زن در اسلام (4)

زن در اسلام (4)

نویسنده: لبیب بیضون

توضیح برخی حکمت ها و سخنان امام علی علیه السلام:

برطبق گفته های پیشین، هیچ یک از سخنانی را که امام علی علیه السلام در مورد زن منحرفی که براساس هوای نفسش عمل می کند و به اصل و عقیده ای پایبند نیست، عجیب نمی بینم . چرا که وضعیت بسیاری از زنان این گونه است . امام می فرمایند:
ـ همّ و توجّه زنان به زیور زندگی دنیا و فساد در آن است.(1)
ـ زن به تمامی شرّ است و بدترین چیز در او آن است که از وی گریزی نیست.(2)
ـ غیرت و رشک زن کفر است و غیرت مرد، ایمان.(3)
ـ زن عقربی است که پوشش نیکو و غلط انداز دارد.(4)
(1) توّجه و همّ زن:
اگر زن طریق عقل را رها کرده و دستورات دین را ترک کند، در زندگی چیزی جز زیورهای دنیوی و حرکت در مسیر خواسته های نفسانی اش برای او قابل توجّه و تأمّل نخواهد بود. به همین جهت امام علیه السلام فرموده است:«همّ و غم زنان، زینت و زیور زندگی دنیا و فساد در آن است».
(2)زن فاسد، به تمامی شرّ است:
با وجود اینکه زن به تمامی مایه شر می شود، باز هم مرد و وجود بشر نیازمند اوست. پس امام علیه السلام می فرماید:«زن به تمامی شرّ است و بدترین چیز در او آن است که از او گریزی نیست.»
(3)غیرت زن و غیرت مرد
زن، با انگیزه غیرتی که نسبت به همسرش دارد، گاه براساس عاطفه اش عمل می کند و چنین متصوّر می شود که ممکن است همسرش ازدواج دیگری کند. پس بهترین راه را برای اختصاص او به خودش در این می بیند که مایه تنگدستی او شود، یا مانع او از ترک خانه گردد، یا در هر نگاهی که به او می اندازد، نشانی از شک و تردید را هویدا ساخته و او را زیر سؤال ببرد. اینها عواملی است که موجب تباهی زندگی زناشویی شده و ضرر و زیان را بار دیگر متوجّه زن می سازد. به همین خاطر امام علیه السلام زن را از این غیرت حرام نهی کرده و آن را ناسپاسی در برابر نعمتی می داند که خداوند برزن ارزانی داشته است.(4)پس امام علیه السلام می فرمایند:«غیرت زن، کفر است» این غیرت حقیقتاً با غیرت مرد که به معنای حفاظت از همسر و خانواده اش در مقابل هر گونه تجاوز خارجی یا هتک حرمت آنهاست، متفاوت است . این غیرت برهر مردی واجب و جزئی از ایمان است. به همین خاطر آن حضرت علیه السلام فرموده اند:«غیرت مرد،(نشانه )ایمان اوست».
(4)حیله و نیرنگ زن:
امام علیه السلام در حکمت چهارم، گوشه ای از شخصیت زن شرور را بیان می کند. زنی که در قبال حسن رفتار و عملکرد همسرش، فریب او را پیشه کند. چنین زنی همچون عقربی است که بعد از دادن اطمینان و امنیت، انسان را می گزد. بنابراین امام علیه السلام فرموده اند: «زن، عقربی است که پوششی نیکو دارد.»(5)
(5)بهترین صفات زنان:
در نتیجه تفاوتی که در خصوصیات زن و وظیفه او در برابر مرد وجود دارد، برخی از ویژگیهای ناپسند در مرد، خصلتهایی خوب و پسندیده برای زن به شمار می آید.امام علیه السلام سه خصلت از جمله این خصایل را
برمی شمارد که عبارتند از :«تکبّر و ناز، ترس و بخل».ایشان علیه السلام می فرمایند:«بهترین صفات زنان، بدترین صفات مردان است:تکبّر و ناز، ترس و بخل. پس چون زن متکبّر و فخر فروش باشد، خود را تسلیم هر کس نمی کند، و اگر بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ می کند و اگر ترسو باشد، از هر چیزی که براو عارض گردد، ترسیده و دوری می جوید.»(6)
(6)رفتار با زنان و حفاظت از آنها:
امام علیه السلام از ارائه برخی راهنماییهای ضروری به مردان درباره چگونگی رفتار با زنانشان و محافظت از آنها دریغ نورزیده است. زنی که معمولاً در مسیر عاطفه اش حرکت می کند، باید در سایه مردی باشد که او را از فساد و لغزش مصون دارد و خالصانه نصیحتش کرده و نظر درستی را که موجب سعاد ت دنیوی و اخروی می شود، به او ارائه دهد.
امام علیه السلام در آخرین سفارشی که به هنگام بازگشت از صفّین به پسرشان امام حسن علیه السلام می کنند، می فرمایند:«از مشورت با زنان بپرهیز!چرا که رأی و نظرشان ناقص است و عزمشان سست. و چشمان آنها را با حجابی که برایشان قرار می دهی،(از نگریستن به نامحرم)باز دار!البته خارج شدن آنها(از خانه)بدتر از آن نیست که تو کسی را وارد (خانه ات)کنی که از جانب زنان اعتماد را نشاید. اگر می توانی کاری کنی که غیر از تو کسی را نشناسد ، پس چنین کن!کاری را به زن وامگذار که از حدّ توانش خارج باشد. چرا که زن گلی خوشبوست و قهرمان نیست. از احترام نسبت به زن در نگذر، که مبادا این کار او را به طمع اندازد که شفاعتش را در موارد دیگری بپذیری. از غیرت ورزیدن بیجا بپرهیز!که این کار زن درستکار را به نادرستی می کشاند و زن پاکدامن را به اندیشه گناهکاری».(7)
متن مذکور مسائل زیر را در بردارد:
(1)مشورت با زنان:
در ابتدا امام علیه السلام بیان می کند که تفکّر زن با عاطفه او ارتباطی تنگاتنگ دارد و نظر او در مورد مسائل، با توجّهات و اهتمامات او در ارتباط است. بنابراین سزاوار نیست که مرد با زن مشورت کند. چرا که رأی زن، گاهی رأی و نظر مرد را ضعیف کرده و همّت او را متوقّف می سازد، و تنها مردان عاجز و ناتوانند که با زنان مشورت می کنند. امام علیه السلام می فرمایند:«از مشورت با زنان بپرهیز که رأیشان ناقص و عزم و اراده شان سست است».
امّا اگر زن دارای نظری استوار و عزمی قوی باشد، چرا نباید مرد با او مشورت کند و چرا نباید کارها و امور مهم را به او واگذار نماید؟چنان که امام حسین علیه السلام خواهرشان و سرور ما، زینب خردمند علیه السلام را مکلّف کردند تا نهضت ایشان را پس از ایشان ادامه دهد و اهداف و اغراض ایشان را برای همگان تبیین کند، و زینب نیز با پایداری و استواری تمام برای این امر مقاومت کرد و برادرزاده اش -امام زین العابدین علیه السلام-و همه زنان اسیر را حمایت نمود، و اینچنین بود که زینب«قهرمان کربلا»گشت.
(2)پوشش زن و عدم اختلاط:
سپس امام علیه السلام بر دستور شرعی مبنی بر حفظ زنان تأکید می کند. چرا که عدم اختلاط زن با مردان، برای او و آنها مصونیت بیشتری ایجاد می کند. پس امام علیه السلام می فرمایند:«چشمان آنها را با پوششی که برایشان قرار می دهی،(از نگریستن به نامحرم)باز دار».یعنی آنها را از بیگانگان پوشیده دار تا چشمانشان به چیزی که باعث فسادشان می شود، نیفتد. سپس امام علیه السلام می فرمایند:«چرا که هر چه حجاب بیشتر باشد، آنها را بهتر می پاید».مراد از حجاب در اینجا، پوششی نیست که بر سر و گردن و گریبان می گذارند؛ بلکه مراد، فقط کناره گیری و عدم اختلاط است. هر چند که حجاب و پوشش سرهم طبق نصّ قرآن حکیم واجب است. خداوند متعال درباره ی معنای اوّل حجاب، در حالی که زنان پیامبر را که الگوی اوّل حجاب، در حالی که زنان پیامبر را که الگوی زنان مسلمان هستند، مورد خطاب قرار می دهد، چنین می گوید:«در خانه هایتان بمانید و به شیوه جاهلیت پیشین برای خودنمایی بیرون نیایید و خدا و رسولش را اطاعت کنید»؛و خدای سبحان درباره پوشش سر می فرماید:«ای پیامبر!به زنان و دختران خود و زنان مؤمنین بگو که چادرها[روسری ها]ی خود را بر خویشتن فرو پوشند، که این کار به آنان کمک می کند که (به صلاح و عفّت)شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند».(8)
سپس بر لزوم پوشانیدن گردن و پایین آن که شامل سینه و گریبان است، تأکید می کند و می فرماید:«و به زنان مؤمن بگو که چشمانشان را فرو پوشند و شرمگاه خود را حفظ کنند و زینتشان را اشکار نکنند، مگر آنچه که ظاهر و آشکار است، و روسری شان را برگریبانشان بیندازند.»(9)
مراد از زینت ظاهر، آن زیور و زینتی است که زن به هنگام نماز می تواند آن را آشکار کند ، که عبارت است از آن قسمت از صورت که در وضو شسته می شود و دو دست تا به مچ و دو پاها تا مچ.(10)
سپس امام علیه السلام فرموده اند:«و خارج شدن آنها از خانه بدتر از آن نیست که تو کسی را وارد(خانه ات)کنی که از جانب زنان اعتماد را نشاید.»مقصود ایشان آن است که خروج زنان از خانه، زیان کمتری دارد از آنکه شخصی غیر قابل اطمینان در مورد آنان وارد خانه شود. زیرا کسی که چنین صفتی داشته باشد، امکان آن را دارد که در خانه بی هیچ نظاره گری با زنان خلوت کند؛ در حالی که اگر آنها را در بین راه[خارج از خانه] ببیند ، امکان چنین کاری را نخواهد داشت».
علی رغم اینکه شارع حکیم، اجازه خروج زن از خانه در مواقع ضرورت و نیاز را به او داده است، امام علیه السلام از این نظر تأکید فراوان (بر ماندن زن در خانه)دارند؛ به دلیل این که مفاسد بزرگی را پیش بینی می کنند که ناشی از اختلاط زنان با مردان است؛ چنان که در عصر امروز چنین امری به وقوع پیوسته است. به همین خاطر است که ایشان علیه السلام فرمودند:«اگر می توانی کاری کنی که غیر از تو کسی را نشناسد، چنین کن.»با وجود آنکه مخاطب آن حضرت در این وصیّت، امام حسن علیه السلام است، امّا بیش از آنکه روی سخنش با وی باشد، متوجّه عامه مسلمانان است. چرا که زنان خانه دار، بیش از دیگر مردم اهل پارسایی و پیروی از تعالیم دینی بودند.(11)
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و اله از فاطمه علیه السلام پرسید:«بهترین چیز برای زن چیست؟»فرمود:اینکه مردی را نبیند و مردی او را نبیند».پیامبر صلی الله علیه و اله ایشان را در بر گرفت و فرمود:«فرزندی که پاره ای از من است».
درباره بانو زینب علیه السلام نقل شده است که او تنها ضلع داخلی درب خانه اش را می شناخت و هنگامی که ناچار به خروج از خانه اش می شد، شبانه در حجاب و پوشش خارج می شد، در حالی که امام حسن علیه السلام سمت راست او و امام حسین علیه السلام سمت چپش و پدرش امیرالمؤمنین پیشاپیش او حرکت می کردند.
و بانوی ما سکینه-دختر امام حسین علیه السلام-نیز به جدّه اش فاطمه زهرا علیه السلام شبیه بود. در گوشه ای طریق عبادت گزیده و همواره با خدا در ارتباط بود. خانه را ترک نمی کرد و از سجده گاهش به جای دیگر التفات نمی نمود. تا جایی که وقتی پسرعمویش حسن مثنی-فرزند امام حسن علیه السلام -از او خواستگاری کرد، پدرش حسین علیه السلام فرمود:«دخترم فاطمه را به تو می دهم؛ که او در عبادت همچون مادرم زهراست. امّا سکینه شایسته مردی نیست. چرا که استغراق در خدا براو غالب است.
از امور عجیب آن است که یکی از تاریخ نویسان به نام زبیر بن بکار در کتاب خود با نام نسب قریش ذکر کرده است که همین سکینه در محافل انس و شعر و غزل شرکت می کرده و خانه اش محفل مردان و زنان بوده است. این سخن، دروغ و تزویری متعمّدانه است که هدفش کاستن ارزش و مقام اهل بیت در نظر مردم و ایجاد شک و تردید نسبت به آنهاست. واقعیت آن است که زنی که اقدام به این کار می کرده، سکینه دختر خالد بن زبیر بوده است که با شاعران مجالست داشته و آنان در وصف او و زیبایی اش غزلسرایی می کردند.ابن بکار این لکّه ننگ را از خاندان زبیر برداشته و براهل بیت علیه السلام گذاشته است؛ چرا که این کار با وضع سیاسی آن دوران متناسب بوده است .
ابوالفرج اصفهانی در کتاب خود-الأغانی -پرده از این افتراء برداشته و می گوید:زنی که با شاعران مجالست داشته، در حقیقت سکینه دختر خالد بن زبیر بوده است؛ .نه سکینه دختر حسین علیه السلام.
(3)زن، گلی خوشبوست:
سپس امام علیه السلام تأکید می کند که وظیفه زن، پرداختن به کارهایی است که مناسب اوست. از مهم ترین و بزرگ ترین این کارها، به دنیا آوردن فرزند و مراقبت از خانواده است. زن آفریده نشده است تا مسئولیتهای پیچیده و سنگین و کارهایی را برعهده گیرد که به زن بودن او زیان می رساند؛ بلکه آفریده شده است تا همواره گلی زیبا و عطر آگین باقی بماند. به همین خاطر است که امام علیه السلام فرموده اند:«به زن کارهایی را وامگذارید که از حدّ توانش خارج باشد. چرا که زن گلی خوشبوست، نه قهرمان»و این ارفاقی بزرگ به زن است که با لطافت و زنانگی او تناسب دارد و باری افزون بر بارهای او بردوشش نمی گذارد. ما این گفتار را پیش از این، هنگامی که درباره توجّه زن به ظواهر سخن می گفتیم، شرح داده ایم.
سپس امام علیه السلام می فرماید:«از احترام نسبت به زن در نگذر، که مبادا این کار او را به طمع اندازد که شفاعتش را در موارد دیگر بپذیری».یعنی بیش از حد او را گرامی ندار، به گونه ای که با شفاعت او مجبور به احترام و بزرگداشت دیگران شوی. همه این مطلب بنابر طبیعت زن است که براساس عاطفه اش رفتار می کند و اگر عنان او رها شود، از حدود حقّ خود تجاوز می کند. شفاعت زن در مورد فرزند که مکرّراً دیده می شود، عملکردی براساس عاطفه مادری است که موجب سوء تربیت فرزند می شود.
(4)زن، حکمفرمایی نکند:
در این باره، پیامبر صلی الله علیه و اله فرمانروایی زنان را نهی کرده اند. چرا که زن اگر حکمی صادر کند، برطبق هواها و امیالش حکم می دهد و باعث اشاعه فساد در زمین می گردد، و این از نشانه های آخر الزمان و برپایی قیامت است پیامبر صلی الله علیه و اله فرموده اند:«آنگاه که فرمانروایان شما، بهترین افراد شما باشند و ثروتمندانتان بخشنده ترین شما وامورتان را با مشورت و رایزنی میان خود انجام دهید، روی زمین از درونش برای شما بهتر خواهد بود؛ و هنگامی که فرمانروایانتان بدترین شما و ثروتمندانتان بخیل ترین شما و فرمانروایی تان به عهده زنانتان باشد، درون زمین برای شما از روی آن بهتر خواهد بود».
امام علی علیه السلام فرموده اند:«و از نشانه های قیامت، فرمانروایی زنان و کودکان و کثرت کنیزان و بلندی ساختمانهاست، و روز قیامت برپا نشود، مگر زمانی که مردان به مردان و زنان به زنان مشغول شوند».در مستدرک نهج البلاغه، ص176نیز می فرمایند:«در آخر الزّمان و هنگام نزدیکی قیامت -که بدترین زمانهاست-زنانی ظاهر می شوند که بی حجاب و برهنه اند، از دین خارج شده و در فتنه ها وارد شده اند و به شهوات مایلند. گرایش به لذّات دارند و محرّمات را حلال می شمارند.اینان در جهنّم جاودانه خواهند ماند».
(5)خطری که همواره مرد را در غیرت ورزیدن تهدید می کند:
سپس امام علیه السلام در سفارسی که درباره رفتار با زنان می کند، مرد را از استمرار و اصرار در غیرت ورزیدن نسبت به زنان و همسرش، که موجب سوء ظن بی مورد نسبت به آنهاست، نهی می کند. چرا که این کار بازتاب بدی از سوی آنها خواهد داشت. پس بهترین کارها، میانه ترینِ آنهاست و هر چیزی در جای خویش نیکوست. امام علیه السلام می فرمایند:«و از غیرت ورزیدن بیجا بپرهیز، که این کار زن درستکار را به نادرستی می کشاند و زن پاکدامن را به اندیشه گناهکاری».پس اگر زن، میانه رو و پاکدامن باشد، شدّت فشار، گاه تولید انفجار می کند و در نتیجه زن به سمت فساد و رفتار شک برانگیز گرایش می یابد.
(6)جهاد زن:
اکنون به بیان بخشی مهم از وظیفه فطری زن می پردازیم که این وظیفه هنگامی تحقّق می یابد که زن ، .همسری شایسته وصالح باشد.
راز موفقیّت ازدواج در میزان محبّت و الفت میان زوجین و نیز در سازگاری روحی شخصیتی آنها نهفته است. در این بین، پیوند زناشویی نقش مهمّی را ایفا می کند. به همین خاطرشارع حکیم برتقویت این پیوند تأکید کرده تا خانواده را محفوظ و ساختار آن را محکم و قوی بدارد،و این مسئولیت بزرگ را که در جهت تحکیم این رابطه است، برعهده زن نهاده است؛ چرا که وسایل و امکانات لازم در این باره به زن داده شده است. این عملکرد زن در جهت این رابطه، مسئولیتی بزرگ است که سهل انگاشتن آن جایز نیست، و آن را «جهاد زن»نامیده اند که در برابر «جهاد مرد»قرار دارد. جهادی که هدف آن مبارزه با دشمنان و تلاش برای تأمین ضروریات زندگی است. امام علی علیه السلام این معنا را با چنین سخنی بیان کرده اند:«جهاد زن، خوب همسرداری است»و مراد وی از همسرداری، اطاعت زن از همسرش و تأمین تمام نیازهای مادّی و عاطفی اوست، تا همواره علاقه مند به او باشد و تنها به او بپردازد. بنابراین زن دافع و مانعی است که مرد را از حرام باز می دارد و حفاظی است که او را از پیشامدهای روزگار حفظ می کند. در این باره پیامبر صلی الله علیه و اله می فرماید:«پس از اسلام، هیچ مردی فایده ای بهتر و با فضیلت تر از داشتن همسر مسلمان نخواهد برد . همسری که نگریستن به او موجب شادی اش گردد، و چون به او فرمانی دهد، اطاعت کند و در غیاب او از خود و مال او حفاظت نماید.»

پی نوشت ها :

1ـ خطبه151.
2ـ حکمت238.
3ـ حکمت124.
4ـ حکمت61.
5ـ شاید نزدیک ترین مطلبی که به این سخن امیرالمؤمنین اشاره می کند، آن است که در موارد بسیاری زن-متعمّدانه یا غیر متعمّدانه -مرد را اذیّت می کند؛ امّا به جهت وضعیت عاطفی و زنانه اش که موجب برانگیختگی مرد می شود، سبب می گردد تا نه تنها مرد نسبت به این رفتار متألّم نشود، بلکه لذّت هم ببرد.
6ـ حکمت234.
7ـ خطبه27.
8ـ احزاب،59.
9ـ نور،32.
10ـ بحث پیشین فقهی بود و در پذیرش و ردّ آن میان فقها اختلاف بسیار است، و آنچه که مؤلّف در اینجا بیان کرده، به نظر وی مناسب با سیاق چنین بحثی است.
11ـ شکّی نیست که برای زن بهتر است نه او مردی را ببیند و نه مردی او را. همان گونه که صدیقه طاهره، فاطمه زهرا علیها السلام در مقام پاسخ به سؤال پدرشان رسول اکرم صلی الله علیه و اله چنین نظری را ابراز داشتند…امّا این تمام آنچه که شایسته است در این زمین گفته شود، نیست….و گر نه، مقامات و احوال و شرایط متفاوت است..گاهی واقعیت و حقیقت موضوع ایجاب می کند که زن، شانه به شانه مرد بایستد تا موضع مبارزه طلبانه و رسالت جویانه خود را تثبیت کند، و این رسالت و تکلیف شرعی و ضرورت حفظ حیات اسلام و زنده نگاه داشتن آن و حفظ کیان و حدود ومرزهای ان است که زن را به چنین کاری وا می دارد…به همین خاطر ما فاطمه زهرا و پس از ایشان، دختر فرهیخته شان-زنیب-و دیگر بانوان ایفا کننده این رسالت را می بینیم که در تثبیت موقعیتهای رسالت طلبانه و سیاست مدارانه به طور علنی و در ملأ عام شرکت می کنند….البته بدون اینکه التزام به حجاب و عدم اخلال را نادیده بگیرند. بنابراین، مناسب است که خواننده توجّه داشته باشد که شرایط مختلف و متفاوت است و به تبع آن، در وظیفه شرعی و الهی نیز اختلاف حاصل می شود، که ناگزیراز التزام به آن و ادای آن به نحو احسن و اکمل هستیم…

منبع: سالنامه النهج شماره 10 – 9

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید