نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
دعای روز پانزدهم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ طاعَهَ الْخاشِعینَ وَاشْرَحْ فیهِ صَدْرى بِاِنابَهِالْمُخْبِتینَ بِاَمانِکَ یا اَمانَ الْخاَّئِفینَ
خدایا فرمانبردارى فروتنان را در این ماه روزى من گردان و بگشا سینه ام را براى بازگشتن بسویت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشیت اى امان بخش ترسناکان
زلال وحی
قرآن و بی توجهی به نماز
خداوند متعال در قرآن کریم از چند گروه که توجه به نماز ندارند، به شدت انتقاد کرده است:
1-آنها که نماز را مسخره می کنند:
«و اذا نادیتهم الی الصّلوه اتخذوها هزوا و لعبا.»
«هر گاه ندای نماز را بلند کنید، آنها نماز را به بازی و مسخره می گیرند.» (1)
2- آنها که بی نشاط نماز می خوانند:
«و اذا قاموا الی الصّلوه قامو کسالی»
«منافقین هر گاه به نماز می ایستند با بی حالی و کسلی به نماز می ایستند.» (2)
3- آنها که از روی ریا نماز می خوانند:
«یراؤن الناس و لا یذکرون الله الّا قلیلا»
«منافقین دربرابر مردم ریا کارند و جز اندکی به یاد خدا نیستند.» (3)
4- آنهایی که گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند و در نماز خواندن سهل انگاری می کنند:
«فویل للمصلین الذینهم عن صلوتهم ساهون»
«وای به نماز گزارانی که نمازشان را سبک می شمارند.» (4)
نکته:
مراد از ساهون، سهو همراه با تقصیر و کوتاهی است و به راستی اگر سهو از نماز«ویل» دارد، ترک دائمی آن چه خطری خواهد داشت؟
پی نوشت :
1- سوره ی مائده آیه ی 58.
2- سوره ی نساء آیه ی 142.
3- سوره ی نساء آیه ی 142.
4- سوره ی ماعون آیه های 5 و6.
منبع: صدف های قرآنی، محمود اکبری، ص 174.
کلام نور
اهمیت روزه
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) : الصوم فى الحر جهاد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
بحار الانوار، ج 96، ص 257
روزه خوارى
قال الصادق (علیه السلام): من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه
امام صادق (علیه السلام)فرمودند: هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد – روح ایمان از او جدا مىشود.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 181
قرآن و ماه رمضان
قال الرضا (علیه السلام): من قرا فى شهر رمضان ایه من کتاب الله کان کمن ختم القران فى غیره من الشهور.
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.
بحار الانوار ج 93، ص 346
افطارى دادن
قال الصادق (علیه السلام): من فطر صائما فله مثل اجره
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.
الکافى، ج 4 ص 68، ح 1
قال الکاظم (علیه السلام): فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک.
امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
الکافى، ج 4 ص 68، ح 2
روزه نفس
قال امیرالمومنین علیه السلام: صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام.
امیرالمومنان على علیه السلام فرمودند: روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزههاست.
غرر الحکم، ج 1 ص 416
حکمت های شگرف
حکمت 169 نهج البلاغه: آینده نگرى (اخلاقى، اعتقادى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ لِذِى عَیْنَیْنِ .
حضرت علی0علیه السلام) فرمود : صبحگاهان براى آن که دو چشم بینا دارد روشن است.
حکمت 170 : ضرورت ترک گناه (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَهِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : ترک گناه آسان تر از در خواست توبه است.
حکمت 171 : ره آورد شوم حرام خورى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کَمْ مِنْ أَکْلَهٍ مَنَعَتْ أَکَلَاتٍ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بسا لقمه اى گلوگیر که لقمه هاى فراوانى را محروم مى کند.
حکمت 172 : نادانى ها و دشمنى ها (اخلاقى، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : مردم دشمن چیزهایى هستند که نمى دانند.
حکمت 173 : ارزش مشورت ها(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن کس که از افکار و آراء گوناگون استقبال کند، صحیح را از خطا خوب شناسد.
حکمت 174 : ارزش خشم در راه خدا(اخلاقى، سیاسى، عقیدتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِیَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن کس که دندان خشم را در راه خدا ب رهم فشارد، بر کشتن باطل گرایان ، توانمند گردد.
حکمت 175 : راه درمان ترس (اخلاقى، علمى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّهَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هنگامى که از چیزى مى ترسى ، خود را در آن بیفکن ، زیرا گاهى ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت تر است.
حکمت 176 : ابزار ریاست (بردبارى فراوان)(اخلاقى، مدیریتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] آلَهُ الرِّیَاسَهِ سَعَهُ الصَّدْرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بردبارى و تحمل سختى ها ، ابزار ریاست است.
حکمت 177 : روش بر خورد با بدان(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] ازْجُرِ الْمُسِیءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بدکار را با پاداش دادن به نیکوکر آزار بده!
حکمت 178 : روش نابود کردن بدى ها(اخلاقى، سیاسى،اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَیْرِکَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِکَ
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : بدى را از سینه دیگران ، با کندن آن از سینه خود ، ریشه کن نما!.
حکمت 179: لجاجت و سْستى اراده(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اللَّجَاجَهُ تَسُلُّ الرَّأْیَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : لجاجت تدبیر را سْست مى کند.
حکمت 180طمع ورزى و بردگى(اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : طمع ورزى ، بردگیِ همیشگى است.
منبع: نهج البلاغه
عزیزآل یاسین
فرشتگان یاور امام حسین (علیه السلام)، یاوران حضرت مهدی(علیه السلام)
شیخ صدوق (رحمت الله علیه) در روایت ریان بن شبیب، از حضرت امام رضا (علیه السلام) نقل می کند: چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری حسین (علیه السلام) به زمین فرود آمدند، آن هنگام که نازل شدند، دیدند حسین (علیه السلام) کشته شده است، از این رو، ژولیده و غبار آلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و همچنان هستند تا این که قائم (علیه السلام) قیام کند و آنان از یاوران آن حضرت خواهند بود و شعارشان (یالثارات الحسین)، ای خونخواهان حسین است.
منبع: بحارالانوار، ج44، ص 285
مواعظ جاوید
استقلال فرهنگی
باید کوشش کنند ملت ایران و کوشش کنند آنهایی که با جوان ها و با نیمسال ها و با خردسال ها سروکار دارند، کوشش کنند که این ها را مستقل از حیث افکار و مستقل از حیث فرهنگ بار بیاورند. اینها هستند که بعدها این کشور را در دست می گیرند و اگر شما اینها را تربیت خوب بکنید، هر کاری که آنها بکنند، برای شما ثواب دارد. (1)
قضیه ی تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت، فرهنگ صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را، فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید. جوان هایی که در این فرهنگ تربیت می شوند همان هایی هستند که مقدرات کشور در دست آنهاست. اگر اینها درست بار بیایند، همه خدمتگزار به مردم، امین به بیت المال خواهند بود، و همه ی اینها در تحت رهبری اسلام تحقیق پیدا می کند. اگر یک ملتی فرهنگش این طور تربیت بشود، این فرهنگ، غنی اسلامی است و مملکت، یک مملکت آرام مترقی خواهد شد. (2)
پی نوشت :
1- صحیفه ی نور، ج14، ص 153.
2- صحیفه ی نور، ج7، ص 74.
منبع: صحیفه نور
در محضر ولایت
امام مجتبى علیهالسلام طبق روایتى در روز عید فطر، از راهى عبور مىکرد. دید جمعیتى ایستادهاند و بازى مىکنند و بىخیال و بىتوجه به اهمیت این روز، با غفلت خودشان سرگرمند و مىخندند. کنار آن جمعیت ایستاد و فرمود: «ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه.» خداوند، ماه رمضان را میدان مسابقهاى براى بندگانش قرار داده است. «فیستبقون فیه بطاعته الى مرضاته.» که در این میدان مسابقه، به وسیلهى اطاعت او، به سوى رضایت او با یکدیگر مسابقه بگذارند و از یکدیگر پیشى گیرند. «فسبق قوم ففازوا.» در این ماه رمضانى که گذشت، عدهاى توانستند پیشى بگیرند و از دیگران جلو بیفتند؛ و اینها پیروز و موفق شدند «و قصر آخرون فخابوا.» اما عدهى دیگرى، در همین ماه رمضان کوتاهى کردند. آنها نتوانستند خود را به درگاه رحمت الهى برسانند، و مأیوس و نومید شدند…..
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عید سعید فطر 04/01/1372
شمیم هدایت
مواعظ استاد
حقیقت دین این است که انسان در رفتار، افکار، عقاید و اخلاقش جهت خدایی داشته باشد. دین، یعنی جهتی که برای حرکت انسان در شؤون مختلف تعیین شده است. از آنجا که حرکت انسان به سوی کمال مطلق است و کمال مطلق برای انسان، قرب خدای متعال است، پس محتوای اسلام چیزی غیر از توجه دادن به خدای واحد نیست.
ما در زندگی مسایلی داریم که صددرصد حیوانی است، اما در شرع مقدس به این دلیل که این کار جهت خدایی پیدا می کند، گاه رنگ «استحباب» به خود می گیرد و گاهی «واجب» می شود تا بار ارزشی پیدا کند. با توجه به این معنا می توان گفت که حقیقت دین همان توحید است. اهتمام همه ی انبیاء توجه به خدای یگانه است و خون های انبیاء و اولیای خدا در این جهت ریخته شده است، چون عنصر اصلی انسان فکر و اعتقاد اوست. اگر اعتقاد آفت دید، اعمالی که از آن ناشی می شود، ارزش خود را از دست می دهد.
خداوند متعال می فرماید: «مبادا یک وقت در ذهن کسی بیاید که خدا فرزند یا همسر دارد، چنین سخنانی جا دارد که باعث فروپاشی کوه ها شود و عالم متلاشی گردد.» هیچ وقت خداوند نفرموده است که اگر کسی قتل نفس کند، موجب می شود که کوه ها ازهم بپاشد این نشان می دهد که مسأله ی اعتقاد، در ساختار روح انسان و تکامل وی نقش اول را دارد.
به هر حال در هیچ یک از ادیان آسمانی، هیچ چیزی مهم تر از مسأله ی توحید نبوده است. یکی از بزرگان می فرمودند: «خدای متعال گاهی انسان را سال ها به مرض، فقر یا گرفتاری مبتلا می سازد، برای این که یک «یاالله» بگوید. یک «یاالله» آن قدر در سعادت او تأثیر دارد که جا دارد برای آن سال ها رنج، سختی و شکنجه ببیند. من به حرف او اعتماد دارم و می دانم واقعا یک لحظه توجه به خدا و یک «یاالله» گفتن، چقدر می تواند انسان را بالا ببردو آنچه با این ضدیت داشته باشد، چقدر می تواند انسان را به سقوط بکشاند.
منبع: برگرفته از سلسله سخنرانی های حضرت آیت الله مصباح یزدی
نکته های ناب
با الهی نامه
الهی! خوشا آنان که در جوانی شکسته شدند که پیری خود شکستنی است.
الهی! خوشا آن دم که در تو گمم.
الهی! به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهی! که الله گفت و لبیک نشنید.
الهی! آن که تو را دوست دارد چگونه با خلقت مهربان نیست.
الهی! از دردم خورسندم که درمانش تویی.
الهی! چه رسوایی از این بیشتر که گدا ازگدایان،گدایی کند.
الهی! در بسته نیست ما دست و پا بسته ایم.
الهی! چون تو حاضری، چه جویم و چون تو ناظری، چه گویم.
الهی! کامم را به حلاوت کلامت شیرین بدار.
الهی! از خواندن نماز شرم دارم و از نخواندن آن بیشتر.
الهی! آن را که عشقت نیست، ارزش نیست.
الهی! به سوی تو آمدم به حق خودت مرا بر مگردان.
الهی! اگر بخواهم، شرمسارم و اگر نخواهم، گرفتارم.
منبع: برگرفته از الهی نامه ی حضرت آیت الله حسن زاده آملی (دامت برکاته)
دل نوشته
ماه کامل
امیر اکبرزاده
ماه به نیمه رسیده است و درهای رحمت، بر روی جهانیان باز است. فراوانی رحمت و نعمت است و جانها آکنده از عشق است. ماه به نیمه رسیده است که این چنین در کاملترین صورت خویش به جلوهگری، دستافشانی میکند. ستارگان به تکاپو درآمدهاند گرداگرد ماه. بدری در آستانه حُسن خودنمایی میکند؛ ماه تمامی که از ذخیره هستی به زمین هدیه داده شده است.
حَسَن، آینه حُسن خداوندی است؛ تصویر زیبایی خداوند است که در صورت خاکی نقش بسته است.
مجتبی، در آغوش پاکترین مادران عالم چشم به جهان گشود و میوه قلب رسول اللّه شد.
آمد و کرامت را از پدر آسمانیاش آموخت و چراغ کرامتش را برای اهل زمین برافروخت.
ثمره زندگی علی و فاطمه، پا به جهان خاکی گذاشت. خاک تا افلاک غرق نور و سرور شود.
نیمه ماه است؛ ماهی که درهای رحمت بر روی جهانیان گشوده شده است.
خدایا! به «کریم اهل بیت» سوگند، سایه کرامت خویش را از ما دریغ مدار!
آیینهدار کرامت
نزهت بادی
آن صفت کریمانه را که در اسما و صفات ذات الهی شنیدهای، در ظهور وجود مبارک حسن علیهالسلام ببین!
اگر امام مجتبی علیهالسلام را کریم اهلبیت میخوانند، بدان جهت نیست که دیگر امامان معصوم از این صفت برخوردار نیستند، بلکه از آن است که این صفت در وی به تمامیت و کمال رسیده است و امام حسن علیهالسلام در ظهور و بروز کرامت، پیشی گرفته است؛ به زبان دیگر، امام، در تجلی صفت کرامت و بزرگواری خداوند آنچنان آیینهداری میکند که سزاواری این اسم اعظم را یافته است.
در واقع، خداوند تعالی در هر یک از اهل بیت علیهالسلام صفتی از اسمای الهی خویش را شاخص گردانیده تا مردم برای رجوع، قبله حاجات واحد و یگانهای داشته باشند؛ وگرنه، دیگر اهل بیت علیهالسلام نیز از صفت کرامت به دور نیستند. چنین است که هر یک از آل اللّه در صفتی بارز شدهاند تا به واسطه آن، بر شفاعت عالَم، جلوه بیشتری بیابند.
از بزرگواری کریم اهل بیت علیهالسلام به دور است که هنگام نیاز و حاجت کسی، کرامت خویش بپوشاند و در انعام و اکرام به او بخل ورزد.
پس دست التماس ما و دامان کریمانه او!
ماه دلآرا
حورا طوسی
پانزده روز ریاضت را در این ماه طاعت، یک نفس دویدهایم تا در بشارت ولادت او، مژده عشق بشنویم و مژدگانی مهر بگیریم.
او که از اشراق مهربانیها طلوع کرده و در بستر بخشندگی، دامن گسترده است.
او که در اولین تصویر زمینیاش، تبسمی شیرین به آینه نگاه پدر و مادر هدیه داده است.
او که اولین نواده نبوت است و نخستین زاده امامت.
از نسل نور است و زاده خورشید، از تبار هدایت است و قافلهسالار مهر و امید.
ماه دلآرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشستهایم و به کرامت و مهربانیاش محتاجیم!
چقدر این دستان زخمخورده، به دستگیری کریم اهلبیت محتاج است!
اگر تمام زندگیاش را چندین بار به نیازمندان بخشید و سفرههای همدردی و کرامتش همواره گشوده بود، حالا که رمضان به نیمه رسیده و عطر سیب سرخ بهشتی، همه جا را فرا گرفته، حالا که از عطر میلاد کریم اهل بیت علیهمالسلام سرشاریم، دستهای نیازمان را دراز میکنیم تا از شجره طیبه کرامت امام مجتبی علیهالسلام ، میوه اجابت بچینیم.
مثل باران
سعیده خلیلنژاد
میخواست تا چشم و چراغ دین، شما باشی
بعد از علی میراثدار مصطفی باشی
مثل نسیمی مهربان و مثل باران، سبز
آمیزهای از رحمت و جود و سخا باشی
زهری که بر کام تو جاری گشت، باعث شد
با نغمه سبز شهادت آشنا باشی
خون میچکید از پارههای پیکرت آقا!
اما نبودی شاهد کرب و بلا باشی…
آنها نفهمیدند، میدانی؟ خدا میخواست
پرورده دامان زهرا مجتبی باشی
یاد ابرار
مرزبان بیدار (علامه شهید مطهری)
در روز 13 بهمن 1298 شمسی، خدای کریم به عالم ربانی حاج شیخ محمد حسین مطهری (رحمت الله علیه) و همسر مؤمنش فرزندی هدیه کرد که نامش را مرتضی نهادند. وی در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه ی علمیه ی مشهد مقدس را احساس و عاشقانه به آنجا روی آورد. پس از رحلت پدر بزرگوارش در سال 1316 شمسی، به حوزه ی علمیه قم رفت و به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقه ی وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت.
وی آرام و قرار نداشت، منتظر و تنشنه به دنبال گمشده ای بود که در این هنگام ستاره ای بدرخشید و او را به مقصد رساند، حضرت امام (رحمت الله علیه) الگوی علم و تقوا، درس اخلاق تشکیل دادند و این عاشق علوم اهل بیت (علیهم السلام) به زیارت آن استاد بزرگ نایل گشت و از سرچشمه ی زلال معرفت ایشان، سیراب شد.
علامه شهید مرتضی مطهری (رحمت الله علیه) بعد از حدود سی سال که از زمزم قرآن و کوثرعترت سیرابی گشت و دم مسیحایی تقوا به او زندگی جدیدی بخشید، قدم در سنگر نویسندگی گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه ی جاوید شد.
ایشان فقط به حل مشکلات و پاسخگویی سؤالات موجود درباره ی مسائل اسلامی می اندیشید و هدف نوشته هایش همان بود. وی معتقد بود که دین مقدس اسلام، یک دین ناشناخته است و حقایق آن به طور تدریجی در نظر مردم واژگون شده است و علت گریز گروهی از مردم، آموزشهایی غلطی است که به نام اسلام داده می شود و این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند، ضربه و صدمه می بیند.
یادگاری های استاد علامه شهید مرتضی مطهری (رحمت الله علیه) به حق گلستانی جاودان است که بوی خوش آن عقل و جان هر انسان حقیقت جویی را زنده می کند.
به حق می توان گفت که ایشان در پیروزی و تثبیت انقلاب شکوهنده اسلامی به رهبری امام راحل، نقش به سزایی داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حکومت اسلامی، فعالیت های بسیار ارزنده و سرنوشت سازی انجام داد. ازآن جمله، ایشان مهمترین و مورد اعتمادترین مشاور حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) بود و نظرشان درباره ی معرفی افراد برای مسولیت های مختلف، پذیرفته می شد.
سرانجام این عالم ربانی در شب چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت 1358 توسط گروهنک منحرف «فرقان» به شهادت رسیدند و به سوی محبوب عروج نمودند.
منبع: برگرفته از گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه ی علمیه قم، ج3، برگزیده از صص806 – 779.
حکایت ها و پندها
نامگذاری امام حسن (علیه السلام)
هنگامی که امام حسن (علیه السلام) چشم به جهان گشود، فاطمه (سلام الله علیها) به امام علی (علیه السلام) گفتند : نام این نوزاد را معین کنید؛ حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: من در نامگذاری او، از پروردگارم پیشی نمی گیرم ، خداوند به جبرئیل وحی کرد: پسری برای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شده نزد او برو و به او تبریک بگو، سپس بگو: نسبت علی (علیه السلام) به تو مانند نسبت هارون به موسی (علیه السلام) است ، نام این نوزاد را همان نام بگذارید که نام پسر هارون(برادر موسی) است . جبرئیل به حضور پیامبر آمد و تبریک گفت ، و سپس عرض کرد: خداوند امر کرد که این نوزاد را همنام پسر هارون برادر موسی ، کنید. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: او چه نام داشت ؟ جبرئیل گفت : نام او شبر بود.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: زبان من عربی است . جبرئیل گفت : او را حسن ، نامگذاری کن ، پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نام آن نوزاد را حسن خواندند.
منبع: داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)، محمد محمدی اشتهاردی
کرم از کجا تا کجا
ابن کثیر از علماى اهل تسنن در البدایه والنهایه روایت کرده که امام حسن (علیه السلام) غلام سیاهى را دید که گرده نانى پیش روی خود نهاده و خودش لقمهاى از آن مىخورد و لقمه دیگرى را به سگى که آنجا بود مىدهد.
امام (علیه السلام) که آن منظره را دید به او فرمود: انگیزه تو در این کار چیست؟
پاسخ داد: «انى استحیى منه ان آکل ولا اطعمه.»؛ من از او شرم دارم که خود بخورم و به او نخورانم!
امام حسن (علیه السلام) به او فرمودند: از جاى خود برنخیز تا من بیایم! سپس به نزد مولاى آن غلام رفت و او را با آن باغى که در آن زندگى مىکرد از وى خریدارى کرد، آنگاه آن غلام را آزاد کرده و آن باغ را نیز به او بخشید!
منبع: البدایه والنهایه، (چاپ مصر)، ج 8، ص 38
داوری امام حسن (علیه السلام)
عصر خلافت امام علی (علیه السلام) بود، قصابی را که چاقوی خون آلود در دست داشت ، در خرابه ای دیدند و در کنار او جنازه خون آلود شخصی افتاده بود، قرائن نشان می داد که کشنده او همین قصاب است ، او را دستگیر کرده و به حضور امام علی (علیه السلام) آوردند. امام علی (علیه السلام) به قصاب گفت : در مورد کشته شدن آن مرد، چه نظر داری ؟ قصاب گفت : من او را کشته ام .
امام بر اساس ظاهر جریان ، و اقرار قصاب ، دستور داد تا قصاب را ببرند و به عنوان قصاص ، اعدام کنند. در این حال که مأمورین ، او را به قتلگاه می بردند، قاتل حقیقی با شتاب به دنبال مأمورین دوید و به آنها گفت : عجله نکنید و این قصاب را به حضور امام علی (علیه السلام) بازگردانید. مأمورین او را به حضور امام علی (علیه السلام) باز گرداندند، قاتل حقیقی به حضور حضرت علی (علیه السلام) آمد و گفت : ای امیر مؤمنان ! سوگند به خدا، قاتل آن شخص این قصاب نیست ، بلکه او را من کشته ام . امام به قصاب فرمودند:
چه موجب شد که تو اعتراف نمودی من او را کشته ام ؟ قصاب گفت : من در یک بن بستی قرار گرفتم که غیر از این چاره ای نداشتم ، زیرا افرادی مانند این مأمورین ، مرا کنار جنازه بخون آغشته با چاقوی خون آلود بدست دیدند، همه چیز بیانگر آن بود که من او را کشته ام ، از کتک خوردن ترسیدم و اقرار نمودم که من کشته ام ، ولی حقیقت این است که من گوسفندی را نزدیک آن خرابه کشتم ، سپس ادرار بر من فشار آورد، در همان حال که چاقوی خون آلود در دستم بود، به آن خرابه برای تخلّی رفتم ، جنازه بخون آغشته آن مقتول را در آنجا دیدم ، در حالی که وحشت زده شده بودم ، برخاستم ، در همین هنگام این گروه به سر رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر نمودند. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: این قصاب و این شخص که خود را قاتل معرفی می کند را به حضور امام حسن (علیه السلام) ببرید تا او قضاوت نماید. مأمورین آنها را نزد امام حسن (علیه السلام) آوردند و جریان را به عرض رساندند. امام حسن (علیه السلام) فرمودند: به امیر مؤمنان علی (علیه السلام) عرض کنید، اگر این مرد قاتل ، آن شخص را کشته است ، در عوض جان قصاب را حفظ نموده است ، و خداوند در قرآن می فرماید: و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا.
و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گوئی همه مردم را نجات بخشیده است (مائده 32). آنگاه هم قاتل و هم آن قصاب را آزاد نمود، و دیه مقتول را از بیت المال به ورثه او عطا کردند. به این ترتیب ، ارفاق و تشویق اسلام شامل حال آن قاتل شد که مردانگی کرد و موجب نجات یک نفر بی گناه گردید، و با این کار جوانمردانه اش ، تا حدود زیادی گناه خود را جبران نمود.
منبع: داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاردی
شفاعت امام حسن علیه السلام
عصر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، حسن و حسین (علیه السلام) کودک بودند شخصی گناهی کرد و از شرم آن گناه ، مدتی مخفی شد و نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی آمد تا اینکه آن شخص ، حسن و حسین (علیهما السلام) را دید، آن دو را بر دوش خود سوار کرد و با همان حال به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: من گنه کارم ، در پناه خدا، و این دو آقازاده به حضور شما آمده ام تا مرا ببخشید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی که آن منظره را دید، آنچنان خندید که دستشان را بر دهانشان گذاشتند ، سپس به آن مرد گنه کار فرمودند:
برو جانم تو آزاد هستی آنگاه به حسن و حسین(علیهما السلام) فرمودند:
آن شخص در مورد عفو گناه خود، شما را شفیع قرار داد، در این هنگام آیه 64 سوره نساء نازل شد: … ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفروالله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما: و اگر گنهکاران که بر اثر گناه به خود ستم کردند، به نزد تو (ای پیامبر) می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آن ها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
منبع: داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)، محمد محمدی اشتهاردی
پاسخ به سوال یهودی
امام حسن(علیه السلام) در عین این که پارسا و عابد بودند و بیست بار پیاده از مدینه به مکه برای انجام مناسک حج رفتند ، و سه بار همه اموال خود را صدقه دادند، خوشپوش و با وقار و آراسته بودند. روزی با لباس خوب و تمیز سوار بر قاطر زیبا از منزل بیرون آمدند، و با شکوه و نورانیت خاصی در کوچه های مدینه می گذشتند و به بیرون شهر می رفتند . یک نفر یهودی نزدیک آمد و عرض کرد: سوالی دارم ، امام فرمودند: بپرس . او گفت : جدت رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند: الدنیا سجن المومن و جنه الکافر: دنیا برای مؤ من ، زندان است و برای کافر بهشت . ولی اینک می بینم تو از مواهب دنیا بهره مندی ولی من در سختی هستم ! امام حسن (علیه السلام) فرمودند: این تصور تو غلط است که مؤمن باید از همه چیز محروم باشد، و اگر تو مقام ارجمند مؤمن را در بهشت با جایگاه پست جهنم برای کافر را مقایسه کنی ، و با دنیای مؤ من و کافر بسنجی به خوبی درمیابی که سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) درست است که دنیا برای مؤمن زندان است و برای کافر بهشت می باشد.
منبع: داستان صاحبدلان، محمد محمدی اشتهاردی
شاخه گل پر برکت
زمخشرى در کتاب ربیع الابرار از انس بن مالک روایت کرده که گوید: من در خدمت حسن بن على (علیهماالسلام) بودم که کنیزکى بیامد و شاخه گلى را به آن حضرت هدیه کرد.
حسن بن على (علیهماالسلام) فرمودند:« انت حره لوجه الله»؛ تو در راه خدا آزادى!
من که آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض کردم: کنیزکى شاخه گل بىارزشى به شما هدیه کرد وشما او را آزاد کردید؟
در پاسخ فرمودند:«هکذا ادبنا الله تعالى – اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها- و کان احسن منها اعتاقها. ؛ اینگونه خداى تعالى ما را ادب کرده که فرمود: وقتى تحیهاى به شما دادند، تحیتى بهتر دهید و بهتر از آن آزادى اوست.»
منبع: ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 149
معرفی کتاب
کتاب «امام علی (علیه السلام) و تفریحات سالم»
تو عشق و نشاط و سرور منی
علی جان تو دریای نور منی
این نوشتارنورانی و ارزشمند، در بردارنده ی برخی از الگوهای رفتاری و اخلاقی حضرت علی (علیه السلام) است و مطالب ذکر شده از نظر کاربردی مهم و سرنوشت سازند و تنها جنبه ی نظری ندارند، بلکه رفتار و سیره و روش الگویی امام علی (علیه السلام) را بیان می کند.
مؤلف: حجت الاسلام محمد دستی (رحمت الله علیه)
ناشر: مؤسسه ی فرهنگی تبلیغاتی امیرالمؤمنین (علیه السلام)
کتاب «داستانهای آسمانی»
کتب داستانی برای جوانان و نوجوانان بسیار شیرین، جذاب و درس آموز است و می توان به این واسطه به طور مستقیم روح لطیف آنها را مزین به اخلاق حسنه نمود، به خصوص داستانهای قرآنی که هم صادق است و هم از نورانیت خاص بهره مند است و این کتاب شامل چهل داستان قرآنی می باشد.
مؤلف: مظفر حاجیان
ناشر: انتشارات همای رحمت
کتاب «بافرزندان در سایه ی قرآن»
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «هنگامی که فتنه ها همچون پاره های شب، شما را فرا گرفت بر شما باد به قرآن» اصول کافی /ج3/ص3460.
در این کتاب تلاش شده تا از قرآن کریم در راه تربیت فرزندان خود توشه بر گیریم و وظیفه ی ماست که در عصر پر آشوب فعلی در راه نیک پرورش دادن کودکانمان به سوی قرآن رو کنیم و خود و فرزندانمان را که والاترین سرمایه های ما هستند، از تباهی ها برهانیم.
مؤلف: ابراهیم مظاهری
ناشر: انتشارات پارسیان
احکام
پرسش: کسى که به واسطه بیمارى نتوانسته روزههاى ماه رمضان را بگیرد، اگر چند سال قضاى آن را به تاخیر بیندازد تکلیف چیست؟
پاسخ: اگر بیمارى او در میان سال خوب شد، باید روزهها را قضا کند و اگر به سالهاى بعد انداخت، علاوه بر قضاى روزه، باید براى هر روز یک مد طعام (معدل 750 گرم گندم) به فقیر بدهد اما اگر بیمارى او تا سال بعد ادامه یافت – به طورى که نمىتواند قضا کند – فقط باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد. (1)
پرسش: سحر بیدار نشدم تا نیّت کنم. نزدیک آفتاب از خواب بیدار شدم، آیا روزهام صحیح است؟
پاسخ: اگر آنچه روزه را باطل مىکند، انجام ندادهاید، روزه صحیح است. (2)
پرسش: آیا با شروع اذان مغرب افطار روزه جایز است؟
پاسخ: اگر یقین دارید وقت داخل شده، اشکال ندارد و اگر شک یا گمان دارید، افطار روزه جایز نیست. (3)
پی نوشت :
1- توضیح المسائل مراجع، 1705، 1709.
2- العروه الوثقى، ج 2، نیه الصوم
3- توضیح المسائل مراجع، مسئله 742.