اشاره
جزئیات واقعه مباهله که بیش از یک ماه طول کشیده، براى نسل امروز ناشناخته است. مباهله، ماجرایى تاریخى است که در سالهاى آخر عمر پیامبر رخ داد و با نامهاى از سوى آن حضرت به مسیحیان آغاز شد. به دنبال آن، مسیحیان در مجلس عمومى خود، پیشگویى کتابهاى آسمانى را درباره آن حضرت خواندند. سپس نمایندگان نجران به مدینه سفر کردند و پس از مناظره با پیامبر، محکوم شدند. آنگاه قرار شد میان آن حضرت و نجرانیان مباهله برگزار شود و دو طرف، اثبات حقانیت خود را به خدا واگذار کردند تا هر کدام حق را مىداند و کتمان مىکند، به عذاب الهى گرفتار شود. آیه قرآن نیز مبنى بر اجراى مباهله نازل شد و مقام باعظمت اهل بیت علیهمالسلام را به همه فهمانید.
اصل مباهله
اصل مباهله آن است که دو نفر یا دو گروه پس از مناظره و استدلال در برابر یکدیگر، به نتیجهاى که مقبول دو طرف باشد، نرسند و هر یک ادعاى کتمان عمدى حق را از سوى دیگرى داشته باشد. آنها در این مرحله براى اثبات ادعاى خود، مسئله را به خدا واگذار مىکنند و هر یک از خدا مىخواهد که اگر دیگرى در ادعاى خود به عمد دروغ مىگوید و حق را دانسته، کتمان مىکند، بىدرنگ، عذاب را بر او نازل کند تا حق روشن شود. در چنین برنامهاى که دستورى الهى است، خداوند به سرعت پاسخ مىدهد تا حجت را بر مردم تمام کند؛ چنانکه در روزگار پیامبران، این مسئله بارها اتفاق افتاد و مخالفانشان با معجزه الهى دچار عذاب شدند و حق بر همه آشکار گردید.
مباهله، اعتقادى استوار
مباهله، آفتابى همچون غدیر بود که روزى طلوع کرد و براى همیشه چراغ راه شیعه در طول تاریخ شد. پس از نپذیرفتن مباهله از سوى مسیحیان نجران، دفتر مباهله هیچگاه بسته نشد، بلکه اوراق پرافتخار آن فرا روى تاریخ گشوده ماند. با اینکه مباهلهاى انجام نشد، ولى اعتقادى بلند به یادگارماند که صاحبان آن اهل بیت علیهمالسلام بودند و استفاده از مفاهیم آن، درس فکرى شیعه شد. در طول تاریخ، ازیک سو، اهل بیت علیهمالسلام در مقاطع مختلف با ذکر این ماجرا و آیه مباهله، ناآگاهان مستضعف را هدایت و دشمنان مغرض را سرکوب کردند و از سوى دیگر، دشمنان در بین خود یا در مجالس عمومى و خصوصى به این فضیلت اهل بیت علیهمالسلام اقرارکردهاند.
نتایج مباهله
اثبات حقانیت پیامبراعظم صلىاللهعلیهوآله یکى از مهمترین نتایج مباهله، اثبات حقانیت پیامبر است. اگر حضرت به حقانیت خود اطمینان و ایمان نداشت، هیچگاه همراه عزیزترین افراد خانوادهاش به میدان مباهله در نمىآمد. به همراه داشتن اهل بیت علیهمالسلام در این جریان بدان معناست که پیامبر به راستگویى خود اطمینان و یقین کامل داشت. ازاینرو، با جرئتى خاص، عزیزترین و محبوبترین کسان خود را در معرض هلاک قرار داد. وجود اهلبیت علیهمالسلام در این جریان بزرگ، خود، دلیل محکمى بر اثبات حقانیت پیامبر است؛ چنانکه اسقف اعظم نجرانیان نیز به این امر اشاره کرد.
وعده عذاب، دلیل حقانیت
پیامبر به انجام گرفتن مباهله اهتمام مىورزید و در عین حال به نجرانیان خبر داد که چنانچه با آن حضرت مباهله کنند، عذاب حق تعالى بر آنها نازل خواهد شد. اگر حضرت به حقیقت خویش یقین نداشت، هیچگاه اینگونه اصرار نمىکرد و اهتمام نمىورزید.
جریان مباهله از دو نظر بر صحت و ثبوت نبوت پیامبردلالت دارد:
1. خبر دادن از عذاب الهى و ترساندن نجرانیان از آن، که اگر پیامبر بر نزول عذاب وثوق نداشت، با اصرار به انجام این کار، براى آشکار ساختن آن تلاش نمىکرد.
2. نجرانیان، حقیقت ادعاى پیامبر را مىدانستند، وگرنه از مباهله منصرف نمىگردیدند و حاضر به دادن جزیه و از دست دادن عزت و آبروى خود در میان اقوام گوناگون نصارا نمىشدند.
پیامبر موعود
خوددارى نجرانیان از مباهله با حضرت رسول صلىاللهعلیهوآله ، نشان از اعتقاد آنان به پیامبرى حضرت دارد. اگر نصارا به پیامبر موعود بودن حضرت محمد صلىاللهعلیهوآله یقین نداشتند، از مباهله کردن خوددارى نمىورزیدند و همدیگر را از مباهله باز نمىداشتند. اگر آنها به بر حق بودن پیامبر علم نداشتند، نباید از نفرین آن حضرت و معدودى از اهل بیت او مىترسیدند و باید رتبه و مقام خویش را در میان قوم خود حفظ مىکردند؛ چنانکه براى حفظ شأن و مقام خود جنگها کردند. پس به طور طبیعى نباید ذلت و خوارى جزیه دادن را براى خود هموار و شکست مفتضحانه را با جان و دل اختیار مىکردند.
اثبات فرزندى حسنین علیهماالسلام
جریان مباهله، بیان کننده این است که حسنین علیهماالسلام ، فرزندان رسول خدا صلىاللهعلیهوآله بودهاند؛ زیرا حق تعالى در آیه مباهله، جمله «وَابنائنا» را ذکر کرده که به معناى «پسران ما» است و بر اساس نظر همه مسلمانان، هنگام نزول این آیه، پیامبر، پسرى جز امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام نداشت. البته خداوند در قرآن کریم، عیسى علیهالسلام را نیز از طرف مادر به حضرت ابراهیم علیهالسلام منسوب کرد و بدین وسیله، به اثبات رساند که فرزندان دختر را نیز فرزند مىگویند. ازاینرو، پیامبر نیز هنگامى که آیه مباهله نازل شد و حضرت در مقام مباهله برآمد، فرمود: «پسرانمان و پسرانتان را بیاوریم» و آنگاه امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام را همراه خود در جریان مباهله شرکت داد.
اثبات فضیلت آل کسا علیهمالسلام
واقعه مباهله، این مطلب را اثبات کرد که امام على علیهالسلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام پس از پیامبر، نزد خدا، شریفترین آفریدهها و نزد رسول خدا صلىاللهعلیهوآله ، عزیزترین مردم بودند؛ چنانکه براى تعیین «ابناء» و «نساء» و «انفس»، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و دستور آمد که پیامبر همراه امام على علیهالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام و امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام براى مباهله بیرون روند. همراه بردن آل کسا در جریان مباهله، به معناى آن است که آیه مباهله بر ثبوت فضیلت آل کسا دلالت دارد؛ چنانکه رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «این گروه که من آوردهام، نزد خدا، پس از من، گرامىترین و عزیزترین خلقند».
اثبات برترى امام على علیهالسلام
در آیه مباهله، واژه «وانفسنا» در حقیقت بر این دلالت دارد که امام على علیهالسلام از همه پیامبران و اولیا و اصحاب رسول خدا صلىاللهعلیهوآله برتر است؛ چون در حدیث مباهله، به جز امام، کسى نبود که مشمول آن عبارت باشد. پیامبر خدا به نجرانیان فرمود: «بیایید فرزندان و زنان و جانمان را دعوت کنیم که در میدان مباهله حاضر شوند»، در حالىکه به جز امام على علیهالسلام ، کسى را همراه نیاورد. پس، امام على علیهالسلام پس از پیامبر، از همه برتر است. در جریان مباهله، همزمان با ثابت شدن توحید الهى در برابر مسیحیان و نبوت پیامبر، خلافت امیرمؤمنان على علیهالسلام نیز با نفس بودن آن حضرت در برابر پیامبر، ثابت گردید.
اتمام حجتهاى معصومان با مباهله
استدلال مقام عصمت با مباهله و اتمام حجت پیامبر به وسیله آن، در درجه اول، دلیلى است بر محتواى بلند علمى و یقینى بودن سند مباهله و در درجه دوم، از عمق مطالب قابل استخراج از باطن این ماجرا خبر مىدهد. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله یکبار، امیرمؤمنان على علیهالسلام در ده مورد که نقاط حساسى از تاریخ غصب خلافت بوده است، امام حسن علیهالسلام در دو مرتبه در برابرمعاویه؛ امام حسین علیهالسلام در یک مورد در جمع صحابه در منا؛ امام باقر علیهالسلام در سه مورد؛ امام صادق علیهالسلام در سه مورد، امام کاظم علیهالسلام در دو مورد، امام رضا علیهالسلام در سه مورد در مناظره با مأموران و علماى مذاهب مختلف، امام هادى علیهالسلام در یک مورد و امام حسن عسکرى علیهالسلام در یک مورد به ماجراى مباهله استدلال فرمودهاند.
اتمام حجت اصحاب معصومان علیهمالسلام
اصحاب پیامبر صلىاللهعلیهوآله به عنوان شاهدان عینىِ ماجراى مباهله و فضیلت بزرگى که در آن روز براى اهل بیت علیهمالسلام ثبت شده و نیز اصحاب ائمه علیهمالسلام به عنوان عالمان نزدیک به مقام عصمت که حقایق را دقیقتر به دست آوردهاند، حجتى بزرگ بر همه کسانى هستند که سخن آنان را مىشنوند. از حُذَیْفه، جابر، ابن عباس، ابوسعید خِدرى، ابن ابى سَلْمِه و دیگر اصحاب درباره مباهله مطالبى رسیده و یحیى بن یَعْمُر به وسیله مباهله، اتمام حجتى عظیم در برابر حجاج، حاکم ستمگر اموى کرده است، بهگونهاى که این دشمن خونخوار شیعه، به مباهله و محتواى بلند آن اقرار کرد. البته باید دانست حجاج، یحیى را پس از محاکمه به تیغ جلاد سپرد.
این مناظره، اوج افتخار شیعه را مىرساند که اسناد مطمئن اعتقاد خویش را در هر زمان و مکانى با رشادت، عرضه و سخن حق خویش را ثابت مىکند.
اقرار دشمنان به مباهله
با آنکه دشمنان اهل بیت علیهمالسلام هرگز حاضر به بیان فضیلتهاى ایشان نمىشوند، ولى در مواردى مانند مباهله، مسئله آنقدر روشن و قطعى است که بدان اقرار کردهاند. این موارد، اتمام حجت مهمى بر ضد خودشان است که بر یقین ما مىافزاید. اعتراف سعد بن ابى وَقّاص، از سران جریان سقیفه که هیچ سابقه دوستى با اهل بیت علیهمالسلام ندارند؛ اعتراف عبدالله بن عمر که سوابق بسیارناخوشایندى با خاندان پیامبراعظم صلىاللهعلیهوآله داشته است؛ اعتراف حسن بصرى از کسانى که روزگار خود را با نفاق و دورویى گذراند؛ اعتراف شعبى که از دشمنان اهل بیت علیهمالسلام است و در زمان حجاج مىزیست و از هیچ اقدامى بر ضد اصحاب ائمه علیهمالسلام فروگذار نکرد و اعتراف شهر بن خَوشَب از علماى مخالف شیعه که در این مخالفت پیشینه طولانى دارد، از جمله این اعترافها به شمار مىآید.
عید مباهله
مباهله، روز جشن توحید و نبوت و امامت است. عیدى است که در غدیر امضاى «رَضِیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دِینا» بر آن زده شد. روزى است که توحید آنگونه که خدا مىخواست، جلوهگر شد و نبوت با سندهایى از کتابهاى آسمانى به اثبات رسید و امامت با معرفى نفس رسول، کاملترین جلوه خود را نشان داد. این پیوستگى توحید و نبوت و امامت، اعتقاد شیعه است و خط مستمرى را تداعى مىکند که ارتباط مستقیم بشر با خدایش در هیچ زمانى قطع نمىشود. از همین روست که شیعه، مباهله را روز خود مىداند و هرساله خاطره آن را گرامى مىدارد. مباهله، روز توحید و جشن نبوت و عید ولایت و برائت است که در طول تاریخ پیامبران، فقط یکبار با این شکوهمندى رخ داده است.
جشن روز مباهله
در روز مباهله، شایسته است شادى و سرور در چهره شیعیان نمایان باشد و افتخار کنند که در چنین روزى، یکى از دلایل ابدى حقانیت تشیع، با سند قرآنى آن در آیه مباهله به دنیاى اسلام تقدیم شده است. در آراستن سیماى ظاهرى و ارتباط دادن آن روز با اهلبیت علیهمالسلام ، دستورهاى زیر به ما داده شده است: غسل که به نیت روز مباهله انجام مىگیرد و در احادیث و کتابهاى فقهى تأکید خاصى بر آن گردیده است. پوشیدن لباس پاکیزه که دستور خاصى درباره آن داده شده است تا با پوشش پاکیزه، جلوه عید و سرور درچهرهها دیده شود. عطرزدن نیز، جشن و شادى را هرچه بیشتر تداعى مىکند.
منبع:حوزه