آثار و برکات ذکر و حقیقت آن

آثار و برکات ذکر و حقیقت آن

مفهوم ذکر و حقیقت آن

«ذکر»؛ در لغت به معنای یادآوری و حاضر کردن معنایی در ذهن و قلب است. این معنا گاه در مقابل غفلت و عدم توجه و گاه در برابر نسیان و فراموشی به کار می‌رود.
این واژه، در اصطلاح خاص و مورد نظر، عبارت است از به یاد خدا بودن و خدا را یاد کردن که این خود بر دو قسم است:
1. ذکر لفظی و زبانی:
آن یاد کردن خدا به وسیله زبان، یا گ فتن برخی اذکار مخصوص است؛ مانند: «سبحان اللّه»، «الحمد للّه» و امثال آن‌ها.
2. ذکر قلبی و درونی:
یاد کردن خدا در قلب و دل آدمی است که ممکن است با ذکر لفظی نیز همراه باشد.
ذکر و تسبیح خدا گفتن به لفظ و ذکر مخصوصی بستگی ندارد؛ بلکه دایره وسیعی داشته و تمام ذکرها و عبادت‌های زبانی و غیر زبانی را شامل می‌شود؛ هرچند در این بحث، عبادات خاص مورد نظر نیست و بیشتر، یاد درونی خداوند و گفتن اذکار خاص لفظی و زبانی مقصود است.
اما آنچه از اذکار و اقسام ذکر ـ اعم از عبادات و غیر عبادات ـ از اهمیت و ارزش بالاتری برخوردار است؛ ذکر قلبی و درونی است به این معنا که انسان، خدا را با قلب و درون خویش یاد نماید و او را واقعاً حاضر و ناظر بر اعمالش بداند؛ نه اینکه تنها یاد خدا را بر زبان جاری کند، اما در قلب و درون او اثری از خدا نباشد و اساساً معنای ذکر و به یاد کسی یا چیزی بودن نیز همین است که آن کس یا آن چیز در ذهن و قلب انسان حاضر باشد، اما اگر فردی بگوید، من به یاد کسی یا چیزی هستم، ولی این یاد تنها در محدوده زبان او باشد، هیچ ارزشی نداشته و چیزی جز لقلقه زبان نخواهد بود.
ذکر درونی و قلبی زمانی ذکر و یاد خدا خواهد بود که در عمل اثر خود را نشان دهد. اثر ذکر حقیقی آن است که اعمال انسان رنگ خدایی به خود بگیرد. آنچه را خدا دوست دارد انجام دهد و آنچه را خدا زشت و قبیح می‌شمارد، ترک گوید.
امام صادق علیه السلام در مورد ذکر حقیقی می‌فرماید:
«مِن اَشَدِّ ما فَرَضَ اللّهُ عَلی خَلقِهِ ذِکرُ اللّهِ کثیرا، ثُمَّ قالَ: لا اَعنِی سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ و اللّهُ اَکبَرُ و إِن کانَ مِنهُ، و لکن ذِکرَ اللّهِ عِندَ ما اَحَلَّ و حَرَّمَ. فَإِن کانَ طاعَهً عَمِلَ بِها و إِن کانَ مَعصِیهً ترک‌ها»؛
«یکی از سخت‌ترین و مهم‌ترین اموری که خداوند بر بندگانش واجب کرده، بسیار به یاد خدا بودن است. سپس فرمود: مقصود من گفتن ذکرهایی مانند: سبحان‌اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ الله و الله اکبر نیست؛ هرچند این‌ها نیز نوعی ذکر و یاد خداست؛ لیکن مقصود از یاد خدا هنگام برخورد با حلال و حرام است؛ پس اگر آن عمل، طاعت خداست آن را انجام دهد و اگر آن عمل، معصیت خداست، آن را ترک گوید». [3] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز فرمود:
«مَن أَطاعَ اللّهَ فَقَد ذَکرَ اللّهَ و إِن قَلَّت صَلاتُهُ و صِیامُهُ و تِلاوَتُهُ لِلقُرآنِ و مَن عَصَی اللّهَ فَقَد نَسِی اللّهَ و إِن کثُرَت صَلاتُهُ و صِیامُهُ و تِلاوَتُهُ لِلقُرآن»؛
«هرکس خدای متعال را اطاعت کند، خداوند را یاد کرده است؛ هرچند نماز و روزه و قرائت قرآن او کم باشد و هرکس خدا را معصیت نماید، او را فراموش کرده است؛ هرچند نماز و روزه و قرائت قرآن او بسیار باشد». [4] ذکر حقیقی، بر اساس این روایات؛ آن است که انسان، خدا را در قلب و درون خود حاضر نماید و این حضور بر اعمال او نیز اثر گذارده، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام بشمارد، اما اگر ذکر خدا در اعمال انسان اثری نداشته باشد و باعث پرهیز از حرام خدا نشود، در حقیقت، انسان به یاد خدا نبوده است؛ هرچند شبانه روز به نماز و دعا و ذکر الهی مشغول باشد.

تا فراموشت نگردد غیر حق     در حقیقت نیستی ذاکر بدان
چون فراموشت شود مادون    حق ذاکری گرچه نجنبانی زبان

اهمیت ذکر، در آیات و روایات

قرآن کریم در آیات بسیاری، مؤمنان را به یاد خدا فرمان داده و برای کسانی که ذکر خدا را بر زبان و قلب جاری نمایند پاداش فراوانی ذکر نموده است.
«یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکرُوا اللّهَ ذِکرًا کثیرا * و سَبِّحوهُ بُکرَهً و اَصیلا»؛
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح نمایید». [5]

در آیه‌ای دیگر ـ ذکر خدا را در همه حالت‌ها از صفات مؤمنان برشمرده است ـ می‌فرماید:
«اَلَّذینَ یذکرُونَ اللّهَ قِیـمـًا وقُعودًا و عَلی جُنوبِهِم»؛ «(آنان) کسانی‌اند که خداوند را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که به پهلو خوابیده‌اند، یاد می‌کنند». [6]

سپس در آیه‌ای دیگر، مؤمنان را به ذکر قلبی و نهانی سفارش کرده، می‌فرماید:
«واذکر رَبَّک فی نَفسِک تَضَرُّعـًا وخیفَهً ودونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ والأصالِ ولا تَکن مِنَ الغـفِلین»؛
«پروردگارت را در دل خود و از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان نباش». [7]

در روایات اسلامی نیز به ذکر و یاد خدا اهمیت فراوانی داده شده است که برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم؛
خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلاموحی کرد که ای موسی! «لا تَدَع ذِکرِی عَلی کلِّ حالٍ»؛ «در هیچ حالی ذکر مرا رها نکن». [8]

از آیات و روایات پیش گفته فهمیده می‌شود که انسان، موظف است همیشه و در همه حال به یاد خدا باشد؛ زیرا غفلت از یاد خدا باعث سقوط انسان در دام شیطان و انحراف او از راه حق می‌شود. البته یاد خدا در همه حال بدین معنا نیست که انسان در هر لحظه، موظف باشد نام و یاد خدا را بر زبان جاری نماید و یا در ذهن خود حاضر کند و جز خدا به چیزی دیگر فکر نکند؛ بلکه به این معناست که خدا بر تمام اعمال و حرکات انسان سیطره داشته باشد و هرگاه به کار حرام و گناهی برخورد کرد، این سیطره الهی که بر وجود او سایه افکنده، او را از انجام آن کار حرام باز دارد. شخصی به رسول خدا عرض کرد:
«سُئِلَ، اَی العِبادِ اَفضَلُ دَرَجَهً عِندَ اللّهَ یومَ القِیامَهِ؟ قال: اَلذّاکروُنَ اللّهَ کثِیرا، قُلتُ: یا رسولَ اللّهِ، و مِنَ الغازِی فِی سَبیلِ اللّهِ؟ قالَ: لَو ضَرَبَ بِسَیفِهِ فِی الکفّارِ والمُشرِکینَ حَتی ینکسِرَ و یختَضِبَ دَما لَکانَ الذّاکروُنَ اللّهَ کثِیرا اَفضَلُ»؛
«از رسول خدا پرسیدند: مقام چه کسی در روز قیامت نزد خدا بالاتر است؟ حضرت فرمود: آن‌ها که خدا را بسیار یاد می‌کنند. من سؤال کردم: یا رسول اللّه! حتی از آنان که در راه خدا می‌جنگند؟ حضرت فرمود: بلی، اگر آن‌قدر با کفار و مشرکان بجنگند تا شمشیرشان بشکند و در خون خود رنگین شوند باز هم آنان که بسیار ذکر خدا می‌کنند برترند». [9]

امام صادق علیه السلام در حدیثی دیگر می‌فرماید:
«ما مِنْ شَی‌ءٍ اِلاّ و لَهُ حَدٌ ینتَهِی اِلَیه … اِلاَّ الذِّکرَ فَإِنَّ اللّهَ لَم یرضَ فِیه بِالقَلِیلِ و لَم یجعَل لَهُ حَدّا ینتَهِی اِلَیه»؛
«هیچ عبادتی نیست مگر اینکه خداوند برای او حدّی قرار داده که بدان منتهی می‌گردد؛ مگر ذکر که خداوند به اندک آن راضی نگردیده و برای آن حدّ و اندازه‌ای قرار نداده است». [10]

خداوند هر عبادتی را که بر مؤمنان واجب نموده و یا آنان را به انجام آن ترغیب کرده، برایش اندازه‌ای قرار داده است؛ مثلاً اگر روزه را واجب کرده، مدت آن را یک ماه قرار داده است؛ اگر نماز را واجب نموده، تعداد رکعات و وقت آن را مشخص کرده است؛ اگر به حج فرمان داده زمان و حدّ مشخصی را برای آن تعیین نموده است؛ اما برای ذکر و یاد خود حدّی را تعیین نکرده و تنها بندگان خود را به ذکر زیاد سفارش کرده است که بیانگر محبوب بودن آن در نزد خداست و نشان می‌دهد که خداوند دوست دارد بنده‌اش زیاد به یاد او باشد.

داستانی از حضرت سلیمان بن داود علیه السلام

در روایات نقل شده است که لشکرگاه حضرت سلیمان علیه السلام صد فرسخ بود و جنّیان برای او بساطی از طلا و نقره بافته بودند که دو فرسخ طول و یک فرسخ عرض داشت و تخت او را که از طلا بود در وسط آن قرار داده بودند و در اطراف آن ششصد تخت دیگر که از طلا و نقره بود قرار داشت و مردم نیز در اطراف او بودند و اطراف مردم را نیز جنیان و پری‌رویان احاطه کرده بودند. پرندگان نیز به وسیله بالهای خود بر تخت آن حضرت سایه می‌افکندند و باد نیز مأمور بود که این بساط را به هر جا که سلیمان علیه السلام دوست داشت، جابه جا نماید.
گویند: روزی این بساط از کنار مزرعه‌ای عبور کرد. کشاورز گفت: خداوند به خاندان داود سلطنت بزرگی داده است و با این سخن، آرزوی داشتن چنین تاج و تختی را نمود. باد این سخن کشاورز را به گوش سلیمان علیه السلامرسانید. آن حضرت دستور توقف داد و از تخت خویش فرود آمد و به نزد کشاورز رفت و به او فرمود: اینکه من نزد تو آمدم برای آن بود که آرزوی چیزی را کردی که قدرت دسترسی به آن را نداری، ولی این را بدان که:

«لَتَسبِیحَهٌ واحِدَهٌ یقبَلُها اللّهُ تَعالی خَیرٌ مِمّا اُوتِی آلُ داودَ»؛«تنها یک تسبیح و ذکر خداوند بهتر است از آنچه خدا به خاندان داود عطا کرده است».

در روایتی دیگر درباره برتری یک ذکر بر ملک سلیمان آمده است:
«لاَِنَّ ثَوابَ التَسبِیحَهِ یبقی و مُلک سُلیمانَ یفنی»؛ «زیرا پاداش یک تسبیح باقی می‌ماند؛ ولی ملک سلیمان فانی می‌شود». [11]

آثار و برکات ذکر خدا

به یاد خدا بودن و ذکر خدا را بر زبان جاری کردن، آثار و فواید بسیاری به همراه دارد که به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. آرامش و اطمینان قلب:
اضطراب و نگرانی، یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی است که در طول تاریخ، دامنگیر بشر بوده و همیشه او را رنج و آزار داده است. ریشه این نگرانی و اضطراب، یا آینده تاریک و ناشناخته‌ای است که انسان برای خود احساس می‌کند و یا احساس پوچی و بی‌هدفی در زندگی و یا فقر و بیماری و یا عوامل دیگری است که آرامش و آسایش را از انسان سلب می‌کند. تنها عاملی که می‌تواند به همه این نگرانی‌ها پایان دهد و آرامش را برای انسان به ارمغان بیاورد یاد و ذکر خداوند متعال است. قرآن کریم می‌فرماید:
«اَلَّذینَ ءامَنوا تَطمَنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ اَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَنُّ القُلوب»؛
«(هدایت یافتگان) کسانی‌اند که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد. آگاه باشید! که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد». [12]

فلسفه این امر نیز روشن است؛ زیرا کسی که یاد خدا را در دلش زنده کند و بر چنین تکیه‌گاه مطمئن و نیرومندی تکیه نماید دلیلی برای نگرانی و اضطراب باقی نمی‌ماند؛ زیرا او می‌داند که چنین نیروی توانا و بی‌همتایی قادر است تمام مشکلات و نگرانی‌های او را برطرف نماید و او را در دنیا و آخرت به سعادت ابدی برساند؛ اما اگر به واسطه وسوسه‌های شیطان و دیگر مشکلات، اضطرابی به درون او راه یابد، با یاد خدا و تکیه بر او این اضطراب از بین خواهد رفت و جای خود را به اطمینان و قوت قلب خواهد داد؛ اما کسی که از یاد خدا غافل باشد و خدا در قلب و زندگی او حضور نداشته باشد، زندگی سخت و پرمشقتی خواهد داشت.
خداوند متعال می‌فرماید:
«و مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنکـًا»؛ «هرکس از یاد من روی برگرداند، زندگی سختی خواهد داشت». [13]

2. دوری شیطان:
دلی که یاد خدا درآن جای دارد، راهی برای ورود شیطان به آن نیست. در روایتی امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید:
«ذِکرُ اللّهِ مَطَردَهُ الشَّیطانِ»؛ «ذکر خدا موجب طرد و رانده شدن شیطان می‌گردد».

اما دلی که از یاد و ذکر خدا تهی شده باشد شیطان بر آن مسلط شده، جایگزین یاد خدا می‌گردد:
«و مَن یعشُ عَن ذِکرِ الرَّحمـنِ نُقَیض لَهُ شَیطـانـًا فَهُوَ لَهُ قَرین»؛
«هرکس از یاد خدا روی بگرداند، شیطان را بر آن برانگیزیم تا یار و همنشین دائم او گردد». [14]

آری! دلی که از یاد خدا غافل شد، مطاف و جایگاه شیطان می‌شود. شیطان همواره بر گرد دل و قلب او دور می‌زند و به دنبال رخنه‌ای می‌گردد تا به مرکز فرماندهی تمام افکار و اعمال انسان وارد شود و اگر این سنگر فرماندهی به تصرف شیطان درآمد، انسان را تسلیم و فرمانبردار خود می‌نماید و به سادگی از این جایگاهی که با زحمت به دست آورده خارج نخواهد شد و غفلت از یاد خدا همان روزنه و فرصتی است که شیطان برای ورود به این مرکز فرماندهی به دنبال آن است.

مستقرگاه روح است این حصار      بازداریدش ز دشمن زینهار
دشمنان هستند افزون از شمار     در کمین بنشسته در دور حصار
تا بگیرند این حصار بی‌نظیر     تا نمایند آن خلیفه حق اسیر
عقل را در چاه ظلمانی کنند     پس در آن اقلیم ویرانی کنند
عقل را دور افکنند از بزم روح     پس بر او بندند ابواب فتوح
دور او گیرند پس اهریمنان      سوی خود خوانند او را هر زمان

3. دوری از گناه:
مهم‌ترین پیامدهای ذکر خدا، دور شدن انسان از گناه و معصیت است؛ زیرا کسی که به یاد خدا می‌افتد و یاد او را در دل و درون خود زنده می‌گرداند سعی می‌کند آنچه را خدا دوست دارد انجام دهد و از آنچه نهی کرده، اعراض و اجتناب نماید؛ از این رو انسان ذاکر، همیشه مطیع خداست و از گناه و معصیت دوری می‌کند.

امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
«مَن کانَ ذاکرا لِلّه عَلَی الحَقِیقَهِ فَهُو مُطِیعٌ و مَن کانَ غافِلاً عَنهُ فَهُوَ عاصٍ والطّاعَهُ عَلامَهُ الهِدایهِ وَالمَعصِیهُ عَلامَهُ الضَّلالَهِ و اَصلُهما مِنَ الذِّکر والغَفلَهِ»؛
«کسی که حقیقتاً به یاد خدا باشد، مطیع و فرمانبردار خداست و آن کس که از یاد او غافل باشد گناهکار است. اطاعت؛ نشانه هدایت است و گناه، نشانه گمراهی؛ و منشأ این دو، یاد خدا و غفلت از او است». [15]

4. بصیرت درونی:
یاد خدا و تداوم آن در زندگی انسان باعث می‌شود خداوند به انسان، بصیرت عطا کرده، چشم دل و درون او را برابر حقایق باز نماید و وقتی شخصی دارای چشم بصیرت شد، دیگر به انحراف کشیده نمی‌شود، راه را از چاه تشخیص می‌دهد و شیطان نمی‌تواند در او نفوذ کرده، او را از راه حق منحرف نماید.
در حدیث شریف قدسی آمده است:
«إِذا کانَ الغالِبُ عَلَی العَبدِ الاِشتِغالَ بِی، جَعَلتُ بُغیتَهُ و لِذَّتَهُ فِی ذِکرِی، فَاِذا جَعَلتُ بُغیتَهُ و لِذَّتَهُ فِی ذِکرِی عَشِقَنی و عَشِقتُهُ فاِذا عَشِقَنِی و عَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ بَینِی وَ بَینَهُ، و صَیرتُ ذلِک تَغالُبا عَلَیه، لا یسهوُا اِذا سَهَا النّاسُ. اُولئِک کلامُهُم کلامَ‌الاَنبِیاءِ، اُولئِک الأَبطالُ حَقا»؛
«هرگاه بنده‌ای که در بیشتر حالات به یاد من باشد، لذت او را در ذکر خود قرار می‌دهم و آنگاه که لذتش را در یاد خود قرار دادم، او عاشق من می‌شود و من نیز عاشق او می‌شوم و آنگاه که او عاشق من شد و من نیز عاشق او شدم، پرده حجاب را از میان خود و او برمی‌دارم و حالت او را چنین قرار می‌دهم. او دیگر مانند مردم، سهو و اشتباه نمی‌کند. سخن چنین افرادی، همچون سخن پیامبران می‌شود. آنان قهرمانان حقیقی‌اند». [16]

5. یاد کردن خداوند از آنان:
کسی که به یاد خدا باشد خداوند نیز همواره، به ویژه در مواقع حساس به یاد اوست. دیگر نمی‌گذارد شیطان او را فریب دهد و به گناه آلوده سازد. او را از مرگ‌های ناگهانی نگه می‌دارد. به هنگام وحشت و خوف، پناه اوست. در گردنه‌های برزخ و قیامت از او پشتیبانی می‌کند و در نهایت، او را از آتش جهنم نجات می‌دهد.
قرآن کریم می‌فرماید:
«فَاذکرونی اَذکرکم»؛ «مرا یاد کنید تا شما را یاد نمایم». [17]

اما کسی که از یاد خدا غافل شود، خداوند نیز او را فراموش می‌کند؛ بلکه کاری می‌کند که شخص خود را نیز فراموش نماید چنان که در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:
«و لا تَکونوا کالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَاَنسـهُم اَنفُسَهُم اُولک هُمُ الفـسِقون»؛
«مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند؛ در نتیجه خداوند نیز آن‌ها را به خود فراموشی مبتلا کرد. آن‌ها فاسق و گناهکاراند». [18]

خود فراموشی از بلاهای بسیار بزرگی است که گاه خدا انسان را به آن دچار می‌کند. کسی که خود را فراموش کرد، در اندیشه نجات خود نخواهد بود. او به این فکر نمی‌افتد که چرا خدا او را به این جهان آورده و چرا زندگی می‌کند و سرنوشت و آینده او چه خواهد شد. به این فکر نیست که چه دردهایی در وجودش قرار دارد و گناه و معصیت، چه زخم‌هایی بر روح او وارد می‌کند. چنین فردی به طور کلی خود را فراموش کرده و از خود غافل است و به جای آنکه به فکر سرنوشت و آینده‌اش باشد، غرق در مادیات و افکار پوچ و پست دنیایی می‌شود و هنگامی چشم خود را می‌گشاید که زمان از دست او رفته و مرگ، جان او را از تن خاکی‌اش خارج کرده است. این جاست که مانند بسیاری از گناهکاران، از خدا درخواست می‌کند که خدایا! مرا دوباره به دنیا برگردان تا کارهای صالحی را که ترک کرده بودم، انجام دهم؛ ولی این تقاضایی است که هرگز به آن پاسخ مثبتی داده نخواهد شد.

6. آمرزش و پاداش بزرگ خداوند:
پاداش کسانی که خدا را بسیار یاد می‌کنند، آمرزش گناهان، رستگاری و اجر عظیمی است که جز خداوند متعال، کسی از آن آگاه نیست.
قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
«اِنَّ … الذّاکرینَ اللّهَ کثیرًا والذّاکرتِ اَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَهً و اَجرًا عَظیمـا»؛
«همانا مردان و زنانی که بسیار ذکر خدا می‌گویند، خداوند برای آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است». [19]

در روایتی نیز از امام صادق یا امام باقر علیهماالسلام نقل شده است که فرمودند:
«لا یکتُبُ الَمَلَک اِلاّ ما سَمِعَ، و قال اللّهُ عَزَّوجَلَّ «واذکر رَبَّک فی نَفسِک تَضَرُّعـًا وخیفَهً» فَلا یعلَمُ ثَوابَ ذلِک الذِّکرِ فِی نَفس الرَّجُلِ غَیرُ اللّهِ لَعَظَمَتِهِ»؛
«فرشتگان، تنها چیزهایی را می‌نویسند که شنیده می‌شود و خداوند فرموده است: یاد کن پروردگارت را در دل با تضرع و خوف و ثواب این ذکر پنهانی به حدّی است که جز خدای متعال، کسی بدان آگاه نیست». [20]

از این روایت به دست می‌آید که ثواب و پاداش ذکر پنهانی، بالاتر از ذکری است که انسان آن را آشکار نماید؛ چرا که در ذکر پنهانی و درونی اخلاص بیشتری هست و انسان آن را تنها برای رضای خدا انجام می‌دهد.

برخی از اذکار خاص و زبانی

چنان‌که در ابتدای بحث مطرح شد؛ یکی از اقسام ذکر ـ که آثار و برکات فراوانی در دنیا و آخرت برای انسان به دنبال دارد ـ ذکر زبانی است. از این‌رو پیروان اهل بیت افزون بر اینکه در درون خود باید به یاد خدا باشند، از ذکر لفظی و زبانی نیز غفلت نکنند و همچون پیشوایان معصوم خود، زبانشان همیشه به ذکر خدا مشغول باشد؛ چنان که در روایتی امام صادق علیه السلام در احوال پدر بزرگوارشان می‌فرماید:
«او [امام باقر علیه السلام] بسیار ذکر خدا می‌گفت. هر وقت با او راه می‌رفتم ذکر خدا می‌گفت و هرگاه با او غذا می‌خوردم زبانش به ذکر خدا مشغول بود. حتی آنگاه که با مردم سخن می‌گفت از ذکر خدا غفلت نمی‌کرد و به «لا اله الاّ اللّه»، گفتن مشغول بود. گاه ما را جمع می‌کرد و سفارش می‌نمود که ذکر خدا بگوییم و نیز می‌فرمود که قرآن را تلاوت کنیم و هر کدام از ما که قرآن نمی‌خواند، دستور می‌داد که ذکر خدا بگوید». [21]

یاد خدا و ذکر لفظی، از چنان اهمیتی برخورداراست که حتی در پست‌ترین مکان‌ها و حیوانی‌ترین حالات همچون مکان تخلی و هنگام مجامعت نیز مؤمنان به گفتن برخی اذکار خاص سفارش شده‌اند. [22] بر این اساس، انسان باید از تمام فرصت‌ها و لحظه‌های زندگی برای ترقی معنوی و ارتباط با خدا و کسب درجات و مقامات آخرتی استفاده کند.
در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است:
«ما مِن ساعَهٍ تَمُرُّ بِابِنِ آدَمَ لَم یذکرِ اللّهَ فی‌ها اِلاّ حَسِرَ عَلَیها یومَ‌القِیامَهِ»؛
«هیچ ساعتی نیست که بر فرزند آدم بگذرد و در آن ذکری نگفته باشد، جز اینکه در روز قیامت بر آن حسرت می‌خورد». [23]

یکی از نام های روز قیامت «یوم الحسره» است؛ یعنی روزی که بسیاری از انسان‌ها و حتی انسان‌های مؤمن و نیکوکار در آن روز حسرت می‌خورند؛ گناهکاران بدان جهت حسرت می‌خورند که چرا عمل نیکی انجام نداده‌اند و نیکوکاران به آن دلیل حسرت می‌خورند که چرا اعمال خیر بیشتری انجام نداده‌اند و چرا از تمام لحظه‌های عمرشان برای آخرت خود استفاده نکرده‌اند. با این وجود اگر بخواهیم از افرادی که در آن روز حسرت می‌خورند نباشیم باید امروز به فکر آن روز باشیم و یکی از اعمال و عباداتی که می‌تواند از حسرت انسان در قیامت جلوگیری نماید به یاد خدا بودن و گفتن ذکر است. اذکاری که در روایات به گفتن آن‌ها توصیه شده، فراوان است؛ ولی به برخی از آن‌ها که سفارش بیشتری شده اشاره می‌کنیم:

1. «تسبیحات حضرت زهرا» سلام الله علیها
در مورد تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها که چه اذکاری است، چند روایت وجود دارد؛ ولی مشهور آن است که عدد آن یکصد مرتبه است؛ به این ترتیب که سی و چهار مرتبه «اللّه اکبر»، سی و سه مرتبه «الحمد للّه» و سی و سه مرتبه «سبحان‌اللّه» گفته شود.
در مورد فضیلت این تسبیح، روایات بسیاری نقل شده است:
از امام صادق علیه السلام سؤال کردند: مقصود از ذکر کثیر در آیه شریفه «یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکرُوا اللّهَ ذِکرًا کثیرا» چیست؟ حضرت فرمود: «کسی که تسبیح فاطمه را بگوید، خدا را بسیار ذکر نموده است». [24] همچنین آن حضرت به یکی از اصحاب خود به نام «ابی هارون مکفوف» فرمود:
«إِنّا نَأمُرُ صِبیانَنا بِتَسبِیح فاطِمَهَ کما نَأمُرُهُم بِالصَّلاهِ فَاَلزِمهُ فَاِنَّهُ لَم یلزِمهُ عَبدٌ فَشَقِی»؛
«ما کودکان خود را به تسبیح فاطمه دستور می‌دهیم؛ همان‌گونه که آنان را به نماز دستور می‌دهیم؛ پس بر آن مداومت نمایید؛ زیرا بنده‌ای که ملازم با این ذکر باشد، شقی و بدبخت نخواهد شد». [25] و در روایتی دیگر فرمود:
«تَسبِیحُ فاطِمَهَ فِی کلِّ یومٍ و فِی دُبُرِ کلِّ صَلاهٍ اَحَبُّ اِلَی مِن صَلاهِ اَلفِ رَکعَهٍ فِی کلِّ یومٍ»؛
«تسبیح فاطمه در هر روز و به دنبال هر نماز برای من محبوب‌تر است از هزار رکعت نماز در هر روز»[26].

2. «لا حول و لا قوه الاّ باللّه العلی العظیم»
از جمله اذکار دیگری که بسیار در روایات به گفتن و مداومت بر آن سفارش شده و دارای فضیلت و پاداش زیادی است ذکر «لا حول و لا قوه الاّ باللّه العلی العظیم» است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«مَن اَرادَ کنزَ الجَنَّهِ فَعَلَیه بِلا حَولَ و لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ»؛ «کسی که طالب گنج بهشتی است، پس بر او باد به ذکر لا حول و لا قوه الاّ باللّه». [27] آن حضرت در حدیثی دیگر فرمود:
«اِذا قال العَبدُ لا حَولَ و لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّه قال اللّهُ عَزَّوجَلَّ لِلمَلائِکهِ: اِستَسلَمَ عَبدِی اِقضوُا حاجَتَهُ»؛
همین که بنده ذکر «لا حول و لا قوه الاّ باللّه» بگوید: خداوند ـ عزوجل ـ به فرشتگان می‌گوید: بنده من خود را تسلیم کرد. حاجتش را برآورده سازید». [28] سلمان فارسی نیز در روایتی می‌گوید:
«خلیل من، رسول خدا مرا به هفت چیز سفارش کرد که در هیچ حالتی آن‌ها را ترک نخواهم کرد. یکی از آن‌ها گفتن زیاد ذکر، «لا حول و لاقوه الاّ باللّه العلی‌العظیم» است؛ زیرا آن گنجی از گنج‌های بهشتی است». [29]

3. «استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه»
استغفار نمودن از اذکاری است که هم در آیات قرآن و هم در روایات، در مورد آن سفارش فراوانی شده و مؤمنان مأمور شده‌اند که در تمام ایام عمر خود، به ویژه بعد از هر گناه این ذکر را بر زبان جاری نمایند و با گفتن آن لکه سیاه گناه را از قلوب خود بزدایند و نگذارند که سیاهی و پلیدی گناه، تمام قلب آنان را فرا بگیرد.
قرآن کریم می‌فرماید:
«ومَن یعمَل سوءًا اَو یظلِم نَفسَهُ ثُمَّ یستَغفِرِ اللّهَ یجِدِ اللّهَ غَفورًا رَحیمـا»؛
«کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب استغفار کند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت». [30] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
«لِکلِّ داءٍ دَواءٌ و دَواءُ الذُّنوبِ اَلاِستغفارُ»؛ «برای هر دردی، دوایی است و دوای گناهان، استغفار است». [31] امام صادق علیه السلام نیز می‌فرماید:
«مَنِ استَغفَرَ اللّهَ عَزَّوجَلَّ بَعدَ العَصرِ سَبعینَ مَرَّهً غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذلِک الیوم سَبعَمِائَهِ ذَنبٍ. فَان لَم یکن لَهُ فَلأَبیهَ فَاِن لَم یکن لِأَبِیهِ فَلاُِمِّهِ فَاِن لَم یکن ِلاُمِّهِ فَلاَِخِیهِ فَاِن لَم یکن لاَخیهِ فَِلاُختِهِ فَاِن لَم یکن ِلاُختِهِ فَلِلاقرَبِ»؛
«هرکس در آخر هر روز، هفتاد بار استغفار نماید، خداوند هفتصد گناه از گناهان او را می‌بخشد؛ پس اگر خود، گناهی نداشته باشد گناهان پدرش را می‌بخشد و اگر پدرش گناه نداشته باشد، گناهان مادرش را و در غیر این صورت، گناهان برادر یا خواهرش را می‌آمرزد و اگر آنان [نیز] گناهی نداشته باشند، گناه هرکس که به وی نزدیک‌تر است، آمرزیده می‌شود». [32] در احوال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است که آن حضرت با اینکه هیچ گناهی نداشتند، در شبانه‌روز، هفتاد بار این ذکر را بر زبان جاری می‌نمودند. [33]

4. ذکر صلوات «اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد»
یکی دیگر از ذکرهای بسیار مهم و بافضیلتی که لازم است شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) همواره دهان خویش را با آن معطر نمایند، ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) است.
این ذکر چنان اهمیتی دارد که خداوند متعال در قرآن کریم خود و تمام ملائکه خویش را جزء کسانی دانسته که بر آن حضرت او درود می‌فرستند و به مسلمانان نیز سفارش کرده با گفتن این ذکر به این خاندان بزرگوار درود فرستند.
خداوند قرآن می‌فرماید:
«اِنَّ اللّهَ ومَلکتَهُ یصَلّونَ عَلَی النَّبی یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا صَلّوا عَلَیهِ وسَلِّموا تَسلیمـا»؛
«همانا خداوند و فرشتگان او بر پیامبر درود می‌فرستند. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شما هم بر پیامبر سلام و صلوات بفرستید». [34]

شیعه و اهل سنت از صحابه پیامبر مانند ابو سعید خدری، ابن عباس و عبداللّه بن عمر و دیگران روایت کرده‌اند که وقتی آیه یاد شده نازل شد، مسلمانان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) سؤال کردند: یا رسول اللّه؛ ما سلام دادن به شما را آموخته‌ایم، اما چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟» آن حضرت در پاسخ فرمود:
«قُولُوا: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، کما صَلَّیتَ عَلی اِبراهیمَ و عَلی آلِ ابراهیمَ»؛
«بگویید: خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست، همان‌گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی». [35]

در روایات فراوان دیگری نیز به ذکر صلوات اهمیت فراوانی داده شده و برای آن پاداش عظیمی ذکر گردیده است.
امام صادق علیه السلام درباره فضیلت این ذکر می‌فرماید:
«فَاَکثِرُوا الصَّلاهَ عَلَیهِ، فَاِنَّهُ مَن صَلّی عَلَی النَبِی صَلاهً واحِدَهً صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ اَلفَ صَلاهٍ و فِی اَلفِ صَفٍ مِنَ المَلائِکهِ، وَ لَم یبقِ شَی‌ءٌ مِمّا خَلَقَهُ اللّه إلاّ صَلّی عَلَی العَبدِ لِصَلاهِ اللّهِ و صَلاهِ مَلائکتِهِ، فَمَن لَم یرغَب فِی هذا فَهُوَ جاهِلٌ مَغرُورٌ قَد بَرِی‌ءَ اللّهُ مِنهُ و رَسوُلُهُ و اَهلُ بیتِهِ»؛
«زیاد بر پیامبر اسلام درود بفرستید؛ زیرا هرکس یک صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بفرستد خداوند هزار صلوات در هزار صف از ملائکه خویش بر او می‌فرستد و تمام مخلوقات خداوند نیز به سبب صلوات خداوند و ملائکه او بر این بنده، بر او درود می‌فرستند؛ پس کسی که رغبت و اشتیاقی به این ذکر نداشته باشد، جاهل مغرور است که خدا و رسول او و اهل بیت رسول او (علیهم السلام) از وی بیزاراند». [36]

در روایتی دیگر آمده است که شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:
«إِنّی دَخَلتُ البَیتَ و لَم یحضُرنِی شَی‌ءٌ مِنَ الدُّعاءِ إلاّ الصَّلاهُ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، فَقالَ: اَمَّا إنَّهُ لَم یخرُج اَحَدٌ بِاَفضَلَ مِمّا خَرَجتَ به»؛
«من وارد مسجد الحرام یا خانه کعبه شدم ولی هیچ دعایی جز صلوات بر محمد و آل محمد به ذهنم نرسید (آیا به من پاداشی می‌دهند؟) حضرت فرمود: به هیچ کس چیزی بهتر از آن چه به تو داده شده، نداده‌اند». [37]

از امام رضا علیه السلام نیز روایت شده است:
«مَن لَم یقدِر عَلی ما یکفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلیکثُر مِنَ الصَّلاهِ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ فَاِنَّها تَهدِمُ الذُّنُوبَ هَدَما»؛
«هرکس توانایی ندارد کاری کند که گناهانش از بین برود باید زیاد بر محمد و آل‌محمد صلوات بفرستد. همانا صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را از بین می‌برد». [38]

منایع

[1]. صفات الشیعه، ص 29.
[2]. الکافی، ج 2، ص 499.
[3]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 252.
[4]. معانی الاخبار، ص 399؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 257.
[5]. احزاب 33 41 و 42.
[6]. آل عمران 3 191.
[7]. اعراف 7 205.
[8]. الکافی، ج 2، ص 47؛ علل‌الشرایع، ج 1، ص 81.
[9]. المیزان، ج 16، ص 332.
[10]. الکافی، ج 2، ص 498؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 154.
[11]. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 323؛ عده الداعی، ص 247.
[12]. رعد 13 28.
[13]. طه 20 124.
[14]. زخرف 43 / 43، 36.
[15]. مصباح الشریعه، ص 55.
[16]. میزان الحکمه، ج 2، ص 972.
[17]. بقره 2 152.
[18]. حشر 59 19.
[19]. احزاب 33 35.
[20]. الکافی، ج 2، ص 502؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 163.
[21]. بحارالانوار، ج 4، ص 297.
[22]. وسائل الشیعه، ج 7، ص 149؛ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 283.
[23]. ممجع الزوائد، ج 10، ص 80؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 966.
[24]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 443؛ بحارالانوار، ج 82، ص 331.
[25]. الکافی، ج 3، ص 343.
[26]. همان.
[27]. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 368.
[28]. المحاسن، ج 1، ص 42.
[29]. همان، ص 11.
[30]. نساء 4 110.
[31]. الکافی، ج 2، ص 439؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 997.
[32]. وسائل الشیعه، ج 7، ص 179 ـ 180.
[33]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 482؛ مکارم الاخلاق، ص 313.
[34]. احزاب 33/ 56.
[35]. مجمع البیان، ج 7 ـ 8، ص 579؛ صحیح بخاری، ج 6، ص 27؛ مسند احمد، ج 4، ص 244.
[36]. الکافی، ج 2، ص 492؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 193.
[37]. عده الداعی، ص 150؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 193.
[38]. وسائل الشیعه، ج 7، ص 194؛ روضه‌الواعظین، ص 322.

برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید