ماده از ابتدا وجود داشته است بدون این که به وجود بیاید؛ به معنای دیگر ماده نیازمند خالق نیست!

ماده از ابتدا وجود داشته است بدون این که به وجود بیاید؛ به معنای دیگر ماده نیازمند خالق نیست!

پاسخ در چند محور ارائه می‌شود:
1. برخلاف آنچه در مدعی آمده است، دلایل فلسفی و علمی، حادث بودن ماده را ثابت می‌کند. فلاسفه دلایلی بر حدوث ماده دارند که همه آن‌ها از مسئله حرکت سرچشمه می‌گیرند. توضیح این که: می‌دانیم که همه مواد جهان در حال حرکتند و حرکت جز این نیست که چیزی در دو زمان در دو حالت، یا در دو نقطه قرار داشته باشد. بنابراین هیچ حرکتی بدون سابقه، نمی‌شود و به عبارت روشن‌تر، حرکت همیشه حادث است. این هم معلوم است که اگر چیزی دارای کیفیات حدوثی باشد، خود او هم حادث خواهد بود؛ بنابر این، ماده که دائماً دست‌خوش تغییر و تحول و حرکت است، حادث است. به تعبیر دیگر هر ماده‌ای همیشه محل حوادث است. هیچ گاه نبوده که ماده بدون حادثه باشد! آیا ممکن است چیزی خودش ازلی باشد، اما خاصیت اجتناب‌ناپذیر و همیشگی‌اش حادث باشد؟!
امروزه نیز دانشمندان علوم طبیعی، به کمک علم، حدوث جهان ماده را به اثبات رسانده‌اند. زیرا علم به ما می‌گوید: مواد این جهان از یک سو و انرژی از سوی دیگر، در حال فرسایش هستند. به عبارت روشن‌تر، هر قدر از عمر جهان می‌گذرد، اتم‌های بیش‌تری تجزیه می‌شوند. مثلاً همین کره خورشید، در هر شبانه روز، در حدود سیصد هزار میلیون تن از وزن خود را از دست می‌دهد؛ یعنی معادل این مقدار از مواد تشکیل دهنده خورشید، از طریق تجزیه اتمی، تبدیل به انرژی نورانی و حرارتی می‌شود. بدیهی است که ادامه این فرایند، سرانجام به نابودی کامل خورشید و تبدیل همه مواد آن به انرژی منتهی خواهد شد.
این تبدیل دائمی ماده به انرژی، در همه مواد تشکیل دهنده این جهان وجود دارد. این خود بهترین دلیل بر حدوث این مواد است. فلسفه به ما می‌گوید چیزی که ابدی نیست، ممکن نیست ازلی باشد. از مجموع این گونه مسائل نتیجه می‌گیریم که انرژی‌های کنونی، همگی حادث و تاریخچه‌ای دارند. پس مجموع جهان ماده و خود ماده و انرژی، همه حادث‌اند و ازلی نیستند. تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید:
سبحانی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، انتشارات مؤسسه سید الشهدا، قم 1369 ش. محمد تقی فلسفی. معاد از نظر روح و جسم، ج1، ص335، نشر معارف اسلامی تهران، بی تا.
2. نکته دیگر این است که از نظر آموزه‌های وحیانی، نه تنها اجرام کیهان و مجموعه جهان هستی که ماده اوّلیه جهان نیز، که عالم از آن ساخته شده است، حادث‌اند و ماده اولیه پدیده‌ها، همانند خود آن پدیده‌ها، به اراده خداوند جامه هستی پوشیده‌اند؛ یعنی مخلوق و آفریده شده‌اند. این مطلب نیز توسط دانشمندان این عصر مورد قبول است و تعداد فراوانی از دانشمندان، نظریه قدیم بودن ماده را باطل و ماده را حادث می‌دانند. شهید مطهری در این‌باره می‌گوید: “آیا هیچ انسان عاقل می‌تواند باور کند که ماده بی‌حس و شعور از روی تصادف خود را آغاز کرده و به خود نظم بخشیده و این نظم برای او باقی مانده باشد؟ بدون شک پاسخ این سؤال منفی است. هنگامی که انرژی به ماده تبدیل می‌شود، این تبدیل مطابق قانون صورت می‌گیرد و ماده‌ای که به دست می‌آید از همان قوانینی پیروی می‌کند که مواد پیشین، از آن پیروی می‌کردند. در شیمی ثابت شده است که ماده روزی نابود می‌شود و این خود دلیلی علمی‌ بر این حقیقت است که ماده ازلی نیست و ناچار آغازی داشته است. شواهدی از تحقیقات شیمی و علوم دیگر نشان می‌دهد که این آغاز، تدریجی نبوده است بلکه پیدایش ماده ناگهانی صورت گرفته است. اینشتین می‌گوید: “من در این دنیا ماده و نیروی ازلی نمی‌بینم و آفرینش جهان را نتیجه تصادف نمی‌دانم بلکه در آفرینش جهان مشیّت خدا را می‌بینم.”1
پس ادعای فوق نه با آموزه‌های دینی سازگار است و نه با گفته دانشمندان بزرگ جهان معاصر؛ پس ماده از ابتداء وجود نداشته است بلکه پدید آمده است.
3. با توجه به آنچه بیان شد معلوم گردید که این ادعا (عدم نیازمندی ماده به خالق) نادرست است؛ زیرا هم از نظر آموزه‌های دینی و هم از نظر دانشمندان علوم جدید، ماده مخلوق خدا است، نه آن که ماده خدا باشد! گذشته از این، بر خلاف پندار ماتریالیست‌ها، هرگز هستی مساوی با ماده نیست تا کسی گمان کند که ماده همان خدا است؛ چون فراتر از ماده و عوالم مادی، موجودات فرامادی نیز وجود دارد و خداوند خالق آن‌ها و عوالم ماده و ماده است. گذشته از این، ماده و عوالم مادی، به عنوان یک واحد مصنوع، بهترین وسیله برای شناخت خداوند است؛ زیرا اراده حکیمانه خداوند در جریان همین تحولات مادی کشف می‌شود. از این رو در آموزه‌های دینی از پدیده‌های عالم ماده به عنوان آیات الهی یاد شده است. ماده پیوسته در حال حرکت، تحول و تغییر است و به اصطلاح یک وجود سیّال دارد و این خود دلیل روشنی بر این است که ماده از ابتداء وجود نداشته است بلکه آفریدگاری که از هرگونه شائبه تغییر و نقص منزه است آن را آفریده است؛ چون در فلسفه اسلامی ثابت شده است که وجود سیّال، همواره نیازمند وجود ثابت و نامتغیّر است.3 تغییر و تبدیل در ماده و انرژی خود دلیل برآن است که از ابتداء نبوده است.
ثانیاً: وقتی معلوم شده که ماده خدانیست بلکه مخلوق و جزء مخلوقات مراتب پائین وجود است و اگر موجودات درجه بندی شوند، ماده در نازل‌ترین مرتبه موجودات‌ عالم هستی قرار دارد، که نازل‌تر از آن موجودی نیست، روشن خواهد شد که هر اندازه تغییر و تبدل در ماده و انرژی پیش آید به هیچ جایی ضرر وارد نمی‌شود بلکه خود این تغییر و تحول، دلیل بر جهان‌بینی توحیدی انسان خواهد بود.
با توجه به توضیحاتی که درباره حدوث ماده داده شد، معلوم گردید که ماده از ابتدا وجود نداشته است و به اصطلاح علت العلل و خدا نیست. چون با عنایت به خصوصیات ماده، هرگز ازلی نمی‌تواند باشد و در نتیجه واجب الوجود نیست؛ چون ماده شرائط ازلی بودن را ندارد و دائماً درحال تغییر و تحول است در حالی که خداوند از هرگونه شائبه تغییر و تحول منزه است. پس با اندک تأمل، حادث بودن و خدا نبودن ماده قابل درک و اثبات خواهد بود.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مطهری، علل گرایش به مادی‌گری، نشر صدرا؛
2.  مصباح، محمد تقی؛ معارف قرآن (خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی)، انتشارات در راه حق، قم؛
3.  مطهری، مجموعه آثار 21، نشر صدرا، 1381 ش؛
4. . آیه الله سبحانی، راه خداشناسی، نشر مکتب اسلام، قم 1375 ش.

پی‌نوشت‌ها:
1. اثبات وجود خدا، صفحه 44 و 76، نشر علمی و فرهنگی تهران، 1340ش.
2. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار1، ص472، نشر صدرا. 1381 ش.
3. مطهری، مرتضی؛ مجوعه آثار6، ص962، نشر پیشین.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید