خواب دیدن فرعون و کنترل ولادتها

خواب دیدن فرعون و کنترل ولادتها

نام مبارک حضرت موسی ـ علیه السلام ـ 136 بار در 34 سوره قرآن آمده است، از این رو می‎توان گفت؛ قرآن عنایت و توجّه ویژه‎ای به زندگی حضرت موسی ـ علیه السلام ـ داشته است. او ازپیامبران اولواالعزم، دارای شریعت وکتاب مستقل (به نام تورات) و دعوت جهانی بود. او از نسل حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ است و با شش واسطه به آن حضرت می‎رسد، به این ترتیب: «موسی بن عمران بن یصهر بن قاهث بن لیوی (لاوی) بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم»[1] و 500سال بعد از ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ ظهور کرد و 240 سال عمر نمود.[2] مادر موسی ـ علیه السلام ـ ‎«یوکابد» نام داشت، موسی ـ علیه السلام ـ و مادراش هر دو از نژاد بنی‎اسرائیل بودند، و جد‎‎‎ّشان اسرائیل، یعنی حضرت یعقوب ـ علیه السلام ـ بود، نظر به این که حضرت یعقوب ـ علیه السلام ـ هفده سال آخر عمر در مصر می‎زیست، فرزندان و نوادگان او به نام خاندان بزرگ بنی‎اسرائیل، از مصر برخاستند و در دنیا منتشر شدند.
شاهان بنی‎اسرائیل در مصر را با لقب فراعنه (جمع فرعون) می‎خواندند، بزرگترین و دیکتاتورترین فرعون‎های مصر، سه نفر بودند به نامهای: 1. اپوفس؛ فرعون معاصر حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ 2. رامسیس دوم؛ که حضرت موسی ـ علیه السلام ـ در عصر سلطنت او متولّد شد 3. منفتاح پسر رامسیس دوّم؛ که موسی و هارون ـ علیه السلام ـ از طرف خدا مأمور شدند تا نزد او روند و او را به سوی خدای یکتا دعوت کنند. این فرعون همان است که با لشکرش در دریای نیل غرق شده و به هلاکت رسیدند.
داستان زندگی پرفراز و نشیب موسی ـ علیه السلام ـ را می‎توان در پنج دوره زیر خلاصه کرد:
1. عصر ولادت و کودکی و پرورش او در دامان فرعون.
2. دوران هجرت او از مصر به مَدْین و زندگی او در محضر حضرت شعیب پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در آن سرزمین (بیش از ده سال)
3. دوران پیامبری و بازگشت او به مصر و مبارزه او با فرعون و فرعونیان.
4. دوران غرق و هلاکت فرعون و فرعونیان و نجات بی‎اسرائیل و حوادث ورود موسی ـ علیه السلام ـ همراه بنی‎اسرائیل به بیت‏المقدّس.
5. عصر درگیری‎های موسی ـ علیه السلام ـ با بنی‎اسرائیل.
نکته قابل توجّه اینکه از آیات متعدد از جمله آیه 39 عنکبوت و 24 مؤمن فهمیده می‎شود که حضرت موسی ـ علیه السلام ـ از سوی خدا، از آغاز برای مبارزه با سه شخص فرستاده شد که عبارتند از: فرعون (سمبل طغیان و سرکشی و حاکمیت ظلم) و هامان (سمبل و مظهر شیطنت و طرحهای شیطانی) و قارون (مظهر سرمایه‎داری استثماری، و ثروت اندوزی ناسالم).
این سه تن آشکارا با موسی ـ علیه السلام ـ مخالفت و دشمنی نموده و آن حضرت را به عنوان ساحر و دروغگو متّهم نمودند، و هر سه نفر مذکور گرفتار غضب الهی شده و به هلاکت رسیدند.
خواب وحشتناک فرعون و تعبیر آن
فرعون (رامسیس دوّم) طاغوت خودسر و مغرور مصر بود، او مردم را به دو طبقه مستضعف و مستکبر (بردگان و اشرافیان) به نام سبطیان و قِبْطیان، تقسیم نمود، قبطیان همان فرعونیان بودند که در اطراف فرعون به هوسبازی و عیش و نوش و ظلم و ستم سرگرم بودند، و همه اختیارات کشور در دست آنها بود، ولی به عکس، سبطیان طبقه پایین اجتماع، و ستمدیدگانِ مستضعف بودند، که همواره زیر چکمه و چنگال فرعونیان، رنج می‎بردند، موسی ـ علیه السلام ـ و بنی‎اسرائیل از سبطیان بودند، ولی فرعون از قبطیان.
به این ترتیب نژادپرستی عجیبی در کشور مصر و اطراف، حکمفرما بود، و قبطیان می‎خواستند، همین وضع ادامه یابد، چهارصد سال این وضع نابسامان ادامه یافت تا اینکه خداوند بر بنی‎اسرائیل لطف کرد، که پیامبری به نام موسی ـ علیه السلام ـ بفرستد، و آنها را از زیر یوغ استعمار و استثمار فرعون نجات بخشد.
در همین ایام، یک شب فرعون در عالم خواب دید: آتشی از طرف شام شعله‎ور شد و زبانه کشید و به طرف مصر آمد و به خانه‎های قبطیان افتاد و همه آن خانه‎ها را سوزانید، و سپس کاخها و باغها و تالارهای آنها را فراگرفت و همه را به خاکستر و دود تبدیل نمود.
فرعون در حالی که بسیار وحشتزده شده بود، از خواب برخاست و در غم و اندوه فرو رفت، ساحران، کاهنان و دانشمندانِ تعبیر خواب را به حضور طلبید، و به آنها رو کرد و گفت: «چنین خوابی را دیده‎ام، تعبیرش چیست؟»
یکی از آنها گفت: «چنین به نظر می‎رسد که به زودی نوزادی از بنی‎اسرائیل به دنیا آید و واژگونی تخت و تاج فرعون، و نابودی فرعونیان، به دست او انجام شود.»[3] کنترل شدید برای جلوگیری از تولّد نوزاد
فرعون پس از مشاوره و گفتگو با درباریان و ساحران، دو تصمیم خطرناک گرفت، نخست اینکه فرمان داد در آن شبی که منجّمین و ساحران، آن شب را به عنوان شب انعقاد نطفه کودک موعود (موسی) مشخّص کرده بودند، زنان از همسرانشان جدا گردند.
این فرمان اعلام شد و در همه‎جا کنترل شدیدی به وجود آمد، مردان از شهر بیرون رفتند و زنان در شهر ماندند، و هیچ همسری جرئت نداشت با همسر خود تماس بگیرد.
ولی در نیمه همان شب، عمران که در کنار کاخ فرعون به نگهبانی اجباری اشتغال داشت،[4] همسرش یوکابد را دید که نزدش آمده است، آن دو با هم همبستر شدند و نطفه موسی ـ علیه السلام ـ منعقد گردید.
عمران به همسرش گفت: «مثل اینکه تقدیر الهی این بود که آن کودک موعود از ما پدید آید. این راز را پنهان‎دار و در پوشیدن آن بکوش که وضع بسیار خطرناک است.»
یوکابد با شتاب و نگرانی از کنار شوهر دور شد، و در پوشاندن راز، کوشش بسیار کرد.[5] دوّمین تصمیم فرعون، کشتن نوزادان پسر بود که به طور وسیع، و بسیار خطرناکتر از تصمیم نخست، اجرا شد، از دربار فرعون خطاب به عموم مردم، این اعلامیه صادر گردید:
«همه مأموران و قابله‎ها باید در میان بنی‎اسرائیل، مراقب اوضاع باشند، هرگاه پسری از آنها به دنیا آمد، بی‎درنگ سر از بدن او جدا کنند و او را بکشند، ولی دختران را برای کنیزی نگهدارند.»
به دنبال این اعلامیه، جلّادان خون‎آشام حکومت فرعون به جان مردم افتادند، تمام زنهای باردار تحت مراقبت شدید قرار گرفتند، قابله‎ها از هر سو، زنان را کنترل می‎کردند، در این گیرودار، شکم بسیاری از زنان شکافته شد، و بسیاری از نوزادهایی که در رحم مادرانشان بودند، براثر فشار و لگدزدن مأموران سنگدل، سقط شدند، و کشتن نوزادان پسر به هفتادهزار نفر رسید.[6][1] . مجمع البیان، ج 4، ص 130.
[2] . بحارالانوار، ج 13، ص 6.
[3] . اقتباس از بحارالانوار، ج 13، ص 51؛ تاریخ انبیاء، ص 493.
[4] . باید توجه داشت که کارهای سخت، مانند نگهبانی شب و… به بنی‎اسرائیل واگذار شده بود.
[5] . تاریخ انبیاء (عمادزاده)، ص 495.
[6] . اقتباس از بحارالانوار، ج 13، ص 50 تا 53؛ در آیه 49 سوره بقره به شکنجه شدن بنی‎اسرائیل و کشته شدن پسران آنها به دست فرعونیان اشاره شده است.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید