در پاسخ باید نخست معنا و مفهوم «هدایت» را به خوبی بشناسیم،[1] هدایت در لغت به معنی؛ ارشاد، راهنمایی و نشان دادن راه با لطف و مدارا و مهربانی، می باشد.[2] هدایت در اصطلاح عبارت از: تعیین کمال مناسب یک شیء و راه رسیدن به آن است.[3] هدایت در آیات و روایات به دو معنی آمده است: ارائه طریق (نشان دادن راه) و ایصال به مطلوب (رساندن به مقصد)[4] و نیز به معنی: فراهم ساختن مقدمات برای رسیدن به مقصد می باشد.[5]
انواع هدایت
1. هدایت تکوینی؛ به معنی رساندن هر چیزی که در عالم وجود دارد، به سرمنزل مقصود و کمال نهایی آن مانند هدایت زنبور عسل در خانه سازی و عصاره گیری از گلها و میوه ها و پیمودن راهی که آفریدگارش تعیین نموده و در نتیجه تولید عسل که هدایت ویژه و به کمال رساندن آن می باشد.
این نوع از هدایت را هدایت عامه و همگانی نیز می نامند.
2. هدایت تشریعی؛ این نوع از هدایت مخصوص انسان است و به این معناست که خداوند متعال، برای رساندن بشر به سرمنزل مقصود که همان ملاقات با پروردگار متعال باشد، از هیچ گونه ارشاد و راهنمایی، دریغ نورزیده است. ساده اندیشان را بوسیله تمثیل و مثالهای زیبا و عده ای را به وسیله موعظه و نصیحت و متفکران را از راه آموختن حکمت و با عده ای نیز از طریق جدال احسن، آنها را به سوی خویش دعوت فرموده است، همان طور که به پیامبرش ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن؛ مردم را با حکمت و موعظه نیکو و جدال احسن، به راه پروردگارت، دعوت کن.»[6]
مراحل هدایت در انسان:
هدایت دارای مراحلی است، مرحله اوّل آن؛ مرحله فطرت است، مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین» می نویسد: از این آیه بدست می آید که افراد متقی میان دو نوع هدایت قرار دارند: یکی هدایت اولیه ای که آن را به سوی صفت تقوی سوق داد و دیگر هدایتی که خداوند بعد از احراز مقام تقوا به آنان ارزانی می دارد و از آن جایی که هدایت دوم به وسیله قرآن است، ناچار هدایت اول باید پیش از قرآن و بوسیله امر دیگری (فطرت) باشد.[7]
این مرحله از هدایت شامل همه انسانها می شود؛ و اگر کسی فطرت توحیدی خود را به سبب گناهانی مثل «ظلم» و «فسق» و «کفر» خاموش نکرده باشد، هدایت تشریعی قرآن کریم را می پذیرد.
مرحله دوم هدایت انسان:
مرحله دوم، هدایت تشریعی است، یعنی وقتی انسان با فطرت خدادادیش به سوی قرآن کریم روی آورد، و می تواند به او امر و نواهی آن پایبند شود.
مرحله سوم:
مرحله بعدی هدایت آن است که انسان با پایبندی به دستور هایی قرآن کریم به صفت «تقوا» متصف شود، تقوا یک امر وجودی و تکوینی است که مترتب بر هدایت تشریعی قرآن کریم می باشد و اگر کسی به این مرحله برسد خداوند مراحل بالاتر از هدایت را به او عنایت می فرماید: «وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ؛[8] هر کس به خدا ایمان بیاورد، خداوند قلب او را به سوی خودش هدایت می کند باز می فرماید: «وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدىً»[9] خداوند بر هدایت کسانی که هدایت (تشریعی) را پذیرفتند، می افزاید.»
مرحله چهارم:
چهارمین مرحله از هدایت الهی ویژه کسانی است که به سوی خدا، توبه و پشیمانی داشته باشند، چنان که می فرماید: «وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ؛[10] خداوند هر کسی را که انابه داشته باشد هدایت می کند.» کسی که چند نوبت به سوی خدا بازگشت و این پشیمانی در بازگشت به سمت خدا برای او ملکه شد و یک حالت خاص به نام انابه پیدا نمود و جزء پیامبران شد، آن گاه از فیض تکوینی ویژه ای برخوردار خواهد شد که دیگران به آن نائل نمی شوند. «اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ»[11]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. هدایت در قرآن، آیه الله جوادی آملی، عبدالله،
2. هدایت و ضلالت در قرآن، کلام و فلسفه، منیژه سیار اطراش لنگرودی.
پی نوشت ها:
[1] . جوادی آملی، عبدالله، هدایت در قرآن، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ سوم، 1372، ص14.
[2] . راغب اصفهانی، مفردات، ماده هدی.
[3] . هدایت در قرآن، ص20.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج 17، ص 167.
[5] . همان، ج 8، ص 142.
[6] . ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، هدایت در قرآن، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ سوم، 1372، ص 7.
[7] . المیزان، ج 1، ص 52، به نقل: هدایت و ضلالت در قرآن، کلام و فلسفه، ص 42.
[8] . تغابن/ 11.
[9] . مریم/ 76.
[10] . رعد/ 27.
[11] . شوری/ 13.