آغاز دعوت جهانی آن حضرت، از مکه مکرمه صورت میگیرد. در اولین مرحله از اعلام نهضت آن حضرت، 313 نفر یاران خاص ایشان به واسطه طیالارض و طیالهواء به محضر ایشان میشتابند و در همان لحظه اول به خدمت امام شرفیاب میشوند.
مفهوم «ظهور» مفهومی است اجتماعی و نشانگر تحول فرد و جامعه در آن دوران. بر این اساس میتوان این مفهوم را مفهومی کاربردی و نه نظریه پردازانه دانست. از این رو، کمترین مباحث این گفتار پیرامون مباحثی است که از ارزش اجتماعی کافی برخوردار نیستند. در ادامه به پاسخ آیتالله محمدعلی ناصری استاد اخلاق و مدیر حوزه علمیه حضرت ولی عصر(عج) درباره اینکه ظهور جهانی حضرت مهدی(عج) از کدام شهر شروع میشود، اشاره میشود که این مباحث توسط مجید هادیزاده به رشته تحریر در آمده است.
*آغاز دعوت جهانی امام زمان(عج) از مکه مکرمه
آغاز دعوت جهانی آن حضرت، از مکه مکرمه صورت میگیرد. در اولین مرحله از اعلام نهضت آن حضرت، سیصد و سیزده نفر یاران خاص ایشان به واسطه طیالارض و طیالهواء به محضر ایشان میشتابند و در همان لحظه اول به خدمت ایشان شرفیاب میشوند.
توقّف حضرت در مکه مکرمه سه روز به طول میانجامد و در این سه روز، 10هزار نفر دیگر به ایشان ملحق میشوند. آن حضرت اهل مکه را به ایمان دعوت میکنند، چه غالب اهالی این شهر از ولایت آن حضرت بیبهرهاند. اینان در ظاهر اظهار ایمان میکنند و حضرت نیز نمایندهای در میان ایشان میگذارند و خود به سوی مدینه رهسپار میشوند.
اهالی مکه اما، آن نماینده را به قتل میرسانند و از بیعت خود با آن حضرت خارج میشوند. حضرت حجت(عج) نیز، باز به مکه بر میگردند و آنان را به ایمان و انقیاد میخوانند و باز نمایندهای در آن شهر به جای مینهند و خود رهسپار مدینه میشوند. اما واقعه پیشین باز اتفاق میافتد و نماینده دوم ایشان نیز به وسیله مکّیان به قتل میرسد؛ این واقعه برای سومین نماینده ایشان نیز اتفاق میافتد؛ و در این مرحله، آن حضرت مخالفان ساکن در مکه را از صف موافقان جدا میکنند و شمشیر در میان آنان مینهند و به جرم سه مرتبه عهد شکنی و قتل حاکم شهر، آنان را از دم تیغ میگذرانند.
زان پس، قدم در مسیر مدینه مینهند و یاران را امر میکنند که هیچ گونه آذوقه و دیگر لوازم لازم برای سفر را به همراه خود نیاورند. اینان نیز اطاعت میکنند و گویا تنها یکی دو نفر از آنان ـ که از ایمان سرشار بهرهمند نیستند ـ در صحت فرمایش آن حضرت تردید میکنند؛ چه آنان خشکی مسیر ما بین مکه و مدینه را در نظر میآورند و همراه بردن آب و دیگر ضروریات این سفر را بر اطاعت فرمایش امام، ترجیح میدهند.
در طول مسیر اما، سنگ حضرت موسی(ع) به همراه آن حضرت است و تمامی حوائج لشکر آن حضرت را تهیه میکند، این سنگ، پیش از این در محضر حضرت موسای کلیم(ع) بوده و در مدت سرگردانی قوم بنیاسرائیل در صحرای سینا نیازمندیهای آنان را فراهم میکرده است. بنابر آنچه نقل شده، حضرت موسی(ع) با عصای خود به این سنگ اشاره میفرمود و آن سنگ نیز آنچه مورد اشاره آن حضرت بود را از دل خود خارج میساخت.
پس از فتح مدینه، آن حضرت گویا به همراه جمعیتی محدود، رو به سوی نجف اشرف مینهند. در این مسیر، یاران بیشماری به ایشان میپیوندند و از آنجا با جمعیتی انبوده وارد نجف اشرف میشوند.
چگونگی برخورد سپاه آن حضرت با لشکر سفیانی نیز، یادآور یکی از صحنههای شگرف تاریخ است. چه، چون این دو سپاه با هم روبرو شوند، کوهها به فرمان حضرت حق لشکر سفیانی را سنگسار میکنند و آن لشکر سر به سر نابود میشود.
این صحنه، یادآور مأموریت پرندگان در سنگباران کردن سپاهیان فیل سوار ابرهه است. قرآن کریم، صراحت دارد که سپاه ابرهه به واسطه پرندگانی خاص – که سنگهایی به همراه داشتند – سنگباران شدند و از پای درآمدند. این مأموریت این بار از جانب حضرت حق بر عهده کوهها گذاشته میشود، تا همان گونه که در مرتبه نخستین سپاه ابرهه به آن کیفیت نابود شد، در این مرتبه سپاه سفیانی نیز با همان کیفیت نابود شود.
بدین ترتیب حضرت ولی عصر(عج) از مدینه طیبه، سیدحسنی از ایران و سیدیمانی -که او را شعیب بن صالح خواندهاند-، از یمن حرکت میکنند و در نجف اشرف، لشکریان آن دو به محضر حضرت ولی عصر(عج) میرسند و با ایشان بیعت میکنند.
*تشرف سید حسنی و یارانش به خدمت آن حضرت
در زمان ظهور، سید حسنی نیز در ایران دست در کار تبلیغ و جمعآوری نیرو برای یاری آن حضرت دارد. این سردار بزرگ، سرانجام به همراه حدود 40 هزار نفر از جان برکفان از ایران رو به سوی نجف اشرف مینهد و در آن شهر مقدس به خدمت آن حضرت میشتابد.
سید چون در نجف اشرف به محضر حضرت حجت(عج) بار یابد، برای آنکه یارانش از مقام آن حضرت آگاهی یابند، از ایشان درخواست میکند که معجزات یکایک انبیاء(ع) را برای آنان باز کند. بر اساس حدیثی که از حضرت صادق(ع) نقل کردیم، دیدیم که آن سید والامقام از چنان رفعتی برخوردار است که پیوستنش به حضرت حجت(عج) نیازمند دلیل و برهان نیست. او ایمان محض به آن حضرت دارد و بلکه میتوان گفت که خود ایمان محض است؛ اما برای آنکه یارانش نیز به مراتب والای ولایت آن حضرت آگاهی یابند- و دریابند که ولایت هر یک از انبیاء الهی بجز از پیامبر خاتم، همچون رشحهای از رشحات ولایت آن وجود مبارک بوده است – ، از ایشان میخواهد که دست مهدوی برآورند و معجزه حضرت آدم(ع) را برای آنان تجدید فرمایند. آن حضرت نیز اجابت میکنند، و زان پس معجزه حضرت موسی(ع)، معجزه حضرت عیسی(ع) و معجزات شماری دیگر از پیامبران را به درخواست همو ظاهر میسازند.
آن گونه که از حضرت امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است، حضرت حجت در طول هشت ماه معاندان و آنان که از پذیرش حق سرباز میزنند را به گونه گروهی از پای در میآورند و زان پس، حق گریزانی که به صورت پراکنده در اطراف عالم به سر میبرند، روانه دیار نیستی میسازند. پر واضح است که در اینجا، دو امر بسیار مهم مدنظر آن حضرت است:
نخست اینکه؛ شماری از اینان آن چنان حقگریزند که به هیچ وجه نمیتوانند روی به مسیر هدایت آورند. اینان در زمان ظهور هدایت کامل الهی، تنها سر در کار مخالفت با حق دارند و جز آنکه مردمان را بفریبند و از کمال بازدارند، وظیفهای برای خود نمیشناسند.
دوّم اینکه؛ از آنجا که حضرت ولیعصر(عج) مظهر کامل هدایت هستند، نخست اینان را امر به معروف میکنند و از منکر باز میدارند، اما اینان به مقتضای تربیتی که یافتهاند، هرگز دست از منکر باز نمیکشند. حجت الهی نیز حجت را بر آنان تمام میکند و زان پس است که شمشیر را در میان آنان مینهد؛ ورنه اگر کسی در مقابل حق عناد و لجاجت نورزد، بدیهی است که مورد لطف آن حضرت قرار میگیرد؛ چه رسالت و وظیفه الهی آن حضرت، رسانیدن مردمان به مراتب والای کمال و هدایت است، و این جز با اتمام حجت کامل میسر نمیشود.