نویسنده : حسین تربتی
شب قدر در فرهنگ قرآن و روایات از جایگاه بس عظیمى برخوردار است تا آنجا که شب قدر در قرآن برابر با هزار ماه دانسته شده، و شب نزول قرآن، و شب تعیین تقدیرات یکسال و شب مبارک معرفى شده است.
و در روایات هم تعبیرات زیبایى از شب قدر آمده است، همچون شب بخشیده شدن گناهان و اینکه هر کس در آن شب بخشیده نشود، مورد نفرین خدا واقع مىشود.(1)
و پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: «مَنْ حُرِمَها فَقَدْ حُرِمَ الْخَیْرَ کُلَّهُ؛(2) هر کس از شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بىنصیب شده است.»
با توجّه به عظمت شب قدر جا دارد که براى نحوه بهرهگیرى و بهرهبردارى بیشتر از فیضهاى معنوى آن، سیرى در سیره پیشوایان معصوم علیهمالسلام در شب قدر داشته باشیم. باشد که ره توشههایى از آن برگیریم.
البته، اذعان داریم که همه حالات معصومان علیهمالسلام در این شب با عظمت و ارتباطى که با عالم بالا و ملکوت داشته و دارند، نه قابل درک و فهم غیر معصومان است و نه در تاریخ انعکاس یافته است. آنچه بیان مىشود، فقط گوشههایى از رفتارهاى ظاهرى آنان است، نه عمق و ژرفاى حالات آنها. پس آنچه در پیش رو دارید، گامى است در این مسیر.
الف. عبادت و شب زندهدارى
از اعمالى که در طول سال، مخصوصا شبهاى مبارک رمضان و على الخصوص در شب قدر بدان سفارش اکید شده است، اِحْیا و شب زندهدارى است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: «مَنْ اَحْیا لَیْلَهَ الْقَدْرِ حُوِّلَ عَنْهُ الْعَذابُ اِلَى السَّنَهِ الْقابِلَهِ؛(3)کسى که شب قدر را زنده بدارد، عذاب تا سال آینده از او روى مىگرداند.»
و معصومان علیهمالسلام همه این سنت حسنه را پاس و گرامى مىداشتند و از آن بهره مىبردند:
1. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نه تنها در شب قدر بیدار بود، بلکه دهه سوم ماه مبارک رمضان کاملاً بستر خواب را جمع مىکرد و به عبادت مىپرداخت. حضرت على علیهالسلام در این باره فرموده است: «أنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَطْوى فِراشَهُ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ کانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَهَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ وَ کانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیامِ بِالْماءِ فى تِلْکَ اللَّیْلَهِ؛(4)رسول خدا صلىاللهعلیهوآله [این چنین] بود که رختخواب خویش را جمع مىکرد و کمربند [همّت براى عبادت] را در دهه آخر از ماه رمضان محکم مىبست و همیشه این گونه بود که اهل و عیالش را در شب بیست و سوم بیدار نگه مىداشت و بر روى خواب رفتگان در آن شب آب مىپاشید [تا از درک شب قدر، و درک شب زندهدارى محروم نشوند].»
حتى در شبهاى بارندگى در حالى که مسجد مدینه سقف نداشت، عبادت و شبزندهدارى را ترک نمىکرد و دیگران را با رفتار خویش وا مىداشت که در همان گل و باران بیدار باشند و نماز گزارند.(5)
2. امام على علیهالسلام نیز در طول سال، شب هنگام آن گاه که شب پردههاى تاریکى را انداخته بود، بیدار مىشد و مشغول عبادت و شبزندهدارى مىگشت.(6) اما در شبهاى قدر حال ویژهاى داشت و در بدترین وضعى که مسجد مدینه را آب و گل فرا گرفته بود، مشغول عبادت و شبزندهدارى مىشد و به ویژه در شب قدر آخر عمر خویش، حال فوق العاده عجیبى داشت که بعدا به آن اشاره مىشود.
3. فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز آن قدر عبادت مىکرد که امام حسن علیهالسلام مىفرماید: «ما کانَ فِى الدُّنْیا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَهَ علیهاالسلام ، کانَتْ تَقُومُ حَتّى تَوَرَّمَ قَدَماها؛(7) عابدتر از فاطمه علیهاالسلام در دنیا نبود؛ همیشه این گونه بود که آن قدر به عبادت مىایستاد که پاهاى [مبارکش[ ورم مىکرد.»
علت نامگذارى او به «زهرا» نیز این است که شبها نور عبادت و شب بیدارى او به سوى آسمان مىتابید(8) و امّا در شب قدر، حال به خصوصى داشت، نه تنها بیدار بود که بچهها و فرزندان خویش را نیز وادار مىکرد که شب بیدار باشند؛ چنان که در روایتى مىخوانیم: «وَ کانَتْ فاطِمَهُ علیهاالسلام لا تَدَعُ اَحَدا مِنْ اَهْلِها یَنامُ تِلْکَ اللَّیْلَهَ وَ تُداویهِمْ بِقِلَّهِ الطَّعامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَها؛(9) روش فاطمه علیهاالسلام این بود که هیچ فردى از خانواده خویش را نمىگذاشت در آن شب (بیست و سوم) بخوابد و [مشکل خواب] آنها را با کمى غذا و آمادگى در روز درمان مىنمود و مىفرمود: محروم است کسى که از خیر [و برکت] آن شب محروم شود.»
4. امام باقر علیهالسلام فرمود: «هر کس شب قدر را احیا بدارد، خداوند مهربان گناهان او را مىآمرزد.»(10) و شیخ عباس قمى نقل کرده که «امام باقر علیهالسلام در شب بیست و یکم و بیست و سوم تا نیمه شب دعا مىخواند و آن گاه به نماز مىپرداخت.»(11)
5. امام هفتم علیهالسلام نیز اهل شبزندهدارى و عبادت در طول سال بود. در زیارتنامه آن حضرت مىخوانیم: «او شبها تا سحر بیدار بود، و طلب آمرزش مىکرد و همدوش سجدههاى طولانى، چشم گریان و اشکبار، و مناجات بسیار و زاریهاى پیوسته و پىدرپى بود.»(12)وقتى حضرت در غیر رمضان چنان باشد، حالِ آن حضرت در شب قدر براى ما قابل توصیف نخواهد بود.
او نه تنها خود شبزندهدارى و عبادت داشت که به دیگران نیز مىفرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ وَ أَحْیاها اِلى طُلُوعِ الْفَجْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ؛(13)کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شبزندهدارى کند، گناهانش آمرزیده مىشود.»
6. امام حسن عسکرى علیهالسلام نیز چون پدران خود، اهل مناجاتهاى طولانى و شبزندهدارى در طول سال و مخصوصا در شب قدر بود.(14) و به شیعیان خود نیز این اعمال را اکیدا سفارش مىکرد.
از جمله، مىفرمود:«فَلا یَفُوتُکَ إِحْیاءُ لَیْلَهِ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ؛(15)پس بیدارى در شب بیست و سوم را از دست نده!»
ب. حضور در مسجد
از مسائلى که معصومان علیهمالسلام نسبت به آن حساسیت ویژه نشان دادهاند، حضور در مسجد، در شب قدر است. قبلاً اشاره شد که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله حتى در شبهاى بارانى و گل بودن مسجد مدینه، حضور در آن را در شبهاى قدر ترک نمىکرد. از آن بالاتر، پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در دهه سوم ماه مبارک رمضان، شب و روز در مسجد معتکف بود. (این همان سنّت حسنهاى است که در سالهاى اخیر در بسیارى از شهرها، از جمله «قم» در ایّام ماه رجب ـ سیزدهم تا پانزدهم – زنده شده است و باید دانست که بهترین زمان براى اعتکاف، ماه مبارک رمضان است.)
امام على علیهالسلام در این زمینه مىفرماید: «فَلَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ رَمَضانَ حَتّى تَوَفّاهُ اللّهُ؛(16) پس [پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله ] همیشه در دهه آخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود تا آن وقت که خداوند او را گرفت.» یحیى بن رزین نقل نموده که «کانَ اَبُو عَبْدِ اللّهِ مَریضا مُدْنِفا فَأَمَرَ فَأُخْرِجَ اِلى مَسْجِدِ رَسُولِ اللّهِ فَکانَ فیهِ حَتّى أَصْبَحَ لَیْلَهَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ؛(17)امام صادق علیهالسلام بیمارى شدیدى داشت، دستور داد او را به مسجد پیامبر صلىاللهعلیهوآله [با همان حال] ببرند. پس حضرت تا صبح شب بیست و سوم ماه رمضان در آنجا باقى ماند.»
موارد فوق نشان مىدهد که حضور در مساجد، در شبهاى با عظمت قدر خصوصیتى دارد که باید بدان توجه شود. و پیروان اهل بیت علیهمالسلام شایسته است که به خوبى از مساجد استقبال نمایند.
ج. مراسم قرآن سرگرفتن
یکى دیگر از اعمال شب قدر که در سیره معصومان دیده مىشود و بحمد اللّه، در جامعه تشیّع به خوبى جاى خود را یافته است، مراسم قرآن سرگرفتن است. امام صادق علیهالسلام در این باره فرمود: «براى سه شب قرآن کریم را مقابل خود قرار دهید و آن را بگشایید و بخوانید: «اَللّهُمَّ اِنّى أَسْئَلُکَ… .»(18)
د. برپایى نماز جماعت
از عباداتى که سخت در اسلام بر آن سفارش شده، مخصوصا در ماه مبارک رمضان، برپایى نماز جماعت است. انس بن مالک از پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله نقل کرده که فرمودند: «مَنْ صَلّى مِنْ اَوَّلِ شَهْرِ رَمَضانَ اِلى آخِرِه فى جَماعَهٍ فَقَدْ اَخَذَ بِحَظٍّ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ؛(19) کسى که از اوّل تا آخر ماه رمضان در نماز جماعت حاضر شود، بهرهاى از شب قدر گرفته است.» و امام صادق علیهالسلام نیز نماز صبح را به جماعت برگزار مىنمود، و بعد از آن تا مدّتى مشغول تعقیبات مىشد.(20)
موارد فوق نشانگر اهمیت نماز جماعت در شبهاى قدر است که متأسفانه برخى مساجد ما در این زمان، نماز جماعت صبح را برپا نمىدارند و آنهایى هم که جماعت دارند، صبح شب قدر نماز جماعت را تعطیل مىکنند و بعد از مراسم قرآن سرگرفتن، همه به منازل خویش مىروند که گاه باعث فوت نماز صبح مىشود.
ولى پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله و یاران او و دیگر معصومان علیهمالسلام در سختترین شرائط نماز جماعت شب قدر را ترک نمىکردند. حضرت على علیهالسلام مىفرماید: «شب بیست و سوم در عین حالى که باران شدیدى آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله ما را به نماز وامىداشت.» آن گاه فرمود: «فَصَلّى بِنا رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعلیهوآله وَ إِنَّ أَرْنَبَهَ اَنْفِهِ لَفِى الطّینِ؛(21) پس رسول خدا صلىاللهعلیهوآله با ما نماز[جماعت] خواند، در حالى که نوک بینى حضرت در گل [فرو رفته[ بود.»
ه . افطارى دادن و اطعام نمودن
از اعمالى که در ماه مبارک رمضان مورد تأکید قرار گرفته، افطارى دادن به دیگران است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در خطبه معروف شعبانیه مىفرماید:«مردم بیدار باشید! کسى که از شما به روزهدار مؤمن در این ماه افطارى دهد، پاداش آزاد نمودن یک برده و بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان افطارى دادن نداریم. حضرت فرمود: بترسید از آتش! ولو با دادن نصف دانه خرما و از آتش بپرهیزید! گر چه با دادن شربت آب باشد.»(22)
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله از کسانى بود که هر چه به دیگران مىفرمود، خود بیش از دیگران بدان عمل مىنمود و در این مورد نیز چنین است. «ابو شیخ ابن حیان» از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نقل کرده که حضرت فرمود: «مَنْ فَطَرَ صائِما فى شَهْرِ رَمَضانَ مِنْ کَسْبٍ حَلالٍ صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلائِکَهُ لَیالِىَ رَمَضانَ کُلَّها وَ صافَحَهُ جَبْرائیلُ لَیْلَهَ الْقَدْرِ وَ مَنْ صافَحَهُ جَبْرائیلُ یَرِقُّ قَلْبُهُ وَ تَکْثُرُ دُمُوعُهُ…؛(23)کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده در ماه رمضان روزهدارى را افطارى دهد، در تمام شبهاى رمضان فرشتگان بر او درود مىفرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه مىکند و هر کس جبرئیل با او مصافحه کند، قلبش نرم و اشک چشمش زیاد شود.»
امام على علیهالسلام نیز در شبهاى مبارک رمضان و شبهاى قدر به مردم اطعام مىکرد و آنها را موعظه مىنمود؛ چنان که در روایتى مىخوانیم: «کانَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ علیهالسلام یَعُشُّ النّاسَ فى شَهْرِ رَمَضانَ بِاللَّحْمِ وَ لا یَتَعَشّى مَعَهُمْ فَإِذا فَرِغُوا خَطَبَهُمْ وَ وَعَظَهُمْ… وَ قالَ فى خُطْبَتِهِ إِعْلَمُوا أَنَّ مِلاکَ اَمْرِکُمُ الدّینُ وَ عِصْمَتَکُمُ التَّقْوى وَ زینَتَکُمُ الاْءَدَبُ وَ حُصُونُ اَعْراضِکُمُ الْحِلْمُ؛(24)همیشه على بن ابى طالب علیهماالسلام شام[و افطارىِ تهیّه شده] از گوشت را به مردم در ماه رمضان مىداد، ولى خود از آن [گوشت] استفاده نمىکرد. پس هنگامى که [از خوردن شام] فارغ مىشدند، براى آنها خطبه مىخواند و آنها را موعظه مىنمود… و در خطبهاش فرمود: بدانید ملاک امر [و کارهاى] شما دین است و نگهدارنده شما تقوا، و زینت شما ادب، و دژهاى [نگهدارنده] آبروى شما حلم است.»
و امام زین العابدین علیهالسلام نیز در طول ماه مبارک رمضان در راه خدا انفاق مىکرد و صدقه مىداد؛ چنان که در حدیثى مىخوانیم:«کانَ إِذا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضانَ تَصَدَّقَ فى کُلِّ یَوْمٍ بِدِرْهَمٍ فَیَقُولُ: لَعَلّى اُصیبُ لَیْلَهَ الْقَدْرِ؛(25)(امام سجاد علیهالسلام ) روشش این بود که هر روز از ماه [مبارک] رمضان درهمى صدقه مىداد و آن گاه مىفرمود: شاید [با این کار صدقه] شب قدر را دریابم.»
و امام صادق علیهالسلام فرمود: «جدّم امام زین العابدین علیهالسلام روزى که روزه مىگرفت، دستور مىداد گوسفندى ذبح کنند و آن را تکه تکه نموده، بپزند. هنگام افطار که نزدیک مىشد، حضرت به دیگها سر مىزد تا بوى آنها را استشمام کند، در حالى که روزهدار بود. سپس دستور مىداد ظرفها را پر کنند و یکى یکى به در خانه افراد [فقیر] ببرند تا آنجا که غذا تمام مىشد. آن گاه خود با نان و خرما افطار مىنمود.»(26)
و همچنین امام صادق علیهالسلام نیز شب در خانه فقرا مىرفت و به آنها نان و خرما مىداد و سفارش مىفرمود: «در ماه رمضان به مردم افطارى بدهید.»(27)
حسن ختام بحث را حالات على علیهالسلام در رمضان آخر و به ویژه در شب نوزدهم قرار مىدهیم؛ چون هم تقارن شب قدر با ضربت خوردن و شهادت مولا این را اقتضا مىکند، و هم نکاتى قابل عبرت ما را بر آن مىدارد که این بخش را به صورت مستقل، منتها به صورت گذرا و اشاره بیان نماییم.
گزارشى از آخرین شب قدر امیرمؤمنان، على علیهالسّلام
على علیهالسلام در رمضان آخر عمر خویش حال عجیبى داشت و هر شبى را در یک جا میهمان بود. غذا کم میل مىفرمودو… .
ابن حجر چنین مىگوید: «هنگامى که رمضان[آخر عمر حضرت] فرا رسید، هر شب در منزل یکى از بستگان افطار مىکرد؛ شبى در منزل حسن علیهالسلام ، شبى در منزل حسین علیهالسلام و شبى نزد عبد اللّه بن جعفر [شوهر دخترش زینب [، و بیش از سه لقمه غذا نمىخورد، «وَ یَقُولُ: اُحِبُّ اَنْ اَلْقِىَ اللّهَ وَ اَنَا خِمْصٌ؛ و مىفرمود: دوست دارم خدا را [با شکم] گرسنه ملاقات کنم.»(28)
در شب نوزدهم منزل دخترش، ام کلثوم میهمان بود که غذاى سفره آن را دو قرص نان جُو و مقدارى شیر و نمک تشکیل مىداد. حضرت با نان و نمک افطار نمود و بیش از سه لقمه میل نکرد و فرمود: دوست دارم خدایم را گرسنه ملاقات کنم.
در آن شب حضرت سوره یآس مىخواند و مرتب به آسمان نگاه مىکرد و مىفرمود: «امشب، همان شبى است که به من وعده دیدار داده شده است.»(29)
استاد مطهرى رحمهالله مىگوید: «على در آن شب، انتظارى داشت و گاهى به آسمان نگاه مىکرد و مىگفت که حبیبم به من خبر داده است و او راست گفته و هرگز دروغ نمىگوید… بچهها تا پاسى از شب در خدمت على علیهالسلام بودند. امام حسن علیهالسلام به منزل خود رفت، هنوز صبح طلوع نکرده بود، نزد بابا برگشت و مستقیم به مصلّاى پدر رفت. حضرت به فرزندش فرمود: پسر جان! دیشب لحظهاى خوابم برد، یک دفعه پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله را در عالم رؤیا دیدم. عرض کردم: یا رسول اللّه! من از دست این امّت چه خون دلها خوردم. حضرت فرمودند: نفرین کن! من هم نفرین کردم که خداوند من را از آنها بگیرد.»(30)
الهى مردم از من سیر و من هم سیرم از مردم
نما راحت مرا اى خالق ارض و سما امشب
على علیهالسلام هیجان عجیبى داشت. خود مىگوید: هر کارى کردم، راز مطلب را نفهمیدم؛ «مازِلْتُ اَفْحَصُ عَنْ مَکْنُونِ هذَا الاْءَمْرِ وَ اَبَى اللّهُ اِلاّ اَخْفاهُ؛(31) خیلى تلاش کردم که سرّ و باطن این امر را به دست بیاورم، ولى خدا اِبا کرد، جز اینکه آن را پنهان کرد.»
آن گاه رهسپار مسجد شد. چند رکعت نماز گذارد. سپس بالاى مأذنه رفت تا اذان بگوید.
وقتى از بالاى مأذنه پایین مىآمد، مىفرمود:
«خَلُّوا سَبیلَ الْمُؤْمِنِ الْمُجاهِدِ فِى اللّهِ لا یَعْبُدُ غَیْرَ الْواحِدِ
یعنى باز کنید راه مؤمن رزمنده در راه خدا را که [افتخارش این است که] غیر از [خداى] واحد را نپرستیده است.»
آن گاه به مسجد بازگشت و مشغول نماز شد و سر از سجده برداشت که شمشیر زهراگین فرقش را شکافت. در این حال، فرمود: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلى مِلَّهِ رَسُولِ اللّهِ فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ…هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ؛(32) به نام خدا و به یارى خدا و بر دین رسول خدا. قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم… این [شهادت[ چیزى بود که خدا و رسولش به ما وعده داده بودند.»
شب وصل است و خوش قرآن ناطق
نیایش مىکند تا صبح صادق
سر شب تا سحر او ناله کرده
به یک شب طى رهى صد ساله کرده
لبانش مىخورد آهسته بر هم
که گویا عرش و فرش گردیده در هم
پی نوشت :
1. ر. ک: بحار الانوار، ج 94، ص 80.
2. کنز العمّال، على متقى هندى، مؤسسه الرساله، ج 8، ص 534.
3. بحار الانوار، ج 95، ص 145.
4. همان، ج 95، ص 10.
5. همان، ص 10.
6. همان، ج 41، ص 21.
7. همان، ج 43، ص 76.
8. همان، ص 12.
9. بحار الانوار، ج 94، ص 10؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 470.
10. وسائل الشیعه، ج 7، ص 261.
11. مفاتیح الجنان، اعمال شب 21، ص 425.
12. مفاتیح الجنان، ص 720.
13. بحار الانوار، ج 80، ص 128.
14. ر. ک: مصباح المتهجد، ص 227؛ نهج الدعوات، ص 277.
15. وسائل الشیعه، ج 7، ص 261.
16. بحار الانوار، ج 94، ص 7.
17. همان، ص 4، ذیل روایت 4.
18. همان، ح 5 و ر. ک: مفاتیح الجنان، ص 224.
19. کنز العُمّال، ج 8، ص 545، ح 24090.
20. وسائل الشیعه، ج 7، ص 260.
21. بحار الانوار، ج 95، ص 10.
22. عیون اخبار الرضا علیهالسلام ، ج 1، ص 230.
23. الترغیب و الترهیب، ج 2، ص 95، ح 14.
24. سفینه البحار، ج 1، ص 703.
25. بحار الانوار، ج 95، ص 82.
26. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 134.
27. همان، ص 134.
28. انوار البهیّه، شیخ عباس قمى، ص 31؛ صواعق ابن حجر، ص 80.
29. همان، ص 80؛ ر.ک: زندگى امیرالمؤمنین، رسولى محلّاتى، ج 2، ص 247.
30. نهج البلاغه، صبحى صالح، ص 99؛ انسان کامل، مرتضى مطهرى، ص 45.
31. منتهى الآمال، ج 1، ص 126؛ نهج البلاغه، خطبه 177.
32. نهج البلاغه، صبحى صالح، ص 379؛ زندگانى امیرالمؤمنین، ج 2، ص 321؛ انسان کامل، مرتضى مطهرى، ص 49.
برگرفته از : مجلات مبلغان شماره 59