اطلاعاتی پیرامون ولادت حضرت مهدی(عج)

اطلاعاتی پیرامون ولادت حضرت مهدی(عج)

علما و محدثین امامیه، از جمله علامه مجلسی،[1] شیخ مفید،[2] شیخ صدوق (ره)[3] و… اتفاق بر آن دارند که حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان سال 255 در سامرا چشم به جهان گشود. واز آنجا که مسئله ولادت امام مهدی (عج) از منظرشیعه امامیه مشهور است تنها به صورت اجمالی به ذکر برخی از ادله ولادت ان حضرت می پردازیم :

الف : اخبار پیامبر اکرم (ص) وامامان معصوم (ع) ازتولد فرزندی برای امام حسن عسکری (ع) که پس از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان گشته وبعد از ظهور جهان را پر از قسط وعدل خواهد نمود که مجموع این اخبار بیش از هزارحدیث است که در کتب روایی معتبر شیعه ازجمله الکافی ،الغیبه ،کمال الدین و…آمده است.
ب: سال ولادت امام زمان ـ علیه السلام ـ بنابر نقل اکثر مورّخین مُعتبر و و محدّثین شیعه و غیر شیعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق. می‌باشد،[4] و سال شهادت امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ سال 260 ه ـ .ق. می‌باشد.[5] بنا‌بر تصریح علمای بزرگ امامیّه مانند شیخ مفید، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود: «وکان عمره عند وفاه ابیه خمس سنین اتاه الله تعالی فیها الحکمه کما اتاها یحی صبیاً و جعله اماماً فی حال الطفولیه . . .».[6] این قول مشهور و دقیق بین علمای شیعه و تمام شیعیان است، بنابراین امام دوازدهم ـ علیه السلام ـ پنج سال در کنار پدر بزرگوارش و در سایه پدر مهربانش زندگی نموده است و این زندگی و حتی تولد حضرتش به نوعی در خفاء و پنهانی بوده است، علّت اختفاء مربوط به اوضاع سیاسی و اجتماعی معاصر امام عسکری ـ علیه السلام ـ و حتی ائمه پیش از او بوده است به لحاظ امنیت جانی چنان‌که ولادت برخی از انبیای الهی در خفا و استتار بوده است،[7] شرایط سیاسی حاکم بر عصر امام به علت تدابیـر سخت نظامی خلفای عباسی که دشمن سرسخت ائمّه بوده‌اند اقتضاء می‌نمود، که شیعیان در تقیّه کامل و اختفاء فعّالیت‌های مذهبی خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه برای شیعیان بسیار سخت انجام می‌گرفت، تنها وکلای شیعه در این دوره با زحمات عدیده امکان ارتباط با ائمه را داشتند، مخصوصاً دوره امام عسکری ـ علیه السلام ـ سخت‌ترین دوران سیاسی و اجتماعی برای شیعه محسوب می‌شود. این امام عزیز اکثر دوران خویش را در پادگآنهای نظامی به سر برد و بخشی از عمر شریفش را نیز کاملاً تحت مراقبت وکنترل شدید نیروها و جاسوسان امنیتی خلفای جائر و ستم پیشه عباسی بوده است و وظیفه سنگین الهی، امامت را انجام می‌داد با توجّه به این اوضاع فشار و خفقان سیاسی است که امام زمان ـ علیه السلام ـ در کودکی برای خیلی از مردم ناشناخته بود و فقط خصیّصین از بزرگان شیعه و نزدیکان أئمه و صحابی بزرگ به زیارت حضرت توفیق یافته و او را دیده‌اند و تعداد این افراد به حدّی است که یقین آور است علاوه بر این که این رؤیت‌کنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و کاملاً مورد اطمینان و تأیید ائمه بوده‌اند که در یقین و اطمینان کامل به کلام آنها جای هیچ شبهه و شکی را باقی نمی‌گذارد. اسامی این افراد در کتاب‌های حدیثی و تاریخی علمای بزرگ شیعه و سنّی آمده است و بسیاری از این افراد خودشان به محضر امام زمان ـ علیه السلام ـ در زمان امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ رسیده‌اند با توجّه به این‌که در مدّت پنج سال امام عسکری ـ علیه السلام ـ با خواص از شیعیان ارتباط مستمر داشت یا از طریق وکلای مخصوص در نواحی مختلف سرزمین اسلامی یا ارتباط مستقیم که در این فرصت‌ها امام سعی می‌نمود جانشین خود را به شیعیان معرفی کند و آنها را از تحیر و سر درگمی نجات دهد همان طوری که ائمه قبل از او علاوه بر تصریح پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه وآله ـ بنام ائمه، شخصاً و عیناً او را به شیعیان معرفی می‌کرده‌اند تا هیچ کس به دروغ مدّعی مقام امامت نشود که منجر به انحراف شیعه از مسیر حق گردد لذا در سیره تمام ائمه ما می‌بینیم که آنها علاوه بر معرفی جانشین خود از آخرین امام معصوم نیز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصریح سخن گفته‌اند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر به‌فرد معرفی نموده‌اند.
با این اهتمام به مقام امامت، امام عسکری ـ علیه السلام ـ هم خبر از ولادت و غیبتش داده و او را شخصاً از دوران نوزادی و تولّد او را با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقیقه»،[8] به تمام شیعیان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شیعه نشان داده و در زمان خود شناسانده‌اند تا حجّت بر آنها تمام شده است. در اینجا بترتیب از منابع معتبر و مختلف به تبیین برخی از افرادی که بـه حضور حضرت صاحب الامر (عج) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شده‌اند می‌پردازیم:
1. محمد بن عثمان العمری همراه چهل نفر از شیعیان آن حضرت را در کودکی دیده‌اند که امام عسکری ـ علیه السلام ـ به آنها فرموده است «هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم اطیعوه».[9] 2. کرخی به نقل از ابو هارون که از شیعیان بوده است نقل می‌کند که صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ را دیدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور می‌داد.[10] 3. یعقوب بن منقوش هم به نقل از شیخ صدوق (ره) در کمال الدین از جمله کسانی است که حضرت را دیده است.[11] شیخ صدوق از بزرگان شیعه است که کتاب‌های گرا‌ن‌سنگی را در علوم مختلف از خود برجای گذاشته است که دارای اعتبار ویژه‌ای در پیش فُقهای شیعه هستند از جمله کتاب‌های بسیار معتبر او کتاب «کمال الدین و اتمام النعمه» است که آن‌ را درباره امام عصر ـ علیه السلام ـ نگاشته و تفصیلاً مباحث مختلفی را حول محور مهدویت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر این جریان را در آن جواب داده است که بسیار قابل توجّه و مناسب است لذا هیچ شبهه‌ای در کتاب و نویسنده آن وجود ندارد و از جهاتی، از جمله نزدیکی دوران حیاط صدوق به دوران غیبت صغری از نقاط قوت این کتاب است و ممتاز بودن و برخورداری نویسنده از فضائل نفسانی از موارد دیگر امتیازات این کتاب شریف است که قابل توجّه می‌باشد. در حقیقت این کتاب جواب شبهاتی است که درباره مسئله مهدویت و وجود امام عصر (عج) در عصر صدوق بر شیعه وارد شده و صدوق (رض) قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است از جمله کتابهای معتبر شیعه که به این مسئله «رویت امام در حیات پدرش» پرداخته، کتاب ارشاد شیخ مفید است (336-413)، به نقل از ارشاد محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ که از نوادگان امام هفتم بود در عراق امام زمان را در کودکی و در حیات پدرش دیده است، حمزه بن موسی بن جعفر به نقل از حکیمه خاتون عمه امام عسکری ـ علیه السلام ـ که از جمله روایات بسیار معتبر است او را دیده در حیات پدرش دیده است، این روایت که حکیمه خاتون حضرت را دیده است در بسیاری از کتاب‌های مربوط به موضوع مهدویت کراراً آمده است که حتّی شب ولادت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ آن بانوی مکرّم در خانه امام عسکری ـ علیه السلام ـ حاضر بوده و افطار را در کنار برادرزاده‌اش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است،[12] و او را مکرراً دیده و چشمانش با دیدارش روشن گردیده است «رزقنا الله و ایاکم رؤیته» بنابر این اگر رویت کنندگان حضرت را در یک جمع بندی قرار دهیم می‌توانیم چنین نتیجه بگیریم که سه گروه حضرت را دیده‌اند :
1. اهل بیت آن حضرت: مانند حکیمه خاتون عمه امام عسکری ـ علیه السلام ـ و خادمان خانه امام عسکری ـ علیه السلام ـ در ردیف اولین کسانی بوده‌اند که امام را زیارت کرده‌اند الف. ظریف (ابونصر) خادم دودمان امام عسکری ـ علیه السلام ـ [13] ب. ابوسعید غانم خادم دیگر امام عسکری ـ علیه السلام ـ نقل کرده است که امام زمان ـ علیه السلام ـ در گهواره بود که به محضرش شرف یاب شدم . . . به من فرمود: «انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عن اهلی و شیعتی».[14] ج. «و روی محمد بن یعقوب رفعه عن نسیم الخادم و خادم ابی محمد ـ علیه السلام ـ . . .» وارد شدم به حضور امام زمان ـ علیه السلام ـ بعد از این‌که ده شب از ولادتش می‌گذشت، در این حال عطسه نمودم به من فرمود: «یرحمک الله. . . ». فقال «الا ابشرک فی العطاس، هو امان من الموت ثلاته ایام».[15] 2. گروه دوم که از دیدار امام در حیات پدرش مسرور شده‌اند از نواب حضرتش بودند، عثمان بن سعید عمروی چنانکه قبلاً نیز گفته شد.
3. گروه سوم از زیارت کنندگان حضرت در عهد امام عسکری ـ علیه السلام ـ اصحاب خاص و شیعیان نامدار حضرت بوده‌اند که به برخی از آنها اشاره کردیم و بسیاری از بزرگان شیعه از جمله علمای شهر قم و شیعیان خاص امام عسکری ـ علیه السلام ـ به زیارت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ در زمان حیات پدرشان رسیده‌اند.
چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج)
شیخ طوسی در کتاب غیبت و علمای دیگر روایت کرده‌اند و صدوق در کتاب کمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر ـ علیهما السلام ـ از حضرت حکیمه خاتون دختر والا مقام امام محمد تقی ـ علیه السلام ـ که از بانوان با عظمت و شخصیّت و فضیلت خاندان رسالت است، حدیث کرده است، حکیمه فرمود: امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرستاد (فردی را) نزد من که عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه‌ شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است.

من عرض کردم: مادرش کیست؟
فرمود: نرجس.
گفتم: فدایت شوم، به خدا سوگند در او اثری نیست.
فرمود: همین است که برای تو می‌گویم.
حکیمه گفت: پس آمدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پای افرازم را بیرون آورد، گفت: ای سیده من و سیده خاندان من، چگونه شب کردی؟
گفتم: ‌بلکه تو سیده من و سیده خاندان منی.
گفت: ای عمه این چه سخن است؟!
گفتم: ای دخترم، خدا امشب به تو پسری کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است؛ پس او خجلت کشید و حیا کرد، وقتی از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخاستم برای نماز شب، نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود،‌من نشستم برای تعقیب و سپس خوابیدم و هراسان بیدار شدم، او همچنان خواب بود پس برخاست نماز شب را خواند و خوابید.
حکیمه فرمود: برای فحص از صبح بیرون آمدم فجر اول ظاهر شده بود، هنوز نرجس در خواب بود، در شک افتادم، امام فریاد زد، عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده. گفت: نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد، من به بالینش شتافتم و گفتم: «بسم الله علیک» آیا چیزی احساس می‌کنی؟
گفت: بله، ای عمه.
گفتم: آسوده خاطر باش همان است که به تو گفتم.
حکیمه گفت: پس مرا سستی و از خود بی خودی فرا گرفت و او نیز چنین شد، وقتی به حس آقایم بیدار شدم، جامه را از روی نرجس به یک سو زدم و آقای خود را دیدم که در حال سجده است و مواضع سجودش را بر زمین گذارده، او را در بر گرفتم دینم نظیف و پاکیزه است، حضرت امام حسن عسکری به من صیحه زد: ای عمه پسرم را به نزد من بیاور.
او را نزد امام بردم،‌اما دستهایش را زیر دو ران و پشت او گذارد و پاهایش را به سینه خود قرار داد و زبانش را در دهان او نهاد و دست بر چشمها و گوش و مفاصلش کشید.
پس فرمود: سخن بگو ای پسرم.
فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّ لا اِله اِلاّ الله وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اِنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»
سپس بر امیر المؤمنین و امامان تا پدرش صوات فرستاد و سکوت فرمود.
امام فرمود: او را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند و به نز من آور؛ پس او را نزد مادرش بردم، به مادرش سلام کرد، سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم. فرمود: ای عمه روز هفتم که شد نزد ما بیا. حکیمه فرمود: بامدادان رفتم که به امام سلام عرض کنم، پرده را بالا زدم تا از آقای خود تفقد کنم او را ندیدم گفتم: فدایت شوم چه شد آقای من؟ فرمود: ای عمه او را به آن کس سپردم که مادر موسی او را به او سپرد.
حکیمه گفت: روز هفتم که شد به نزد آن حضرت رفتم و سلام کردم و نشستم.
امام فرمود: پسرم را به نزد من بیاور، پس من آقایم را در حالی که در پارچه‌ای بود به نزد آن حضرت بردم با او مانند روز اول رفتار کرد، پس زبان در دهانش گذارد مثل آنکه شیر و عسل به او می‌دهد سپس فرمود: سخن بگو:
گفت: اشهد ان لا اله الا الله و صلوات بر محمد و امیر المؤمنین و امامان تا پدرش ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ فرستاد و این آیه را تلاوت کرد:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَروُنَ»
موسی بن محمد بن قاسم، راوی حدیث گفت: این سرگذشت را از عقید خادم پرسیدم گفت: حکیمه راست فرموده است.[1] [1] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 13، فصل بشارت حضرت مهدی (عج)، مؤسسه الوفاء بیروت، 1983 م.

[2] . محمد بن نعمان (مفید)، الارشاد فی حجج الله العباد، ص 346، مؤسسه آل البیت، 1314 هـ .

[3] . ابوجعفر محمد ابن بابویه قمی (صدوق)، کمال الدین وتمام النعمه، ج 2، باب 42، ترجمه منصور پهلوان، نشر دارالحدیث قم، 1380.

[4] . محمد بن محمد، الشیخ المفید، الارشاد ج 2،چاپ اول، قم، آل البیت،1413ـ ص 339.

[5] . همان، ص 336.

[6] . همان، ص 339.

[7] . شیخ الطائفه طوسی، کتاب الغیبه، طهران (انتشارات نینوی الحدیثه، بی‌تا) ص 74 ـ و ـ شیخ مفید «پیشین» ص 336 علت مخفی بودن ولادت را توضیح داده است.

[8] . شیخ طوسی «غیبت»، (انتشارات نینوی)، ص 14 و 148؛ بحارالانوار مجلسی، چاپ دارالکتب، ج 51، ص 22.

[9] . محمد بن علی (شیخ صدوق) کمال الدین ج 2، چاپ سوّم، قم، جامعه مدرسین، 1416، ق، ص 434.

[10] . محمد بن علی (صدوق) کمال الدین ج 2، چاپ سوم ، (قم جامعه مدرسین 1416 ه.ق ص 434

[11] . همان، ص 437.

[12] . محمد بن محمد (شیخ مفید) الارشاد ج 2- چاپ اول (قم،آل البیت)، 1413، ص 351، و کمال الدین (پیشین) ص 424.

[13] . بحار الانوار ،ج 51 ص 22 و ارشاد مفید »ج 2، ص 354، و غیبت شیخ طوسی ،ص 148.

[14] . غیبت شیخ طوسی ص 148 و منتخب الاثر، آیت الله صافی، چاپ هفتم، مکتبه الداوری، قم، ص 360.

[15] . همان، «غیبت شیخ طوسی»، ص 139.

[16] . منتخب الاثر نگارنده، ص321 تا 341.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید