چگونه مفاد آیه­ی (لا اکراه فی الدین) – که دلالت بر آزادی در انتخاب دین دارد – با مفاد آیه‏ ی دیگری که می‏فرماید: و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نشود و او در جهان دیگر از جمله‏ی زیان کاران خواهد بود،»[1] سازگار می‏باشد؟

چگونه مفاد آیه­ی (لا اکراه فی الدین) – که دلالت بر آزادی در انتخاب دین دارد – با مفاد آیه‏ ی دیگری که می‏فرماید: و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نشود و او در جهان دیگر از جمله‏ی زیان کاران خواهد بود،»[1] سازگار می‏باشد؟

عدم اجبار بر پذیرش دین خاصی، دلیل بر حق بودن تمام ادیان و مسلک‏ها نمی‏باشد بلکه دلیل بر احترام به آزادی انسان در انتخاب دین و عدم ثمربخشی، اجبار در گرایش به دین خاص می‏باشد.
از سوی دیگر، حق بودن ادیان و شریعت‏ها در طول تاریخ، دلیلی بر حقیقت‏جو بودن پیروان آن‏ها، پس از ظهور شریعت کامل‏تر و تجلی حقِ آشکارتر نخواهد بود.
حقیقت جوی واقعی کسی است که به تمام مظاهر حق، در طول تاریخ ایمان داشته باشد و به کامل‏ترین شریعت عمل کند. پیروان ادیان واقعی آنهایی اند که به پیامبر عصر خود و تمام پیامبران پیشین ایمان داشته و در برابر آخرین شریعت و فرمان‏های خداوند تسلیم باشند. این مطلب با استناد به آیه‏ی 285 سوره‏ی بقره، تأیید می‏شود. برای توضیح بیش‏تر، به نقل آن چه مرحوم شهید مطهری در این باره گفته، می‏پردازیم:
… درست است که در دین، اکراه و اجباری نیست: (لااکراه فی الدین) ولی این سخن به این معنا نیست که دین خدا در هر زمانی متعدد است و ما حق داریم هر کدام را که بخواهیم انتخاب کنیم. چنین نیست. در هر زمانی یک دین حق وجود دارد و بس. هر زمان پیغمبر صاحب شریعتی از طرف خدا آمده، مردم موظف بوده‏اند که از راهنمایی او استفاده کنند و قوانین و احکام خود را چه در عبادات و چه در غیر عبادات از او فراگیرند تا نوبت به حضرت خاتم الانبیا رسیده است. در این زمان، اگر کسی بخواهد به سوی خدا راهی بجوید؛ باید از دستورات دین او راهنمایی بجوید.
قرآن کریم می‏فرماید:
(و مَن یبتغ غیرَ الاسلام دیناً فَلَن یقبَلَ منه و هو فی الاخرهِ من الخاسرین[2])؛ «و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نشود و او در جهان دیگر از جمله‏ی زیان کاران خواهد بود»[3].
اگر گفته شود که مراد از اسلام، خصوص دین ما نیست؛ بلکه منظور، تسلیم خدا شدن است؛ پاسخ این است که البته اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم است؛ ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی داشته و در این زمان، شکل آن همان دینِ گرانمایه‏ای است که به دست حضرت خاتم ‏الانبیاء ـ صلی الله علیه وآله ـ ظهور یافته است و قهراً کلمه‏ی اسلام بر آن منطبق می‏گردد.
به عبارت دیگر، لازمه‏ی تسلیم خدا شدن، پذیرفتن دستورهای او است و روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور خدا، همان چیزی است که آخرین رسول او آورده است.
در نتیجه، اگر چه نباید شریعت اسلام را بر پیروان ادیان دیگر تحمیل کرد؛ امّا این به معنای امضای حقانیت ادیان به موازات هم‏دیگر نیست؛ بلکه باید با گفت و گو و تبلیغ آنان را به سوی جلوه‏ی کامل حق، در این عصر و زمان – یعنی شریعت اسلام – دعوت کرد. روش پیامبر در صدر اسلام و دیگر امامان و بزرگان دین در طول تاریخ اسلام این گونه بوده است.[4] در قرآن مجید می‏خوانیم: (و قُل للّذین أوتوا الکتاب و الاُمیینَ ءَأَسلمتم فإن أسلَموا فقد اهتدوا و اِن تولَّوا فانّما علیک البلاغ)[5]؛ «و به کسانی که اهل کتاب‏اند و به مشرکان بگو: آیا اسلام آورده‏اید؟ پس اگر اسلام آوردند، قطعاً هدایت یافته‏اند. و اگر روی برتافتند، فقط رساندن پیام بر عهده‏ی توست»
از این آیه‏ی شریفه به خوبی آشکار می‏شود، در پذیرفتن شریعت اسلام هیچ‏گونه اجباری نیست و مسلمان ها هم نباید دیگران را مجبور سازند؛ اما عدم اجبار دلیل بر حقانیت پیروان ادیان دیگر نیست؛ بلکه اگر با آگاهی به حقانیت پیامبر اسلام، به انکار بپردازند و کفر بورزند، در «قیامت» جایگاه آنان در جهنم خواهد بود.
در قرآن مجید می‏خوانیم: (اِنّ الذین کفروا مِن اهل الکتب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها)[6]؛ «کسانی از اهل کتاب که (به آن چه پیامبر اسلام آورده است)[7]؛ کفر ورزیده‏اند و (نیز) مشرکان در آتش دوزخ‏اند و در آن همواره می‏مانند».
از این آیه‏ی شریفه به خوبی آشکار می‏شود که مراد از آیاتی که پیروان ادیان دیگر را اهل نجات دانستنه‏اند[8]؛ یقیناً منکران حقانیت اسلام و صف ‏آرایان در مقابل شریعت اسلام، نیستند و چه بسا کسانی که توانایی شناخت حقانیت اسلام را داشته‏اند ولی به آسانی از کنار شناخت حق گذشته‏اند، نیز در قیامت عذری نداشته باشند. به هر تقدیر، حق واحد است و دین نیز واحد است چنانکه  در کتاب معانی الاخبار صفحه 157 از امام صادق-علیه السلام- نقل شده است: « انما الدین واحد­» و قرآن شریف هم می فرماید: آن دین واحد اسلام است. بنابر این حق واحد نمی تواند تقسیم شود و همه ادیان از آن بهره ها ببرند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
قرآن وپلورالیزم دینی,محمد حسن قدر دان ملکی.
کتاب نقد ,ش4 ,مقاله نگاهی درون دینی به پلورالیزم دینی, عبد الحسین خسرو پناه.

پی نوشت ها:
[1] . آل عمران/ 85؛ (وَ من یبتغِ غیرالاسلام دیناً فَلَن یقبَل منه و هو فی الآخره مِنَ الخاسرین).
[2] . آل عمران/ 85.
[3] . ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (عدل الهی)، ج 1، ص 277.
[4] . بنابراین توضیح؛ پلورالیسم به معنای حقانیت همه‏ی ادیان، مردود است؛ امّا به معنای زندگی مسالمت‏آمیز پیروان ادیان مختلف بلااشکال است.
[5] . آل عمران/ 20.
[6] . بینه/ 6.
[7] . همان.
[8] . مائده/ 69.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید