پیام‏هاى ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان (1)

پیام‏هاى ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان (1)

نویسنده: غلامرضا سعادتى

اشاره:
یکى از موضوعات قابل بحث در ماه مبارک رمضان، ادعیه روزانه این ماه است. هر یک از دعاهاى این ماه حاوى چند پیام تربیتى است. در این مقاله از هر دعاى روزانه، یک پیام گزینش شده و مطالبى جهت ارائه یک سخنرانى، به صورت مختصر و فشرده بیان شده است. مبلغان محترم مى‌توانند مطالب مربوط به هر روز را با عنایت‌به دعاى آن روز که در مفاتیح‌الجنان آمده است، براساس ذوق و سلیقه خود به عنوان یک سخنرانى ارائه کنند.

روز اول: هوشیارى
نشانه‌هاى غفلت
1 – پند نگرفتن از حوادث دنیا: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «اغفل الناس من لم یتعظ بتغیر الدنیا من حال الى حال (1) ; غافلترین مردم کسى است که از دگرگونى‌هاى دنیا پند نگیرد.»
دلت گر که یک لحظه غافل نشیند
خدنگ بلا بر دل دل نشیند
سر شب سر قتل و تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
2 – بیهوده گذراندن عمر: قال على علیه السلام: «کفى بالمرء غفله ان یضیع عمره فیما لا ینجیه (2) ; تضییع عمر در راهى که موجب نجات انسان نمى‌شود، براى غفلت کفایت مى‌کند.»
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانى به کف آرى و به غفلت نخورى
3 – سرگرمى (بى‌فکرى): قال لقمان لابنه: «للغافل ثلاث علامات: اللهو و السهو و النسیان; (3) لقمان به فرزندش گفت: غافل سه نشانه دارد: سرگرمى، حواس پرتى، فراموشى.»
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
نتایج غفلت:
1 – نادانى: قال على علیه السلام: «من غفل جهل; (4) غافل نادان است.»
2 – قساوت قلب: قال الباقر علیه السلام: «ایاک والغفله ففیها تکون قساوه القلب; (5) از غفلت‌بپرهیز، زیرا در آن قساوت قلب است.»
3 – هلاکت: قال على علیه السلام: «من طالت غفلته تعجلت هلکته; (6) کسى که غفلتش طولانى شد، زود هلاک مى‌شود.»
4 – مردن قلب: قال على علیه السلام: «من غلبت علیه الغفله مات قلبه; (7) کسى که غفلت‌بر او غلبه کرد قلبش مى‌میرد.»
5 – از دست دادن بصیرت: قال على علیه السلام: «دوام الغفله تعمى البصیره; (8) ادامه غفلت‌بینش را کور مى‌کند.»
6 – خسران: قال على علیه السلام: «من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر; (9) کسى که نفس خویش را محاسبه کند، سود برد و آنکه از آن غفلت ورزد زیان بیند.»
عوامل غفلت
1 – اموال و اولاد: قرآن کریم مى‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله‌» (10) ; «اى اهل ایمان! مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کند.»
2 – امکانات رفاهى: قرآن کریم مى‌فرماید: «و لکن متعتهم و آبائهم حتى نسوا الذکر» (11) ; «لکن تو این کافران و پدرانشان را متمتع به دنیا و نعمت‌هاى دنیا گردانیدى تا آنکه از فرط سرگرمى به دنیاى فانى، ذکر و قرآن تو را فراموش کردند.»
3 – فزونى‌طلبى: «الهکم التکاثر» (12) ; «بفریفت‌شما را فزونى جستن.»
این نوبت توست دیگرت نوبت نیست
این فرصت توست دیگرت فرصت نیست
بر خاک مریز باوه هستى را
چون جام تهى شد دگرت مهلت نیست (13)

روز دوم: قرآن
جایگاه قرآن
«لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله‌» (14) ; «[اى رسول ]اگر ما این قرآن را بر کوه نازل مى‌کردیم مشاهده مى‌کردى که کوه از ترس خدا خاشع و ذلیل و متلاشى مى‌گشت.»
برخى از ویژگى‌هاى قرآن
1 – وسیله رحمت و هدایت: «هدى و رحمه للمؤمنین‌» (15) ; «هدایت و رحمت‌براى مؤمنان است.»
2 – رهبر: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «علیکم بالقرآن فاتخذوه اماما قائدا; (16) بر شما باد به قرآن، آن را پیشوا و رهبر خویش قرار دهید.»
3 – برترین گفتار: «الله نزل احسن الحدیث‌» (17) ; «خداوند برترین گفتار را نازل کرد.»
4 – شفاى دردها: «ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه‌» (18) ; «ما آنچه از قرآن مى‌فرستیم شفاى دل و رحمت است.»
5 – جامعیت: قال رسول الله صلى الله علیه و آله «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرء القرآن; (19) هر کس علم اولین و آخرین خواهد، قرآن بخواند.»
ملا صدرا در مقدمه تفسیر سوره مبارکه واقعه مى‌فرماید: «بسیارى به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم ولى همین که چشم بصیرتم باز شد، خود را از علوم واقعى خالى دیدم، در آخر عمرم به فکر فرو رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد بروم. من یقین کردم که کارم بى‌اساس بوده است. زیرا در طول عمرم به جاى نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم، در خانه وحى را کوبیدم درها باز شد و پرده‌ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من مى‌گویند: سلام علیکم طبتم فادخلواها خالدین. من که اکنون دست‌به نوشتن اسرار قرآن زده‌ام، اقرار مى‌کنم که قرآن دریاى عمیقى است که جز با لطف الهى امکان ورود در آن نیست ولى چه کنم عمرم رفت، بدنم ناتوان، قلبم شکسته، سرمایه‌ام کم، ابزار کارم ناقص و روحم کوچک است.» (20)
مرحوم فیض کاشانى در رساله انصاف مى‌فرماید: «من مدت‌ها در مطالعه مجادلات متکلمین فرو رفتم و کوشش‌ها کردم ولى همان بحث‌ها ابزار جهل من بود. مدت‌ها در راه فلسفه به تعلم و تفهم پرداختم و بلند پروازى‌هایى را در گفته‌هایشان دیدم، مدت‌ها در گفت و گوهاى این و آن بودم، و کتاب و رساله‌ها نوشتم و گاهى میان سخنان فلاسفه و متصوفه و متکلمین جمع‌بندى مى‌کردم و حرف‌ها را به هم پیوند مى‌دادم، ولى در هیچ یک از علوم دوایى براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه کردم، تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایتم کرد.»
امام خمینى رحمه الله مى‌فرماید: «و این جانب از روى جد; نه تعارف معمولى مى‌گویم که از عمر به باد رفته خود تاسف دارم. شما اى فرزندان برومند اسلام! حوزه‌ها و دانشگاه‌ها را به شؤونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن توجه دهید، تدریس قرآن را در هر رشته‌اى محط نظر و مقصد اعلى (نه در حاشیه) قرار دهید. مبادا خداى نخواسته در آخر عمر که ضعف و پیرى بر شما هجوم کرد از کرده‌ها پشیمان و تاسف بر ایام جوانى بخورید همچون نویسنده.» (21)

روز سوم: جهالت
برخى از نتایج جهل
1 – انحراف عقیدتى: «یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه‌» (22) ; «به خداوند گمان ناروا مى‌برند، گمان جاهلیت.»
2 – خودبزرگ‌بینى
3 – خود محورى
4 – تخطئه دیگران
5 – گمراه دانستن دیگران
6 – انکار و تکذیب
7 – لجاجت
8 – خودپسندى
قال على علیه السلام: «ان الجاهل من عد نفسه بما جهل من معرفه العلم عالما و برایه مکتفیا و لمن خالفه مخطیا و لمن لم یعرف من الامور مضللا و اذا ورد علیه من الامر ما لا یعرفه انکره و کذبه و کان للحق منکرا و فى اللجاجه متجریا و عن طلب العلم متکبرا; (23) نادان کسى است که خود را نسبت‌به نادانسته‌هایش دانا شمارد و نظر خود را کافى بداند، هر کس با وى مخالفت کند او را در اشتباه پندارد و ناآگاهان را گمراه کند، هرچه را نداند انکار و تکذیب کند، حقیقت را انکار نموده و در لجاجت جرى باشد و در طلب دانش، خودپسندى کند.»
پند گفتن با جهول خوابناک
تخم افکندن بود بر شوره خاک
چاک حمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش اى نیکخو
زانکه جاهل جهل را بنده بود
هر چه پندش مى‌دهى او نشنود (24)

روز چهارم: چشیدن حلاوت ذکر خدا
آثار یاد خدا
1 – قوت روح: قال على علیه السلام: «مداومه الذکر قوه الارواح; (25) مداومت‌یاد خدا موجب قدرت جان‌هاست.»
2 – زنده دلى: قال على علیه السلام «فى الذکر حیاه القلوب.» (26)
3 – روشنى قلب: قال على علیه السلام: «علیک بذکر الله فانه نور القلوب.» (27)
4 – اطمینان قلب: قال تعالى: « الا بذکر الله تطمئن القلوب.»
در مناجات الذاکرین مى‌خوانیم:
«الهى لولا الواجب من قبول امرک لنزهتک من ذکرى ایاک على ان ذکرى بقدرى لا بقدرک … الهى فالهمنا ذکرک فى الخلا و الملا و اللیل و النهار و الاعلان و الاسرار و فى السراء و الضراء و انسنا بالذکر الخفى … استغفرک من کل لذه بغیر ذکرک; (28)
خدایا اگر امر تو نبودى، من تو را منزه‌تر از آن مى‌دانستم که ذکر تو کنم، چون ذکر من به قدر توان من است نه به قدر مقام تو … خدایا ذکرت را در خلوت و جلوت و شب و روز و در ظاهر و باطن و در حال خوشى و ناخوشى به ما الهام فرما و ما را به ذکر خفى مانوس کن … خدایا از هر لذتى غیر از لذت یاد تو طلب بخشش مى‌کنم.»

روز پنجم: عبادت
قال تعالى: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذى خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون‌» (29) ; «اى مردم، خدایى را بپرستید که آفریننده شما و مخلوقات قبل از شماست، باشد که پارسا و منزه شوید.»
گام اول در بندگى
امام رضا علیه السلام مى‌فرماید: «اول عباده الله معرفته و اصل معرفه الله توحیده (30) ; اولین گام بندگى، شناخت‌خدا و اصل شناخت او به توحید است.»
جایگاه عبادت
1 – هدف خلقت: قال تعالى: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون‌» (31) ; «جن و انس را خلق نکردم مگر براى اینکه مرا بپرستند.»
2 – رستگارى: قال على علیه السلام: «العباده فوز; (32) عبادت رستگارى است.»
3 – نشانه عنایت‌خداوند: قال على علیه السلام: «اذا احب الله عبدا الهمه حسن العباده; (33) وقتى خداوند بنده‌اى را دوست‌بدارد خوب عبادت، کردن را به او مى‌آموزد.»
4 – بهترین وسیله تقرب به خدا: قال على علیه السلام: «ما تقرب متقرب بمثل عباده الله; (34) هیچ چیز مانند عبادت انسان را به خدا نزدیک نمى‌کند.»
شرایط عبادت
1 – فهم دین: امام سجاد علیه السلام: «لا عباده الا بالتفقه; (35) عبادتى کامل نیست مگر با فهم.»
2 – آگاهى: قال على علیه السلام: «لا خیر فى عباده لا علم فیها; (36) عبادتى که با آگاهى همراه نباشد، خیرى در آن نیست.»
3 – حضور قلب: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «اعبد الله کانک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک; (37) خدا را آن گونه عبادت کن که گویا او را مى‌بینى و اگر تو او را نمى‌بینى او تو را مى‌بیند.»

روز ششم: گناه
بعضى از گناهان
1 – ترک واجبات: قال الصادق علیه السلام: «لا ینظر الله الى عبده و لا یزکیه لو ترک فریضه; (38) بنده‌اى که یکى از واجبات را ترک کند، خداوند به او نظر رحمت نمى‌کند و او را پاک نمى‌کند.»
2 – حرام‌خوارى: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «اذا وقعت اللقمه من حرام فى جوف العبد لعنه کل ملک فى السموات و الارض; (39) هرگاه لقمه حرامى در شکم بنده قرار گیرد، ملائک آسمان و زمین او را لعنت مى‌کنند.»
3 – سحر: قال على علیه السلام: «من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر; (40) هر کسى چیزى از سحر یاد بگیرد، زیاد باشد یا کم کافر شده است.»
4 – کمک به ستمگران: قال الصادق علیه السلام: «من الکبائر معونه الظالمین و الرکون الیهم; (41) کمک به ستمگران و میل به آن‌ها از گناهان کبیره است.»
کسى که نمى‌تواند ترک گناه کند چه کند؟
شخصى خدمت وجود مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام رسید و گفت: من مرد گناهکارى هستم که صبر از گناه ندارم، مرا موعظه کن.
حضرت فرمود: با پنج‌شرط هرچه مى‌خواهى گناه بکن:
1 – روزى خدا را نخور، هر چه مى‌خواهى گناه کن: «لا تاکل رزق الله و اذنب ما شئت.»
2 – جایى پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه مى‌خواهى گناه کن: «اطلب موضعا لا یراک الله و اذنب ما شئت.»
3 – از ولایت‌خدا خارج شو و هر چه مى‌خواهى گناه کن: «اخرج من ولایه الله و اذنب ما شئت.»
4 – جان به عزرائیل نده و هر چه خواهى گناه کن: «اذا جاءک ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت.»
5 – به جهنم نرو و هر چه مى‌خواهى گناه کن: «اذا ادخلک مالک النار فى النار فلا تدخل فى النار و اذنب ما شئت.» (42)
واى بر حال کسى که آحادش بیش از اعشارش باشد
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «ان الله تعالى قال: الحسنه عشرا و ازید و السیئه واحده و اغفر فالویل لمن غلبت آحاده اعشاره; (43)
خداوند ثواب را ده برابر و بیشتر از ده برابر پاداش مى‌دهد اما کیفر گناه یکى بیش نیست، آن هم ممکن است‌بخشیده شود. پس واى به حال کسى که یکى‌هاى او از ده‌هایش بیشتر باشد.»

روز هفتم: نماز
وجوب نماز
قال تعالى: «ان الصلوه کانت على المؤمنین کتابا موقوتا» (44) ; «نماز براى اهل ایمان حکمى واجب و لازم است.»
اهمیت نماز
1 – مقدم بر اعمال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «اول ما ینظر فى عمل العبد فى یوم القیامه فى صلاته; (45) اولین چیزى که روز قیامت در اعمال بنده مورد توجه قرار مى‌گیرد، نماز اوست.»
2 – وسیله تقرب: قال على علیه السلام: «الصلوه قربان کل تقى; (46) نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى است.»
3 – بهترین اعمال: قال على علیه السلام: «اوصیکم بالصلاه و حفظها فانها خیر العمل; (47) شما را به نماز وحفظ آن سفارش مى‌کنم، بدرستى که بهترین اعمال نماز است.»
4 – سنگر مبارزه با شیطان: قال على علیه السلام: «الصلاه حصن من سطوات الشیطان; (48) نماز سنگرى است‌براى در امان ماندن از نفوذ شیطان.»
5 – مانع ضد ارزش‌ها:قال تعالى: «ان الصلاه تنهى عن الفحشاء و المنکر» (49) ; «نماز اهلش را از هر کار زشت‌باز مى‌دارد.»
آثار ترک و سبک شمردن نماز
1 – جهنمى شدن:قال تعالى: «فى جنات یتسائلون عن المجرمین ما سلککم فى سقر قالوا لم نک من المصلین‌» (50) ; «بهشتیان سؤال مى‌کنند چه چیزى شما را جهنمى کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.»
2 – محرومیت از الطاف الهى: قال تعالى: «ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون‌» (51) ; «واى بر نمازگزارانى که دل از یاد خدا غافل دارند.»
3 – دورى از رسول خدا صلى الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «لیس منى من استخف بصلاته; (52) کسى که نمازش را سبک بشمارد از من نیست.»
4 – محرومیت از شفاعت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «لا تنال شفاعتى غدا من اخر الصلاه المفروضه بعد وقتها; (53) کسى که نماز واجب را از وقت آن به تاخیر اندازد، در قیامت‌شفاعت من به او نمى‌رسد.»

روز هشتم: یتیم‌نوازى و سیر کردن گرسنگان
قال على علیه السلام: «الله الله فى الایتام فلا تغبوا فواههم و لایضیعوا بحضرتکم; (54) خدا را خدا را درباره ایتام، نکند آنان گاهى سیر و گاهى گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع شود.»
آثار و نتایج‌سرپرستى ایتام
1 – بهشت: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «من عال یتیما حتى یستغنى عنه اوجب الله عز و جل له بذلک الجنه; (55) هر کس یتیمى را سرپرستى کند تا بى‌نیاز شود، خداوند بهشت را بر او واجب مى‌کند.»
2- همنشینى با پیامبر صلى الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «انا و کافل الیتیم کهاتین فى الجنه; (56) من و کسى که یتیمى را سرپرستى مى‌کند، مانند این دو [انگشت] در بهشت کنار یکدیگر خواهیم بود.»

روز نهم: رحمت‌خداوند
گسترش رحمت‌خداوند
قال تعالى: «و رحمتى وسعت کل شى‌ء»; (57) «رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است.»
موجبات رحمت‌خداوند
1 – احسان و نیکى:قال تعالى: «ان الله قریب من المحسنین‌» (58) ; «البته رحمت‌خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
2 – ایمان و اعتقاد به خدا:قال تعالى: «فاما الذین آمنوا بالله واعتصموا به فسیدخلهم فى رحمه منه.» (59)
3 – یاد خدا: قال على علیه السلام: بذکر الله تستنزل الرحمه; (60) رحمت‌خداوند به واسطه ذکر او نازل مى‌شود.»
4 – عفو وگذشت: قال على علیه السلام: «بالعفو تنزل الرحمه; (61) رحمت‌به واسطه عفو و بخشش نازل مى‌شود.»
5 – اطاعت‌خدا و رسول:قال تعالى: «و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون‌» (62) ; «از خدا و رسول اطاعت کنید که مشمول حمت‌خدا شوید.»
6 – اندیشه و تفکر: قال على علیه السلام: «رحم الله امرءا تفکر فاعتبر.» (63)
7 – موعظه‌پذیرى: قال على علیه السلام: «رحم الله امرءا اتعظ (64) ; انسان پندپذیر مشمول رحمت‌خداست.»
8 – استغفار: قال تعالى: «لولا تستغفرون الله لعلکم ترحمون‌» (65) ; «چرا از کردار زشت استغفار بدرگاه خدا نمى‌کنید تا شاید مشمول رحمت‌خدا شوید.»
9 – ترحم بر ضعفا: قال على علیه السلام: «رحمه الضعفاء تستنزل الرحمه; (66) ترحم بر ضعیفان موجب نزول رحمت‌خداست.»
10 – مراقبه: قال على علیه السلام: «رحم الله عبدا راقب ذنبه و خاف ربه; (67) خداوند رحمت کند کسى را که گناهانش مد نظرش باشد و از خدا بترسد.»

روز دهم: سعادت
تعریف سعادت
قال الصادق علیه السلام: «السعاده سبب خیر تمسک به السعید فیجره الى النجاه (68) ; سعادت وسیله خیرى است که سعادتمند به کمک آن به رستگارى رهنمون مى‌شود.»
سعادتمند کیست؟
1 – مخلص: قال على علیه السلام: «السعید من اخلص الطاعه (69) ; سعادتمند کسى است که طاعتش را براى خداوند خالص گرداند. »
2 – پیروان على علیه السلام: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «یا على ان السعید، کل السعید، حق السعید من اطاعک و تولاک من بعدى (70) ; یا على! سعادتمند کامل و حقیقى کسى است که بعد از من، از تو اطاعت کند و پس از من ولایت تو را بپذیرد.»
3 – اهل محاسبه: قال على علیه السلام: «من حاسب نفسه سعد (71) ; کسى که به محاسبه نفس بپردازد، سعادتمند مى‌شود.»
4 – همنشین علما: قال على علیه السلام: «جالس العلماء تسعد (72) ; با دانشمندان همنشین باش تا سعادتمند شوى.»
5 – فرزند صالح داشتن: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «من سعاده الرجل الولد الصالح (73) ; فرزند صالح از سعادت انسان است. »

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید