ویژه نامه روزپنجم ضیافت الهی

ویژه نامه روزپنجم ضیافت الهی

نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

دعای روز پنجم
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ اْلقانِتینَ وَاجْعَلنى
خدایا قرارم ده در این ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن از بندگان شایسته فرمانبردارت و بگردانم
فیهِ مِنْ اَوْلِیاَّئِکَ الْمُقَرَّبینَ بِرَاءْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
در این روز از اولیاء مقرب درگاهت به مهرت اى مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان

زلال وحی
تفسیر آیه 12 سوره حجرات
خداوند متعال در آیه 12 سوره حجرات می فرماید:
« یا اَیُّهَا الذَّینَ آمَنوُا اجْتَنِبُوا کَثِیْراً مَّنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنَّ إثْمٌ وَلاتَجَسَّسُوا وَلایَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضَاً أیُحِبُّ أحَدُکُمْ أنْ یَأکُلَ لَحْمَ أخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ تَوَّابُ رَّحِیمٌ ؛ ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید؛ زیرا بعضی گمان‌ها گناه است. (و درکار دیگران) تجسس نکنید و بعضی از شما دیگری را غیبت نکند، آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ی خود را بخورد! پس آن را ناپسند می‌دانید و از خداوند پروا ‌کنید، همانا خداوند توبه پذیر مهربان است.»
نکته ها:
در قرآن کریم نسبت به حسن ظن سفارش و از گمان‌ بد نسبت به مسلمین نهی شده است. (چرا درباره ی بعضی شنیده‌ها، حسن ظن ندارید.) سوره‌ی نورآیه‌ی 12 . این آیه برای امنیت وحفظ آبروی مردم ، سوء ظن ، تجسس وغیبت را حرام کرده است .
پیامها:
1) ایمان، تعهد آفرین است وهر کس ایمان دارد باید از یک سری اعمال دوری نماید.
2) برای دوری ازگناهان حتمی ، باید ازگناهان احتمالی اجتناب کنیم. (چون بسیاری از گمان‌ها،گناه است ، باید از همه‌ی گمان‌های بد ، دوری کنیم .)
3) مردم درجامعه‌ی اسلامی باید هم مورد سوء ظن قرار نگیرند وهم کسی درکارشان تجسس نکند وهم درمجالس آبروی‌شان ریخته نشود .
4) برای نهی‌از غیبت باید زمینه های غیبت را مسدود کرد. راه ورود به غیبت ، اول سوء ظن ، بعد تجسس و سپس کشف عیب است ؛ لذا قرآن به همان ترتیب نهی کرده است.
5) آبروی انسان مثل گوشت بدن او، وسیله‌ی قوام اوست.
6) همان‌گونه که مرده قدرت ندارد ، شخصی که مورد غیبت است نیز چون حاضر نیست ، قدرت دفاع از خود را ندارد.
7) اگرازبدن زنده قطعه‌ای جدا شود ، امکان پر شدن آن هست ؛ ولی اگر ازمرده ای چیزی کنده شود ، جای آن خالی می‌ماند . غیبت ، بردن آبروی مردم است وآبرو که رفت، دیگر بر‌نمی گردد.
8) دراسلام بن بست وجود ندارد، با توبه می توان گناه گذشته را جبران کرد.
منبع:  تفسیر سوره حجرات، محسن قرائتی ، صفحه های61 تا63

کلام نور
رمضان ماه رحمت
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم): … و هو شهر اوله رحمه و اوسطه مغفره و اخره عتق من النار.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانه‌اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.
منبع: بحار الانوار، ج 93، ص 342
رمضان ماه خدا
قال امیرالمومنین(علیه السلام): شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى
امام على (علیه السلام) فرمودند: رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
منبع: وسائل الشیعه، ج 7 ص 266، ح 23.

حکمت های شگرف
حکمت 49 نهج البلاغه: شناخت بزرگوار و پُست فطرت (اخلاقى، اجتماعى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] احْذَرُوا صَوْلَهَ الْکَرِیمِ إِذَا جَاعَ وَ اللَّئِیمِ إِذَا شَبِعَ .
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند : از یورش بزرگوار به هنگام گرسنگى ، و تهاجم انسان پُست به هنگام سیرى ، بپرهیز.
حکمت 50: راه جذب دلها (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّهٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : دل هاى مردم گریزان است ، به کسى روى آورند که خوشرویى کند .
حکمت 51: قدرت و عیب پوشى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] عَیْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّکَ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد ، پنهان است .
حکمت 52: روش برخورد با شکست خوردگان (اخلاقى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَهِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : سزاوار ترین مردم به عفو کردن ، تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است .
حکمت 53 : شناخت جایگاه سخاوت و ایثارگری (اخلاقى ،اقتصادی، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ .
و درود خدا بر او، فرمود : سخاوت آن است که تو آغاز کنى ، زیرا آنچه با درخواست داده مى شود یا از روى شرم و یا از بیم شنیدن سخن نا پسند است .
حکمت54 : ارزش هاى اخلاقى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَهِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : هیچ ثروتى چون عقل ، و هیچ فقرى چون نادانى نیست . هیچ ارثى چون ادب ، و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست .
حکمت 55 : اقسام بردبارى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : شکیبایى دو گونه است : شکیبایى بر آنچه خوش نمى دارى و شکیبایى در آنچه دوست مى داری.
حکمت 56: تهیدستى و تنهایى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْغِنَى فِى الْغُرْبَهِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِى الْوَطَنِ غُرْبَهٌ .
و درود خدا بر او، فرمودند : ثروتمندى در غربت ، چون در وطن بودن و تهیدستى در وطن ، غربت است.
حکمت 57: ارزش قناعت و خودکفایى(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْقَنَاعَهُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ .
قال الرضى و قد روى هذا الکلام عن النبى (صلی الله علیه و آله و سلم)
و درود خدا بر او ، فرمودند : قناعت ، ثروتى است پایان نا پذیر .(این سخن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است.
حکمت 58 : توانگرى و شهوت ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْمَالُ مَادَّهُ الشَّهَوَاتِ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : ثروت ، ریشه شهوت هاست.
حکمت 59 : ارزش تذکّر دادن اشتباهات (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ .
و درود خدا بر او فرمودند : آن که تو را هشدار داد ، چون کسى است که مژده داد.
حکمت 60: ضرورت کنترل زبان (اخلاقى ، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ .
و درود خدا بر او ، فرمودند : زبان تربیت نشده ، درنده اى است که اگر رهایش کنى مى گزد.
منبع: نهج البلاغه

عزیزآل یاسین
معنای انتظار
انتظار به معنای اشتیاق انسان ، برای دسترسی به وضعی برتر و بالاتر است و این حالتی است که بشر همیشه باید در خود حفظ کند و پیوسته در حال انتظار فرج الهی باشد . 1
انتظار ، یعنی ، دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر ، ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند ( فاصله هست ) ؛ اما بلا شک آن دوران وجود دارد . 2

روز وصل
غم مخور ،ایام هجران روبه پایان می رود
این خمـــــاری از ســــر ما میــگساران می رود
پـــرده از روی مـــــاه خویــش بالا می زند
غمزه را سر می دهد ، غم از دل وجان می رود
بلبـل اندر شاخســـار گـل هویــــدا می شود
زاغ با صد شرمســـاری از گلســـــتان می رود
محفـل از نور رُخ او ، نور افشـان می شود
هر چه غیر ازذکر یار، از یاد رندان می رود
ابرها ، از نورخورشید رُخش پنهان شوند
پرده از رخســـار آن سرو خــــرامان می رود
وعــده دیدار نزدیک است یاران مژده بـاد
روز وصلـش می رسد ، ایام هـجران مـی رود 3

منابع:

(1) بیانات مقام معظم رهبری ، 7/10/75
(2) بیانات مقام معظم رهبری ،30/11/70
(3) دیوان امام خمینی (رحمت الله علیه ) ، ص11

مواعظ جاوید
ولایت فقیه
ولایت فقه برای مسلمین یک هدیه ی است که خدای تبارک و تعالی داده است.
بهترین اصل درقانون اساسی، این اصل ولایت فقیه است. امروز فقهای اسلام حجت بر مردم هستند. «ولی امر» حجت خداست. ملت بی «هادی» نمی تواند کاری انجام دهد.
ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی. ولایت فقیه است که جلوی دیکتاتوری را می گیرد؛ اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری می شود.
من به همه ی ملت، به همه ی قوا ی انتظامی اطمینان می¬دهم که امر دولت اسلامی اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت وارد نخواهد شد.
منبع: کلمات قصار امام خمینی (رحمت الله علیه) ص 119.
در محضر ولایت
مقام‌ معظم‌ رهبری می فرمایند‌:
شروع‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان در حقیقت‌ عید بزرگی‌ برای‌ مسلمانهاست‌ و جا دارد که‌ یکدیگر را به‌ استفاده‌ هر چه‌ بیشتر از این‌ ماه‌ توصیه‌ کنید.
روزه‌ نعمت‌ بزرگی‌ است‌…. یک‌ مبارزه‌ با نفس‌ است‌، مبارزه‌ با هوی‌ است‌ و مبارزه‌ با هوی‌ در رأس‌ تمام‌ کارهای‌ نیک‌ و خودسازی‌ هاست‌.
یک‌ رکعت‌ نماز شما، یک‌ کلمه‌ ذکر سبحان‌ الله شما،… مختصر صدقه‌ دادن‌ شما، یک‌ صله‌ رحم‌ کوچکی‌ که‌ شما در این‌ ماه‌ بکنید، چند برابر خود این‌ کارها در غیر ماه‌ رمضان است‌. خیلی‌ فرصت‌ خوبی‌ است‌.
ماه‌ رمضان فرصتی‌ است‌ که‌ یکی‌ یکی‌ بیماریها را تا آنجا که‌ بشود برطرف‌ کنیم‌، اگر نکنیم‌ این‌ بیماریها مهلک‌ است‌. هلاکت‌ معنوی‌، یعنی‌ برای‌ ابد دچار عذاب‌ الهی‌ شدن‌.
منبع : حدیث ولایت

شمیم هدایت
تأثیر هم نشینی
از چیزهایی که اهل آتش جهنم بر آن تعقل نکردند و خود از آن یاد می‌کنند، انتخاب همنشین سوء و نارواست.
«یَا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً؛ ای کاش! فلانی را به دوستی و همنشینیِ خود نمی‌گرفتم»1
آشنایی با او بود که مرا با خدا بیگانه ساخت، و دوستی با او بود که زمینه‌ساز دشمنیِ خداوند شد.
و این آیه از کتاب خدا بیانگر حقیقتی مسلّم است، و آن این‌که: دوست، آشنا و همنشین تأثیری ژرف و عمیق بر انسان دارد و اگر سوء و شوم و بد باشد می‌تواند برای آدمی حسرت و زیانی ابدی به بار آورد.
بیاموز کیمیای سعادت
ز هم صحبت بد جدایی، جدایی2
همنشین بر همنشینِ خود تأثیر گذار است، اولیاء دین پیوسته ما را به همنشینی با خوبان و صالحان خوانده‌اند.
البته نکته‌ای که در خصوص همنشینی قابل تأمل و اهتمام است، این است که همنشینی تأثیری یک جا و دفعی در پی‌ندارد، بلکه به تدریج، آرامی و کندی، تأثیر گذار می‌شود؛ به گونه‌ای که در آغاز کار هیچ‌گونه تأثیری آشکار نخواهد بود، اما در پایان کار، همه چیز پیدا و آفتابی می‌شود.
کسی که همنشینی صالحان و پاکان را برگزیند، محبوب و مطلوب خداوند‌متعال خواهد بود. و نصرت و امداد خداوندی را نصیب خواهد برد.
رو بجو یار خدایی را تو زود
چون چنان کردی، خدا یار تو بود3
و البته در حقیقت می‌توان گفت، که همنشینی با اولیاء خداوند، همنشینی با خداوندمتعال است.
زیرا به معیت و همراهی وی می‌انجامد.
هر که خواهد همنشینیِ خدا
تا نشیند در حضورِ اولیا4
و با خدا نشستن و با خدا بودن یعنی با همه چیز بودن، و همه چیز را به چنگ آوردن زیرا آنچه مایه‌ی حاجت و نیاز آدمی است، در کف با کفایت اوست.
بنابراین، هیچ چیز جز خداوندمتعال، نیازهای دائم و مستمر آدمی را رفع و مرتفع نمی‌سازد.

پی نوشت :

1. سوره‌ی فرقان، آیه‌ی28.
2. حافظ
3. مثنوی معنوی، دفتر بیست و دوم، بیت23.
4. مثنوی معنوی، دفتر بیست و دوم، بیت28.
، صفحه‌های 93تا101.دامت‌برکاته
منبع : اخلاق خوبان، استاد حسین انصاریان

نکته های ناب
حافظ و ماه مبارک رمضان
از جمله مباحث قرآنی که در اشعار حافظ شیرین سخن خوش نشسته و چون نگین انگشتری، شعرش را زینت بخشیده است مفاهیمی چون: رمضان، روزه و شب قدر است که از جمله زیباترین ابیات در دیوان حافظ را شامل می شود. «حافظ از روزه همانند نماز غالباً به طنز و از پایان گرفتن ماه روزه به شادی یاد می کند.»(1) و این همان مبارزه منفی است که با ریاکاران و روی آوردن به روح دعا، عبادت، نیایش و به طور کلی همه اعمال دینی است.
او قدر و منزلت روزه و رمضان را می داند و به نیکی دریافته که از کرامت این ماه است که چشم حقیقت بین او گشوده خواهد شد و به عوالم بالاتر راه خواهد یافت از این رو می گوید:
روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی
او با اشراف به تبعات و دستاوردهای این ماه، هم کیشان و رندان و اهل باطن را فرا می خواند که فرصت ماه شعبان را ارج نهاده خود را برای رسیدن ایام ماه رمضان آماده کنند.
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
اگرچه اندیشه عرفانی حافظ و توجه او به عوالم عرفانی او بر هیچ حافظ پژوهی پوشیده نیست اما پارادکسی در این دست از اشعار حافظ وجود دارد که توجه همگان را به خود معطوف ساخته است و حتی گاه افرادی را به اشتباه و داوری سطحی و برداشتهای زمینی از آن انداخته است. اشعار زیر از این گونه اند:
زان می عشق کران پخته شود هر خامی
گرچه ماه رمضان است بیاور جامی
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه پیمانه بده گو رمضان باش
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
عمری که بی حضور صراحی به جام رفت
گر فوت شد سحور چه نفصان صبوح هست
از می کنند روزه گشا طالبان یار
تقریباً در همه ابیاتی که حافظ از روزه و رمضان سخنی به میان آورده آن را با زهدفروشی و می همراه کرده است. آنچه مسلم است می از جمله مفاهیم بحث برانگیز در اشعار حافظ است که بسیار در مورد آن سخن گفته اند: «این حرف را بارها پژوهندگان حافظ گفته اند که دو باده در حافظ داریم انگوری و عرفانی یا دو معشوق در دیوان مطرح و مخاطب است زمینی انسانی و آسمانی عرفانی. نگارنده به نوع سومی از می و معشوق در حافظ قائل است و بر آن است که بیشترینه اشعار حافظ در این زمینه سوم است و آن همانا می و معشوق ادبی و کنایی است.»(2)
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می زخمخانه به جوش آمده می باید خواست
نوبه زهد فروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
با توجه به بیت دوم این غزل به نیکی پیداست که این می در مقابل زهد فروشی های مسلمانان ظاهری که دین را حربه ای برای خود قرار داده اند مطرح شده و منظور التفات به روح و حقیقت روزه و روزه داری است چرا که او نیک می داند که ریا از منفورترین گناهان در پیشگاه خداوند است و انسان باید همه ایام و لحظات را غنیمت بداند و نه فقط ماه مقرر شده رمضان را. این مفهوم در این غزل به روشنی تکرار شده است:
بیا ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دو قدح اسارت کرد
ثواب روزه و حج قبول آنکس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
از سویی عشق، اصل اندیشه حافظ را تشکیل می دهد و در برخورد شاعر با ماه رمضان و روزه و حتی حج نیز همان نقش همیشگی خود را ایفا می کند. پیشتر از خواجه شنیدیم که در زیر گنبد کبود هیچ صدایی خوشتر از صدای عشق نیست و هر انسانی که هنر عشق ورزیدن نیاموخته باشد، به فتوای شاعر جسد متحرکی بیش نیست و می توان بر جنازه وی نماز کرد. حافظ پا را ازا ین مرحله نیز فراتر نهاده و یگانه فریادرس انسان را عشق دانسته است.(3) مفهوم شعر فوق به مضمونی دیگر در شعر حافظ تکرار شده است و او چون ترجیع بندی دائم در پی تکرار و القای عشق الهی است:
عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
قرآن زبر بخوانی در چارده روایت
او – که عموماً همه تعابیر مربوط به روزه را با طنز مخصوص خود در مقابل ریاکاران بکار برده- جز یک مورد از چهار مورد تکرار شب قدر دراشعارش، در بقیه موارد از آن به تجلیل و احترام یاد کرده چرا که خود را مدیون و مرهون چنین شبی می داند:
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
** آن شب قدر کزین تازه براتم دادند
در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن
سر خوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
** شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
** آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یارب این تأثیر دولت از کدامین کوکب است
حافظ برای رسیدن عید رمضان (فطر) سخت بی تابی می کند. علیرغم همه ارادت شاعر به افکار مزدیسنایی و مهرآیینی، هوش و حواس وی بیش از آنکه معطوف عید نوروز باستانی باشد به عید فطر است بدین اعتبار که بسامد ده گانه عید در شعر حافظ، حداقل شش بار از عید رمضان در میان است.
حافظ منشین بی می و معشوقه زمانی
کا یام گل و یاسمن و عید صیام است
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی یار ببین ماه ومی بیار

پی نوشت :

1- ذهن و زبان حافظ، بهاءالدین خرمشاهی، ص51
2- تأثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی، علی اصغر حلبی، ص 198
3- شولای رمضان برجان و زبان حافظ، محمد قراگوزلو، روزنامه همشهری 77

دل نوشته
وقت عطرافشانی رحمت
نزهت بادی
تمام دلخوشی ما در اوقات عمری که به بطالت و غفلت می‌گذرد، همین چند دقیقه پیش از فجر روزانه ماه رمضان است؛ وقت شریفی که در آن، ملائک صبح و شام در حال عطرافشانی رحمت و خیر و برکت بر سر و روی مؤمنینی هستند که به گفت‌وگو با معبود خویش دل سپرده‌اند.
ما را لیاقتی نیست که از اسرار غیبیه سحرهای ماه رمضان، پرده‌برداری کنیم و به عنایات و کرامات نهفته آن پی ببریم. آنچه از دست کوتاه ما برمی‌آید، این است که ما نیز به آیین شب زنده‌داران، دیده از خواب باز گیریم و بسان اولیای خدا، به محراب عبادت پر بگشاییم و به سان آنان با حضرت دوست سخن آغاز کنیم.
آنچه بر زبان حق ائمه اطهار جاری شده است، بر زبان خویش تکرار کنیم تا شاید آن صفات و اسمای حسنا که تمامیت آن در وجود اهل بیت به ظهور رسیده است، در ما نیز اجلال نزول فرماید و به واسطه دعای آن مقربین عالم ربانی، ابواب عنایت بر روی ما نیز گشوده شود؛ وگرنه ما کجا و آن فرازهای ملکوتی دعای سحر کجا!
اگر به مدد فیض‌رسان الهی نباشد، کجا می‌توانیم آن ترنم زیبا و قدسی را بر زبان بیاوریم؟
وقتی تمام دل‌مشغولی‌های آدمی به چیزهای حقیر و سخیف دنیوی ختم می‌شود، درک موضوعات عظیم، از توان وی خارج می‌گردد؛ مگر آنکه دست توسل به دامان دل آشنایان کلام اللّه‌ بزنیم و قدم جای پای آنها بگذاریم و جان را از جام شیرین و گوارای دعاهای ایشان سیراب سازیم.
من بنده مهرپرورده توام
ای کسی که رحمتت بر غضبت و جمالت بر جلالت پیشی می‌گیرد.
تو در زبان قدسی خویش فرمودی، هر کس گمانش به من نیکوتر است، من او را بیشتر دوست می‌دارم.
من چگونه می‌توانم خوف از توفان جلال و جبروت تو را در دل بپرورانم، در حالی که پیش از آن، کشتی دلم در جذبه دریای لطف و جمال تو کرانه گرفته است؟
من بیش از آنکه از صفات قهریه و جلالیه تو ترسان باشم، از گرداب هولناک گناهان خویش هراسناکم که مرا روز به روز بیشتر در خود فرو می‌کشد و دست توفیق مرا از دامان توبه، کوتاه می‌کند.
اگرچه همگان تو را با صفات جمال و جلال می‌شناسند، اما من همان بنده مهرپرورده و نازآفریده تو هستم که بر من، جز با روی محبت و رحمت نظر نکردی و به غیر از باب فتح و نصر، چیزی نگشودی.
عبودیت من در برابر آستان الوهیت تو چون کودکی است ناآموخته و سر به هوا. چنین طفلی کجا می‌تواند هیبت و عظمت و جبروت تو را درک کند؟!
آنچه او را به درگاه خانه تو می‌کشاند، عشق و امید و ستایش و آرزوست که جز با صفت جمال و رحمت و زیبایی تو، پاسخ نمی‌پذیرد. کجا دیده‌ای سرکشی و نادانی کودکی را با غضب و قهر، تأدیب کنند؟
از تو می‌خوانم که با وجود گناهان و کوتاهی‌هایم، نگاه ترحم و شفقت خویش را از من بازنگیری!

یاد ابرار
اسوه استقامت
شهید بزرگوار آیت الله حاج شیخ حسین غفاری( رحمت‌‌الله‌علیه) ، مظهر بسیاری از جلوه های معنویت بودند.
عشق سر شاری به حضرت سبحان داشتند.، حتی در شب‌های سختِ زندان رژیم منحوس پهلوی با دست وپای مجروح وتنِ تب دار، با زحمت زیاد وضو می گرفتند و نمازشب را با حالتی خاص اقامه می‌کردند. قناعت پیشه ، مهمان نواز واهل بخشش بودند. از این که مردم در حضورشان باشند و وقتشان را بگیرند، خسته نمی شدند. وبرای جوانان ارزش خاصی قایل بودند.
در سال 1341، دراوج مبارزات روحانیت به رهبری امام راحل، ایشان با سخنرانی های مستمر خودکوشیدند تا هرچه بیشترجنایات رژیم را افشا کنند.
ایشان در محرم 1342 ، همزمان با شکل گیری قیام خونین 15 خرداد، مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی را وجهه‌ی همّت خود ساختند وبه روشن‌گری افکارِعمومی پرداختند و پس از آن دستگیر و راهی زندان شدند.
در سال 1350 بار دیگر،دستگیر ودر زندان مورد شکنجه‌های طاقت‌فرسا قرار گرفتند. این اسوه‌ی استقامت طی سال‌های 1353- 1350 ، به مبارزات خود شکل تازه‌ای دادند و کمتر میان آشنایان ظاهر می شدند و مخفیانه جنایات رژیم را برای مردم تبیین می نمودند.
برگه‌ی بازجویی شهید آیت الله غفاری ، روح بزرگ و اراده‌ی مصمم و تزلزل ناپذیر ایشان را به خوبی نشان می دهد:
سؤال : نظر شما راجع به شاهنشاه آریا مهر چیست؟
پاسخ : ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصب اند.
سؤال : نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟
پاسخ : من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.
در طی این بازجویی‌ها، این پیر شصت ساله‌ی مبارز را تا سر حدّ مرگ مورد شکنجه قرار می‌دادند. و سرانجام در اوج مظلومیت، امّا سرافرازانه درمجلس تنگ وتاریکِ زندان ساواک با دست و پای شکسته و دندانهای خرد شده ومحاسن خونین در 6 دی ماه 1353 ، به دیار ابدیت عروج نمودند.
منبع: برگرفته از روزها و رویدادها، جمعی از نویسندگان، انتشارات زهد، ج 3 ، صص325-323

حکایت ها و هدایتها
توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
ام ایمن از زنان بسیار بلند مرتبه و عالی قدر صدر اسلام که همواره در خدمت خاندان نبوت بود، بعد از آن که حضرت فاطمه (سلام الله علیه) از دنیا رفتند، ام ایمن آنچنان ناراحت بود که دیگر نمی توانست در مدینه بماند؛ بنابراین عازم مکه شد، در راه در بیابان جحفه تشنگی بر او غلبه کرد و آبی نیز به همراه نداشت و تشنگی او آنچنان شدید گردید که به حد خطر مرگ رسید. در این لحظه متوجه خدا گردید و در حالی که چشمش پر از اشک بود عرض کرد: یا رب اتعطشنی و انا خادمه بنت نبیک؛ پروردگار من! آیا مرا تشنه می گذاری با این که من کنیز دختر پیامبرت (فاطمه سلام الله علیها) هستم. پس از دعا، دلوی از آسمان پر از آب بهشت بر او نازل شد، از آن آب آشامید و تا هفت سال دیگر تشنه و گرسنه نشد.
منبع: داستان صاحبدلال، محمد محمدی اشتهاری.

معرفی کتاب
کتابِ « ادیان درخدمت انسان»
عدالت دراسلام درهمه‌ی زمینه‌ها ،‌ به ویژه درزمینه‌ی اجتماعی واقتصادی ،‌ نه تنها متکی برجهان بینی اسلامی است ، بلکه اصولاً خود،‌ پایه‌ای ازجهان بینی به شمارمی‌آید وتأثیر شگرفی برموازین وارکان دیگر دارد.عدالت درهمه‌ی ‌زمینه‌های زندگی فردی واجتماعی انسان ، جاری است ودرقرآن کریم چنان می‌نماید که جهان هستی ، بر آیندی ازعدالت است .
آنچه خواندید بخشی ازیکی ازمقالات کتابِ «ادیان درخدمت انسانی »‌ اثرامام موسی صدر (رهبر ایرانی الاصل مفقود شیعیان لبنان) بود که درخصوص عدالت اجتماعی واقتصادی دراسلام نوشته شده است .
این کتاب بعد ازکتاب «نای و نی» ، دومین مجموعه ازدستاورهای فکری امام موسی صدر ومشتمل بر برخی سخنرانی‌ها ، ومصاحبه‌ی ایشان است که در آنها به موضوعات گوناگونی با محوریت : عدالت ، آزادی و ایمان ،‌ پرداخته شده است . دراین مجموعه، ‌هم از آزادی مطبوعات سخن رفته است وهم ازنفس وجایگاه دین دردنیای امروز هم ازتمدن درخشان اسلامی صحبت شده است وهم از عدالت دراسلام و…
این مجموعه‌ی گرانمایه ،‌ با همه‌ی تنوع موضوعات ،‌ دست کم این حُسن را دارد که می‌تواند ما را به دیدگاه و روش و منش امام موسی صدر(‌به عنوان فقیهی سیاستمدار و روشن اندیش) ‌آشنا کند.
درادامه به مهم ترین عناوین مقالات این مجموعه اشاره می شود:
ادیان درخدمت انسان ، درپاسداشت آزادی ، دین درجهان امروز ، دین ومشارکت اجتماعی جایگاه دین درجنبش‌های رهایی بخش ،‌ اسلام ومخاطب معاصر ، اسلام و ارزش‌ها و مفاهیم اسلامی ، اسلام وعدالت اجتماعی واقتصادی ،‌ ابعاد اجتماعی اسلام اسلام وخانواده درجامعه پیشرفته ، فرقه‌های اسلامی ،‌ موعود ومیعاد ‌ اخلاق پیروزی ، شأن امت وسرنوشت آن و…
ناشر : مؤسسه امام موسی صدر- تهران 1384

احکام
پوشش در نماز
سؤال: فلسفه‌ی حجاب کامل در نماز چیست؟ خدا که با همه محرم است، پس چرا حتی در تاریکی و در تنهایی که هیچ نامحرمی هم وجود ندارد، باید بانوان با پوشش کامل نماز بخوانند؟
پاسخ: با توجه به این‌که خداوندمتعال علیم و حکیم است، پس یکایک احکام حکمت خاصی دارد و لکن پی‌بردن به آن اسرار برای ما هم میسر نیست و چندان هم مهم نیست، چه این که با علم محدود ما از نیاز‌ها، استعدادها و نیز رفع نیاز‌های واقعی و شکوفا کردن استعداد‌ها به نحو صحیح و بدون مخاطرات جسمی و روحی، مادی و معنوی، چگونه می‌توان چنین ادعایی نمود.
علاوه بر این‌که اساس در این احکام، فراخوان بشر به تعبد و اظهار بندگی در مقابل پروردگار است. البته چه بسا ممکن است آگاهی بر این اسرار و حکمت‌ها، حداقل در بعضی افراد موجب تقویت انگیزه‌ی آنها در پیروی از آن دستورات شود و به همین جهت در صدد کنکاش از اسرار و حکمت‌های احکام هستند.
به هر صورت حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفه‌های متعددی دارد؛ از جمله:
الف: این خود نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب می‌باشد و یکی از عواملی است که در پاس داشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب‌پذیری آن، نقش مهمی ایفا می‌کند.
ب: وجود پوششی یک پارچه برای تمام بدن و داشتن پوششی مخصوص برای نماز، توجه و حضور قلب انسان را بیشتر می‌کند و از التفات ذهن به تجملات و چیز‌های رنگارنگ می‌کاهد و ارزش نماز را صد چندان می‌کند.
ج: داشتن پوشش کامل در پیشگاه خداوند، نوعی ادب و احترام به ساحت قدس ربوبی است. از این رو برای مرد نیز برداشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است و همین ادب حضور در پیشگاه الهی زمینه‌ساز حضور معنوی و بار یافتن به محضر حق می‌شود.
افزون بر آن حکم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم، تفاوت‌هایی دارد و با آن قابل مقایسه نیست؛ مثلاً پوشاندن روی پا در برابر نامحرم واجب است؛ ولی در نماز ـ بدون حضور نامحرم ـ (درنظربعضی ازمراجع) واجب نیست.
منبع: پرسش‌ها و پاسخ‌ها، گروه محققان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، ج7، ص312

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید