آن، با نوشتن کلماتی به صورت ترکیب می‌خواهیم آن‌ها را به صورت بخش بخش تفکیک کرده و علامت‌ها و قاعده‌های مربوطه را با رنگ قرمز مشخّص کنند؛ برای بزرگسالان از آن‌ها می‌خواهیم تا از قرآن کلماتی را انتخاب کنند که دارای علامت یا قاعده تدریس شده باشد و از نوشتن کلماتی که دارای علامت یا قاعده تدریس نشده است خودداری کنند.
ب ـ از دانش‌آموزان می‌خواهیم تا یک صفحه از قرآن را انتخاب کنند و تنها حروفی را بخوانند که با علامت آن آشنا شده‌اند، مثلا بعد از تدریس حرکات « ـَـِـُ »، آیات 2 و 3 سوره بقره را این گونه می‌خوانند.
لـِ ـ کَ ـ کـِ ـ بـُ ـ رَ ـ بَ ـ ـهِ ـ هـ ُ ـ لـِ ـ مُـ
نَ ـ نَ ـ یُـ ـ مِـ ـ نَ ـ بـِ ـ غَـ ـ بِ ـ وَ ـ یُـ
نَ ـ هَ ـ وَ ـ مِـ ـ رَ ـ زَ ـ هُـ ـ یُـ ـ فِـ ـ نَ
و بعد از تدریس حروف مدّی « ـ ا، ـ ی، ـُـ و» این گونه می‌خوانند:
ذ ـ لِـ ـ کَ ـ کِـ ـ تا ـ بُ ـ لا ـ رَ ـ بَ ـ فیـ
ـهِ ـ هُـ ـ لِـ مُـ ـ قیـ ـ نَ ـ ذیـ ـ نَ ـ یُـ ـ مِـ ـ نُو ـ نَ
بِـ ـ غَـ ـ بِ ـ وَ ـ یُـ ـ قیـ ـ مُوـ نَ ـ لـ ـ هَ ـ وَ ـ …
تمرین قبل از شروع درس جدید: هدف از این تمرین آگاهی یافتن از میران پیشرفت دانش‌آموزان و کمک به آن‌ها برای تقویت و تکمیل آموخته‌های جدید می‌باشد، در این مرحله دانش‌آموزان باید بتوانند کلیّه کلمات و آیاتی را که دارای علامت‌ها و قاعده‌های تدریس شده می‌باشند به طور صحیح بخوانند، از این رو دیگر روی کلمات ساده و به صورت تفکیک تمرین نمی‌کنیم بلکه با انتخاب کلمات مشکل و یا آیاتی که دارای آن نکاتند از تک تک افراد می‌خواهیم تا آن‌ها را بخوانند و پس از آن که مطمئن شدیم همه دانش‌آموزان درس را یاد گرفته‌اند، درس بعدی را شروع می‌کنیم.
6ـ ایجاد رقابت بین دانش‌آموزان
بهترین راه برای جلب توجّه دانش‌آموزان، ایجاد رقابت بین آن‌ها می‌باشد، و لیکن وظیفه معلّم است که از حسّ رقابت فقط به منظور به کار انداختن نیروها و استعدادهای باطنی ایشان استفاده نماید و بداند که در این امر باید کمال احتیاط و مراقبت را به کار بندد تا در تشویق یا تنبیه دانش‌آموزان زیاده‌روی نشود و هیچ یک از ایشان نسبت به دیگری حسود و بدخواه نگردد و آن‌ها که عقب‌مانده و بی‌استعدادترند احساس سرخوردگی و محرومیّت نکنند. این نکته را نیز باید به خاطر داشت که اگر دانش‌آموزی در مقابل کار خوب چنان که باید مورد تمجید و تشویق قرار نگرفت، آنقدرها عیب ندارد که دانش‌آموز مقصّری پیش از آن چه باید، مورد مؤاخذه و تنبیه واقع شود.
7ـ تنبیه دانش‌آموزان
تنبیه در تربیت کودک و جوان اثر خاصّی دارد و انواع مختلف آن در هر عهد و زمان میان اقوام و ملل روی زمین مرسوم و متداول بوده است. ساده‌ترین نوع تنبیه آن است که دانش‌آموز را در مقابل خطا و قصوری که نموده مسؤول دانند و عیب کار او را به وی تذکّر دهند، این رفتار عموماً برای جلوگیری از کارهای زشت و تشویق به اعمال پسندیده، وسیله بسیار خوبی است. دیگر از تنبیه‌های مفید آن است که دانش‌آموز را وادار کنند کاری را که بد انجام داده از نو انجام دهد و این بار اشتباه و عیب خود را جبران نماید و البته در چنین مواردی مربّی با چند تشویق و راهنمایی و همکاری به کودک کمک رساند.
معلّم نباید با ضربات دست و چوب، دانش‌آموزان را به علّت یاد نگرفتن درس‌ها تنبیه نماید، چون فراگیری درس‌ها کاری دشوار است و ترس از مجازات معلّم بر دشواری و کراهت آن می‌افزاید؛ ترس ممکن است دانش‌آموز را مانند ماشینی به کار وا درد ولی سبب علاقه وی به تحصیل نمی‌تواند باشد. ترس، جنبش و فعّالیّت فکر را فلج می‌سازد.
8ـ ارزش‌یابی معلّم از روش تدریس خود
ارزشیابی منظّم و مستمرّ معلّم از عملکرد خود، به او این امکان را می‌دهد تا به تدریج نارسایی‌های خود را اصلاح کند و در جهت ارتقای سطح دانش و مهارت خود گام بردارد.
برای این کار لازم است فهرست رفتارهایی را که در تدریس خوب باید به کار بسته شود، تهیّه نمود و سپس با تهیّه وسیله‌ای برای مشاهده و اندازه‌گیری، رفتارهای مطرح شده را مورد ارزشیابی قرار دهد.@#@ به طور نمونه:
نمونه‌ای از رفتارهایی که در تدریس باید به کار بسته شود:
1ـ رسیدگی به تکلیف درس دانش‌آموزان و رفع اشکال‌های آن‌ها.
2ـ استفاده مؤثّر از طرح درسی که پیش از تدریس تهیه شده.
3ـ ربط دادن مطلب‎های جدید با آموخته‎های پیشین دانش‎آموزان.
4ـ شرکت دادن دانش‎آموزان در فعالیت‎های تدریس و یادگیری.
5ـ متناسب بودن مواد و مطالب درسی و روش تدریس با سطح توانایی دانش‎آموزان.
6ـ بر انگیختن دانش‎آموزان به تفکّر در مورد مطالب مورد تدریس.
7ـ توجّه به تفاوت‎های فردی دانش‎آموزان در مراحل تدریس.
8ـ ارزش‎یابی از آموخته‎های دانش‎آموزان در پایان درس.
9ـ تعیین تکلیف برای جلسه بعد.
معلّم برای ارزش‎یابی از عملکرد خود بر اساس مقیاس درجه‎بندی، می‎تواند از روش‎های مختلفی استفاده کند.
الف ـ روش خود سنجی: در این روش، معلّم روش تدریس خود را با توجّه به ملاک مطرح شده، مورد ارزش‎یابی قرار می‎دهد.
برای این کار می‎تواند با استفاده از یک ضبط صوت، جریان فعّالیّت‎های انجام شده در جلسه تدریس را روی نوار ضبط کند و با گوش دادن به آن، رفتارهای خود را مورد ارزش‎یابی قرار دهد.
ب ـ ارزشیابی معلّمان دیگر: با قرار دادن مقیاس درجه‎بندی شده در اختیار یکی از همکاران، از او بخواهیم تا رفتار ما را در جریان تدریس مورد ارزشیابی قرار دهد.
ج ـ ارزشیابی دانش‎آموزان: معلّم از دانش‎آموزان خود بخواهد تا درباره روش تدریس و نحوه اداره کلاس او نظر بدهند.
9ـ عوامل مؤثّر در برقراری انضباط
الف ـ انتخاب روش مناسب برای تدریس: درباره روش تدریس مناسب قبلا توضیح داده شد.
ب ـ توجّه معلّم به همه دانش‎آموزان: هر گاه دانش‎آموز یا دانش‎آموزانی احساس کنند که فراموش شده‎اند و یا مورد توجّه معلّم در کلاس نمی‎باشند، نظم کلاس را به هم می‎زنند. از این رو معلّم ضمن توجّه به همه افراد کلاس، در سؤال و مشورت نمودن هم افراد خاصّی را مدّ نظر نداشته باشد، چرا که این عمل موجب می‎شود که دیگر دانش‎آموزان برای جلب توجّه معلّم و اثبات وجود خود، دست به کارهایی بزنند که نظم کلاس به هم بخورد که این عمل در بسیاری از موارد به استیضاح معلّم و عیب‎جویی از او همراه است.
ج ـ وقت شناسی معلّم : یکی از مسائل بسیار مهم در زمینه برقراری نظم در کلاس درس، توجّه معلّم به وقت کلاس است، معلّم باید خود را مقیّد سازد که سر ساعت مقرّر در کلاس خود حاضر شود تا دانش‎آموزان نیز به پیروی از او به نظم و ترتیب عادت کنند، معلّمی که دیر سر کلاس حاضر می‎شود، خود موجب بی‎انضباطی بعدی دانش‎آموزان را فراهم می‎سازد.
د ـ رعایت عدالت: اگر دانش‎آموزان احساس نمایند که معلّم میان ‎آن‎ها تبعیض قائل می‎شود به این معنا که گناه یکی را نادیده گرفته و دیگری را به خاطر همان گناه مورد مجازات قرار می‎دهد، موجبات بی‎انضباطی در کلاس را فراهم خواهد کرد.
هـ ـ وضع ظاهری معلّم: از مسائل دیگری که اغلب موجب بی‎نظمی در کلاس می‎شود، عدم توجّه معلّم به وضع ظاهری خود می‎باشد، معلّمی که با موهای ژولیده و با لباس کثیف و نامرتّب و به طور کلّی با سر و وضع نامناسب وارد کلاس می‎شود مسلما مورد استهزای دانش‎آموزان قرار گرفته و نمی‎تواند تا آخر ساعت از خنده آنان جلوگیری کند. از این رو معلّم قبل از رفتن به کلاس بایستی یک بار سراپای خود را در آئینه ببیند.
و ـ سخن گفتن معلّم: صدای معلّم باید روشن و رسا باشد و کلماتش شمرده و مفهوم ادا گردد. معلّمانی که نامفهوم و آهسته یا لکنت‎دار صحبت می‎کنند یا لهجه غلیظ و ناراحتی دارند، ناگزیر علاقه و توجّه دانش‎آموزان را از کار کلاس پرت و منحرف می‎سازند، تا آن جا که شاگردان به کلّی خسته و آزرده گردیده و برای مشغول ساختن خود و یا به قصد انتقام گرفتن از مزاحمت معلّم، شروع به تمسخر و آزار وی می‎نمایند. و همچنین داشتن تکیه کلام‎های بی‎مورد نیز گاهی موجب بی‎نظمی در کلاس می‎شود و دانش‎آموزان در این گونه موارد، معلّم خود را با تکیه کلام مربوطه‎اش می‎شناسند، و یا هنگام تدریس تکیه کلام او را می‎شمارند و گاهی با هم سر درست بودن تعداد آن اخلاف پیدا کرده و بحث می‎کنند و این مسأله نیز خود عامل بی‎نظمی در کلاس می‎شود، از این رو باید از به کار بردن هر گونه تکیه کلامی و یا ادای نادرست کلمات در هنگام تدریس خودداری نمود.
ز ـ وجود عادات نامطلوب در معلّم: معلّم گاهی حرکاتی نظیر تکان دادن شانه، حرکات ناموزون پلک‎ها و یا ابرو از خود بروز می‎دهد و یا عاداتی نظیر بازی کردن با دکمه لباس و یا موی سر و صورت و امثال این‎ها دارد که این کارهای او نیز در ایجاد بی‎انضباطی در کلاس مؤثّر است.
ح ـ مقبولیّت و محبوبیّت معلّم: مقبولیّت معلّم در نظر دانش‎آموز، یا به طور کلّی هر مافوقی در نظر مادون که نقش تکامل بخشی دارد، ارتباط کامل با دو گروه امتیازات محسوس و مسلّم دارد که عبارتند از امتیازهای روحی و عقلی.
امتیازات عقلی معلّم، او را در نظر دانش‎آموز «مقبول» می‎کند و امتیازات روحی معلّم توأم با امتیازات عقلی سبب «محبوبیّت» او می‎شود. امتیازات روحی را می‎توان در اتّصاف به صفات مثبت تا مرز «فضیلت» و تبرّی از صفات منفی تا سر حد «تزکیّه» خلاصه کرد.
در پایان سفارش مولی المتقین علی بن ابی طالب علیه السلام به خود و کلیّه معلّمین متذکّر می‎شوم:
«مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ»[1]
هر که خود را پیشوای مردم کرد، باید پیش از یاد دادن به دیگری، نخست به تعلیم نفس خویش بپردازد و باید پیش از ادب کردن و آراستن دیگری به وسیله زبان، او را با روش و عمل خود مؤدّب و آراسته سازد و کسی که معلّم و تربیت کننده نفس خویش است نسبت به کسی که آموزگار و تربیت کننده مردم است به احترام و تعظیم سزاوارتر است.


[1] . بحارالانوار، جلد2، ص 56.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید