بودا در اروپا و امریکا

بودا در اروپا و امریکا

نویسنده: بردلی هوکینز
ترجمه ی: محمدرضا بدیعی

آیین بودایی، حداقل در سطح ظاهری، آن چنان گسترده به بخشی از فرهنگ جدید مبدل شده است که تصورش دشوار است، زیرا که تا همین دو قرن پیش، مردم غرب تقریباً هیچ اطلاعی از ماهیت این آیین نداشتند. این شناخت درباره ی آیین بودایی تا موقعی که قدرتهای اروپایی، امپراتوریهای استعماری شان را در جنوب و جنوب شرقی آسیا مستقر نکرده و در امور ملتهای آسیایی شرق به دخالت نپرداخته بودند برای غربیان تحقق نیافت، در اینجا بود که توجه آنان به نظامهای اعتقادی مردمان بومی مغلوب و شکست خورده شروع شد. اما، به طور کلی این توجه، با ارزش ذاتی نظامهای اعتقادی مزبور ارتباطی اندک داشت یا اصلاً مرتبط نبود. تقریباً، این اولین سازمان دهندگان [ حکومت های استعماری ]، مذهب را به عنوان وسیله ای برای کنترل اجتماعی، مورد ارزشیابی قرار می دادند. اما با گذشت زمان، بعضی از اروپاییان به ارزش آیین بودایی و دیگر دینهای آسیایی دقیقاً پی بردند. در هنگامی که این عده از اروپاییان به یادگیری زبانهای باستانی مانند سنسکریت، چینی، ژاپنی، و پالی را آغاز نمودند، دیگر پژوهشگران اروپایی هم شروع کردند به تلفیق ساختن آن بخشهایی از این مذاهب که در نظرشان به مثابه ی یک جهان نو و مسحور کننده ی فکری بود.
این گروه از پژوهشگران از میان کارمندان مستعمراتی رتبه ی پایین که بیشتر روزهای خود را وقف رسیدگی به مشکلات اداری توده ی مردم ساکن در مستعمرات می کردند، پدید آمد. نظر به اینکه فقط تعداد انگشت شماری اروپایی دیگر بودند که به این گونه امور تحقیقاتی می پرداختند، کارمندان مزبور کار پژوهش در فرهنگ محلی را نیز عهده دار می شدند. یک مثال خوب در میان این دسته از کارمندان، مورد تی. دبلیو. ریس. دیویدز (1) ( 1843 – 1922 م. ) بود. وی، که از کارمندان امور مستعمراتی در سری لانکا بود، اوقات فراغتش را صرف آموختن زبان پالی، زبان مقدس آیین بودایی تره واده، کرد؛ آنچه او آموخت؛ متحیرش گردانید. آیین بودایی ای که از مطاوی این متنهای مقدس پدیدار شد، ( چنین می نمود که ) همان مذهب خرافاتی ای که احاطه اش کرده بود نبود، بلکه بیشتر فلسفه ای ظریف و دقیق بود که با طنین اندیشه ی منطقی و علمی اش، آماده بود تا تفکر اروپایی را تحت الشعاع خود قرار دهد. وی به اندازه ای به پژوهشهایش علاقه مند شد که کانون کتاب پالی را به قصد ویرایش کل آثار معتبر زبان پالی و ترجمه ی آنها به انگلیسی بنیاد نهاد. این هدفی است که کانون ( که هنوز نیز فعالیت دارد ) تقریباً به آن رسیده است.
تغییر عمده ی دیگر در روابط بودایی – اروپایی در سال 1879 م. موقعی که سرادوین آرنولد (2)، شعر حماسی مشهورش، نورآسیا (3)، را منتشر کرد، به وقوع پیوست. این یک بازنویسی جدید از زندگی بودا بود به شعر انگلیسی، نه از دیدگاهی آکادمیک بلکه دیدگاه از کسی که به ارزش تعالیم بودایی به عنوان بیان مذهبی پی برده بود. بزودی پس از این، هلن پی. بلاوتسکی (4)، یک روس، و هنری استیل آلکت (5)، یک امریکایی، دو بنیانگذار جنبش مذهبی موسوم به عرفان، برای پژوهش در اندیشه ی شرقی به هند و سری لانکا سفر کردند. در سری لانکا، این دو، در آیینی که به طور رسمی آنان را به آیین بودایی می پذیرفت، شرکت جستند. اگرچه درکشان از آیین بودایی تا اندازه ای منحصر به فرد بود، این نوکیشان پرشور و شوق بودند.
اما معتقدان به عرفان بر فراز کوه یخ بودند، البته اگر بتوان چنین چیزی گفت. از حدوداً سال 1850 م. به بعد، اروپا و ایالات متحده، به یک دوران بحران مذهبی گام نهادند. به طور روزافزون، روشنفکران و ( آنها که خود را روشنفکر می پنداشتند ) از آیین مسیحیت احساس ناخشنودی می کردند. برخی با این عقیده که کتاب مقدس، یک تصویر کامل و دقیق از بشریت و جهان مادی به دست داده است، موافق نبودند. برخی دیگر با این ادعای مسیحیت مبنی بر اینکه اختصاص دادن مقداری از ثروت در راه خدا، باعث رستگاری در دنیا و آخرت است، مخالف بودند. بسیاری دیگر بسادگی می خواستند آنچه را خرافه پرستی صرف تصور می کردند، با یک جهان بینی علمی تر عوض کنند. برای بسیاری دیگر نیز، پیدایش « ناگهانی » آیین بودایی در افق روشنفکرانه، به منزله ی پاسخی به وضعیت دشوار آنان بود.
اما این نخستین آدمهای پرشور و شوق در اروپا و امریکا، زمینه ای را برای غلط درک کردن آیین بودایی فراهم ساختند. همان طور که ملاحظه شد، آیین بودایی نمی گوید که موجودات قدرتمندتر از انسان وجود ندارند، بلکه این آیین فقط تأکید می کند که تأثیرات این موجودات محدودند و رستگاری نهایی در جای دیگر وجود دارد. نخستین هواداران اروپایی و امریکایی گرایش داشتند تا آیین بودایی را به عنوان مکتبی کاملاً الحادی و خودمدار (6) تعبیر کنند. بی تردید، این قضیه برای بسیاری از بوداییان، اگر نه اکثر آنان، چنین نبود. اما شگفتی آور نیست که نخستین نوکیشان آیین بودایی به آیین بودایی تره واده که به نظر می آید در آن عناصر « فوق طبیعی » کمترین قاطعیت را دارا باشند، تمایل نشان می دادند. هنگامی که اروپاییان به طور جدی در اواسط قرن نوزدهم میلادی درباره ی آیین بودا شروع به تحقیق کردند، بسیار مجذوب نسخه های مقدس پالی، این مکتب از آیین بودایی گردیدند. علت این امر آن بود که آنان در این متون باستانی، اندیشه ی اروپایی مدرن را به طور مجسم می دیدند.
همان طور که گفتیم، این گونه کاربرد آیین بودایی تره واده با کاربرد آن در محیط بومی اش، از بن متفاوت بود. اما در این دیدگاه اروپایی اولیه، دقیقاً به اندازه ی کافی حقیقت وجود داشت تا آیین بودایی تره واده را برای بسیاری از محققان اروپایی و امریکایی که نمی توانستند یک جزء غیردنیوی را در پژوهش معنوی شان بپذیرند، به صورت یک گزینه ی جذاب درآورد. نخستین فرد از میان این نوکیشان که عملاً مقدر شده بود تا به کسوت یک راهب بودایی درآید، آلن بنت (7) ( 1872 – 1925 م. ) بود که در برمه راهب شد. بزودی شماری دیگر از بریتانیایی ها و آلمانی هایی که شیفته ی شیوه ی زندگی رهبانی شده بودند، از وی تبعیت کردند. اما دیگر مکتبهای آیین بودایی فقط پس از جنگ جهانی دوم توانستند راه خود را به درون جامعه ی اروپایی و امریکایی باز کنند.
خود جنگ عامل مهم کمک به این دلبستگی اروپایی و امریکایی برای تجدید حیات آیین بودایی بود. جنگ، اروپایی ها و امریکایی ها را با دیگر کشورهای بودایی مانند چین و ژاپن مرتبط ساخت. آیین بودایی قبلاً از این کشورها، یک پل کوچک به هاوایی و وست کست (8) امریکا زده بود. بدبختانه، نژاد پرستی به جدایی این گونه جوامع مهاجر از روند کلی زندگی امریکایی گرایش داشت؛ همه ی اینها پس از جنگ دگرگون شد.
اولین یورشهای بزرگ بودایی به امریکای شمالی، تب ذن بود که سرتاسر امریکا را در سال 1950 م. فرا گرفت. ذن همراه با حضور راهب ژاپنی سوین شاکو (9) ( 1859 – 1919 م. ) در مجمع جهانی دینهای بزرگ، در شیکاگو در سال 1893 م. به آمریکا وارد شده بود. نخستین نشست آن مجمع با شور و شوق ناشر آثار مذهبی، پل کاروس (10) مواجه گشت، راهب ژاپنی موافقت کرد یکی از شاگردانش را برای کمک به کاروس همراه با ترجمه ی متنهای بودایی ذن بفرستد. این شاگرد که بیشتر عمرش را صرف معرفی ذن به غرب کرد، دی. تی. سوزوکی (11) ( 1870 – 1966 م. ) نام داشت.
دیگر استادان ذن به دنبال سوزوکی در دوره ی پیش از جنگ دوم جهانی به امریکا رفتند، و بزودی گروههای کوچکی از شاگردان پرشور در پیرامونشان گرد آمدند. اما این نسل بیتنیک (12) پدید آمده ی پس از جنگ بود که از ذن با تمام وجودش استقبال کرد. نویسندگان وابسته به این جنبش، مانند جک کرواک (13)، گری سایندر (14) و آلن گینزبرگ (15)، مبلغان دلباخته ی ذن ( حداقل همان طور که افراد مزبور آن را درک می کردند ) گردیدند. آلن واتس (16) ( 1915 – 1973 م. ) علاقه مند به همه ی ادیان، اصول ذن را در اواخر دهه ی 1950 و 1960 م. به حضار فرهیخته ی پرشور جوان ( عمدتاً در کالیفرنیا ) می آموخت.
این اقدامهای اولیه، منجر به هجوم معلمان ذن به درون سرزمین امریکا، در دهه هایی که از پی آمدند، گردید. این معلمان مکانهای آموزشی لازم را به وجود آوردند که در آنها ذن را به سبک قدیمی و سختگیرانه ی ژاپنی آموزش می دادند. در حالی که نسل قدیمی تر پژوهندگان که سخت تحت تأثیر ذن قرار گرفتند آن را به عنوان نوعی مذهب « خودت باش » تلقی کردند، اکنون نیز ذن در امریکا، در نتیجه ی کوششهای همین موج دوم معلمان، با حالات سنتی مذهب، بیشتر هماهنگ گشته است. در واقع، شماری از امریکاییان به سبب استعداد خاصشان، به عنوان استادان ذن به رسمیت شناخته شده اند. حتی می توان گفت که نوعی ذن جدید، ذن امریکایی، با ارشاد همین استادان در حال پدیدار شدن است.
در ضمن نباید سهم مکتبهای ذن چینی و کره ای به بوته ی فراموشی سپرده شود. در کالیفرنیا، استاد ذن، همسوان هوا (17) ( 1908 م. ) انجمن بودایی چینی – امریکایی و صومعه ی کوه زرین دهیانا (18) را بنیاد نهاد، که در آنها آموزش ذن به صورت بسیار سنتی و بسیار دقیق انجام می پذیرد. همچنین دیگر معلمان، مانند شنگ ین چنگ (19)، به اشاعه ی تعالیم ذن چینی در سرزمین امریکا سرگرمند. علاوه بر این، استادان کره ای نظیر سون سانیم (20) ( 1927 م. ) مشغول عرضه کردن گنجینه های کمتر شناخته شده ی سنت ذن کره ای هستند. سون سانیم در سال 1972 م. مدرسه ی همیشه پرطرفدار کوان آم (21) را ( این نامگذاری به خاطر کوان این، بودیساتوای ترحم است ) تأسیس کرد. پیش از وی ساموسونیم (22) در سال 1967 م. در تورنتو، جامعه ی نیلوفر آبی ذن خود را تأسیس کرده بود.
درست همان طور که جنگ جهانی دوم سرآغاز نفوذ ذن را به درون سرزمین امریکا رقم زد، جنگهای هندوچین نیز در اواخر دهه ی 1960 و 1970 م. سرآغاز یک ارزشیابی جدید را درباره ی آیین بودایی تره واده مشخص کرد. در خلال این سالها، نیروهای ارتش امریکا که در ویتنام مشغول خدمت بودند، از تایلند، کشور همسایه، به عنوان جایی برای استراحت و تفریح استفاده می کردند. در همین جا بود که آنان با آیین بودایی تره واده آشنا شدند. همچنین، حضور رو به افزایش امریکاییان در جنوب شرقی آسیا، منجر به اعزام شمار بیشتری از داوطلبان سپاه صلح به کشورهای با ثبات تر در منطقه شد. همه ی اینها به یک آگاهی بسیار زیاد درباره ی تره واده منتج گشت.
افزون بر این در همین سالها، برخی اشخاص مانند استادان امریکایی مراقبه، جک کورنفیلد (23) و جوئل گلتشتین (24)، به کشورهای مزبور، و به سری لانکا، برای پژوهش و حتی به کسوت راهبان درآمدن در زیر نظر استادان بزرگ تره واده ای معاصر، نظیر آجاهن چاه (25) در تایلند و تاونگ پولوسایاداو (26) در برمه رهسپار گردیدند. سرانجام، بسیاری از آنان به اروپا و امریکا – خواه برای از سرگیری زندگی غیرروحانی، خواه برای تعلیم دادن در کسوت راهبان – بازگشتند. اما آیین بودایی تره واده ای که توسط این افراد آموخته می شد، تا اندازه ای از لحاظ ماهیت با آیین آن کشورهایی که اینان در آنها آموزش دیده بودند، متفاوت بود. در آن کشورها، افراد غیرروحانی، به طور کلی، به مراقبه – که راهبان به آن می پرداختند – نمی پرداختند. اما در امریکا و اروپا، پرداختن به مراقبه به صورت فعالیت مذهبی اصلی، هم برای راهبان و هم برای افراد غیرروحانی، درآمد.
از سوی دیگر، بسیاری از فعالیتهای غیرروحانی سنتی مرتبط با آیین بودایی تره واده که در سرزمینهای بومی این آیین معمول بود، در میان اروپاییان و امریکاییان معمول نشدند. اکثر مردمانی که به سوی آیین بودایی تره واده جلب می شدند، غالباً آدمهایی بودند که از مذهب سنتی، بویژه جنبه های سازمانی و فوق طبیعی آن، احساس راحتی نمی کردند. همان طور که در اوایل قرن نوزدهم میلادی معمول شده بود، این امر حاصل برداشتی بود از آیین بودایی تره واده به عنوان یک فلسفه ی « الحادی » و « علمی »، تا یک مذهب به مفهوم سنتی کلمه، که برای این گروه جدید از پیروان دارای جذابیت بود. درنتیجه، بسیاری از جنبه های آیین بودایی تره واده از سوی این دسته از پیروان مورد تقلید قرار نگرفت.
اما از دیدگاه بسیاری از مردم، اعمال مراقبه ای سخت و جدی گونه های مختلف ذن و تره واده جذاب و گیرا نبودند. این افراد در جست و جوی آیین بودایی پرشورتری بودند تا این دو سنت پیشنهاد شده. برای این افراد، پاسخ جست و جویشان برای یافتن مذهب دلخواه، عبارت بود از مفهوم غیرروحانی در آیین بودایی واجره یانه. این شکل از حالت بودایی، از ناشناخته ترین مکتبهای بودایی بود که پس از همه ی مکتبهای دیگر به غرب رسید. آیین بودایی واجره یانه که در سرزمین بومی اش، تبّت، به منزوی بودن رضایت داده بود، اگر فاجعه ی ملی ای که در سال 1950 م. اتفاق افتاد، نبود، ممکن بود ارزش و اعتبارش از دید بیگانگان پنهان بماند.
درست از همان آغاز، راهبانی که تبّت را به سوی هند ترک گفته بودند، با مشکلی توانفرسا مواجه شدند. چینی ها به شکلی روشمند به تخریب کردن کل فرهنگ مذهبی آنان پرداختند. در این میان، گزارشهای هراس آوری به دست می رسید، که متأسفانه همه ی آنها صحت داشت. در این گزارشها گفته می شد، صومعه ها را سوزاندند، راهبان را شکنجه دادند و کشتند، و آثار نفیس هنری را نابود کردند. این گونه فعالیتهای تخریبی در اواخر دهه ی 1960 م. در دوران انقلاب فرهنگی چین شدت بیشتری یافت. راهبان تبّتی نیاز داشتند برای حفظ سنت فرهنگی شان راهی پیدا کنند. پیدا کردن جانشین برای شمار راهبانی که ناپدید گشته بودند، مشکل اساسی نبود؛ مطلب عمده این بود که چگونه می توان از همین راهبانی که اکنون صومعه های بزرگ و اموالشان را در تبّت از دست داده بودند حمایت کرد؟ و برای بازگرداندن کتابهای مقدسشان، که برخی از آنها در سنت تبّتی منحصر به فرد بودند، چه کار می شد انجام داد؟ تبّتی ها زود دریافتند که پاسخ پرسششان در غرب است.
از این رو در دهه ی 1960 م. راهبان تبّتی در غرب به تعلیم دادن آیین خود پرداختند. یکی از مشهورترین افراد در میان این نخستین هیئتهای تبلیغی چوگیام ترونگپا (27) ( 1939 – 1987 م. ) یک تولکوی وابسته به نظام کاگیو بود. وی نخستین گنپا (28) ی تبّتی ( صومعه ) را در خارج از آسیا دایر کرد – سامیه لینگ (29)، در دمفریس شایر، اسکاتلند در 1967. از این آغاز فقیرانه، ترونگپا سازمان گسترده ی واجرادهاتو (30) را به وجود آورد و آن را وقف ترویج آیین بودایی تبّتی کاگیو در غرب کرد. او پس از یک سانحه ی سخت رانندگی که به واسطه ی آن هیچ گاه کاملاً بهبود نیافت، ازدواج کرد و بریتانیا را به قصد ایالات متحده ترک کرد. پرشاگردترین مدرسه ی گلوگپا [ کلاههای زرد ] در اعزام معلمان پیشتاز به اروپا و امریکا تا اندازه ای کندتر عمل کرد. اولین دسته از معلمان این مدرسه برای یاری رساندن به شاگردان عبارت بودند از توبتن یشه (31) ( 1935 – 1984 م. ) و شاگردش زوپا ریمپچ (32) ( 1946 م. ) که بنیاد حفظ سنت ماهایانا را در سال 1971 م. و مؤسسه ی ویزدم پابلیکیشن (33) یک مؤسسه انتشاراتی بسیار مشهور را که در حال حاضر در شهر بُستُن مشغول به کار است، تأسیس کردند.
اما در ایالت متحد بود که آیین بودایی تبّتی واقعاً شکوفا شد. در سال 1951 م. گروهی از کلمیک (34) ها پس از جنگ جهانی از سرزمین خود که در آن موقع یکی از متعلقات روسیه بود گریختند، و در امریکا به آنان اجازه داده شد تا در نیوجرسی سکونت اختیار کنند. از آنجا که کلمیک ها قرنهای متمادی از پیروان آیین بودایی تبّتی بودند، اولین معبد بودایی تبّتی در امریکا ساخته شد، که مسئولیت آن را راهب گلوگپا گشه و نگال (35) ( 1901 – 1983 م. ) عهده دار شد. این امر به نخستین آموزش رسمی [ زبان ] تبّتی و آیین بودایی تبّتی منجر شد و این در زمانی، سال 1967 م. بود که شاگرد گشه و نگال و گشه سوپا (36) ( 1923 م. ) از سوی بوداشناس بزرگ کانادایی ریچارد رابینسن (37) دعوت شده بود تا به دانشکده ی تازه تأسیس برنامه ی پژوهشهای بودایی در دانشگاه ویسکانسن (38) ملحق شود. گشه سویا، به نوبت، ترتیبی برای آمدن دالایی لاما به ایالت متحد در سال 1981 م. داد، و در همین سال دالایی لاما مسئولیت پاگشایی کالاچاکرا را که گفته شده است نزدیک به 12000 نفر در آن شرکت جسته اند، به عهده گرفت.
در سال 1970 م. چوگیام ترونگپا، خسته از اختلافات داخلی مداوم در سازمان اروپایی اش، به ایالات متحده مهاجرت نمود. وی در بلدر و کلرادو، یک سازمان جدید واجرادهاتو بنیاد نهاد. او به عنوان سرپرست این سازمان با کمک شاگرد امریکایی اش اسل تندزین (39) ( 1945 – 1990 م. ) که سبک زندگی هرزه و بی بندوبار وی و به دنبال آن، مرگش به دلیل بیماری ایدز، بر خطرهای فرمانبرداری بی چون و چرا از گورو [ معلم روحانی ] که سنت آیین بودایی تبّتی را آموزش می دهد، تأکید کرد. یکی از افرادی که در روش خویش، درست آیین تر عمل می کرد استاد گلوگپا کالو رینپچ (40) ( 1905 – 1989 م. ) بود که شخصیت مقدس وار و نگرش سنتی سختگیرانه اش برای آموزش آیین بودایی تبّتی، باعث شد اولین گروه صحیحاً آموزش دیده ی راهبان واجره یانه ی غربی که برای اداره کردن نهادهای آموزشی وابسته به خود از شایستگی لازم برخوردار بودند، به وجود آید.
همچنین در امریکا آیین بودایی تبّتی نینگ ما (41) جان تازه ای پیدا کرد. در سال 1969 م. تارتنگ تولکو (42) مؤسسه ی نینگ ما تبّتی را در برکلی و کالیفرنیا، بنیاد نهاد. بزودی معلمان برجسته ی دیگر این مکتب، از جمله سرپرست والامقامش دو جم رینپچ (43) ( 1904 – 1987 ) از او تبعیت کردند. یکی از برنامه های عمده ی تارتنگ تولکو ویرایش و چاپ مجموعه ی مفصل منتهای نینگ ما بود – هدفی که هم اکنون بخوبی در حال تکمیل شدن است – این، پا به پای کارهای مشابه بزرگ دیگر مانند ویزدم پاپلیکیشن، تضمین می کند که سنت معنوی بسیار غنی آیین بودایی تبّتی برای نسلهای آینده محفوظ خواهد ماند.
سرانجام، مطلبی باید درباره ی آینده ی آیین بودایی سرزمین پاک گفته شود. این مکتب از آیین بودایی، از اواسط قرن نوزدهم میلادی هنگامی که کارگران چینی و ژاپنی برای کار در راه آهن و مزارع نیشکر هاوایی به ایالات متحده آورده شدند، بخشی از صحنه ی زندگی امریکایی بوده است. با گذشت سالها، این مکتب نشانهای رسمی یادبود بسیار از مسیحیت پروتستان، نه تنها در غرب بلکه در خاستگاه اصلی اش شرق، دریافت کرده است. روی هم رفته، مکتب مزبور در جامعه ی آسیایی باقی مانده است. بیشتر غیرآسیایی هایی که مجذوب آیین بودایی گردیده اند به علت فرق بنیادین پیام اصلی این آیین از مسیحیت و یهودیت بوده است. آیین بودایی سرزمین پاک، با بسیاری از شباهتهای آشکارش با این سنتها، به نظر نمی آید در مقایسه با شکلهای غیربومی آیین بودایی از جذابیت بیشتری برخوردار باشد. با این همه، پیروان سنتی این مکتب همچنان بسیارند – بویژه مکتب ژاپنی جودوشین – شو (44) با عنوان کلیساهای بودایی امریکا ( تأسیس 1899 م. ).

پی‌نوشت‌ها:

1- T. W. Rhys – Davids
2- Sir Edwin Arnold
3- The Light of Asia
4- Helen P. Blavatsky
5- Henry Steele Olcott
6- Self – oriented
7- Allen Bennett
8- West Coust
9- Soyen Shaku
10- Poul Carus
11- D. T. Suzuki
12- Beatnik
13- Jack Kerouac
14- Gary Snyder
15- Allan Ginsbery
16- Alan Watts
17- Hsuan Hua
18- Gold Mountain Dhyana
19- Sheng Yen Chang
20- Soen Sa Nim
21- Kwan Um
22- Samu Sunim
23- Jack Kornfield
24- Joel Goldstein
25- Ajahn Chah
26- Taungpulu Sayadaw
27- Chogyam Trungpa
28- Gonpa
29- Samye Ling
30- Vajradhatu
31- Thubten Yeshe
32- Zopa Rimpoche
33- Wisdom Publicutions
34- Kalmyks
35- Geshe Wangal
36- Geshe Sopa
37- Richard Robinson
38- University of Wisconsin
39- Osel Tendzin
40- Kalu Rinpoche
41- Nyingma
42-Tarthang Tulku
43- Dudjom Rinpoche
44- Jodo shin – shu
منبع مقاله :
هوکینز، بردلی؛ (1392)، آیین بودا، ترجمه ی محمدرضا بدیعی، تهران: نشر امیرکبیر، چاپ پنجم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید