شناخت خدا از راه معرفت
امیرالمومنین(ع) فرمودند: «نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِینَ لَا یُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا»[1]. خدای متعال جز از راه معرفت ما شناخته نمی شود. البته به این معنا نیست که معصومین مقامی دارند که دست خدای متعال بسته است. اگر به این درک از امامت رسیدیم، می توانیم از این راه وارد شویم و به مقام معرفت برسیم. اگر می خواهیم به مقام طاعت برسیم، باید گام در راه امامت بگذاریم: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»[2]. اگر می خواهیم خدا را اطاعت کنیم، باید از کسی که صاحب امر الهی است، اطاعت کنیم که اطاعت از فرمان خداست. اگر به این مقام رسیدیم، سیر ما در مسیر توحید، از طریق امام رخ می دهد.
بازگشت کمالات به خدا
انسان باید به جایی برسد که ببیند همه تأثیرها به فاعلیت خدای متعال برمی گردد. باید به جایی برسد که بفهمد همه کمالات به خدای متعال باز می گردد. اسمای خداست که عالم را پر کرده و قدرت، حیات، علم و حکمت، از او سرچشمه می گیرد و هیچ کمالی در عالم نیست که منصوب او نباشد.
اگر انسان این نکته را بفهمد، معرفت با خشوع در برابر ائمه پدید می آید. باید در مقابل معصومین و فرمان آن ها، تسلیم بود و به ولایت آن ها راضی بود. ولایت آن ها امانت الهی است که خدای متعال قرار داده و کمال درجه انسان این است که بتواند در ظرف خودش، حامل آن امانت و امانت دار نسبت به امر ولایت باشد. بر همین اساس، سیر در درجات اخلاق و تهذیب اخلاقی، از همین مجرا واقع می شود. هم چنین همه کمالات اخلاق، از طریق اولیای معصوم در عالم جاری می گردد.
به تعبیری کسی که واجد همه کمالات اخلاقی است، وجود مقدس نبی اکرم(ص) هستند و هیچ مخلوق دیگری، واجد همه این کمالات نیست. از این رو، از طریق ایشان، کمالات اخلاقی جاری می شود. کمالات اخلاقی، مناسک بندگی خدا هستند. کمالات اخلاقی، بازگشت به توحید و خشوع و سجده است و کسی که امانت دار این کمالات هست و این کمالات را به صاحبان امانت می رساند، وجود مقدس حضرت است. ایشان سرپرست رشد اخلاقی عالم است، نه اینکه ما هستیم که به رشد می رسیم. از این رو، سرپرستی او با خدای متعال و سرپرستی همه عالم با اوست و این گونه عالم به کمال اخلاقی می رسد. «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ »[3].
هدف شیطان
شیطان می خواهد همه را از توحید و خشوع و خضوع دور کند. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع)، او می خواهد همه را گرفتار بیماری استکبار و صفات رذیله سازد. از این رو حضرت با شیطان درگیرند و می خواهند بساط او را جمع و محدود کنند. ما راهمان در رسیدن به تمامی کمالات اخلاقی، تولّی و تبرّی تام است. ما با تولّی به ولایت به استکمال می رسیم و با تبرّی به نجات. نتیجه می گیریم که اگر معصوم طریق سیر عالم به طرف توحید و درجات توحید است، خدای متعال همه درجات توحیدی را به او داده و او واجد است و بقیه مهمان او هستند و با شفاعت او به درجات توحید می رسند و با نورانیت او در عالم انوار سیر می کنند و با هدایت او راه را می بندد. همه صفات حمیده، از فروع توحید است. بنابراین صفات حمیده هم از طریق او در عالم جاری می شود و با ولایت و خلافت اوست که عالم به کمالات اخلاقی می رسد.
امامت معصومین(ع) برای نظم و معاش و خوش گذرانی در دنیا و آبادانی و توسعه به مفهوم امروزی نیست، بلکه به معنای سرپرستی است. گرچه همه نوع عمران و آبادی در عبودیت است، نه عمران به معنای عمرانی که از شاخص های توسعه است. باید توجه داشته باشیم که همه شاخصه های حیات در ولایت معصوم است.
انسان دو بُعد دارد، بُعد مادی و حیوانی. جنبه معنوی و عرفانی باید در پرتو عنایات خدای متعال باشد. انسان باید در مسیر قرب حرکت کند. امامت امام، همه حوزه های حیات انسان را فرا می گیرد. امامت آن ها امامتی است که همه زندگی انسان را می پوشاند. از این رو، معاد و معاش انسان باید توحیدی باشد. می توان به واسطه نیازهای مادی، انسان به قرب و معرفت برسد. خدای متعال این نیازها را آفریده که طریق قرب باشند. متأسفانه ما این نیازها را از مسیر اصلی منحرف می کنیم و مشرک می شویم.
اگر موحد باشیم، عصر ظهور، عصری است که پرستش جمعی، حول ولیّ خدا اتفاق می افتد؛ یعنی حیات اجتماعی طیبه و نورانی بر محور ولیّ الله الاعظم(عج) رخ می دهد. لذا، همه انبیا و مؤمنین آرزو می کنند، بر گردند. از قبل هم دعا داشتند که برگردند تا مرتبه دیگری از عبادت بر محور ولایت معصوم و مرتبه دیگری از طعم ولایت معصوم را به صورت جمعی درک کنند.
معصومین(ع)، محور کمال نظام الهی
در روایت امام رضا(ع) آمده است: «الْإِمَامَهُ نِظَامُ الْأُمَّهِ»[4]. بنابراین، وجود مقدس معصومین محور کمال نظام الهی است. این وجود مقدس، برای همه مخلوقات، رحمت است. «وَ الرَّحْمَهُ الْمَوْصُولَهُ»[5] است، رحمتی که لحظه ای قطع نمی شود و طریق رزق و محبت الهی است. لذا، ولایت معصوم، سرپرستی توأم با محبت است و به تعبیری فداکاری و شفاعت و ایثار است. «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ»[6]. این امر از اموری است که در پذیرش معصوم مؤثر است.
وجود مقدس معصوم هیچ طمعی ندارد و فقط می خواهد به ما خیر برساند. ائمه منزه و دارای عصمت مطلقه اند. آن ها امین الله هستند و خزائن الهی به شمار می آیند. آن ها به هر کسی، به اندازه مأذون الهی و ظرفیتی که دارد، خیر می رسانند. اگر ما باید حامل ولایت آن ها باشیم، آن ها حامل ولایت الله هستند.
حجه الاسلام و المسلمین میرباقری
[1] . بحار الأنوار (ط – بیروت) / ج 8 / ص329 / باب 25 الأعراف و أهلها و ما یجری بین أهل الجنه و أهل النار.«تفسیر فرات بن إبراهیم عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَصْبَغِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ فَقَالَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِأَسْمَائِهِمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِینَ لَا یُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ نُوقَفُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بَیْنَ الْجَنَّهِ وَ النَّارِ فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ الْحَدِیثَ».
[2] . آل عمران: ۳۱. «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ». [3] . مکارم الأخلاق / 8 / المقدمه. [4] . عیون الحکم و المواعظ (للیثی) / ص17/ الفصل الأول مما أوله الألف و اللام. [5] . من لا یحضره الفقیه / ج 2 / ص609/ زیاره جامعه لجمیع الأئمه علیه السلام .«وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَهُ الْمَوْصُولَهُ وَ الْآیَهُ الْمَخْزُونَهُ وَ الْأَمَانَهُ الْمَحْفُوظَهُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إِلَى سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ».
[6] . بحار الأنوار (ط – بیروت) / ج 98 / 331 / باب 25 زیاره الأربعین ….. ص : 329«تهذیب الأحکام أَخْبَرَنَا جَمَاعَهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى بْنِ أَحْمَدَ التَّلَّعُکْبَرِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعَدَهَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی زِیَارَهِ الْأَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلَامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیِّهِ السَّلَامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَهِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلَادَهِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَهِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَهِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَهِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ».