ویژگی های حوزه علمیه امام صادق(ع)

ویژگی های حوزه علمیه امام صادق(ع)

نویسنده: دکتر حسن روحانی

حوزه(1) امام صادق- که حوزه های علمیه امروز ما نیز، به عنوان ادامه دهنده راه همان حوزه باید این چنین باشد- حوزه ای است که خواب راحت را از چشم ستم پیشگان ربوده و آنها را به شدت به وحشت افکنده بود. تا جایی که اولین برنامه مهم سفاح، اولین خلیفه عباسی، به محض رسیدن به قدرت، تعطیل مکتب امام صادق و تبعید آن حضرت بود. او امام را به شهر «حیره» تبعید نمود و خانه آن حضرت را در محاصره سربازان مسلح قرار داد. داستان معروف یکی از شیعیان آن حضرت که برای پرسش مسئله ای ناچار شد لباس خیارفروشی را بپوشد و با فریاد«آهای خیار» خود را به امام برساند، مربوط به همین دوره از زندگی امام صادق است(2).
اگر امام صادق یک معلم و مدرّس معمولی بود، چرا او را تبعید کردند؟ چرا خانه او را در دوران تبعید در حیره محاصره کردند؟ چرا نمی گذاشتند کسی با آن حضرت ملاقات کند؟ حتماً باید در تاریخ همه برنامه ها و نقشه های سرّی امام نوشته شده باشد؟! شما از این آثار باید بیابید که راه امام چگونه بوده است؟ راهی که برای طاغوت زمان تا آن حد خطرناک است که امام باید همواره تحت نظر باشد.

مبارزات سیاسی امام صادق(ع)
دیگر سخن آنکه تلاش آن حضرت منحصر به تدریس و تربیت شاگردان و بیان احکام نبوده، بلکه او در برابر ستم ها و حکومت های ظالمانه به مبارزات آشکار و فعالیت های علنی و گاه سرّی و مخفیانه پرداخته است. دوران تبعید امام صادق به ظاهر پایان یافت و با مرگ سفاح، مردم از شرّ او آسوده شدند؛ زمانی که امام در شهر مقدس مدینه بود، حاکمی به نام منصور دوانیقی که در فتّاکی و خونریزی در میان خلفای بنی العباس معروف بود، بر مردم تسلط یافت(3).منصور برنامه خود را با خشونت، قتل، زندان و تبعید آغاز کرد. او گروهی از علویان، از جمله محمد بن عبدالله بن حسن و ابراهیم بن عبدالله بن حسن از نوادگان امام مجتبی را به قتل رساند. فضای سیاسی در همه جا از جمله مدینه توأم با رعب، وحشت و خفقان بود. در این موقعیت، فردی به نام«شیبه بن غفّال» از طرف منصور به عنوان فرماندار جدید وارد مدینه شد و روز جمعه برای ایراد اولین نطق عمومی به مسجد شهر رفت، سخنان خود را این چنین آغاز کرد:
«اما بعد فانّ علی بن ابیطالب شق عصا المسلمین و حارب المؤمنین و اراد الامر لنفسه…»مردم! علی بن ابیطالب برای به دست آوردن حکومتی که از آن او نبود، به تفرقه افکنی پرداخت و رشته وحدت مسلمین را قطع نمود و به ناروا با مؤمنین به جنگ پرداخت. « و هولاء ولده یتبعون اثره فی الفساد و طلب الامر بغیر استحقاق له»(4) امروزه نیز فرزندانش راه ناصحیح او را دنبال می کنند و به فکر تشکیل حکومتی هستند که استحقاق آن را ندارند و لذا در گوشه و کنار خود را به کشتن می دهند.
سخنان متملقانه و نابخردانه حاکم تازه به قدرت رسیده، خشم همگان را برانگیخته بود، اما کسی جرأت جوابگویی و انتقاد به خود نمی داد. چه اینکه در این گونه موقعیت ها گاهی یک انتقاد، مساوی با مرگ است. در این هنگام امام صادق(ع)اجازه ادامه سخن را به وی نمی دهد. به پا می خیزد و بیانات شیوا و مستدل خود را با این جملات شروع می کند:« اما، ما قلت من خیر فنحن اهله، و ما قلت من سوء فانت و صاحبک به اولی» هان ای فرماندار نالایق! هر آنچه از خوبی ها و نیکی ها که یاد نمودی سزاوارش ماییم و بدی ها و زشتی های یاد شده نیز شایسته تو و صاحب و فرمانروا و رئیس تو یعنی منصور دوانیقی است. آن بدی ها و زشتی ها از آن شماست و تعلق به شما دارد.
آنگاه خطاب به مردم این چنین فرمود:« الا انبئکم باخلی الناس میزانا یوم القیامه و ابینهم خسراناً»آیا نمی خواهید زیانکارترین و بیچاره ترین فرد را در روز قیامت به شما معرفی کنم؟ کسی که کفه ترازوی عملش خالی است، «من باع آخرته بدنیا غیره»؟ کسی که آخرتش را به دنیای دیگری فروخت. «و هو هذا الفاسق»؟ و او، این فاسق است. و به فرماندار اشاره کرد. یعنی این بیچاره برای ریاست و حکومت دیگری خود را آلوده ساخته و برای ادامه حکومت منصور نالایق، عربده کشی می کند. «فسکت الوالی و لم ینطق بحرف و خرج من المسجد»(5) فرماندار بیچاره که جرأت پاسخ نداشت، سکوت اختیار کرده، حتی کلمه ای بر زبان نیاورد و با رسوایی از مسجد خارج شد. این مبارزه آشکار امام صادق است. این فریاد علنی آن حضرت در میان جمعیت است. آنها که می گویند کار امام صادق فقط تدریس بوده و بس! گویی هرگز به مطالعه این صفحات از تاریخ نپرداخته اند و یا می دانند ولی بازگو کردن آن را با راحتی و تن پروری خود مباین می بینند.

پی نوشت ها :

1. سخنرانی دکتر حسن روحانی، دهه آخر ماه شوال، در حضور ده ها هزار نفر مردم انقلابی و فضلای حوزه علمیه قم، مسجد امام حسن عسگری قم، مهرماه 1356- شوال 1397.
2.بحارالانوار، ج47، ص 171.
3.مناقب ابن شهرآشوب، ج2، ص 276.
4.بحارالانوار، ج47، ص 165.
5.الامام الصادق، اسدحیدر، ج1، ص 471.
منبع :روحانی، حسن (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام (جلد اول: مبانی نظری) تهران: کمیل، چاپ سوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید