اثبات تحریف تورات کنونی بر اساس آموزه های قرآن کریم

اثبات تحریف تورات کنونی بر اساس آموزه های قرآن کریم

نویسنده: روح الله ناظمی

مقدمه
«وأنزلنا إلیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب ومهیمنا علیه».
این نوشته به دنبال آن است که با استفاده از آیات قرآن و گزاره های مطرح شده در آن، نشان دهد تورات کنونی و در دسترسِ یهود تحریف شده است. لازم به ذکر است که چارچوب اصلی دلایل یادشده ناظر به مطالبی است که در مدخل «تورات» دایره المعارف لیدن و توسط نویسنده آن، خانم کمیلا آدانگ (1)، آورده شده است. بر این اساس، ابتدا ترجمه بخش مربوطه ذکر و در ادامه، مطالب آن نقد و بررسی می‌شود.
نویسنده در مدخل مورد بحث با تیتر «Tampering with the Torah»، از نظرگاه خود، موضوع تحریف تورات در قرآن را مطرح کرده است. پیش از نقد و بررسی مطالب یادشده ذیل این عنوان، ترجمه گزیده آن را می‌آوریم:
«قرآن بنی اسرائیل (یهودیان) و به طور کلی اهل کتاب را بیش از یک بار متهم می‌کند که کلام خدا را آن طور که در تورات نازل شده تغییر داده و چیزهایی را که خود نوشته‌اند به عنوان وحی خدا قرار داده‌اند (2). آنها به مخدوش کردن حقیقت با دروغ، سرپوش گذاشتن بر حق (3)، پنهان کردن بخشی از این کتاب (4) یا چرخاندن زبان‌های خود در هنگام تلاوت این کتاب (5) متهم شده‌اند. ما در برخی از آیات، ترکیبی از ادعاها (اتهامات) را یافته‌ایم (6).
آنچه ممکن است ریشه این اتهامات باشد، این است که یهودیان انکار کرده اند که [حضرت] محمد در کتاب مقدسشان یاد شده است. از آنجا که قرآن هیچگاه به طور مشخص بیان نمی‌کند که چگونه، چه زمان و به دست چه کسی این جعل (که به عنوان تحریف هم شناخته می‌شود) به انجام رسیده ـ [حال آنکه] برخی نویسندگان نقش عمده‌ای را به عزرا نسبت می‌دهند ـ [در نتیجه] به زودی از آیات مورد بحث، تفسیرهای مختلفی پدید آمد. بنا بر یک دیدگاه، یهودیان متن کتاب مقدس را دستکاری نکرده اند، بلکه صرفاً محتویات آن را نادرست ارائه داده اند. دیدگاه دیگر، که بعدها تا حدودی توسعه یافت و به نظر می‌رسد مورد قبول بیشتر مسلمانان است، ادعا می‌کند که بنی اسرائیل و یهودیانِ پس از آنها متن نوشته شده تورات را تغییر دادند و آنچه را خواستند به آن اضافه یا از آن حذف کردند. جنجالی ترین و تأثیرگذارترین طرفدار این دیدگاه ابن حزم اندلسی (م. 456) است؛ اما چند مجادله‌کننده دیگر [نیز] دیدگاه او را برگزیدند که در میان آنها یهودیان تازه مسلمان شده مانند عبدالحق اسلامی (797) و سموئیل مغربی (570) دیده می‌شوند. آنها در صدد برآمدند تا برتری ایمان برگزیده خود را با هزینه کردن از یهودیت بپردازند. با توجه به هر دو تفسیر درباره تحریف آیات، بنی اسرائیل و یهود با این آرزو که ارجاعات کتاب مقدس به محمد را حذف یا پنهان کنند و نیز بیزاری از دستورات ویژه خدا مانند سنگسار کردن زناکاران [به تحریف تورات] تحریک شدند.» (7)
در آغاز به نکات مهم زیر توجه می‌دهیم که:
1ـ علاوه بر آیات مورد اشاره نویسنده، آیات دیگری نیز در قرآن آمده که مستقیم یا غیرمستقیم، تحریف تورات توسط یهود را مطرح می‌کند؛ از جمله: آیه 41 سوره مائده «… یحرّفون الکلم من بعد مواضعه …» که طبق شأن نزولهای نقل شده به ماجرای کتمان حکم رجم زانیه از سوی یهود اشاره دارد.
2ـ نویسنده در آغاز این بخش از بحث خود، ادب بحث علمی را رعایت نکرده و با به کارگیری واژگانی همچون accuse (تهمت زدن، متهم کردن)، charge (تهمت زدن، متهم کردن) و allegation (اتهام، ادعا)، پیش از ارائه شواهد کافی، به بحث خود مطابق با دیگاه برگزیده پیشینی جهت داده است. روشن است که خواننده با مطالعه این قبیل واژگان و پیش از مطالعه ادامه مطلب، نتیجه‌گیری لازم را، که همان تحریف نشدن تورات و دروغ بودن ادعاهای مطرح شده در قرآن است، خواهد کرد.
3ـ نویسنده در ادامه، ریشه این «اتهامات» را در قرآن تنها دو نکته می‌داند: 1ـ انکار وجود اوصاف حضرت محمد (ص) در تورات از سوی یهود، 2ـ انکار برخی احکام شرعی از جمله حکم رجم زانیه توسط یهود. به عبارت دیگر، از نگاه نویسنده، تنها دلایل تحریف تورات در قرآن همین دو نکته است. این استقراء ناقص است و دقت در گروهی دیگر از آیات مرتبط با یهود و تورات، دلایل و انگیزه های دیگری را نیز برای ما روشن می‌کند. به بیان دیگر، اگر مجموع آیات مرتبط با بحث تحریف تورات در قرآن یکجا جمع و ملاحظه شود، دلایل و ریشه های دیگری نیز می‌توان برای آن یافت.
در یک تقسیم بندی می‌توان آیات مرتبط با بحث تحریف در آموزه های دینی یهود ـ و به طور عام اهل کتاب ـ را در چهار دسته زیر قرار داد:
1ـ آیاتى که با کاربرد واژگان هم خانواده با «تحریف»، نمونه‌هایى از تحریف‌گرى در آموزه‌ها و سخنان دینى و الهى، به ویژه از سوى یهود را گزارش مى‌کند؛ مانند فعل «یحرّفون» در آیات 75 بقره، 46 نساء و 13 مائده 13. به علاوه، واژگان دیگرى نیز که از نظر معنایى نزدیک به تحریف و بیانگر یکى از گونه‌هاى آن هستند، در این گروه جاى مى‌گیرند؛ مانند واژگان «یَلْوُونَ» در آیه 78 آل‌عمران و «لَیّاً» در آیه 46 سوره نساء 46.
2ـ آیاتی که صراحتاً پاره‌اى از آموزه‌هاى وحیانى تورات منزَل و اصلی را گزارش مى‌کنند، حال آنکه این آموزه‌ها دست کم به آن صراحت، هرگز در تورات و حتی عهد عتیق کنونى یافت نمى‌ شود؛ برای مثال، آیاتى که از یادکرد صریح ویژگیها و بشارتِ آمدن پیامبر اکرم (ص) یا اوصاف مومنان در تورات خبر مى‌دهد (اعراف 157؛ فتح 29).
3ـ آیاتی که ضمن انتساب پاره‌اى از باورهاى شرک‌آمیز، گزارشها و عقاید تاریخى به یهود، به نقد و نفى صریح آنها مى‌پردازد (براى نمونه: آیه 30 سوره توبه مبنی بر اعتقاد یهود به اینکه عزیر پسر خداست؛ آیه 116 سوره بقره درباره انحصار هدایت و ورود به بهشت به یهود؛ آیه 157 سوره نساء و ادعای کشتن عیسی (ع)). این موارد که به گونه‌اى در تورات نیز بازتاب یافته‌اند، نمونه‌هایى از تحریف در آن به شمار مى‌ روند.
4ـ آیاتی که بخشهاى مهمى از تاریخ زندگى و معجزات پیامبرانى چون ابراهیم، اسماعیل و سلیمان (علیهم السلام) و نیز حوادث مهم دینى ـ تاریخى یهودیت را گزارش مى‌کند و این به سبب اهمیت بسیار فراوان آنها در تاریخ ادیان الهى و تکوین و تصحیح باورها و ارزشهاى توحیدى است (براى نمونه ر. ک: انعام 74 ـ 81؛ بقره 127، 260) و بر همین‌ اساس، تورات منزَل نمى‌توانست به آنها بى‌توجه باشد؛ اما این گزارشها در کتاب مقدس کنونى یهود نیامده‌ است، در حالى که در بسیارى از موارد، جزئى‌ترین مسائل مربوط به حوادث و شخصیتهاى دینى و سخنان آنها را گزارش کرده اند. (8)
با دقت در این چهار دسته، علاوه بر دو نکته یادشده توسط نویسنده به عنوان ریشه ها و عوامل تحریف، می‌توان موارد ذیل را نیز برشمرد:
1ـ از نظر قرآن، یکی از مهمترین نشانه های محرّف بودن تورات، وجود گروهی اندک و البته صاحب نفوذ از یهودیان در صدر اسلام و به ویژه پس از ورود پیامبر اکرم (ص) به مدینه و مواجهه مستقیم با یهود است که همانا عالمان دینی و آگاهان به تورات هستند. این گروه اندک ـ که البته در طول تاریخ یهود و به ویژه پس از وفات حضرت موسی (ع) نیز همواره تأثیرگذار و تعیین کننده بوده اند ـ «خواص» یهود شمرده می‌شوند، که عموم یهودیان که آگاهی چندانی از تورات نداشته و بالتبع دنباله روی ایشان بودند، همواره چشم به دهان آنها دوخته و متناسب با دیدگاههای ایشان موضع می‌گرفتند. ویژگیهای کلی این دو گروه (دنباله روان چشم و گوش بسته و آگاهان فرصت طلب) در آیات 78 و 79 سوره بقره به خوبی نشان داده شده است: «وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (78) فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً … (79)». (9)
عالمان دنیاطلب یهود به سبب انگیزه های فراوانی از جمله تأثیرپذیری از آراء گذشتگان (توبه 30، مائده 17)، خودخواهی و خودبرتربینی (بقره 87)، تکیه بر گمانهای باطل (بقره 78 و 111)، تعدی به حقوق دیگران (بقره 213)، گرفتن هدایا از مردم برای تسهیل شریعت و تبدیل حلال به حرام و بالعکس (توبه 39)، تردیدافکنی در حقانیت پیامبر (ص) با هدف بازگردانیدن مسلمانان از اسلام (بقره 109) و جلب کمکهای مالی مشرکان مکه و مدینه (بقره 174)، (10) در مواجهه با حقانیت دعوت پیامبر (ص) و اخبار راستین قرآن و به شکلهای گوناگون، به تحریف لفظی یا معنوی تورات دست زدند. دقت در آیات قرآن نشان می‌دهد که این گروه عمدتاً از سه طریق ذیل دست به تحریف حقایق تورات می‌آلودند:
1ـ گاه به حذف یا پنهان کردن برخی عبارات آن در هنگام خواندن و نوشتن پرداخته و حقایق آن را «کتمان» نمودند (انعام 91)؛
2ـ گاه در جایگاه یا صورت برخی کلمات تورات منزَل (اصلی) دست برده و با قرائت ناصحیح، آن را «تغییر» دادند (آل عمران 78، نساء 47 و 171، مائده 13)
3ـ گاه با تفسیر و تأویل نادرست عبارات تورات، حقایق آن را وارونه عرضه کردند (بقره 42 و 79، آل عمران 71).
بر این اساس و از نگاه قرآن، از جمله مهمترین عوامل تحریف تورات وجود این گروه منفعت طلب، متکبر و البته تأثیرگذار است که همواره در کمین بودند و متناسب با حقایق جدیدی که از سوی پیامبر اکرم (ص) و کتاب آسمانی او مطرح می‌شد موضع می‌گرفتند و به شکلهای گوناگون، مطالب راستین تورات را دگرگون می‌کردند.
2ـ با توجه به آیات دسته دوم، دلیل دیگر تحریف تورات از نظر قرآن این است که پاره‌ای از آموزه های وحیانی تورات منزَل که در قرآن از آنها یاد شده در تورات کنونی یافت نمی‌شود. از جمله مهمترین مصادیق این آموزه ها ـ که نویسنده نیز از آن یاد کرده ـ اوصاف و ویژگیهای پیامبر خاتم (ص) و پیروان و ایمان آورندگان به او و نیز برخی احکام خاص شرعی (مانند حکم رجم زانیه) است.
جالب توجه آنکه این قبیل گزارشها از محتوای تورات، هیچگاه مورد انکار و اشکال یهودیان عصر پیامبر (ص) قرار نگرفته و گزارشی تاریخی در اینباره وجود ندارد؛ حال آنکه در صورت نادرستی آنها، اهل کتاب و به ویژه یهود انگیزه کافی برای همگانی کردن آنها و ضربه زدن به اسلام داشتند. اما در نقطه مقابل آن و به شهادت تاریخ، تعداد قابل توجهی از یهودیان منصف و حقیقت طلب با بالا گرفتن دعوت اسلام و دریافت حقانیت پیامبر (ص) و به ویژه با مشاهده اینگونه گزارشهای قرآن از محتوای تورات و مطابقت آنها با تورات واقعی، به پیامبر (ص) ایمان آورده و مسلمان شدند. با توجه به این نکات می‌توان نتیجه گرفت که تورات عهد نزول قرآن تمام یا حداقل بخش زیادی از تورات منزَل را در برداشته، اما بلافاصله در همان سالهای نخست دعوت اسلام و با احساس خطر از سوی عالمان دنیاطلب یهود، توسط ایشان مورد دستبرد و تحریف واقع شد و این قبیل گزارشها و مطابقتها از آن حذف گردید.
3ـ دلیل دیگر مبنی بر صحت ادعای تحریف تورات از نظر قرآن، وجود مجموعه‌ای از عقاید و باورهای شرک آمیز و نادرست در تورات زمان نزول است که از سوی قرآن طرح و طرد شده است؛ از جمله اعتقاد یهود به بسته بودن دست خدا و عدم مداخله در هستی (مائده 60)، تقلیل عذاب یهود به چند روز (بقره 80؛ آل عمران 24)، اعتقاد به رابطه پدر و فرزندی یهود با خدا (مائده 18)، عزیر را پسر خدا دانستن (توبه 30)، اعتقاد به ربوبیت احبار (توبه 31)، گرفتن فدیه برای آزادی اسیران (بقره 85)، تهمت به مادر عیسی (ع) (نساء 156) و … . هرچند ممکن است اشکال شود که بیشتر یا برخی از این موارد، عقاید منتسب به یهود است و لزوماً چنین نیست که در تورات آمده باشد، اما به هر روی، عقاید یهود نیز از جایی جز کتاب آسمانی آنها نمی‌توانست نشأت گرفته باشد و اصل مطلب به صحت خود باقی می‌ماند.
بی تردید این مجموعه از آیات قرآن که در مقام طرح و طرد بخشی از عقاید نادرست یهود است، ناظر به واقعیتی بوده و این واقعیت جز این نیست که شاکله اعتقادی آیین یهود (اصول و سپس فروع آن) در طول تاریخِ پس از موسی (ع) و وجود تورات منزَل و حقیقی، به تدریج گرفتار تغییر و دستبرد شده و عقاید و اعمالی نادرست در این شاکله راه یافته است.
4ـ همچنین با توجه به آیات دسته چهارم، که محتوای آنها گزارش بخشهایی مهم از تاریخ زندگی و معجزات شماری از پیامبران بزرگ است که در تورات اثری از آنها نیست، باز می‌توان نظریه تحریف تورات را تأیید کرد. برای مثال، قرآن بخشهایى مهم از تاریخ زندگى حضرت ابراهیم (ع) را گزارش مى ‌کند که اثرى از آنها در عهد عتیق نیست؛ مانند رویارویى و احتجاج وى با بت‌پرستان، بت شکنى و افکنده شدن در آتش و رهایى از آن (براى نمونه: انعام 74 ـ 81؛ مریم 42؛ انبیاء 52 ـ 71؛ شعراء 69 ـ 82)، دیدن ملکوت و چگونگى زنده شدن مردگان، نزول صحف بر وى، عزیمت به مکه، تجدید بناى کعبه به کمک اسماعیل (ع) و تشریح مناسک حج (بقره 127 و 260؛ انعام 75؛ ابراهیم 37؛ حج 27؛ نجم 37؛ اعلى 14 ـ 19)؛ به ویژه آنکه از دیدگاه قرآن، کعبه نخستین جایگاه مقدس خداپرستى در روى زمین بوده و دست کم از زمان حضرت ‌ابراهیم (ع) وجود داشته است (بقره 127؛ ابراهیم 37؛ آل عمران 96).
فقدان این گزارشها در کتاب مقدس کنونى به ویژه با توجه به رواج گسترده شرک و بت‌پرستى در میان بنى ‌اسرائیل از آغاز خروج از مصر تا قرنها پس از استقرار در سرزمین موعود و نیز تأکید عهد عتیق بر معرفى اورشلیم و مسجد الاقصى به عنوان تنها سرزمین و جایگاه مقدس، کاملاً معنادار است. همچنین در کتاب مقدس، برخلاف قرآن (مریم 54 ـ 55؛ انبیاء 85) از شخصیت حضرت ابراهیم (ع)، اسماعیل (ع) و فرزندان وى تصویرى تیره و تار ارائه شده و در مقابل، مجراى تحقق همه وعده ‌هاى خداوند به ابراهیم (ع) و استمرار نبوت، حضرت اسحاق و پس از وى یعقوب و پسران یعقوب و آن‌گاه قبایل دوازده‌گانه بنى ‌اسرائیل معرفى شده اند. (11)
پس از نقد تفصیلی دیدگاه نویسنده درباره تحریف تورات از نگاه قرآن، دیگر مطالب وی را نیز در این بخش به بررسی می‌نشینیم.
نویسنده در ادامه و بر پایه این مقدمه که «قرآن هیچگاه چگونگی، زمان و عاملان تحریف تورات را مشخص نمی‌کند»، نتیجه گرفته که این ابهامات در موضع گیری قرآن نسبت به تحریف، عامل بروز اختلافات تفسیری در میان مفسران درباره چگونگی تحریف تورات شده است. جالب توجه است که آیات قرآن درباره همه نکات مورد اشاره نویسنده ـ شامل چگونگی، زمان و تحریف کنندگان تورات ـ در مواضع متعدد اشاراتی را بیان کرده اما با این وجود، باز نویسنده با قاطعیت ابراز می‌دارد که قرآن نسبت به این نکات بی توجه است و صرفاً اصل تحریف تورات را طرح نموده و همین موجب بروز اختلاف نظر در میان مفسران شده است. در ابتدا مقدمه این استنتاج بررسی و در ادامه نتیجه گیری نویسنده تحلیل خواهد شد.

1ـ چگونگی تحریف تورات در آیات قرآن
با بررسی آیات قرآن می‌توان گفت تحریف تورات از نگاهی، به دو شیوه کلی لفظی و معنوی رخ داده ـ که مورد اشاره نویسنده نیز قرار گرفته است ـ و از نگاهی دقیق تر، به سه شیوه کلی «کتمان»، «تغییر» و «تلبیس» رخ داده است.
مقصود از «کتمان» حذف یا پنهان کردن برخی از عبارات در هنگام خواندن و نوشتن است و شاهد روشن آن آیه 91 سوره انعام است: «قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاء بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا». این آیه به روشنی به یهود نسبت می‌دهد که آیات تورات را در اوراقی نگاشته اند و برخی را به میل خود آشکار و برخی را پنهان می‌سازند. نمونه روشن دیگر از مواردی که نشان می‌دهد عالمان یهود به سبب منافع شخصی و طبقاتی پاره‌ای از احکام تورات را کتمان و پنهان نموده اند ماجرای کتمان حکم «رجم زانیه» است. این ماجرا در آیات 23 آل عمران و 41 مائده مطرح شده است. بر اساس شأن نزول مشهور و نیز سیاق آیات، عالمان یهود با گرفتن رشوه، این حکم را به سود اشراف خود، به حکمی سبک تر (تازیانه) تغییر دادند. آیه دیگری که به کتمان آموزه های کتاب آسمانی توسط یهود تصریح می‌کند آیه 187 سوره آل عمران است: «واِذ اَخَذَ اللّهُ میثـقَ الَّذینَ اُوتوا الکِتـبَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ ولا تَکتُمونَهُ فَنَبَذوهُ وراءَ ظُهورِهِم واشتَرَوا بِهِ ثَمَنـًا قَلیلاً». بر اساس آیه قرآن، خداوند از یهود و عالمان آنها پیمان گرفت تا تعالیم تورات را براى مردم بیان کنند و از کتمان و پنهان سازى آن بپرهیزند، اما گروهى از یهود و دانشمندانشان به ملاحظاتى و در برابر بهایى اندک، بخشى از آموزه هاى تورات را نادیده گرفته و آنها را کتمان مى کردند. (12)
اما «تغییر» آن است که کلیت آیه‌ای حفظ شود و تنها موضع یا صورت کلماتی از آن دگرگون، کم یا زیاد شود (نساء 46؛ مائده 13) (13). این تغییر می‌تواند با قرائت ناصحیح کلمات نیز ایجاد شود (14). قرآن در آیات دیگر نیز اَشکال دیگری از تغییر الفاظ و عبارات تورات را بیان می‌کند: اینکه یهود با چرخش زبان خود الفاظ را چنان بیان می‌کنند که معنای دیگری بدهد (نساء 46: «لیّا بألسنتهم»)؛ به اغراق و غلو در دین خویش مبادرت می‌ورزند (نساء 171: یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ)؛ تفاسیر ناموثق احبار و ربانیون را بر تورات حمل می‌کنند و معنای حقیقی کلام الهی را با آن تفاسیر می‌پوشانند (بقره 79: فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً»).
«تلبیس» هم به معنای پوشاندن جامه‌ای از تفاسیر نامربوط بر صورت آیات مکتوب است و در این آیات به آن اشاره شده است: بقره 42: «وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ آل عمران 71: «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» (15).
البته چنانچه گذشت، مفسران و نیز متکلمان مسلمان از نگاهی دیگر، تحریف را به دو نوع لفظی و معنوی تقسیم کرده اند که تقسیم لفظی ناظر بر کتابت و ظاهر تورات و تحریف معنوی مربوط به تفسیر و تأویل عبارات آن است (16). با دقت در مجموعه آیات مرتبط با بحث تحریف تورات در می‌یابیم که از نگاه قرآن هر دو نوع تحریف لفظی و معنوی در تورات توسط عالمان و احبار منفعت طلب یهود به وقوع پیوسته است؛ با این توضیح که برخی آیات در تحریف لفظی (17) و برخی در تحریف معنوی ظهور دارند (18) و برخی دیگر قابل انطباق بر هر دو نوع هستند (19).
بر پایه این توضیحات، نادرستی بخشی از مقدمه نویسنده و سپس نتیجه گیری او روشن می‌شود؛ زیرا اولاً قرآن به قدر کافی درباره شیوه های تحریف تورات سخن گفته و این مطلب با دقت در آیات مربوطه قابل فهم است؛ ثانیاً بر خلاف ادعای نویسنده، اختلاف نظر مفسران و عالمان مسلمان درباره چگونگی تحریف و تقسیم آن به لفظی و معنوی، درباره همه آیات و اصل موضوع تحریف تورات در قرآن نیست؛ بلکه تنها در مورد برخی آیات خاص است که ظاهر آنها می‌تواند به هر دو نوع تحریف اشاره داشته باشد.

2ـ پی بردن به زمان تحریف تورات با استفاده از آیات قرآن
دقت در آیات مرتبط با بحث تحریف تورات نشان می‌دهد که از نظر قرآن، تحریف لفظی و معنوی تورات بی شک از سوی یهودیان معاصر پیامبر (ص) نیز انجام می‌گرفته است. آیاتی که در ادامه می‌آید تأییدکننده این مدعاست:
الف) آیه 75 و 76 سوره بقره (20)، که با توجه به شأن نزولهای نقل شده و دیدگاههای مفسران مسلمان حاکی از آن است که گروهی از یهودیان معاصر پیامبر (ص) بر گروهی دیگر از همکیشان خود با عتاب خرده می‌گرفتند و آنان را از گزارش دادن بشارت تورات به مسلمانان درباره آمدن پیامبر (ص) و اوصاف ایشان باز می‌داشتند (21).
ب) شاهد مشهور دیگر آیات 23 آل عمران و 41 مائده است که پیشتر نیز به آنها اشاره شد و بنا بر شأن نزول مشهور، در پی کتمان حکم رجم زانیه در توراتِ در دسترس یهود در عصر پیامبر (ص) نازل شد (22).
ج) آیه 46 سوره نساء برخورد نامناسب و توهین آمیز گروهی از یهود با پیامبر (ص) را گزارش می‌کند که با کاربرد برخی عبارات و واژگان، معانی توهین آمیزی را اراده می‌کردند: «مِنَ الَّذینَ هادوا یُحَرِّفونَ الکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ و یَقولونَ سَمِعنا و عَصَینا واسمَع غَیرَ مُسمَع و راعِنا لَیـًّا بِاَلسِنَتِهِم و طَعنـًا فِى‌الدّینِ». جالب آنکه قرآن برای توصیف این نوع برخورد یهود، در صدر آیه عبارت «یُحَرِّفونَ الکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ» را آورده است.
د) آیات 78 و 79 سوره بقره (23)، که یهودیان عصر پیامبر (ص) را به دو گروه بی سواد و باسواد تقسیم می‌کند. گروه دوم همان عالمان و احبار یهود و مجهز به سلاح خواندن و نوشتن و آگاه از محتوای تورات هستند. اینان به دست خود چیزهایی می‌نویسند و به دروغ آن را به خدا نسبت می‌دهند. گروه دوم (امیها یا بی سوادان) نیز به سبب ناآگاهی از آموزه های تورات، هر آنچه از طرف گروه اول به آنان عرضه می‌شود به عنوان احکام الهی می‌پذیرند.
هـ) شاهد دیگر آیه 78 سوره آل عمران است که بر طبق آن، برخی از یهودیان مدینه عبارات غیر وحیانی را با همان آهنگ خواندن تورات می‌خواندند تا به مسلمانان القا کنند که جزئی از وحی الهی است (24).
و) آیات 69 تا 71 سوره آل عمران (25)، که «اهل کتاب» و از جمله یهود را مخاطب قرار می‌دهد و آنان را به سبب «آمیختن حق به باطل و کتمان حق» و برخی اعمال ناشایست دیگر سرزنش می‌کند. طبق دیدگاه اغلب مفسران، روشن ترین مصداق کتمان حق و آمیختن آن به باطل، کتمان حقایق کتاب آسمانی و تغییر برخی احکام آن بوده است (26).
نکته قابل توجه در همه این آیات، استفاده از صیغه مضارع است که نشان می‌دهد یهودیان عصر پیامبر (ص) همواره و به اشکال گوناگون به تحریف تورات دست می‌زدند.
اما آنچه تاکنون گفته شد، به این معنا نیست که تحریف تورات پیش از ظهور پیامبر (ص) در میان یهود معمول نبوده و تنها همزمان با آغاز دعوت اسلام شروع شده است. برخی آیات قرآن، در کنار مستندات مسلم تاریخی، نشان می‌دهد که یهود از همان آغاز عرضه تورات و حتی در زمان حضور حضرت موسی (ع)، گرفتار گمراهیهای مختلف مانند گوساله پرستی و مخالفت با اوامر صریح الهی شده و از جمله به شکلهای گوناگون تورات را تحریف کرده و در آن دست برده اند. به برخی از این شواهد اشاره و از شواهد قرآنی آغاز می‌کنیم:
الف) قرآن کریم در دو موضع (27) و در بیان شرح حال چگونگی ورود بنی اسرائیل به سرزمین کنعان تصریح می‌کند که آنها فرمان یافتند تا با حالتی خاص و از دری معین وارد شوند و عبارتی مشخص مبنی بر طلب آمرزش را بر زبان جاری کنند، اما گروهی از آنان با تغییر و تحریف آن عبارت خاص، جمله‌ای تمسخرآمیز بر زبان آوردند و در نتیجه به عذاب گرفتار شدند (28).
ب) شاهد دیگر آیه 13 سوره مائده است که به دنبال کارشکنیهای یهود مدینه، به پیامبر (ص) دلداری می‌دهد و پیمان شکنی اسلاف آنان را بازگو و در ادامه به تحریف کلام الهی توسط آنان اشاره می‌کند: «فَبِما نَقضِهِم میثـقَهُم لَعَنّـهُم و جَعَلنا قُلوبَهُم قـاسِیَهً یُحَرِّفونَ الکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ و نَسوا حَظـًّا مِمّا ذُکِّروا بِهِ». نکته جالب توجه آن است که هرچند این آیه در مقام توصیف پیمان شکنی گذشتگان یهود است و افعال به کار رفته (لعنّا ـ جعلنا ـ نسوا ـ ذکّروا) نیز ماضی است، اما در این بین، تنها فعل مرتبط با تحریف به صیغه مضارع به کار رفته است (یحرّفون). شاید اینگونه کاربرد دلالت بر تداوم تحریفگری یهودیان در طول تاریخ بنی اسرائیل تا زمان نزول اسلام داشته باشد.
ج) شاهد قرآنی دیگر آیاتی است که عمل نکردن یهود و پیش از همه عالمان آنها را به آموزه های تورات راستین گزارش می‌کند؛ از جمله آیه 93 بقره که به نخستین کفرورزى بنى اسرائیل به آموزه هاى وحیانى حضرت موسى (ع) و نادیده گرفتن آن در ماههاى آغازین پس از خروج از مصر و نزد کوه طور می‌پردازد (29) و نیز آیه 83 بقره که به رویگردانى بیشتر بنى اسرائیل از آموزه هایى چون یکتاپرستى، احسان به پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان و بیچارگان، همچنین خوش زبانى با مردم، اقامه نماز و پرداخت زکات اشاره دارد (30).
د) شاهد دیگر تعبیر «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیه‏» است که در دو موضع قرآن تکرار شده و هرچند در مقام تسلی دادن به پیامبر (ص) است، اما این حقیقت را بیان می‌کند که بنی اسرائیل پس از حضرت موسی (ع) در تورات به اختلاف گراییدند و به گفته عموم مفسران، بخشی از آن را پذیرفته و بخشی از آن را رد کردند و یا در عمل به آن چند دسته شدند (31).
اما به جز این شواهد قرآنی، شواهدی تاریخی و حتی از متن تورات نیز وجود دارد که به اجمال به آنها اشاره می‌کنیم:
الف) مطالعه متن اسفار اولیه عهد عتیق نشان می‌دهد که از «ده فرمان» که کهن ترین متون وحیانی آن شمرده می‌شود دو روایت متفاوت وجود دارد و این حاکی از آن است که پیشینه بحث تحریف، به گامهای اولیه یهود در تدوین تورات باز می‌گردد. این قبیل اختلافها بی شک به اختلاف عالمان یهود اشاره دارد که در قرآن نیز در دو موضع (آیه 110 هود و 45 فصلت) از آن یاد شده است. نمونه‌ای از نزاعهای بنی اسرائیل و مخالفان آنها در این زمینه را می‌توان در کتاب «ارمیای نبی» مشاهده کرد؛ آنجا که او ذیل خطابه‌ای یادآور می‌شود که عده‌ای کلام خدا را تغییر می‌دهند و سخنان خویش را به عنوان کلام الهی بر مردم عرضه می‌کنند. این موضوع با ظهور انبیای دروغین که در تاریخ یهود نظایر پرشماری دارد شدت گرفت (32).
ب) به علاوه، مواردى همچون اختلاف نسخه‌هاى سه‌گانه عبرى، سریانى و یونانى عهد قدیم، بررسی تاریخ تدوین تورات، عدم تواتر و نگارش آن قرنها پس از موسى (ع)، نامعقول و توجیه‌ناپذیر بودن بخشى از آموزه‌هاى کتاب مقدس و تناقضهاى موجود در آن شواهد دیگری است که نکته مورد نظر ما را تأیید می‌کند.

3ـ عاملان تحریف تورات
با توجه به آنچه در نکات اول و دوم (چگونگی و زمان وقوع تحریف در تورات) گذشت هویت تحریف کنندگان تورات نیز روشن می‌شود. هرچند قرآن مستقیماً از تحریف کنندگان یاد نمی‌کند ـ چنانچه به طور معمول نیز در بسیاری از وقایع و داستانها از اشخاص نام نمی‌برد ـ اما افعال به کار رفته در مباحث مربوط به تحریف عموماً افعال معلوم است، که می‌توان با دقت در سیاق آیات و قرائن موجود، فاعل آنها را شناسایی کرد. با توجه به مباحث گذشته، عاملان تحریف تورات در گذشته، گروهی از یهود هستند که راحت طلبی و پیروی از هواهای نفسانی، عمل به اصل شریعت را بر آنها دشوار می‌کند و در نتیجه به هر روشی و از جمله دست بردن در متن شریعت الهی، به دنبال رسیدن به خواسته های خود هستند. به شهادت مستندات تاریخی، این سیره در طول تاریخ یهود ـ که متن تورات اصیل دستخوش حوادث گوناگون شد و دوباره توسط عالمان و احبار یهود تدوین گردید ـ تداوم داشته است.
در زمان ظهور اسلام هم که عموم یهودیان و به ویژه عالمان و احبار ایشان گسترش اسلام و انتقادات قرآن از خود را بر نمی‌تافتند و آن را با منافع خود در تضاد می‌یافتند، باز تحریف و دیگرنمایی حقایق تورات شکل جدی تری به خود می‌گیرد و جالب آنکه به دقت نیز از سوی قرآن رصد و گزارش می‌شود.

منبع:راسخون

پی‌نوشت‌ها:

1ـ خانم دکتر کمیلا آدانگ عضو دائم بخش مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه تل آویو در اسرائیل است. او در سال 1960 میلادی در شهر بوسوم هلند به دنیا آمد و تحصیلات خود را در مقطع دکتری در رشته مطالعات اسلامی در دانشگاه رادبود شهر نایمخن به پایان برد. او در فاصله سپتامبر 2009 تا ژوئن 2010 عضو موسسه هلندی مطالعات تخصصی بود و در این مدت، تعدادی از آثار خود را درباره زندگی و آثار ابن حزم، متکلم اندلسی قرون وسطی، به چاپ رساند. به علاوه، در نگارش کتابی درباره مجادلات درون مذهبی نیز همکاری نمود. آدانگ همچنین از سال 2011 عضو انجمن وولف در کمبریج است. او در این مدت، سمیناری درباره مجادلات مسلمانان و یهودیان در اسپانیای قرون وسطی برگزار کرد. آدانگ به علاوه، میزگردی با عنوان تأثیرات زبانشناسانه در چالشهای یهودی ـ اسلامی نیز برگزار کرده است. او همچنین تعداد زیادی از مقاله های دایره المعارف قرآن لیدن و مقالاتی پژوهشی را درباره مجادلات یهودی ـ اسلامی به رشته تحریر کشیده است. (سایت ویکی پدیا انگلیسی). شاید دلیل انتخاب وی برای نگارش مدخل «تورات» در دایره المعارف لیدن، آگاهی گسترده او از تورات و مطالب مرتبط با آن و نیز اشراف قابل قبول به منابع اسلامی به ویژه قرآن و روابط بین الادیانی اسلام و یهودیت بوده است.
از نقاط قوت کار او در این مقاله اشراف قابل تحسین وی بر آیات قرآن و توانایی استفاده به موقع و مناسب از آنها در طول بحث است. اما کار او نقاط ضعفی هم دارد که شاید مهمترین آنها عدم رعایت ادب بحث علمی و اظهارنظرهای جانبدارانه بدون ارائه شواهد علمی کافی و ذکر مطالب بدون منبع و مرجع مشخص باشد.
2ـ بقره: 75 و 79 (أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (75) … فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ (79))؛ نساء 46 (من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه ویقولون سمعنا وعصینا واسمع غیر مسمع وراعنا لیّاً بألسنتهم وطعنا فی الدین …)؛ مائده 13 (من الذین هادوا یحرفون الکلم عن یحرفون الکلم عن مواضعه …)
3ـ آل عمران 187 (وإذ أخذ الله من الذین اوتوا الکتاب لتبیینه للناس ولاتکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم …)
4ـ انعام 91 (… تجعلونه قراطیس تبدونها وتخفون کثیرا)
5ـ آل عمران 78 (وإن فریقا منهم یلوون ألسنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب وما هو من الکتاب …)
6ـ برای مثال ر. ک: بقره 42 (ولا تلبسوا الحق بالباطل وتکتموا الحق …)، آل عمران 71 (یاأهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل وتکتمون الحق …) و نساء 46 (من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه ویقولون سمعنا وعصینا واسمع غیر مسمع وراعنا لیّاً بألسنتهم وطعنا فی الدین …)
7ـ اصل مطلب مورد نظر به زبان انگلیسی نیز ارائه می‌شود:
Tampering with the Torah: The Qur_ān more than once accuses the Israelites, the Jews, and the People of the Book in general, of having deliberately changed the word of God as revealed in the Torah and of passing off as God’s revelation something they themselves wrote (q2:75-9; 4:46; 5:13). They are charged with confounding the truth (q.v.) with falsehood (q2:42; 3:71; see lie), concealing the truth (e.g. q 3:187), hiding part of the book (q6:91), or twisting their tongues when reciting the book (q 3:78). In some verses we find a combination of allegations (e.g. q2:42; 3:71; 4:46). What may be at the root of these allegations is that the Jews denied that Mu_ammad was mentioned in their scripture. Since the Qur_ān does not always explicitly state how, when, and by whom this misrepresentation (known as ta_rīf) was effected — some authors ascribe a major role to Ezra (q.v.) — different interpretations of the relevant verses soon arose. According to one, the Jews did not corrupt the text of their scripture, but merely misrepresented its contents. The other view, which developed somewhat later and seems to be held by the majority of Muslims, asserts that the Israelites and later the Jews changed the written text of the Torah, adding to and deleting from it as they pleased. Its most vocal and influential representative was Ibn Hazm of Cordoba (d. 456⁄1064), but several other polemicists took his cue, among them Jewish converts to Islam such as _Abd al-Haqq al-Islāmī (wrote ca. 797⁄1395) and Samaw_al al-Maghribī (d. 570⁄1175), who sought to demonstrate the superiority of their adopted faith at the expense of Judaism. According to both interpretations of the tampering-verses, the Israelites and the Jews were motivated by a desire to delete or obscure the scriptural references to Mu_ammad, as well as by their aversion to certain God-given commandments, such as stoning adulterers, as was seen. …
8ـ برای تفصیل بیشتر ر. ک: مدخل «تحریف»، دایره المعارف قرآن کریم، ج 6، ص 288 به بعد.
9ـ برای توضیح بیشتر ر. ک: المیزان، ج 1، ص 213 به بعد؛ مفاتیح الغیب، ج 3، ص 564 به بعد.
10ـ نیز ر. ک: دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ، ص 622، ذیل مدخل «تحریف».
11ـ نیز ر. ک: دائره المعارف قرآن کریم، ج 6، ص 299ـ300.
12ـ نیز: بقره 159، 174 ـ 175؛ آل عمران 71، 77.
13ـ در این دو آیه عبارت «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ» تکرار شده است.
14ـ آل عمران 78: وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
15ـ ر. ک: دایره االمعارف بزرگ اسلامی، مدخل «تحریف / تحریف عهدین از دیدگاه قرآن»، ج ، ص 621.
16ـ از جمله ر. ک: مفاتیح الغیب، ج 3، ص 559؛ تفسیر البحر المحیط، ج 4، ص 205.
17ـ مانند بقره 79 «فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً» و انعام 91 « تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا».
18ـ مانند آل عمران 78 «وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ» و نساء 46 «لیّا بألسنتهم».
19ـ مانند بقره 75 «أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ» و آل عمران 71 «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ مائده 13 «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ».
20ـ «أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (75) وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَآجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (76)»
21ـ جامع البیان، ج‌1، ص‌520؛ المیزان، ج‌1، ص‌213؛ الکشاف، ج‌1، ص‌156؛ مجمع البیان، ج‌1، ص‌286 ـ 287.
22ـ ر. ک: جامع البیان، ج 3، ص 146 و ج 6، ص 150؛ التبیان، ج 2، ص 425 و ج 3، ص 522 و …
23ـ «و مِنهُم اُمِّیُّونَ لایَعلَمونَ الکِتـبَ اِلاّاَمانِىَّ واِن هُم اِلاّ یَظُنّون * فَوَیلٌ لِلَّذینَ یَکتُبونَ الکِتـبَ بِاَیدیهِم ثُمَّ یَقولونَ هـذا مِن عِندِ اللّه…»
24ـ «و اِنَّ مِنهُم لَفَریقـًا یَلوونَ اَلسِنَتَهُم بِالکِتـبِ لِتَحسَبوهُ مِنَ الکِتـبِ و ما هُوَ مِنَ الکِتـبِ ویَقولونَ هُوَ مِن عِندِ اللّهِ و ما هُوَ مِن عِندِ اللّهِ …»
25ـ «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ (70) یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (71) وَقَالَت طَّآئِفَهٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِیَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (72) وَلاَ تُؤْمِنُواْ إِلاَّ لِمَن تَبِعَ دِینَکُمْ …»
26ـ المیزان، ج 3، ص 256؛ التحریر والتنویر، ج 3، ص 126 و …
27ـ بقره 58 ـ 59 و نیز اعراف 161‌ـ‌162: «و اِذ قُلنَا ادخُلوا هـذِهِ القَریَهَ فَکُلوا مِنها حَیثُ شِئتُم رَغَدًا وادخُلوا البابَ سُجَّدًا وقولوا حِطَّهٌ نَغفِر لَکُم خَطـیـکُم و سَنَزیدُ المُحسِنین * فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَـلَموا قَولاً غَیرَ الَّذى قیلَ لَهُم ‌…»
28ـ برای تفصیل بیشتر ر. ک: تفاسیر شیعه و سنی ذیل آیات مربوطه. علاوه بر این آیه، برخی مفسران آیه 75 سوره بقره و 78 آل عمران را ناظر به 70 نفر برگزیده حضرت موسى (علیه السلام) دانسته‌اند که همراه وى در کوه طور کلام خدا را از زبان آن حضرت یا بی واسطه شنیدند (اعراف/7،155)، لیکن گروهى از آنان پس از بازگشت به میان بنى‌اسرائیل آن را تحریف کردند. ر. ک: جامع البیان، ج 1، ص 520.
29ـ «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَیْنَاکُم بِقُوَّهٍ وَاسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَأُشْرِبُواْ فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ …»
30ـ وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُواْ الصَّلاَهَ وَآتُواْ الزَّکَاهَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ
31ـ ر. ک: جامع البیان، ج 12، ص 73 و ج 24، ص 84؛ التبیان، 6، ص 73 و ج 9، ص 133؛ مفاتیح الغیب، ج 18، ص 405 و ج 27، ص 570؛ المیزان، ج 11، ص 45؛ التحریر والتنویر، ج 11، ص 335.
32ـ دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل «تحریف / تحریف عهدین از دیدگاه قرآن»، ج ، ص 620.
کتابنامه
به جز قرآن کریم
ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف، 1420 ق، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر، چاپ اول.
بن عاشور، محمدطاهر، [بی تا]، التحریر والتنویر، بیروت، موسسه التاریخ، چاپ اول.
بنیاد دایره المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام.
زمخشری، محمود بن عمر، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ پنجم.
طبرسی، فضل بن حسن، 1372 ش، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم.
طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، 1412 ق، جامع البیان فی تأویل‌ای القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول.
طوسی، محمد بن حسن، [بی تا]، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.
فخر رازی، محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم.
مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، دایره المعارف بزرگ اسلامی.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، دایره المعارف قرآن کریم.
مصطفوی، حسن، 1430 ق، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ سوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید