پرخوری و شکم پرستی

پرخوری و شکم پرستی

شکم‏پرستى طرف افراط قوه شهویه می باشد و آن عبارت است از: متابعت کردن آدمى قوه شهویه خود را در هر چیزى که میل به آن مى‏کند و آدمى را به آن مى‏خواند، از: شهوت شکم و فرج و حرص مال و جاه و زینت و امثال این‏ها.
بسیارى از علماى اخلاق تخصیص داده‏اند آن را به متابعت شهوت شکم و فرج و حرص بر اکل و جماع.
و تفسیر اول اگر چه به منشأیّت این صفت از براى جمیع رذایل، که در طرف افراط قوه شهویه است انسب است و لیکن چون اکثر در مقام بیان آن اکتفا به معنى دوم کرده‏اند ما نیز به این طریق بیان مى‏کنیم و مى‏گوییم: که شکى نیست که این صفت، اعظم مهلکات بنى آدم است.
از این جهت سید کائنات پیامبر اسلام- صلّى اللّه علیه و آله – فرمود که: «هر که از شرّ شکم و زبان و فرج خود محفوظ ماند از همه بدیها محفوظ است». و فرمود که: «واى بر امت من از حلقوم و فرجشان». و نیز فرمودند که: «بیشتر چیزى که امت من به واسطه آن داخل جهنم خواهند شد شکم و فرج است». و مخفى نماند که همچنان که آن سرور خبر داده، هلاکت اکثر مردمان به واسطه این دو چیز است:
اما اول: که شکم پرستى و حرص بر اکل و شرب باشد از صفات بهایم و حیوانات است.
و از این جهت حضرت پیغمبر – صلّى اللّه علیه و آله – فرمودند که: «فرزند آدم هیچ ظرفى را پر نکرد که بدتر از شکمش باشد. و کافى است از براى آدمیزاد چند لقمه که او را زنده بدارد. و اگر به این اکتفا نکند و بیشتر بخورد ثلث شکم را از براى غذا قرار دهد و ثلث از براى آب و ثلث از براى نفس کشیدن». و فرمود که: «نمیرانید دلهاى خود را به بسیار خوردن، و آشامیدن، به درستى که دل مانند زرع است که چون بسیار آب داده شود مى‏میرد».
و نیز فرمود که: «بهترین شما در نزد خدا از حیثیّت منزلت و مرتبه کسانى هستند که:
بیشتر گرسنگى مى‏کشند، و تفکر مى‏کنند در افعال خود و صنایع آفریدگار.
و دشمن‏ترین شما در نزد خدا کسانى هستند که: بسیار مى‏خوابند، و بسیار مى‏آشامند». و فرمود که: «دشمن‏ترین شما در نزد خدا کسانى هستند که آن قدر مى‏خورند که تخمه مى‏شوند و شکمهاى ایشان مملو مى‏گردد. و هیچ بنده‏اى از خوراکى که خواهش دارد نمى‏گذرد مگر اینکه درجه‏اى در بهشت از براى او حاصل مى‏شود». و از آن حضرت مروى است که: «بد دشمنى است از براى دین، دل جبان، و شکم پرخوار، و نعوظ بسیار». و نیز از آن جناب مروى است که: «اسرار ملکوت سماوات داخل نمى‏شود در دل کسى که شکم او پر باشد». و در تورات مکتوب است که: «خدا دشمن دارد عالم فربه را»، زیرا که فربهى دلالت بر غفلت و پرخوارى مى‏کند.
لقمان به پسر خود گفت: «اى فرزند چون معده پر شود قوه فکر مى‏خوابد. و حکمت و دانائى لال مى‏شود. و اعضا و جوارح از عبادت باز مى‏ایستد». و امام جعفر صادق – علیه السّلام – فرمود که: «هر گاه شکم سیر شد طغیان مى‏کند و اقرب وقت، از براى بنده به سوى خدا، وقتى است که شکم او سبک باشد. و دشمن‏ترین حالت از براى بنده در نزد خداوند، حالتى است که شکم او ممتلى باشد». و از حضرت رسول – صلّى اللّه علیه و آله – مروى است که: «فرزند آدم را چاره نیست از خوراکى که او را به پاى دارد، پس هر وقت که یکى از شما چیزى بخورد ثلث شکم خود را از براى غذا قرار دهد. و ثلث از براى آب. و ثلث از براى نفس. و خود را فربه مسازید مانند خوکهائى که کفار از براى ذبح کردن فربه مى‏سازند». بدن را فربه مى‏سازى و روح را لاغر مى‏کنى.
و فرمود که: «ضرر هیچ چیز از براى دل مؤمن، زیادتر از بسیار خوردن نیست. و پرخوردن باعث دو چیز مى‏شود: یکى قساوت قلب. و دیگرى هیجان شهوت. و گرسنگى نان خورش مؤمن، و غذاى روح، و طعام دل، و صحت بدن است». و شکى نیست در این که: بیشتر امراض و بیماریها از شکم پرستى و پرخورى هم مى‏رسد.
صادق آل محمد – علیه السّلام- فرمود که: «هر دردى و مرضى از تُخَمه حاصل مى‏شود مگر تب». و فرمود: «با وجود سیرى چیز خوردن، باعث پیسى مى‏گردد». ز کم خوردن کسى را تب نگیرد ز پرخوردن به روزى صد بمیرد آرى: شکم باعث همه ناخوشیها و آفات، و سرچشمه شهوات است، زیرا که از بسیار خوردن، شهوت فرج به حرکت مى‏آید و آدمى خواهش تعدّد زنان مى‏نماید و از تعدّد آنها کثرت عیال و اولاد حاصل مى‏شود. و آدمى مقیّد به زنجیر علایق مى‏گردد. و به حلال و حرام مى‏افتد. و به سبب آنها میل به مال و جاه مى‏کند، تا توسعه در خوراک و زوجات او حاصل شود. و عقب این، انواع حسد و حقد و عداوت و ریا و تفاخر و عجب و کبر پیدا مى‏شود. و تمامى این‏ها ثمره پیروى معده و اهمال امر آن است. بلى:
شکم بند دستست و زنجیر پاى شکم بنده کمتر پرستد خداى و اگر بنده‏اى نفس خود را به گرسنگى ذلیل سازد و راه شیطان را مسدود کند به دنیا فرو نمى‏رود و کار او به هلاکت نمى‏انجامد. و از این جهت اخبار بسیار در فضیلت گرسنگى وارد شده، و از سید المرسلین و ائمه دین تحریض و ترغیب به آن رسیده.
حضرت پیغمبر – صلّى اللّه علیه و آله – فرمود که: «جهاد کنید با نفسهاى خود به گرسنگى و تشنگى، پس به درستى که اجر و ثواب آن مثل اجر کسى است که در راه خدا جهاد کند. و عملى در نزد خدا محبوب‏تر از گرسنگى و تشنگى نیست». و فرمود که: «بهترین مردمان کسى است که کم باشد خوراک و خنده او، و راضى باشد از لباس به آنچه عورت او را بپوشد». و فرمود که: «کم چیز خوردن عبادت است».
و مى‏فرماید که: «خدا مباهات و فخر مى‏کند ملائکه را به کسى که خوراک او در دنیا کم باشد. و مى‏فرماید: نگاه کنید به بنده من که او را در دنیا مبتلا کردم به غذا و آب، و آنها را به جهت من ترک کرد. شاهد باشید اى ملائکه من که از هیچ خوردنى به جهت من نمى‏گذرد مگر اینکه درجاتى در بهشت به او عوض مى‏دهم». و فرمود که: «نزدیکترین مردم به خدا در روز قیامت کسى است که بسیار گرسنگى و تشنگى خورد. و اندوه او در دنیا بسیار باشد». عیسى بن مریم – على نبینا و آله و علیه السلام – فرمود که: «گرسنگى دهید جگرهاى خود را، و برهنه و عریان دارید بدنهاى خود را، که شاید بدین جهت دلهاى شما خدا را ببیند».
جان برادر تأمل کن در روش زندگی سید کائنات پیامبر مکرم اسلام- علیه و آله افضل الصلوات – .
بعضى از زوجات آن حضرت گفته اند که: «حضرت رسول – صلى الله علیه و آله – هرگز سیر نشد، بسا بود که از بس آن حضرت را گرسنه مى‏دیدم دل من بر او مى‏سوخت و گریه مى‏کردم و دست خود را بر شکم مبارکش مى‏کشیدم و به آن حضرت عرض مى‏کردم که: جانم فداى تو باد، هرگاه از دنیا این قدر اکتفا نمائى که قوت تو باشد و تورا از گرسنگى باز دارد چه ضرر خواهد داشت؟ آن حضرت فرمود که:
برادران من، پیغمبران أولوالعزم صبر نمودند بر حالتى که اشد از این بود، پس بر این حال گذشتند و از دنیا رفتند و به پروردگار خود حاضر شدند پس خدا، اکرام نمود ایشان را، پس من خود را مى‏بینم که شرم دارم اگر بر رفاه بگذرانم، که مرتبه من از ایشان پست‏تر باشد. پس اینکه صبر کنم چند روز کمى، در نزد من محبوبتر است که نصیب و بهره من فردا در آخرت کم بوده باشد. و هیچ چیز در نزد من بهتر و محبوب‏تر از این نیست که به برادران و دوستان خود ملحق شوم و به ایشان برسم». مروى است که: «روزى حضرت فاطمه – علیها السلام – گرده نانى از براى پدر بزرگوار خود آورد. حضرت فرمود: چه چیز است؟ عرض کرد قرص نانى است، که خود آن را پخته‏ام و بر من گوارا نبود که بى‏شما تناول کنم. حضرت فرمود: به خدا قسم که این اول غذائى است که از سه روز تا به حال به دهان پدرت رسیده است».
ملا احمد نراقی ـ معراج‎السعاده،ص219

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید