چهل حدیث « زبان، کلید خوبی‌‏ها و بدی‌ها »

چهل حدیث « زبان، کلید خوبی‌‏ها و بدی‌ها »

قرآن کریم :

قولوا لِلنّاسِ حُسْنا؛
[سوره بقره، آیه ۸۳] با مردم به زبان خوش سخن بگویید.

۱امام على علیه السلام: أیُّهَا النّاسُ فِى الاِْنْسانِ عَشْرَ خِصالٍ یُظْهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ یُخْبِرُ عَنِالضَّمیرِ وَ حاکِمٌ یَفْصِلُ بَیْنَ الْخِطابِ وَ ناطِقٌ یُرَدُّ بِهِ الْجَوابُ وَ شافِعٌ یُدْرَکُ بِهِالْحاجَهُ وَ واصِفٌ یُعْرَفُ بِهِ الاَْشْیاءُ وَ أَمیرٌ یَأْمُرُ بِالْحَسَنِ وَ واعِظٌ یَنْهى عَنِ الْقَبیحِوَ مُعِزٌّ تُسَکَّنُ بِهِ الاَْحْزانُ وَحاضِرٌ تُجْلى بِهِ الضَّغائِنُ وَ مونِقٌ تَلْتَذُّ بِهِ الاَْسْماعُ؛

اى مردم! انسان ده خصلت دارد که زبان او آنها را آشکار مى سازد: زبان، گواهى استکه از درون خبر مى دهد. داورى است، که به دعواها خاتمه مى دهد. گویایى است کهبه وسیله آن به پرسش ها پاسخ داده مى شود. واسطه اى است که با آن حاجت برآوردهمى شود. وصف کننده اى است که با آن اشیاء شناخته مى شود. فرماندهى است که بهنیکى فرمان مى دهد.پند دهنده اى است که از زشتى باز مى دارد. تسلیت دهنده اى است که غم ها با آنآرامش مى یابد. حاضرى است که با آن کینه ها برطرف مى شود و دلربایى است کهگوش ها با آن از لذّت برخوردار مى شوند.
[کافى، ج ۸ ، ص ۲۰، ح ۴]

۲امام سجاد علیه السلام: اِنَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ کُلَّ یَوْمٍ عَلى جَوارِحِهِ فَیَقولُ: کَیْفَأَصْبَحْتُمْ؟ فَیَقولونَ: بِخَیْرٍ اِنْ تَرَکْتَنا! وَیَقولونَ: اَللّه َ اَللّه َ فینا! وَ یُناشِدونَهُ وَ یَقولونَ: إِنَّمانُثابُ بِکَ وَ نُعاقَبُ بِکَ؛

زبان آدمیزاد، هر روز به اعضاى او نزدیک مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ آنهامى گویند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم! و مى گویند: از خدا بترس وکارى به ما نداشته باش. و او را سوگند مى دهند و مى گویند: ما فقط به واسطه تو پاداشمى یابیم و به واسطه تو، مجازات مى شویم.
[خصال، ص ۶، ح ۱۵]

۳پیامبر صلی الله علیه و آله: مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثَهُم فَلَمْ یَکْذِبْهُم وَ وَعَدَهُم فَلَمْ یَخْلِفْهُمفَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَتْ اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَتْ غیبَتُهُ؛

هر کس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نکند، دروغ نگوید و خلف وعده ننماید،جوانمردیش کامل، عدالتش آشکار، برادرى با او واجب و غیبتش حرام است.
[خصال، ص ۲۰۸، ح ۲۸]

۴امام باقر علیه السلام: فى قَوْلِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحْسَنَ مَا تُحبّونَ أنْیُقالَ لَکُمْ، فَاِنَّ اللّه َ عزَّوَجلَّ یُبْغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ الْمُؤمِنین، اَلفاحِشَالْمُتَفَّحِشَ السّائَلَ الْمُلْحِفَ، وَ یُحِبُّ الحَیّى الْحَلیمَ اَ لْعفیفَ الْمُتعَفِّـفَ؛

درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترینسخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند،لعنت کننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج رادشمن مى دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.
[امالى صدوق، ص ۳۲۶]

۵پیامبر صلی الله علیه و آله: وَالّذى نَفْسى بِیَدِهِ لاتَدْخُلُوا الْجَنَّهَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤْمِنوا حَتّى تَحابّواأولا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلْتُموهُ تَحابَبْتُمْ؟ اَفْشُوا السَّلامَ بَیْنَـکُمْ؛

به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت نمى شوید مگر مؤمن شویدو مؤمن نمى شوید، مگر این که یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى خواهید شما را به چیزىراهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواجدهید.
[مشکاه الانوار، ص ۱۵۷]

۶پیامبر صلی الله علیه و آله: اِنّى لَمْ اُبْعَثْ لَعّانا وَ اِنّما بُعِثْتُ رَحْمَهً؛

من پیامبر نشده ام که لعن و نفرین کنم، بلکه مبعوث شده ام تا مایه رحمت باشم.
[کنزالعمال ، ح ۸۱۷۶]

۷پیامبر صلی الله علیه و آله: اَلذَّنْبُ شومٌ عَلى غَیْرِ فاعِلِهِ اِنْ عَیَّرَهُ ابْتُلِىَ بِهِ وَ اِنْ اَغْتابَهُ أَثِمَ وَ اِنْرَضىَ بِهِ شارَکَهُ؛

گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مى شود،اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است.
[نهج الفصاحه، ح ۱۶۲۳]

۸امام حسن عسکرى علیه السلام: فى تفسیر قوله تعالى «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» قالَ: قُولُوالِلنّاسِ کُلِّهُمْ حُسْنا مُؤمِنِهُمْ وَ مُخالِفِهُمْ، أمّا المؤمِنونَ فَیَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ أمّاالْمُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ اِلىَ الاْیمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِنْ ذلِکَ بِکفِّشُرورِهمْ عَنْ نَفْسِهِ وَ عَنْ اِخْوانِهِ المُؤمِنینَ؛

در تفسیر آیه «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: یعنى با همهمردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگویید. مؤمن، به هم مذهبان، روىخوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گوید تا به ایمان، جذبشوند و حتّى اگر نشدند، با این رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادرانمؤمنش، پیشگیرى کرده است.
[مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱]

۹پیامبر صلی الله علیه و آله: اَنا زَعیمٌ بِبَیْتٍ فى رَبَضِ الْجَنَّهِ وَ بَیْتٍ فى وَسَطِ الجَنَّهِ وَ بَیْتٍ فَى اَعْلَىالْجَنَّهِ، لِمَنْ تَرَکَ الْمِراءَ وَ اِنْ کانَ مُحِقّـا وَ لِمَنْ تَرَکَ الْکِذْبَ وَ اِنْ کانَ هازِلاً وَ لِمَنْحَسَّنَ خُلْقَهُ؛

من براى کسى که بگومگو را رها کند، هر چند حق با او باشد و براى کسى که دروغگفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترک گوید و براى کسى که اخلاقش را نیکو گرداند، خانه اىدر حومه بهشت و خانه اى در مرکز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى کنم.
[خصال، ص ۱۴۴، ح ۱۷۰]

۱۰امام سجاد علیه السلام: حَقُّ اللِّسانِ اِکْرامُهُ عَنِ الْخَنى وَتَعْویدُهُ الْخَیْرَ وَ تَرْکُ الْفُضولِ الَّتىلافائِدَهَ لَها وَ الْبِرُّ بِالنّاسِ وَ حُسْنُ الْقَوْلِ فیهِمْ؛

حق زبان، احترام گذاشتن به آن با ترک زشت گویى، عادت دادنش به خوبى، ترکگفتار بى فایده و نیکى به مردم و خوشگویى درباره آنان است.
[بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۸۶، ح ۴۱]

۱۱امام على علیه السلام: فَهَلُمَّ اَیُّهَا النّاسُ اِلَى التَّعاوُنِ عَلى طاعَهِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْقیامِ بِعَدْلِهِ وَالْوَفاءِ بِعَهْدِهِ وَ الاِْنْصافِ لَهُ فى جَمیعِ حَقِّهِ فَاِنَّهُ لَیْسَ الْعِبادُ اِلى شَىْ ءٍ اَحْوَجَ مِنْهُمْ اِلَىالتَّناصُحِ فى ذلِکَ وَ حُسْنِ التَّعاوُنِ عَلَیْهِ ؛

اى مردم! بیاید یکدیگر را بر اطاعت خدا یارى کنید و عدالتش را بپادارید و به عهدش(در عبودیت او و ترک طاعت شیطان) وفا کنید و در تمامى حقوق الهى منصفانه رفتارکنید، زیرا که بندگان خدا به چیزى نیازمندتر از این نیستند که در این امور یکدیگر رانصیحت و خوب یارى کنند.
[کافى، ج ۸ ، ص ۳۵۴، ح ۵۵۰]

۱۲امام حسن عسکرى علیه السلام: مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّا فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَـظَـهُ عَلانیَهً فَقَدْ شانَهُ؛

هر کس برادر (دینى اش) را پنهانى نصیحت کند، او را آراسته و اگر آشکارا نصیحتشنماید، ارزش او را کاسته است.
[تحف العقول، ص ۴۸۹]

۱۳پیامبر صلی الله علیه و آله: اَلا اُخْبِرُکُمْ بِاَفْضَلَ مِنْ دَرَجَهِ الصّیامِ وَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ؟ صَلاحُ ذاتِالْبَیْنِ، فَاِنَّ فَسادَ ذاتِ الْبَیْنِ هِىَ الْحالِقَهُ؛

آیا به چیزى با فضیلت تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟ و آن اصلاحمیان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشه کن کننده دین است.
[نهج الفصاحه، ح ۴۵۸]

۱۴پیامبر صلی الله علیه و آله: أَیُّما مُسْلِمَیْنِ تَهاجَرا فَمَکَثا ثَلاثا لایَصْطَلِحانِ اِلاّ کانا خارِجَیْنِ مِنَ الاِْسْلامِ،وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُما وَلایَهٌ فَاَیُّهُما سَبَقَ اِلى کَلامِ اَخیهِ کانَ السّابِقَ اِلَى الْجَنَّهِ یَوْمَ الْحِسابِ؛

دو مسلمانى که سه روز با هم قهر کنند و آشتى ننمایند، هر دو از اسلام بیرونمى روند و میان آنان هیچ پیوند دینى نیست و هر کدام از آنها پیش از دیگرى با برادرشحرف بزند، در روز قیامت زودتر به بهشت مى رود.
[کافى، ج ۲، ص ۳۴۵، ح ۵]

۱۵امام باقر علیه السلام: اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ الْمُداعِبَ فِى الْجَماعَهِ بِلارَفَثٍ؛

خداوند عزوجل، کسى را که در میان جمع شوخى کند، دوست دارد به شرط آن کهناسزا نگوید.
[کافى، ج ۲، ص ۶۶۳، ح ۴]

۱۶امام على علیه السلام: کَثْرَهُ الْمِزاحِ تُذْهِبُ الْبَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحْناءَ؛

شوخى زیاد، ارج و احترام را مى برد و موجب دشمنى مى شود.
[غرر الحکم، ح ۷۱۲۶]

۱۷امام على علیه السلام: فى وَصْفِ الّذینَ اَحَبَّهُمُ اللّه ُ تَعالى: … فَلَوْ رَأیْتَهُمْ فى نَهارِهِمْ اِذا لَرَأَیْتَقَوما یَمْشُونَ عَلَى الأرْضِ هَوْنا وَ یَقُولُونَ لِلنّاسِ حُسْنا «فَاِذا خاطَبَهُمْ الجاهِلُونَقالُوا سَلاما» «وَ إذا مَرّوُا بِاللّغْوِ مَرّو اکِراما» قَدْ قَیَّدوُا أَقْدامَهُمْ ألتُهَماتِ وَ اَبْکَمُواألْسِنَتَهُمْ أنْ یَتَـکلّمُوا فى أعراضِ الناسِ؛

در توصیف کسانى که خداوند متعال دوستشان دارد: … اگر در روز آنها را ببینى،خواهى دید که در زمین آرام گام برمى دارند و با مردم به نیکى سخن مى گویند «و هرگاهنادان ها آنان را صدا مى کنند، مى گویند سلام» «و هرگاه به لغو برخورد مى کنند،بزرگوارانه از آن مى گذرند». قدم هایشان از رفتن به جاهاى تهمت خیز بسته اند وزبانشان را از این که درباره ناموس مردم سخن بگویند خاموش کرده اند.
[صفات الشیعه ، ص ۴۱ ـ ۴۲]

۱۸امام سجاد علیه السلام: و اَمّا حَقُّ ذِى المَعْروفِ عَلَیْکَ فَان تَشْـکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْروفَهُوَ تَـکْسِبَهُ الْمَقالَهَ الْحَسَنَهَ وَ تُخْلِصُ لَهُ الدُّعاءَ فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، فَاِذا فَعَلْتَذلِکَ کُنْتَ قَدْ شَکَرْتَهُ سِرّا وَ عَلانیَهً ثُمَّ اِنْ قَدَرْتَ عَلى مُکافاتِهِ یَوْما کافَیْتَهُ؛

حق کسى که به تو نیکى کرده ، این است که از او تشکر کنى و نیکى اش را بهزبان آورى و از او به خوبى یاد کنى و میان خود و خداى عزّوجلّ برایش خالصانه دعاکنى ، هرگاه چنین کردى بى گمان در پنهان و آشکار از او تشکر کرده اى . سپس اگر روزىتوانستى نیکى او را جبران کنى ، جبران کن .
[خصال، ص ۵۶۸]

۱۹پیامبر صلی الله علیه و آله: لا یَزالُ النّاسُ بِخَیْرٍ ما اَمـَروا بِالْمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْـکَرِ وَ تَعاوَنواعَلَى البِرِّ وَ التَّقْوى فَاِذا لَمْ یَفْعَلوا ذلِکَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَکاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُم عَلى بَعْضٍوَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ ناصِرٌ فِى الأْرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛

تا زمانى که مردم، امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوابه یارى یکدیگر بشتابند، در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت ها ازآنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند. نه در زمین یاورى دارند و نه درآسمان.
[تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۸۱، ح ۲۲]

۲۰پیامبر صلی الله علیه و آله: یُعَذِّبُ اللّه ُ اللِّسانَ بِعَذابٍ لا یُعَذِّبُ بِهِ شَیْئا مِنَ الْجَوارِ حِ، فَیَقولُ: اَى رَبِّ،عَذَّبْتَنى بِعَذابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَیْئا؟! فَیُقالُ لَهُ: خَرَجَتْ مِنْکَ کَلِمَهٌ فَبَلَغَتْ مَشارِقَ الاَْرضِوَ مَغارِبَها، فَسُفِکَ بِها الدَّمُ الْحَرامُ وَ انْتُهِبَ بِها الْمالُ الْحَرامُ وَ انْتُهِکَ بِها الفَرْجُالْحَرامُ؛

خداوند! زبان را عذابى دهد که هیچ یک از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. زبانگوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هیچ چیز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفتهشود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بناحقّریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد.
[کافى، ج ۲ ص ۱۱۵، ح ۱۶]

۲۱امام سجاد علیه السلام: وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ عِصْیانُ الْعارِفِ بِالْبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَىالنّاسِ وَ الاِستِهْزاءُ بِهِمْ وَ السُّخْریَّهُ مِنْهُمْ ؛

گناهانى که باعث نزول عذاب مى شوند، عبارت اند از: ستم کردن شخص از روىآگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.
[معانى الاخبار ، ص ۲۷۰]

۲۲امام على علیه السلام: مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شاوَرَ الرِّجالَ شارَکَها فى عُقولِها ؛

هر کس خودرأى باشد، هلاک مى شود و هر کس با افراد صاحب نظر مشورت کند، درعقل آنان شریک مى شود.
[نهج البلاغه، قصار ۱۶۱]

۲۳امام على علیه السلام: مَنْ نازَعَ وَ خاصَمَ قَطَعَ بَیْنَهُمُ الْفَشَلُ وَ ذاقُوا وَبالَ اَمْرِهِمْ وَ ساءَتْعِنْدَهُ الْحَسَنَهُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّـئَهُ وَ مَنْ ساءَتْ عَلَیْهِ الْحَسَنَهُ اَعْوَرَتْ عَلَیْهِ طُرُقُهُ وَاعْتَرَضَ عَلَیْهِ اَمْرُهُ وَضاقَ عَلَیْهِ مَخْرَجُهُ وَ حَرِىٌّ اَنْ یَرْجَعَ مِنْ دینِهِ وَ یَتَّبِـعَ غَیْرَسَبیلِ الْمُؤْمِنینَ؛

کسانى که به کشمکش و دشمنى با یکدیگر بپردازند، دچار سستى مى شوند وسرانجام بدِ کارشان را مى چشند و در نزدشان خوبى، بدى و بدى، خوبى جلوه مى کند،در نتیجه راهشان را درست نمى بینند، کارشان دشوار و گریز گاهشان تنگ مى شود،چنین کسان در معرض خروج از دین و پیروى از راه غیر مؤمنان هستند.
[خصال، ص ۲۳۳]

۲۴پیامبر صلی الله علیه و آله: مَنْ دَعا اِلى هُدىً کانَ لَهُ مِنَ الاَْجْرِ مِثْلُ اُجورِ مَنْ تَبِعَهُ لا یَنْقُصُ ذلِکَمِنْ اُجورِهِم شَیئا و مَن دَعا اِلى ضَلالَهٍ کان عَلَیْهِ مِنَ الاِثْمِ مِثلُ آثامِ مَن تَبِعَهُ لایَنقُصُ مِنْ آثامِهِم شَیْئا؛

هر کسى، به هدایتى راهنمایى کند، پاداشى را که براى پیروان هدایت وجود دارد،براى او نیز خواهد بود؛ بى آن که از پاداش پیروان کاسته شود، و هر کس به گمراهى اىراهنمایى کند گناهى که براى پیروان آن وجود دارد، براى او نیز خواهد بود؛ بى آن که ازگناه آنها کاسته شود.
[منیه المرید، ص ۱۰۲]

۲۵امام صادق علیه السلام: کونوا دُعاهً لِلنّاسِ بِغَیْرِ اَ لْسِنَتِکُمْ، لِیَرَوا مِنْکُمْ الْوَرَعَ وَ الاِْجْتِهادَ وَالصَّلاهَ وَ الْخَیْرَ، فَاِنَّ ذلِکَ داعیَهٌ؛

مردم را به غیر از زبان خود، دعوت کنید، تا پرهیزکارى و کوشش در عبادت و نماز وخوبى را از شما ببینند، زیرا اینها خود دعوت کننده است.
[کافى، ج ۲ ، ص ۷۸، ح ۱۴]

۲۶امام على علیه السلام: بِئْسَ الْقَرینُ الغَضَبُ: یُبدِى الْمَعائِبَ وَ یُدْنِى الشَّرَّ وَ یُباعِدُ الْخَیْرَ ؛

خشم، بدترین همراه است: عیب ها را آشکار، بدى ها را نزدیک و خوبى ها را دورمى کند.
[غرر الحکم، ح ۴۴۱۷]

۲۷پیامبر صلی الله علیه و آله: یُؤْتى بِاَحَدٍ یَوْمَ الْقیامَهِ یوقَفُ بَیْنَ یَدَىِ اللّه ِ وَ یُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتابُهُ فَلایَرىحَسَناتِهِ فَیَقولُ: اِلهى لَیْسَ هذا کِتابى فَاِنّى لا اَرى فیها طاعَتى! فَیُقالُ لَهُ: اِنَّ رَبَّکَلا یَضِلُّ وَ لایَنْسى ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغْتیابِ النّاسِ ثُمَّ یُؤْتى بِآخَرَ وَ یُدْفَعُ اِلَیْهِ کِتابُهُ فَیَرىفیهِ طاعاتٍ کَثیرَهً فَیَقولُ: اِلهى ما هذا کِتابى فَاِنّى ما عَمِلْتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَیُقالُ: لاَِنَّفُلانا اغْتابَکَ فَدُفِعَتْ حَسَناتُهُ اِلَیْکَ؛

روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خداوند نگه مى دارند و کارنامه اشرا به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بیند. عرض مى کند: الهى! اینکارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم! به او گفته مى شود:پروردگار تو نه خطا مى کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردمبر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مى آورند و کارنامه اش را به او مى دهند. در آنطاعت بسیارى را مشاهده مى کند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرامن این طاعات را بجا نیاورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد، حسنات اوبه تو داده شد.
[جامع الاخبار، ص ۴۱۲]

۲۸امام صادق علیه السلام: اِذَا اتَّهَمَ الْمُؤُمِنُ اَخاهُ اِنْماثَ الایمانُ مِنْ قَلْبِهِ کَما یَنْماثُ الْمِلْحُ فِىالْماءِ ؛

هرگاه مؤمن به برادر [دینى] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان مى رود،همچنان که نمک در آب، ذوب مى شود.
[کافى، ج ۲، ص ۳۶۱، ح ۱]

۲۹پیامبر صلی الله علیه و آله: خَیْرُ الکَلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَمْ یُمِلَّ؛

بهترین سخن، آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگى نیاورد.
[انوار العلویه، ص ۴۸۹]

۳۰امام على علیه السلام: لِیَجْتَمِعَ فِى قَلبِکَ الأفتِقارُ اِلَى النّاسِ وَ الاِستِغناءُ عَنْهُمْ فَیَکُونَ اِفتِقارُکَاِلَیْهِمْ فِى لِیْنِ کِلامِکَ وَ حُسْنِ بِشْرِکَ وَ یَکُونَ اِسْتِغْناءُکَ عَنْهُمْ فى نَزاهَهِ عِرْضِکَ وَبَقاءِ عِزِّکَ؛

باید نیاز به مردم و بى نیازى از آنان، در دلت گردآیند، تا نیازت به آنان، سبب نرمىدر گفتار و خوش رویى ات شود و بى نیازى ات، سبب آبرودارى و عزّتت باشد.
[کافى، ج ۲ ، ص ۱۴۹، ح ۷]

۳۱امام صادق علیه السلام: اِنَّ لِلْمُؤْمِنِ عَلى الْمُؤْمِنِ سَبْعَهَ حُقوقٍ، فَاَوْجَبُها اَنْ یَقولَ الرَّجُلُ حَقّاوَ اِنْ کانَ عَلى نَفْسِهِ اَوْ عَلى والِدَیْهِ، فَلا یَمیلَ لَهُمْ عَنِ الْحَقِّ؛

مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترین آنها این است که آدمى تنهاحق را بگوید، هر چند بر ضد خود یا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حقمنحرف نشود.
[بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۲۲۳، ح ۸]

۳۲امام على علیه السلام: اَلثَّناءُ بِاَکْثَرَ مِنَ الاِْسْتِحْقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصیرُ عَنِ الاِْسْتِحْقاقِ عِىٌّ اَوْحَسَدٌ؛

تعریف بیش از استحقاق، چاپلوسى و کمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و یاحسد است.
[نهج البلاغه، حکمت ۳۴۷]

۳۳امام صادق علیه السلام: اِنَّ مِنْ اَکْبَرِ السِّحْرِ النَّمیمَهَ یُفَرَّقُ بِها بِیْنَ المُتَحابَّینِ وَ یُجْلَبُالعَداوَهُ عَلَى الْمُـتَصافِیَیْنِ وَ یُسْفَکُ بِها الدِّماءُ وَ یُهْدَمُ بِها الدُّورُ وَ یُکْشَفُ بِها السُّتورُوَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَنْ وَطى ءَ عَلَى الاَْرْضِ بِقَدَمٍ؛

از بزرگ ترین جادو، سخن چینى است؛ زیرا با سخن چینى، میان دوستان جدایىمى افتد، دوستان یکدل با هم دشمن مى شوند، به واسطه آن خون ها ریخته مى شود،خانه ها ویران مى گردد و پرده ها دریده مى شود. سخن چین، بدترین کسى است که روىزمین راه مى رود.
[بحارالأنوار، ج ۶۳، ص ۲۱، ح ۱۴]

۳۴امام صادق علیه السلام: مَنْ اَحْصى عَلى اَخیهِ الْمُؤْمِنِ عَیْبا لِیَعیبَهُ بِهِ یَوْما ما کانَ مِنْ اَهْلِهذِهِ الآیَهِ قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَنْ تَشیعَ الْفِاحِشَهُ فِى الَّذینَ آمَنوا لَهُمْعَذابٌ اَلیمٌ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ وَ اللّه ُ یَعْلَمُ وَ اَ نْتُمْ لا تَعْلَمونَ ؛

هر کس درصدد عیب جویى برادر مؤمنش برآید، تا با آن روزى او را سرزنش کند،مشمول این آیه است: کسانى که دوست دارند، زشتى ها در میان مردم با ایمان شیوعپیدا کند، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت خواهد بود و خداوند مى داند و شمانمى دانید.
[مستدرک الوسایل، ج ۹، ص ۱۱۰،ح ۱۰۳۷۹]

۳۵امام على علیه السلام: لا تَـکُنْ مِمَّنْ یَرجُو الاْخِرَهَ بِغَیْرِ الْعَمَلِ… یَنْهى وَ لا یَنْتَهى وَ یَاْمُرُ بِمالا یَاْتى… ؛

از کسانى مباش که بى عمل، به آخرت امید دارند… از گناه باز مى دارند، اما خود بازنمى ایستند، به کارهایى فرمان مى دهند که خود انجام نمى دهند.
[نهج البلاغه، از حکمت ۱۵۰]

۳۶پیامبر صلی الله علیه و آله: اَلسّابِقونَ اِلى ظِلِّ الْعَرشِ طوبى لَهُمْ قیلَ: یا رَسولَ اللّه ِ وَ مَنْ هُمْ؟فَقالَ: اَلَّذینَ یَقْبَلونَ الْحَقَّ اِذا سَمِعُوهُ وَ یَبْذُلونَهُ اِذا سُئِلوهُ وَ یَحْکُمونَ لِلنّاسِ کَحُکْمِهِمْلاَِنْفُسِهِمْ؛

خوشا به سعادت سبقت جویان به سایه عرش. گفتند: اى رسول خدا! آنان کیانند؟فرمودند: آنان که چون حق را بشنوند، بپذیرند و هرگاه حق از آنان خواسته شود، دریغنکنند و براى مردم همان گونه قضاوت کنند که براى خود مى کنند.
[بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۲۹، ح ۱۹]

۳۷پیامبر صلی الله علیه و آله: وَ مَنْ شَهِدَ شَهادَهَ حَقٍّ لِیُحْیِىَ بِها حَقَّ امْرِى ءٍ مُسْلِمٍ اَتى یَوْمَ الْقیامَهِ وَلِوَجْهِهِ نورٌ مَدَّ الْبَصَرِ تَعْرِفُهُ الْخَلایِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ ؛

کسى که براى زنده کردن حق یک مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قیامت در حالىآورده مى شود که پرتو نور چهره اش، تا چشم کار مى کند دیده مى شود و خلایق او را بهنام و نسب مى شناسند.
[کافى، ج ۷، ص ۳۸۱، ح ۱]

۳۸پیامبر صلی الله علیه و آله: عَلَیْکُمْ بِالصِّدْقِ فَاِنَّهُ مَعَ الْبِرِّ وَ هُما فِى الْجَنَّهِ وَ ایّاکُمْ وَ الْکِذْبِ فَاِنَّهُ مَعَالْفُجورِ وَ هُما فِى النّارِ ؛

شما را سفارش مى کنم به راستگویى، که راستگویى با نیکوکارى همراه است و هر دودر بهشت اند و از دروغگویى بپرهیزید که دروغگویى همراه با بدکارى است و هر دو درجهنم اند.
[نهج الفصاحه، ح ۱۹۷۶]

۳۹پیامبر صلی الله علیه و آله: لا تَسُبُّوا الناسَ فَـتَـکْتَسِبُوا الْعَداوَهَ بَیْنَهُمْ ؛

به مردم ناسزا نگویید، که با این کار در میان آنها دشمن پیدا مى کنید.
[کافى ، ج ۲، ص ۳۶۰ ح ۳]

۴۰پیامبر صلی الله علیه و آله: مَنْ کَشَفَ عَوْرَهَ اَخیهِ الْمُسْلِمِ کَشَفَ اللّه ُ عَوْرَتَهُ حَتّى یَفْضَحَهُ بِهافى بَیْتِهِ؛

هر کس عیب و زشتى برادر مسلمان خود را فاش کند، خداوند زشتى او را آشکارسازد، تاجایى که او را در درون خانه اش رسوا سازد.
[الترغیب والترهیب، ج ۲، ص ۲۳۹، ح ۹]

مؤلف : هادی موحدی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید