دوبیتی های عطش

دوبیتی های عطش

برعهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
یک جرعه نگاه تو عطش را کافی است
من آب نمی خواهم ، برگرد عمو!
مهناز سپهری
عمو در تن ندارد تاب، بی آب
علی اصغر ندارد خواب، بی آب
عمو خیمه را انداخت مولا
که یعنی کودکانم! آب بی آب
محمد حسین ابوترابی
عجب پاییز زردی ، یاس من کو؟
نکشت این غم مرا ، احساس من کو
نمی خواهم نمی خواهم دگر آب
خداوندا! عمو عباس من کو؟
حمید رضا شکارسری
گرفته بغض غم راه گلومو
نمی بینم خدایا رو به رومو
گمونم تا حرم راهی نمونده
نریز ای مشک برخاک آبرومو
حسن بیاتانی
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخوان ای دل که صبرم رفت از دست
بخوان ای دل! محرم آمد از راه
بخوان، اجر تو با عباس بی دست
علیرضا قزوه
فریاد توانقلاب را معنا کرد
بوی نفست گلاب را معنا کرد
آن روز برای شوکت شط فرات
دست تو شکوه آب را معنا کرد
محمد حسین کاظم زاده
برتوسن موج، خشم آوا زده بود
مانند علی بر صف هیجا زده بود
آبی مگر آورد حرم را ز فرات
سقای حسین دل به دریا زده بود
مشفق کاشانی
چون جنگلی از شکوفه های یاس است
دستان شکفته اش پر از احساس است
مردی زتبار خاک و خون، عز وشرف
اوتشنه ترین عاشقان، عباس است
عبدالرضا رادفر
رها شد دست تو، اما دل تو…
کنا رساحل دریا ، دل تو…
چقدر اینجا دل خسته زیاد است
دل زینب، دل مولا،دل تو
حبیب نظاری
نگاهی را که پرپر داشت، بوسید
وهر زخمی برادر داشت، بوسید
رسید وخم شد و از روی شن ها
دودست ماه را برداشت ، بوسید
حبیب نظاری
عموی سینه چاک وتیر در چشم
دو دست روی خاک وتیر در چشم
برادر، کودکان، آتش ، عطش، زخم
«اخا ادرک اخا»وتیر در چشم
حبیب نظاری
دریغ یاس را یاری نکردی
گل احساس را یاری نکردی
زمین کربلا با من بگو آه
چرا عباس را یاری نکردی
ابراهیم درویشی
شکسته آسمان می گرید امشب
چه خسته آسمان می گرید امشب
کنار قبر عباس دلاور
نشسته آسمان می گرید امشب
حیدر منصوری
منبع:اشارات شماره128

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید