نگاه تاریخی به وضعیت زن در اسلام (2)

نگاه تاریخی به وضعیت زن در اسلام (2)

نویسنده: محمدجواد واعظی* / محمدرضا جباری **

حد پوشش

اسلام برای کاستن از آسیب‌های حضور اجتماعی زن، دستور به رعایت پوشش مناسب برای زنان داده است. حجاب، هم زمینه انحرافات اخلاقی را کم می‌کند و هم به زن امنیت و آرامش و مصونیت می‌بخشد. شواهد متعددی از قرآن کریم حاکی از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام، زنان برای حضور در اجتماع، پوشش مناسب و مطلوبی نداشتند. نهی قرآن از متابعت از آن الگو و دستورات اصلاحی برای پوشش زنان، از برخی نقص‌ها و کاستی‌ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد نظر اسلام حکایت دارد. برخی تاریخ‌پژوهان نیز این نکته را تأیید می‌کنند.(1)
مسئله پوشش زن در دو سوره از سوره‌های قرآن مطرح شده است. یکبار به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 و بار دیگر با تفصیل بیشتر در آیه 31 سوره نور.
از آنجا که چگونگی پوشش زنان در جامعه صدر اسلام به‌گونه‌ای نبود که زیبایی‌ها و زینت‌های آنان را بپوشاند قرآن آنان را به نحوه صحیح پوشش دستور می‌دهد. خداوند متعال به‌منظور حفظ عفت جامعه، حتی زنان مسلمان را، از نمایان کردن بدن خود بر زنان غیر مؤمن نهی می‌کند. در روایات علت این امر، بی‌مبالاتی زنان غیر مؤمن در توصیف زنان مسلمان برای شوهران خود دانسته شده است.(2)
عایشه می‌گوید: پس از نزول آیه سوره نور زنان مهاجر، ضخیم‌ترین پوشش‌های پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.(3) ام‌سلمه نیز نقل می‌کند که پس از نزول آیه پوشش در سوره احزاب، زنان انصار از منازلشان با پوشش‌های مشکی خارج می‌شدند، به‌گونه‌ای که به نظر می‌رسید بر سر ایشان کلاغی نشسته است.(4)
قرآن در آیه‌ای دیگر زنان پیامبر را که باید سرآمد و الگوی زنان جامعه اسلامی‌باشند، از خودنمایی و ظاهر نمودن زیبایی‌ها در مقابل دیگران نهی می‌کند.(5)
با توجه به آیات دیگر قرآن، نمی‌توان زنان دیگر را از ممنوعیت تبرّج و خودنمایی مستثنی دانست.
در روایاتی از رسول‌خدا(ص) محدوده حجاب و پوشش زن معین شده است. امام صادق‌(ع) از پدران خود از رسول خدا(ص) نقل می‌کنند که فرمود: روا نیست زنی که به دوران عادت ماهیانه بلوغ رسیده جلو سر و گیسوان خود را آشکار کند. (6)
در گزارش دیگری پیامبر اکرم(ص) به یکی از یاران خود سفارش می‌کند که به همسرش بگوید برای تهیه روسری از آستر استفاده کند تا زیر آن نمایان نباشد.(7)زنانی نیز که خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند، با اعتراض پیامبر رو‌به‌رو می‌شدند. گزارش شده است که رسول‌خدا(ص) خطاب به اسماء دختر ابوبکر که از پوشش نازک استفاده کرده بود فرمود: «ای اسماء وقتی زن به سنی رسید که عادت ماهانه برای او اتفاق افتاد، جایز نیست که جز صورت و دست وی تا بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.»(8)
اگر چه برای استفاده حد و مرز پوشش از روایات و آیات ذکر شده نیاز به دقت‌های لازم فقهی دارد، لکن اصل لزوم پوشش زن از مرد نامحرم در تعاملات اجتماعی و عدم خودنمایی و عرضه زیبایی‌ها، به خوبی قابل فهم است.

حد معاشرت و اختلاط

اسلام با تجویز حضور اجتماعی زن، معاشرت سالم و دور از فتنه و فساد بین زن و مرد مسلمان را بدون اشکال می‌داند. نگاهی به تاریخ صدر اسلام حکایت از معاشرت، گفت‌وگو و تعامل بزرگان دین با زنان دارد. زنان برای اصحاب پیامبر اکرم(ص) روایت نقل می‌کردند، یا سخنان پیامبر اکرم(ص) را از زبان یاران وی شنیده و حفظ می‌کردند. همچنین پاسخ سؤال‌های متعدد علمی‌ و شرعی خود را از پیامبر اکرم(ص) و یاران او می‌گرفتند و برای دیگران نقل می‌کردند. آنچه در فعالیت‌های اجتماعی زن ممنوع است اصل معاشرت او با مردان نیست، بلکه هوس‌انگیز بودن این معاشرت است. گام برداشتن، سخن گفتن و دیگر شئون معاشرت نباید به‌گونه‌ای هوس‌انگیز انجام گیرد. با دقت در برخی از آیات الهی و روایات معصومان به نکته‌هایی در این زمینه می‌رسیم. قرآن هشدار می‌دهد همان‌گونه که زن نباید نقاط تحریک‌آمیز را پیش دید مرد نهد، نباید زمینه فساد را با حرکات هیجان‌انگیز و ایجاد صدا، از راه گوش فراهم سازد: «. . . وَلَا یَضرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ مَا یُخفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ. . .»؛(نور: 31) برخی از زنان عرب خلخال به پا می‌کردند و برای اینکه بفهمانند خلخال به پا دارند، پای خود را محکم به زمین می‌کوبیدند، آیه آنان را از این عمل نهی می‌کند.(9)
علاوه بر متانت و سنگینی در گام برداشتن و حرکات، وقار در سخن گفتن و متانت در کلام و جلوگیری از سخن هیجان‌انگیز نیز از جمله شرایط معاشرت سالم است. قرآن و روایات به موضوع سخن گفتن از دو منظر نگریسته‌اند: آهنگ سخن و محتوای سخن. «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَستُنَّ کَأَحَدٍ مِن النِّسَاءِ إِن اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الَّذِی فِی قَلبِهِ مَرَضٌ وَقُلنَ قَولًا مَعرُوفًا»(احزاب:32).
خداوند در این آیه به زنان دستور داده است که مراقب آهنگ سخن خود باشند؛ با ناز و نرمی ‌سخن نگویند تا موجب طمع بیمار‌دلان شود. از طرفی درپی نهی از خضوع و نرمش در کلام، به سخن خوب و شایسته سفارش شده‌اند، چرا که گاهی موضوع سخن نیز تحریک‌کننده و هیجان‌انگیز است. در روایاتی زن و مرد از شوخی کلامی‌نیز نهی شده‌اند.(10)
از دیگر اموری که در معاشرت زن و مرد نهی شده است، زینت کردن زن و خوشبو کردن خود برای مردان نامحرم است. پیامبر زنی را که خود را برای خوشایند مردان نامحرم خوشبو کند در جایگاه زناکار دانست.(11)در روایتی دیگر چنین زنی مستوجب لعنت الهی دانسته شده است.(12)
مسئله دیگری که در تنظیم حریم معاشرت زن و مرد مطرح است نهی از خلوت کردن زن و مرد نامحرم است. فسادانگیز بودن چنین حالتی آن‌قدر مسلم و خطیر است که پیامبر اکرم(ص) در یکی از بیعت‌های خود با زنان از آنان پیمان گرفت که با مردان نامحرم در خلوت ننشینند.(13)
جدا بودن مکان زنان از مردان در زمان پیامبر اکرم(ص) در مسجد(14) و در محل استقرار در جنگ‌ها(15)نشانه تلاش آن حضرت برای کم کردن زمینه اختلاط بین زن و مرد در جامعه اسلامی‌است. همچنین پیامبر اکرم(ص) در هیچ یک از بیعت‌ها با زنان دست نداد و دست ایشان هیچ‌گاه دست نامحرم را لمس نکرد.(16) سیره حضرت زهرا(س) در دوری از نامحرم و اجتناب ایشان از اختلاط با نامحرمان نیز در روایات متعددی بیان شده است که در ابتدای فصل به آن پرداخته شد.

ب) وضعیت سیاسی زن در عصر نبوی

مشارکت سیاسی زنان در اسلام از دیرباز مورد بحث اندیشمندان اسلامی‌ بوده و دیدگاه‌های متفاوتی نیز در این مقوله ارائه شده است. در یک نگاه کلی، گرایش‌های متفاوت در این زمینه را می‌توان در سه رأی خلاصه کرد: منع مطلق، جواز مطلق و عدم جواز در تصدی حاکمیت و جواز شرکت در عرصه‌های دیگر. هر گرایش برای خود دلایلی ارائه کرده که در جای خود بررسی شده است.(17) از آنجا که از اصلی‌ترین ادله هر سه گرایش شواهد تاریخی عصر نبوی است، مطالعه و بررسی مشارکت سیاسی زن در عصر نبوی مناسب و ضروری به نظر می‌رسد.
با مرور اجمالی تاریخ عصر نبوی شاهد تحولات بزرگ و کوچکی هستیم که زمینه‌ساز جابه‌جایی قدرت و حاکمیت در جامعه است. بی‌شک، نمی‌توان نقش زنان را در این تحولات نادیده گرفت. گرچه به اقتضای ویژگی‌های روحی و دغدغه‌های درونی و شرایط جسمی، مردان در این عرصه، حضوری پررنگ و همه جانبه دارند و حضور فعال زنان بیشتر در خانه و خانواده است، ولی زنان در عصر اسلامی ‌از اوضاع سیاسی اطراف خود غافل نبوده و در حد خود حضور فعال و نقش مؤثری داشتند. بر پایه همین حضور پررنگ مردان در عرصه‌های سیاسی، سهم بیشتر اخبار تاریخی به عملکرد آنان اختصاص دارد. البته با مطالعه و بررسی اخبار پراکنده و کم‌شمار حضور زنان در عرصه سیاست می‌توان تصویری از این مشارکت ارائه داد. در این قسمت، مشارکت زن در چهار محور بیعت، هجرت، جنگ و امان دادن تبیین می‌شود.

1. بیعت

بیعت از اصلی‌ترین جلوه‌های مشارکت سیاسی در صدر اسلام است. بیعت مسلمانان با پیامبر اکرم(ص) به معنی رأی دادن به پیامبری ایشان نیست بلکه با بیعت، پیمان می‌بستند که به آن‌چه پیامبر فرموده عمل کنند و از ایشان حمایت کنند.(18) اهمیت بیعت مسلمانان با پیامبر به حدی است که قرآن آن را بیعت با خدا می‌داند: إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ(فتح:10).
اهمیت سیاسی این بیعت‌ها را می‌توان از کلام یکی از بیعت‌کنندگان در بیعت عقبه ثانیه فهمید. عباس بن عباده بنی فصله انصاری خطاب به بیعت‌کنندگان گفت: «انکم تبایعونه علی حرب الاحمر و الاسود من الناس»؛(19)
بی‌شک به دست گرفتن حاکمیت سیاسی جامعه و اداره صحیح آن در جهت کمال، یکی از ابعاد حرکت عظیم پیامبر اکرم(ص) بود. که مسلمانان برای دستیابی به آن با حضرت، پیمان حمایت و پایداری بستند.
حضور زنان در بیعت با پیامبر اکرم(ص) در بیشتر منابع تاریخی گزارش شده است. ابن‌سعد دسترسی به آمار، اسامی ‌و شرح حال زنان بیعت‌کننده با رسول‌خدا(ص) را آسان کرده است. او شرح حال ششصد زن را در سه محور زنان بیعت‌کننده قریش و هم‌پیمانانش، زنان بیعت‌کننده انصار و زنان بیعت‌کننده ناشناس آورده است. در کتاب المحبر نام 361 زن بیعت‌کننده با پیامبر(ص) آمده است. کتاب‌های دیگر از جمله الاستیعاب، اسد الغابه، و الاصابه نیز اسامی‌بیعت‌کنندگان را آورده‌اند. اگر چه اختلافاتی در این اسامی ‌وجود دارد، ولی به اثبات اصل حضور زنان در این عرصه سیاسی لطمه‌ای نمی‌زند.
زنان در کنار مردان در پیمان عقبه اولی و عقبه ثانیه با پیامبر(ص) پیمان بستند. این دو پیمان به فاصله یک سال از یکدیگر بین رسول‌خدا(ص) و مردمی ‌از یثرب بسته شد. مطالعه شرایطی که این دو بیعت در آن صورت گرفت و فشار سهمگینی که مشرکان بر مسلمانان وارد می‌کردند، به خوبی اهمیت و جایگاه این دو پیمان را نمایان می‌سازد.
در پیمان عقبه اولی زنی به نام عفراء بنت عبید‌بن ثعلبه در کنار مردان حضور داشت. یک‌ سال بعد شمار بیشتری از مردم یثرب در پیمان شرکت کردند. آنان با تلاش بیعت‌کنندگان عقبه اولی و تبلیغ مصعب بن عمیر که از سوی پیامبر اکرم(ص) مأمور آموزش قرآن و معارف الهی به مردم یثرب شده بود، مسلمان شده بودند. روح اصلی این پیمان، حمایت و یاری پیامبر تا سرحد جان و جهاد در رکاب اوست. برخی در اهمیتِ این پیمان آن را هم‌طراز جنگ بدر می‌دانند.(20) در این پیمان در کنار مردان دو زن به نام‌های نسیبیه بنت کعب ام عُماره و اسماء بنت عمرو حضور داشتند.(21)
بیعت دیگری که شاهد حضور زنان بود، بیعت رضوان است. در سال ششم هجری پیامبر‌اکرم(ص) برای سفر به سوی مکه و برگزاری عمره تصمیم گرفتند. جمع بسیاری از مسلمانان به دستور ایشان و بدون هیچ سلاح جنگی راهی مکه شدند. در بین راه تحولات به‌گونه‌ای بود که احتمال حمله مشرکان و قتل‌عام مسلمانان تقویت شد. در این شرایط حساس که امکان تزلزل و بازگشت برخی می‌رفت، مسلمانان با رسول‌خدا(ص) بیعت کردند. آنان پیمان بستند که تا آخرین لحظه بر ایمان و عقیده خود پابرجا باشند. خداوند در قرآن درباره این پیمان می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوقَ أَیدِیهِم. . . »(فتح:10)
تعدادی از زنان مسلمان در این پیمان الهی حضور داشتند. کسانی همچون ام عماره انصاریه، نسیبیه بنت کعب، ام هشام بنت حارثه ابن نعمان، ام منذر سلمی‌بنت قیس بن عمر.(22)
پیامبر اکرم(ص) از زنانی که به سوی مدینه هجرت می‌کردند نیز پیمان می‌گرفتند. آیه ذیل، مفاد این پیمان را به روشنی بیان می‌کند:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ المُؤمِنَاتُ یُبَایِعنَکَ عَلَى أَن لَا یُشرِکنَ بِاللَّهِ شَیئًا وَلَا یَسرِقنَ وَلَا یَزنِینَ وَلَا یَقتُلنَ أَولَادَهُنَّ وَلَا یَاتِینَ بِبُهتَانٍ یَفتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرجُلِهِنَّ وَلَا یَعصِینَکَ فِی مَعرُوفٍ فَبَایِعهُنَّ وَاستَغفِر لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛(ممتحنه: آیه12)
پس از فتح مکه نیز زنان بعد از مردان با پیامبر بیعت کردند. طبری می‌گوید: «اجتمع الناس بمکه لبیعه رسول الله(ص) علی الاسلام. . . فلما فرغ رسول الله(ص) من بیعه الرجال بایع النساء». (23)
مفاد بیعت زنان با رسول‌خدا(ص) به شرایط و ظروف زمانی بستگی داشت. البته عنصر مشترک آن ایمان به اسلام و وحدانیت خداوند متعال بود. مفاد دیگر این بیعت‌ها عبارت است از: بیعت بر طاعت، بیعت بر نصیحت، بیعت بر نصرت و جهاد و بیعت بر صبر بر فرایض اسلام.(24)
برخی خواسته‌اند با استناد به اینکه پیامبر اکرم(ص) در بیعت زنان با آنان دست نمی‌داد و استناد به مفاد برخی از بیعت‌ها مثل بیعت بر معروف و نه ولایت و حاکمیت در آیه قبل، ثابت کنند که ماهیت بیعت زنان با مردان تفاوت داشته و بیعت زنان بیشتر امری صوری و بی‌ارزش بوده و ضمانت اجرا نداشته است. البته این ادعا پذیرفته نمی‌شود، زیرا با توجه به بیعت مشترک زنان و مردان در عقبه ثانیه و بیعت رضوان و با توجه به اینکه پیامبر اصولاً بیعت‌هایی که ضمانت اجرا نداشتند، مثل بیعت با بچه یا دیوانه، را انجام نمی‌دادند، می‌توان گفت که ارزش و جایگاه بیعت زنان، هم‌پایه بیعت ‌مردان بوده است.(25)

پی نوشت ها :

*دانشجوی دکتری تاریخ وتمدن اسلامی‌دانشگاه معارف قم.
**دانشیار گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره))
1. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج4، ص617.
2. عبدعلی‌بن جمعه حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج3، ص593.
3. محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تأویل القرآن، ج9، ص306.
4. جلال‌الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص660.
5. احزاب، 32 و 33.
6. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص467.
7. سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی‌داود، ج4، ص91.
8. جلال‌الدین سیوطی، درالمنثور، ج5، ص180.
9. فاضل مقداد، کنز العرفان، ج2، ص224.
10. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج41، ص247 و 248.
11. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص34.
12. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص161.
13. همان، ص185.
14. محمدهادی یوسفی غروی، المرآه فی الجاهلیه و الاسلام، ص50
15. محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص395.
16. محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص208 و 209.
17. مهدی مهریزی، زن و فرهنگ دینی، ص75 ـ 96.
18. زن و جامعه در نگرش شهید مطهری، پیام زن، سال اول، شماره سوم، ص12.
19. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الامم و الملوک، ج2، ص361؛ عبدالملک بن هشام، همان، ج2، ص59.
20. ابن قیم جوزی، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج2، ص51.
21. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الامم و الملوک، ج2، ص362.
22. یوسف‌بن‌عبد‌الله‌بن‌عبد البر، الاستیعاب، ج4، ص417 و 512 و 517.
23. محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج3، ص61.
24. ابو نعیم إصبهانی، معرفه الصحابه، ج6، ص3583؛ آمنه فتنت مسکه بر، واقع المرأه الحضاری، ص110.
25. اسماء محمد احمد زیاده، دور المرأه السیاسی، ص171 ـ 181.

منبع: نشریه تاریخ در آینه پژوهش شماره 26

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید