آیا می‌توان باور کرد ادیسون که با اکتشاف نیروی برق، خدمت بسیار بزرگی به خلق کرد، صرفا به دلیل مسلمان نبودنش در قیامت پاداشی نمی‌گیرد؟! آیا در بین مسلمانان هم کسی بوده که مانند ادیسون چنین خدمت علمی عظیمی را به خلق کرده باشد؟!

آیا می‌توان باور کرد ادیسون که با اکتشاف نیروی برق، خدمت بسیار بزرگی به خلق کرد، صرفا به دلیل مسلمان نبودنش در قیامت پاداشی نمی‌گیرد؟! آیا در بین مسلمانان هم کسی بوده که مانند ادیسون چنین خدمت علمی عظیمی را به خلق کرده باشد؟!

برای روشن شدن موضوع باید به این نکته توجه کرد که تقوی دو نوع است:
1- تقوای قبل از ایمان‏ دینی
2- تقوای بعد از ایمان‏ دینی
در آیات اول سوره مبارکه بقره می‏فرماید: “الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یقیمون بالغیب و یقیمون الصلوه…”.
این قرآن هدایت کننده متقین است؛ متقین یعنی افرادی که عناد و لجاجی ندارند و اگر بفهمند فلان مطلب حق است، ایمان می‏آورند. این گونه افراد از متقین‌اند، منتهی متقین قبل از ایمان دینی. به عبارت دیگر مراد از تقوای پیش از ایمان، سلامت فطرت خدایی و حقیقت‌جوی آدمی است. در مقابل، افرادی که عناد و لجاجت دارند، مانند ابوجهل و ابولهب و دیگران قرار دارند. متقین قبل از ایمان، مانند سلمان و ابوذر و بلال و دیگران که وقتی حق را درک کردند ایمان آوردند و هیچ گونه لجاجت و عنادی نداشتند. بنابراین اگر ادیسون و امثال او عنادی با حق نداشته‏اند، از متقین محسوب می‏شوند و در سوره نساء می‏فرماید: “… الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا فاولئک عسی الله ان یعفو عنهم و کان الله عفوّاً غفوراً1”
مگر مردان و زنان و کودکانی که ضعیف نگاه داشته شده‌اند و (برای هدایت و آشنایی با حقیقت) نه چاره‌ای دارند و نه راهی را می‌شناسند.
با این مقدمات و مطالب می‏توان این طور نتیجه گرفت که اگر ادیسون و امثال او بر طبق وظایف عقلی‌شان عمل کرده باشند و اهل عناد و لجاجت نبوده باشند به طوری که اگر حق را می‏یافتند در مقابلش ایستادگی نمی‏کردند بر حقانیت راه خود اطمینان داشته‏اند، معذورند و به جهنم نمی‏روند و مورد عفو خداوند قرار می‏گیرند چرا که:
اولا: دلیلی‌ نیست‌ که‌ این‌ها به‌ جهنم‌ می‌روند؟ جهنم‌ مخصوص‌ کسانی‌است‌ که‌ از روی‌ علم‌ و عمد با حق‌ و حقیقت‌ مخالفت‌ نموده‌ و یا با امکان‌شناخت‌ و پیروی‌ راه‌ حق‌ از آن‌ سرباز زده‌اند. لیکن‌ ما نمی‌دانیم‌ اینها جزوکدامین‌ دسته‌ هستند. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‏فرماید: “خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیت از اقامه شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهی شامل آن نمی‏شود، اما مستضعفین که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند، استثنا شده‏اند. استثناء به صورتی است که اختصاص ندارد به این که استضعاف به صورت خاصی باشد. همانطور که ممکن است منشاء استضعاف عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است عدم درک ذهن از حقیقت باشد، یعنی ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد. این هم مورد عفو قرار می‏گیرد”2.
ثانیا: پاداش‌ هر کس‌ متناسب‌ با انگیزه‌هایی‌ است‌ که‌ براساس‌ آن‌ تلاش‌ نموده‌ و خواست‌هایی‌ که‌ در جستجوی‌ آن‌ بوده است‌. بنابراین‌ اگر ادیسون‌ و… برای‌ رضای‌ خدا و خدمت‌ به‌ خلق‌ او تلاش‌ نموده‌ است، پاداش‌ آن‌ باخداست.‌ ولی‌ اگر برای  نشان‌ اشتهار، نام‌ آوری‌ و …  کاری کرده باشد در واقع‌ برای‌ خدا وآخرت‌ خویش‌ کاری‌ نکرده‌ است تا خداوند به‌ ایشان‌ پاداشی‌ دهد؛ بلکه‌ پاداش آن‌ همان‌ اشتهار و نام‌آوری‌ خواهد بود. همچنانکه‌ در این‌ دنیا پاداش‌ عمل‌ هرکسی‌ به‌ عهده‌ کسی‌ است‌ که‌ برای‌ او کار کرده‌ است نه‌ دیگری‌. ثالثا: خدمات‌ علمی‌ و تکنیکی‌ خدمت‌ صرف‌ نیست‌ بلکه‌ دو وجهی‌ است‌ و در پناه‌ آن‌ هزاران ‌خیانت‌ و بلا برای‌ بشریت‌ نیز پدید می‌آید. در این‌ جا ممکن‌ است‌ گفته‌ شود که‌ مخترع‌ و دانشمند مسئول‌ این‌ امور نیست‌؛ زیرا قصد او خدمت‌ است‌ و بس‌. پاسخ این است که‌ البته‌ در مواردی‌ چنین‌ است‌ لیکن‌ از این‌ جا همان‌ نکته‌ پیش‌ به‌ دست‌می‌آید که‌ ملاک‌ ارزش‌ کار دانشمند، همان‌ نیات‌ و مقاصد اوست‌ و اسلام‌ بر این‌مساله‌ تأکید ورزیده‌ “که‌ اعمال‌ آدمیان‌ بر اساس‌ نیاتشان‌ محاسبه‌ می‌شود”.رابعا: تصور عامیانه‌ و خام‌ این‌ است‌ که‌ ابتکارات‌، اختراعات‌ و پیشرفت‌های‌علمی‌ را تماما منسوب‌ به‌ شخص‌ مخترع‌ و دانشمند می‌دانند در حالی‌ که‌ این‌نگرش‌ هم‌ از چشم‌ انداز جامعه‌ شناسی‌ علم‌؛ نادرست‌ است‌ و هم‌ از نظردینی‌. الف‌) از نظر جامعه‌ شناسی‌ علم‌، علم‌ هویتی‌ جمعی‌ و تاریخی‌ دارد و رشد آن‌ متعلق‌ به‌ تمام‌ بشریت‌ و همه‌ ادوار است‌؛ یعنی‌، عوامل‌ گوناگونی‌ در پویایی‌ آن‌ نقش‌ داشته‌ و زمینه‌های ایجاد جرقه‌ای‌ در ذهن‌ دانشمند را پدید می‌آورد و تلاش‌ها و مطالعات‌ شخص‌ دانشمند جزئی‌ از هزاران‌ مقوله‌ موثر در رشد دانش‌ است‌.
ب‌) در چشم‌ انداز دینی‌ نیز عوامل‌ اشاره‌ شده‌ در بالا خلاقیت‌ ذهنی‌ عالم‌ و مبتکر توان‌ و اراده‌ وی‌ و هر امر موثر دیگر همه‌ و همه‌ ازآن‌ خداوند است‌ و اگر او استعداد کافی‌، سلامت‌ و دیگر شرایط‌ لازم‌ را دراختیار وی‌ قرار ندهد، به‌ نتیجه‌ای‌ نخواهد رسید. البته‌ این‌ نافی‌ اختیار و تلاش‌خود شخص‌ نیست‌، لیکن‌ باید توجه‌ داشت‌ که‌ جهت‌ انتساب‌ این‌ امور به ‌خداوند بسیار قوی‌تر از جهت‌ انتساب‌ به‌ شخص‌ عالم‌ است‌.
باید به این نکته توجه داشت که حداکثر کاری که این قبیل افراد انجام داده‌اند عملی بوده در راستای رفاه و آسایش این جهان و فقط بعد این جهانی آن مورد نظر بوده است در حالی که دانشمندان اسلامی همواره به دو بعدمادی و روحانی انسان‌ها توجه داشته‌اند و سعی و همت آن‌ها در تکامل وپویایی انسان در هردو جهان بوده وبا کمی دقت متوجه خواهیم شد که پرورش بعد روحانی انسان حساس‌تر وسخت‌تر و فراگیرتر می‌باشد و در عین حال از اهمیت والا و غیر قابل مقایسه‌ای با بعد مادی و دنیوی برخوردار می باشد؛ چرا که در سایه رشد معنوی و روحی انسان‌ها است که آن‌ها به پیشرفت‌های فراوان دست پیدا می‌کنند که این پیشرفت‌های مادی بازتاب ضعیف و کوچکی از آن‌ها بیش نیست. بسیاری از اختراعات و نوآوری هایی که در جهان امروز شاهد آنیم حاصل زحمات دانشمندان اسلامی است که اکثرا به نام دانشمندان غربی جعل شده است. هنوز دست آوردهای دانشمندان اسلامی – ایرانی در دانشگاه‌های بزرگ جهان تعلیم و تدریس می‌گردد. فکر می‌کنید اگر چنین دستاورد‌هایی نبود، علم و تکنولوژی غرب به این مرحله می‌رسید؟ فکر می‌کنید چرا کشورهای استعماری غربی خصوصا انگلیس و فرانسه و پرتغال و …. طی صدها سال نسخ خطی دانشمندان ایرانی و اسلامی را به یغما می‌بردند و هنوز هم می‌برند. فکر می‌کنید علت اینکه بسیاری از آثار باستانی و فرهنگی کشورهای اسلامی را بایستی در کشورهای غربی جستجو کنیم چیست؟ علت اصلی این امر چیزی جز سرقت علمی و فرهنگی نیست. چرا بایستی نسخه‌های اولیه کتاب قانون و شفا را در انگلستان و فرانسه بیابیم؟ چون زمینه جعل و تغییر و سرقت‌های علمی در این کشورها مهیا می‌شود. الان ابزار تبلیغ در دست آن‌هاست و دانشجوی مستضعف ما فکر می‌کند که دانشمندان غربی در اوج قله و دانشمندان ایرانی یا اسلامی در حضیض ذلت هستند!!! چرا که منبع علمی دانشگاهی ما ترجمه‌ای از نویسندگان غربی است. آن‌ها هستند که دست آوردهای علمی و پژوهشی کشورهای اسلامی را به یغما برده و می‌برند و با روش‌های مختلف به تحریف و سرقت آثار علمی می‌پردازند. همین الان هم چنین است. هرجا دانشمند فرهیخته‌ای بیابند با روش‌های مختلف تطمیع و تهدید می‌کنند و از او استفاده می‌نمایند و هرجا نتوانند چنین دانشمندانی را جذب نمایند روش حذف و ترور را در پیش می‌گیرند.

پی‌نوشت‌ها:
1 .سوره مبارکه نساء، آیات 96، 97 و 98.
2 . تفسیرالمیزان، ج 5، ص 51.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید