چکیده :
تقوا به معنای حفظ و نگهداشت خویشتن از چیزی است که از آن می هراسد؛ از این رو بیش ترین کاربرد این واژه در زمان جاهلیت در حوزه جنگ و مباحث پیرامونی آن است. وقایه از جنگ و آسیب های احتمالی آن هدف اصلی مردمانی بود که هر آن در معرض خطر و هجوم اقوام و قبایل پیرامونی بوده اند.آمادگی نظامی برای حفظ خود و جامعه از یورش های پیاپی، دغدغه اصلی مردمان جاهلی بود. این گونه است که پیامبر(ص) در نخستین هشدار باش های خویش از روش هشدارهای جنگی استفاده می کند. آن حضرت بر کوهی بر می آید و به عنوان اطمینان، از آنان می پرسد که اگر خبری از هجوم و یورش دشمن دهد آنان او را باور می کنند و برای دفاع و آمادگی نظامی، خود را مهیا می سازند که جواب مثبت آنها، پیامبر را بر آن می دارد که اعلام کند هشدار باش وی نسبت به آخرت و خشم الهی همانند هشدارباش جنگی و یورش دشمنان به خاک و مرز آنان است. در حقیقت همان گونه که انسان خود را در برابر دشمن ظاهری و دنیوی، آماده می کند و در برابر آن وقایه می گیرد، می بایست در برابر دشمن باطنی و خشم الهی نیز خود را در وقایه قرار دهد و با این گونه آمادگی، از یورش و آسیب های احتمالی آن در امان بماند.بدین ترتیب واژه وقایه و تقوا که در حوزه مسایل دنیوی و نگه داشت از دشمن و یورش و آسیب های احتمالی آن بود، به حوزه…
متن مقاله :
نشانه های تقوا
چیستی تقوا
تقوا به معنای حفظ و نگهداشت خویشتن از چیزی است که از آن می هراسد؛ از این رو بیش ترین کاربرد این واژه در زمان جاهلیت در حوزه جنگ و مباحث پیرامونی آن است. وقایه از جنگ و آسیب های احتمالی آن هدف اصلی مردمانی بود که هر آن در معرض خطر و هجوم اقوام و قبایل پیرامونی بوده اند.آمادگی نظامی برای حفظ خود و جامعه از یورش های پیاپی، دغدغه اصلی مردمان جاهلی بود. این گونه است که پیامبر(ص) در نخستین هشدار باش های خویش از روش هشدارهای جنگی استفاده می کند. آن حضرت بر کوهی بر می آید و به عنوان اطمینان، از آنان می پرسد که اگر خبری از هجوم و یورش دشمن دهد آنان او را باور می کنند و برای دفاع و آمادگی نظامی، خود را مهیا می سازند که جواب مثبت آنها، پیامبر را بر آن می دارد که اعلام کند هشدار باش وی نسبت به آخرت و خشم الهی همانند هشدارباش جنگی و یورش دشمنان به خاک و مرز آنان است. در حقیقت همان گونه که انسان خود را در برابر دشمن ظاهری و دنیوی، آماده می کند و در برابر آن وقایه می گیرد، می بایست در برابر دشمن باطنی و خشم الهی نیز خود را در وقایه قرار دهد و با این گونه آمادگی، از یورش و آسیب های احتمالی آن در امان بماند.
بدین ترتیب واژه وقایه و تقوا که در حوزه مسایل دنیوی و نگه داشت از دشمن و یورش و آسیب های احتمالی آن بود، به حوزه مسایل فرامادی و امور معنوی کشیده می شود و تقوا به مفهوم تازه ای خود را نشان می دهد.تقوا در فرآیندی پیچیده از یک معنای مادی به معنای فرامادی سوق داده می شود و در شریعت اسلام و کاربرد قرآنی آن به معنای نگهداری نفس از هر چیزی می شود که موجب قرار گرفتن آدمی در برابر خشم الهی می گردد، برای رسیدن به تقوا و سپری در برابر آتش خشم الهی و دوزخ، می بایست شخص خود را به هر چیزی که خدایش فرمان می دهد و یا باز می دارد و عمل کند و در رفتار و کردار خویش آموزه های قرآنی را به دقت انجام دهد.بنابراین تقوای الهی در مفهوم قرآنی افزون بر پرهیزگاری از گناه و امور باطل و نابهنجار، عمل به همه آموزه هایی است که قرآن و خداوند و پیامبرش(ص) بدان فرمان داده اند.
نشانه های تقوا
قرآن برای تقوا نشانه هایی در حوزه های روحی و روانی و مادی و معنوی بیان می کند که می توان از راه این نشانه ها به وجود پدیده ای معنوی در شخص به نام پدیده تقوا دست یافت و او را به تقوا و متقی متصف کرد.از جمله نشانه های تقوا در شخص، وجود آرامش و طمانینه در هنگام مصیبت ها و سختی هاست. کسی که اهل تقواست، در هنگام بلایا و مصیبت ها که همه را به آشوب می اندازد و آرامش را از آنان سلب می کند، چنان رفتار آرام از خود نشان می دهد که اشخاص دیگر نیز تحت تاثیر رفتار آرام او به آرامش دست می یابند. چنین انسان هائی خوف و ترسی ندارند و همواره به آسانی از کنار رخدادها می گذرند؛ زیرا منشأ همه امور را خداوند می دانند و به حکمت و فرزانگی خدا ایمان داشته و کارهایش را برپایه حکمت و خرد ارزیابی می کنند. این گونه است که هرگز آرامش از ایشان دور نمی شود و آشوب و ترس به دل هایشان راه نمی یابد. (آل عمران آیه 125و 126و نیز اعراف آیه 35)
از دیگر نشانه های وجود تقوا در شخص می توان به دوری از انواع گناهان بزرگ و کوچک و یا اصرار نکردن به حتی اشتباهات و گناهان کوچک اشاره کرد. از این رو شخص متقی در زندگی اجتماعی خویش همواره از هتک و آبروریزی ساحت دیگران پرهیز دارد (هود آیه 78 و حجر آیه 67 تا 69) و به هیچ عنوان راضی نمی شود که دیگری را به زبان و عمل خویش بیازارد و به اذیت و آزار دیگری رضایت دهد. (احزاب آیه 69و 70).
از تمسخر و استهزای دیگری اجتناب می ورزد (حجرات آیه 11و 12) از به کاربردن القاب زشت و یادکرد دیگران به نام های ناپسند خودداری می ورزد (همان) و نسبت به دیگران تکبر نمی کند و خود را برتر از ایشان نمی شمارد. (آل عمران آیه 75و 76)
نشانه تقوا در حوزه سیاسی
در حوزه عمل سیاسی نیز از اطاعت طاغوت و ولایت کافران اجتناب می کند و حاضر به پذیرش حکومت آنان نیست و هرگز با منافقان و کافران طرح دوستی و همکاری نمی ریزد. (احزاب آیه 1) و برای دفاع از دین و جامعه تلاش می کند و در راه حفظ آن کوتاهی نکرده و مجاهدت می ورزد. (توبه آیه44)
از فساد و تباهی پرهیز می کند و خوش ندارد تا آسیبی به محیط زیست وارد شود. دریا و خشکی را دوست می دارد و در حفظ و نگهداشت آن تلاش می کند. (بقره آیه 205و 206 و شعرا آیه 179و 183)
هرگز در پی آن نیست که به حقوق دیگران تجاوز کند (مائده آیه 2) و یا در کارهای دیگران تجسس و فضولی نماید. (حجرات آیه 12)
نسبت به دیگران سوءظن نداشته و گمان های نادرست در حق ایشان روا نمی دارد و همواره اصالت صحت و برائت را در مورد دیگران به کار می برد. (همان) اهل عیب جویی (همان) و غیبت نیست(همان).
در حوزه اقتصادی اهل ربا نیست (بقره آیه 278) و فریفته دنیا نمی شود (انعام آیه 69و 70) از این رو کم فروشی نمی کند (شعرا آیه 179)
اهل فحشا و منکر نیست (هود آیه 78) از ظلم و ستم به دیگری خودداری می ورزد. (مریم آیه 13)
اهل اطاعت از حق و خدا (انفال آیه 1) اصلاح عمل (اعراف آیه 35) استواری در سخن گفتن (احزاب آیه 70) احسان (طور آیه 17و 28) محبت و نیکی به خانواده (نساء آیه 129) و کارهای ارزشمند(توبه آیه 108) و امانت داری (بقره آیه 283) و امر به معروف و نهی از منکر (آل عمران آیه 102و 104) و انفاق (بقره آیه 194) و دیگر امور خیر و پسندیده اجتماعی و شرعی و عرفی است.
بنابراین می توان گفت که انسان متقی به واجبات عمل می کند و از همه محرمات پرهیز کرده و حتی مکروهات را ترک و به مستحبات عمل می کند. در این راه حتی از پسندیده های عرفی نیز کوتاه نمی آید. این همان نشانه های اهل تقوا در قرآن است و اگر بخواهیم همه را مورد به مورد برپایه آیات قرآن به شمارش آوریم ده ها صفحه را به خود اختصاص خواهد داد. از این رو به همین موارد کلی بسنده می شود و یادآور می شویم که اهل تقوا را نشانه های بسیاری است که بدون آن نمی توان شخصی را اهل تقوا دانست و برخی از پست های مهم و کلیدی را به وی سپرد به ویژه اگر این پست و مقام ارتباط تنگاتنگی با دین و عرض و مال و جان مردمان داشته باشد.
نویسنده:منصور حسینی