فلسفه چند همسر گزینی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) (2)

فلسفه چند همسر گزینی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) (2)

نویسنده: حسن عاشوری لنگرودی

2.هدف تربیتی
پیامبر در برخی از ازدواج ها، هدف تربیتی را دنبال می کرد، آن هم تربیت عملی برای نگهداری از یتیمان و بیچارگان.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) حمایت از محرومان و واماندگان را جزء آیین نجات بخش اسلام اعلان نمود. آیه های قرآنی نیز به شیوه های گوناگون، مردم را به حمایت از بیچارگان و یتیمان فرا می خواند.
پیامبر در فرصت های مختلف و زمان های مناسب، مردم را به این کار خداپسندانه تشویق می کرد. برای مردان درمانده در کنار مسجد، جایگاهی (صفه) (1) بنا نهاد و حدود هشتاد تن را در آنجا پناه داد. «صفه نشینی» ویژه مردان بود؛ اما درباره بانوان وضع متفاوت است. با توجه به موقعیت زنان، این گونه راه حل ها برای رهایی از مشکلاتشان پسندیده نیست، بلکه رسول خدا برای
بانوان راه حل دیگری را در نظر گرفت. ایشان از فرهنگ و سنت «چند همسرداری» که بازتاب اوضاع اجتماعی بود، بهره گرفت و مردان مسلمان را تشویق کرد زنان بی سرپرست و یتیم دار را به فراخور حالشان با پیوند زناشویی به خانه های خویش ببرند تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی، تنهایی، فقر مادی و عقده های روانی رهایی یابند.
پیامبر فقط با زبان و گفتار، مسلمانان را به این امر خداپسندانه تشویق نکرد، بلکه در عمل خودش در این راه پیش قدم شد و به نگهداری از یتیمان و بیچارگان پرداخت و چند زن بیوه و بی سرپرست و یتیم دار را با پیوند زناشویی به خانه خویش برد و در این کار برای دیگران الگوی پسندیده ای شد.
این بهترین راه حل مشکل زنان بیوه و یتیمان شمرده می شود؛ چراکه بانوان مؤمنِ بی سرپرست، به حکم اسلام نمی توانند به نکاح مردان کافر در آیند. هم چنین ماندن نزد خانواده خود که کافر بودند، مشکل بود، بلکه به مصلحت نیز نبود.
با دقت و تأمل در فرهنگ آن عصر و ارزش های اسلامی، پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بهترین راه حل ممکن را برگزید و در سخت ترین اوضاع (که پس از جنگ احد حدود هشتاد تن از مسلمانان و نیز پس از حادثه «رجیع» و «بئر معونه» که حدود پنجاه تن از مسلمانان به شهادت رسیده بودند و صدها زن بیوه و کودک یتیم جا مانده بود) پیامبر با چند زن بیوه عقد ازدواج بست و آنان را به همراه یتیمانی که از شوهرانشان داشتند، به خانه خود راه داد؛ مانند: ام سلمه که شوهرش ابو سلمه در جنگ احد زخمی شد و بعد به شهادت رسید، زینب بنت خزیمه که شوهرش عبدالله بن جحش در جنگ احد به شهادت رسید و حفصه دختر عمر که همسرش خنیس بن حذافه، بنا به نقلی در جنگ احد زخمی شد و سپس به شهادت رسید.
یکی از زنان بیوه، «ام حبیبه» دختر ابوسفیان بود. در حالی که دشمنان اسلام به رهبری ابوسفیان تلاش کردند با طلاق دختران رسول خدا مشکل اقتصادی ایشان را بیشتر کنند، آن حضرت دختر بیوه ابوسفیان را به خانه ی خود برد! این کار خداپسندانه حتی تحسین سرسخت ترین دشمنش؛ یعنی ابوسفیان را برانگیخت. چراکه خبر این ازدواج آنگاه که به گوش ابوسفیان رسید، او را دگرگون ساخت و سخنی بر زبان جاری کرد که از جوانمردی، بزرگی و مردانگی پیامبر (صلّی الله علیه و آله) حکایت دارد. ابوسفیان گفت: «او [پیامبر] شیری است که نمی توان بینی اش را به خاک سایید».(2)
بنابراین ازدواج ایشان با زنانی همانند «ام حبیبه» نه تنها بهانه ای برای خُرده گیری نیست، بلکه یک عمل مثبت و ارزشمند تلقی می گردد. به عبارت دیگر: پیامبر نه تنها از ازدواج به عنوان ابزار و وسایل مشروع برای «اهداف عالی» بهره می گرفت، بلکه ازدواج با آن ویژگی ها، یکی از اهداف عالی اسلام برای حمایت و کمک به دیگران تلقی می شود. پیامبر با اقدام به ازدواج با زنان بی سرپرست و یتیم دار، به معقول ترین چاره اندیشیِ مشکل بی سرپرستی زنان و یتیمان تمسک کرد. و در یک کلام، در کانون پر محبت خانواده به تربیت و رشد و بالندگی یتیمان پرداخت.

3.رهایی و کرامت کنیزان
یکی دیگر از اهداف با ارزش رسول خدا در ازدواج ها، رهایی کنیزان و شخصیت دادن به آنان است.
اسلام با برنامه ریزی دقیق و مرحله به مرحله، جهت آزادی اسیران گام برداشت. رسول خدا از شیوه های خوب و پسندیده گوناگونی برای رهایی اسیران بهره گرفت که یکی از آنها، ازدواج است. «جویریه» و «صفیه» هر دو کنیز بودند، پیامبر این دو را آزاد کرد، سپس با آنان ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان آموزش دهد می توان با کنیز ازدواج نمود؛ یعنی اوّل می بایست او را آزاد کرد، سپس شریک زندگی خود قرار داد.
در جریان ازدواج پیامبر با «جویریه» نه تنها وی از نعمت آزادی بهره مند شد، بلکه از برکت این ازدواج، بسیاری از کنیزان دیگر نیز آزاد شدند.
«جویریه» در غزوه «بنی مصطلق» یا «مُرَیسیع» اسیر شده بود و در سهم غنیمتی رسول خدا قرار گرفت. حضرت وی را آزاد کرد، سپس به عقد خود در آورد، اقدام حضرت برای یارانش الگو شد و آنان تمامی اسیران غزوه بنی مصطلق را که حدود دویست اسیر بودند، آزاد کردند.
بنابراین می توان یکی از حکمت ها و آثار مثبت ازدواج های پیامبر را «آزادی بردگان» به شمار آورد. در این مورد «گیورگیو» دانشمند مسیحی، می نویسد:
محمد با جویریه ازدواج کرد، یارانش این عمل را با تعجب می نگریستند و رفتار پیامبرشان را نمی پسندیدند. از فردای آن روز، عده ای کم کم به اصل این اقدام پی بردند؛ و وقتی که پیامبر یاران و جنگجویان را خواست و از آنان پرسید که آیا روا می دانند پدر زن رسول خدا، اسیر و برده باشد؟! پس از آن، تمام افراد بنی مصطق آزاد شدند.(3)

4.نجات زن
از دیگر اهداف والای ازدواج های پیامبر، نجات زن و جلوگیری از گرایش وی به بستگان مشرک و کافر به شمار می آید. برخی از زنانی که مسلمان شده بودند، به جهت مرگ یا شهادت شوهر و بی سرپرست شدن، زندگی بر آنان بسیار مشکل شده بود و در وضع آشفته ای به سر می بردند. «ام حبیبه» دختر ابوسفیان، یکی از این زنان است. وی همراه همسرش «عُبیدالله بن جحش» برای فرار از آزار مشرکان قریش به حبشه مهاجرت کرد، در آنجا شوهرش مرتد شد و سپس از دنیا رفت. آشفتگی و نگرانی از چند جهت برای «ام حبیبه» پیش آمده بود. آنگاه که پیامبر از مشکل او با خبر شد، به پادشاه حبشه (نجاشی) پیام فرستاد و از او خواست ام حبیبه را به عقد حضرت در آورد. در حالی که مهریه دیگر زنان پیامبر چهارصد درهم مقرر شده بود، بنا به قول مشهور مهریه ام حبیبه چهارصد دینار مقرر شد؛ یعنی ده برابر مهریه دیگر زنان! این رخداد، نظر یاد شده را تأیید می کند که پیامبر با این ازدواج می خواست وی را نجات بدهد و از غلتیدن در دامن بستگان مشرک و کافر بازدارد و از شدت نگرانی اش بکاهد.(4)
ضمن این که وصلت با خاندان بنی امیه، زمینه ساز کاهش دشمنی آنان بر ضد اسلام و مسلمانان بود، که یک گام به سوی پیروزی به شمار می آمد.

5.از بین بردن سنت های غلط جاهلی
ازدواج پیامبر (صلّی الله علیه و آله) با زینب بنت جحش، با هدف از بین بردن دو سنت غلط جاهلی (یکی، سنت پسرخواندگی و احکام آن و دیگری، ازدواج با همسر مطلّقه غلام آزاد شده) تحقق یافت.
در اسلام «پسر خوانده»، مشمول احکام پسر واقعی نمی شود. در جاهلیت، «پسر خوانده»، احکام پسر را داشت؛ یعنی ارث می برد و زنش مَحرَم بود. اسلام این احکام را باطل کرد و از آن پس، پسرخوانده نمی توانست احکام پسر را داشته باشد.(5)
پیامبر به دستور خدا با زینب، همسر مطلقه پسر خوانده خویش (زید بن حارثه) ازدواج کرد تا مسلمانان به روشنی دریابند حکم جاهلی، باطل شد و اسلام آن را قبول ندارد.اگر این ازدواج رخ نمی داد، زید بن حارثه و یا فرزندش (اسامه بن زید) پس از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می شدند و این زمینه ای برای تغییر وراثت، امامت و خاندان پیامبر می شد؛ ممکن بود به زید یا پسرش اسامه بگویند: تو وارث رسول خدا هستی و باید خلیفه مسلمانان بشوی، یا این که خلافت حق تو است و به هر کسی که می خواهی واگذار کن!
مورخان و مفسران نوشته اند: هنگام ازدواج پیامبر با زینب، حضرت چنان دعوت عامی برای صرف غذا از مردم به عمل آورد که این کار در مورد هیچ یک از همسرانش سابقه نداشت.(6) حضرت با این کار خواست با صدایی رسا و با دلیلی روشن به همگان بفماند احکام پسر را درباره پسر خوانده جاری نکنند، نیز با همسری که پسرخوانده طلاق داده است، می توان ازدواج کرد.
شاید حکمت این کار، آن بود که پیامبر می خواست اعلان کند به هیچ وجه از «سنت های خرافی» پیروی نمی کند، بلکه به اجرای دستور الهی افتخار می کند، نیز با قدرت تمام بگوید در نظر دارد با ازدواجی چنین، آوازه شکستن «سنت جاهلی» را به گوش همگان برساند.(7)

پی‌نوشت‌ها:

1.صفه، سکویی بود در کنار مسجد پیامبر که سایبانی داشت و مأوای بیچارگان و بی پناهان بود.
2.الطبقات الکبری، ج 8، ص 99.
3.محمد، پیامبری که از نو باید شناخت، ص 181. البته این سخن نویسنده که «پدر جویریه برده بود»، درست نیست. او آزاد بود و در جنگ مریسیع یا بنی مصطلق اسیر نشده بود، خبر آزادی جویریه توسط پیامبر و سپس ازدواجش با حضرت به گوش حارث پدر جویریه رسید، وی به مدینه نزد پیامبر آمد و به او ایمان آورد و مسلمان شد. آنگاه به قبیله خود بازگشت و همه آنان مسلمان شدند. (ر.ک: همسران پیامبر (صلّی الله علیه و آله) پرسش ها و پاسخ ها، حسن عاشوری لنگرودی.)
7.این در صورتی است که بگوییم: خود پیامبر این مهریه را مقرر کرده باشد اما اگر نجاشی این مقدار مهریه را تعیین نموده بود، دیگر نمی توان به مقدار مهریه برای تأیید ادعای یاد شده تمسک کرد. اما به هر روی، ازدواج با «ام حبیبه» برای نجات وی از کفر و شرک بود.
5.احزاب/4.
6.الطبقات الکبری، ج 8، ص 103 و 107؛ النهایه فی غریب الحدیث، ج 5، ص 226؛ لسان العرب، ج 12، ص 643؛ تفسیر مجمع البیان، ج 8، ص 361.
7.ر. ک: همسران پیامبر (صلّی الله علیه و آله)، پرسش ها و پاسخ ها.
منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره 84.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید