زیارت رسول الله (ص) در قرآن کریم (1)

زیارت رسول الله (ص) در قرآن کریم (1)

نویسنده: دکتر مرتضی رحیمی*

چکیده:
زیارت قبور به خصوص قبور معصومین (ع) از چنان اهمیتی برخوردار است که در کتاب و سنت و فقه اسلامی از آن سخن به میان آمده و مورد داوری قرار گرفته است، دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و اهل تسنن درباره آن به بحث پرداخته اند، دلایلی به صورت عام درباره جواز زیارت قبور و دلایلی به صورت عام درباره جواز زیارت قبور و دلایلی به صورت خاص درباره جواز زیارت قبر شریف رسول الله (ص) سخن می گویند، برخی از دانشمندان اسلامی به وجوب زیارت قبر شریف رسول الله (ص) و برخی به استحباب آن باور دارند و گروه قلیلی نیز آن را منع نموده اند، هر چند درمواردی آنها این کار را مجاز دانسته اند، درخصوص زیارت قبور توسط زنان نیز داوری های متفاوتی صورت گرفته و در روایاتی از زیارت ایشان نهی شده، از همین روی برخی از فقهای اهل تسنن و شیعه آن را منع و لااقل مکروه دانسته اند، این نوع روایات با توجه به جزع و فزع زنان و کم صبری ایشان و نیز امکان اختلاط با مردان و وقوع حرام توجیه شده اند، و گرنه زیارت قبور توسط حضرت زهراء (ع) انکار ناپذیر است، از همین روی دلایل استحباب زیارت قبور برای مردان، زنان را نیز شامل می شود.
در قرآن از زیارت قبور به طور عام و زیارت قبر شریف پیامبر (ص) به طور خاص سخن به میان آمده و مجاز و مشروع دانسته شده است، همچنین در قرآن بار بستن برای زیارت قبر شریف پیامبر (ص) مورد توصیه قرار گرفته، زیرا این امر مصداق هجرت است که قرآن و روایت پیامبر (ص) «من زارنی بعد موتی کان کمن هاجر الی فی حیاتی» آن را تأیید می کند، همچنین در قرآن از مجاز بودن ساختن مسجد در محل قبر انسان های مؤمن و عبادت در آن محل سخن گفته شده که قبور معصومین (ع) نمونه بارز آن است. همچنین در قرآن استغفار در کنار قبر شریف پیامبر (ص) توصیه شده و با توجه به لزوم احترام و بزرگداشت پیامبر (ص) از آیات قرآن مواردی را به عنوان آداب زیارت می توان استفاده نمود.

مقدمه:
زیارت قبور به خصوص زیارت معصومین (ع) در رأس ایشان پیامبر اسلام (ص) که اهل سنت نیز درباره آن داوری کرده اند در فرهنگ اسلام از اهمیت زیادی برخوردار است تا جایی که از طریق دلایل گوناگون کتاب، سنت واجماع و…اهمیت آن به اثبات رسیده است، گرچه ابن تیمیه از حنابله به تحریم زیارت پیامبر (ص) باور دارد، گروهی از اهل سنت زیارت پیامبر (ص) را قربت معلوم دانسته و انکار آن را انکار ضروریات دین و موجب کفر تلقی نموده اند. با وجود افراطی بودن دیدگاه تحریم زیارت و نیز دیدگاه ضروری بودن آن، نزدیک تر به صواب و منطقی تر ارزیابی شده، چه آن که دیدگاه تحریم زیارت، چیزی را حرام دانسته که مسلمانان بر استحباب آن اجماع دارند، از سویی انکار چنین چیزی بدتر از انکار امر مباح است که در مورد تحریم آن اتفاق نظر وجود دارد (محمد زاهد کوثری، تکمله ی السیف الص نقل شده قیل / 156، ط دمشق).
از مالک روایتی در خصوص کراهت زیارت پیامبر اسلام (ص) نقل شده است، برخی نیز زیارت پیامبر (ص) را سنت واجب دانسته اند (الشوکانی 1255 ق: 5/ 181)
قائلین به وجوب زیارت پیامبر (ص) به حدیث پیامبر (ص) استناد نموده اند که در آن فرموده اند: « من حج و لم یزرنی فقد جفانی » (المتقی الهندی 1409 ق: 5/ 135) هر که حج گذارد و مرا زیارت نکند به من جفا نموده است، از سویی جفای به پیامبر (ص) حرام است، لذا برای واقع نشدن در این کار حرام زیارت پیامبر (ص) واجب خواهد بود؛ استدلال یاد شده به دو شکل رد شده (الشوکانی،همان: 5/ 180) اول آن که در خصوص ترک کارهای مستحب، مثل ترک بر و صله نیز به جفا تعبیر شده، از سویی حدیث مورد استناد ضعیف دانسته شده است:
با این حال ابن تیمیه، زیارت قبور اهل بقیع و شهدای احد را برای دعا کردن و طلب استغفار جهت ایشان مستحب دانسته و بر این باوراست که زیارت قبور پیامبران و صالحین برای طلب حاجت یا دعا از ایشان را گمراهی و شرک و بدعت دانسته است (ابن تیمیه الحرانی، احمد عبدالحلیم، بی تا: 17/ 470) این در حالی است که ابن قیم در پاسخ پرسش «آیا مردگان به زیارت زنده ها و سلام ایشان پی می برند» با استناد به سخن ابن عبدالبر که گفته پیامبر (ص) فرموده اند : * ما من مسلم یمر علی قبر اخیه کان یعرفه فی الدنیا فیسلم علیه الا رد الله علیه روحه حتی یرد السلام* (السقاف، حسن بن علی (ع) 1410 ق: ص 5) تصریح نموده که سخن پیامبر (ص) نشان دهنده آن است که مرده، زنده را می شناسد و پاسخ سلام وی را می دهد. از سویی سخن گفتن پیامبر (ص) با کشته های بدر صحت مدعای یاد شده را به اثبات می رساند، چه آن که پیامبر (ص) ایشان را با نام صدا زده و فرموده * هل وجدتم ما وعدکم ربکم حقاً فانی وجدت ما وعدنی ربی حقاً *. و در برابر شگفتی عمر از سخن گفتن حضرت با کشته های بدر فرموده: * والذی بعثنی بالحق ما انتم باسمع لما اقول ولکنهم لایستطیعون جواباً* (الجکنی الشنقیطی، محمد الامین 1415 ق: 6/ 135)

ابن تیمیه با توجه به روایت رسول خدا (ص)
*ما من احد یسلم علی الا رد الله علی روحی فارد علیه السلام * بین سلام کردن بر رسول خدا و عامه مسلمانان تفاوت قائل شده با این استدلال که پیامبر (ص) حقوق و خصایصی دارد که دیگران فاقد آن هستند که از جمله آنها وجوب محبت و عظیم شمردن پیامبر (ص) و وجوب صلوات و سلام به ایشان در نمازها و هنگام ورود و خروج مساجد و هنگام شنیدن نام ایشان است. (همان الجکنی الشنقیطی: 8/ 342)
با وجود دیدگاه افراطی ابن تیمیه در خصوص زیارت پیامبر (ص) فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت (الغروی، محمد 1419 ق: 1/ 953)، زیارت پیامبر (ص) را بهترین کار مستحب دانسته و آدابی برای رعایت ادب زیارت پیامبر (ص) بیان نموده اند. همچنین همه مذاهب فقهی اهل سنت به استحباب زیارت قبور باور دارند (الغروی، همان: 1/ 694)، هر چند که حنفیه و مالکیه و شافعیه استحباب زیارت قبور را در روزهای خاص همچون جمعه، پنجشنبه و شنبه مؤکد می دانند، اما حنابله معتقدند که زیارت قبور محدود به روز خاصی نیست، بلکه در هر روز مستحب مؤکد است.
ابن حزم به دلیل امر به زیارت قبور در روایات، زیارت قبور را در طول عمر گرچه یک بار تحقق پیدا کند واجب دانسته است. (الشوکانی، 1255 ق: 4/ 164) برخی از مالکیه، و برخی از شافعیه و نیز برخی از ظاهریه از قائلین وجوب زیارت پیامبر (ص) می باشند.
از دیدگاه مذاهب فقهی اهل تسنن، زیارت قبر پیامبر (ص) موجب تکمیل حج بوده و حتی برخی از ایشان تصریح نموده اند که مطلوبیت زیارت قبر رسول خدا(ص) به حاج اختصاص ندارد و هر فردی را شامل می شود، و از سویی صوفیه زیارت قبر پیامبر (ص) را واجب می دانند و از دیدگاه ایشان هجرت به سوی قبر رسول خدا (ص) همانند آن است که در زمان حیات ایشان به سوی ایشان هجرت صورت گیرد (امینی 1379 ق: 1/ 118 و المناوی، عبدالرؤوف 135 ق: 6/ 182).
در توضیح بیشتر دیدگاه فقهای اهل سنت در خصوص زیارت پیامبر (ص) باید گفت که زیارت پیامبر (ص) به سه صورت قابل تصور است (الجکنی الشنقیطی 1415 ق: 8/ 339):

( 1) – بار سفر بستن برای رفتن به مسجد النبی برای زیارت این شکل از زیارت به طور اجماعی مورد پذیرش است و در صحت آن اختلافی نیست.
(2) – زیارت پیامبر (ص) و سلام نمودن بر ایشان از نزدیک بدون آن که برای این کار بار سفر بسته شود، این نوع زیارت نیز به طور اتفاقی مورد پذیرش است و در صحت آن سخنی نیست.
(3) – بار سفر بستن برای رفتن به زیارت پیامبر (ص) فقط (بدون آن که زیارت مسجد نبوی را قصد کنند) این نوع زیارت که در آن فقط به قصد زیارت رسول خدا، بار سفر بسته می شود مورد اختلاف است که برخی، چون مالک با استناد به حدیث » لا تشد الرحال الا الی ثلاثه مساجد: المسجد الحرام والمسجد الاقصی ومسجدی» (همان الجنکنی الشنقیطی و ابن قدامه، بی تا: 2/ 92 و 128 و سبحانی، بی تا: ص 32) چنین نوع زیارت را قبول نداشته و آن را مکروه می دانند، و برخی نیز همچون ابن تیمیه به حرمت آن باور دارند، و نماز مسافر آن را تمام می دانند نه قصر و از طرفی به جعلی بودند احادیث مشوق زیارت باور دارند، اما اکثر فقهای اهل سنت این نوع زیارت را نیز قبول دارند، با این استدلال که خداوند مکان خاصی را برای عبادت خود تعیین نفرموده و تعیین مساجد سه گانه به خاطر روایت وارده بوده و از سویی به دلیل آن است که عبادت در این مساجد ثواب بیشتری دارد. از طرفی نقل شده که پیامبر (ص) به طور مرتب به صورت سواره و پیاده برای زیارت قبور به قبا اقدام نموده اند.
با وجود دیدگاه منسوب به ابن تیمیه، سخن ایشان در کتاب «الرد علی الاخنائی» دیدگاه یاد شده را رد می کند وحتی مقدسی تصریح نموده که وی به زیارت پیامبر (ص) معتقد بوده و برای زیارت پیامبر (ص) آدابی همچون غسل، ورود به مسجد النبی با پای راست و خواندن اذکار و ادعیه ای بیان
داشته است. (سبحانی، 1418 ق: ص 141)
محمد بن عبدالوهاب نیز با وجود آن که معتقد است که فقط بار سفر بستن به قصد زیارت مسجد نبوی و نماز خواندن در آن مجاز است به مستحب بودن زیارت رسول خدا (ص) باور دارد. (همان، سبحانی /141)
از همین روی است که برخی از فقهای اهل سنت (الجکنی الشنقیطی، 1415 ق: 8/ 342 – 350) تصریح نموده اند که نماز زائر در این سفر مستحبی به اتفاق ائمه مسلمین، شکسته و قصر است و هیچ کس به عدم قصر نماز در این سفر باور ندارد و هیچ کس سفر به این مسجد را منع نکرده هر چند که مسافر به سوی مسجد رسول خدا (ص)، قبر ایشان را زیارت می کند، بلکه این کار بزرگترین عمل صالح تلقی می شود. از طرفی با توجه به آن که زیارت قبر رسول خدا (ص) و نماز خواندن در مسجد به یکدیگر مرتبط بوده و قابل انفکاک از هم نیستند، اختلاف در نوع سوم زیارت بی معنی بوده و نزاع از بین رفته و به جواز زیارت پیامبر (ص) به هر شکل حکم می شود.
از نکات قابل توجه در مورد زیارت در فقه اهل سنت آن که (نووی، بی تا: 8/ 272- 277) علاوه بر استحباب زیارت قبر شریف پیامبر (ص)، زیارت قبور بقیع، مثل قبر حسن بن علی، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، ابراهیم بن رسول الله (ص) و عثمان و عباس و دیگر مدفونین در بقیع مستحب دانسته شده، و گفته از این ها زیارت قبور شهدای احد، به خصوص با توجه به آن که پیامبر (ص) در اواخر عمر شریفشان به زیارت قبور احد رفته و برای ایشان دعا نموده اند توصیه شده است. علاوه بر اینها زیارت مساجد گوناگون در مدینه، مثل مسجد قبا و… مستحب مؤکد دانسته شده و به زائر سفارش شده که از چاههایی که رسول خدا (ص) وضو گرفته یا غسل نموده اند وضو گیرد و از آب آن بنوشد و به محض آن که چشم زائر به درختان شهر مدینه و حرم پیامبر (ص) افتاد صلوات و سلام بر رسول خدا (ص) را زیاد کند و در هنگام تصمیم زائر به بازگشت از سفر زیارتی مستحب است که در مسجد النبی دو رکعت نماز وداع بخواند و از خدا بخواهد که این زیارت را آخرین زیارت او قرار ندهد.
از جمله موارد اختلافی در خصوص زیارت قبور به ویژه قبور پیامبر (ص) و دیگر معصومین (ع) زیارت زنان است، چه آن که برخی از دانشمندان اهل سنت (قرطبی، 1405 ق: 20/ 171) به دلیل اندک بودن صبر زنان و جزع و فزع ایشان زیارت زنان را مکروه و خروج زنان جوان را برای اموری از جمله زیارت حرام می دانند، هر چند که این امر را برای زنان کهنسال جایز می دانند و چنانچه زنان بدون اختلاط با مردان اقدام به زیارت کنند، زیارت را برای همه زنان جایز می دانند، مخصوصاً با توجه به آن که اجازه پیامبر (ص) در خصوص زیارت، مطلق بوده و زنان را نیز شامل می شود.
از جمله دلایل (فخر رازی، 1420 ق: 2/ 176) مانعین زیارت زنان آن است که در جمله «کنت نهیتکم عن زیاره ی القبور الا فزوروها » فعل «فزوروها» که از جواز زیارت سخن می گوید مذکر است که زنان را شامل نیست. بدیهی است که دلیل یاد شده قابل قبول نیست، چه آن که اکثر اوامر و نواهی قرآن مذکر هستند و در عین حال زنان را نیز شامل است. با این وجود قائلین به عدم جواز زیارت زنان به احادیثی همچون «لعن الله زائرات القبور» و «لعن الله زوارات القبور و المتخذات علیهن السرج» (الترمذی، محمد بن عیسی 1403 ق: 1/ 201 ) نیز استناد دارند.
با توجه به آن که زیارت زنان موجب تجدید اندوه، گریه و زاری است و از سویی به دلیل اختلاط زنان با مردان که هیچ یک جایز نمی باشند، احادیث یاد شده تفسیر شده اند (ابن عابدین، 1415 ق: 2/ 263 و ابن حجر عسقلانی، 1379 ق: 2/ 114). به ویژه آن که زیارت بقیع و شهدای احد توسط حضرت فاطمه (س) که جواز زیارت زنان را می رسانند انکار ناپذیر است. از همین روی است که مذاهب فقهی حنفیه و مالکیه زیارت قبور را برای زنان کهنسال مستحب می دانند، هر چند که حنابله و شافعیه زیارت قبور را برای زنان اعم از کهنسال و جوان مکروه می دانند. (الغروی، محمد 1419 ق: 1/ 698) و ابن عابدین 1415 ق: 2/ 689) زیارت قبر پیامبر (ص) را با شرایطی برای زنان مستحب و غیر مکروه دانسته است: همچنین برخی از دانشمندان اهل سنت (الجکنی الشنقیطی 1415 ق: 8/ 342) زیارت زنان را در خصوص حج و غیر آن با وجود محرم مشروع و مجاز دانسته اند.
برخی از فقهای اهل سنت مردن بر کیش اسلام را از آثار مفید زیارت دانسته و به شفاعت خاص برای او باور دارند. (امینی، 1379 ق: 5/ 118و 119) چه آن که پیامبر (ص) فرموده اند * من زار قبری وجبت له شفاعتی*.
گر چه برخی از فقهای شیعه همچون محقق حلی (محقق حلی، 1407 ق: 1/ 339) به کراهت زیارت قبور برای زنان باور دارند، اما روایت منقول از امام صادق (ع) «ان فاطمه ی (ع) کانت تأنی قبور الشهداء فی کل غداه ی سبت فیأتی قبر حمزه ی وتترحم علیه و تستغفر له » (صدوق قمی 1404 ق: 1/ 180) و نیز روایات دیگر دلیل بر آن است که زیارت زنان در صورت رعایت نکات شرعی نه تنها مکروه نیست بلکه مستحب می باشد.
آیه «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن «(نور/ 30) از جمله آیاتی است که توسط برخی از فقهاء برای منع زیارت قبور توسط زنان مورد استناد قرار گرفته است (اللاری، عبدالحسین 1418 ق: / 306)، و حال آن که غض و پوشاندن چشم از موارد حرام با زیارت قبور قابل جمع است، یعنی زنان می توانند زیارت قبور انجام دهند و در عین حال به آیه یاد شده هم عمل نمایند.

قرآن و زیارت قبور
زیارت به معنای برخورد و دیدار حضوری هم درباره افراد زنده به کار می رود و هم درباره اموات، از مشتقات کلمه زیارت مواردی در قرآن به کار رفته، و مواردی نیز با وجود به کار نرفتن هم خانواده های کلمه یاد شده درباره مسائل مربوط به زیارت قبور صحبت می کنند. از مشتقات و هم خانواده های کلمه زیارت می توان به شکل ثلاثی مجرد آن در آیه * حتی زرتم المقابر* (تکاثر/2) و نیز کاربرد «تزاور» به معنای متمایل شدن به شکل باب تفاعل در آیه *تزاور عن کهفهم* (کهف / 17) اشاره کرد. مواردی نیز کلمه «زور» به کار رفته که می توان به آیات * ظلماً و زوراً * (فرقان /4)، «قول الزور» (حج / 30) و «لایشهدون الزور» (فرقان / 72 ) اشاره نمود.
ازجمله دلایل جواز زیارت قبور به خصوص قبر شریف پیامبر (ص) که شیعه و اهل تسنن روی آن اتفاق نظر دارند آیات قرآنی چندی است که در خصوص زیارت قبور و مسائل مربوط به آن صحبت می کنند، این آیات را می توان به چند دسته تقسیم نمود:
الف-آیاتی که درباره جواز زیارت قبور صحبت می کنند، که از جمله آنها موارد زیر است:
1- * من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله* (نساء / 100) بر اساس یکی از شأن نزول هایی که برای این آیه بیان شده (ذکاوتی قراگزلو 1383 ش: ص 95) عبدالرحمن بن عوف مردم مکه را از آیاتی که درباره ایشان نازل می شد، با خبر می کرد. در هنگام نزول آیات 97 و 98 سوره نساء، حبیب بن ضمره ی لیثی پیر سالخورده، به فرزندانش گفت: مرا به سوی پیغمبر (ص) حمل کنید که مستضعف و بیچاره نیستم و راه نیز می دانم. پسرانش او [را] بر تختی گذاشته به سوی مدینه حرکت کردند. هنگامی که به تنعیم رسیدند، مشرف به مرگ شد، دست راست و چپش را بر هم زد و گفت: خدایا این دست تو و این دست پیغمبرت به هر آنچه دست پیغمبرت با تو بیعت کرده، بیعت می کنم و ستوده و خوشنام درگذشت. خبر وی به اطلاع رسول خدا (ص) رسید به اصحاب فرمودند: اگر به مدینه می رسید، اجرش کامل بود. از همین روی آیه مورد بحث نازل شد [که اجرش بر عهده خداست].
با توجه به تشویق آیه مورد بحث به مهاجرت به سوی پیامبر (ص) و نیز با توجه به سخن پیامبر (ص) « من زارنی بعد موتی فکانما زارنی فی حیاتی » (الشوکانی،محمد 1255 ق: 5/ 178) و « من زارنی بعد موتی کان کمن هاجر الی فی حیاتی» (مفید، محمد بن محمد 1413 ق: ص 457) بار سفر بستن برای زیارت قبر شریف پیامبر (ص) همانند هجرت در زمان حیات ایشان به سوی ایشان است و ثواب و پاداش زیادی خواهد داشت. از همین روی است که برخی از دانشمندان اهل سنت (شوکانی، همان: 5/ 178) برای جواز زیارت قبر حضرت (ص) به آیه مورد بحث استدلال نموده و سفر زیارتی را مصداق هجرت به سوی رسول خدا (ص) دانسته اند که آیه مورد بحث آن را تشویق و توصیه می کند.
به همین دلیل، عرفا (ابن عربی، «الفتوحات المکیه» بی تا: 4/ 24) سفرهای زیارتی برای زیارت پیامبر (ص) را مصداق هجرت به سوی ایشان دانسته و به وجوب آن اعتقاد دارند و بر این باورند که چنانچه زائر در وسط راه بمیرد، اجر وی برعهده خداوند است.
بار بستن به قصد زیارت قبر شریف پیامبر (ص) بر اساس آیه مورد بحث مجاز است، چه آن که اصل زیارت قبر شریف پیامبر (ص) مستحب است، بار بستن برای انجام کار مستحب زیارت به عنوان مقدمه کار یاد شده مستحب می باشد، و با توجه به استحباب زیارت قبر شریف پیامبر (ص) نمی توان مقدمه آن، یعنی بار بستن برای زیارت حرام باشد، از این رو بار بستن به قصد زیارت قبر شریف پیامبر (ص) باید مستحب یا لااقل مباح باشد. از سویی زیارت قبر شریف پیامبر (ص) به صورت ویژه مستحب است و زیارت قبور دیگران به دلیل روایت پیامبر (ص) » فزوروا القبور فان زیارتها تذکرکم الاخره «(ابن ماجه، بی تا: 1/ 500) به صورت عموم مستحب می باشد.
2- * الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر * (تکاثر / 1و 2) «افزون طلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده)، تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید و قبور مردگان خود را بر شمردید و به آن افتخار کردید. در نهج البلاغه آمده است (ابن ابی الحدید، 1378 ق: 11/ 145) که علی (ع) بعد از تلاوت آیات مورد بحث فرمود: « شگفتا! چه هدف بسیار دوری! و چه زیارت کنندگان غافلی ! و چه افتخار موهوم و دردناکی. به یاد استخوان پوسیده کسانی افتاده اند که سالهاست خاک شده اند، آن هم چه یاد آوری! با این فاصله دور به یاد کسانی افتاده اند که سودی به حالشان ندارند، آیا به محل نابودی پدران خویش افتخار می کنند؟ و یا با شمردن تعداد مردگان و معدومین خود را بسیار می شمرند؟ آنها خواهان بازگشت اجسادی هستند که تار و پودشان از هم گسسته، و حرکاتشان به سکون مبدل شده. این اجساد پوسیده اگر مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا موجب افتخار گردند.»!
بر اساس تفسیری دیگر (فیض کاشانی، 1418 ق: 2/ 1473 ) زیارت قبور در آیه مورد بحث کنایه از مردن است و بر این اساس مفهوم آیه دوم آن است که افزون طلبی شما موجب شد که بمیرید و به قبرها داخل شوید. این تفسیر با زیارت به معنای مورد بحث در مقاله ارتباطی ندارد. اما بر اساس تفسیر نخست که زیارت قبور به معنای دیدار قبور می باشد، آیه مورد بحث به نوعی شرعیت زیارت قبور را نتیجه می دهد، به ویژه آن که سخن علی (ع) در نهج البلاغه تفسیر اول را تأیید و به نوعی شرعیت زیارت قبور صورتی که برای تذکر و تنبه باشند را تأیید می کند. از همین روی است که پاره ای از مفسران (فخر رازی 1420 ق: 2/ 176 و قرطبی 1405 ق: 20/ 171 ) ضمن تصریح به آن که سوره تکاثر تنها سوره قرآنی است که در آن عنوان «مقابر» است که جمع مقبره است به کار رفته با بیان احادیثی در خصوص جواز زیارت قبور در خصوص حکم زیارت قبور برای مردان و زنان به داوری پرداخته اند.
بر اساس تفسیر سومی که برای آیه دوم متصور است (ابن جزی غرناطی 1416 ق: 4/ 216) زیارت قبور کنایه از ذکر مردگانی است که در گورها دفن شده اند، در این صورت آیه مورد بحث با مفهوم زیارت مورد نظر در تحقیق حاضر ارتباط نخواهد داشت.
3-* لا تصل علی احد منهم مات ابداً و لا تقم علی قبره انهم کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون * (توبه / 84) بر هیچ یک از آنها (منافقان) که از دنیا می روند نماز مگزار، و هیچ گاه در کنار قبر او برای طلب آمرزش و استغفار نایست.
آیه درباره منافقان و سرکرده آنها (عبدالله بن ابی ) که بر حالت کفر از دنیا رفته سخن می گوید و پیامبر (ص) را از نماز خواندن بر قبر منافقان و ایستادن بر قبر ایشان برحذر می دارد، چه آن که نماز خواندن و نیز ایستادن بر قبر میت نشانه احترام به میت است و حال آن که منافقان به دلیل کفر و نفاق و فسقشان احترام ندارند و لذا امور یاد شده و نیز طلب استغفار برای ایشان کاری عبث و لغو است، در ضمن آیه اشاره دارد به اینکه رسول خدا (ص) بر جنازه مؤمنین نماز می خوانده و در کنار قبور ایشان می ایستاده و برای ایشان طلب مغفرت و دعا می کرده است. برخی از مفسران (مصطفوی 1360 ش: 6/ 375) تصریح نموده اند که منظور از «لاتصل» در آیه مورد بحث، تحیت و ثنا به وسیله دعا است نه نماز، در این صورت از آیه استفاده می شود که دعا کردن برای منافقان کاری عبث و لغو و بی نتیجه است.
با توجه به آن که از جمله حقوق مؤمن آن است که قبر وی زیارت و برای وی طلب آمرزش و طلب رحمت شود(مکارم شیرازی، 1421 ق: 6/ 151) از مفهوم آیه یاد شده می توان شرعیت و حتی مطلوبیت و استحباب زیارت قبور را نتیجه گرفت، هر چند که آیه از مسأله امکان توسل به قبور مؤمنین ساکت است. از همین روی است که فاضل مقداد (کنز العرفان فی فقه القرآن 1/ 181) ضمن تصریح به آن که بر اساس روایات قبلاً زیارت قبور حرام بوده و بعداً حرمت آن نسخ شده، از آیه مورد بحث مشروعیت وقوف بر قبور مؤمنین و زیارت قبور ایشان و طلب آمرزش برای ایشان را نتیجه گرفته است و خاطر نشان ساخته که روایت امام رضا (ع) «من اتی قبر اخیه المومن و قرأ عنده انا انزلناه فی لیله القدر سبع مرات و دعا له امن من الفزع الاکبر» (کلینی، 1407 ق: 3/ 229) نشان دهنده آن است که این کار ثواب و پاداش زیادی دارد.
از پاره ای روایات استفاده می شود که رسول خدا (ص) حتی پس از نزول آیه مورد بحث بر قبر منافقان نماز می خوانده اما این نماز به جای پنج تکبیر چهار تکبیر داشته است. به عبارتی این نماز، تکبیر پنجم که متضمن دعا برای میت است را فاقد بوده است. این نوع روایات در صورتی قابل قبول هستند که کلمه «لا تصل » را به معنای دعا نکردن بگیریم نه نماز نخواندن. (مکارم شیرازی، پیشین 1421 ق: 6/ 153 و 154)
از همین روی است که حتی زیارت قبور کفار نیز جایز دانسته شده هر چند که برخی از دانشمندان اسلامی با استناد به آیه مورد بحث زیارت قبور کفار را جایز ندانسته اند.
(ابن حجر عسقلانی، بی تا 2/ 120 و المناوی، 1356 ق: 5/ 72) و برخی با استفاده از امر رسول خدا (ص) در حدیث منقول از ایشان اشاره نموده اند که (الآلبانی، 1406ق: 198) هرگاه قبر کافری را زیارت کنند باید به او سلام نکرده و برایش دعا نکنید بلکه او را به دوزخ بشارت دهند.

پی‌نوشت‌ها:

* استادیار دانشگاه شیراز
منبع مقاله : نشریه کوثر، شماره 26.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید