چکیده :
زمان بعثت پیامبر، امتی برای او جمع شدند. ابلیس گفت: اگر آنها دنیا را دوست داشته باشند، دیگر باکی ندارم که بتها را نپرستند. چون من شب و روز آنها را با سه خصلت آشنا میکنم: به دست آوردن مال به حرام و خرج کردن در غیر حلال و اینکه در راه حق خرج نکنند؛ و همهی بدیها به دنبال این سه خصلت میآید. «حب الدنیا رأس کل خطیئه» .دوستی دنیا، منشأ همه گناهان است.
متن مقاله :
علی (علیه السلام) مولای جن و انس
از سلمان فارسی نقل شده است که ابلیس کنار جماعتی که به امیرالمؤمنین ناسزا میگفتند، رسید و در برابر آنها ایستاد. گفتند: تو کیستی؟ گفت: من ابامره هستم. گفتند: سخنان ما را شنیدی؟ گفت: بله، وای بر شما که مولایتان علی را ناسزا می گویید. گفتند از کجا می دانی که او مولای ماست؟ گفت: از آنجا فهمیدم که پیامبرتان فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» . گفتند: تو از دوستداران و شیعیان او هستی؟ گفت: نه، ولی او را دوست دارم و هرکه دشمن او باشد، من در مال و فرزندان او شریک هستم. گفتند: ای ابامره در مورد علی (علیه السلام) چیزی بگو. گفت: ای پیمان شکنان و بی دینان، بدانید من در میان جنها 12000 سال عبادت کردم و نیز 12000 سال دیگر نیز در میان فرشتگان در آسمان عبادت کردم. در آن محل که مشغول ذکر خدا بودیم، نوری خیره کننده از کنار ما گذشت. همهی فرشتگان به سجده افتادند، گفتند: «سبوح قدوس» این نور فرشتهی مقرب و یا نبی مرسل نیست، این نور طینت علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.(1)
شیطان و امت پیامبر
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شد، جنها متوجه شدند که آسمانها پر از نگهبان است و آنها را از صعود به مقر فرشتگان منع میکنند. پس شیطان متوجه تولد پسری در خانوادهی عبدالمطلب شد. سریع خواست به آنجا سر بزند، اما جبرئیل مانع او شد. پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ جبرئیل گفت: پیامبر خاتم متولد شده است. پرسید: آیا من هم در وجود او بهره دارم؟ جواب داد: نه. پرسید: در امت او چطور؟ گفت: آری. شیطان گفت: به همین نیز راضی هستم.(2)
شیطان نمیتواند به قلب انسان وارد شود
زمانی که خداوند جسم آدم را خلق کرد و خواست در او از روح خود بدمد، به شیطان اجازه داد تا به آدم نزدیک شود. او در همه اعضای آدم وارد شد، وقتی که خواست به قلب وارد شود، خداوند فرمود: «القلب حرم الله و لا یسکن فی حرم الله غیر الله» قلب، محدودهی خداوند است. نیز در حدیث نبوی آمده است که «قلب المؤمن بیت الله و قلب العارف عرش الله». حق تعالی دربارهی ارزش دل و قلب انسان فرموده است: «لا یسعنی ارضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن». زمین و آسمان نمیتواند مرا در خود بگنجاند، ولی قلب بندهی مؤمن مرا در خود میپذیرد.(3)
غم بدون علت
روایت شده است که ابو عبدالرحمان به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: به درستیکه گاهی محزون و ناراحت و گاهی مسرور میشوم و دلیلی از مال و اهل و اولادم نمیبینم. امام (علیه السلام) فرمودند: با هر کسی فرشته ای و شیطانی هست. خوشحالی بی دلیل، به خاطر نزدیک شدن فرشتهی الهی به او؛ و غم، به دلیل نزدیکی شیطان به اوست. این است که خدا فرموده است: «الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفره منه و فضلا» (4)شیطان به شما وعدهی فقر میدهد. در حدیثی آمده است که شیطان به گوش دل انسانی که میخواهد انفاق کند، میگوید: «لا تنفقوا فانکم تفتقرون» یعنی انفاق نکنید، زیرا مبتلا به فقر میشوید.(5)
شیطان سگ پاسبان خانهی خداست
آیت الله کوهستانی میفرمودند: وقتی کسی به مهمانی دعوت شده باشد، وظیفهی صاحبخانه است که جلوی حملهی سگ پاسبان را بگیرد. شیطان سگ درگاه خداست. هر کس با صاحبخانه کار داشته باشد، حق تعالی چون ضامن راه است، به شیطان میگوید: این از خود ماست. بگذار داخل شود. برداشتن موانعی از قبیل شیطان، برعهده ی صاحبخانه است. انسان یک کار بیشتر ندارد و آن توجه کامل به صاحبخانه است. «کان حقا علینا نصر المؤمنون» بر ما حقی است که مؤمنان را یاری کنیم. «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان» ای شیطان! هر آینه تو بر بندگانم تسلط نداری. اما اگر کسی قصد دزدی داشته باشد، شیطان نمیگذارد. خود شیطان گفت: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» خداوندا، به عزت تو سوگند که همهی انسانها جز بندگان خالصت را گمراه و اغوا میکنم(6).
شیطان دست بردار نیست
آیت الله کوهستانی دربارهی این که انسان همواره در کمین گاه شیطان قرار دارد و شیطان هیچ گاه انسانها بویژه عالمان دینی را رها نمیسازد، به طلاب میفرمود: طلبه هنوز از منزل حرکت نکرده، شیطان تلاش میکند تا او را از پای درآورد. مواظب باشید تا باد «ضرَبَ زیدُ» ما را از پای درنیاورد؛ و نیز میفرمود: اگر بیرون بروی حتی بالای کوه هم بروی، شیطان آنجا هم کسی را میفرستد تا تو را اذیت کند. به یکی از طلبهها فرمود: با شیطان نمیشود کشتی گرفت، آدم را زمین می زند.(7)
ابلیس در زمان ظهور امام عصر (علیه السلام)
بحار از اسحاق بن عمار آورده است که از حضرت امام باقر (علیه السلام) پرسیدم که وقت معلوم چه وقت است؟ فرمود: وقت معلوم روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند او را برانگیزد، در مسجد کوفه ابلیس میآید، در حالیکه بر زانوهایش راه میرود و میگوید: ای وای از این روز. آنگاه از پیشانیش گرفته شده، گردنش زده میشود. آن هنگام روز وقت معلوم است که مدت او به پایان میرسد.(8)
شیطان را سه بار میکشند
آیت الله امجد در فرمایشات خود میفرمودند: شیطان را سه بار در سه زمان میکشند: زمان ظهور حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، چون زمینهی عملکرد شیطان کم و ضعیف میشود. زمان رجعت: چون زمینهی شیطان کم تر میشود. قیامت: چون روز ظهور حق است(9).
بدترین مکانهایی که شیطان در آن همواره حضور دارد
الف) بازار: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بدترین مکانهای زمین، بازارها هستند که محل جولان ابلیس است. او صبح به آنجا میآید و تخت فرماندهی خود را در بازار قرار میدهد و لشکریان و اولاد خود را در بین مردم پخش میکند تا عده ای را به کم فروشی، یا تخلف در وزن و ترازو، یا دزدی و دروغ در بیان جنس وادار کنند و سبب فساد و تباهی در اقتصاد شوند. این شیاطین، اول کسانی هستد که به بازار میآیند و آخرین هستند که بیرون میروند. پس فرمود که بهترین اماکن روی زمین مساجد هستند که پیش خدا از همه جا محبوبترند.
ب) مکان خلوت: از مواردی است که شیاطین در آن فعالیت کرده و سبب ارتکاب معاصی میشوند. ابلیس به حضرت نوح (علیه السلام) گفت: بپرهیز در جایی که تو با زن اجنبی خلوت کنی که من سومین شما خواهم بود، تا شما را به حرام به هم نزدیک نمایم.
خصلتهای ابلیس
الف) تسویف: به معنای کار را به آینده واگذار کردن و در زمان ممکن و لازم انجام ندادن و در نتیجه از دست دادن فرصتهای خوب و بی بهره ماندن. در حدیث آمده است: «التسویف من شعار الشیطان» (10).
ب) قهقهه: خنده با صدای بلند در اخلاق دینی، مذموم شمرده شده است. در احادیث آمده است: «القهقهه من الشیطان». تبسم و لبخند از اخلاق اولیا میباشد. در حالات مؤمن آمده است که «حزنه فی قلبه و بشره فی وجهه». شخص با ایمان، حزن و اندوهش در قلب او و تبسم و گشاده روییاش در صورتش پیداست.(11)
ج) تبذیر و اسراف: زیاده روی در مصرف از نعمتها و اموال، به صورت پراکنده نمودن و دور ریختن و هدر رفتن آنها است. خداوند میفرماید: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً». به درستیکه اهل اسراف و تبذیر، برادران شیطان هستند که او نسبت به نعمتهای خداوند کفور و ناسپاس میباشد(12).
د) خوابیدن بر روی شکم: در احادیث آمده است که دمر خوابیدن، خوابیدن شیطان است. در شرع، عملی مکروه است و سبب تحریکات شیطانی میشود. از نظر بهداشت و سلامت، برای دستگاه گوارش انسان و برای قلب که زیان آور میباشد. در حدیث نبوی آمده است که چنین خوابیدنی سبب فقر و پریشانی و بیماری و خواری میشود.(13)
و) لقمهی ابلیس: در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «چون ابراهیم خلیل (علیه السلام) خواست گوسفند را قربانی کند ابلیس آمد و برای خود قسمتی درخواست کرد. ابراهیم (علیه السلام) ابا میکرد تا اینکه ابلیس طحال گوسفند را طلب کرد و حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن را به ابلیس داد. پس آن لقمهی شیطان است و بدیهی است که در فقه اسلام خوردن آن حرام است.(14)
ز) چشم چرانی: «النظر سهم من سهام ابلیس» نگاه آلوده به گناه، تیری از تیرهای شیطان است. زیرا نگاه به زن نامحرم، موجب آلودگی روح و قلب ناظر میشود.(15)
ح) شعر: در حدیث آمده است که اشعار خالی از حکمت و آنهایی که موجب تحریک انسان یا تحقیر اهل ایمان میشود، شعار شیطان است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الشعر من ابلیس». کلمات موزون از شیطان است. در مذمت شعرای منحرف در آیهی شریفه آمده است: «الشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ». گمراهان دنباله رو شعرا میباشند.(16)
غضب، خصوصیت شیطان است
امام باقر (علیه السلام) فرمود: غضب، پاره ای از آتش شیطان است که در قلب انسان برافروخته میشود.(17)
آوازخوانی ابلیس
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: وقتی که آدم از میوهی درخت ممنوعه خورد، ابلیس غنا خواند. وقتی که به زمین هبوط کرد، برایش حدی نواخت و هنگامی که آدم در زمین استقرار یافت، ابلیس نوحه کرد و خاطرات بهشت را برای او یادآوری کرد.(18)
آغاز همهی بدیها
زمان بعثت پیامبر، امتی برای او جمع شدند. ابلیس گفت: اگر آنها دنیا را دوست داشته باشند، دیگر باکی ندارم که بتها را نپرستند. چون من شب و روز آنها را با سه خصلت آشنا میکنم: به دست آوردن مال به حرام و خرج کردن در غیر حلال و اینکه در راه حق خرج نکنند؛ و همهی بدیها به دنبال این سه خصلت میآید. «حب الدنیا رأس کل خطیئه» .دوستی دنیا، منشأ همه گناهان است.(19)
معرفی ابلیس از زبان خود
امام هادی (علیه السلام) روزی ابلیس را دید و از او پرسید که چه کسی هستی؟ ابلیس گفت: من قاتل و کشندهی فرزند آدم به نام هابیل هستم. من با نوح پیامبر در کشتی سوار شدم. من کشندهی شتر صالح پیامبرم. من موجب به آتش انداختن ابراهیم هستم. من نقشهی قتل یحیی را کشیدم. من سبب قتل زکریا با اره شدم. من روان کنندهی لشگر فرعون به رود نیل شدم که آنها غرق شوند. من جادوگران را راضی نمودم که با موسی درگیر شوند و آنها را راهنمائی نمودم. من سازندهی گوساله سامری بودم. من مردم را در جنگ حنین برای کشتن پیامبر اکرم جمع کردم. من حسادت را در دل امت در روز سقیفه انداختم، تا غصب خلافت حضرت علی (علیه السلام) بشود. من محمل عایشه را در جنگ جمل با علی (علیه السلام) بستم. من در لشگر معاویه در جنگ صفین، کارساز بودم. من در روز عاشورا در کربلا، لشگر یزید را در ریختن خون حسین بن علی (علیه السلام) و اصحابش تشویق میکردم. من امام اهل نفاق هستم. من نابودکنندهی اقوام اولین بودم و گمراه کنندهی اقوام آخرین هستم. من از آتش و نه از خاک خلق شدهام. من مورد خشم خداوند تا آخر خلقت هستم. سپس امام هادی (علیه السلام) فرمود: تو را به خدا قسم که اعمالی که موجب تقرب به خدا میشود، بیان کن؟ ابلیس گفت: در دنیا با قناعت زندگی کن و برای نجات در آخرت، به محبت علی بن ابیطالب (علیه السلام) تمسک نما و به دشمنی با دشمنان آن حضرت زندگی کن. به درستیکه خدا را هفت آسمان عبادت کرده و در هفت زمین معصیت نمودم و در این عمر طولانی یافتم که هر فرشتهی مقربی و هر پیامبر مرسلی با محبت علی بن ابی طالب (علیه السلام) به خداوند جهان تقرب میجوید(20).
بقای شیطان به دلیل وجود اولیای خدا
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: زمانیکه یکی از اولیای الهی به دنیا بیاید، ابلیس فریاد می زند. شیاطینش به او می گویند که ای آقای ما، چه شده که چنین شیون میکنی؟ گوید: ولی خدا به دنیا آمده است. گویند: به تو چه ضرری میرسد؟ گوید: اگر زنده بماند و به کمال برسد، به دست او گروه زیادی هدایت میشوند. گویند: آیا اجازه میدهی او را بکشیم؟ گوید: نه. گویند: چرا از کشتن او کراهت داری؟ گوید: زیرا بقای ما به وجود اولیاء الله است. اگر خالی بماند روی زمین از اولیای خدا، قیامت به پا میشود و در نتیجه ما به آتش عذاب الهی، مبتلا میشویم. چرا شتاب کنیم در رفتن به جهنم و عذاب الهی(21).
ابزار و سلاح شیطان
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: فتنه و آزمایش الهی عمدتاً در سه مورد میباشد:
1-میل و کشش مفرط به زنها که در قالب حرام و گناه ظاهر میشود که این حال به منزلهی شمشیر شیطان است و افراد را از پا میاندازد.
2- شراب مسکر خوردن که به منزلهی دمیدن شیطان است و افراد را از اعتدال مزاج و تعقل دور میکند و در ظلمت مستی آنها را به هر عمل ناشایست وادار میکند.
3-علاقهی شدید به طلا و نقره و پول که به منزلهی تیر شیطان است که با آن مردم را گرفتار و اسیر مینماید. در روایت آمده است که وقتی اولین بار سکههای طلا و نقره ضرب شد و به بازار آمد، شیطان آنها را گرفت و بوسید و بر چشم گذاشت و گفت که با وجود اینها کار من آسان میشود. «طالب الدنیا مؤنث و طالب العقبی مخنث و طالب الولی مذکر» (22).
خصلتها و اخلاق ابلیس
امام صادق (علیه السلام) فرمود: کسی که باکی ندارد از آنچه میگوید و دربارهی او هرچه بگویند نیز باکی نداشته باشد، پس او شریک شیطان است. یعنی شیطان در انعقاد نطفه او شریک بوده است. کسی که غیبت و بدگویی از برادر ایمانی خود کند، در حالیکه بین ایشان هیچ ظلم و ستمی روا نشده باشد، او شریک شیطان است. کسی که خرسند و مشتاق و خشنود به ارتکاب حرام باشد و زنا را دوست داشته باشد و به انجام آن حریص باشد، شریک شیطان است. سپس حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: به درستیکه برای فرزند زنا، نشانههایی است: یکی اینکه بغض و دشمنی ما اهل بیت را دارد؛ میل به عمل حرامیکه از آن تولید و خلق شده دارد؛ نسبت به دین ارزشی قائل نیست؛ و در حضور مردم با زشتی و بدی ظاهر میشود.(23)
کتاب ابلیس
از رسول خدا روایت است که ابلیس به خدا عرض کرد: پروردگارا، آدم به زمین نزول کرد. می دانم که برای فرزندان او کتابها و پیامبرانی خواهی فرستاد. کتابها و پیامبرانشان کدامند؟ حق تعالی فرمود: رسل بنی آدم، ملائکه و پیامبرانند؛ و کتب ایشان تورات، انجیل، زبور و فرقان. عرض کرد: کتاب من چیست؟ فرمود: کتاب تو شم است، یعنی آن خالها که زنان بر بدن خود درست میکنند. قرائت تو، شعرهای لغو و بیهوده و گمراه کننده و پیامبران تو، کاهنان و ساحران میباشند. طعام تو چیزهایی است که نام خدا بر آنها ذکر نشود و شراب تو هر مست کننده است. راست تو دروغ، و خانهی تو حمام است. صیدگاه تو زناناند و مؤذن تو، ساز موسیقی؛ و مجلس و مسجد تو، بازارها است و علم تو، جادو است.
عدم تسلط شیطان بر اولیای خدا
در روایات آمده است که شیطان نمیتواند بر انبیا و اولیا و شیعیان امیرالمؤمنین مسلط شود.(24)
پاسخ ملاصدرا به چگونگی تمثل شیطان
ملاصدرا میگوید: سؤال میشود که چگونه شیطان برای برخی از مردم صورت مینمایاند و به برخی نمینماید؟ اگر کسی صورت او را دید، آیا آن صورت حقیقی اوست و یا شکلی است که خود را بدان شکل نشان میدهد؟ اگر صورت حقیقی اوست، پس چرا به صورتهای گوناگون دیده میشود؟ چگونه در یک هنگام در دو مکان و بر دو صورت دیده میشود؟ در پاسخ باید گفت: فرشته و شیطان، دو صورت حقیقی و اضافی دارند. صورت حقیقی آن دو را جز به نور نبوت نمیتوان ادراک کرد. همانطور که رسول الله (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل خواست تا خود را بر صورت حقیقی به او بنماید، او را وعده به کوه حرا داد. در آنجا جبرئیل بر او ظاهر شد، در حالیکه سراسر کرانهی خاور و باختر را فراگرفته بود. بار دیگر او را در سدره المنتهی به صورت خود مشاهده نمود. گاهی نیز او را به صورت اضافی میدید که معمولاً متمثل به صورت دحیه ی کلبی که مردی نیکو چهره و از صحابه بود، مشاهده مینمود؛ و شیطان نیز در بیداری برای آن حضرت متمثل میگشت. لذا با چشم خود او را میدید و سخنش را میشنید.
لازم به ذکر است که شیطان نمیتواند به صورت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) و پیامبران دیگر ظاهر شود، چنانکه فرموده است: «هرکس که مرا در خواب ببیند پس مرا بواقع دیده است زیرا شیطان به من تشبیه پیدا نمیکند و به شکل من ظاهر نمیشود» (25).
پی نوشت ها :
1.بحار، ج39، ص 163.
2.همان، ج60، ص 241.
3.شیطان ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 23.
4.سورهی بقره، آیهی 268.
5.بحار، ج60، ص 205.
6.مصباح الهدی، ص 442.
7.بر قله پارسایی، ص 305.
8.مکیال المکارم، ج1، ص 175.
9.جواهر معنوی، ص 28.
10.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 97.
11.همان، ص 97.
12.همان، ص 98.
13.همان، ص 98.
14.همان، ص 99.
15.همان، ص 99.
16.همان، ص99.
17.کافی، ج2، ص 304.
18.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 27.
19.همان، ص 102.
20.کتاب طوالع الانوار، ص 166.
21.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 116.
22.همان، ص 118.
23.خصال، باب الاربعه.
24.بحار، ج60، ص 257 و 201.
25.جن در کلام بزرگان، ص 112.
منبع مقاله :
مجیدی، سید محمدهادی، (1389)، جن، شیطان، روح در نگاه عارفان بزرگ، تهران: ماشی، چاپ دوم