فلسطین اوّلین قبله مسلمانان

فلسطین اوّلین قبله مسلمانان

نویسنده: ابوسعید (1)

پنجاه سال از غصب سرزمین فلسطین و آوارگی مردم آن و برپایی دولت صهیونیستی بر ویرانه های آن گذشته است. اعراب و مسلمانان در مصیبت و فاجعه از دست دادن فلسطین با مردم فلسطین همدردی می کنند و در گذشته هم همدردی کرده اند، جهان غرب نیز در خوشحالی یهودیان برای موجودیت اسراییل، سهیم است و این امر بار دیگر چشمان ما را نسبت به حقیقت و ابعاد این مبارزه باز می کند. این مبارزه که از نیم قرن پیش شروع شده از حرکت های پی در پی استعماری که کشورهای اسلامی را مورد تاخت و تاز قرار داده و توانسته تحوّلات بزرگی را در سرزمین های مسلمانان به وجود آورد، جدا نبوده است. توجه به مسئله ی فلسطین به زمان مشخص و یا مناسبت معینی مانند سالگرد اشغال فلسطین نباید محدود شود.
فاجعه اشغال تا زمانی که موجودیت صهیونیسم ادامه دارد، تداوم خواهد یافت. بنابراین مسئولیت در قبال فلسطین مسئولیت بسیار سنگینی است که انسان در برابر خداوند و نسل های آینده دارد و مسئولیتی که مورد بازخواست دین، وجدان، ملّت و تاریخ خواهد بود.
صاحبان فکر و اندیشه و مسئولین دست اندرکار بخشی از بار این مسئولیت را که کمتر از بار مسئولیت مبارزین نیست، بر عهده دارند. بویژه در زمینه تأکید بر اصول حقّه مردم فلسطین و تبلور دیدگاهی که نیازمندیهای آن مردم را برآورده سازد و با آگاهی و امید، دورنمای آینده را ترسیم نماید.
حقایق قرآنی و تاریخی چندی در ارتباط با مسئله فلسطین وجود دارد که موافقت نامه ها و یا فروپاشی ها آن را از بین نمی برد. یکی از این حقایق این است که بر اساس آیات قرآنی فلسطین از رود تا دریا، سرزمینی مبارک و مقدّس است. این سرزمین ملک تمامی مسلمانان است و قبله ی نخست آنان و مکان معراج پیامبرشان است، بنابراین اسلام هیچ گذشت و سازشی نسبت به ذرّه ای از خاک فلسطین نخواهد داشت. دیگر اینکه اسراییل موجودیتی غاصب و نامشروع دارد که با غصب سرزمین فلسطین و کشتار و آواره کردن مردم این سرزمین خود را بر این منطقه تحمیل کرده است و هیچ کس حقّ به رسمیت شناختن غاصب را ندارد و نمی تواند به موجودیت آن تحت هر عنوان مشروعیت بخشد. بنابراین ناتوانی و ضعف و سستی و یا اختلال در موازنه قوا، مطلقاً نمی تواند به عنوان بهانه ای جهت به رسمیت شناختن غصب در این سرزمین و تجاوز صهیونیست ها قرار گیرد و به آن مشروعیت بخشد. در ضمن تمامی موافقت نامه هایی که توسط سازمان آزادی بخش فلسطین و برخی از کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به امضا رسیده، مانند موافقت نامه اسلو و وادی عربه و کمپ دیوید، باطل است و ملّت فلسطین هرگز زیر بار چنین موافقت نامه های ننگینی نخواهد رفت. حتّی در قرآن جایی را نمی بینیم که نظر آقایانی را که امروزه سرسازش با رژیم صهیونیستی را دارند، تأیید کند و اجازه چنین کاری را به این آقایان بدهد. هم چنین در اسلام جایی برای چنین معاهده های ننگینی وجود ندارد، بنابراین جهان ما همچنان پابرجا و استوار ادامه خواهد یافت. اسلام اجازه نمی دهد که دشمن بر مسلمانان مسلّط باشد و یا اینکه حقّ داشته باشد که میان مسلمانان فتنه انگیزی کند. قرآن هیچ گاه نگفته است که ما از طریق موافقت نامه های ننگین فرصت را در اختیار دشمن قرار دهیم. آنچه موافقت نامه اسلو به ما نشان می دهد این است که دشمنان تمامی این محنت و بار سنگین نکبت را بر ما تحمیل کرده اند، این موافقت نامه ما را همچون ذلیلانی در معرض تاخت و تاز رژیم صهیونیستی قرار می دهد و به این رژیم اجازه آن میزان گستاخی را می دهد که به مسلمانان فلسطین بتازد و بر تمام امروز و آینده آنها مسلط شود. حقیقت دیگری که باید به آن اشاره کنیم این است که مبارزات امّت ما در برابر هم پیمانی عرب و صهیونیسم مبارزه ای نیست که صرفاً به خاطر یک سرزمین موروثی و یا از دست دادن موقعیت استراتژیکی در منطقه صورت می گیرد، بلکه مبارزه ای است که ریشه در تمدّن گذشته و حال ما دارد، مبارزه ای است که اساس عقاید، فرهنگ و استراتژی سیاسی، نظامی ما را هدف قرار داده است. ما با جبهه ای در حال مبارزه هستیم که امّت واحده ما و سرزمین واحد ما را هدف قرار داده است و عملاً می خواهد هویّت و آینده و خلاصه همه چیز ما را در اختیار بگیرد. ما به خاطر حرمت گذاشتن به این ارزشهاست که امروزه با جبهه غرب و اسراییل به مبارزه برخاسته ایم. همانگونه که می دانید اسراییل لبه ی تیز همان جنگ های صلیبی است که اینک خنجر را از پشت در قلب امت اسلام فرو کرده است تا منافع خود و منافع غرب را تأمین کند و بدین ترتیب استیلای خود و کشورهای غربی را بر مقدّرات امّت اسلامی تداوم بخشد. در نهایت اینکه خطر صهیونیسم تنها منحصر به فلسطین نیست. همانگونه که می دانید صهیونیسم آرزوی برپا داشتن امپراطوری بزرگ صهیونیسم را در سر می پروراند که منطقه ی بزرگی را دربر می گیرد. اگر چه پاره ای از دلایل که ناآگاهانه مطرح می شود بیانگر این نکته است که ممکن است اسراییل و صهیونیسم از بخشی از طرح و پروژه بزرگ صهیونیسم چشم پوشی کنند، امّا این خیال باطلی بیش نیست زیرا تمامی سران اسراییل از گذشته تا کنون عقیده دارند که باید آن آرزوی دیرین تحقق یابد و باید اسراییل بزرگ در منطقه خاورمیانه بوجود آید. بنابراین پروژه اشغال فلسطین اولین گام برای صهیونیست ها بود و آنها این خیال را در سر می پرورانند که با برنامه ریزی خود بقیه سرزمین های اسلامی را اشغال کنند و امپراطوری بزرگ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را در این منطقه حاکم نمایند. آنها قصد دارند خاورمیانه ی جدیدی را که ” شمیون پرز ” همواره در آرزوی آنست، بوجود آورند.
اگر امروز یهود و صهیونیسم به مناسبت پنجاهمین سالگرد اشغال فلسطین جشن های بزرگی برپا می کنند، می خواهند بدین وسیله پیامی را به گوش جهانیان برسانند. آنها می خواهند اعلام کنند که از این به بعد مایل هستند و می خواهند به موضوع و مرحله ی بعد از اشغال فلسطین چشم دوزند. هدف رژیم صهیونیستی در مرحله بعد دستیابی به مرزهای فرامنطقه ای است و از این رهگذر مایلند تمامی تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه را با پوششی از حمایت های همه جانبه امریکا، در اختیار داشته باشند. ما در اینجا با تأکید اعلام می کنیم که اعراب و مسلمانان در معرض ددمنشی ها و توسعه طلبی های رژیم صهیونیستی قرار دارند، هم در شکل انسانی و هم در چارچوب سرزمین های خود. طعمکاری صهیونیسم به اینجا ختم نمی شود، بنابراین کسانی که امروز خود را در پوشش های دوستی با امریکا و اسراییل درآورده اند، نمی توانند ترسی جز از اسلام و مسلمین و انقلابیون اصیل داشته باشند. هر چند آنها می خواهند با این نیروهای اصیل، تحت اتهام تروریسم اسلامی مقابله کنند.
نکته دیگر اینکه فلسطین همچنان باید به عنوان یک مسئله ی اساسی و مهم امت اسلامی در مرکز توجّهات ما قرار گیرد و همه ی مسلمانان باید به طور همه جانبه در جهت رویارویی با اسراییل به مبارزه برخیزند. در حال حاضر رژیم هایی هستند که در جامه ی صلح طلبی و گفتگوهای صلح، خود را دوستدار اسراییل بشمار می آورند و از این طریق می خواهند به رژیم صهیونیستی مشروعیت بخشند. اما اعتقاد ما بر این است که هیچ یک از این حرکت ها و تسلیم طلبی ها، نمی تواند مشروعیتی به اسراییل بدهد. تمامی حقایق و وقایع موجود حاکی از این است که با حضور رژیم صهیونیستی در منطقه، هیچ صلح عادلانه ای نمی تواند تحقّق یابد، صلح عادلانه زمانی برقرار می شود که اسراییل از بین برود و ما برای بیرون راندن رژیم صهیونیستی از منطقه، وارد جنگ شویم، همان گونه که امام خمینی فرمودند. اگر برخی رژیم های عربی خود را وارد پروژه تسلیم طلبی کرده اند برای آن است که برای موجودیت اسراییل کلاه شرعی درست کنند. این رژیم ها ترجیح می دهند که فریاد حقّ طلبانه ملّتهای خود را برای نابودی اسراییل به وسیله گلوله خفه کنند و از در سازش با اسراییل درآیند. آنها هنوز از تاریخ درس نگرفته اند. تاریخ همیشه گویای مبارزه ملّتها برای رهایی بوده است. فریادهای حق طلبی شاید در برهه هایی از زمان خاموش نگه داشته شده باشد، ولی برای همیشه نمی توان حقیقت را خاموش نگاهداشت. ناله های انسان های ستمدیده و مظلوم اگر بهم بیامیزد، فریادی خواهد شد که این فریادها همچون آتشی شعله ور، دامن رژیم هایی را که از در تسلیم و صلح با اسراییل درآمده اند خواهند گرفت. فریاد مظلومیت مردم مسلمان ایران در انقلاب اسلامی خود درس بزرگی بود و این نکته را به ثبوت رساند و بزرگترین درس را به این قبیل حاکمان داد.
در خاتمه باید بگوییم که اسراییل هیچ جایگاهی در تاریخ و در قلب امّت ما ندارد و حتّی آینده ای هم در انتظار این رژیم نیست. اگر چه امروز اسراییل توانسته است با استفاده از زور، خود را بر ما تحمیل کند ولی یقین بدانید که فلسطین فردا بار دیگر متولد و بالاخره حق پیروز خواهد شد. نباید فراموش کنیم که مبارزه فقط از فلسطین آغاز نمی شود و فلسطین تنها دروازه جنگیدن و رویارویی با رژیم صهیونیستی است و این دروازه ای است که گشوده شده و تمامی ملتهای عربی و اسلامی باید این رسالت سنگین را بر دوش خود حس کنند و با برنامه ریزی جامعی در مقابل ددمنشی های این رژیم بایستند تا اینکه این رژیم از سرزمین مقدّس فلسطین بیرون رانده شود. ما شکی نداریم که آن روز فرا خواهد رسید و این اسلام و مسلمین هستند که حقوق از دست رفته شان را بازخواهند ستاند و رژیم صهیونیستی و پیروانش را از سرزمین خود خارج خواهند کرد.

پی‌نوشت‌:

1- نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین.
منبع مقاله :
حبیبی، نجفقلی؛ (1379)، مجموعه مقالات سمینار روند اشغال فلسطین، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید