نویسنده: ابوالحسن مولائى
چکیده
نظارت و کنترل در امر مدیریت و اِعمال آن در هر سازمان و تشکیلات و نیز در سطح گستردهتر، در هر حکومتى اجتنابناپذیر است. اگر در تشکیلاتى نظارت و کنترل صورت نپذیرد، دچار هرج و مرج مىشود و به اهداف از پیش تعیین شده خویش دست نخواهد یافت. مقاله حاضر با رویکردى دینى و با استفاده از سیره و گفتار حضرت على(ع) و نوع نگرش آن بزرگوار به امر خطیر نظارت، و هدف از آن مىپردازد.
مقدمه
با قاطعیت و جرئت مىتوان ادعا کرد که هیچ سازمانى به درصد بالاى هدف ترسیم شده خود دست نخواهد یافت مگر آنکه کنترل یک مدیر قادر را به همراه داشته باشد تا نسبت به تحقق و انجام عملیات آگاهى پیدا نموده و قدرت پىگیرى و سنجش و اصلاح امور مربوط را پیدا کند.
نظارت و کنترل، ابزار کار مدیران از ردههاى عالى تا ردههاى سرپرستى است و لزوم این امر را در مراتب مختلف سازمان به سادگى مىتوان لمس کرد. همچنین بدون وجود یک سیستم کنترل و نظارت، هر سازمان در دسترسى به اهدافش با مشکل رو به رو خواهد شد.
مهمترین مسألهاى که لزوم کنترل و نظارت را در سازمان ایجاب مىکند، وجود درصدى خطا در امور سازمان است که در راه رسیدن به هدف وجود دارد و براى جلوگیرى از این خطا و رفع اشکالات احتمالى، لزوم کنترل و نظارت ضرورى به نظر مىرسد.
مسأله نظارت و کنترل در امور حکومتى نیز از ضروریات است و حاکمان براى رسیدگى دقیق به امور کارکنان و مدیران در ردههاى مختلف، ناچار به نظارت و کنترل دقیق و مستمر مىباشند و اگر این نظارت در ردههاى مختلف سازمانها و دستگاههاى حکومتى صورت نپذیرد، چه بسا زیانهاى جبران ناپذیرى به بار خواهد آورد و نتیجه آن بى عدالتى، رشوه خوارى و حیف و میل بیتالمال و ایجاد مفاسد اقتصادى خواهد بود.
در مقالهاى که پیش رو دارید، نظارت و کنترل در حکومت حضرت على(ع) و دیدگاههاى آن حضرت درباره نظارت بر امور زیردستان و کارکنان و مدیران و استانداران و تعامل آنان با مردم مورد توجه قرار گرفته است.
امید آنکه مدیران نظام اسلامى با پیروى از فرامین آن حضرت، بتوانند آن نظارتى را که شایسته یک مدیر مسلمان است مورد توجه قرار داده و دستورات آن حضرت را سرمشق خویش قرار دهند.
واژه ناظر
ناظر در لغت به معناى نظر کننده، بیننده، دیدهبان و کسى است که براى نظارت و رسیدگى به کار معین مىشود.
نظارت در اصطلاح تعاریف متعددى دارد که به برخى از آنها اشاره مىشود:
نظارت عبارت است از: «فعالیتى که کارها و برنامهها را در مقایسه با هدفهاى سازمان همسو مىکند.»
ـ کنترل، فعالیتى است که ضمن آن، عملیات پیش بینى شده با عملیات انجام شده مقایسه مىشوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست به رفع و اصلاح آنها اقدام مىشود. بدین ترتیب کنترل فعالیتى است که بایدها را با هستها، مطلوبها را با موجودها، و پیشبینىها را با عملکردها مقایسه کرده و تصویر واضحى از اختلاف یا تشابه بین این دو گروه از عوامل در اختیار مدیر و مسئول مربوطه قرار مىدهند.
در تعریف دیگرى، جریان و فرآیند کنترل نیز ارائه شده است:
کنترل عبارت است از فعالیتى منظم که ضمن آن نتایج مورد انتظار در قالب استانداردهاى انجام عملیات معین مىشوند، سیستم دریافت اطلاعات طراحى مىگردد، عملیات پیش بینى شده و انجام شده با هم مقایسه مىگردند، اختلافات و انحرافات مشاهده شده، ارزیابى و میزان اهمیت آنها مشخص مىشوند و سرانجام اصلاحات لازم براى تحقق هدفها و تأمین مأموریتهاى سازمان انجام مىگیرد.
اهمیت نظارت
نظارت، از اصلىترین وظایف حاکم اسلامى در عرصههاى مختلف حکومت براى ارزیابى از عملکرد و برنامههاى دستگاههاى زیرمجموعه و بازیابى نقاط قوت وضعف آنان مىباشد. نظارت عامل بازدارنده از انحراف و عقبماندگى کارگزاران و اعتدال و تنظیم اصولى و صحیح آنان است. براى پیشبرد اهداف حکومت، نظارت حقوقى متقابلى بین حاکمیت و ملت لازم است که در راستاى اجراى صحیح قوانین و استیفاى حقوق دولت و ملت صورت مىگیرد، در واقع رابطه اصولى و معقول زمامداران با مردم و بالعکس در اعتلاى دین، عمران و آبادانى کشور و اصلاح امور، نقش سازندهاى دارد.
در حکومت علوى، نظارت متقابل مردم و حاکمان یک اصل بنیادى در نظام اجتماعى شمرده شده و حکومت پویا و ملت آگاه را بر این امر مهم فرا خواندهاند. سیره نظرى و مبنایى حضرت اشاره به این معنا دارد و همانطور که سیره عملى ایشان در مدت زمامدارى در موقعیتهاى زیادى آن را نشان داده است و نتایج آن، اصلاح امور، پاکسازى نظام، تنبیه متخلفان، دلگرمى مردم، امیدوارى ملت، و همبستگى و پیوند ملت و امام مىباشد، و این امر میسر نمىشود مگر با حضور ملت در صحنه و آگاهى آنان از عملکرد و برنامههاى حکومت.
بنابراین، اگر نظارت وکنترل به طور اصولى و دقیق انجام شود اثرات مثبت آن در جامعه و زندگى افراد آن به ظهور خواهد رسید و دیگر کسى جرئت نخواهد کرد برخلاف نظام و قانون عمل نموده و با این کار ناشایست خویش، نظام و یا سازمان را در رسیدن به هدف ترسیم شده با مشکل رو به رو نماید.
حضرت على(ع) براى جلوگیرى از هر گونه ظلم و ستم و کمکارى و نیز جریان امور در مجراى صحیح خویش ساز و کارهایى را در امر مهم نظارت به کار بستهاند تا ضمن جلوگیرى از هر گونه ایجاد اشکال در مجارى امور، سرمشقى نیز براى آیندگان باشد. امید است با تأسى به آن امام معصوم(ع) شاهد رشد و ترقى و اجراى عدالت در جامعه خویش باشیم.
انواع نظارت
1. نظارت قبل از عمل: این گونه نظارت قبل از اجرا، در وضع قوانین و مقررات انجام مىپذیرد تا قانون از سلامت لازم برخوردار و زمینه اجرایى آن فراهم شود.
2. نظارت در حین عمل: نظارتى است که در زمان اجراى برنامه و مأموریت، برابر شرح وظایف انجام پذیرد تا قانون و مأموریت محوله به نحو مطلوب انجام پذیرد.
3. نظارت بعد از عمل: این نظارت بعداز دو مرحله فوق انجام مىگیرد تا ارزیابى صحیح از قانون و پروژه براى به دست آوردن نتایج مطلوب از آن صورت پذیرد.
4. نظارت فوقالعاده: نظارت و بازرسى است که حسب مورد در امورى که نیازمند نظارت و بازرسى است از طریق زمامدار یا مسئول یا دستگاه نظارت انجام مىپذیرد.
عناصر نظام نظارتى
1. نظارت کننده: عامل، فرد، دستگاه یا سازمانى است که با ارسال پیامهاى ارتباطى، رفتار نظارت شونده را تحت تأثیر قرار مىدهد و بازده آن را در جهت هدفهاى خود تغییر مىدهد.
2. نظارت شونده: فرد، دستگاه یا سازمانى است که با دریافت پیامهاى ارتباطى رفتارش در جهت اهداف مورد نظر تغییر مىیابد.
3. عوامل ارتباطى: کلیه افراد یا عواملى که بین آن دو ارتباط برقرار مىنمایند.
شیوههاى نظارت
1. مشاهده: یعنى کسب اطلاعات؛ گرچه مشاهده به معناى دیدن و شهود کردن است، اما تنها به دیدن با چشم منحصر نمىشود. ممکن است از راه به دست آوردن اخبار و اطلاعات موثق از منابع مورد اطمینان صورت گیرد.
2. حسابرسى: مقایسه عملکرد و آنچه باید انجام مىشد.
مسئولان و زمامداران مسئولیت دارند عملکرد دستگاههاى دولتى را، بنابر برنامه اعلان شده و مأموریت واگذار شده بررسى کنند و کوتاهى و کمبودها و پیشرفتها را ریشهیابى نمایند و مغایرت در برنامهها و عملکردها را ارزیابى کنند و مردم همه مطالبات خود را برابر آن، از مسئولان بخواهند.
3. اصلاح: سومین اصل، اصلاح در برنامه ریزى و اصلاح عملکردهاست.
پس از طى دو مرحله قبل، مسئولان و متولیان باید نقصها و معایب در برنامه ریزى را شناسایى و اصلاحیهاى بر آن انجام دهند و برنامههایى را که فاقد صلاحیت اجرا بوده و یا با موانع قانونى روبه رو بودهاند بازنگرى نموده و اصلاحات لازم را انجام دهند.
اصلاح بعدى، اصلاح در عملکردهاست؛ اگر برنامهاى فاقد موانع قانونى و داراى صلاحیت اجرایى بوده، و مدیران و مسئولان در عملکردها به برنامه عمل نکرده باشند، نسبت به اصلاح مدیران اقدام لازم را به عمل آورند و پیشنهادهاى اصلاحى هم در برنامهها و هم در عملکردها باید توسط ناظران یا بازرسان به مسئولان ارائه گردد.
امانتدارى نتیجه نظارت آگاهانه
نظارت در هر سازمان از امور ضرورى است. حضرت على(ع) به این وظیفه در عهدنامه مالک اشتر چنین سفارش مىفرماید:
بازرسانى از انسانهاى صداقت پیشه و وفادار را بر آنان بگمار، چون پىگیرى تو در پنهانى نسبت به امورشان مایه سوق دادن آنها به امانتدارى و مهربانى با مردم مىگردد.
بنابراین، نظارت از نظر حضرت امیر(ع) توجه و یارى کردن براى رسیدن به امانتدارى است؛ چنان که باید توسط انسانهاى صادق و وفادار صورت گیرد تا ارزیابى آنها عادلانه باشد و هوا و هوسشان در امور تأثیرگذار نباشد.
پس نظارت عامل مساعدى براى پیشرفت و واداشتن افراد به حرکت و اخلاص در کار است.
نظارت، زمینه ساز برقرارى عدالت
از لوازم برقرارى عدالت اجتماعى، نظارت بر امور کارکنان و زیردستان است. اگر عمل نظارت به موقع و در تمام ابعادش؛ یعنى آینده نگر و گذشته نگر و حال نگر صورت پذیرد، و این عمل استمرار داشته باشد و شاخصهاى درستى در اعمال آن به کار گرفته شود، مىتواند درصد بالایى از عدالت اجتماعى را تأمین نماید؛ همان عدالتى که برپایى حق و دفع باطل را به دنبال دارد و هدف حضرت على(ع) از حکومت، همان بود:
قال عبداللّه بن عباس ـ رضى اللّه عنه ـ دخلت على امیر المؤمنین(ع) بذى قار و هو یخصف نعله، فقال لى ما قیمه هذا النعل؟ فقلت لاقیمه لها! فقال(ع) واللّه لهى احبّ الىّ من امرتکم، الا ان اقم حقا أو أدفع باطلاً.
عبداللّه بن عباس مىگوید: در ذى قار ـ بر امیرمؤمنان وارد شدم هنگامى که مشغول وصله کردن کفش خود بود! به من فرمود: «قیمت این کفش چقدر است؟ گفتم بهایى ندارد!» فرمود: «به خدا سوگند همین کفش بى ارزش برایم از حکومت بر شما محبوبتر است؛ مگر اینکه با این حکومت، حقى رابه پا دارم و یا باطلى را دفع نمایم.»
آرى هیچ حکومتى قادر به برپایى عدالت نخواهد بود، مگر اینکه در آن، ملت حق حکومت را به جا آورند و حکومت هم حق ملت را ادا نماید. یک چنین حکومتى جز با رهبرى صحیح و هدایت حساب شده افراد به سوى کمال و عدالتطلبى مقدور نخواهد بود. نظارت درست رهبران و مجریان حکومت بر کار زیردستان نیز در این امر مهم بسیار ضرورى است و در حکومت آن حضرت نیز مورد تأکید بوده است. به همین جهت ایشان براى اجراى این امر خطیر به فرمانداران و استانداران توصیه به عدل و داد و رفتار شایسته با مردم مىنمود.
لازم به یادآورى است؛ آنچه از فحواى کلام حضرت به صراحت فهمیده مىشود، تحقق عدالت در حکومت آن حضرت مىباشد، ولى بدون شک یکى از لوازم اصلى اجراى عدالت، اعمال نظارت و کنترل است، که اگر به کار گرفته نشود، عدالت فردى و اجتماعى نیز محقق نخواهد شد.
اعمال نظارت در اعطاى مسئولیت
آن حضرت در گزینش افراد و ایجاد انگیزش در آنان و تشویق به کار، امر نظارت را پیشنهاد مىکند و بر آن تأکید دارد:
سپس در کارهاى کارمندانت بنگر! و آنها را با آزمایش و امتحان به کار وادار! و از روى میل و استبداد آنها را به کارواندار، زیرا استبداد و تسلیم تمایل شدن، کانونى از شعبههاى جور و خیانت است. و از میان آنها افرادى که با تجربهتر و پاکتر و پیشگامتر در اسلام اند برگزین؛ زیرا اخلاق آنها برتر و خانواده آنها پاکتر و همچنین کم طمعتر و در سنجش عواقب کارها بیناترند.
با دقت در جمله اول به خوبى روشن مىشود که نظارت بر امور کارکنان در پیشبرد کارها، مورد تأکید و دقت آن حضرت بوده است.
بر خلاف اعتقاد عدهاى از نویسندگان بىاطلاع از متون اسلامى، که مدیریت را رهآورد غرب دانسته و آنها را در این زمینه پیشگام مىانگارند، باید گفت که ما مسلمانان از گنجینههاى گرانسنگى برخورداریم ولازم است آنها را در چارچوبهاى مدون و قانونمند در آوریم و از این دستورات و فرامین ارزشمند در سازماندهى مدیریت بهره بردارى نماییم. آن حضرت در ادامه مىفرماید: آنها را با آزمایش و امتحان به کار وادار و از روى میل خود و استبداد آنها را به کار مگمار؛ که این در واقع همان خود کنترلى است.
به تعبیر یکى از نویسندگان:
در اسلام زمینههاى اعتقادى به گونهاى است که بهترین بستر رشد براى خود کنترل ساختن افراد معتقد فراهم است و اعتقادات فرد مسلمان، بهترین کنترل کننده درونى براى او به شمار مىآید. مسلمان معتقد با اعتقاد به معاد و روز جزا، مسلّماً دست به انجام عملى نخواهد زد که انجام آن منع شده است. او خود را در مقابل خداى خود مسئول مىپندارد، نه در مقابل رئیس خود و سازمان خود و کنترلهاى این جهانى. او به کنترلهاى عاقبت کار و آن جهانى مىاندیشد و بر این پایه و اساس است که خود کنترل مىگردد. فرد مسلمان معتقد، خدا را همواره حاضر و ناظر بر امور مىداند. بنابراین چه کنترل باشد و چه نباشد، او احساس مىکند که باید بر نفس خود مسلط باشد و از جاده صحت و درستى منحرف نگردد.
امیر مؤمنان(ع) در ادامه مىفرماید:
افرادى که با تجربهتر و پاکتر و پیشگامتر در اسلاماند برگزین؛ زیرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاکتر و همچنین کمطمعتر و در سنجش عواقب کار بیناترند.
بسیار واضح است که در امر گزینش افراد هرچه دقت بیشترى صورت پذیرد، و انسانهایى انتخاب شوند که از اعتقادات قوىترى برخوردارند و از خانوادهاى پاک و متشرع هستند، تعهد آنان نسبت به کار بیشتر خواهد بود و هزینه نظارت به حداقل رسیده و بازدهى آنان بیشتر است. این دستورالعمل مىتواند راهکارى براى انتخاب افراد باشد تا امر نظارت آسانتر شده و دسترسى به هدف سازمان در زمان تعیین شده میسور گردد.
مطلب دیگر اینکه در باور دینى ما مسلمانان، بر نظارت فرشتگان بر اعمال ما تأکید شده است و در قرآن کریم آمده است که فرشتگانى بر اعمال ما نظارت دارند و مىدانند آنچه را ما انجام مىدهیم. با توجه به این باور اصیل دینى، اگر انسانهایى انتخاب شوند که بنیان اعتقادى استوارترى دارند، امر نظارت آسان و هزینه آن کاهش خواهد یافت. و قطعاً تأکید مولاى متقیان در امر گزینش انسانهاى پاک، نشأت گرفته از این دستور خداوند متعال است، زیرا این گونه کارکنان براساس باور خویش و حاضر و ناظر دیدن خداى سبحان در همه امور، به نظارتى درونى مجهزند و کار نظارت بیرونى را آسانتر مىکنند.
راهکار پیشگیرانه در امر نظارت
امیر مؤمنان(ع) ضمن سفارش به مالک مىفرماید:
سپس حقوق کافى به آنها بده زیرا این کار آنها را در اصلاح خویش تقویت مىکند و از خیانت در اموالى که زیردست آنهاست بى نیاز مىنماید.
نظارت زمانى کارگر خواهد افتاد که نیازهاى مشروع کارکنان از طرف سازمان تأمین شود. اگر مدیرى تنها به اهداف سازمان فکر کند و به اصطلاح سازمانگرا باشد، و به انسانگرایى و حقوق و نیازهاى مشروع آنان توجه ننماید، بىشک، نظارتِ تنها کارگر نخواهد افتاد و تنها زمانى که کارکنان مورد نظارت مستقیم قرار داشته باشند، تظاهر به کار خواهند کرد و در وقتى که نظارت کارفرما یا ناظر را دور از خود ببینند از زیر کار و وظیفه اصلى شانه خالى خواهند کرد، و شاید نظر حضرت در دادن حقوق کافى به کارکنان ناظر به این مسأله باشد، که امر نظارت را آسان نموده و از خیانت آنان جلوگیرى مىکند.
بنابراین، مدیران در سازمانها وظیفه دارند که افزون بر اعمال نظارت که لازمه هر سازمانى است، به حقوق مادى و معنوى کارمندان و نیازهاى واقعى آنان نیز توجه داشته باشند، تا نظارت معناى واقعى و اثر حقیقى خویش را داشته باشد.
بهکارگیرى ناظران راستگو و وفادار
حضرت على(ع) بعد از اینکه به کارگزاران دستور مىدهد که به کارکنان حقوق کافى بدهند تا دست به خیانت نزنند، مىفرماید:
وَابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوفاءِ عَلَیهم.
سپس با فرستادن مأموران مخفى و راستگو و با وفا کارهاى آنان را زیر نظر بگیر!
با توجه به سخنان دُرَر بار امام(ع) نخست باید کارگزاران وظایف خویش را دانسته باشند و بدانند که کارکنان کسانى نیستند که کارفرمایان و مدیران صرفاً براى رسیدن به هدف سازمان از آنان بهرهکشى نمایند، بلکه لازم است با آنها به عنوان یک انسان که حقوقهاى مشخصى دارد برخورد نموده و در تأمین نیازهاى آنان کوشا باشند و سپس از آنان انتظار داشته باشند تا به وظایف محوله عمل نموده و به دقت و کامل آن را انجام دهند. بنابراین از دیدگاه دینى، نظارت زمانى معنا پیدا مىکند که کارگزاران حقوق کارکنان را رعایت نمایند. آنگاه نوبت به ناظران صادق مىرسد که به وظایف خویش عمل نمایند، البته هر کسى نمىتواند عمل نظارت و کنترل را انجام دهد، بلکه کسانى مىتوانند از عهده این وظایف برآیند که بنا به فرموده امام على(ع)، راستگو، وفادار به نظام و متعهد باشند. این بدان معنا است که استخدام ناظران منوط به خصوصیات بالاست؛ زیرا قرار دادن ناظران غیر متعهد مشکلات نظارت را دو چندان خواهد نمود و گزارش آنان از اتقان و استحکام کافى برخوردار نخواهد بود و چه بسا اغراض شخصى و تسویه حسابها به جاى نظارت لحاظ گردیده و سازمان را به جاى رسیدن به اهداف با شکست رو به رو کند.
عدم تبعیض در نظارت
حضرت امیر(ع) به مالک سفارش مىکند تا در امر نظارت تبعیض بین اعوان و انصار خویش با دیگران قایل نشود و مساوات و عدالت را براى همه جارى سازد. این د قت حضرت بیانگر این مسأله است که انسانها معمولاً در برخورد با نزدیکان دچار مسامحه و سستى مىشوند و حضرت براى پیشگیرى از این امر مىفرماید:
اعوان و انصار خویش را سخت زیر نظر بگیر، اگر یکى از آنها دست به خیانت زد و مأموران سرى تو متفقاً چنین گزارشى دادند، به همین مقدار از شهادت قناعت کن و او را زیر تازیانه کیفر بگیر! و به مقدار خیانتى که انجام داده او را کیفر نما! سپس وى را در مقام خوارى و مذلت بنشان! و نشانه خیانت را بر او بند! و گردنبند ننگ و تهمت را به گردنش بیفکن (و او را به جامعه چنان معرفى کن که عبرت دیگران گردد.)
آینه تمام نماى عدالت و عدل مجسم، در امر نظارت بر اعمال اعوان و انصار، و حراست و پاسدارى از اجراى فرامین و احکام حکومتى که صادر مىفرمودند، این گونه به مالک فرمان مىدهد که با قاطعیت تمام بر رفتار زیر دستان خود مراقبت کن، مبادا آنان با سوء استفاده از نزدیک بودن به تو بر مردم و رعیت ظلم نمایند و مرتکب خیانت گردند. اگر آنان دست به خیانت زدند، و ناظران و بازرسان سرّى تو در امر خیانت آنان اتفاق نظر داشتند؛ بدون مسامحه و اغماض به مقدار خیانتى که انجام دادهاند، آنان را مجازات کن. شایان توجه است، که حضرت مىفرماید به مقدار خیانتى که انجام دادهاند مجازاتشان کن، نه بیشتر از آن، که این خود بیانگر اجراى عدالت در تمام زمینهها مىباشد. پس روشن است که براى اجراى عدالت اجتماعى و برپایى حکومتى براساس عدل و داد، بهکارگیرى ناظران حتى بر اعمال یاران و دوستان نزدیک نیز بدون اغماض و گذشت باید انجام شود و گریزى از آن نیست.
ابلاغ وظایف، تسهیل در امر نظارت
یکى از امورى که لازم است هر سازمانى بدان توجه نماید، تقسیم کار بین کارکنان سازمان است. این امر فواید بسیارى در راه رسیدن به اهداف سازمانى در پى خواهد داشت، اگر تقسیم کار نباشد، کسى در پى اهمال کارىهاى خویش پاسخگو نخواهد بود. در این گونه سازمانها و یا حکومتها، وجود نظارت و کنترل نیز فایده چندانى به دنبال نخواهد داشت. وجود تقسیم کار و شفاف بودن وظایف افراد و حیطه کارى آنان در پیشبرد اهداف سازمان بسیار مفید خواهد بود، و امر نظارت را نیز تسهیل خواهد کرد. حضرت امیر(ع)، براى روشن شدن این مطلب به مالک فرمان مىدهد:
وَاجْعَل لکل اِنسان من خدمک عملاً تأخذه به، فانه اَحْرى اَن لا یتواکلوا فى خدمتک.
براى هر یک از خدمتکاران خود کارى ویژه تعیین کن تا بتوانى بازخواستش کنى که این، زمینه بىمسئولیتى و وانهادن کارها را به امید یکدیگر، بیش از پیش نفى مىکند.
نظارت بر کار امیران و کارگزاران
در بحث نظارت دینى و کنترل رفتار و اعمال امیران، هیچ مسامحهاى در کار نیست، نظارت تنها بر امور سطوح پایین سازمان و یا کارکنان نظام صورت نمىپذیرد، بلکه باید در ردههاى پایین تا بالاى سازمان این امر خطیر بدون هیچگونه ملاحظهاى انجام شود و اگر خلاف و ظلمى یا سستى در اجراى امور مشاهده گردید، با صراحت و قاطعیت تمام، رسیدگى شده و احکام لازم صادر شود.
آن حضرت بر کارهاى امیران و کارمندان خویش نظارت مىکرد و دخل و خرج آنها را محاسبه مىفرمود و هنگامى که به خیانتِ شخصى از آنان پى مىبرد، بىدرنگ وى را عزل مىکرد و اموالى را که اختلاس کرده بود از وى مىگرفت. وقتى متوجه شد که یکى از کارگزاران آن حضرت مقدارى از اموال مسلمانان را براى استفاده شخصى برداشته، به وى چنین نوشت:
پس از حمد خدا و درود بر پیامبر(ص) به من خبر رسیده که تو کار زشتى انجام دادهاى! اگر واقعاً انجام دادهاى، خدا را به خشم آورده و اِمامت را نافرمانى، و امانت را خیانت کردهاى، به من خبر رسیده که تو زمین را برهنه کردهاى (محصول درختها و زراعت را براى خود برده و به رعیّت ندادهاى) به طورى که هر چه زیر دو پایت بود گرفته و هر چه در دو دستت بوده خوردهاى (اموال بیتالمال را براى خود اندوختهاى) اکنون حساب دخل و خرج خود را براى من بفرست و بدان که محاسبه و حسابرسى خداوند از محاسبه مردم بزرگتر و دقیقتر است.
نظارت بر بازار و جلوگیرى از احتکار
آن حضرت به کارگزاران خویش فرمود: با تمام جدیت و دقت اوضاع بازار را زیر نظر داشته باشید تا اجناس احتکار نشوند و با بالا رفتن قیمت از طریق احتکار، به مردم ظلم نشود و آنان از لحاظ تأمین معاش با مشکل رو به رو نشوند. و لذا دستور مىدهد، چنانچه کسى کالایى را احتکار کرد، آن را مصادره کرده و به قیمتى که به هیچ یک از دو طرف (خریدار و فروشنده) ضرر نرسد، به فروش برسانید. آن حضرت در این باره مىفرماید:
با همه سفارشها که درباره ایشان [بازرگانان] شد، بدان که در بسیارى از آنان، سختگیرى بىاندازه و بخلورزى نکوهیده، احتکار کالا براى گرانفروشى و اجحاف در قیمت کالا وجود دارد و اینگونه کارها سبب زیان رساندن به همگان و زشت نمودن حکمرانان است. بنابراین از احتکار جلوگیرى کن که رسول خدا(ص) از آن منع فرموده است.
داد و ستد باید آسان و با ترازوهاى دقیق و به قیمتهایى باشد که به فروشنده و خریدار اجحاف نشود و اگر کسى پس از نهى، احتکار کند، او را به کیفر سختى برسان، ولى بیش از اندازه کیفرش نکن.
علىرغم تأکید و سفارش بسیار حضرت بر امر نظارت و کنترل، لکن هیچگاه از محور عدالتورزى خارج نشده و دیگران را هم سفارش به عدل و داد مىکرد.
نظارت در اجراى عدالت
همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، یکى از وظایف اصلى رؤساى حکومت اسلامى نظارت بر عملکرد کارکنان و صاحبمنصبان حکومت است، تا از مسیر عدالت خارج نشوند و ضمن انجام دقیق وظایف خویش، ظلمى بر کسى روا ندارند. براى بروز و ظهور این مهم، على(ع) بر نظارت و کنترل تأکید مىورزیدند، و اینک به داستانى از نظارت جدى آن حضرت بر اعمال کارگزاران و نیروهاى تحت امر توجه مىکنیم:
سوده، دختر عماره هَمْدانى، بعد از شهادت على(ع)، نزد معاویه رفت. معاویه به سبب اینکه سوده در جنگ صفّین، مردم را علیه او شورانده بود، او را مورد سرزنش قرار داد و سپس از او پرسید، حاجت تو چیست؟ سوده گفت: به درستى که خداوند از وضع ما و آنچه از حق ما بر تو واجب کرده است از تو سؤال مىکند. همواره از طرف تو افرادى مىآیند و با اتکاى به سلطنت تو ما را به سان گندم درو مىکنند، مانند پایمال کردن گیاه، به ما سختى و مرگ را مىچشانند. بُسر بن ارطات به سوى ما آمد، مردان ما را کُشت و اموال ما را گرفت. اگر مسأله اطاعت نبود، به خاطر عزت خود، در مقابل او مىایستادیم. پس اگر او را از حکومت بر ما عزل کنى، شکرگزار تو خواهیم بود و اگر او را عزل نکنى، به تو کفر مىورزیم. معاویه از شهامت او به خشم آمد و گفت: اى سوده! با قوم خود مرا تهدید مىکنى؟ همانا تصمیم گرفتهام تو را بر شتر بزرگى بسته، به سوى او (بُسْر) بازگردانم تا حکمش را درباره تو جارى سازد. سوده پس از کمى سکوت با شعر گفت: درود خدا بر روحى که قبر آن را دربرگرفت؛ پس عدل در آن مدفون گردید. همانا همپیمان حق بود، به گونهاى که به جاى آن بدلى نجست؛ پس با حق و ایمان، همراه و مقرون گردید.
معاویه پرسید: این اشعار درباره چه کسى است؟ سوده گفت: به خدا قسم! این اشعار درباره امیر المؤمنین على بن ابیطالب(ع) است. به خدا سوگند! همانا نزد او رفتم و در مورد مردى که او را بر صدقات (مالیات زکات) ولایت داده بود شکایت بردم. آن حضرت در آن موقع به نماز ایستاده بود، چون مرا دید، از نمازش منصرف شد و با مهربانى و مدارا رو به من کرد و گفت: آیا حاجتى دارى؟ گفتم: آرى. و گزارشى از کارگزارش را به وى دادم. حضرت گریه کرد و فرمود:
بار الها! تو بر من و آنان گواهى و این که من آنها را به ستم بر بندگانت فرمان ندادهام. و سپس قطعه پوستى بیرون آورد و بر آن نوشت:
به نام خداوند بخشنده و مهربان، همانا دلیل روشنى از جانب پروردگارتان آمد. پس تمام کنید پیمانه و ترازو را و کم نکنید از مردمان چیزهاى ایشان را (به بهاى اندک از آنها نخرید.) و در زمین فساد نکنید بعد از اصلاح آن. این بهتر است براى شما اگر از مؤمنان باشید. هر گاه نامه مرا خواندى، آنچه در دست تو مىباشد از جهت کارگزارى ما (مالیات و زکات) حفظ کن تا به سوى تو بیاید کسى که آن را از تو بگیرد. والسلام.
سپس نوشته را به من داد، بدون این که به خدا قسم آن را سر به مُهر کند. پس من نامه را به صاحبش رساندم و او در حالى که عزل شده بود، از میان ما رفت.
از داستان فوق به روشنى پیداست که آن حضرت به خوبى و با دقت در امر نظارت اهتمام مىورزید و در این راه از هیچ کوششى فروگذار نمىنمود. آن حضرت از این بیم داشت که نکند بر اثر لحظهاى بىتوجهى و عدم نظارت بر امور کارکنان، احکام الهى زمین مانده و حقوقى از رعیت و زیردستان ضایع شود، از این رو، آن حضرت هیچگاه از نظارت در امور غافل نمىشد و حتى ناظرانى را براى رسیدگى به امور و گزارش آن به آن حضرت، به کار مىگمارد، ناظرانى راستگو، متعهد و باوفا.
نتیجه:
با توجه به آموزههاى نهجالبلاغه به این نتیجه مىرسیم که نظارت و کنترل در هر سازمان و یا حکومتى باید مورد توجه جدى قرار گیرد؛ زیرا بدون نظارت دقیق، دستیابى به اهداف واقعى سازمان، حکومت و عدالت غیر ممکن است.