سید جعفر صادقی فدکی
کتب>سیمای شیعه از نگاه اهل بیت علیهم السلام
«دعا»؛ در لغت به معناى خواندن و طلب کردن است و در اصطلاح عبارت است از ارتباط بنده با خالق هستى و روى آوردن به خدا و درخواست چیزى از او.دعا؛ ـ صرف نظر از آثار فراوان دنیوى و اخروى که به همراه دارد ـ در آرامش روحى و روانى انسان و تسکین آلام و رنجهاى بشر نیز بسیار مؤثر بوده، همچون داروى شفا دهنده و جانبخشى است که انسان را از بسیارى از امراض روحى و روانى نجات مىدهد و طمأنینه و آرامش را بر قلب و روح او حاکم مى نماید.
متن مقاله :
امام باقر علیه السلام به ابا مقدام فرمود:
«یا أَبا مِقدام، إِنَّما شیعَهُ عَلی … کثیرَهٌ سُجُودُهُم، کثیرهٌ دُمُوعُهُم، کثیرَهٌ دُعائُهُم؛
ای ابا مقدام! همانا شیعیان علی علیه السلام کسانی هستند که سجده آنان زیاد، اشکهای آنان بسیار است و زیاد دعا میکنند».[1]
دعا چیست؟
«دعا»؛ در لغت به معنای خواندن و طلب کردن است و در اصطلاح عبارت است از ارتباط بنده با خالق هستی و روی آوردن به خدا و درخواست چیزی از او.
دعا؛ ـ صرف نظر از آثار فراوان دنیوی و اخروی که به همراه دارد ـ در آرامش روحی و روانی انسان و تسکین آلام و رنجهای بشر نیز بسیار مؤثر بوده، همچون داروی شفا دهنده و جانبخشی است که انسان را از بسیاری از امراض روحی و روانی نجات میدهد و طمأنینه و آرامش را بر قلب و روح او حاکم مینماید. این امر بدان جهت است که انسان در دعا با موجودی ارتباط برقرار مینماید و از کسی استمداد میجوید که مافوق تمام قدرتها و نیروهاست. از تمام اسرار و رازهای درونی و برونی انسان آگاه است. همه مشکلات و دردها و موانع زندگی انسان را میداند و حل همه این مشکلات و داروی همه دردها نیز در دست اوست.
این توصیه نه تنها سفارش علمای دین و اخلاق است، بلکه علما و دانشمندان روانشناسان نیز امروزه به این معنا پی برده و دعا را یکی از راهها و داروهای تسکین دهنده دردهای درونی انسان میدانند.
یکی از روانشناسان مشهور آمریکایی در مورد چگونگی برطرف کردن نگرانی و تشویش میگوید:
«امروز جدیدترین علم یعنی روانپزشکی همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند. چرا؟ زیرا روانپزشکان دریافتهاند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را ـ که موجب بسیاری از ناخوشیهای ماست ـ برطرف میسازد».[2]
«دکتر آلکسیس کارل» نویسنده کتاب «بشر مجهول» و برنده جایزه علمی نوبل در مقاله ای مینویسد:
«دعا و نماز، قویترین نیرویی است که انسان میتواند تولید کند؛ نیرویی است که چون قوه جاذبه زمین وجود حقیقی و خارجی دارد. در حرفه پزشکی خود من، مردانی را دیدهام که پس از آنکه تمام معالجات دیگر به حال آنان مؤثر واقع نشده بود با نیروی دعا و عبادت، از بیماری رهایی یافتهاند.
دعا و راز و نیاز یک منبع و نیروی مشعشعی است که خود به خود تولید میشود. از راه دعا بشر میکوشد نیروی محدود خود را با متوسل شدن به منبع نامحدود، افزایش دهد. وقتی که ما دعا میکنیم، خود را به قوه محرکه پایان ناپذیری که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط میکنیم… هر وقت ما با شور و حرارت خداوند را در دعا و نماز مخاطب میسازیم، هم روح و هم جسم خود را به بهترین شکل تغییر میدهیم. غیر ممکن است مرد یا زنی تنها برای یک لحظه به دعا بپردازد و نتیجه مثبت و مفیدی از آن نگیرد».[3]
فضیلت دعا و ترغیب به آن
دعا از دیدگاه اسلام، دارای جایگاهی رفیع و فضایل فراوانی است و در قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) به آن ترغیب و تشویق زیادی شده است؛ خداوند در آیاتی تمام بندگان را به دعا و تضرع به درگاه خود فرمان داده است:
«وادعوهُ خَوفـًا وطَمَعـًا اِنَّ رَحمَه اللّهِ قَریبٌ مِنَ المُحسِنین»؛ «و خدا را با ترس و امید بخوانید. همانا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است».[4]
در آیهای دیگر میفرماید:
«واِذَا سَاَلَک عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیستَجیبوا لی ولیؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یرشُدون»؛
«وقتی بندگان من در مورد من از تو (ای پیامبر) میپرسند، پس بگو: همانا من به آنان نزدیک هستم و به دعای دعا کننده هرگاه مرا بخواند جواب میدهم. پس استجابت کنید مرا و ایمان بیاورند به من! امید است راه رشد و صلاح را بیابند».[5]
در آیهای دیگر با تأکید زیاد بر نقش دعا خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آمده است:
«قُل ما یعبَؤُا بِکم رَبّی لَولا دُعاؤُکم»؛ «ای پیامبر! بگو: اگر دعای شما نبود پروردگارم ارج و منزلتی برای شما قائل نبود».[6]
در روایات نیز فضایل زیادی برای دعا ذکر گردیده است؛
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«أَفضَلُ العِبادَهِ الدُّعاءُ فَاذا أَذِنَ اللّهُ لِلعَبدِ فِی الدُّعاءِ فُتِحَ لَهُ بابُ الرَّحمَهِ إِنَّهُ لَن یهلَک مَعَ الدُّعاءِ اَحَدٌ»؛
«بهترین عبادت دعاست و چون خداوند به بندهاش اذن دعا دهد در رحمت به روی او باز میشود. به راستی که هیچکس با وجود دعا نابود نمیشود».[7]
و نیز فرمود:
«عَمَلُ البِرِّ کلُّهُ نِصفُ العِبادَهِ والدُّعاءُ نِصفٌ، فَإِذا أَرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَیرا إِنتَجی قَلبُهُ بِالدُّعاءِ»؛
«اعمال خیر همهاش نصف عبادت است و دعا (به تنهایی) نصف عبادت است و هرگاه خدا خیر بندهای را بخواهد قلب او را مناجات کننده قرار میدهد».[8]
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «دو نفر با هم وارد مسجد شدند. در یک ساعت نماز را با هم شروع کردند. پس از آن یکی بیشتر قرآن خواند و دیگری بیشتر دعا نمود و در یک ساعت هر دو رفتند. عمل کدامیک افضل است؟ امام فرمود: عمل هر دو دارای فضیلت است و هر دو کار نیک انجام دادند. عرض کردم: میدانم ولیکن کدام یک افضل است؟ فرمود: دعا بهتر است. آیا نشنیدهای کلام خدا را که میگوید: «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؛ همان کسانی که از عبادت من (دعا) تکبر میورزند زود است که ذلیلانه داخل جهنم شوند». به خدا سوگند! دعا بهتر است. به خدا سوگند! دعا بهتر است. آیا دعا عبادت نیست؟ آیا دعا محکمتر نیست؟ به خدا سوگند! محکمتر است. به خدا سوگند! محکمتر است. به خدا سوگند محکمتر است»!.[9]
و نیز آن حضرت فرمود:
«اَلدُّعاءُ اَنفَذُ مِنَ السَّنانِ»؛ «دعا از نیزه نافذتر است».[10]
آثار و برکات دعا
1. تغییر قضای الهی:
یکی از آثار و برکات عظیم دعا این است که میتواند قضای الهی را تغییر دهد و رأی و نظر او را به نفع خود عوض نماید؛ مانند اینکه اگر خداوند برای بندهای سی سال عمر نوشته است، فرد میتواند با دعا عمر خود را به شصت سال یا بیشتر افزایش دهد یا اگر خداوند برای بندهای نوشته است که فرزندی نداشته باشد، فرد میتواند با دعای خویش این حکم الهی را تغییر دهد و نام خود را در فهرست کسانی که خدا به آنان فرزندی خواهد داد ثبت نماید و اگر خداوند اسم او را در فهرست فقرا قرار داده فرد با دعای خود میتواند نامش را از ردیف فقرا خارج کند و هزاران حکم دیگر.
در توضیح این مطلب باید گفت کارها و اموری که خداوند انجام میدهد از تصمیمگیری تا اجرا سه مرحله را طی میکند؛ مرحله اول تقدیر و اندازهگیری است. مرحله دوم قضا و محکم کردن آن امر است و مرحله سوم، امضای آن است که بعد از این سه مرحله به اجرا گذاشته میشود.
امام صادق علیه السلام در اینباره میفرماید:
«إِنَّ اللّهَ إِذا أَرادَ شَیئا قَدَّرَهُ فَإِذا قَدَّرَهُ قَضاهُ فَإِذا قَضاهُ أَمضاهُ»؛
«به راستی که خداوند هر گاه چیزی را اراده فرماید آن را تقدیر و اندازه میگیرد و چون اندازه گرفت آن را محکم میکند و چون محکم کرد امضا میکند».[11]
از مراحل سه گانه مذکور، قضا مرحله وسط است؛ یعنی مرحلهای که حکم از تقدیر و اندازهگیری گذشته و به مرحله محکم کاری رسیده و تنها امضای آن باقی مانده است. در این مرحله است که انسان میتواند با دعا اراده الهی را ـ که از تقدیر گذشته و محکم شده است ـ تغییر دهد؛ لذا در روایتی دیگر آمده است:
«إِنَّ الدُّعاءَ یرُدُّ القَضاءَ، ینقُضُهُ کما ینقُضُ السِّلک وَ قَد أُبرِمَ إِبراما»؛
«به راستی دعا قضا را بر میگرداند؛ چنانکه رشته نخی را که به سختی تابیده شده است، باز مینمایند».[12]
در برخی دعاها نیز میخوانیم:
«أَسئَلُک بِالقُدرَهِ النّافِذَهِ فِی جَمیعِ الأَشیاءِ وَ قَضائِک المُبرَمِ الَّذی تَحجُبُهُ بِأَیسَرِ الدُّعاءِ»؛
«خدایا! تو را میخوانم به آن قدرت نافذت در همه چیز و قضای محکمت که آن را به کوچکترین دعایی بپوشانی».[13]
از این سخن امام علیه السلام نتیجه میگیریم که خداوند به بندهاش لطف و عنایت زیادی دارد؛ زیرا با کوچکترین و سادهترین دعای او؛ حکم و قضای محکم خود را تغییر میدهد.
2. دفع بلا:
از آثار دیگر دعا دفع بلا است؛ دعا میتواند، بلایی را که خداوند برای انسان به واسطه گناهش یا امور دیگر مقدر کرده، دفع نماید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید:
«عَلَیکم بِالدُّعاءِ؛ فَإِنَّ الدُّعاءَ لِلّهِ والطَّلَبَ اِلَی اللّهِ یرُدُّ البَلاءَ و قَد قُدِّرَ و قُضِی و لَم یبقَ إلاّ إمضاؤُهُ، فَإذا دُعِی اللّهُ عَزَّوَجَلَّ و سُئِلَ، صَرَفَ البَلاءَ صَرفَهً»؛
«بر شما باد به دعا؛ زیرا دعا به درگاه خداوند و درخواست از او بلایی را که مقدر و محکم شده و تنها امضای آن باقی مانده است برمیگرداند و چون خداوند ـ عزوجل ـ خوانده شود و از او درخواست شود یکباره آن را برمیگرداند».[14]
و نیز آن حضرت فرمود:
«البَلاءُ مُعَلَّقٌ بَینَ السَّماءِ وَالاَرضِ مِثلَ القَندیلِ، فَاِذا سَئَلَ العَبدُ رَبَّهُ العافِیهَ صَرَفَ اللّهُ عَنهُ البَلاءَ»؛
«بلا همانند قندیل میان آسمان و زمین معلق است و چون بنده سلامتی را از پروردگارش طلب نماید خداوند بلا را از وی بگرداند».[15]
3. وسعت روزی:
رزق و روزی همه بندگان و بلکه تمام موجودات عالم به دست خداوند است و او تنها کسی است که میتواند روزی موجودات را کم یا زیاد کند و بنده میتواند با دعا در روزی خود گشایش ایجاد کند.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید:
«أَلا أَدُلُّکم عَلی سِلاحٍ ینجیکم مِن عَدُوِّکم و یدِرُّ رِزقَکم؟ قالُوا: بَلی. قالَ: تَدعُونَ بِاللَّیلِ والنَّهارِ فَإِنَّ سِلاحَ المُؤمِنِ الدُّعاءُ»؛
«آیا راهنمایی کنم شما را به سلاحی که شما را از دشمن نجات دهد و روزی شما را بیشتر کند؟ عرض کردند: بلی، فرمود: شب و روز دعا کنید؛ همانا سلاح مؤمن دعاست».[16]
در طلب روزی از خداوند، انسان نباید تنها به نیازهای بزرگ خود اکتفا نماید و امور و نیازهای کوچک خود را به علت اندک بودن رها نماید؛ بلکه طبق روایات دیگر خداوند دوست دارد هر آنچه را که بندهاش نیاز دارد از او بخواهد و نیازهای کوچک را به جهت کم بودن رها نکند.[17]
4. شفای مریض:
امام باقر علیه السلام به محمدبن مسلم فرمود:
«أَلا أُخبِرُک بِما فیهِ شِفاءٌ مِن کلّ داءٍ و سامٍ؟ قُلتُ: بَلی، قالَ: الدُّعاءُ»؛
«آیا تو را آگاه کنم به چیزی که داروی هر دردی حتی مرگ است؟ گفتم: بلی! حضرت فرمود: دعا».[18]
امام صادق علیه السلام نیز فرمود:
«عَلَیکم بِالدُّعاءِ فَاِنَّهُ شِفاءٌ مِن کلِّ داءٍ و إِذا دَعوتَ فَظُنَّ أَنَّ حاجَتَک بِالبابِ»؛
«بر شما باد به دعا کردن؛ زیرا دعا شفای هر دردی است. پس هروقت دعا کردی گمان کن که حاجتت در جلوی درب خانه تو است».[19]
شرایط و موانع استجابت دعا
بسیارند افرادی که دست دعا به سوی خداوند بلند میکنند و گاه سالیان دراز نیز درخواست خود را تکرار کرده و بر آن پای میفشارند؛ اما دعای آنان مستجاب نمیشود. به راستی چرا خداوند دعای برخی از افراد را مستجاب نمیکند؟ چرا با اینکه خداوند در قرآن خطاب به مؤمنان میگوید: «دعا کنید تا شما را اجابت کنم»[20]، ولی دعای عدهای را مستجاب نمیکند؟
در پاسخ باید گفت: دعا نیز همچون اعمال و عبادات دیگر شرایط و موانعی دارد و در صورتی به هدف اجابت میرسد که شرایط استجابت آن مهیا باشد و یا موانعی در راه استجابت آن وجود نداشته باشد. برخی از مهمترین شرایط و موانع استجابت دعا که در آیات و روایات به آن اشاره شده، به شرح زیر است:
1. دعا در همه حال:
یکی از شرایط استجابت دعا این است که انسان در همه احوال، اعم از حالت آسایش و رفاه و سختی و شدت دست به دعا بردارد و به درگاه خدا راز و نیاز نماید. متأسفانه طبیعت بسیاری از انسانها چنین است که در حال آسایش و رفاه و زمانی که مشکل و یا دردی ندارند از یاد خدا غافل هستند و از او چیزی طلب نمیکنند ولی همین که رنج و مصیبتی به آنها میرسد به درگاه خدا روی آورده، دست به دعا برمیدارند؛ در حالی که اینگونه دعا کردن مورد پسند خداوند نیست و خداوند در قرآن اینگونه افراد را مذمت نموده است.
در سوره یونس آمده است:
«واِذا مَسَّ الاِنسـنَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنـبِهِ اَو قاعِدًا اَو قامـًا فَلَمّا کشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ کاَن لَم یدعُنا اِلی ضُرٍّ مَسَّهُ کذلِک زُینَ لِلمُسرِفینَ ما کانوا یعمَلون»؛
«و چون انسان به گرفتاری و محنتی رسد ما را در حال خفتن یا نشسته و ایستاده بخواند و چون گرفتاریاش را برطرف کنیم، برود گویی اصلاً ما را برای گرفتاریای که به او رسیده بود نخوانده است. این چنین برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است که زشتی این عمل را درک نمیکنند».[21]
در روایات پیشوایان بزرگوار اسلام نیز به مؤمنان سفارش شده است که در همه حال به درگاه خدا روی آورند و دست به دعا بردارند. از جمله در روایتی امام صادق علیه السلامفرمود:
«مَن سَرَّهُ أَن یستَجابَ لَهُ فِی الشِدِّهِ فَلیکثُرِ الدُّعاءَ فِی الرَّخاءِ»؛
«کسی که بخواهد دعایش در حال سختی به اجابت رسد، باید در حال آسایش بسیار دعا کند».[22]
و آن حضرت در روایتی دیگر میفرماید:
«مَن تَقَدَّمَ فِی الدُّعاءِ اُستُجیبَ لَهُ إِذا نُزِلَ بِهِ البَلاءُ، وَ قالَتِ المَلائکهُ: صَوتٌ مَعرُوفٌ و لَم یحجَب عَنِ السَّماءِ و مَن لَم یتَقَدَّم فِی الدُّعاءِ لَم یستَجَب لَهُ إِذا نُزِلَ البَلاءُ، و قالَتِ المَلائِکهُ: إنَّ ذَا الصَّوتَ لا نَعرِفُهُ»؛
«کسی که در دعا پیشدستی کند در وقت نزول بلا دعایش مستجاب گردد و فرشتگان گویند: صدایی آشناست و دعایش باز نگردد و کسی که پیشدستی در دعا نکند (و فقط هنگام نزول بلا دست به دعا بردارد) دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این صدا ناآشناست».[23]
در روایتی دیگر آمده است:
«قیلَ، أَینَ کنتَ قَبلَ الیومِ»؛ «به او گفته میشود تا به حال کجا بودی؟!».[24]
2. ترک گناه:
یکی دیگر از شرایط استجابت دعا ترک گناه است و به تعبیر دیگر، یکی از موانع استجابت دعا گناه و معصیت است، گناه باعث میشود دعای فرد بالا نرود و محبوس بماند. امام باقر علیه السلام در اینباره میفرماید:
«إِنَّ العَبدَ سَئَلَ اللّهَ الحاجَهَ فَیکونُ مِن شَأنِهِ قَضاؤُها اِلی أَجَلٍ قَریبٍ اَو اِلی وَقتٍ بَطیءٍ، فَیذنِبُ العَبدُ ذَنبا، فَیقُولُ اللّهُ تَبارَک و تَعالی لِلمَلِک: لا تَقضِ حاجَتَهُ وَاحرُمهُ اِیاها فَاِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی واستَوْجَبَ الحِرمانَ مِنِّی»؛
«همانا بندهای از خدا حاجتی میخواهد و خدا در نظر دارد دیر یا زود آن را بر آورده سازد؛ لیکن آن بنده گناهی مرتکب میشود، پس خداوند متعال به فرشته میگوید: حاجتش را برآورده مکن و او را از آن محروم ساز؛ چون خود را در معرض خشم من قرار داده و سزاوار محرومیت من گردیده است».[25]
به همین دلیل یکی از دعاهایی که اهل بیت (علیهم السلام) توصیه کردهاند، بخشش گناهانی است که مانع استجابت دعا میشود.
امیرالمؤمنین علیه السلامدر دعای کمیل میفرماید:
«اَللّهُمَّ اغفِر لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعاءَ»؛ «خدایا گناهان مرا که دعا را محبوس میسازد، بیامرز».[26]
البته اینگونه نیست که گناه به صورت مطلق مانع استجابت دعا شود و خداوند دعای هیچ گناهکاری را اجابت نکند؛ بلکه چنان که در برخی روایات آمده است مانع شدن گناه اختصاص به برخی گناهان دارد نه همه گناهان، علاوه بر این خداوند در برخی موارد، دعای گناهکار و حتی کافر و منافق را نیز مستجاب میکند و این بدان جهت است که خداوند میخواهد اجر و مزد این فرد را در همین دنیا بدهد و یا دوست ندارد صدای این بنده را بشنود؛ از این رو زود دعای او را مستجاب میکند. تا دوباره به درگاه او روی نیاورد.
3. دعا از صمیم قلب:
از دیگر شرایط استجابت دعا آن است که انسان با جدّیت چیزی را از خدا بخواهد به تعبیری سادهتر دل و زبان او در آنچه میخواهد هماهنگ باشد؛ نه اینکه صرفاً لقلقه زبان و اجرای برنامه دعا باشد؛ چنانکه گاهی اوقات دیده میشود که دعایی خوانده میشود و شنوندگان بدون توجه و حضور قلب آن را تکرار میکنند و فکر و ذهن آنها به جایی دیگر است.
امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود:
«إِذا دَعَوتَ فَأَقبِل بِقَلبِک فَظُنَّ حاجَتَک بِالبابِ»؛ «هرگاه دعا کردی با دلت روی آور و آنگاه گمان داشته باش که حاجتت پشت در است».[27]
در روایتی دیگر فرمود:
«إِنَّ اللّهَ لا یستَجیبُ دُعاءً بِظَهرِ قَلبٍ ساهٍ فَاِذا دَعَوتَ فَأَقبِلِ بِقَلبِک ثُمَّ استَیقِنِ الاِجابَهَ»؛
«خداوند متعال دعایی را که از دل غافل و بیخبر برخیزد مستجاب نمیکند و چون دعا میکنی با دل به آن روی آور و سپس به اجابت آن مطمئن باش».[28]
آری! تا انسان احساس نیاز واقعی نکند و با جدّ و از صمیم قلب چیزی را از خداوند نخواهد، هیچگاه خداوند آن چیز را به او عطا نخواهد کرد. از اینرو در آیات و روایات متعددی به تضرع و انابه و گریه در دعا سفارش شده و اگر حاجتی با این حالت درخواست گردد، خداوند آن دعا را مستجاب میکند؛ زیرا کسی که با گریه و رقت قلب از خدا چیزی بخواهد واقعاً و با تمام وجود در پی به دست آوردن حاجت خود است و خداوند نیز حاجت این افراد را بیپاسخ نخواهد گذاشت.
مولوی جلال الدین محمد بلخی، مشهور به ملای رومی ـ معتقد است:
هرچه روئید از پی محتاج رُست تا بیابد طالبی چیزی که جُست
هرکه جویا شد بیابد عاقبت مایهاش وِرد است و اصل مرحمت
هر کجا دردی است دوا آنجا رود هرکجا پَستی است آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پَست
4. کسب مال حلال:
از دیگر شرایط عمده و مهم استجابت دعا کسب و روزی حلال است و خداوند دعای فردی را که کسب او حرام باشد و یا خوراک و مال او از حرام به دست آید، مستجاب نمیکند.
امام صادق علیه السلام میفرماید:
«إِذا أَرادَ اَحَدُکم أَن یستَجابَ لَهُ فَلیطَیب کسبَهُ وَ لیخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ و إِنَّ اللّهَ لا یرفَعُ اِلَیهِ دُعاءُ عَبدٍ و فِی بَطنِهِ حَرامٌ اَو عِندَهُ مَظلِمَهٌ لاَِحَدٍ مِن خَلقِهِ»؛
«اگر یکی از شما خواست دعایش قبول شود کسب خود را پاکیزه و حلال نماید و از بدهی به مردم خود را آزاد نماید. همانا خداوند دعای بندهای را که در شکمش حرام باشد و یا پیش او حقی از مردم باشد، قبول نمیکند».[29]
حتی در روایتی آمده است:
«مَن اَکلَ لُقمَهَ حَرامٍ لَم یقبَل لَهُ صَلاهٌ اَربَعینَ لَیلَهً و لَم تُستَجَب لَهُ دَعوَهٌ اَربَعینَ صَباحا و کلُّ لَحمٍ ینبِتُهُ الحَرامُ فَالنّارُ اَولی بِهِ و إِنَّ اللُّقمَهَ الواحِدَهَ تُنبِتُ اللَّحمَ»؛
«کسی که یک لقمه حرام بخورد چهل شب، نمازش قبول نمیشود و چهل روز، دعایش مستجاب نمیگردد و هر گوشتی که از حرام میروید آتش جهنم به آن سزاوارتر است و همانا یک لقمه نیز گوشت میرویاند».[30]
5. دعا توأم با حرکت و تلاش:
شرط دیگر استجابت دعا این است که انسان در پی دعا به دنبال تحقق آن کار نیز حرکت کند و اسباب و لوازمی را که خداوند برای آن کار قرار داده محقق سازد و اما اگر تنها دعا نماید و از خود حرکت و تلاشی نشان ندهد خداوند دعای او را مستجاب نمیکند.
امام صادق علیه السلام در روایتی میفرماید:
«اَربَعَهٌ لا یستَجابُ لَهُم دُعاءٌ: رَجُلٌ جالِسٌ فِی بَیتِهِ یقُولُ یا رَبِّ ارزُقنِی، فَیقُولُ لَهُ: ألَم آمُرک بِالطَّلَبِ؟…»؛
«چهار دستهاند که دعایشان مستجاب نمیشود: اول مردی است که در خانه بنشیند و بگوید: خدایا، به من روزی بده، خداوند به او میگوید: مگر به تو دستور ندادم که دنبال آن بروی؟…».[31]
6. عدم وجود مصلحت در اجابت دعا:
یکی دیگر از دلایل عدم استجابت دعا از سوی خداوند این است که مصلحت دعا کننده یا دیگران در استجابت دعا نیست؛ زیرا انسان از تمام مصالح و مفاسد امور اطلاع ندارد؛ چیزی را برای خود خیر میداند و از خداوند آن را درخواست میکند، در حالی که در واقع، آن چیز برایش شر است و چیز دیگری را برای خود شر میپندارد و از خداوند زوال و نابودی آن را درخواست مینماید، در حالی که آن چیز برای او خیر است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«عَسی اَن تَکرَهُوا شَیـئًا وهُوَ خَیرٌ لَکم وعَسی اَن تُحِبّوا شَیـئًا وهُو شَرٌّ لَکم واللّهُ یعلَمُ واَنتُم لاتَعلَمُون»؛
«چه بسا شما چیزی را خوش ندارید در صورتی که آن چیز برای شما خوب است و چه بسا چیزی را دوست دارید در حالی که آن چیز برای شما شر و بدی است و خدا میداند و شما نمیدانید».[32]
نمونه آشکار این موضوع، سرگذشت «ثعلبه بن حاطب» است که نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) آمد و با اصرار زیاد از آن حضرت تقاضا نمود که برای وی دعا کند تا ثروتمند گردد و با آن حضرت عهد نمود که در صورت ثروتمند شدن، حقوق آن را ادا نماید، ولی پس از دعای آن جناب و ثروتمند شدن، او نه تنها به عهد خود با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) وفا نکرد، بلکه دست به انکار زکات ـ که یکی از واجبات دین است ـ زد.[33]
7. علاقه خداوند به شنیدن صدای بنده:
علت دیگری که گاهی موجب میگردد تا خداوند دعای بندهای را مستجاب نکند و یا استجابت دعای او را به تأخیر اندازد، این است که خداوند دوست دارد صدا و ناله بنده مؤمنش را بیشتر بشنود و میخواهد بنده بیشتر با او به راز و نیاز بپردازد و خدا خدا کند.
امام کاظم علیه السلام در این باره میفرماید:
«إِنَّ اللّهَ عَزّوجَلَّ لَیؤَخِّرُ اِجابَهَ المُؤمِنِ شَوقا اِلی دُعائِهِ و یقُولُ: صَوتا اُحِبُّ اَن اَسَمَعَهُ و یعَجِّلُ اِجابَهَ الدُّعاءِ لِلمُنافِقِ و یقُولُ: صَوتا اَکرَهُ سِماعَهُ»؛
«همانا خداوند به دلیل اشتیاقی که به دعای مؤمن دارد، قبولی دعای او را به تأخیر میاندازد و میگوید: این صدایی است که دوست دارم تا آن را بشنوم و در قبولی دعای منافق عجله میکند و میگوید: این صدایی است که خوش ندارم آن را بشنوم».[34]
ناله مؤمن همی داریم دوست
گو تضرع کن که این اعزاز اوست
حاجت آوردش ز غفلت سوی من
آن کشیدش مو کشان تا کوی من
گر برآرم حاجتش او را رود
هم در آن بازیچه مستغرق شود.
8. اعطای پاداش زیادتر در آخرت:
یکی از دلایلی که گاهی خداوند دعای بنده مؤمنش را مستجاب نمیکند این است که میخواهد در آخرت به او پاداش عظیم و بهتری نسبت به این حاجتهای فانی دنیوی بدهد؛ لذا دعای او را در دنیا مستجاب نمیکند.
امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود:
«إِنَّ المُؤمِنَ لَیدعُو اللّهَ فِی حاجَتِهِ، فَیقُولُ عَزَّوَجَلَّ: أَخِّرُوا إِجابَتَهُ شَوقا اِلی صَوتِهِ و دُعائِهِ، فَاِذا کانَ یومُ القِیامَهِ. قالَ اللّهُ تَعالی: عَبدِی! دَعَوتَنی و أَخَّرتُ إِجابَتَک و ثَوابُک کذا و کذا و دَعوتَنی فِی کذا و کذا و أَخَّرتُ إجابَتَک و ثَوابُک کذا و کذا فَیتَمَنّی المُؤمِنُ أَنَّهُ لَم یستَجَب لَهُ دَعوَهٌ فِی الدُّنیا مِمّا یری مِن حُسنِ الثَّوابِ»؛
«همانا مؤمن برای حاجتش خدا را میخواند، خداوند میفرماید: اجابت دعای او را به تأخیر اندازید؛ زیرا من دوست دارم صدای او را بشنوم. در روز قیامت خطاب میشود: بنده من، مرا خواندی، اجابت تو را به تأخیر انداختم ثواب دعای تو آن اندازه است و باز در فلان حاجت مرا خواندی اجابت تو را به تأخیر انداختم، ثواب و پاداش آن نیز این اندازه است. مؤمن وقتی پاداش دعای مستجاب نشدهاش را میبیند آرزو میکند که ای کاش هیچ دعایی از او در دنیا قبول نشده بود».[35]
بر این اساس مؤمنان و پیروان اهل بیت در هیچ حالی نباید از دعا کردن مأیوس شوند؛ چه دعای آنان مستجاب گردد و چه ـ به دلیل موانعی که بیان شد ـ مستجاب نشود و یا اجابت آن برای مدتی و یا تا روز قیامت به تأخیر افتد؛ زیرا چنان که در برخی روایات آمده است، دعا نوعی عبادت است که هر چند مستجاب نشود، خداوند به نوعی اجر آن را در همین دنیا و یا در آخرت جبران خواهد کرد؛ افزون بر اینکه معصومین (علیهم السلام)در خصوص مداومت بر دعا ـ هر چند دعای شخص مستجاب نگردد ـ توصیه فراوان کردهاند؛
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«رَحِمَ اللّهُ عَبدا طَلَبَ مِنَ اللّهِ حاجَتَهُ و أَلَحَّ فِی الدُّعاءِ أُستُجیبَ لَهُ اَم لَم تُستَجَب»؛
«خدا رحمت کند بندهای را که حاجتش را از خدا بخواهد و در دعایش پافشاری نماید چه حاجتش برآورده شود یا برآورده نشود».[36]
منابع
[1]. وسائل الشیعه، ج 1، ص 88؛ روضه الواعظین، ص 294؛ شرح الاخبار، ج 3، ص 577.
[2]. چهل حدیث، رسولی محلاتی، ج 2، ص 97.
[3]. همان، ص 98.
[4]. اعراف 7 56.
[5]. بقره 2 186.
[6]. فرقان 25 77.
[7]. میزان الحکمه، ج 2، ص 869.
[8]. کنز العمّال، ج 2، ص 65، ح 3137.
[9]. تهذیب الاحکام، ج 2، 104؛ بحارالانوار، ج 90، ص 292.
[10]. بحارالانوار، ج 90، ص 295.
[11]. المحاسن، ج 1، ص 243 ـ 244؛ میزان الحکمه، ج 3، ص 2504.
[12]. الکافی، ج 2، ص 469.
[13]. بحارالانوار، ج 99، ص 55؛ موسوعه الامام الجواد ع، ج 2، ص 119.
[14]. الکافی، ج 2، ص 470.
[15]. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 179.
[16]. بحارالانوار، ج 90، ص 291.
[17]. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 171 ـ 172.
[18]. بحارالانوار، ج 90، ص 299.
[19]. همان، ص 312.
[20]. غافر،/ 60.
[21]. یونس 10 12.
[22]. الکافی، ج 2، ص 472؛ وسائل الشیعه،ج 7، ص 41.
[23]. وسائل الشیعه،ج 7، ص 40.
[24]. الکافی، ج 2، ص 472؛ بحارالانوار، ج 90، ص 381.
[25]. وسائل الشیعه، ج 7، ص 145؛ الاختصاص، ص 32؛ مشکاه الانوار، ص 272.
[26]. مصباح المتهجد، ص 844.
[27]. الکافی، ج 2، ص 473؛ بحارالانوار، ج 90، ص 305.
[28]. عده الداعی، ص 126؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 54.
[29]. بحارالانوار، ج 90، ص 335؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 27.
[30]. عده الداعی، ص 130.
[31]. الکافی، ج 2، ص 511؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 124..
[32]. بقره 2 216.
[33]. در بحث زکات در همین کتاب سرگذشت ثعلبه به تفصیل ذکر شده است.
[34]. مکارم الاخلاق، ص 389؛ بحارالانوار، ج 90، ص 296.
[35]. وسائل الشیعه، ج 7، ص 62؛ عده الداعی، ص 188.
[36]. الکافی، ج 2، ص 475.