مأخذ حدیث شیعه و مجموعه های حدیثی

مأخذ حدیث شیعه و مجموعه های حدیثی

مقدمه
در همه مذاهب اسلامی، حدیث دومین مرجع قانون گذاری اسلام پس از قرآن کریم به شمار می رود و در تقسیم بندی حدیث به صورتهای گوناگون اتفاق نظر وجود دارد که از آن جمله انواع چهارگانه آن را می توان نام برد:
الف:حدیث صحیح
ب:حدیث موثق
ج:حدیث حسن
د:حدیث ضعیف
پیامبر اکرم (ص) در دوران رسالت خویش بارها می فرمود : «هر کس عمدا بر من دروغ بندد،جای وی پر از آتش گردد[1]».
دانشمندان مسلمان برای مشخص کردن انواع احادیث مذکور به دانش جرح و تعدیل اهتمام ورزیدند و کتاب های بسیاری در این زمینه تألیف کردند که مهمترین آنها نزد شیعه کتاب«الرعایه فی علم الدرایه» تألیف زین الدین شهید در گذشته به سال 655 ه.ق است و نزد اهل تسنن کتاب«تدریب الراوی» تألیف جلال الدین سیوطی در گذشته به سال 911 ه.ق می باشد.
بنا براین اگر در روایت حدیث سلسله روات ذکر نشود،موازین خود به خود از بین می روند که در این صورت هر کس می تواند حدیث را به هر کسی که بخواهد،نسبت دهد، و تنها در حالاتی خاص عدم ذکر سلسله روات حدیث امکان پذیر است،مانند: احادیث متواتر یا احادیثی که با نص صریح قرآن مغایرت دارد و یا حکمی که به ضرورت ثابت شده است.
از این مطلب آشکار می شود که بر هر فقیه و محدث و مورخی رعایت قواعد جرح و تعدیل لازم است تا بدینوسیله بتواند صحت روایات را تضمین کند و روایات را به دور از هر گونه تحریف و تعبیر و تفسیر غلط ثبت نماید.
جای بسی تأسف است که مؤلفان جدید بدین نکته مهم توجهی مبذول نداشته و علاوه بر احادیث اصلی صحیح، روایات تحریف شده را نیز در کتابهای خود آورده اند و بدون رعایت اصول جرح و تعدیل به نقل روایات نادرست و غلط از کتابهای حدیث و تاریخ که خزائن احادیث مختلف اعم از صحیح و ناصحیح به شمار می روند،پرداخته.
علم درایه یا «مصطلح الحدیث» عهده دار بیان اقسام مختلف حدیث است و هر کسی که بخواهد مطلبی رابه یکی از مذاهب نسبت دهد،باید رجال اسناد و سلسله روات را مورد بررسی قرار داده نهایت دقت و اهتمام را در نقل روایات به کار گیرد.
اخیرا نوعی اندیشه در مورد حدیث پدید آمده است که محققان را به حذف روایات ضعیف از کتابهای حدیث و اهتمام به نشر بقیه احادیث فرا می خواند.
من این طرز فکر را چنین می بینم که بیماری را به عوض بهبود بخشیدن،به نابودی فرا خوانند،چه همانگونه که دریافته ام،حدیث را اصولی است که باید بر مبنای آن اصول مورد سنجش قرار گیرد،بدین معنی که احادیث معروف و صحیح ضبط گردند و احادیث مشکوک مورد نقد و بررسی قرار گیرند.بنابراین حذف حدیث بدون مطالعه و تحقیق از یک سو خیانت به پیامبر اکرم (ص) است،چنانچه حدیث صحیح باشد، و از سوی دیگر خیانت به مؤلفان مجموعه های حدیث است،اگر حدیث ظاهرا صحیح نباشد، زیرا بسیارند احادیثی که از نظر ما صحیح نیستند،ولی در واقع و یا از نظر مؤلفان کتابهای حدیث،صحیح هستند.
یکی از موارد تأسف بار این است که پیروان مذاهب مختلف اسلامی به بحث و تحقیق پیرامون مآخذ احادیث نبوی از دیدگاه دیگر مذاهب نپرداخته اند و همین سهل انگاری در زمانی که همگان به وحدت و دوستی سخت نیازمندند،موجب تفرقه و جدایی شده است.
اگر چه ناآگاهی و عدم شناخت از حقایق در گذشته به جدایی و تفرقه انجامیده است،لیکن امروزه با وجود مصادر و مراجع فراوان و آگاهی متفکران از ضرورت آشنایی و دوستی و برادری میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی،دیگر کسی نمی تواند به حمایت از چنان اندیشه پلیدی برخیزد و لازم است که دانشمندان هر یک از مذاهب اسلامی به بحث و تحقیق پیرامون دیگر مذاهب به روش موضوعی و علمی پردازند و از هرگونه تعصب و پیروی کور کورانه ای که متأسفانه امت اسلام مدتی مدید با آنها دست به گریبان بوده است،به دور باشند.به همین منظور هنگامی که تصمیم گرفتم تا بر این آرمان جامه عمل پوشانم،به فکرم خطور کرد که بنا به روش اساتید فن در بیان نام مشایخ و اسناد روایات،به ذکر کتابهای موثق و مورد اعتماد حدیث نزد شیعه اثنی عشری به اختصار پردازم تا بدینوسیله ذکر جمیلی از آنان رفته باشد.
در پایان با اعتراف به بضاعت علمی و اطلاع اندک خویش از خدای تعالی مسألت دارم که ایشان را مشمول رضایت و رحمت بیکران خود گرداند.
سیر تاریخی حدیث
هسته اصلی حدیث
صحیفه امام علی- علیه السلام – از صدر اسلام تا کنون در میان اهل تسنن و اهل تشیع از آنچنان شهرتی برخوردار بوده است که بخاری در کتاب«الجامع الصحیح[2]»به نقل حدیث از آن پرداخته است و دیگر محدثان نیز احادیث بسیاری از آن را در تألیفات خود آورده اند.
ما این صحیفه را از نقطه نظر شیعی سرآغازی بر تدوین حدیث در اسلام می دانیم.جلال الدین سیوطی در گذشته به سال 911 ه.ق گفته است:
«صحابه و تابعین در نوشتن حدیث با هم اختلاف نظر داشته اند،گروهی این عمل را ناپسند دانسته و گروهی جایز شمرده اند،که از گروه دوم کسانی چون علی و فرزندش – علیهما السلام- بر این مهم جامه عمل پوشانیده اند[3]».
پس از صحیفه علی – علیه السلام- کتابهای و رسالاتی از امامان شیعه صورت تألیف پذیرفته اند که از آن جمله است:
1ـ «الصحیفه السجادیه»و«رساله الحقوق»به ملاء امام سجاد،علی بن الحسین- علیه السلام -.
2ـ «تفسیر القرآن»از امام محمد باقر- علیه السلام – «رساله الی الشیعه» و «التوحید» از امام جعفر صادق- علیه السلام – و نیز خطبه ها و نامه ها و سخنان حکیمانه آن بزرگواران.
همچنین بزرگان شیعه در این امر مهم شرکت داشته و دست به تألیف کتابهایی زده اند که عبارت است از:
1ـ کتاب«السنن و الاحکام و القضایا»تألیف ابو رافع قبطی مصریـ در گذشته به سال 30 ه.ق که از یاران پیامبر اکرم (ص) بود.
2ـ کتاب«منسک فی الحج»تألیف جابر بن عبد الله انصاریـ در گذشته به سال 78 ه.ق
3ـ کتاب«السقیفه»تألیف سلیم بن قیس هلالی عامری و نیز کتابها و رسالات دیگر[4] .
اصول چهارصدگانه
در قرن دوم هجری که فشار سیاسی حاکم بر شیعیان به هنگام انتقال حکومت از امویان به عباسیان به کلی از بین رفته بود،بسیاری از راویان به جمع و تدوین احادیثی که خود آنها را از امامان شیعه درود بر آنان به ویژه از امام صادق- علیه السلام – روایت کرده بودند،پرداختند.
در این دوره چهار صد رساله که به«اصول چهار صدگانه»معروف بود،تدوین یافت که این امر خود، سرآغازی در گسترش تدوین حدیث نزد شیعه به شمار می رفت[5] .
مجموعه های حدیث
پس از این اصول چهار صدگانه کتابهایی مرسوم به«جوامع الحدیث»تألیف گردید که مؤلفان آنها اصول فوق الذکر را مبنای کار خود قرار دادند و به تهذیب و تنقیح آنها پرداختند و سپس مجموعه هایی از احادیث ترتیب دادند که معروفترین آنها عبارت است از:
1ـ کتاب«الجامع»تألیف ابو نصر بزنطی.
2ـ کتاب«الجامع»تألیف ابو طاهر وراق حضرمی،محمد بن ابی تسنیم.
3ـ کتاب«الجامع»تألیف محمد بن احمد بن یحیی اشعری.
4ـ کتاب«الجامع»تألیف ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید در گذشته به سال 343 ه.ق [6].
تالیف چنین مجموعه های حدیث تا اواخر قرن چهارم هجری نزد شیعیان معمول بوده است.
کتابهای چهارگانه
آنگاه سه تن از دانشمندان شیعه کتابهایی در علم حدیث تألیف کردند که به«کتابهای چهارگانه»معروف شد. آنان در این تألیفات،اصول چهارصدگانه و مجموعه های حدیث را اساس کار خویش قرار داده به تنظیم و تدوین احادیث به وجهی پسندیده همت گماردند که همین کتابهای چهارگانه از آن روزگار تا به امروز مورد توجه خاص بوده و در حوزه های علمیه شیعه تدریس می شده است.پس از مؤلفان کتابهای چهارگانه دانشمندانی آمدند و به شرح و تعلیق آن کتاب ها پرداختند که ما در جای خود بدانها اشاره خواهیم کرد.
دیگر مجموعه ها
پس از تألیف کتابهای چهارگانه،مجموعه های دیگری از احادیث نیز صورت تدوین پذیرفت که حکم دائره المعارف را دارند و متضمن معارف شیعی در باب روایات منقول از امامان درود بر آنانـ هستند و همگی از کتابهای چهارگانه و دیگر کتب مربوط به علم حدیث اقتباس و گردآوری شده اند.
به همین منظور گروهی از بزرگان شیعه،هر یک با اسلوب و روش خاص خود،در این زمینه دست به کار تدوین و تألیف شدند و مجموعه هایی از احادیث ترتیب دادند که مشهورترین آنها عبارتند از:ـ کتاب«تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل احکام الشریعه»تألیف شیخ محمد بن حسن،معروف به«حر عاملی»که به سال 1104 هجری قمری در گذشته است [7] .
2ـ کتاب«الوافی»تألیف شیخ محمد محسن،معروف به فیض کاشانی در گذشته به سال 1091 ه.ق[8] که پس از وی کتاب«النوادر»به عنوان مستدرکی بر آن تألیف شد.
3ـ کتاب«بحار الانوار»تألیف شیخ الاسلام محمدباقر مجلسی که به سال 1111 ه.ق در گذشته است [9].
مجموعه های دیگری از این قبیل نیز وجود دارند که تا کنون به صورت خطی باقی مانده و هنوز به چاپ نرسیده اند که از آنجمله می توان کتابهای زیر را نام برد:
1ـ کتاب«عوالم العلوم»تألیف شیخ عبد الله بن نورالدین بحرانی که در بیست و پنج مجلد چاپ شده است[10] 2ـ کتاب«جامع الاحکام»تألیف سید عبد الله شبر که در بیست و پنج مجلد به چاپ رسیده است.
3ـ کتاب«جوامع الاحکام»تألیف سید محمد بن شرف الدین جزائری [11] دانشمندان شیعه از آغاز تا امروز برای گشایش باب اجتهاد در مذهب شیعه اثنی عشری همواره به بحث و تحقیق پیرامون حدیث از نظر نقلی و عقلی پرداخته و به ذکر اسناد و ادله اهتمام ورزیده اند.[1] . به کتاب«صحیح مسلم»،ج 8،ص 229،چاپ محمد علی صبیح در قاهره و کتاب«وسائل الشیعه»،ج 8،ص 576 که به سال 1380 ه.ق در تهران به چاپ رسیده است،رجوع کنید.
[2] . به مجلد اول این کتاب،باب کتابه العلم که به سال 1314 ه.ق در قاهره به چاپ رسیده است،رجوع کنید.
[3] . به کتاب«تدریب الراوی»،ج 1،ص 69،چاپ قاهره به سال 1383 ه.ق رجوع کنید.
[4] . به کتاب«تأسیس الشیعه» ـ تألیف سید صدر،ص 279 و کتاب«اعیان الشیعه»ـ تألیف سید محسن امین،ج 1،ص 147 رجوع کنید.
[5] . در این باره به بحث مفصل ما در کتاب«دائره المعارف الشیعه»،ج 5،ص 33 و در بخشهای دیگر همین کتاب که به سال 1393 ه.ق در بیروت به چاپ رسیده است،رجوع کنید.
[6] . به کتاب«الذریعه الی تصانیف الشیعه»،ج 5،ص 29 رجوع کنید.
[7] . کتاب«وسائل الشیعه»در سه مجلد بزرگ چندین بار با چاپ سنگی انتشار یافت و نیز در فاصله سالهای 1376 تا 1389 ه.ق در بیست مجلد در تهران به زیور طبع آراسته شد و چاپ دیگری از آن در سال 1391 ه.ق در بیروت صورت پذیرفت.شیخ میرزا محمد حسین نوری در گذشته به سال 1320 ه.ق بسیاری از احادیث این کتاب را تصحیح و اصلاح کرد و مستدرکی در سه مجلد بزرگ به نام«مستدرک الوسائل»ترتیب داد که پس از وی به سال 1321 ه.ق در تهران به چاپ رسید و همین کتاب«مستدرک الوسائل»به همراه کتاب«وسائل الشیعه»با نام«وسائل الشیعه و مستدرکاتها»به ترتیبی نیکو در قاهره چاپ شد که پنج جلد آن در سال 1377 ه.ق 1958 م به اهتمام آقای سید مرتضی رضوی،سرپرست مؤسسه انتشاراتی«النجاح»در قاهره چاپ و منتشر گشت.
[8] . کتاب«الوافی»در سه مجلد بزرگ چندین بار با چاپ سنگی در تهران به زیور طبع آراسته شد و بعدا کتابخانه اسلامیه در تهران نیز به چاپ افست آن همت گمارد.
[9] . کتاب«بحار الانوار»یکبار در بیست و پنج مجلد با چاپ سنگی منتشر شده و بار دیگر نیز در فاصله سالهای 1376 تا 1393 ه.ق در 110 جلد با چاپ حروفی در تهران انتشار یافته است.
[10] . به کتاب«تأسیس الشیعه»،ص 290 رجوع کنید.
[11] . به کتاب«الذریعه»،ج 5،ص 253 رجوع کنید.
@#@
به همین سبب میان مجتهدان در صدور فتاوی از جهت مفاد و معنی روایات یا صحت اسناد آنها به راویان حدیث اختلاف نظر وجود دارد.
اینک ما نظر به برخورداری کتابهای چهارگانه از حسن تدوین و شهرت بسزا،اجمالا به معرفی آنها می پردازیم.
کتابهای چهارگانه شیعه
الکافی
کتاب«الکافی»تألیف شیخ محمد بن یعقوب کلینی بغدادی در گذشته به سال 328 ه.ق است.
در کتاب«تاج العروس»زیر واژه«کلان»چنین نوشته شده است:
«ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی از فقیهان و عالمان بزرگ شیعه در عهد خلافت المقتدر بالله عباسی بوده و به جهت ورودش به ناحیه«درب السلسله»در بغداد،سلسلی لقب یافته است».او به سال 327 ه.ق در ناحیه«درب السلسله[1]»و نیز در«صور[2] »روایت حدیث می کرد.
شیخ طوسی گفته است:
شیخ کلینی قابل اعتمادترین و استوارترین دانشمند در علم حدیث بود که کتاب«الکافی»را در طول بیست سال تصنیف کرد و به سال 328 ه.ق درگذشت.
نجاشی گفته است:
شیخ کلینی به سال 329 ه.ق سال پراکندگی ستارگان[3] وفات یافت و ابو قیراط، محمد بن جعفر حسینی بر جنازه وی نماز گزارد و در آرامگاهی که در«باب الکوفه»است، به خاک سپرده شد.ابن عبدون گفته است:
من قبر او را در جاده طائی دیده ام که تخته سنگی بر روی آن نهاده شده و بر آن تخته سنگ نام وی و پدرش نوشته شده است.
ابو علی در کتاب«منتهی المقال»گفته است:
آرامگاه شیخ کلینی در تکیه مشهور مولوی در ناحیه شرقی بغداد واقع شده که زیارتگاه خاص و عام است و بر نمای بیرونی آن پنجره ای کار گذاشته شده که در سمت چپ عابری که به قصد ورود به شهر از روی پل[4] می گذرد،قرار گرفته است.
تألیفات شیخ کلینی
تألیفات شیخ کلینی عبارتند از:
1ـ کتاب«رسائل الائمه- علیهم السلام – » که سیدبن طاووس مطالبی از آن را در کتاب«کشف المحجه»آورده است.
2ـ کتاب«الرد علی القرامطه».
3ـ کتاب«ما قیل فی الائمه من الشعر».
4ـ کتاب«الرجال».
5ـ کتاب«تعبیر الرؤیا».
6ـ کتاب«الکافی».علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب«الذریعه»،ج 17،ص 245 به توصیف کتاب«الکافی»پرداخته و چنین گفته است:
این کتاب یکی از مهمترین کتابهای چهارگانه است که مبتنی بر اصول قابل اعتماد است و کتابی همانند آن در نقل و روایت احادیث از پیامبر اکرم و امامان- علیهم السلام- به رشته تحریر در نیامده است.
این کتاب مشتمل بر سی و چهار رساله و سیصد و بیست و شش باب است که شیخ کلینی آن را در دوران غیبت صغرای امام زمان- علیه السلام – در طول مدت بیست سال تألیف کرده است.
کتاب مذکور دارای سه بخش است:
1ـ اصول کافی
2ـ فروع کافی
3ـ روضه کافی
بر این کتاب شروح و حواشی و تعلیقات بسیاری نیز نوشته شده است.
شیخ یوسف بحرانی در کتاب«لؤلؤه البحرین»،ص 394 مجموع احادیث کتاب«الکافی»را به ترتیب زیر چنین ذکر کرده است:
5077 حدیث صحیح.
144 حدیث حسن.
1118 حدیث موثق.
302 حدیث قوی.
9480 حدیث ضعیف.
بنابر این کتاب«الکافی» مجموعا 16121 حدیث دارد و نسخه های خطی آن نیز بسیار است.کهن ترین نسخه ای که من از این کتاب دیده ام،نسخه موجود در کتابخانه مدرسه علمیه نواب در شهر مقدس مشهد است که به خط علی بن ابی المیامین (ظ) علی بن احمد بن علی بوده و به سال 675 ه.ق در شهر واسط نگارش یافته است و هم اکنون نیز در میان میکرو فیلم های کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 5156 یافت می شود[5] .
کتاب«الکافی»چندین بار در ایران و هند به چاپ رسیده است،از جمله:
الف: در لکهنو به سال 1302 ه.ق.
ب: در ایران به سال 1278،1281،1311،1315،و 1374 ه.ق.
ج: اخیرا نیز به سال 1381 ه.ق در هشت مجلد به سرمایه کتابخانه اسلامیه به زیور طبع آراسته شده است.همچنین دکتر حسین علی محفوظ شرح حال مفصلی از شیخ کلینی نوشته است که در آغاز کتاب«الکافی»چاپ شده و نیز به صورت جداگانه تحت عنوان«سیره الکلینی» انتشار یافته است.
من لا یحضره الفقیه
کتاب«من لا یحضره الفقیه»تألیف شیخ محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی در گذشته به سال 381 ه.ق است.
علامه حلی درباره وی چنین گفته است:«شیخ و فقیه ما و زعیم مذهب شیعه در خراسان که مردی کهنسال بود و همه مشایخ شیعه از او پیروی می کردند،به سال 355 ه.ق وارد بغداد شد.او از فقیهان عالیقدر،حافظان حدیث،عالمان علم رجال و راویان اخبار به شمار می رفت که در حفظ حدیث و کثرت دانش میان اهالی قم بی نظیر بود.وی در حدود سیصد تألیف داشته و به سال 381 ه.ق در شهر ری در گذشته است.
علامه سید بحر العلوم درباره او نیز گفته است:
«محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی یکی از شخصیتهای بزرگ شیعه و رکنی از ارکان شریعت اسلام و سرآمد محدثان بود که در روایت حدیث از امامان راستین- علیهم السلام – صداقت داشت. او از برکت دعای امام زمان (عج) دیده به جهان گشود و بدان جهت به درجاتی عالی از فضل و کرامت نائل آمد و امام در توقیعی که از ناحیه مقدسش صادر شده بود،وی را چنین توصیف کرده است:
«صدوق فقیهی بزرگوار است که خداوند مردم را به وسیله او بهره مند می گرداند».
تألیفات شیخ صدوق
پاره ای از تألیفات شیخ صدوق عبارتند از:
1ـ کتاب«علل الشرایع».
2ـ کتاب«عیون اخبار الرضا» و کتاب«الامالی».
4ـ کتاب«الخصال».
5ـ کتاب«ثواب الاعمال».
6ـ کتاب«من لا یحضره الفقیه».
علامه سید بحر العلوم به توصیف کتاب«من لا یحضره الفقیه»پرداخته و چنین گفته است:
«این کتاب یکی از کتابهایی است که در شهرت و اعتبار به روشنایی روز می ماند.
محدث نوری نیز درباره کتاب مذکور گفته است:
«بسیاری از علماء،احادیث موجود در کتاب«منلا یحضره الفقیه»را از چند نظر بر احادیث مذکور در سه کتاب دیگر از کتابهای چهارگانه ترجیح داده اند،چه آنان اعتقاد داشتند که شیخ صدوق احادیث بسیاری را حفظ بوده و آنها را نیک ضبط کرده و در روایت تأمل روا داشته است و نیز کتاب خود را پس از کتاب«الکافی»تألیف نموده و صحت احادیثی را که در کتاب آورده،تضمین کرده است،و نه تنها مانند دیگر مؤلفان قصد گردآوری همه احادیث روایت شده را نداشته،بلکه به ثبت احادیث پرداخته است که بدانها فتوی داده و بر صحت آنها حکم کرده است و با اعتقادی راسخ آنها را حجت میان خود و خدا می دانسته است».
وی نام کتاب«من لا یحضره الفقیه»را از کتاب«منلا یحضره الطبیب»تألیف محمد بن زکریای رازی اقتباس کرده است.
شیخ صدوق این کتاب را در چهار مجلد تألیف نمود و محدث بحرانی احادیث مذکور در چهار مجلد را شماره کرده و مجموع آنها را 5963 حدیث در 446 باب به ترتیب زیر ذکر نموده است:
3913 حدیث مسند.
2050 حدیث مرسل.
نسخه های خطی این کتاب فراوان است که یکی از آنها نسخه مورخ سال 681 ه.ق در کتابخانه منچستر است،همچنانکه در صفحه 298 فهرست کتابهای خطی آن کتابخانه به سال 1934 م چاپ شده،آمده است.
البته من هنوز بدان نسخه خطی دست نیافته ام.
همچنین کتاب فوق الذکر چندین بار به چاپ رسیده است،از جمله:
الف: در لکهنوی هند به سال 1300 ه.ق.
ب: در تبریز به سال 1322 ه.ق.
ج: در تهران به سال 1372 ه.ق.
د: در نجف اشرف به سال 1377 ه.ق.
سید حسن خراسان شرح حال مبسوطی از شیخ صدوق نگاشته که به عنوان مقدمه جلد اول کتاب «من لا یحضره الفقیه» در سال 1377 ه.ق به زیور طبع آراسته شده است.
تهذیب الاحکام
کتاب«تهذیب الاحکام»تألیف شیخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسی در گذشته به سال 460 ه.ق است.
علامه حلی درباره وی گفته است:
«شیخ الطائفه و زعیم و پیشوای شیعه دانشمندی عالیقدر و بلند مرتبت و مورد اعتماد و راستگو بوده که در علم اخبار،رجال،فقه،اصول،کلام،ادب و جمیع فضائل انسانی سر آمد روزگار خویش به شمار می رفته است.وی در همه فنون اسلامی دست به تألیف زده و به تهذیب عقاید و اصول و فروع پرداخته و از جهت علمی و عملی جامع کمالات نفسانی بوده است».
شیخ الطائفه در ماه رمضان سال 385 ه.ق به دنیا آمد و به سال 408 ه.ق به بغداد رفت و خلیفه عباسی عبد الله بن قادر، ملقب به«القائم بامر الله» کرسی علم کلام را دراختیار وی نهاد. سپس شیخ در سال 448 ه.ق به نجف اشرف هجرت کرد و فعالیت علمی را در آنجا از نو زنده کرد و رونق بخشید و از آن پس نجف به صورت حوزه علمیه بزرگ شیعه در آمد که تا به امروز همچنان پابرجاست.
شیخ طوسی (ره) همچنان در نجف بود تا در شب 22 محرم سال 460 ه.ق چشم از جهان فرو بست و در آن ایام تعداد شاگردان شیعی وی به سیصد تن می رسید و تعداد شاگردان سنی مذهبش نیز بسیار بود.
تألیفات شیخ طوسی
شیخ طوسی بیش از پنجاه کتاب تألیف کرده است که پاره ای از آنها عبارتند از:
1ـ کتاب«مسائل الخلاف».
2ـ کتاب«التبیان فی تفسیر القرآن».
3ـ کتاب«المبسوط فی الفقه».
4ـ کتاب«الرجال»یا«الابواب».
5ـ کتاب«الفهرست».
6ـ کتاب«التهذیب».
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب«الذریعه»،ج 4،ص 504 به توصیف کتاب«التهذیب»پرداخته و گفته است:
«این کتاب یکی از کتابهای چهارگانه و مجموعه های کهن است که از زمان تألیف آن تا به امروز مأخذ و مرجع دانشمندان شیعین بوده است.شیخ الطائفه این کتاب را از اصول صحیح و قابل اعتماد نزد علمای پیشین و نیز از کتابهایی اتخاذ کرده و به رشته تحریر در آورده است که خود آنها را از هنگام ورود به بغداد در سال 408 ه.[1] . به کتاب«الاستبصار» تألیف شیخ طوسی،ج 2،ص 352 رجوع کنید.
[2] . به شرح حال شیخ کلینی در کتاب«لسان المیزان»،ج 5،ص 433 و نیز به کتاب«تاریخ الکامل» تألیف ابن اثیر،ذیل حوادث سال 228 ه.ق رجوع کنید.
[3] . سالی را گویند که ظاهرا حوادث جوی و ریزش شهاب‏های ثاقب در آن بسیار رخ می‏داده است. (مترجم) .
[4] . مراد از پل،به احتمال قوی«جسر عتیق»است که امروزه آن را«جسر مأمون» می‏نامند،چه نجاشی در کتاب«الرجال»،ص 267 وضعیت جغرافیایی مقبره شیخ کلینی را به نقل از ابن عبدون چنین توصیف می‏کند:… و اکنون آرامگاه وی در جانب شرقی دجله در مدخل جسر عتیق«جسر مأمون کنونی»واقع شده که در سمت چپ عابری که از سمت مشرق به سوی کرخ می‏رود،نیز قرار گرفته است. (مترجم) .
[5] . به فهرست میکروفیلم‏های کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران،تألیف محمد تقی دانش پژوه،ص 384 که به سال 1348 ه.ش در تهران چاپ شده است،رجوع کنید.
@#@ق تا زمان هجرت به نجف در سال 448 ه.ق در اختیار داشته است».
این کتاب شرحی است بر رساله«المقنعه»تألیف استادش شیخ محمد بن محمد بن نعمان،معروف به شیخ مفید در گذشته به سال 413 ه.ق که در زمینه فقه نگاشته شده است [1].
محدث بحرانی گفته است [2] :
«ابواب کتاب«التهذیب»را شمرده ام،93 باب بوده و 12590 حدیث داشته است».
نسخه های خطی این کتاب فراوان است و شیخ آقابزرگ تهرانی در کتاب«الذریعه»گفته است [3] :
«جزء اول کتاب در تبریز و به خط مؤلف آن شیخ الطائفه یافت می شود و این نسخه که خطی شیخ بهائی نیز بر روی آن به چشم می خورد،در کتابخانه سید میرزا محمد حسین بن علی اصغر شیخ الاسلام طباطبایی در گذشته به سال 1292 ه.ق وجود دارد و هم اکنون در اختیار نوادگان وی می باشد».شیخ عز الدین بن عبد الصمد عاملی نسخه ای از آن را در سال 949 ه.ق به خط خویش نوشته و در پایان آن چنین نگاشته است:
«من نسخه دست نویس خود را با نسخه اصلی کتاب که به خط مؤلف کتاب،شیخ طوسی است،مقابله و تصحیح نموده ام».
این کتاب تا کنون چندین بار به چاپ رسیده است که یکبار در سال 1318 ه.ق و بار دیگر در سال 1378 ه.ق در ده مجلد در نجف اشرف به زیور طبع آراسته شده است.علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی شرح احوال و آثار شیخ طوسی را مفصلا به عنوان مقدمه ای بر تفسیر«التبیان»شیخ طوسی به رشته تحریر در آورده که به سال 1381 ه.ق در نجف اشرف به چاپ رسیده است و همین مقدمه نیز با عنوان«حیاه الشیخ الطوسی»به طور مستقل چاپ شده است.
الاستبصار
کتاب«الاستبصار»نیز تألیف شیخ طوسی است که شرح حال وی به طور خلاصه در صفحات قبل بیان شد.
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی به توصیف این کتاب پرداخته و چنین گفته است [4] :
«این کتاب یکی از کتابهای چهارگانه و مجموعه های حدیث است که نزد فقیهان شیعی دوازده امامی مدار استنباط احکام شرعی بوده اند و مشتمل بر چندین کتاب تهذیب است که تنها موارد اختلاف اخبار در آن ذکر گردیده و روش جمع و ائتلاف میان اخبار مخالف و موافق بیان شده است».
شیخ طوسی گفته است [5] :
«بدانید: (خدایتان تأیید کند) که من این کتاب را به سه بخش تقسیم کرده ام:بخش اول و دوم مسائل مربوط به عبادات را شامل می شود و بخش سوم در زمینه معاملات و دیگر ابواب فقهی است».شیخ الطائفه (ره) احادیث این کتاب را به ترتیب زیر دسته بندی کرده است :
1ـ بخش اول:شامل 300 باب و 1899 حدیث.
2ـ بخش دوم:شامل 217 باب و 1177 حدیث.
3ـ بخش سوم:شامل 398 باب و 2455 حدیث.
بنابر این،کتاب«الاستبصار»مجموعا 915 باب و 5531 حدیث را در بر می گیرد.
نسخه خطی این کتاب فراوان است که یکی از آنها نسخه ای است به خط شیخ جعفر بن علی بن جعفر مشهدی که در روز هشتم ماه ذی قعده سال 573 ه.ق کتابت آن را به پایان برده است.
وی این نسخه را از روی نسخه دست نویس مؤلف،شیخ طوسی در گذشته به سال 460 ه.ق نوشته است که هم اکنون در کتابخانه شیخ علی کاشف الغطاء در نجف اشرف وجود دارد.
این کتاب چندین بار به چاپ رسیده است،از جمله:
الف: در لکهنوی هند به سال 1307 ه.ق [6] ب : در نجف اشرف به سال 1375 ه.ق در چهار مجلد.
[1] . جمله«رحم المفید»طبق حساب جمل با عدد 413 یعنی سال وفات شیخ برابر است.
[2] . کتاب«لؤلؤه البحرین»،ص 396،چاپ نجف اشرف،عراق.
[3] . کتاب«الذریعه الی تصانیف الشیعه»،ج 4،ص.504
[4] . کتاب«الذریعه»،ج 2،ص.14
[5] . به پایان کتاب«الاستبصار»،ج 4،ص 334 رجوع کنید.
[6] . در دو مجلد بزرگ و حجیم.
استاد محمد حسین جلالی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید