جان نثار ولایت

جان نثار ولایت

نویسنده : محمد کاظم بدرالدین

ورودیه

نام: عباس
کنیه: ابوالفضل،ابوفاضل؛
لقب:قمر بنی هاشم، باب الحوائج، طیار،سقاو….،
تولد: 4شعبان سال 26هجری درمدینه؛
شهادت: محرم الحرام سال 61 هجری درکربلا،کنار نهر علقمه؛
پدر: حضرت علی (ع)؛
مادر: فاطمه کلابیه، معروف به ام البنین؛
سن مبارک: حدود 35؛
خلیفه غاصب زمان به هنگام شهادت: یزید بن معاویه لعنه الله علیه.

زورق نشین دریای بی کران علم

عباس درکودکی، زورق نشین دریای بی کرانه معرفت بود وبه سان ماه تابان ، از خورشید وجود پدر نور می گرفت. قمر بنی هاشم همواره خود را بر ساحل دریای علوم و معارف می دید و با فراستی چشمگیر و دقتی فراوان، خوشه چین خرمن حقایق ولایت بود. حضرت ابوالفضل از بلندای بینش علمی حضرت علی(ع) بهره های بسیاری برد، به گونه ای که پیشوای نخست شیعیان می فرماید: « ان ولدی العباس زُقَّ العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا می گیرد، از من معارف فرا گرفت».(1)
آری، این چنین حضرت علی(ع) با عبارتی کوتاه، بلندای عظمت علمی فرزندش را توضیح می دهد.

علی (ع)، ام البنین (ع) وفرزندشان عباس

1. حضرت علی(ع) به ام البنین فرمود:«نام طفل را چه گذاشتید؟» ام البنین عرض کرد: من درهیچ امری برشما سبقت نگرفته و نمی گیرم. هر نامی که خودتان مایل هستید، بر اوبگذارید! حضرت علی(ع) فرمود:«من او را به اسم عمویم،«عباس »نامیدم».(2)
2. روزی از روزها حضرت علی(ع) فرمود:«ام البنین! فرزندت عباس نزد خدای تبارک وتعالی منزلتی عظیم دارد وخدای متعال درعوض دو دستش ، دوبال به او مرحمت خواهدکرد که با فرشتگان در بهشت پرواز کند.همان گونه که این عنایت را به جعفر بن ابی طالب کرده است.» ام البنین با شنیدن این بشارت ابدی و سعادت جاودانه، شادمان شد(3).
3.حضرت علی(ع) درشب نوزدهم ماه مبارک رمضان به ام البنین می فرماید: «درباره حضرت عباس(ع) به تو سفارش می کنم که مبادا وی ، برادرش حسین را در روزی که یاور ندارد، فراموش کند»(4).

چرا به آن حضرت ، عباس گفته می شد؟

درمنتخب طریحی و دیگر کتاب ها ، دروصف حضرت اباالفضل آمده است : «کالجبل العظیم و قلبه کالطور الجسیم لانه کان فارسا هماما وبطلا ضرغاما و کان جسورا علی الطعین و الضرب فی میدان الکافر و الحروب.»
فرزند رشید امیرالمؤمنین[علی (ع) ]در جنگ ها و غزوه ها با شجاعان عرب پنجه در می افکند، داد مردانگی می داد وجرئت و قوت را از حیدر کرار به ارث برده بود؛ پس به دلیل عبوس بودن بر دشمنان وغیور و با صلابت بودن در میدت های نبرد، عباس نامیده شد.

پی نوشت :

1-نک:الاعواد،ج10، ص105؛عبدالرزاق المقرم، العباس،ص94.
2-میر سید علی موحد ابطحی، حضرت اباالفضل، مظهر کمالات و کرامات، ج1، ص 166.
3-سردار کربلا(ترجمه العباس)، ترجمه: ناصر پاک پرور،ص164.
4-عباس عزیزی،480داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت اباالفضل العباس، ص29.

منبع:اشارات شماره128

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید